لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
اختلالات حرکتی در حوزه مشکلات ویژه یادگیری
**********************
در سالهای اخیر اهداف آموزشی در دو حیطه شناختی و عاطفی مورد توجه قرار گرفته و از آنها به عنوان راهنمای عملی در جهت رشد و تکامل هدف های متوالی و زنجیره ای استفاده گردیده است. اما در حیطه روانی- حرکتی طبقه بندی های عملی و کاربردی بسیار محدود بوده است.
فکر طبقه بندی اهداف تربیتی برای مطالعه آسانتر در سال 1948 توسط گروهی از متخصصان تعلیم و تربیت و سنجش در سه حیطه شناختی، عاطفی- روانی و حرکتی مطرح گردید.
کتاب اول این گروه توسط بلوم و همکاران در سال 1956 و کتاب دوم درسال 1964 توسط کرات هول و همکاران منتشر گردید. در حیطه روانی- حرکتی طبقه بندی های بسیاری ارائه گردیده است که می توان به کارهای راکسیدل (1950)، گیلفورد (1958)، سیمپسون(1966)، کیبلر و همکاران (1970) اشاره نمود. اما کارهای آنیتا.ج.هارو در این زمینه از معروفترین آنها است. این نظریه با استفاده از نظریات قبلی و شرایط رشدی تهیه گردیده است.
مطالعات بسیار حاکی از نقش حرکت وتربیت حرکتی بر جنبه های گوناگون اخلاقی، رشد اجتماعی، عزت نفس و رشد شناختی است (کاشف مجتهدی1372).
از سوی دیگر تحقیقات نشانگر ان است که کودکانی که از رشد حرکتی خوبی برخوردارند در یادگیری دریافت بیشتری دارند، لذا برنامه ریزی در جهت شکل دهی برنامه های حرکتی و ورزشی و آموزشی- حرکتی در سنین پیش دبستانی و دبستانی در جهت رشد همه جانبه و تعدیل رفتاری کودکان بسیار موثر است (فرخنده مفیدی1372).
قابل ذکر است که نقطه تمرکز تمرینات و آموزش ها بر سه سطح اولیه یعنی: حرکات انعکاسی، حرکات اساسی بنیادی و بالاخره، سطح سوم یعنی توانایی های ادراکی است که با توجه به شرایط خاص سنی مراجعین به مراکز مشکلات ویژه یادگیری در نظر گرفته می شود.
تنوع و گستردگی تمرینات و آموزش بسیار زیاد بوده و به توانائی ها و علائق و تجربیات فردی درمانگران وابسته است. اما آنچه مهم است وجود یک چهارچوب کلی در جهت تدوین و برنامه ریزی این آموزش ها است.
جدول شماره (2-2) طبقه بندی حیطه روانی- حرکتی: سطوح طبقه بندی و پاره سطحهای آن
پاره سطحها
سطوح
تعاریف
فعالیت رفتاری
10-1 قطعه ای
20-1 بین قطعه ای
30-1 فراقطعه ای
0-1 حرکات انعکاسی
رفتارهای غیرارادی که در پاسخ بعضی از محرکات به کار گرفته می شوند.
تاشدن، بازشدن، کشیدگی، سازگاری، حالات تن
10-2 جنبشی
20-2 غیرجنبشی
30-2 دستکاری
0-2 حرکات اساسی بنیادی
پیش نیاز: فعالیتهای سطح اول الگوهای حرکتی ذاتی که از ترکیب چند حرکت انعکاسی به وجود آمده و پایه اصلی حرکات مهارتی پیچیده را تشکیل می دهند.
10-2 راه رفتن- دویدن، پریدن، سربدن، لی لی کردن، غلت خوردن و بالا رفتن
20-2 فشار دادن، کشیدن، جنبیدن، خم شدن، کش آمدن، دولا شدن، پیچ و تاب خوردن
30-2 حمل کردن، دستکاری کردن، چسبیدن، با حرکات انگشت چنگ زدن
10-3 تمیز حس حرکتی
20-3 تمیز بصری
30-3 تمیز شنوایی
40-3 تمیز لمسی
50-3 تواناییهای هماهنگی
0-3 توانایی های ادراکی
پیش نیاز: فعالیتهای سطوح اول و دوم تعبیر محرکهایی که از حواس مختلف دریافت می شوند. این امکان را فراهم می سازند تا فرد خود را با محیط سازگار سازد.
