لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
آیا اعتقاد به شفاعت اشکال دارد ؟
اخیراًبعضی ازعقاید وهابیت در نشریه مجمع کانون فرهنگی وهنری دانشگاه فردوسی چاپ شده بود جای بسی شگفتی است. دشمن که درجبهه های مختلف شکست خورده تمام تلاش خود را درتهاجم فرهنگی خصوصاًعلیه قشر جوان وپویای ایران عزیزبسیج کرده وسعی می کندتابا شبهه افکنی عقایدپاک این عزیزان راخدشه دارکند،وبرای این کار اول با مقدمه ای که اصلاًربطی به مسئله ای که بعدا ًمی خواهد طرح کند[ندارد] ذهن رامنحرف وبعدعقایدنادرست خودراالقامی کند. برجوانان وقشر دانش دوست است که با بیداری وفکری روشن وپویا ومراجعه به متخصصین جلوی این تهاجم دشمن را بگیرند.
چرا چهره ائمه علیه السلام و پیامبر صلوات الله علیه وآله درفیلمها به تصویر کشیده نمی شود ؟
◄اصولاًکسی نمی تواند جای معصوم را بگیرد جز معصوم،زندگانی ائمه پراز نکات عرفانی وملکوتی است وتا کسی آشنا به این زندگی نباشد وخمیرمایهشخصیتش ، دراین راه شکل نگرفته باشدبه هیچ وجه نمی تواند به جای معصوم درفیلم بازی کند.لبخند معصوم ،گریه معصوم ،اخم معصوم ،نگاه معصوم همه پر ازحکمتهایی است که هرگز از عهده یک انسان عادی بر نمی آید.
◄ با توجه به اینکه مطالعه وبررسی درزندگی ائمه این نکته را بیش از پیش روشن می کند که ائمه علیه السلام درزند گانیشان بری ازهرگونه گناه ،ظلم وپلیدی بوده اند،افراد عادی اگرجای معصوم بازی کنند یک چهره مخالف با واقعیت را درذهن بیننده ترسیم می کند .بازیگری که د ریک فیلم نقش جنایتکارودرفیلم دیگر نقش معصوم را بازی کند بدون شک نمی تواند پیام واقعی فیلم را به مشاهده کنندگان انتقال دهد.علاوه بر این ما معتقدیم ائمه علیه السلام اگرچه به ظاهر در میان ما نیستند اما آنان زنده اند چنانکه قرآن کریم اشاره می کند :« ولا تحسبی الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءعند ربهم یرزقون ». ما معتقدیم چون به ایشان سلام می کنیم ،جواب سلام ما را می دهد وکلام ما را می شنوند . چرا اتلاف بین معصومین قائل می شویم : چرابعضی از معصومین مثل زکریا علیه السلام ومریم علیها السلام را به تصویر می کشیم وبعضی دیگر را به تصویر نمی کشیم؟
◄ ما معتقدیم رسول خداصلی الله علیه وآله درمیان تمام مخلوقات عالم برترین آنان است واگر نور پاک او نبود ووی قدم به هستی نمی گذاشت بدون تردید خداوند دیگران را خلق نمی کند .چنانکه در حدیث شریف قدسی آمده است :« لولاک لما خلقت الافلاک ولولا علی اما خلقتک ولولا فومه لما خلقتکما » (عوالم ج11، ص25و26 )
ومعتقدیم ائمه علیه السلام کلهم نورواحد واین مصداق عظمت وبرتری بر دیگر مخلوقات شامل تمام ائمه علیه السلام تا حضرت مهدی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
آیا اعتقاد به شفاعت اشکال دارد ؟
اخیراًبعضی ازعقاید وهابیت در نشریه مجمع کانون فرهنگی وهنری دانشگاه فردوسی چاپ شده بود جای بسی شگفتی است. دشمن که درجبهه های مختلف شکست خورده تمام تلاش خود را درتهاجم فرهنگی خصوصاًعلیه قشر جوان وپویای ایران عزیزبسیج کرده وسعی می کندتابا شبهه افکنی عقایدپاک این عزیزان راخدشه دارکند،وبرای این کار اول با مقدمه ای که اصلاًربطی به مسئله ای که بعدا ًمی خواهد طرح کند[ندارد] ذهن رامنحرف وبعدعقایدنادرست خودراالقامی کند. برجوانان وقشر دانش دوست است که با بیداری وفکری روشن وپویا ومراجعه به متخصصین جلوی این تهاجم دشمن را بگیرند.
