حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد دین و حقوق بشر 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

دین و حقوق بشر

مانی که جایزه ی صلح نوبل سال 2003 میلادی به شیرین عبادی اختصاص یافت و او در اظهار نظری به این مناسبت، اسلام را با حقوق بشر سازگار دانست، بحث در این باره بالا گرفته است. هدف نوشته ی زیر زدودن برخی ابهامها در بررسی گفتمانهای مربوط به این موضوع است. در این نوشته، که موضوع اصلی آن روش تحلیل گزاره ها با نظر به گفتمان بستر ساز آنهاست، گزاره ی سازگاری دین و حقوق بشر در سطح گفتمانهای نظری، همگانی و ایدئولوژیک استراتژیک بررسیده شده و برنموده می شود که برخورد متناسب با هر گزاره ای تابع تشخیص گفتمانی است که بستر آن را تشکیل می دهد.

موضوع سازگاری دین و حقوق بشر به لحاظ نظری

نکته ی نخست در مورد سازگاری یا ناسازگاری دین با حقوق بشر این است که دینها عمدتاً باستانی اند، حقوق بشر اما پدیده ای است نو که درست در آنجایی رخ نموده و بالیده، که جایگه گسست از حقوق کهن دینی ـ عرفی و نحوه ی نگرش آن به انسان بوده است. حقوق بشر مفهومی است شکل گرفته در عصر جدید. پیشینه ای که در گذشته دارد تا همان حدی است که شیمی در کیمیاگری دارد، یا اگر بخواهیم گشاده دست باشیم، می توانیم بگوییم تا آن حدی که فلسفه ی عصر جدید ریشه در فلسفه ی سده های میانه و دوران کهن دارد. فلسفه ی جدید با گسستهای انقلابی آغاز شده است. نامهای فرانسیس بیکن، رنه دکارت، دیوید هیوم و ایمانوئل کانت همه یادآور گسستهایی قطعی اند. گسست شاخص عصر جدید، گسست از عبودیت است، باور به آزادی انسان است و تلاش انسان برای این که سرفراز باشد و خود سرنوشت خویش را تعیین کند. دین یعنی عبودیت و عبادت. عصر جدید گسست از دین است.

مشخصه ی عمده ی این گسست اما نه دین ستیزی و دین زدایی، بلکه دستکاری هایی در دین است تا باورهای دینی در کار انسان عصر جدید بی سامانی پدید نیاورند. دستکاری دین همیشه وجود داشته است، هر سلطانی دین را متناسب با سلطنت خود می کرده و هر فرقه ای تفسیری از آن به دست می داده، تا همخوانش کند با بنیادهای فکر فرقه ای و جریان و الزامهای رقابت با پیرامونیان دستکاریهای جدید از دستکاری های کهن “ صادقانه “ ترند : تفسیر جدید معمولاً با حق انسانی تفسیر می آغازد و لزوم تداوم منش دینی و در نتیجه لزوم همخوان شدن آن با نیازهای تازه. دستکاری های کهن این چنین نبودند. می گفتند این است و جز این نیست و همیشه این گونه بوده است. عده ای گردن می نهادند، عده ای سرکشی می کردند و عده ای نیز سکوت می کردند و منتظر تغییر وضعیت می ماندند. بندگی خاستگاهی زمینی دارد. اگر جامعه ی بشری به گونه ای شکل می گرفت و تکامل می یافت که در آن کسی بنده ی کسی نمی شد، در صورتی که دینی وجود داشت، کاملاً متفاوت با این شکلهای شناخته شده ی آن بود. آن دین مفروض مشکلی با حقوق بشر ـ که فرض می کنیم انسانهای از آغاز آزاد نیز می دانستند چیست ـ نداشت، یا اگر داشت از جنسی دیگر بود، یعنی مشکل جز اینی بود که بر ما آشناست و در نهایت از آن رو پدید آمده که حقوق بشر مفهومی است با خاستگاهی بیرون از قاموس دینی و بیرون از آن محیط سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی ای که پذیرای پیدایش و رشد عبودیت بوده است.

این غریبگیای است تا حد تقابل، اما نه از نوع تقابل کیهان شناسی جدید با آن کیهان شناسی کهنی که هر چند تقدسی دینی داشت و درمتنهای کانونی دینی بازتاب یافته بود، اما می شد آن را فرعی و عارضی دانست و بطلان آن را ضربه ای به دستگاه اندیشگی دینی تلقی نکرد. حقوق بشر مشکل دارد با اصل دین، که عُبودیت است. از دیدگاه عبودیت ذاتی انسان، این موجود هیچ حقی ندارد، نه در برابر فرمانروای کیهانی و نه فرمانروای زمینی که سایه ی اوست، دست کم در آنجایی که علمای دین تأییدش می کنند.از دیدگاه عبودیت، انسان فاقد مصونیت است ؛ نه مصونیت روانی. شخصیتی دارد، نه مصونیت جسمی. باید معروف را بپذیرد و از منکر دوری جوید، و گرنه مجازات می شود. در این حال مجاز نیست اصل آزادی فردی را در برابر فرمان دین بگذارد.