بازده تواناییهای ادراکی در همة حرکات معنی دار قابل مشاهده می باشد.
مثالها: شنوایی- دنبال نمودن دستورات کلامی- بصری- تعقیب نمودن یک توپ متحرک
حس حرکتی- ایجاد سازگاری بدنی برای حفظ موازنه و تعادل
حس لمسی- تشخیص پارچه از طریق لمس کردن.
هماهنگی- طناب بازی، ضربه زدن به توپ و گرفتن اشیاء
10-4 قدرت تحمل بدن
20-4 نیرومندی
30-4 انعطاف پذیری
40-4 چابکی
0-4 تواناییهای جسمانی
خصوصیات عملی نیروی ارگانیک بدن که برای رشد و تکامل حرکات مهارتی پیشرفته لازم هستند.
همة فعالیتهایی که انجام آنها مسلتزم کوشش زیاد در زمانی طولانی است نظیر دوهای استقامت و شناهای طولانی. همه فعالیتهایی که به تمرین عضلانی نیاز دارند نظیر وزنه برداری و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
ناتوانایی های یادگیری
نا توانایی های یادگیری مقوله خاص دیگری است که در حیطه کودکان استثنایی قرار دارد و درصد چشمگیری از کودکان را در بر می گیرد، نا توانایی های یادگیری نارسایی های خاصی است که در صورت عدم شناسایی آن معمولاً تحقیر و توهین و...بی دری و شکست های تحصیلی را به بار می آورد. اشکال بزرگ این اختلال آن است که بر خلاف نابینایی و ناشنوایی و ... تشخیص آن در سنین پیش دبستانی به آسانی امکان پذیر نیست.
نکته مهم در تشخیص اختلالات یادگیری این است که بتوانیم اختلال را پیش از ظهور یا در همان مراحل اولیه ی ظهور مورد شناسایی قرار دهیم تا از صدمات روانی تحصیلی بعد جلوگیری کنیم. زیرا هم خود کودک به دلیل ناتوانایی در انجام بعضی تکالیف رنج می بردوتصویرمثبتی که ازخود داشته ازبین می رودوهم موردتوبیخ وسرزنش معلمین ودانش آموزان قرار می گیرد.
تاریخچه:
تا سال 1960 مشکل این کودکان ناشناخته بود و در این سال نظریات متفاوتی در این باب باز شد در این نظریات عامل نا توانی یادگیری }معلول تنبلی، ضایعه مغزی، اختلال عصبی، معلولیت ادراکی{ را ذکر کرده اند.
در سال 1963 با برگزاری یک کنفرانس ملی به رهبری سامول کرک در شیکاگو اقدام به ایجاد یک مؤسسه ملی کردند او در این سخنرانی گفت : موضوع بحث ما در این جا کودکانی هستند که یا به جهت سبب شناسی (برای مثال: نقص جزئی در کار مغز یا اختلال عصبی – روانی) یا جلوه های رفتاری (برای مثال: فکری خوانی، اختلال های ادراکی) نامی بر آنها گذاشته شده و او پیشنهاد کرد که برای این گونه افراد اصطلاح ناتوانی یادگیری که در برگیرنده تمامی افراد مورد نظر است استفاده شود.
عناصر مشترک در تعاریف ناتوانی یادگیری:
1- تفاوت میان عملکرد مورد انتظار و عملکرد واقعی کودک
2- نشانه های رفتاری
3- نبود سایر مشکلات مثل ناشنوایی
4- تمرکز یا نگرش پایه آن ها درباره مشکل یادگیری
یک تیم زمانی می تواند از تشخیص نا توانی خاص یادگیری استفاده کند که کودک با سطوح توانایی و سنی خود در زمینه های }بیان کلامی، درک شنیداری، بیان نوشتاری، مهارت های پایه خواندن، درک خواندن، محاسبه ریاضی{ نتواند پیشرفت کند.