چرا چهره ائمه علیه السلام و پیامبر صلوات الله علیه وآله درفیلمها به تصویر کشیده نمی شود ؟
◄اصولاًکسی نمی تواند جای معصوم را بگیرد جز معصوم،زندگانی ائمه پراز نکات عرفانی وملکوتی است وتا کسی آشنا به این زندگی نباشد وخمیرمایهشخصیتش ، دراین راه شکل نگرفته باشدبه هیچ وجه نمی تواند به جای معصوم درفیلم بازی کند.لبخند معصوم ،گریه معصوم ،اخم معصوم ،نگاه معصوم همه پر ازحکمتهایی است که هرگز از عهده یک انسان عادی بر نمی آید.
◄ با توجه به اینکه مطالعه وبررسی درزندگی ائمه این نکته را بیش از پیش روشن می کند که ائمه علیه السلام درزند گانیشان بری ازهرگونه گناه ،ظلم وپلیدی بوده اند،افراد عادی اگرجای معصوم بازی کنند یک چهره مخالف با واقعیت را درذهن بیننده ترسیم می کند .بازیگری که د ریک فیلم نقش جنایتکارودرفیلم دیگر نقش معصوم را بازی کند بدون شک نمی تواند پیام واقعی فیلم را به مشاهده کنندگان انتقال دهد.علاوه بر این ما معتقدیم ائمه علیه السلام اگرچه به ظاهر در میان ما نیستند اما آنان زنده اند چنانکه قرآن کریم اشاره می کند :« ولا تحسبی الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءعند ربهم یرزقون ». ما معتقدیم چون به ایشان سلام می کنیم ،جواب سلام ما را می دهد وکلام ما را می شنوند . چرا اتلاف بین معصومین قائل می شویم : چرابعضی از معصومین مثل زکریا علیه السلام ومریم علیها السلام را به تصویر می کشیم وبعضی دیگر را به تصویر نمی کشیم؟
◄ ما معتقدیم رسول خداصلی الله علیه وآله درمیان تمام مخلوقات عالم برترین آنان است واگر نور پاک او نبود ووی قدم به هستی نمی گذاشت بدون تردید خداوند دیگران را خلق نمی کند .چنانکه در حدیث شریف قدسی آمده است :« لولاک لما خلقت الافلاک ولولا علی اما خلقتک ولولا فومه لما خلقتکما » (عوالم ج11، ص25و26 )
ومعتقدیم ائمه علیه السلام کلهم نورواحد واین مصداق عظمت وبرتری بر دیگر مخلوقات شامل تمام ائمه علیه السلام تا حضرت مهدی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد رودهن
عنوان:
آیا بین فنگ شویی و آئین زرتشت ارتباطی وجود دارد؟
نام استاد:
گردآورنده:
پیشدرآمد
ما در جهانی به سر میبریم که امور آن بسیار پیچیده، تودرتو و تا حدودی حیرتآور است. مردم با اعتقادات دینی گوناگون در آن زیست میکنند. تنوع ادیان (religiousdiversity) به قدری زیاد است که حتی یک گزارهی آن ها در یک قالب نمیگنجد. این کثرت ها نه تنها در حوزهی دین و اعتقاد دینی بلکه در حوزههای فرهنگ، زبان، اندیشه، عالم، فلسفه، هنر، تمدن و دهها مقولهی دیگر نیز سرایت کرده است.
