حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق رمانتیسم، چیستی و چگونگی آن در هنر ومعماری 22 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

رمانتیسم، چیستی و چگونگی آن در هنر ومعماری

:: * مهنازمحمودی

علی رغم تعاریف افراد مختلف از رمانتیسم، ارائه تعریفی مشخص از آن دشوار می نماید گاهی آن را چنان با احساس و عاطفه آمیخته می دانند که به هر چیز که برانگیزاننده احساس باشد؛ خواه متعلق به امروز باشد و یا دیروز "رمانتیک" قلمداد می کنند و گاه آن را عشق و علاقه افراطی به قرون وسطی و گاه به قول روسو بازگشت به طبیعت.

ای.بی. بورگام نیز در سال 1941 در مجله کنیون دیویو چنین نوشت :" کسی که در صدد تعریفی از رمانتیسم برآید به کاری مخاطره آمیز دست زده که بسیاری را ناکام گذارده است. اما آنچه واضح می نماید اینست که هر تعریفی که از رمانتیسم ارائه گردیده است یکی از ویژگیهای آنرا بارز ساخته است و در واقع مجموعه ای از همه تعاریف کاملترین تعریف از رمانتیسم را ارائه خواهد داد".

رمانتیسم جنبشی است که در اواخر سده هیجدهم و اوایل سده نوزدهم میلادی شکل گرفت و عموما به عنوان آنتی تز کلاسیسم شناخته می شود. این جنبش هر چند در نخستین گام قاطع خود یک انقلاب ادبی را بوجود آورد اما بستر فکری تاثیر گذاری را فراهم کرد که در تمامی عرصه های هنر تاثیر گذارد. آنچه در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت روشن ساختن مفاهیم کلی این جنبش است که در فلسفه فیخته و شلینگ نمود داشت و لذا برآنیم تا بنیانهای معرفت شناختی رمانتیسم و تاثیر آنها را در هنر و معماری بررسی نماییم؛ چرا که اساس شناخت شناسی رمانتیسم بستر مناسبی را برای ظهور اندیشه مدرن فراهم کرد و از این حیث نقطه عطف مهمی در تاریخ فلسفه و زیباشناسی محسوب می گردد.

2- "من" محور کلیدی شناخت شناسی رمانتیسم

معرفت شناسی رمانتیسم بنیان هنری و زیبایی شناختی هنر رمانتیک را تشکیل می دهد. این بنیان های فکری که در نحله فیلسوفان رمانتیک آلمان؛ یعنی در فلسفه فیخته، شیلینگ، شلگل؛ زاده شد به ترتیب به سراسر اروپا و انگلیس و فرانسه نیز رسوخ کرد. اما در هر صورت می توان گفت که؛ رومانتیک ضرورت تاریخی دوره خود بود که در اقصار نقاط اروپا به گونه ای خود جوش ظهور کرد.

محور معرفت شناسی رمانتیسیسم "من" است. که اساس فلسفه فیخته بوده است.

فیخته با مطرح کردن "من" و "جزمن" در عرصه شناخت . من را در تقابل با جز من که محیط پیرامون است قرار می دهد . من در فلسفه فیخته اهمیت می یابد. فردگرایی دستاورد فیخته است برای هنر رمانتیک. توجه به فردیت در رمانتیک های فرانسه نیز نمود می یابد. در"تاملات یک گردش کننده تنها" اثر روسو مرکز ثقل نوشته شخصیت گردش کننده است که در این اثر بطور کامل و بگونه ای خودجوش عواطف درونی خود را آشکار می کند با این کتاب فرد و فردیت در اوج حرکت آرام خود به سوی کمال از تفوق و اهمیتی برخوردار می شود که در واقع مشخصه رمانتیسم است.

"من" و ذهن هنرمند سرچشمه خلق اثر هنری است. ذهنیت هنرمند که ستایش رمانتیکها را برمی انگیخت احترام خود را از فلسفه نقادانه کانت کسب می کرد. کانت در سنجش خرد ناب در توضیح گستره و محدوده خرد انسانی، مفهوم سوژه استعلایی را پیش کشیده و از قدرت ذهن آدمی صحبت به میان آورده بود.از دید کانت نیروی متعالی آفریده خردورزی و کار ذهن آدمی است. اگر انسان چنین اهمیتی در برابر نیروی متعالی داشته باشد پس باید گفت که حس انسانی اش والاترین ویژگی اوست، چیزی که جز در مختصات انسانی خود بازشناختنی و بیان شدنی نیست.