تیم تشخیص دهنده زمانی ممکن است یک کودک را به عنوان دارنده ناتوانی یادگیری خاص تشخیص دهد که ناهمخوانی بین توانایی و پیشرفت او ناشی از موارد زیر نباشد.
1- معلولیت بینایی، شنوایی، حرکتی 2- عقب ماندگی ذهنی
3- اختلال هیجانی 4- محرومیت محیطی، فرهنگی، اقتصادی
تعریف کمیته اتحاد ملی
نا توانی یادگیری یک اصطلاح است که به گروه ناهمگون ی از اختلالات اطلاق می شود که با مشکلات خاص در کسب و استفاده از مهارت ها همراه می باشند (مهارت های گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، استدلال کردن، توانایی های ریاضی مشخص می شوند).
دراین تعریف وجود ناتوانایی یادگیری را درهمه سنین به رسمیت می شناسد.
طبقه بندی ناتوانایی های خاص یادگیری
1- ناتوانایی های یادگیری زبانی: که طیف وسیعی از کودکان را در بر می گیرد و به سه دسته فرعی؛ زبان درونی، زبان دریافتی و زبان بیانی تقسیم می شود. زبان درونی که در خود فرد است و شامل مفهوم سازی، تصویرسازی کلمات و هضم مفاهیم به فرد کمک می کند و کودکانی که در این مورد (زبان درونی) ناتوان هستند از درک معانی واژه ها عاجزند. زبان دریافتی، عبارت از توانایی درک زبان محاوره ای یا گفتگوی شفاهی که کودک مبتلا به این ناتوانی، معمولاً در مکالمات روزمره مشکل دارد یعنی آنها را از نظر فیزیولوژیکی می شنود اما درک نمی کند. اختلال ناشی از این نوع را با نام های ناشنوایی کلمه، زبان پریشی دریافتی، زبان پریشی حسی یاد می کنند. زبان بیانی به زبانی می گویند که به وسیله آن می توانیم با دیگران به طور شفاهی ارتباط برقرار کنیم و حرفهای خود را بزنیم.
2- ناتوانی یادگیری خواندن: این ناتوانی یادگیری مختص به تحصیل بوده و تا زمان تحصیل تشخیص آن نا ممکن است. این ناتوانی در واقع عارضه ای شایع است.
3- ناتوانی یادگیری نوشتار: این ناتوانی نیز در زمان تحصیل مشخص می شود، این کودکان در زمینه هایی مثل نوشتن با دست، ضعف مهارتهای پیش نیاز نوشتن، ناتوانی در شکل دادن به حروف، وارونه نویسی، جدانویسی، آیینه نویسی، دیکته نویسی و ... .
4- ناتوانی های یادگیری مربوط به ریاضیات: از ناتوانی های شایع است. دیس کالکولیا یا ناتوانی مفاهیم ریاضی به اشکال مختلفی وجود دارد مثل: مشکل در تشخیص شکل، اندازه اعداد، شمارش و محاسبه و اندازه گیری.
5- ناتوانی های یادگیری اجتماعی- عاطفی: دسته ای از کودکان به ناتوانی در یادگیری آداب و روابط اجتماعی و کنترل عاطفی چه در بیان و بروز عواطف و چه در پذیرش و تحمل آنها مشکل دارند. اشکال مرضی این ناتوانی شامل حواس پرتی، بروز رفتارهای نامناسب، گوشه گیری، تحرک بیش از حد و عدم درک اجتماعی جلوه می کند.
6- ناتوانی های یادگیری ادراکی- حرکتی: زندگی ما با مهارتهای ادراکی- حرکتی آمیخته است. فرضیه هایی که معمولاً در این حیطه قرار می گیرند شامل کاستی های ادراک دیداری (تشخیص شکل و زمینه) ارتباط های فضایی سیستم های حرکتی، نداشتن تعادل، ضعف در مهارتهای حرکتی ظریف یادرست، تمیز شنوایی و... .