امروزه انسانها، متدینان، دانشجویان و جهان گردان در اثر ارتباطات بینالمللی، در حال دادوستد علمی، فرهنگی، تجاری، صنعتی و… می باشند. دهکدهی جهانی به این ارتباطات شدت داده شده است و همین امر، سبب توجه اندیشمندان به فرهنگها، ادیان، علوم و فلسفههای مختلف شده و منشاء کشف اختلافهای فرهنگی و تبیین آن گردیده است.
درحال حاضر، ما با انواع ادیان آسمانی و زمینی از جمله یهود، مسیح، اسلام، زرتشت، هندوییسم، و بودیسم و مذاهب شیعی، سنی و فرقههای مورمونیسم وحدت گرایی، پروتستانیسم، کاتولیک، آییننو کنفوسیوسی و… روبه رو هستیم و ناچاریم دربارهی این کثرتها، دیدگاه و تفسیری داشتهباشیم و در زمینهی حقانیت، هدایت یا بطلان و ضلالت آنها داوری کنیم.
هدف:
با وجود تنوع و تکثر ادیان و مذاهب، نمیتوان از ترابط و تشابه ادیان غافل ماند؛ گرچه شاید نتوان در میان تمام ادیان و مذاهب، یک عقیده یا عمل مشترک یافت ولی پارهای از عقاید و مناسک و مراسم در برخی از ادیان و مذاهب بیشباهت با هم نیستند. در این مقاله به مقایسه فلسفه فنگشویی و مذهب زرتشت میپردازیم و در صورت وجود تفاوتها و شباهتهای موجود را بررسی میکنیم.
کلید واژهها:
1- فنگشویی: باد و آب
2- جئومانسی: پیشگیری
3- تای جی: نهایت مطلق
فنگشویی را میتوان هنر طراحی نظم موزون نامید، و ریشههای آن را باید در جهانبینی تائویسم و باورهای آن جستجو کرد. تائوئیسم در آغاز به عنوان یک فلسفه یا جهانبینی، بر وفاق موزون بین انسان و محیط او برای دستیابی به آرامش و توازن تکیه داشت، اما در طی قرون تحت تاثیر عوامل مختلف تبدیل به مذهب غالب در چین شد.
در گمان چینی های باستان، موقعیت و جهت پدیدهها در فضا حائز اهمیت والایی است.نحوه قرارگیری محل سکونت و کار، اشیاء و سایر مایملک انسان که او را از هر سو احاطه کرده اند، قادر به تأثیر گذاشتن بر رفتار و روان اوست. درفرهنگ بومی و اسطوره های چینی، این تأثیرات شکل رفتار و شخصیت بیرونی انسان را در جهت مثبت یا منفی، دوستانه یا غیردوستانه و بالاخره موزون یا موزون تعیین میکنند.
هنر بومی چین موسوم به فنگشویی، یا طراحی استقرار اشیاء برای خلق زندگی متوازن و موفقیتآمیز است. این حکمت باستانی ابزار لازم جهت نیل به آرامش و رشد انسان را از طریق تعیین چگونگی ارتباط وی با اشیاء و محیط پیرامون فراهم میسازد؛ استقرار اشیاء به گونهای که مردم (انسان)، محیط زیست (خاک) و روان (آسمان) با تشکیل وحدتی موزون، زمینه های پیشرفت انسان را ایجاد کنند. در سنتهای جوامع غربی نیز نظریات مشابهی وجود دارد که جئومانسی یا پیشگویی از طریق تفسیر اشکال و خطوط محیط اطراف نامیده میشود.