رمانتیکها حتی از مفهوم "من" در فلسفه کانت نیز فراتر رفتند. "من" رمانتیکها براساس شهود درونی شکل می گیرد. لذا من درونی باعث شد تا رمانتیسم بیشتر گرایشی ذهنی ارائه دهد تا مجموعه ای از روشهای سبک شناسانه. رمانتیسم بخاطر تکیه بر مفاهیم ذهنی، خود را با سهولت بیشتری در موسیقی و ادبیات بیان می کند تا در هنرهای بصری. نیچه پس از خواندن کتابی درباره رمانتیکها نوشته بود که رمانتیسیسم آلمانی را باید در موسیقی جستجو کرد. از آنجا که رمانتیسیسم بر ذهن و مضامین ذهنی تکیه دارد تغییر اساسی را در محتوا ایجاد می کند.

اهمیت ذهن هنرمند و فرد گرایی در هنر رمانتیک به مرکز قرار دادن هنرمند در اثر هنری می انجامد. چنانکه آندری تارکوفسکی گفته بود " هنرمند به جای همه کسانی حرف می زند که خود قادر به سخن گفتن نیستند. و به قول بابک احمدی هنرمند در اندیشه رمانتیک جنبه مرکزی دارد. نوالیس می گوید:" هنرمند متعلق به اثر است، نه اثر متعلق به هنرمند."

رمانتیکها هر چند از من استعلایی کانت سود جستند اما با بنیان خردباورانه او همراهی نکردند. آنها در بنیان معرفت شناختی خود بین عقل و احساس فاصله ایجاد کردند و بر نقش احساس تاکید می ورزند. ذهنیت هنرمند که مدنظر رمانتیک هاست ذهنیتی است که حتی گاهی در تقابل خردورزی قرار دارد. نوالیس معتقد بود که ذهن شاعرانه طبیعت را بهتر از ذهن عملی می شناسد و لذا در اینجا می توان به تفکیک ذهن شاعرانه و ذهن خردگرا در بستر فکری رمانتیک ها پی برد. بابک احمدی ذهن شاعرانه ای را که نوالیس معرفی می کند، طرح نویی از عقل به مثابه تعمق می داند که پیشرو مدرنیته است.

محوریت ذهن هنرمند و معرفت شناسی غیر خردگرا باعث گردید تا صورت و محتوا در هنر رمانتیک به گونه ای بنیادین ذهنی و درون گرایانه باشد. فرم اثر هنری بویژه در ادبیات از انسجام نظم خارج می شود. مثلا در اثر " تاملات یک گردش کننده تنها" اثر روسو، مجموعه ای از تاملات بی قید و بند و آزاد از هر گونه نظم و ترتیب منطقی که از طریق تداعی آزاد تصویر ها و مفاهیم و اندیشه ها به یکدیگر پیوسته اند به شرح و بیان تاثرات و احساسات خود می پردازد.

3- عاطفه و احساس بن مایه های معرفت شناسی رمانتیسم و هنر رمانتیک



خرید و دانلود تحقیق رمانتیسم، چیستی و چگونگی آن در هنر ومعماری 22 ص


تحقیق رمانتیسم، چیستی و چگونگی آن در هنر ومعماری 22 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

رمانتیسم، چیستی و چگونگی آن در هنر ومعماری

:: * مهنازمحمودی

علی رغم تعاریف افراد مختلف از رمانتیسم، ارائه تعریفی مشخص از آن دشوار می نماید گاهی آن را چنان با احساس و عاطفه آمیخته می دانند که به هر چیز که برانگیزاننده احساس باشد؛ خواه متعلق به امروز باشد و یا دیروز "رمانتیک" قلمداد می کنند و گاه آن را عشق و علاقه افراطی به قرون وسطی و گاه به قول روسو بازگشت به طبیعت.

ای.بی. بورگام نیز در سال 1941 در مجله کنیون دیویو چنین نوشت :" کسی که در صدد تعریفی از رمانتیسم برآید به کاری مخاطره آمیز دست زده که بسیاری را ناکام گذارده است. اما آنچه واضح می نماید اینست که هر تعریفی که از رمانتیسم ارائه گردیده است یکی از ویژگیهای آنرا بارز ساخته است و در واقع مجموعه ای از همه تعاریف کاملترین تعریف از رمانتیسم را ارائه خواهد داد".