علل ناتوانی های یادگیری
ناتوانی یادگیری گستره ای بسیار وسیع و متنوع دارد و علل به وجود آورنده آن نیز بسیار گسترده است.
در این کتاب ناتوانی های یادگیری به عواملی که در طبقه بندی والانس و یک لافلین ارائه داده اند استفاده شده شامل علل:
1- عوامل آموزشی: که منظور فقر آموزشی- محیطی است یعنی فقر کمی و کیفی روش، مواد ومحتوای آموزش از مهمترین عواملی است که باعث نانوانی یادگیری می شود. مانند تدریس ناکافی نقص دانش علم، شیوه های تدریس ناصحیح.
2- عوامل محیطی: محیط به صورت خاص می تواند در گسترش یا محدود کردن اختلالات یادگیری مهم باشد. موارد عمده محیطی مانند تغذیه، بهداشت، سلامتی، تحریک حسی، تحریک زبانی، رشد اجتماعی و عاصفی در ناتوانی های یادگیری مؤثرند.
3- عوامل روانی: در زمره مهمترین علل به وجود آورنده اختلالات یادگیری تلقی می گردند. کودکانی که ناتوانی یادگیری به دلیل مسائل روانی دارند، در ادراک، یادآوری، شکل دادن به مفاهیم، پردازش اطلاعات و بیان اطلاعات، کمبود مهارتهای کلامی، ضعف حافظه کوتاه مدت و... دچار کاستی هستند.
4- عوامل فیزیولوژیکی: چون آسیب دیدگی مغزی شدید یا جزئی و آسیب های وارده به سیستم عصبی مرکزی باعث ناتوانی یادگیری می شوند. عوامل فیزیولوژیکی به دو دسته ژنتیکی و بیوشیمیایی تقسیم می شوند. که عوامل ژنتیکی در بسیاری از ناتوانایی های یادگیری مثل دیس لکسی مؤثرند.
تشخیص و ارزیابی کودکان با اختلالات یادگیری
برای تشخیص کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری می تواند در دو مقطع سطحی و عمقی انجام پذیرد.
مرحله اول: سطحی وقتی است که معلم می بیند که شاگرد در یک یا چند واحد درسی دچار مشکل است، او را جهت بررسی به مراجع و مراکز صاحب صلاحیت معرفی می کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
مهارتهای یادگیری
نظریه های یادگیری
اصولاً هر فعالیتی یک مبنای نظری دارد که منتج از یک سری تحقیقات و تابع یک اصول و شناخت کلیت یافتهای است .
نظریه به معنای وسیع عبارتست از تعبیر و تفسیر حوزه ای از شناخت . در نتیجه براساس این تعریف، نظریههای یادگیری اصول کلیت یافتهای هستند در زمینه یادگیری و شرایط آن . یعنی نظریههای یادگیری در واقع تحلیل کننده شرایط یادگیری است .
بسیاری از معلمین و دانشجویان بین نظریه و فرضیه تفاوت قائل نیستند یا اشتباه میکنند وقتی میگوییم فرضیه یعنی یک راه حل احتمالی علمی مسأله در برابر یک مسألهای که هنوز صحت و سقم آن تأیید و یا رد نشده است .
اما نظریه ها مجموعه ای از معرفت و دانش بشری هستند در حوزهای از مطالعات که دقیقاً به اثبات رسید ، این نظریه یا مجموعه تحقیقات یک کلیات دارند که مجموعه آنها را شامل میشود . در واقع بر اساس آن کلیات است که شما میتوانید یک فعالیت را تعریف و تفسیر کنید بنابراین به معنای تأیید نشده هستند ، اما به این معنی نیست که مطلق باشد ، همین است و دیگر عوض نمیشود ، خیر . پس نظریه قابل تغییر و تحول هست. در نظریه مجموعه عوامل در اختیار محقق نیست مخصوصاً در تحقیقات علوم انسانی و گیاهی ، گر چه اکثر نظریههایمان در روانشناسی تربیتی و یادگیری بر اساس تحقیقاتی است که در آزمایشگاه صورت گرفته و دقیقاً همان مراحل کنترل که در بقیه تحقیقات وجود دارد در اینجا حاکم است ولی با این حال ما نظریه را بعنوان یک قانون و قطعیت نگاه نمیکنیم ولی نتایج تأیید شده و پذیرفته شده بر اساس کار محقّقان است .
