حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درمورد روان شناسی شخصیت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

روانشناسی چیست؟

روان شناسی عبارت است از مطالعه و شناخت علمی چگونگی و چرایی ابعاد مختلف رفتار موجود زنده، به ویژه انسان. در این تعریف بیشترین توجه به رفتار و جنبه های مختلف آن است. به دیگر سخن، به یک معنا می توان روان شناسی را رفتار شناسی نامید، چرا که موضوع اصلی روان شناسی به عنوان یک علم رفتاری ، مطالعه فعالیت ها و واکنش های حیوان وانسان در شرایط و موقیعت های مختلف است.

و اما منظور از " رفتار" آن دسته از حالت ها، عادت ها، فعالیت ها، کنش ها و واکنش های نسبتاً پایداری است که از انسان سر می زند و همواره قابل مشاهده، اندازه گیری ، ارزیابی و پیش بینی است.

رفتارهای انسانی را می توان به انواع مختلف تقسیم کرد، از جمله:

رفتار شخصی: رفتاری است که کاملاً جنبه شخصی دارد، مثلاً فردی همواره لباس قهوه ای رنگ می پوشد و یا عادت دارد روزی سه مرتبه مسواک بزند.

رفتار شغلی: یعنی رفتار خاص یا عادتی که انسان در کار و حرفه از خود نشان می دهد، مثلاً همیشه بعد از نماز صبح کارش را شروع می کند ویا همواره با دو انگشت تایپ می نماید.

رفتار تحصیلی: عبارت است از رفتار کودک یا بزرگسال در ارتباط با امور تحصیلی، فی المثل دانش آموزی همیشه قبل از تدریس معلم درس مورد نظر را مطالعه می کند و یا این که برای یادگیری بهتر خلاصه نویسی کرده، با صدای بلند درس می خواند.

رفتار اجتماعی: رفتار فرد در تعاملات بین فردی  و معاشرت های اجتماعی است، به عنوان نمونه خوش قول بودن و تقدم درسلام داشتن.

در ارزیابی رفتار باید توجه کرد که رفتار چه کسی، در چه شرایط  و موقعیتی و با چه فراوانی و شدتی مورد بررسی قرار می گیرد؛ چرا که زمانی می توانیم برداشت وتفسیر جامعی از رفتار یک فرد داشته باشیم که شرایط زمانی و مکانی، موقعیت بروز رفتار و ویژگی های زیستی ، ذهنی و روانی وی را مورد توجه کافی قرار دهیم.

شاخه های مختلف روان شناسی

از زمانی که روان شناسی به عنوان یک علم مستقل مطرح شده است، روان شناسان در زمینه موضوعات خاص، پژوهش های فراوانی به عمل آورده اند، به گونه ای که امروزه شاهد شعب و شاخه های مختلف روان شناسی هستیم.

متداول ترین شاخ های روان شناسی عبارت است از:

1- روان شناسی رشد و کودک

روان شناسی کودک به مطالعه مستمر رشد از زمان تشکیل نطفه تا دوران بلوغ و نوجوانی می پردازد.

موضوعاتی از قبیل نقش وراثت و محیط در شکل گیری شخصیت کودک، چگونگی رشد بدنی، ذهنی،عاطفی، کلامی، اجتماعی ، حسی و حرکتی، همچنین نحوه بازی، خویشتن داری، تقلید و همانند سازی کودک و نوجوان و تحولات دوران بلوغ در این شاخه از روان شناسی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد.

2- روان شناسی شخصیت

در این شاخه از روان شناسی ابعاد مختلف شخصیت، جنبه های ادراکی، هیجانی، ارادی و بدنی افراد و چگونگی سازگاری فرد با محیط مورد مطالعه قرار می گیرد.

 

3- روان شناسی اجتماعی

روان شناسی اجتماعی ازتعامل فرد واجتماع، قانون های روانی گروه ها و سازمان های اجتماعی بحث می کند و در زمینه هایی از قبیل: معیارها و هنجارهای اجتماعی، مناسبات بین گروهی، باورهای عام، تکوین بازخوردها وتغییرنگرش ها و نقش رسانه ای جمعی به مطالعه و تحقیق می پردازد.

4- روان شناسی بالینی

این رشته از روان شناسی ویژگی های شخصیتی، اختلالات عاطفی و مشکلات رفتاری افراد را با بهره گیری از ابزارهای روان شناختی مورد بررسی ودرمان قرار می دهد.

5- روان شناسی مرضی

در این شاخه از روان شناسی اختلالات عاطفی و رفتاری و بیماری های مختلف روانی مورد بررسی قرار گرفته، روش های درمانی متداول در جهت حفظ بهداشت روانی ارائه می شود.