رمانتیسم جنبشی است که در اواخر سده هیجدهم و اوایل سده نوزدهم میلادی شکل گرفت و عموما به عنوان آنتی تز کلاسیسم شناخته می شود. این جنبش هر چند در نخستین گام قاطع خود یک انقلاب ادبی را بوجود آورد اما بستر فکری تاثیر گذاری را فراهم کرد که در تمامی عرصه های هنر تاثیر گذارد. آنچه در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت روشن ساختن مفاهیم کلی این جنبش است که در فلسفه فیخته و شلینگ نمود داشت و لذا برآنیم تا بنیانهای معرفت شناختی رمانتیسم و تاثیر آنها را در هنر و معماری بررسی نماییم؛ چرا که اساس شناخت شناسی رمانتیسم بستر مناسبی را برای ظهور اندیشه مدرن فراهم کرد و از این حیث نقطه عطف مهمی در تاریخ فلسفه و زیباشناسی محسوب می گردد.

2- "من" محور کلیدی شناخت شناسی رمانتیسم

معرفت شناسی رمانتیسم بنیان هنری و زیبایی شناختی هنر رمانتیک را تشکیل می دهد. این بنیان های فکری که در نحله فیلسوفان رمانتیک آلمان؛ یعنی در فلسفه فیخته، شیلینگ، شلگل؛ زاده شد به ترتیب به سراسر اروپا و انگلیس و فرانسه نیز رسوخ کرد. اما در هر صورت می توان گفت که؛ رومانتیک ضرورت تاریخی دوره خود بود که در اقصار نقاط اروپا به گونه ای خود جوش ظهور کرد.

محور معرفت شناسی رمانتیسیسم "من" است. که اساس فلسفه فیخته بوده است.

فیخته با مطرح کردن "من" و "جزمن" در عرصه شناخت . من را در تقابل با جز من که محیط پیرامون است قرار می دهد . من در فلسفه فیخته اهمیت می یابد. فردگرایی دستاورد فیخته است برای هنر رمانتیک. توجه به فردیت در رمانتیک های فرانسه نیز نمود می یابد. در"تاملات یک گردش کننده تنها" اثر روسو مرکز ثقل نوشته شخصیت گردش کننده است که در این اثر بطور کامل و بگونه ای خودجوش عواطف درونی خود را آشکار می کند با این کتاب فرد و فردیت در اوج حرکت آرام خود به سوی کمال از تفوق و اهمیتی برخوردار می شود که در واقع مشخصه رمانتیسم است.

"من" و ذهن هنرمند سرچشمه خلق اثر هنری است. ذهنیت هنرمند که ستایش رمانتیکها را برمی انگیخت احترام خود را از فلسفه نقادانه کانت کسب می کرد. کانت در سنجش خرد ناب در توضیح گستره و محدوده خرد انسانی، مفهوم سوژه استعلایی را پیش کشیده و از قدرت ذهن آدمی صحبت به میان آورده بود.از دید کانت نیروی متعالی آفریده خردورزی و کار ذهن آدمی است. اگر انسان چنین اهمیتی در برابر نیروی متعالی داشته باشد پس باید گفت که حس انسانی اش والاترین ویژگی اوست، چیزی که جز در مختصات انسانی خود بازشناختنی و بیان شدنی نیست.

رمانتیکها حتی از مفهوم "من" در فلسفه کانت نیز فراتر رفتند. "من" رمانتیکها براساس شهود درونی شکل می گیرد. لذا من درونی باعث شد تا رمانتیسم بیشتر گرایشی ذهنی ارائه دهد تا مجموعه ای از روشهای سبک شناسانه. رمانتیسم بخاطر تکیه بر مفاهیم ذهنی، خود را با سهولت بیشتری در موسیقی و ادبیات بیان می کند تا در هنرهای بصری. نیچه پس از خواندن کتابی درباره رمانتیکها نوشته بود که رمانتیسیسم آلمانی را باید در موسیقی جستجو کرد. از آنجا که رمانتیسیسم بر ذهن و مضامین ذهنی تکیه دارد تغییر اساسی را در محتوا ایجاد می کند.