نظریههای مختلفی در زمینه یادگیری وجود دارد که ما آنها را در دو حوزه و قلمرو مورد تحلیل و بررسی قرار می دهیم .
حوزه رفتار گرایی یا نظریههای شرطی
حوزه نظریههای شناختی
دیدگاه این دو نظریه در مورد یادگیری و حتی در زمینه آموزش کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند. حال این سؤال مطرح میگردد که اگر یادگیری یک مفهوم مشخص است ، پس چرا این همه نظریههای مختلف وجود دارد و نقد زیاد شده است ؟
دلیل آن اینست که محقق و روانشناس بر اساس دیدگاه خود و یا از منظری که به یادگیری نگاه میکند آنرا تعبیر و تفسیر میکند بنابراین نگاه او درست است و غلط نیست . او از یک زاویه نگاه میکند اما باید یادآور شد که نظریه نمیتواند بازگو کننده تمام مجموعه فرآیند یادگیری باشد .
اگر چه مقوله بحثمان در این حوزه و حیطه نیست و عزیزان باید به کتاب روانشناسی تربیتی و یادگیری مراجعه کنند . اما چون در جلسه قبل بحث ما تدریس و یادگیری بود لذا باید از نظریه یادگیری تا حدودی آشنا باشیم .
در نظریه رفتارگرایی افراد زیادی را دیدید که معروفترین آنها اسکینر و پاولف میباشند. اما آنچه در روانشناسی تربیتی بیشتر مطرح میباشد اسم اسکینراست که مترادف شده با رفتارگرایی رفتارگرایان اصولاً یادگیری را عبارت از ایجاد و تقویت رابطه و پیوند بین محرک و پاسخ در سیستم عصبی فرد میدانند . اینها معتقدند یک نوع رابطه و پیوند عصبی بین محرک و پاسخ است که در فرد تغییر ایجاد میکند .
البته دیدگاهها متفاوت است که مشهورترین آنها شرطی شدن کلاسیک یا شرطی شدن پاولوفی و یا شرطی شدن واکنشی است و دیگر نظریه شرطی شدن فعال است که بیشتر بنام اسکینر است ، که ما سعی میکنیم برای نمونه اشاره کنیم . و بعد این نظریهها را تحت عنوان الگوهای یادگیری دنبال کنیم.
حال سؤال اینجاست که چرا ما نظریهها را تحت عنوان یادگیری دنبال کنیم ؟
میگوئیم چون میخواهیم کاربرد آن را بررسی کنیم بهمین دلیل نظریهها را تحت عنوان الگوهای یادگیری ذکر میکنیم .
پس از دیدگاه رفتارگریان یا شرطی شدن ، یادگیری یا تغییر عبارتست از ایجاد و تقویت رابطه بین محرک و پاسخ در حالی که در نظریه شناختی برعکس است . آنها معتقدند یادگیری ناشی از شناخت، ادراک و بصیرت است اما به هیچ وجه شناختیها منکر نظریه رفتارگرایان نیستند چون هر کدام از آنها از زاویهای به قضیه نگاه میکنند به قول مولوی « هر کسی از دید خود شد یار من وز درون من نجست اسرار من » بنابراین هر کس نظر خودشان را بیان میکنند .
برای نمونه از رفتاریها ، نظریه سورنلایت و از شناختیها هم نظریه « برونر » را مطرح میکنیم و تیتروار آنرا مورد بحث و بررسی قرار میدهیم .