6- روان شناسی کودکان استثنایی

روان شناسی کودکان استثنایی به مطالعه ویژگی های جسمی، روانی، حسی، حرکتی، شناختی و اجتماعی کودکان عقب مانده ذهنی، نابینا و نیمه نابینا، ناشنوا و نیمه ناشنوا، ناسازگار، مصروع، کودکان معلول جسمی- حرکتی، دانش آموزان مبتلا به اختلال خاص در یادگیری و کودکان و نوجوانان تیز هوش و خلاق می پردازد. این شاخه از روان شناسی همچنین در زمینه علل مختلف معلولیت، راه های پیشگیری از معلولیت و روش های اصلاح و ترمیم نارسایی ها و اختلالات رفتاری مباحثی را مطرح می کند.

7- روان شناسی تربیتی

این رشته ازروان شناسی که درواقع مهمترین وکاربردی ترین رشته های روان شناسی است، تلاش دارد اصول، قوانین و یافته های روان شناسی و شاخه های مختلف آن را در قلمرو تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار دهد. در روان شناسی تربیتی موضوعاتی از قبیل: روشهای مختلف یادگیری و قوانین آن، فرایند تفکر و اندیشیدن، یادآوری و به یادسپاری، حافظه و فراموشی، هوش و انگیزش، سنجش و اندازه گیری و کاربرد آزمون های روانی، نقش معلم و متعلم در انتقال یادگیری، شرایط و موقعیت یادگیری، انضباط و پیشرفت تحصیلی مورد توجه و مطالعه قرار می گیرد.

روان شناسی تربیتی و قلمرو آن

همان گونه که پیش تر اشاره شد موضوع اصلی روان شناسی تربیتی یا پرورشی به کار بستن قواعد و یافته های شاخه های مختلف روان شناسی در فرایند تعلیم و تربیت است. به عبارت دیگر هدف اصلی روان شناسی تربیتی توجه عمیق به امر مهم آموزش و پرورش و پرداختن به عوامل مؤثر در یادگیری، پیشرفت تحصیلی، سازگاری، تحول ذهنی و روانی و رشد متعادل انسان است.

ارکان اصلی روان شناسی تربیتی



خرید و دانلود تحقیق درمورد روان شناسی شخصیت


تحقیق درمورد روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

چکیده ی مطالب

پرسش: روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟

پاسخ: روح البته به آن شکل که ما آنرا می شناسیم و با آن عادت کرده ایم در قرآن وجود ندارد. در قرآن گفته نشده که ما از روح زنده ایم و وقتی بمیریم روح از بدن ما خارج می شود، یا وقتی روح از بدن ما خارج شد ما می میریم. در قرآن از عالم ارواح صحبت نشده است. در قرآن از بازگشت روح به بدن در روز رستاخیز صحبت نشده است. و قرآن از ما نیز نخواسته که به وجود روح ایمان داشته باشیم یا آنرا بشناسیم. در آیه 85 سوره اسری می خوانیم: « وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً = از تو راجع به روح می پرسند. به آنها بگو: روح از امر خدا است و دانشی که به شما داده شده کم است. (یعنی دانشی که به آن می رسید ناچیز است و روح در قلمرو دانش شما نیست).

کلید واژه

در این آیات می بینیم که آفرینش انسان در گِل آغاز شده (یعنی حیاتی در گِـل پیدا شده که به پیدایش انسان راه می برده)،

مقدمه

مدت درازی بعد (چنانکه حرف ثـُمّ که برای بیان فاصله زمانی بلند مدت است بر آن دلالت دارد) انسان از طریق نطفه تولید مثل می کرده است، و مدت درازی بعد انسان راست قامت شده و بعد روح خدا در وی دمیده شده است. یعنی پیش از دمیدن روح در انسان، انسان در قید حیات بوده و زندگی و تولید مثل داشته است. دمیدن روح در انسان بمعنی: دادن کارکرد و عملکرد خدائی به وی است. یعنی اندیشمند نمودن وی. (واژه روح از جمله به معنی: حرکت و کارکرد و عملکرد است). در قرآن روح به خدا نسبت داه می شود و نـَفـس به صاحب خود (یعنی به انسان).

آنجا که قرآن می گوید "خدا روح خود را در انسان دمیده" بمعنی دمیدن جان و حیات در انسان نیست، چون بنابر آنچه در قرآن مطرح شده پیش از اینکه روح در انسان دمیده شود انسان از نظر حیات و زندگی وجود داشته و زندگی می کرده است. در سوره سجده آیات 7 تا 9 چنین میخوانیم:

« الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الانـْسَانِ مِنْ طِینٍ ـــ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ــ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالافْئِدَةَ قَلِیلاً مَا تَشْکُرُونَ: خدائی که آفرینش هر چیزی را بهتر نمود و آفرینش انسان را در گِل آغاز نمود ـــ مدت درازی بعد نسل وی را از چکیده ای از آب بی ارزشی قرار داد ــ مدت درازی بعد او را راست (قامت) نمود و از روح خود در او دمید. همینطور شنوائی و بینائیها و احساسات (اعصاب) برای شما درست کرد. افراد کمی از شما سپاسگذار هستند».