موضوع حقوق بشر، انسان چونان انسان است. در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مجموعه ای از آزادیها برشمرده شده که حق هر انسانی اند. ماده ی نخست اعلامیه با صراحت می گوید : « تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند. » و ماده ی دوم بر این مبنا قید می کند : « هر کس می تواند بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین عقیده ی سیاسی یا هر عقیده ی دیگر، و همچنین منشأ ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در این اعلامیه بهره مند گردد. »این بینش با نگرش دینی، خاصه در نوع توحیدی، آن ناسازگار است. دینهای توحیدی فقط با یکتادانی آفریدگار و یکتاپرستی مشخص نمی شوند. مشخصه ی تاریخی و تاریخ ساز آنها این بوده است که پیروانشان فقط خود را بر حق دانسته و خارج از دایرهی آیین خویش را گمراهی و تباهی میدانستهاند. از منظر این دینها، در دورهای که هنوز عصر جدید آنها را وادار به همسازی با پیامدهای ادراک آزادی نکرده، نمی توان حکم کرد که همه ی انسانها، با هر دین و عقیده ای، از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابر اند

حقوق بشر را اگر نه به انسان چونان انسان، بلکه به انسانهای مشخصی برگردانیم که به عنوان شهروند تابع نظم سیاسیِ مشخصی هستند، به سخنی دیگر اگر نه از یک ایده ی انتزاعیِ حق، بلکه از نظم سیاسی و تلاش برای دموکراتیک کردن جامعه و سیاست عزیمت کنیم، باز در مورد برداشت دین از حقوق بشر به نتیجه ی مشابهی می رسیم. نظم سیاسی و اجتماعی ای که دین ارزشهای خود را در آن متجلی می بیند، آنی نیست که بتوان آن را دموکراسی ای دانست که بودش یابیِ حقوق بشر تابع بودش یابیِ آن است. پس کلاً می توان گفت که دین اصیل سنتی، یعنی آن دینِ دستکاری نشده توسط عصر جدید، درکی از حقوق بشر نداشته است، زیرا حقوق بشر با گسست از منشِ عبودیت پا گرفته است، اما آن دین بر بنیادِ عبودیت بوده است. اگر منشِ عبودیت با انقلابهای فکری و سیاسی عصر جدید در هم نمی شکست، هزاران سال هم اگر می گذاشت در واتیکان یا قم مفهومی به نام حقوق بشر زاده نمی شد.

موضوع در سطح گفتار همگانی

پس می توانیم برنهیم که دین با حقوق بشر سازگار نیست. این برنهشت اما فقط آن هنگام درست است که هر دو مفهوم دین وحقوق بشر را با محتوایی شفاف و با مرزهای تیز ـ جدا گشته از پیرامونشان تعریف کنیم. این دو مفهوم در کاربست روزمره ی خود چندان شفاف نیستند، به سیالیت تفسیری میدان می دهند و تابع برداشتهای مختلف می شوند. آنها به اموری انسانی ارجاع می دهند و از این نظر سیالیت تفسیری در بود آنهاست. پیش می آید که با تفسیری خاص، به صورت آگاهانه یا فقط در واکنش تجربی و بی هیچ مقدمه چینیِ گفتمانی ِمشخصی، گفته شود : “ دین با حقوق بشر سازگار است.“ این سخن معمولاً بیش از آن که بخواهد مدعی ثبت واقعیت در گزاره ای آغازگر یک بحث نظری باشد، بیان یک خواست،آرزو، انتخاب و سلیقه است. گزارنده با این گزاره می گوید، که دینی می خواهد یا دینی را می پسندد و آن ادراکی از دین را درست می داند که با حقوق بشر سازگار باشد. گزارنده ممکن است مفهوم حقِ بشری را نیز به همین صورت ناشفاف در ذهن داشته باشد و تصور کند آزادی به عنوان مقوله ی بنیادی در ایده ی حقوق بشر، سازگاری کامل دارد با ارزشهای دینی، که بنا بر برداشت وی سمت آزادگی را برنموده اند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد دین و حقوق بشر 10ص


تحقیق در مورد دین و حقوق بشر 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

دین و حقوق بشر

مانی که جایزه ی صلح نوبل سال 2003 میلادی به شیرین عبادی اختصاص یافت و او در اظهار نظری به این مناسبت، اسلام را با حقوق بشر سازگار دانست، بحث در این باره بالا گرفته است. هدف نوشته ی زیر زدودن برخی ابهامها در بررسی گفتمانهای مربوط به این موضوع است. در این نوشته، که موضوع اصلی آن روش تحلیل گزاره ها با نظر به گفتمان بستر ساز آنهاست، گزاره ی سازگاری دین و حقوق بشر در سطح گفتمانهای نظری، همگانی و ایدئولوژیک استراتژیک بررسیده شده و برنموده می شود که برخورد متناسب با هر گزاره ای تابع تشخیص گفتمانی است که بستر آن را تشکیل می دهد.

موضوع سازگاری دین و حقوق بشر به لحاظ نظری

نکته ی نخست در مورد سازگاری یا ناسازگاری دین با حقوق بشر این است که دینها عمدتاً باستانی اند، حقوق بشر اما پدیده ای است نو که درست در آنجایی رخ نموده و بالیده، که جایگه گسست از حقوق کهن دینی ـ عرفی و نحوه ی نگرش آن به انسان بوده است. حقوق بشر مفهومی است شکل گرفته در عصر جدید. پیشینه ای که در گذشته دارد تا همان حدی است که شیمی در کیمیاگری دارد، یا اگر بخواهیم گشاده دست باشیم، می توانیم بگوییم تا آن حدی که فلسفه ی عصر جدید ریشه در فلسفه ی سده های میانه و دوران کهن دارد. فلسفه ی جدید با گسستهای انقلابی آغاز شده است. نامهای فرانسیس بیکن، رنه دکارت، دیوید هیوم و ایمانوئل کانت همه یادآور گسستهایی قطعی اند. گسست شاخص عصر جدید، گسست از عبودیت است، باور به آزادی انسان است و تلاش انسان برای این که سرفراز باشد و خود سرنوشت خویش را تعیین کند. دین یعنی عبودیت و عبادت. عصر جدید گسست از دین است.