همه شما با کاری که آقای سورونلایت با گربه یا حیوانی که در قفس بوده انجام داده. آشنا هستید حیوان گرسنه است ، و وقتی که گرسنه است به تلاش میافتد ، و حرکت میکند و بطور ناخودآگاه بر روی کفه قرار میگیرد ، به محض اینکه روی کفه قرار گرفته غذا در اختیارش قرار داده میشود. گربه ، کم کم از طریق آزمایش و خطا درمییابد که هرگاه غذا میخواهد باید روی کفه قرار بگیرد بر همین اساس از نگاه سورونلایت و اسکینر ، یادگیری چه در انسان و حیوان در اثر کوشش و خطا ایجاد میشود . آنان برای تحلیل و حمایت نظری از بحث خودشان ، تحقیقات آزمایشگاهی زیادی دارند و سه قانون را مطرح میکند .
یکی از این قوانین ، قانون آمادگی است ، قانون آمادگی یعنی چه ؟
یعنی اینکه فرد باید به یک مرحله از رشد و دانش برسد که بتواند موضوع را بفهمد ، مثلاً فردی چراغ نفتی دارد و میخواهد روشن کند کبریت میزند ولی روشن نمیشود . فکر میکند نفت ندارد و یا کبریت مشکل دارد ولی مشکل از آنها نیست با اندکی دقت متوجه میشود فتیله به اندازه کافی بالا کشیده نشده که شعله بتواند به آن برسد.
بنابراین کار معلم در اصرار وزیدن برای آموزش دادن دانشآموزان که از نظر ظرفیت عقلی و ذهنی به آن مرحله نرسیده مثل روشن کردن چراغ نفتی است .
قانون دیگری که آقای سورونلایت در بحث مطرح میکند ، قانون اثر است
یعنی بین محرک و پاسخ باید رابطه خوشایندی وجود داشته باشد . یعنی اگر گربه که بر روی کفه قرار گرفته بجای غذا ، کتک بخورد . آیا دوباره بر روی آن کفه قرار خواهد گرفت برای گرفتن غذا ؟ مسلماً خیر پس غذا ، یک عامل محرک خوشایند است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
نقش رسانههای آموزشی در فرآیند یادگیری دانش آموزان
مراحل اجرای طرح همیاری در امر آموزش یادگیری فراگیران ، آموزگار هدف مشخصی را برای درسی که می دهد در نظر می گیرد. تدریس را با صحبت راجع به هدف درسی و ایجاد انگیزه شروع می کند. توضیح هدف درس در ابتدای تدریس باعث برانگیختن حس کنجکاوی و توجه در شاگردان شده و بی صبرانه منتظر تمرین آن در گروههای کوچک خود می باشد. پس از اینکه هدف درس برای شاگردان توضیح داده شد معلم می تواند با توجه به جَو کلاس ، تدریس خود را در حین یا در پایان کارگروهی انجام دهد. اعضای گروه مطلب مشخص شده از سوی معلم را به طور انفرادی در گروه مورد مطالعه قرار می دهند .معلم دراین مرحله در زمینه موضوع تدریس سوالهایی را در اختیار دانش آموزان قرار می دهد و آنها به صورت فردی پاسخ می دهند. معمولاً وظیفه معلم است که زمان پاسخگویی به سؤالات را برای دانش آموزان مشخص نموده و در صورت نیاز این زمان را افزایش می دهد. افراد گروه با بحث و دلیل تراشی برای رسیدن به یک پاسخ مشترک جوابهای انفرادی خود را مورد مقایسه قرار می دهند که نقش معلم سرکشی به گروهها و راهنمایی آنان برای رسیدن به جواب مشترک می باشد. آموزگار