اهمیت ذهن هنرمند و فرد گرایی در هنر رمانتیک به مرکز قرار دادن هنرمند در اثر هنری می انجامد. چنانکه آندری تارکوفسکی گفته بود " هنرمند به جای همه کسانی حرف می زند که خود قادر به سخن گفتن نیستند. و به قول بابک احمدی هنرمند در اندیشه رمانتیک جنبه مرکزی دارد. نوالیس می گوید:" هنرمند متعلق به اثر است، نه اثر متعلق به هنرمند."

رمانتیکها هر چند از من استعلایی کانت سود جستند اما با بنیان خردباورانه او همراهی نکردند. آنها در بنیان معرفت شناختی خود بین عقل و احساس فاصله ایجاد کردند و بر نقش احساس تاکید می ورزند. ذهنیت هنرمند که مدنظر رمانتیک هاست ذهنیتی است که حتی گاهی در تقابل خردورزی قرار دارد. نوالیس معتقد بود که ذهن شاعرانه طبیعت را بهتر از ذهن عملی می شناسد و لذا در اینجا می توان به تفکیک ذهن شاعرانه و ذهن خردگرا در بستر فکری رمانتیک ها پی برد. بابک احمدی ذهن شاعرانه ای را که نوالیس معرفی می کند، طرح نویی از عقل به مثابه تعمق می داند که پیشرو مدرنیته است.

محوریت ذهن هنرمند و معرفت شناسی غیر خردگرا باعث گردید تا صورت و محتوا در هنر رمانتیک به گونه ای بنیادین ذهنی و درون گرایانه باشد. فرم اثر هنری بویژه در ادبیات از انسجام نظم خارج می شود. مثلا در اثر " تاملات یک گردش کننده تنها" اثر روسو، مجموعه ای از تاملات بی قید و بند و آزاد از هر گونه نظم و ترتیب منطقی که از طریق تداعی آزاد تصویر ها و مفاهیم و اندیشه ها به یکدیگر پیوسته اند به شرح و بیان تاثرات و احساسات خود می پردازد.

3- عاطفه و احساس بن مایه های معرفت شناسی رمانتیسم و هنر رمانتیک



خرید و دانلود تحقیق رمانتیسم، چیستی و چگونگی آن در هنر ومعماری 22 ص


پاورپوینت چیستی ازدواج

پاورپوینت چیستی ازدواج

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : پاورپوینت

نوع فایل :  .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد اسلاید : 27 اسلاید

 قسمتی از متن .ppt : 

 

سه سئوال اساسی در ازدواج

چیستی ازدواج

چرایی ازدواج

چگونگی ازدواج

چیستی ازدواج

ازدواج نقطه عطفی درزندگی انسانهاست.

ازدواج پدیده ای اجتماعی است.

ازدواج پیوند بین دوفرد و خانواده وتشکیل یک شبکه اجتماعی است.

ازدواج نهاد جامعه پذیر ساختن افراد است.

ازدواج یک قرارداد قانونی است.

ازدواج تشکیل دهنده یک واحد اقتصادی است.

ازدواج محل مشروع تامین جنسی است.

ازدواج فرصتی برای ایجاد محیط امن و روابطی صمیمانه است.

ازدواج یک ضرورت رشدی است.

تعریف ازدواج

پدیده ای است اجتماعی مبتنی بر تسهیم امیال، افکار، احساسات،خواسته ها ، نیازها و انتظارات بین دو نفر در رابطه ای پایدار ازکنش متقابل بین دو نفرکه بر اساس جذابیت بین ایشان شروع شده و با گذراندن دوره آشنایی بر اساس عرف برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده و به رابطه ای پایدار منجر می شود.

فواید ازدواج

ازدواج موجب سلامتی جسمانی ، روانی و افزایش طول عمر می گردد.

سبک زندگی متأهلی سالمتر از مجردی است.

افراد متأهل از رفاه اقتصادی بیشتری برخوردارند.

کودکان در خانواده با حضور والدین ازسلامت جسمی، رشد روانی ، اجتماعی و پیشرفت بیشتری برخوردارند.

با ازدواج بسیاری از آسیبهای اجتماعی قابل پیشگیری است.