مشخصه ی عمده ی این گسست اما نه دین ستیزی و دین زدایی، بلکه دستکاری هایی در دین است تا باورهای دینی در کار انسان عصر جدید بی سامانی پدید نیاورند. دستکاری دین همیشه وجود داشته است، هر سلطانی دین را متناسب با سلطنت خود می کرده و هر فرقه ای تفسیری از آن به دست می داده، تا همخوانش کند با بنیادهای فکر فرقه ای و جریان و الزامهای رقابت با پیرامونیان دستکاریهای جدید از دستکاری های کهن “ صادقانه “ ترند : تفسیر جدید معمولاً با حق انسانی تفسیر می آغازد و لزوم تداوم منش دینی و در نتیجه لزوم همخوان شدن آن با نیازهای تازه. دستکاری های کهن این چنین نبودند. می گفتند این است و جز این نیست و همیشه این گونه بوده است. عده ای گردن می نهادند، عده ای سرکشی می کردند و عده ای نیز سکوت می کردند و منتظر تغییر وضعیت می ماندند. بندگی خاستگاهی زمینی دارد. اگر جامعه ی بشری به گونه ای شکل می گرفت و تکامل می یافت که در آن کسی بنده ی کسی نمی شد، در صورتی که دینی وجود داشت، کاملاً متفاوت با این شکلهای شناخته شده ی آن بود. آن دین مفروض مشکلی با حقوق بشر ـ که فرض می کنیم انسانهای از آغاز آزاد نیز می دانستند چیست ـ نداشت، یا اگر داشت از جنسی دیگر بود، یعنی مشکل جز اینی بود که بر ما آشناست و در نهایت از آن رو پدید آمده که حقوق بشر مفهومی است با خاستگاهی بیرون از قاموس دینی و بیرون از آن محیط سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی ای که پذیرای پیدایش و رشد عبودیت بوده است.

این غریبگیای است تا حد تقابل، اما نه از نوع تقابل کیهان شناسی جدید با آن کیهان شناسی کهنی که هر چند تقدسی دینی داشت و درمتنهای کانونی دینی بازتاب یافته بود، اما می شد آن را فرعی و عارضی دانست و بطلان آن را ضربه ای به دستگاه اندیشگی دینی تلقی نکرد. حقوق بشر مشکل دارد با اصل دین، که عُبودیت است. از دیدگاه عبودیت ذاتی انسان، این موجود هیچ حقی ندارد، نه در برابر فرمانروای کیهانی و نه فرمانروای زمینی که سایه ی اوست، دست کم در آنجایی که علمای دین تأییدش می کنند.از دیدگاه عبودیت، انسان فاقد مصونیت است ؛ نه مصونیت روانی. شخصیتی دارد، نه مصونیت جسمی. باید معروف را بپذیرد و از منکر دوری جوید، و گرنه مجازات می شود. در این حال مجاز نیست اصل آزادی فردی را در برابر فرمان دین بگذارد.

موضوع حقوق بشر، انسان چونان انسان است. در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مجموعه ای از آزادیها برشمرده شده که حق هر انسانی اند. ماده ی نخست اعلامیه با صراحت می گوید : « تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند. » و ماده ی دوم بر این مبنا قید می کند : « هر کس می تواند بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین عقیده ی سیاسی یا هر عقیده ی دیگر، و همچنین منشأ ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در این اعلامیه بهره مند گردد. »این بینش با نگرش دینی، خاصه در نوع توحیدی، آن ناسازگار است. دینهای توحیدی فقط با یکتادانی آفریدگار و یکتاپرستی مشخص نمی شوند. مشخصه ی تاریخی و تاریخ ساز آنها این بوده است که پیروانشان فقط خود را بر حق دانسته و خارج از دایرهی آیین خویش را گمراهی و تباهی میدانستهاند. از منظر این دینها، در دورهای که هنوز عصر جدید آنها را وادار به همسازی با پیامدهای ادراک آزادی نکرده، نمی توان حکم کرد که همه ی انسانها، با هر دین و عقیده ای، از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابر اند

حقوق بشر را اگر نه به انسان چونان انسان، بلکه به انسانهای مشخصی برگردانیم که به عنوان شهروند تابع نظم سیاسیِ مشخصی هستند، به سخنی دیگر اگر نه از یک ایده ی انتزاعیِ حق، بلکه از نظم سیاسی و تلاش برای دموکراتیک کردن جامعه و سیاست عزیمت کنیم، باز در مورد برداشت دین از حقوق بشر به نتیجه ی مشابهی می رسیم. نظم سیاسی و اجتماعی ای که دین ارزشهای خود را در آن متجلی می بیند، آنی نیست که بتوان آن را دموکراسی ای دانست که بودش یابیِ حقوق بشر تابع بودش یابیِ آن است. پس کلاً می توان گفت که دین اصیل سنتی، یعنی آن دینِ دستکاری نشده توسط عصر جدید، درکی از حقوق بشر نداشته است، زیرا حقوق بشر با گسست از منشِ عبودیت پا گرفته است، اما آن دین بر بنیادِ عبودیت بوده است. اگر منشِ عبودیت با انقلابهای فکری و سیاسی عصر جدید در هم نمی شکست، هزاران سال هم اگر می گذاشت در واتیکان یا قم مفهومی به نام حقوق بشر زاده نمی شد.