معنای لغت چینی فنگ باد و معنای شویی آب میباشد. عبارت «باد و آب» نماد «صعود باد به قله کوه» و «اوج گیری آب درموج» است که در صورت همنوایی، رفتار و کردار انسان را به سوی تعالی پیش میبرند. ریشههای فنگشویی را باید در ستارهشناسی کهن، علم جغرافیایی قدیم، حکمت محلی چین، جهان بینی و فلسفه تائوئیستی، و طالع بینی چینی مندرج در ئیجینگ (یکی از متون کلاسیک چینی که ئی چینگ یا کتاب دگرگونیها نیز نامیده میشود) جستجو کرد.
حکمت سنتی فنگشویی (در تمامی مکاتب مختلف آن) عموماً از طریق ارتباط استاد با شاگرد و یا پدر با پسر از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است.
قطبنمای سنتی چینی علاوه بر جهت یابی، در واقع دایره المعارف متحرکی است که با طراحی ویژة خود تمام اطلاعات مورد نیاز پیروان مکاتب مختلف فنگشویی را ارائه میکند.
قطب نمای فنگ شویی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
چکیده ی مطالب
پرسش: روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟
پاسخ: روح البته به آن شکل که ما آنرا می شناسیم و با آن عادت کرده ایم در قرآن وجود ندارد. در قرآن گفته نشده که ما از روح زنده ایم و وقتی بمیریم روح از بدن ما خارج می شود، یا وقتی روح از بدن ما خارج شد ما می میریم. در قرآن از عالم ارواح صحبت نشده است. در قرآن از بازگشت روح به بدن در روز رستاخیز صحبت نشده است. و قرآن از ما نیز نخواسته که به وجود روح ایمان داشته باشیم یا آنرا بشناسیم. در آیه 85 سوره اسری می خوانیم: « وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً = از تو راجع به روح می پرسند. به آنها بگو: روح از امر خدا است و دانشی که به شما داده شده کم است. (یعنی دانشی که به آن می رسید ناچیز است و روح در قلمرو دانش شما نیست).
کلید واژه
در این آیات می بینیم که آفرینش انسان در گِل آغاز شده (یعنی حیاتی در گِـل پیدا شده که به پیدایش انسان راه می برده)،
مقدمه
مدت درازی بعد (چنانکه حرف ثـُمّ که برای بیان فاصله زمانی بلند مدت است بر آن دلالت دارد) انسان از طریق نطفه تولید مثل می کرده است، و مدت درازی بعد انسان راست قامت شده و بعد روح خدا در وی دمیده شده است. یعنی پیش از دمیدن روح در انسان، انسان در قید حیات بوده و زندگی و تولید مثل داشته است. دمیدن روح در انسان بمعنی: دادن کارکرد و عملکرد خدائی به وی است. یعنی اندیشمند نمودن وی. (واژه روح از جمله به معنی: حرکت و کارکرد و عملکرد است). در قرآن روح به خدا نسبت داه می شود و نـَفـس به صاحب خود (یعنی به انسان).
آنجا که قرآن می گوید "خدا روح خود را در انسان دمیده" بمعنی دمیدن جان و حیات در انسان نیست، چون بنابر آنچه در قرآن مطرح شده پیش از اینکه روح در انسان دمیده شود انسان از نظر حیات و زندگی وجود داشته و زندگی می کرده است. در سوره سجده آیات 7 تا 9 چنین میخوانیم:
« الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الانـْسَانِ مِنْ طِینٍ ـــ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ــ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالافْئِدَةَ قَلِیلاً مَا تَشْکُرُونَ: خدائی که آفرینش هر چیزی را بهتر نمود و آفرینش انسان را در گِل آغاز نمود ـــ مدت درازی بعد نسل وی را از چکیده ای از آب بی ارزشی قرار داد ــ مدت درازی بعد او را راست (قامت) نمود و از روح خود در او دمید. همینطور شنوائی و بینائیها و احساسات (اعصاب) برای شما درست کرد. افراد کمی از شما سپاسگذار هستند».