خرید و دانلود پاورپوینت چیستی ازدواج


تحقیق در مورد مرگ چیستی ؟ 20ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 21 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

4- ابعاد وجود انسان در قرآن

ثم جعلنا فی قرار مکین . ثم خلقنا النطفه علقه العلقه مضغه فخلقنا المضعه عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقنا اخر فتبارک الله احسن الخالقین . « سپس او را به صورت نطفه ای در جیاگاهی استوار قرار دادیم . آنگاهنطفه را [ به صورت ] علقه درآوردیم . سپ آن علقه را [ به صورت ] مضغه گردانیدم و آنگاه مضغه را استخوان هایی ساختیم .بعد استخوان ها را با گوشتی پوشاندیم »

شرح و تفسیر

همان طور که ملاحظه می شود در آیه اول واژ هایی به کار رفته است که خبر از ساختار جسمانی انسان و مراحل پیدایش آن می دهد . مراحل ساخت این پیکره در قطعات زمان پخش است و در هر مرحله ساختار ابتدایی و ساده تر آن به گونه ای تدریجی به سوی ترکیبات پیچیده و پیچیده تر پیش می رود .

5- چیستی مرگ

تفسیر مرگ هر چه باشد وابسته به تفسیر زندگی است .زندگی بشر از چشم انداز علوم زیستی تفسیر شود ،مرگ او هم بر این اساستبیین می شود از منظر فلسفه الهی بدان بنگریم ،که زندگی مستند به ماورای طبیعت ،مرگ نیز چنین است.با توجه به دید گاههای مختلف درباره حقیقت انسان ،تلاش بشر در منطقه فلسفه به تفسیر های مختلفی از مرگ انجامیده است برخی از آنها بدین شرحند:

وجه مشترک دو دیدگاه اخیر این است که مسیر زندگی شخص انسانی در نقطه مرگ قطع نمی گردد ،و هر دو به نوعی مرگ را عبور از یک وضعیت وجودی به وضعیت وجودی دیگر می شناسانند. پاره ای از طرفداران دیدگاه سوم در تفسیر و تبیین مرگ می گویند :

موجودات امکانی به دو قسم مادی و مجرد یا ناقص و کامل تقسیم می شوند . موجود مجرد محکوم به حرکت و تغییر نیست و همواره به بقای علت فاعلی خود باقی است . اما موجودات مادی یا مرتبط با ماده ذاتاً در حرکت و تبدیل و به سوی غایت خویش رهسپارند . تعبیر دیگر ، حرکت انسان از مادیت محض به سوی تجرد و ماورای طبیعت است و مرگ ، انهدام و نابودی شخص انسانی نیست ؛ بلکه انتقال وی از یک عالم وجودی به عالمی دیگر یا تحول انسان از نقصان به درجه ای از کمال است .

این تفسیر از حقیقت مرگ ، روشن می سازد که مرگ بخشی از حقیقت وجود انسان بلکه مقوّم او است ،نه نابودگر هستی وی . آدمی هر دم مرگ و حیاتی دارد . از این رو در جهان کامل و بر قرار ( جهان آخرت ) که جهان فعلیت و کمال است ،مرگ خواهد مُِرد .

6- مرگ از منظر قرآن و روایات

آیاتی از این دست ، بعُد دیگری از مرگ را که بسی عمیق تر است ،بیان می کند . روز مرگ ، روز بازگشت به خدا و روز شتافتن به سوی اوست و خداوند صاحب هستی است . هنگام مرگ ،روح به اذن خداوند عالم طبیعت را پشت سر گذارده ،رو به جهان دیگری می کند .مرگ ، حجاب ها را از دیدگان آدمی فرو می افکند . حقیقت هستی را به او باز می نمایاند ، نتیجه آنکه ،مرگ گذرگاهی است که با عبور از آن از یک سوی وجود ( آشکار ) وجود نهان سفر می کنیم .

ماکان لنفس ان تموت الا باذن الله کتابا مؤجلا ... .

می راندن همچون زنده کردن هر دو به دست توانای الهی صورت می گیرد. نه کسی خود زنده می گردد و نه کسی خود می میرد .فاعل احیا و می راندن انسان نیست؛چون مرگ و زندگی از اختیار او بیرون است .

روح یا نفس تا مدت یا مهلت معینی امکان عبور به عالم دیگر را ندارد؛ همانطور که امکان ورود به این عالم را نداشت .