موضوع در سطح گفتار همگانی

پس می توانیم برنهیم که دین با حقوق بشر سازگار نیست. این برنهشت اما فقط آن هنگام درست است که هر دو مفهوم دین وحقوق بشر را با محتوایی شفاف و با مرزهای تیز ـ جدا گشته از پیرامونشان تعریف کنیم. این دو مفهوم در کاربست روزمره ی خود چندان شفاف نیستند، به سیالیت تفسیری میدان می دهند و تابع برداشتهای مختلف می شوند. آنها به اموری انسانی ارجاع می دهند و از این نظر سیالیت تفسیری در بود آنهاست. پیش می آید که با تفسیری خاص، به صورت آگاهانه یا فقط در واکنش تجربی و بی هیچ مقدمه چینیِ گفتمانی ِمشخصی، گفته شود : “ دین با حقوق بشر سازگار است.“ این سخن معمولاً بیش از آن که بخواهد مدعی ثبت واقعیت در گزاره ای آغازگر یک بحث نظری باشد، بیان یک خواست،آرزو، انتخاب و سلیقه است. گزارنده با این گزاره می گوید، که دینی می خواهد یا دینی را می پسندد و آن ادراکی از دین را درست می داند که با حقوق بشر سازگار باشد. گزارنده ممکن است مفهوم حقِ بشری را نیز به همین صورت ناشفاف در ذهن داشته باشد و تصور کند آزادی به عنوان مقوله ی بنیادی در ایده ی حقوق بشر، سازگاری کامل دارد با ارزشهای دینی، که بنا بر برداشت وی سمت آزادگی را برنموده اند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد دین و حقوق بشر 10ص


تحقیق در مورد دین و حقوق بشر 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

دین و حقوق بشر

مانی که جایزه ی صلح نوبل سال 2003 میلادی به شیرین عبادی اختصاص یافت و او در اظهار نظری به این مناسبت، اسلام را با حقوق بشر سازگار دانست، بحث در این باره بالا گرفته است. هدف نوشته ی زیر زدودن برخی ابهامها در بررسی گفتمانهای مربوط به این موضوع است. در این نوشته، که موضوع اصلی آن روش تحلیل گزاره ها با نظر به گفتمان بستر ساز آنهاست، گزاره ی سازگاری دین و حقوق بشر در سطح گفتمانهای نظری، همگانی و ایدئولوژیک استراتژیک بررسیده شده و برنموده می شود که برخورد متناسب با هر گزاره ای تابع تشخیص گفتمانی است که بستر آن را تشکیل می دهد.

موضوع سازگاری دین و حقوق بشر به لحاظ نظری

نکته ی نخست در مورد سازگاری یا ناسازگاری دین با حقوق بشر این است که دینها عمدتاً باستانی اند، حقوق بشر اما پدیده ای است نو که درست در آنجایی رخ نموده و بالیده، که جایگه گسست از حقوق کهن دینی ـ عرفی و نحوه ی نگرش آن به انسان بوده است. حقوق بشر مفهومی است شکل گرفته در عصر جدید. پیشینه ای که در گذشته دارد تا همان حدی است که شیمی در کیمیاگری دارد، یا اگر بخواهیم گشاده دست باشیم، می توانیم بگوییم تا آن حدی که فلسفه ی عصر جدید ریشه در فلسفه ی سده های میانه و دوران کهن دارد. فلسفه ی جدید با گسستهای انقلابی آغاز شده است. نامهای فرانسیس بیکن، رنه دکارت، دیوید هیوم و ایمانوئل کانت همه یادآور گسستهایی قطعی اند. گسست شاخص عصر جدید، گسست از عبودیت است، باور به آزادی انسان است و تلاش انسان برای این که سرفراز باشد و خود سرنوشت خویش را تعیین کند. دین یعنی عبودیت و عبادت. عصر جدید گسست از دین است.

مشخصه ی عمده ی این گسست اما نه دین ستیزی و دین زدایی، بلکه دستکاری هایی در دین است تا باورهای دینی در کار انسان عصر جدید بی سامانی پدید نیاورند. دستکاری دین همیشه وجود داشته است، هر سلطانی دین را متناسب با سلطنت خود می کرده و هر فرقه ای تفسیری از آن به دست می داده، تا همخوانش کند با بنیادهای فکر فرقه ای و جریان و الزامهای رقابت با پیرامونیان دستکاریهای جدید از دستکاری های کهن “ صادقانه “ ترند : تفسیر جدید معمولاً با حق انسانی تفسیر می آغازد و لزوم تداوم منش دینی و در نتیجه لزوم همخوان شدن آن با نیازهای تازه. دستکاری های کهن این چنین نبودند. می گفتند این است و جز این نیست و همیشه این گونه بوده است. عده ای گردن می نهادند، عده ای سرکشی می کردند و عده ای نیز سکوت می کردند و منتظر تغییر وضعیت می ماندند. بندگی خاستگاهی زمینی دارد. اگر جامعه ی بشری به گونه ای شکل می گرفت و تکامل می یافت که در آن کسی بنده ی کسی نمی شد، در صورتی که دینی وجود داشت، کاملاً متفاوت با این شکلهای شناخته شده ی آن بود. آن دین مفروض مشکلی با حقوق بشر ـ که فرض می کنیم انسانهای از آغاز آزاد نیز می دانستند چیست ـ نداشت، یا اگر داشت از جنسی دیگر بود، یعنی مشکل جز اینی بود که بر ما آشناست و در نهایت از آن رو پدید آمده که حقوق بشر مفهومی است با خاستگاهی بیرون از قاموس دینی و بیرون از آن محیط سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی ای که پذیرای پیدایش و رشد عبودیت بوده است.