و آنچه در قرآن از آن صحبت شده که از بدن خارج می شود نـَفـس است. قرآن می گوید که هنگام مرگ نـَفـسِ انسان از انسان خارج میشود. نـَفـس بمعنی: خود و خویشتن خودآگاه است. اینکه هویت و ماهیت نفس چیست طبعاً می بایست به کمک دستگاه و بررسی های علمی شناخته شود. انسان فعلاً با دستگاه انرژیها و امواجی را می بیند که در بیداری، در خواب، در خواب دیدن و هنگام مرگ از بدن انسان خارج می شود، ولی هنوز معلوم نیست که نفس انسان کدام است.

همینطور در روز رستاخیز نیز از نـَفـسِ صحبت شده است. نحوه زنده شدن

در روز رستاخیز نیز مکرراً به رشد مجدد گیاهان و درختان تشبیه شده است.

و انسان فعلاً یک خلیه حیاتی میشناسد که در انتهای پائین ستون فقرات است که اصلاً نمی میرد. هر چه آن را می سوزانند یا اشعه میزنند نمی میرد. شاید عنصری که انسان در روز رستاخیز می خواهد از آن رشد بکند همین عنصر باشد.

-روح انسان

متأسفانه در ذهن بسیاری از انسانها بین "جان " و "روح" سردرگمی وجود دارد. دربعضی از زبانها و ترجمه های انجیل کلمات انگلیسی "جان" و "روح" فقط یک معادل دارندکه این امر سردرگمی موجود را تشدید می کند. "جان" اساساً به کلیه اجزاء یک شخص اشاره می کند که گاهی می تواند به "روح" نیز نسبت داده شود. به هرحال، معمولاً بین جان و روح همان‌گونه که در انجیل بکار رفته تفاوتی در معنی وجود دارد؛ "جان" و "روح" می توانند "دو نیمه تقسیم شده" باشند.(عبرانیان 4:12)

کلمات یونانی و عبری "روح به ترتیبRuachوPneuma روح حیات باد ذهن نفس

. خداوند به منظور حفظ موجودات زنده ازجمله انسان روح خود را در کالبد آنها می‌دمد. این روح خدایی در انسان[بنابراین نشانه نیروی حیات در او می باشد. "بدن بدون روح مرده است" (یعقوب 2:26) "خداوند در بینی آدم روح حیات دمیده، به او جان بخشید و آدم، موجود زنده‌ای



خرید و دانلود تحقیق درمورد روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟


تحقیق درمورد زلزله چیست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

زلزله چیست؟

لرزش ناگهانی پوسته‌های جامد زمین ، زلزله یا زمین لرزه نامیده می‌شود. دلیل اصلی وقوع زلزله را می‌توان افزایش فشار بیش از حد داخل سنگها و طبقات درونی زمین بیان نمود. این فشار به حدی است که در سنگ گسستگی بوجود می‌آید و دو قطعه سنگ در امتداد سطح شکستگی نسبت به یکدیگر حرکت می‌کنند. به سطح شکستگی که توأم با جابجایی است، گسل گفته می‌شود. وقتی که سنگ شکسته می‌شود، مقدار انرژی که در زمان طولانی در برابر شکستگی حالتهای مختلفی را برای آزادسازی انر‍ژی نهفته شده بوجود می‌آورد.بطوری که در ابتدا فشار و نیروهای درونی ممکن است باعث ایجاد یکسری لرزه‌های خفیف و کوچک در سنگها شود که پیش لرزه نامیده می‌شود. بعد از اینکه فشار درونی بر مقاومت سنگها غلبه کرد انرژی نهفته آزاد می‌گردد و زمین لرزه اصلی رخ می‌دهد، البته نباید از اثر لرزشهای کوچکی که بعد از زمین لرزه اصلی نیز اتفاق می‌افتد و به نام پس لرزه معروف هستند، چشم پوشی کرد. لرزه ، پیش لرزه ، لرزه اصلی و پس لرزه مجموعا یک زمین لرزه را نشان می‌دهند.باید توجه داشت که تمام زلزله‌ها با پیش لرزه‌ها همراه نیست و همچنین پیش لرزه را نمی‌توان مقدمه وقوع یک زلزله بزرگ دانست، زیرا در بسیاری از موارد یک زلزله مخرب خود یک پیش لرزه فوق العاده مخربی بوده است که در تعقیب آن اتفاق افتاده است. همچنین در بسیاری از زمین لرزه‌ها زلزله اصلی بدون هیچ لرزه قبلی و یکباره اتفاق می‌افتند، زلزله‌هایی هم در اثر عوامل دیگر مثل ریزشها (مثلا ریزش سقف بخارهای آهکی و زمین لغزشها) و یا در بعضی موارد فعالیتهای آتشفشانی نیز بوجود می‌آید که مقدار و شدت آنها کمتر است.