کل نفس ذائقة الموت «هر نفسی چشنده[طعم ] مرگ است».

قانون کلی مرگ بر اشخاص انسانی بدون استثنا نگاشته شده است در داخل طبیعت،قانونی که حاکم بر قانون مرگ باشد و بر آن فائق آید وجود ندارد.سبقت از هر قانون طبیعی ، جز از راه توسّل به قانون دیگری در خود طبیعت ممکن نیست قانونی که بتواند او را از مرگ برهاند در طبیعت وجود ندارد زیرا مرگ از مقتضیات وجودی ما است ،نه بیرون از حقیقت ما ، تا بتوان خود را از آن در پناه گاهی نفوذ ناپذیر پنهان کرد .

اینما تکونوا یدرککم الموت ولوکنتم فی بروج مشیدة.«هر کجا باشید مرگ شما را درمی یابد ؛هر چند در برج های استوار باشید .».

7- ترس از مرگ

از عمومی ترین احساسات حاکم بر ما ترس است ؛اما از میان عوامل گوناگونی که موجب ترس و وحشت انسان می شود ،شاید هیچ یک به اندازه مرگ آدمی را نمی هراساند . نام مرگ قلب ها را می لرزاند و عیش ها را مکدر می کند .

پاره ای از عوامل ترس از مرگ بدین قرار است :

مرگ ،زندگی را به هلاکت و نیستی تبدیل می کند.

مرگ اجتناب ناپذیر است ،وقت آن معلوم نیست .

مرگ امری ناشناخته است و ما تجربه ای از آن نداریم .

هر انسانی باید به تنهایی با مرگ مواجه شود .

با رسیدن مرگ،همه امید ها و آرزو های آدمی از دست می رود .



خرید و دانلود تحقیق در مورد مرگ چیستی ؟ 20ص


تحقیق درمورد مرگ چیستی ؟ 20ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

4- ابعاد وجود انسان در قرآن

ثم جعلنا فی قرار مکین . ثم خلقنا النطفه علقه العلقه مضغه فخلقنا المضعه عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقنا اخر فتبارک الله احسن الخالقین . « سپس او را به صورت نطفه ای در جیاگاهی استوار قرار دادیم . آنگاهنطفه را [ به صورت ] علقه درآوردیم . سپ آن علقه را [ به صورت ] مضغه گردانیدم و آنگاه مضغه را استخوان هایی ساختیم .بعد استخوان ها را با گوشتی پوشاندیم »

شرح و تفسیر

همان طور که ملاحظه می شود در آیه اول واژ هایی به کار رفته است که خبر از ساختار جسمانی انسان و مراحل پیدایش آن می دهد . مراحل ساخت این پیکره در قطعات زمان پخش است و در هر مرحله ساختار ابتدایی و ساده تر آن به گونه ای تدریجی به سوی ترکیبات پیچیده و پیچیده تر پیش می رود .

5- چیستی مرگ

تفسیر مرگ هر چه باشد وابسته به تفسیر زندگی است .زندگی بشر از چشم انداز علوم زیستی تفسیر شود ،مرگ او هم بر این اساستبیین می شود از منظر فلسفه الهی بدان بنگریم ،که زندگی مستند به ماورای طبیعت ،مرگ نیز چنین است.با توجه به دید گاههای مختلف درباره حقیقت انسان ،تلاش بشر در منطقه فلسفه به تفسیر های مختلفی از مرگ انجامیده است برخی از آنها بدین شرحند:

وجه مشترک دو دیدگاه اخیر این است که مسیر زندگی شخص انسانی در نقطه مرگ قطع نمی گردد ،و هر دو به نوعی مرگ را عبور از یک وضعیت وجودی به وضعیت وجودی دیگر می شناسانند. پاره ای از طرفداران دیدگاه سوم در تفسیر و تبیین مرگ می گویند :

موجودات امکانی به دو قسم مادی و مجرد یا ناقص و کامل تقسیم می شوند . موجود مجرد محکوم به حرکت و تغییر نیست و همواره به بقای علت فاعلی خود باقی است . اما موجودات مادی یا مرتبط با ماده ذاتاً در حرکت و تبدیل و به سوی غایت خویش رهسپارند . تعبیر دیگر ، حرکت انسان از مادیت محض به سوی تجرد و ماورای طبیعت است و مرگ ، انهدام و نابودی شخص انسانی نیست ؛ بلکه انتقال وی از یک عالم وجودی به عالمی دیگر یا تحول انسان از نقصان به درجه ای از کمال است .