این غریبگیای است تا حد تقابل، اما نه از نوع تقابل کیهان شناسی جدید با آن کیهان شناسی کهنی که هر چند تقدسی دینی داشت و درمتنهای کانونی دینی بازتاب یافته بود، اما می شد آن را فرعی و عارضی دانست و بطلان آن را ضربه ای به دستگاه اندیشگی دینی تلقی نکرد. حقوق بشر مشکل دارد با اصل دین، که عُبودیت است. از دیدگاه عبودیت ذاتی انسان، این موجود هیچ حقی ندارد، نه در برابر فرمانروای کیهانی و نه فرمانروای زمینی که سایه ی اوست، دست کم در آنجایی که علمای دین تأییدش می کنند.از دیدگاه عبودیت، انسان فاقد مصونیت است ؛ نه مصونیت روانی. شخصیتی دارد، نه مصونیت جسمی. باید معروف را بپذیرد و از منکر دوری جوید، و گرنه مجازات می شود. در این حال مجاز نیست اصل آزادی فردی را در برابر فرمان دین بگذارد.

موضوع حقوق بشر، انسان چونان انسان است. در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر مجموعه ای از آزادیها برشمرده شده که حق هر انسانی اند. ماده ی نخست اعلامیه با صراحت می گوید : « تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند. » و ماده ی دوم بر این مبنا قید می کند : « هر کس می تواند بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین عقیده ی سیاسی یا هر عقیده ی دیگر، و همچنین منشأ ملی یا اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در این اعلامیه بهره مند گردد. »این بینش با نگرش دینی، خاصه در نوع توحیدی، آن ناسازگار است. دینهای توحیدی فقط با یکتادانی آفریدگار و یکتاپرستی مشخص نمی شوند. مشخصه ی تاریخی و تاریخ ساز آنها این بوده است که پیروانشان فقط خود را بر حق دانسته و خارج از دایرهی آیین خویش را گمراهی و تباهی میدانستهاند. از منظر این دینها، در دورهای که هنوز عصر جدید آنها را وادار به همسازی با پیامدهای ادراک آزادی نکرده، نمی توان حکم کرد که همه ی انسانها، با هر دین و عقیده ای، از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابر اند

حقوق بشر را اگر نه به انسان چونان انسان، بلکه به انسانهای مشخصی برگردانیم که به عنوان شهروند تابع نظم سیاسیِ مشخصی هستند، به سخنی دیگر اگر نه از یک ایده ی انتزاعیِ حق، بلکه از نظم سیاسی و تلاش برای دموکراتیک کردن جامعه و سیاست عزیمت کنیم، باز در مورد برداشت دین از حقوق بشر به نتیجه ی مشابهی می رسیم. نظم سیاسی و اجتماعی ای که دین ارزشهای خود را در آن متجلی می بیند، آنی نیست که بتوان آن را دموکراسی ای دانست که بودش یابیِ حقوق بشر تابع بودش یابیِ آن است. پس کلاً می توان گفت که دین اصیل سنتی، یعنی آن دینِ دستکاری نشده توسط عصر جدید، درکی از حقوق بشر نداشته است، زیرا حقوق بشر با گسست از منشِ عبودیت پا گرفته است، اما آن دین بر بنیادِ عبودیت بوده است. اگر منشِ عبودیت با انقلابهای فکری و سیاسی عصر جدید در هم نمی شکست، هزاران سال هم اگر می گذاشت در واتیکان یا قم مفهومی به نام حقوق بشر زاده نمی شد.

موضوع در سطح گفتار همگانی

پس می توانیم برنهیم که دین با حقوق بشر سازگار نیست. این برنهشت اما فقط آن هنگام درست است که هر دو مفهوم دین وحقوق بشر را با محتوایی شفاف و با مرزهای تیز ـ جدا گشته از پیرامونشان تعریف کنیم. این دو مفهوم در کاربست روزمره ی خود چندان شفاف نیستند، به سیالیت تفسیری میدان می دهند و تابع برداشتهای مختلف می شوند. آنها به اموری انسانی ارجاع می دهند و از این نظر سیالیت تفسیری در بود آنهاست. پیش می آید که با تفسیری خاص، به صورت آگاهانه یا فقط در واکنش تجربی و بی هیچ مقدمه چینیِ گفتمانی ِمشخصی، گفته شود : “ دین با حقوق بشر سازگار است.“ این سخن معمولاً بیش از آن که بخواهد مدعی ثبت واقعیت در گزاره ای آغازگر یک بحث نظری باشد، بیان یک خواست،آرزو، انتخاب و سلیقه است. گزارنده با این گزاره می گوید، که دینی می خواهد یا دینی را می پسندد و آن ادراکی از دین را درست می داند که با حقوق بشر سازگار باشد. گزارنده ممکن است مفهوم حقِ بشری را نیز به همین صورت ناشفاف در ذهن داشته باشد و تصور کند آزادی به عنوان مقوله ی بنیادی در ایده ی حقوق بشر، سازگاری کامل دارد با ارزشهای دینی، که بنا بر برداشت وی سمت آزادگی را برنموده اند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد دین و حقوق بشر 10ص


تحقیق در مورد زانوی عقب رفته 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