چرا زلزله بوجود می‌آید؟

به درستی مشخص نیست که چرا زلزله بوجود می‌آید، اما همانطور که قبلا اشاره شد تجمع انر‍ژی در درون زمین از یک طرف و افزایش نیروی زیاد در درون زمین و عدم تحکمل طبقات زمین برای نگهداری این انرژی از طرف دیگر موجب شکسته شدن زمین در بعضی نقاط آن شده و انرژی از محل آن آزاد می شود. این شکستگی که اکثرا با جابجایی زمین اتفاق می‌افتد باعث خطرات و ایجاد لرزش زمین می‌شود که به آن زلزله گفته می‌شود.اما این انرژی از کجا می آید؟ برخی معتقدند که زمین از ورقه‌هایی تشکیل شده است که این ورقه‌ها با صفحاتی که در کنار هم قرار دارند به یکدیگر فشار وارد کرده و باعث می‌شوند که ورقه‌هایی که دارای وزن کمتری هستند به داخل زمین فرو روند (این پدیده در اصطلاح علمی فرو رانش صفحات گفته می‌شود). همچنین ممکن است که ورقه‌ها در کنار یکدیگر به هم فشرده شوند. در اثر فرو رانش و پایین رفتن صفحه به درون زمین و به دلیل افزایش فشار و دمای طبقات درونی ، ورقه شروع به گرم شدن و ذوب شدن می‌کند و مواد مذاب حاصله سبک شده و مجددا به سمت بالا حرکت کرده و فشاری را به طبقات مجاور وارد می‌کند.ترکیب این نیروها در درون زمین باعث ایجاد یک حالت عدم تعادل انرژی می‌شود، این وضعیت تا زمانی که طبقات فوقانی و سطحی زمین تحمل مقاومت در برابر آن را داشته باشند حفظ می‌گردد. اما زمانی که سنگها دیگر تحمل این فشارها را نداشته باشند، انرژی به یکباره آزاد می‌گردد و زلزله بوجود می‌آید. البته این بدان مفهوم نیست که تمامی زلزله‌ها بدین طریق ایجاد می‌شوند، بلکه می‌توان گفت بخش اصلی زمین لرزه‌ها ، با این فرضیه قابل توجیه است.

/

رابطه گسل با زلزله

رابطه گسل - زلزله دو طرفه می‌باشد. یعنی وجود گسلهای فراوان در یک منطقه سبب بروز زلزله می‌گردد. این زلزله به نوبه خود سبب ایجاد گسل جدیدی گردیده و نتیجتا تعداد شکستگیها زیادتر شده و به این ترتیب قابلیت لزره خیزی منطقه افزایش می‌یابد.

نحوه آزاد شدن انرژی زلزله

ممکن است یک زلزله به همراه خود پیش لرزه و پس لرزه‌هایی داشته باشد، که این دو قبل و بعد از زلزله اصلی ممکن است وقوع یابند، به عبارتی دیگر این موضوع به نحوه آزاد شدن انرژی زلزله بستگی دارد. بطوری که انرژی زلزله بصورتهای زیر آزاد می‌گردند:

پیش لرزه

گاهی اوقات از بروز زلزله اصلی ، یکسری زلزله‌هایی با بزرگی کمتر از زلزله اصلی به وقوع می‌پیوندند که معمولا فراوانی آنها با نزدیک شدن به زمان وقوع لرزش اصلی ، افزایش می‌یابد.

لرزش اصلی

همان زلزله اصلی بوده که بواسطه آن اکثر انرژی ذخیره شده در سنگها یکباره آزاد می‌گردد و چنانچه داده‌های مربوط به یک زلزله بزرگ غیر دستگاهی باشد مهلرزه نامیده می‌شود.

پس لرزه

زلزله‌های خفیفتری که غالبا پس از لرزش اصلی ، از حوالی کانون زلزله اصلی منشأ می‌گیرند، را پس لرزه می‌گویند. پس لرزه‌ها می‌توانند حتی تا سالها پس از وقوع زلزله‌های اصلی نیز به طول انجامد.

دسته لرزه

مجموعه‌ای از تعداد زیادی زلزله که در یک منطقه محدود در مقطع زمانی در حد هفته تا چند ماه به وقوع می‌پیوندد. دسته لرزه‌ها غالبا در نواحی آتشفشانی دیده می‌شوند.

ریز لرزه

زلزله‌های ضعیفی هستند که بزرگی آنها 3 ریشتر و یا کمتر از 3 بوده و غالبا افزایش ناگهانی و نامنظم آنها نشانه قریب الوقوع بودن مهلرزه یا زلزله اصلی می‌باشند.