و آنچه در قرآن از آن صحبت شده که از بدن خارج می شود نـَفـس است. قرآن می گوید که هنگام مرگ نـَفـسِ انسان از انسان خارج میشود. نـَفـس بمعنی: خود و خویشتن خودآگاه است. اینکه هویت و ماهیت نفس چیست طبعاً می بایست به کمک دستگاه و بررسی های علمی شناخته شود. انسان فعلاً با دستگاه انرژیها و امواجی را می بیند که در بیداری، در خواب، در خواب دیدن و هنگام مرگ از بدن انسان خارج می شود، ولی هنوز معلوم نیست که نفس انسان کدام است.
همینطور در روز رستاخیز نیز از نـَفـسِ صحبت شده است. نحوه زنده شدن
در روز رستاخیز نیز مکرراً به رشد مجدد گیاهان و درختان تشبیه شده است.
و انسان فعلاً یک خلیه حیاتی میشناسد که در انتهای پائین ستون فقرات است که اصلاً نمی میرد. هر چه آن را می سوزانند یا اشعه میزنند نمی میرد. شاید عنصری که انسان در روز رستاخیز می خواهد از آن رشد بکند همین عنصر باشد.
-روح انسان
متأسفانه در ذهن بسیاری از انسانها بین "جان " و "روح" سردرگمی وجود دارد. دربعضی از زبانها و ترجمه های انجیل کلمات انگلیسی "جان" و "روح" فقط یک معادل دارندکه این امر سردرگمی موجود را تشدید می کند. "جان" اساساً به کلیه اجزاء یک شخص اشاره می کند که گاهی می تواند به "روح" نیز نسبت داده شود. به هرحال، معمولاً بین جان و روح همانگونه که در انجیل بکار رفته تفاوتی در معنی وجود دارد؛ "جان" و "روح" می توانند "دو نیمه تقسیم شده" باشند.(عبرانیان 4:12)
کلمات یونانی و عبری "روح به ترتیبRuachوPneuma روح حیات باد ذهن نفس
. خداوند به منظور حفظ موجودات زنده ازجمله انسان روح خود را در کالبد آنها میدمد. این روح خدایی در انسان[بنابراین نشانه نیروی حیات در او می باشد. "بدن بدون روح مرده است" (یعقوب 2:26) "خداوند در بینی آدم روح حیات دمیده، به او جان بخشید و آدم، موجود زندهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
چکیده ی مطالب
پرسش: روح چیست؟ و عالم ارواح از نظر قرآن کجاست و آیا روح توضیح علمی هم دارد؟
پاسخ: روح البته به آن شکل که ما آنرا می شناسیم و با آن عادت کرده ایم در قرآن وجود ندارد. در قرآن گفته نشده که ما از روح زنده ایم و وقتی بمیریم روح از بدن ما خارج می شود، یا وقتی روح از بدن ما خارج شد ما می میریم. در قرآن از عالم ارواح صحبت نشده است. در قرآن از بازگشت روح به بدن در روز رستاخیز صحبت نشده است. و قرآن از ما نیز نخواسته که به وجود روح ایمان داشته باشیم یا آنرا بشناسیم. در آیه 85 سوره اسری می خوانیم: « وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً = از تو راجع به روح می پرسند. به آنها بگو: روح از امر خدا است و دانشی که به شما داده شده کم است. (یعنی دانشی که به آن می رسید ناچیز است و روح در قلمرو دانش شما نیست).
کلید واژه
در این آیات می بینیم که آفرینش انسان در گِل آغاز شده (یعنی حیاتی در گِـل پیدا شده که به پیدایش انسان راه می برده)،
مقدمه
مدت درازی بعد (چنانکه حرف ثـُمّ که برای بیان فاصله زمانی بلند مدت است بر آن دلالت دارد) انسان از طریق نطفه تولید مثل می کرده است، و مدت درازی بعد انسان راست قامت شده و بعد روح خدا در وی دمیده شده است. یعنی پیش از دمیدن روح در انسان، انسان در قید حیات بوده و زندگی و تولید مثل داشته است. دمیدن روح در انسان بمعنی: دادن کارکرد و عملکرد خدائی به وی است. یعنی اندیشمند نمودن وی. (واژه روح از جمله به معنی: حرکت و کارکرد و عملکرد است). در قرآن روح به خدا نسبت داه می شود و نـَفـس به صاحب خود (یعنی به انسان).