زانوی عقب رفته: Genu Recurvatum Knee Deformity (hyperexsion) زانوی عقب رفته به باز شدن بیش ازحد طبیعی اطلاق می گردد« بیش از 180 درجه»Back Knee انواع زانوی عقب رفته: 1. فیزیولوژیک: درحالت ایستاده و معمولی و راه رفتن قابل مشاهده نیست،فقط می تواند آن را در هر زمان به سمت عقب سوق دهد. 2. پاتولوژیک:یک نوع بیماری است،که زانو در زمان راه رفتن پس زده می شود،زمان ایستادن فرو رفته است. علل زانوی عقب رفته: 1. یکی از شایع ترین،شلی مفصل یا شلی رباط ها« ارثی است» نرمی با شل بودن فرق دارد. Joint Laxity یاJoint Ligament Laxity. 2. کوتاهی عضله چهار سر ران « پا را به سمت جلو می کشد» همسترینگ قدرت کشش به سمت عقب را ندارد. 3. قوی بودن عضله چهار سر ران « چون تعادل بر قرار نشده»آگونیست و آنتاگونیست،قوی بودن پا را به سمت جلو پرتاب می کند. 4. ضعف عضله چهار سر ران فرد دست خود را روی زانو می گذارد« مرکزثقل» را به سمت جلومی اندازد. 5. راه رفتن روی پنجه پا ( فلج مغزی) تعداد کمی کنترل ندارند،زانو به سمت عقب می رود. 6. راه رفتن روی پاشنه کش آمدن پشت پا. 7. پارگی رباط متقاطع قدامیACL . چون اکثرا به صورت خفیف است دیده نمی شود عوارض زانوی عقب رفته: 1. افزایش فشار بر واحدسطح« توضیح وزن در سطح کم»،آرتروز زود رس،سائیدگی کشکک زیر استخوان ران، درد در پشت زانو«کشش کپسول مفصلی وعضلات » و رباط اتفاق می افتد. 2. درد در پشت زانو و جلو زانو«کشیده شدن عضلات درپشت» افزایش طول همسترینگ«ضعف عضلانی»که آن را Stretch Weakens ضعف ناشی از کشش. تشخیص زانوی عقب رفته: 1. فرد طاق باز خوابیده پاشنه را گرفته روی آن دست می کشیم« تشخیص علمی نیست». 2. اندازه گیری با گونیامتر. حرکات اصلاحی: زانوی عقب رفته را به راحتی نمی توان اصلاح نمود! 1. برای افرادی که دارای زانوی برآمده ضعیف از پشت می باشند کفش پاشنه دار توصیه می گردد« چون ساق پا را به سمت جلو متمایل می سازد»،این حالت برای زانوی عقب رفته مثمرثمر می باشد. 2. برای افرادی که دارای زانوی برآمده شدید از پشت می باشند: چون در عضلات همسترینگ ضعف وجود دارد،باید آن را تقویت نمود،در مرحله اول باید طول عضله را به حالت اولیه برگردانید،بعداً آن را تقویت نمود،گچ گرفتن زانو برای کوتاهی آن است. 3. استفاده از برس زانو: چون اجازه حرکت بیشتر از 18 درجه به عقب را نمی دهد برای زانوی عقب رفته مناسب است. (Knee Cage) 4. اگر پارگی ACL باشد باید عضلات همسترینگ را تقویت نمود. 5. درصورت کوتاهی نیز این عضلات« همسترینگ» را باید تقویت نمود. عارضه یا ناهنجاری دیگری از زانو به نام ,Hall- Mark Deformity Wind Sweptیکی ضربدری،یکی پرانتزی « مثل جارو زدن است».

ورزشهای زانو :