خرید و دانلود تحقیق درمورد زلزله چیست


تحقیق درمورد زبان چیست

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

زبان چیست ؟

قرن حاضر شاهد پیدایش چند علم جدید بوده است که مهمترین آنها بی شک زبان شناسی است . زبان شناسی در قرن بیستم همان تحولی را در اندیشه ی بشر ایجاد کرده است که فیزیک در قرن هفدهم و شیمی در قرن هجدهم و زیست شناسی در قرن نوزدهم. مجموعه ی دانش هایی که به « علوم انسانی » معروفند (روانشناسی ، روانکاوی ، منطق ، فلسفه ، مردم شناسی ، تاریخ ، باستان شناسی ، جامعه شناسی ، نقد ادبی ، هنر شناسی ( زیبا شناسی ) و حتی علوم اقتصادی و سایسی و قضایی) از دور و نزدیک ، مستقیم و غیر مستقیم ، تحت تاثیر زبان شناسی قرار دارند و حتی بعضی از این علوم ، از جمله مردم شناسی ، مفاهیم و روش های آن را عیناً اقتباس کرده و در رشته ی فعالیت خود به کار بسته اند . زیرا زبان شناسی علم زبان است و زبان عالی ترین دستگاه تمثیلی ( سمبولی ) بشر است که خود زیر بنا و تعریف کننده ی فرهنگ است و وجه ممیز بشر از دیگر جانوران . بنابراین آشنایی با اصطلاحات و مفاهیم نخستین زبان شناسی ، که زمانی فقط مخصوص و مفهوم اهل فن بود و امروز تقریباً رواج عام یافته است ، برای همه ی کسانی که به نحوی از انحا با فرهنگ (به معنای عام یا خاص کلمه ) سر و کار دارند از اهم وظایف می نماید . در این مقاله قصد آن نداریم که وارد مسائل تخصصی زبان شناسی شویم . چون زبان شناسی به هر حال از زبان آغاز می کند ، در اینجا خواهیم کوشید تا به ساده ترین بیان ، تعریفی از زبان به دست دهیم .

زبان به عنوان وسیله ی ارتباط

از آغاز ، اصطلاحات « زبان موسیقی » و « زبان گلها » و « زبان تصاویر » را کنار می نهیم ، زیرا که اینها استعاره هایی بیش نیست : نه موسیقی زبان است ، نه نقاشی ، نه پیکر تراشی ، حتی اگر این هنرها روابطی هم با زبان داشته باشند ، کلمه ی « رابطه » را باید به مفهوم دقیق آن دریافت : مفهوم رابطه متضمن مفهوم تفاوت و فاصله میان عناصری است که با یکدیگر در رابطه اند . اگر می گوییم که نقاشی و موسیقی زبان نیست به آن سبب است که ماده یا مصالح کار آنها وجه مشترکی با زبان ندارد . غرض از زبان ، مفهوم عادی و مصطلح این کلمه است : ساده ترین وسیله ای که ما در زندگی روزمره برای ایجاد ارتباط با همنوعان خود در اختیار داریم و نخستین خصوصیت آن کاربرد اصواتی است که از حنجره بیرون می آید . لیکن نمی توان به یقین گفت که زبان نتیجه ی کاربرد طبیعی بعضی اندام های بدن است ، چنان که مثلا دم زدن و راه رفتن که ، به اصطلاح ، دلیل هستی و منشا وجود شش ها و پاهاست . البته در علم آواشناسی و زبان شناسی سخن از اعضای گفتار یا اندام های گویایی به میان می آید ، اما باید دانست که وظیفه ی نخستین هر یک از این اعضا چیز دیگری است سوای ایجاد صوت به منظور بیان مفاهیم ذهن . مثلا دهان برای جویدن و فرو دادن غذا و حفره های بینی برای نفس کشیدن به کار می رود و دیگر اعضای گفتار به همچنین . حتی آن قسمت از مخ که خواسته اند آن را مرکز تکلم به شمار آورند ( زیرا ضایعات وارد بر آن موجب گنگی می شود ) بی گمان رابطه ای یا کاربرد زبان دارد ، اما مسلم نیست که وظیفه ی نخستین و اصلی آن همین باشد . بنابراین باید زبان را از زمره ی نهادهای اجتماعی دانست . این نحوه ی نگرش به زبان مزایای مسلمی دارد : اولاً نهادهای بشری ناشی از زندگی اجتماعی است و زبان هم ، چنان که گفتیم ، چون در درجه ی نخست ابزار ارتباط میان افراد بشر است ، پس یکی از نهادهای اجتماعی و حتی مهمتین آنهاست ؛ ثانیاً نهادهای بشری مستلزم کاربرد نیروهای روحی و جسمی گوناگون است و کار زبان نیز بر همین روال است ؛ ثالثاً نهادهای اجتماعی در هر جماعتی از جماعات بشری وجود دارد ، اما الزامی نیست که شکل آنها و ظوایف انها عیناً یکسان باشد ؛ همچنین است زبان : وظایفی که بر عهده دارد در همه جا یکسان است ، اما نحوه ی عمل آن در هر اجتماعی با اجتماع دیگر آشکارا تفاوت دارد ، به طوری که فقط در میان افراد جماعتی واحد و معین می تواند وظیفه ی تفهیم و تفهم خود را انجام دهد ؛ رابعاً نهادهای بشری چون از زمره ی اولیات نیست ، یعنی از زمره ی اموری که وجودشان مقدم بر وجود بشر باشد ، بلکه ثمره ی زندگی اجتماعی اوست ، پس در معرض تغییر و تحول است و بر اثر فشار حوائج متعدد و در برخورد با جوامع دیگر بشری دگرگون می شود ؛ همچنین است زبانهای مختلف جوامع بشری . با این حال باید فرق زبان را از دیگر نهادهای اجتماعی باز نمود ، یا به عبارت دیگر تعریفی از آن کرد که هم جامع و هم مانع باشد .