آنجا که قرآن می گوید "خدا روح خود را در انسان دمیده" بمعنی دمیدن جان و حیات در انسان نیست، چون بنابر آنچه در قرآن مطرح شده پیش از اینکه روح در انسان دمیده شود انسان از نظر حیات و زندگی وجود داشته و زندگی می کرده است. در سوره سجده آیات 7 تا 9 چنین میخوانیم:
« الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الانـْسَانِ مِنْ طِینٍ ـــ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِینٍ ــ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالافْئِدَةَ قَلِیلاً مَا تَشْکُرُونَ: خدائی که آفرینش هر چیزی را بهتر نمود و آفرینش انسان را در گِل آغاز نمود ـــ مدت درازی بعد نسل وی را از چکیده ای از آب بی ارزشی قرار داد ــ مدت درازی بعد او را راست (قامت) نمود و از روح خود در او دمید. همینطور شنوائی و بینائیها و احساسات (اعصاب) برای شما درست کرد. افراد کمی از شما سپاسگذار هستند».
و آنچه در قرآن از آن صحبت شده که از بدن خارج می شود نـَفـس است. قرآن می گوید که هنگام مرگ نـَفـسِ انسان از انسان خارج میشود. نـَفـس بمعنی: خود و خویشتن خودآگاه است. اینکه هویت و ماهیت نفس چیست طبعاً می بایست به کمک دستگاه و بررسی های علمی شناخته شود. انسان فعلاً با دستگاه انرژیها و امواجی را می بیند که در بیداری، در خواب، در خواب دیدن و هنگام مرگ از بدن انسان خارج می شود، ولی هنوز معلوم نیست که نفس انسان کدام است.
همینطور در روز رستاخیز نیز از نـَفـسِ صحبت شده است. نحوه زنده شدن
در روز رستاخیز نیز مکرراً به رشد مجدد گیاهان و درختان تشبیه شده است.
و انسان فعلاً یک خلیه حیاتی میشناسد که در انتهای پائین ستون فقرات است که اصلاً نمی میرد. هر چه آن را می سوزانند یا اشعه میزنند نمی میرد. شاید عنصری که انسان در روز رستاخیز می خواهد از آن رشد بکند همین عنصر باشد.
-روح انسان
متأسفانه در ذهن بسیاری از انسانها بین "جان " و "روح" سردرگمی وجود دارد. دربعضی از زبانها و ترجمه های انجیل کلمات انگلیسی "جان" و "روح" فقط یک معادل دارندکه این امر سردرگمی موجود را تشدید می کند. "جان" اساساً به کلیه اجزاء یک شخص اشاره می کند که گاهی می تواند به "روح" نیز نسبت داده شود. به هرحال، معمولاً بین جان و روح همانگونه که در انجیل بکار رفته تفاوتی در معنی وجود دارد؛ "جان" و "روح" می توانند "دو نیمه تقسیم شده" باشند.(عبرانیان 4:12)
کلمات یونانی و عبری "روح به ترتیبRuachوPneuma روح حیات باد ذهن نفس
. خداوند به منظور حفظ موجودات زنده ازجمله انسان روح خود را در کالبد آنها میدمد. این روح خدایی در انسان[بنابراین نشانه نیروی حیات در او می باشد. "بدن بدون روح مرده است" (یعقوب 2:26) "خداوند در بینی آدم روح حیات دمیده، به او جان بخشید و آدم، موجود زندهای