1-3 تمرینها با پای کشیده 1- محکم کردن زانو - بنشینید و پاها را مقابل خود دراز کنید . زانوی خود را هر چه محکم راست کنید ، آن رابه زمین فشار دهید و همزمان پا را از مچ به سمت خود بکشید . زانو را تا پنج شماره راست نگه دارید ، سپس آن را کاملا شل کنید ( سه بار در روز هر بار ده مرتبه (.محکم کردن زانو را در حالت ایستاده یا نشسته می توانید انجام دهید ، بنابراین باید این تمرین را در فعالیتهای روزمره خود بگنجانید مثلاً هنگامی که برای مدتی طولانی نشسته اید به دفعات زانوی خود را راست کنید .2- محکم کردن زانو با حمایت پاشنه ـ بنشینید و پاها را در مقابل خود دراز کنید . جسمی ( مانند حوله أی تا شده یا یک تکه چوب به ارتفاع پنج سانتیمتر ) را زیر پاشنه خود قرار دهید ، عضلات ران را سفت کنید و انگشتان را از مچ پا به سمت خود بکشید تا ده بشمارید سپس عضلات را شل کنید و این تمرین را حداقل دو بار در روز و هر بــار ده مرتبه انجام دهید .3- بالا بردن پا در وضعیت کشیده ـ بنشینید و پاها را راست کنید . در حالی که زانو را در وضعیت کشیده قفل کرده اید ، پای آسیب دیده را بالا ببرید ، سپس تا نزدیکی زمین پایین بیاورید این تمرین را بصورت متوالی و سریع ده بار انجام دهید و سعی کنید به سی بار برسانید .4- بنشینید و پاهای خود را راست کنید . وزنه ای روی مچ پا قرار دهید ،‌ پاها را در همان حالت راست بودن بالا ببرید و سپس به آرامی پایین بیاورید . برای شروع ، وزنه نباید از یک کیلوگرم بیشتر باشد وزنه را بتدریج سنگین تر کنید . مراقب باشید که زانو در وضعیت کشیده باشد . تمرین را با پنج بار شروع کنید و بتدریج به پنج ســـری ده تایی برسانید .5- چرخش مفصل ران ـ بنشینید و مفصل پاهای خود را راست کنید . در حالی که زانو را در همان وضعیت کشیده قفل کرده اید پا را بالا ببرید و دایره هایی را با پای خود در فضا بسرعت رسم کنید و آن را به سه سری ده تایی برسانید . این تمرین را به سه سری ده تایی برسانید . این تمرین را با افزودن وزنه به مچ پا انجام دهید .6- الفبا ـ بنشینید و پاها را راست کنید ، در حالی که زانو را صاف نگه داشته اید پا را بالا ببرید و بدون توقف حروف الفبا را در فضا « بنویسید » وقتی این تمرین برایتان آسان شد ، آن را با افزودن وزنه بهمچ پا ادامه دهید .7- بنشینید و پاها را راست کنید . در حالی که زانو را در وضعیت کشیده قفل کرده اید ، پا را بالا ببرید‌ به صورت عرضی آن را به یک سو ببرید و به آرامی به سمت مرکز برگردانید و آن گاه به نرمی پایین بیاورید . این حرکت را با هر پا پنج بار تکرار کنید و به تدریج به سه سری ده تایی برسانید ؛‌ سپس این تمرین را با افزودن وزنه به مچ پا ادامه دهید .8- دور کردن مفصل ران ـ به پهلو بخوابید به نحوی که پای آسیب دیده بالا قرار گیرد . زانو را راست نگه دارید و پا را از زانو بالا ببرید ، تا سه بشمارید و سپس به آرامی پایین بیاورید . با پنج بار شروع کنید ، بتدریج تعداد تمرین به سه سری ده تایی برسانید و سپس با افزودن وزنه به مچ پا آن را ادامه دهید .9- بالا بردن پا در وضعیت دمر ـ روی شکم بخوابید . زانو را راست نگه دارید و پا را از عقب کمی بالا ببرید . این وضعیت را تا سه شماره حفظ کنید ، سپس بتدریج پا را پایین بیاورید . تمرین را با هر پا پنج بار انجام دهید ، بتدریج آن را به سه سری ده تایی برسانید و سپس با افزودن وزنه به مچ پا ادامه دهید .2-3 تمر ینـهای حرکـتی برای خـم کردن زانـو1- روی میز یا صندلی بلندی بنشینید و پای آسیب دیده را مقابل خود راست کنید و روی پای سالم بیندازید .پای سالم را به آرامی خم کنید تا آنجا که به آخرین حد دامنه حرکتی زانوی آسیب دیده برسد .این وضعیت را تا پنج شماره حفظ کنید ، سپس هر دو زانو را راست نمایید ( ده بار(.2- روی میزیا صندلی بلندی بنشینید و به کمک پای سالم خود ، پای آسیب دیده را حمایت کنید . به



خرید و دانلود تحقیق در مورد زانوی عقب رفته 10ص


تحقیق در مورد زانوی عقب رفته 10ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

زانوی عقب رفته: Genu Recurvatum Knee Deformity (hyperexsion) زانوی عقب رفته به باز شدن بیش ازحد طبیعی اطلاق می گردد« بیش از 180 درجه»Back Knee انواع زانوی عقب رفته: 1. فیزیولوژیک: درحالت ایستاده و معمولی و راه رفتن قابل مشاهده نیست،فقط می تواند آن را در هر زمان به سمت عقب سوق دهد. 2. پاتولوژیک:یک نوع بیماری است،که زانو در زمان راه رفتن پس زده می شود،زمان ایستادن فرو رفته است. علل زانوی عقب رفته: 1. یکی از شایع ترین،شلی مفصل یا شلی رباط ها« ارثی است» نرمی با شل بودن فرق دارد. Joint Laxity یاJoint Ligament Laxity. 2. کوتاهی عضله چهار سر ران « پا را به سمت جلو می کشد» همسترینگ قدرت کشش به سمت عقب را ندارد. 3. قوی بودن عضله چهار سر ران « چون تعادل بر قرار نشده»آگونیست و آنتاگونیست،قوی بودن پا را به سمت جلو پرتاب می کند. 4. ضعف عضله چهار سر ران فرد دست خود را روی زانو می گذارد« مرکزثقل» را به سمت جلومی اندازد. 5. راه رفتن روی پنجه پا ( فلج مغزی) تعداد کمی کنترل ندارند،زانو به سمت عقب می رود. 6. راه رفتن روی پاشنه کش آمدن پشت پا. 7. پارگی رباط متقاطع قدامیACL . چون اکثرا به صورت خفیف است دیده نمی شود عوارض زانوی عقب رفته: 1. افزایش فشار بر واحدسطح« توضیح وزن در سطح کم»،آرتروز زود رس،سائیدگی کشکک زیر استخوان ران، درد در پشت زانو«کشش کپسول مفصلی وعضلات » و رباط اتفاق می افتد. 2. درد در پشت زانو و جلو زانو«کشیده شدن عضلات درپشت» افزایش طول همسترینگ«ضعف عضلانی»که آن را Stretch Weakens ضعف ناشی از کشش. تشخیص زانوی عقب رفته: 1. فرد طاق باز خوابیده پاشنه را گرفته روی آن دست می کشیم« تشخیص علمی نیست». 2. اندازه گیری با گونیامتر. حرکات اصلاحی: زانوی عقب رفته را به راحتی نمی توان اصلاح نمود! 1. برای افرادی که دارای زانوی برآمده ضعیف از پشت می باشند کفش پاشنه دار توصیه می گردد« چون ساق پا را به سمت جلو متمایل می سازد»،این حالت برای زانوی عقب رفته مثمرثمر می باشد. 2. برای افرادی که دارای زانوی برآمده شدید از پشت می باشند: چون در عضلات همسترینگ ضعف وجود دارد،باید آن را تقویت نمود،در مرحله اول باید طول عضله را به حالت اولیه برگردانید،بعداً آن را تقویت نمود،گچ گرفتن زانو برای کوتاهی آن است. 3. استفاده از برس زانو: چون اجازه حرکت بیشتر از 18 درجه به عقب را نمی دهد برای زانوی عقب رفته مناسب است. (Knee Cage) 4. اگر پارگی ACL باشد باید عضلات همسترینگ را تقویت نمود. 5. درصورت کوتاهی نیز این عضلات« همسترینگ» را باید تقویت نمود. عارضه یا ناهنجاری دیگری از زانو به نام ,Hall- Mark Deformity Wind Sweptیکی ضربدری،یکی پرانتزی « مثل جارو زدن است».