جایگاه زبان فارسی

زبان فارسی با اینکه یکی از ارکان اصلی هویت ایرانی است و بعد از انقلاب مشروطه به عنوان زبان ملی ایران تبلیغ و شناخته شده‌است ولی هویتی بسیار فراتر از فلات ایران دارد به طور مثال قبل از استعمار هند توسط انگلیس، در زمان حکومت گورکانیان در هند، که ادامه دهنده امپراتوری تیموریان در هند بودند، فارسی زبان رسمی این امپراتوری وسیع بود. یا نقل می‌کنند که وقتی که شاه اسماعیل صفوی در ابتدای یکی از جنگهای خود قطعه شعری به زبان ترکی آذربایجانی برای پادشاه عثمانی فرستاد، پادشاه عثمانی شعری فارسی را در جواب او، برای شاه اسماعیل پس فرستاد. زبان فارسی جدا از اینکه زبان اصلی و یا زبان دوم مردم سرزمین ایران با قومیت‌های مختلف بوده‌است، نفوذ بسیاری در کشورهای مجاور خود همچون امپراتوریهای گورکانیان هند و عثمانی داشته‌است.آن هم در حالی که در کنار نفوذ زبان فارسی، نفوذ فرهنگ ایرانی هم در فرهنگ‌های دیگر دیده می‌شود و به طور مثال در امپراتوری گورکانیان در کنار دین اسلام، فرهنگ ایرانی جزو سرلوحه‌های فرهنگیشان بوده است. این نفوذ فرهنگی تا به آن حد است که ریچارد نلسون فرای، استاد بازنشسته دانشگاه هاروارد معتقد است که «...عربها دیگر نقش ایران و زبان فارسی را در شکل گیری فرهنگ اسلامی درک نمی‌کنند. شاید آنان آرزو دارند که گذشته را فراموش کنند، ولی با این کار آنها ریشه‌های معنوی، اخلاقی و فرهنگی خودشان را حذف می‌کنند...» در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان‌شناسان اروپایی در برلین، زبان‌های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان‌های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به‌شمار می‌آید که اولا باستانی باشد، ثانیا ادبیات غنی داشته باشد و ثالثا در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.

زبان فارسی از نظر شمار و تنوع ضرب‌المثل‌ها در میان سه زبان اول جهان است.[۱۸]

پیشینهٔ زبان فارسی

زبان فارسی از شاخهٔ هندواروپایی زیرشاخهٔ هندوایرانی و زیرشاخهٔ زبان‌های ایرانی است. پیشینهٔ کهن زبان فارسی به ایرانی باستان باز می‌گردد.

زبان پارسی ریشه در پارسی میانه دارد و پارسی میانه ریشه دارد در پارسی باستان.

از ایرانی باستان، زبان‌های

زبان اوستایی

زبان سغدی

زبان مادی

پارسی باستان

زبان سکایی

پدید آمدند. این زبان‌ها کمابیش هم‌هنگام بوده‌اند و بر یکدیگر پیشینگی نداشتند. در زمان هخامنشیان، پارسی باستان، زبان رسمی امپراتوری می‌شود.

زبان فارسی، شامل سه زبان است : پارسی باستان ، پارسی میانه (پهلوی )، و پارسی نو (فارسی بعد از اسلام )، و چون مطلقاً فارسی گویند مراد زبان اخیر است . ابن الندیم از عبداﷲبن مقفع حکایت کند که لغات فارسی شش است : فهلویه (پهلوی )، دریه (دری )، فارسیه (زبان مردم فارس )، خوزیه (زبان مردم خوزستان )، و سریانیه . فهلویه منسوب است به فهله (پهله ) نامی که بر مجموع شهرهای پنجگانه ٔ اصفهان و ری و همدان و ماه نهاوند و آذربایجان دهند.

زبان پارسی باستان

پارسی باستان زبان مادری و زبان میهن اصلی خانواده و دودمان هخامنشی بوده‌است. نخستین یافته‌های نوشتاری از این زبان، سنگ‌نبشته بیستون است که پیشینهٔ آن به سدهٔ ششم پیش از میلاد برمی‌گردد . دبیرهٔ پارسی باستان، میخی بوده‌است که به نظر می‌رسد در زمان هخامنشی دبیرهٔ رایج در میان هیچ گروهی از مردم نبوده است و تنها دبیره‌ای ادبی برای نوشتن سنگ‌نوشته‌ها بوده‌است.

دوره باستان که از آغاز تا فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی، تقریباً از سدهٔ بیستم تا حدود چهارم و سوم پیش از میلاد را دربرمی‌گیرد. از زبان‌های ایرانی باستان چهار گویش آن شناخته شده‌است: مادی، سکایی، اوستایی و پارسی باستان. از زبان مادی و سکایی که یکی در غرب ایران و منطقه فرمانروایی ماد و دیگری در شمال، از مرزهای چین تا دریای سیاه، از جمله بین اقوام پارت و ساکنان سغد، رایج بوده، تنها واژه‌ها و عبارت‌هایی در نوشته‌های دیگران برجای مانده‌است. اما از زبان‌های اوِستایی و پارسی باستان مدارک بسیار در دست است. زرتشت کتاب خود را به زبان اوِستایی نوشته‌است.