راهنمایی تصحیح سؤالات یا تمرینها را در اختیار مدیر گروه قرار می دهد تا پاسخهای تیمی یا گروهی دانش آموزان در گروه مورد ارزشیابی قرار گیرد. نتیجة کار گروهها در کلاس نشان داده می شود و گروههایی که کار خود را به نحو احسن انجام داده اند مورد تشویق قرار می گیرند. در این مرحله معلم نقش فعال به عهده می گیرد و از حالت تسهیل کننده خارج شده و به صورت یک مدیر در می آید. در انتهای فعالیت گروهی دانش آموزان نتیجه گیری کلی را که همان تکرار هدف درسی است از سوی آموزگار انجام می گیرد. در پایان معلم به شاگردان تکلیف مربوط به همان درس را می دهد تا به طور مستقل و انفرادی تمرین بیشتری داشته باشند. یادگیری دانش آموزان به وسیله همیاری و کمک به یکدیگر انجام می پذیرد. دانش آموزان می آموزند به بحث و تبادل نظر و قضاوت در مورد فعالیتهای یکدیگر بپردازند. با توجه به اینکه یادگیری دانش آموزان از گروه همسالان به مراتب بیشتر از معلم می باشد، این روش باعث افزایش یادگیری فراگیران می گردد. اجرای این طرح منجر به یادگیری مثبت اهداف کلی در رابطه با فرآیند یادگیری فراگیران ایجاد زمینه مناسب جهت رشد و شکوفایی دانش آموزان ایجاد فضای مناسب در جهت فعال نمودن بیشتر دانش آموزان در امر آموزش دید مثبت نسبت به توانائیهای بالقوه شاگردان و اشتیاق آنان به یادگیری تقویت روحیه اعتماد به نفس ایجاد ارتباط بین کلاس و دنیای واقعی تقویت روحیة همکاری و تعادل در دانش آموزان . در گروه بندی دانش آموزان در کلاس باید به مواردی توجه شود به طور کلی گروهها دو دسته هستند گروههای همگن (جور- یکسان ) و گروههای ناهمگن ( غیریکسان ، ناجور ) که ممکن و ناممکن بودن در دو زمینه مورد بررسی است. 1- از لحاظ جسمی 2- از لحاظ درسی .
بهترین نوع گروه گروهی است که ناممکن درسی و ممکن جسمی باشد و بدترین نوع گروه ناممکن جسمی و ممکن درسی است.
استاندارد افراد گروه در ایران سه تا پنج نفر و استاندارد تعداد افراد گروه درجهان چهار تا شش نفر می باشد.در امر گروه بندی تغییر موقعیت نشستن دانش آموزان می باشد. آرایش صندلیها باید به گونهای باشد که شاگردان در گروههای کوچک چهار تا پنج نفری روبروی یکدیگر قرار بگیرند. برای گروه بندی دانش آموزان لازم است که معلم با توجه به وضعیت درسی و جسمی شاگردان یک گروه مناسب درست کند.
ضروری است که معلم به کمک دانش آموزان قوانینی تدوین نماید که در تمام مدت استفاده از روشهای آموزش مشارکتی به آن توجه کنند بهتر است تعداد قوانین محدود باشد. تعیین مسئولیت شخصی برای تک تک افراد گروه لازم است یکی از شاگردان را مدیر گروه و یکی دگیر را وقت نگه دار و دیگری را یادداشت بردار و کسی را هم مسئول گرفتن و برگرداندن وسایل لازم مثل لوازم آزمایشگاهی ، مداد، کاغذ و… در نظر بگیرند.
اعضای گروه از یکدیگر می آموزند و در آن هر فراگیری از دستهای یاریگر دوستانش برخوردار است.