ورزشهای زانو :

1-3 تمرینها با پای کشیده 1- محکم کردن زانو - بنشینید و پاها را مقابل خود دراز کنید . زانوی خود را هر چه محکم راست کنید ، آن رابه زمین فشار دهید و همزمان پا را از مچ به سمت خود بکشید . زانو را تا پنج شماره راست نگه دارید ، سپس آن را کاملا شل کنید ( سه بار در روز هر بار ده مرتبه (.محکم کردن زانو را در حالت ایستاده یا نشسته می توانید انجام دهید ، بنابراین باید این تمرین را در فعالیتهای روزمره خود بگنجانید مثلاً هنگامی که برای مدتی طولانی نشسته اید به دفعات زانوی خود را راست کنید .2- محکم کردن زانو با حمایت پاشنه ـ بنشینید و پاها را در مقابل خود دراز کنید . جسمی ( مانند حوله أی تا شده یا یک تکه چوب به ارتفاع پنج سانتیمتر ) را زیر پاشنه خود قرار دهید ، عضلات ران را سفت کنید و انگشتان را از مچ پا به سمت خود بکشید تا ده بشمارید سپس عضلات را شل کنید و این تمرین را حداقل دو بار در روز و هر بــار ده مرتبه انجام دهید .3- بالا بردن پا در وضعیت کشیده ـ بنشینید و پاها را راست کنید . در حالی که زانو را در وضعیت کشیده قفل کرده اید ، پای آسیب دیده را بالا ببرید ، سپس تا نزدیکی زمین پایین بیاورید این تمرین را بصورت متوالی و سریع ده بار انجام دهید و سعی کنید به سی بار برسانید .4- بنشینید و پاهای خود را راست کنید . وزنه ای روی مچ پا قرار دهید ،‌ پاها را در همان حالت راست بودن بالا ببرید و سپس به آرامی پایین بیاورید . برای شروع ، وزنه نباید از یک کیلوگرم بیشتر باشد وزنه را بتدریج سنگین تر کنید . مراقب باشید که زانو در وضعیت کشیده باشد . تمرین را با پنج بار شروع کنید و بتدریج به پنج ســـری ده تایی برسانید .5- چرخش مفصل ران ـ بنشینید و مفصل پاهای خود را راست کنید . در حالی که زانو را در همان وضعیت کشیده قفل کرده اید پا را بالا ببرید و دایره هایی را با پای خود در فضا بسرعت رسم کنید و آن را به سه سری ده تایی برسانید . این تمرین را به سه سری ده تایی برسانید . این تمرین را با افزودن وزنه به مچ پا انجام دهید .6- الفبا ـ بنشینید و پاها را راست کنید ، در حالی که زانو را صاف نگه داشته اید پا را بالا ببرید و بدون توقف حروف الفبا را در فضا « بنویسید » وقتی این تمرین برایتان آسان شد ، آن را با افزودن وزنه بهمچ پا ادامه دهید .7- بنشینید و پاها را راست کنید . در حالی که زانو را در وضعیت کشیده قفل کرده اید ، پا را بالا ببرید‌ به صورت عرضی آن را به یک سو ببرید و به آرامی به سمت مرکز برگردانید و آن گاه به نرمی پایین بیاورید . این حرکت را با هر پا پنج بار تکرار کنید و به تدریج به سه سری ده تایی برسانید ؛‌ سپس این تمرین را با افزودن وزنه به مچ پا ادامه دهید .8- دور کردن مفصل ران ـ به پهلو بخوابید به نحوی که پای آسیب دیده بالا قرار گیرد . زانو را راست نگه دارید و پا را از زانو بالا ببرید ، تا سه بشمارید و سپس به آرامی پایین بیاورید . با پنج بار شروع کنید ، بتدریج تعداد تمرین به سه سری ده تایی برسانید و سپس با افزودن وزنه به مچ پا آن را ادامه دهید .9- بالا بردن پا در وضعیت دمر ـ روی شکم بخوابید . زانو را راست نگه دارید و پا را از عقب کمی بالا ببرید . این وضعیت را تا سه شماره حفظ کنید ، سپس بتدریج پا را پایین بیاورید . تمرین را با هر پا پنج بار انجام دهید ، بتدریج آن را به سه سری ده تایی برسانید و سپس با افزودن وزنه به مچ پا ادامه دهید .2-3 تمر ینـهای حرکـتی برای خـم کردن زانـو1- روی میز یا صندلی بلندی بنشینید و پای آسیب دیده را مقابل خود راست کنید و روی پای سالم بیندازید .پای سالم را به آرامی خم کنید تا آنجا که به آخرین حد دامنه حرکتی زانوی آسیب دیده برسد .این وضعیت را تا پنج شماره حفظ کنید ، سپس هر دو زانو را راست نمایید ( ده بار(.2- روی میزیا صندلی بلندی بنشینید و به کمک پای سالم خود ، پای آسیب دیده را حمایت کنید . به



خرید و دانلود تحقیق در مورد زانوی عقب رفته 10ص