پارسی باستان زبان مادری و زبان میهن اصلی خانواده و دودمان هخامنشی بوده‌است. نخستین شواهد نوشتاری از این زبان، سنگ‌نبشته بیستون است که تاریخ آن به قرن ششم پیش از میلاد برمی گردد. درهمین زمان لهجه‌های دیگر ایرانی باستان نیز وجود داشته که پا به پای چهار زبان مهم دوران باستان مراحل تکاملی را می‌پیموده‌است، مانند زبان‌های بلخی، سغدی، پارتی و خوارزمی.

خط باستان، خط میخی بوده‌است و به نظر می‌رسد در زمان هخامنشی، خطی رایج در بین هیچ گروهی از مردم نبوده است و تنها خطی ادبی برای نوشتن سنگ‌نوشته‌ها بوده‌است که برای نگاشتن این سنگ‌نوشته‌ها استفاده می‌شده‌است . زبان باستان از نظر دستوری پیچیده‌تر از نسل‌های بعدی پارسی بوده‌است.

پارسی میانه

در رده‌بندی زبان‌شناسی، به زبانی که از سده سوم پیش از میلاد تا سده هفتم پس از میلاد در ایران زمین، کاربرد داشته‌است، میانه می‌گویند. زبان پهلوی به گویش مرکزی میانه که در دوران اشکانیان و ساسانیان رواج داشت، گفته می‌شود. پارت‌ها به زبان پهلوی شمالی (پارتی) که جزیی تفاوت با پهلوی جنوبی دارد، سخن می‌گفتند. پهلوی جنوبی (ک) در عهد ساسانیان رواج داشته‌است. دستور زبان پهلوی ساده‌تر از باستان اما پیچیده‌تر از پارسی نو بوده‌است.

زبان فارسی از آشوب تا سامان

١ . درآمد

زبان فارسی یا فارسی ِدَری، ستون ِاستوار تاریخ و فرهنگ و شناخت نامه‌ی ِایرانیان، افغانان، تاجیکان و برخی تیره‌های فارسی زبان در دیگر کشورهای آسیای باختری و مرکزی و سرمایه‌ی ِمشترک معنوی‌ ملت‌ها و تیره‌های یاد کرده است. این زبان، شاخه‌ای از زبان‌های ایرانی است که خود به شاخه‌ی بزرگترِگروه ِزبانهای هندو - ایرانی میپیوندد و در کلید واژه‌های زبان شناختی، از آن به نام فارسی‌ نو یاد می‌شود ( در برابر فارسی‌ ِ باستان / کهن، زبان روزگارِ هخامنشیان که نوشته‌های اندک شماری به خط ِ میخی از آن بر جا مانده است و فارسی‌ میانه، زبان روزگار پارتیان/ اشکانیان که پهلویک / پهلوی‌ ِ شمالی/ پهلوی‌ اشکانی / پارتی وپارسیک / پهلوی‌ ِجنوبی / پهلوی‌ِ ساسانی، که شمار بیشتری سنگ نوشته و کتاب به دبیره (خط) پهلوی ازآن در دست داریم.

این زبان (فارسی) درزمان ساسانیان، همچون گویشی از زبان رایج روزگار (پهلوی) و همانا با تاثیرپذیری ازدیگرزبان‌های کهن ایرانی شکل گرفت(1) و به تدریج نیرومند شد و در دوران ِپس از اسلام، با از رواج افتادن زبان پهلوی، به صورت زبان مشترک رایج درایران و سرتاسر سرزمین‌ها و تیره‌های ایرانی (فراگیر ِ افغانستان و فرازْرود یا آسیای ِ میانه‌ی ِ کنونی و بخش‌هایی از پاکستان و هندوستان کنونی) درآمد و تا دوسده تنها زبان گفتاری باقی ماند و اگر هم چیزی بدان نوشته شده بوده باشد، به دست ما نرسیده است.(٢)

بالیدن و گسترش و کمال یابی زبان فارسی از سده‌ی سوم هجری و براثربه فرمانروایی رسیدن دودمان‌های ایرانی تباردر گوشه و کنار ایران زمین، به ویژه در‌خراسان و سیستان و ری و کاهش



خرید و دانلود تحقیق درمورد زبان چیست


تحقیق درباره روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟ با فرمت ورد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

چکیده ی مطالب

پرسش: روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟

پاسخ: روح البته به آن شکل که ما آنرا می شناسیم و با آن عادت کرده ایم در قرآن وجود ندارد. در قرآن گفته نشده که ما از روح زنده ایم و وقتی بمیریم روح از بدن ما خارج می شود، یا وقتی روح از بدن ما خارج شد ما می میریم. در قرآن از عالم ارواح صحبت نشده است. در قرآن از بازگشت روح به بدن در روز رستاخیز صحبت نشده است. و قرآن از ما نیز نخواسته که به وجود روح ایمان داشته باشیم یا آنرا بشناسیم. در آیه 85 سوره اسری می خوانیم: « وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً = از تو راجع به روح می پرسند. به آنها بگو: روح از امر خدا است و دانشی که به شما داده شده کم است. (یعنی دانشی که به آن می رسید ناچیز است و روح در قلمرو دانش شما نیست).