در مقایسه با روش مطالعه جدا از دیگران ، ایجاد شناخت و ترکیبات بیشتر اجتماعی و خلق فعالیت بیشتر عقلی میکند که سبب افزایش یادگیری می شود. احساسات مثبت نسبت به یکدیگر را افزایش می دهد از جدایی و تنهایی می کاهد، روابط ایجاد می کند و نگرش مثبتی نسبت به افراد دیگر فراهم میآورد بر خود شکوفایی از طریق یادگیری و از طریق احساسی می افزاید که به شخص از اینکه مورد احترام و توجه افراد دیگر در محیط قرار گرفته دست میدهد. هر قدر دانش آموزان فرصت کار با یکدیگر را بیشتر بیابند آن کار را بهتر انجام داده و از مهارتهای کلی اجتماعی بیشتری برخوردار میشوند . دانش آموزان از جمله کودکان دبستانی میتوانند از طریق آموزش یاد بگیرند توان خود را برای کار با یکدیگر افزایش دهند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
« بسمه تعالی »
موضوع :
مقدمه
متن
نتیجه گیری
پیشنهادات
چکیده فارسی
چکیده انگلیسی
منابع و مأخذ
مقدمه:
همان طور که می دانیم در هر جبهه و میدانی سخن نخست را نیروی انسانی و تفکر انسانی عهده دار است و آگاهی ، شناخت و احساس مسئولیت او سرمایه ی اصلی هر حرکت و فعالیت سالم و سازنده و مستمر خواهد بود . بنابراین قبل از هر چیز باید به مفهوم و ابعاد انسانی و فکری این بحث توجه و بر آن تأکید شود . هنگامیکه مفهوم بهره وری گسترش نیابد و در انسانها انگیزه و علاقه و وجدان کاری پدید نیاید ، سخن از رشد و بهینه سازی سایر منابع غیر واقعی خواهد بود زیرا باید بر محور انسانی تاکید کرد . بنابراین بهره وری در درجه ی اول دیدگاه فکری است که همواره سعی دارد آنچه را که در حال حاضر موجود است بهبود ببخشد از طرف دیگر به این نکته نیز باید توجه کرد که خود بهره وری نیز معیار ارزیابی عملکرد فعالیت های انسان در بخش های مختلف اجتماعی-اقتصادی است .
متن :
معلم اساسی ترین عنصر در نظام آموزش و پرورش می باشد که نقش الگو ، مربی و راهنمای دانش آموزان و هدایت کننده فرآیند تربیت معلم را بر عهده دارد . میزان صلاحیت ، کار آمدی ، علاقه مندی ، تسلط حرفه ای و مطلع بودن وی تعیین کننده ی فرایند یاددهی – یادگیری است ، لذا در نظام آموزشی توجه به معلمان و مجریان برنامه ها و طرح های آموزشی به عنوان مهم ترین عامل موفقیت و یا شکست دهنده ی نوآوری های آموزشی مطرح می باشد . معلم ، حرفه ای تخصصی و حساس را بر عهده دارد و انتخاب معلم می باید با دقت صورت گیرد و در جذب و نگهداری او سرمایه گذاری مناسب صورت گیرد و به تناسب مسئولیت و تخصص حرفه ای ، او باید از اختیارات لازم برای اجرای برنامه های آموزشی و تربیت دانش آموزان برخوردار باشد و امکان اظهار نظر و مشارکت فعال در تدوین سیاست ها و برنامه های آموزش و پرورش و طراحی برنامه و محتوای درسی و مواد و وسایل آموزشی برای او فراهم شود. با توجه به صلاحیت ها و توانمندی های مورد انتظار ، وجود امکانات ، فرصت ها و تسهیلات معیشتی جزو ضروریات است و ایجاد تسهیلات بیشتر می تواند به سطح کارآمدی معلمان بیفزاید ، زمانی که مسائل و مشکلات معیشتی و رفاهی معلمان رو به گسترش باشد ، ظهور پدیده شغل دوم ، کاهش سطح پایبندی و انگیزه برای کار و تدریس بهتر غیر قابل اجتناب هستند که می توانند سیاست ها ، برنامه ها و … را به شدت متأثر سازند و کمیت و کیفیت آموزشی را کاهش دهندو آموزش و پرورش بدین طریق راه به جایی نخواهد برد و هرگز نمی تواند تحولات اساسی در روش ها و توسعه ی یادگیری ها را محقق سازد . مسئولان آموزش و پرورش نه تنها در گزینش ، نگهداری ، ارزشیابی ، ارتقای شغلی – رفاهی زندگی معلمان باید تدابیر اثر بخشی را اتخاذ نمایند ، بلکه فرصت ها و امکاناتی را فراهم آورند که معلمان در زمینه های اجتماعی از جمله از طریق مشارکت های مردمی بتواند خلأ های موجود در نظام آموزشی را برطرف سازند و نقش های جدیدی که برای معلمان در جهان مطرح می باشد را درک نموده و بستر سازی لازم جهت اجرای این نقش ها و ورود نو آوری های آموزشی به داخل مدرسه و کلاس درس را بتوانند عملی سازند .