این تفسیر از حقیقت مرگ ، روشن می سازد که مرگ بخشی از حقیقت وجود انسان بلکه مقوّم او است ،نه نابودگر هستی وی . آدمی هر دم مرگ و حیاتی دارد . از این رو در جهان کامل و بر قرار ( جهان آخرت ) که جهان فعلیت و کمال است ،مرگ خواهد مُِرد .

6- مرگ از منظر قرآن و روایات

آیاتی از این دست ، بعُد دیگری از مرگ را که بسی عمیق تر است ،بیان می کند . روز مرگ ، روز بازگشت به خدا و روز شتافتن به سوی اوست و خداوند صاحب هستی است . هنگام مرگ ،روح به اذن خداوند عالم طبیعت را پشت سر گذارده ،رو به جهان دیگری می کند .مرگ ، حجاب ها را از دیدگان آدمی فرو می افکند . حقیقت هستی را به او باز می نمایاند ، نتیجه آنکه ،مرگ گذرگاهی است که با عبور از آن از یک سوی وجود ( آشکار ) وجود نهان سفر می کنیم .

ماکان لنفس ان تموت الا باذن الله کتابا مؤجلا ... .

می راندن همچون زنده کردن هر دو به دست توانای الهی صورت می گیرد. نه کسی خود زنده می گردد و نه کسی خود می میرد .فاعل احیا و می راندن انسان نیست؛چون مرگ و زندگی از اختیار او بیرون است .

روح یا نفس تا مدت یا مهلت معینی امکان عبور به عالم دیگر را ندارد؛ همانطور که امکان ورود به این عالم را نداشت .

کل نفس ذائقة الموت «هر نفسی چشنده[طعم ] مرگ است».

قانون کلی مرگ بر اشخاص انسانی بدون استثنا نگاشته شده است در داخل طبیعت،قانونی که حاکم بر قانون مرگ باشد و بر آن فائق آید وجود ندارد.سبقت از هر قانون طبیعی ، جز از راه توسّل به قانون دیگری در خود طبیعت ممکن نیست قانونی که بتواند او را از مرگ برهاند در طبیعت وجود ندارد زیرا مرگ از مقتضیات وجودی ما است ،نه بیرون از حقیقت ما ، تا بتوان خود را از آن در پناه گاهی نفوذ ناپذیر پنهان کرد .

اینما تکونوا یدرککم الموت ولوکنتم فی بروج مشیدة.«هر کجا باشید مرگ شما را درمی یابد ؛هر چند در برج های استوار باشید .».

7- ترس از مرگ

از عمومی ترین احساسات حاکم بر ما ترس است ؛اما از میان عوامل گوناگونی که موجب ترس و وحشت انسان می شود ،شاید هیچ یک به اندازه مرگ آدمی را نمی هراساند . نام مرگ قلب ها را می لرزاند و عیش ها را مکدر می کند .

پاره ای از عوامل ترس از مرگ بدین قرار است :

مرگ ،زندگی را به هلاکت و نیستی تبدیل می کند.

مرگ اجتناب ناپذیر است ،وقت آن معلوم نیست .

مرگ امری ناشناخته است و ما تجربه ای از آن نداریم .

هر انسانی باید به تنهایی با مرگ مواجه شود .

با رسیدن مرگ،همه امید ها و آرزو های آدمی از دست می رود .

میان متفکرانی که می خواهند با اثبات جاودانگی شخصی بر ترس از مرگ غالب شوندو آن دسته که می کوشند با فانی دانستن انسان و معرفی مرگ به عنوان نقطه پایانی زندگی ،این ترس را تسکین دهند،فاصله بسیاری است.

اما ماده گرایانی چون اپیکوریان می خواهند با نفی زندگی پس از مرگ و معرفی مرگ به عنوان پایان آگاهی و بیدردی کامل،هراس از مرگ را از میان ببرند.غافل از اینکه وحشت نوع بشر از مرگ نه بدان رواست که مرگ را درد ناک می داند.



خرید و دانلود تحقیق درمورد مرگ چیستی ؟ 20ص