کلید واژه

در این آیات می بینیم که آفرینش انسان در گِل آغاز شده (یعنی حیاتی در گِـل پیدا شده که به پیدایش انسان راه می برده)،

مقدمه

مدت درازی بعد (چنانکه حرف ثـُمّ که برای بیان فاصله زمانی بلند مدت است بر آن دلالت دارد) انسان از طریق نطفه تولید مثل می کرده است، و مدت درازی بعد انسان راست قامت شده و بعد روح خدا در وی دمیده شده است. یعنی پیش از دمیدن روح در انسان، انسان در قید حیات بوده و زندگی و تولید مثل داشته است. دمیدن روح در انسان بمعنی: دادن کارکرد و عملکرد خدائی به وی است. یعنی اندیشمند نمودن وی. (واژه روح از جمله به معنی: حرکت و کارکرد و عملکرد است). در قرآن روح به خدا نسبت داه می شود و نـَفـس به صاحب خود (یعنی به انسان).

آنجا که قرآن می گوید "خدا روح خود را در انسان دمیده" بمعنی دمیدن جان و حیات در انسان نیست، چون بنابر آنچه در قرآن مطرح شده پیش از اینکه روح در انسان دمیده شود انسان از نظر حیات و زندگی وجود داشته و زندگی می کرده است. در سوره سجده آیات 7 تا 9 چنین میخوانیم:

« الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الانـْسَانِ مِنْ طِینٍ ـــ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ــ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالافْئِدَةَ قَلِیلاً مَا تَشْکُرُونَ: خدائی که آفرینش هر چیزی را بهتر نمود و آفرینش انسان را در گِل آغاز نمود ـــ مدت درازی بعد نسل وی را از چکیده ای از آب بی ارزشی قرار داد ــ مدت درازی بعد او را راست (قامت) نمود و از روح خود در او دمید. همینطور شنوائی و بینائیها و احساسات (اعصاب) برای شما درست کرد. افراد کمی از شما سپاسگذار هستند».

و آنچه در قرآن از آن صحبت شده که از بدن خارج می شود نـَفـس است. قرآن می گوید که هنگام مرگ نـَفـسِ انسان از انسان خارج میشود. نـَفـس بمعنی: خود و خویشتن خودآگاه است. اینکه هویت و ماهیت نفس چیست طبعاً می بایست به کمک دستگاه و بررسی های علمی شناخته شود. انسان فعلاً با دستگاه انرژیها و امواجی را می بیند که در بیداری، در خواب، در خواب دیدن و هنگام مرگ از بدن انسان خارج می شود، ولی هنوز معلوم نیست که نفس انسان کدام است.

همینطور در روز رستاخیز نیز از نـَفـسِ صحبت شده است. نحوه زنده شدن

در روز رستاخیز نیز مکرراً به رشد مجدد گیاهان و درختان تشبیه شده است.

و انسان فعلاً یک خلیه حیاتی میشناسد که در انتهای پائین ستون فقرات است که اصلاً نمی میرد. هر چه آن را می سوزانند یا اشعه میزنند نمی میرد. شاید عنصری که انسان در روز رستاخیز می خواهد از آن رشد بکند همین عنصر باشد.

-روح انسان

متأسفانه در ذهن بسیاری از انسانها بین "جان " و "روح" سردرگمی وجود دارد. دربعضی از زبانها و ترجمه های انجیل کلمات انگلیسی "جان" و "روح" فقط یک معادل دارندکه این امر سردرگمی موجود را تشدید می کند. "جان" اساساً به کلیه اجزاء یک شخص اشاره می کند که گاهی می تواند به "روح" نیز نسبت داده شود. به هرحال، معمولاً بین جان و روح همان‌گونه که در انجیل بکار رفته تفاوتی در معنی وجود دارد؛ "جان" و "روح" می توانند "دو نیمه تقسیم شده" باشند.(عبرانیان 4:12)

کلمات یونانی و عبری "روح به ترتیبRuachوPneuma روح حیات باد ذهن نفس

. خداوند به منظور حفظ موجودات زنده ازجمله انسان روح خود را در کالبد آنها می‌دمد. این روح خدایی در انسان[بنابراین نشانه نیروی حیات در او می باشد. "بدن بدون روح مرده است" (یعقوب 2:26) "خداوند در بینی آدم روح حیات دمیده، به او جان بخشید و آدم، موجود زنده‌ای



خرید و دانلود تحقیق درباره روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟ با فرمت ورد