لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 48
تبعیض در استخدام: نقش نگرش تلویحی، انگیزش و وضعیت تعصب نژادی
این تحقیق و مطالعه سعی دارد تا مطالعات گستردهای رادر زمینه تبعیض در استخدام که توسط«ای پی بریف» و همکارانش انجام شده را منعکس کند. نویسندگان تلاش کردند تا دستاوردهای قبلی را که به بررسی نژاد پرستی مدرن پرداخته است را مرور کنند. نژاد پرستی مدرن در وضعیت مشترک تعصب نژادی تاثیر متقابل داشته است و به پیش بینی و بررسی تفاوت در میزان پرداخت مزد پرداخته است و به همچنین به بررسی نتایج از طریق ارزیابی نگرشهای نژادپرستی ضمنی و انگیزه لازم جهت کنترل تبعیض پرداخته است. نویسندگان قادر نبودند تا تاثیرات متقابل تقدیمی را از نو تکرار کنند و بیان کردند که نگرشهای نژاد پرستی ضمنی با تلویحی به همراه شرایط و اوضاع در تعصب نژادی برای پیش بینی این تفاوت تاثیر گذار است. علاوه بر این نتایج نشان می دهند که انگیزش برای کنترل تبعیض و تعصب رابطه بین نگرش علی صریح و ضمنی را کاهش می دهد. (به طور کلی دستاوردها نشان می دهند که تفاوت بین نگرش نژادی ضریح و ضمنی در پیش بینی رفتار تبعیض آمیز وجود دارد.
لغات کلیدی: تبعیض، نگرشهای ضمنی، نژاد پرستی و تعصب و تست ارتباط تلویحی)
(در سال اخیر، نگرشهای نژاد پرستی در ماهیت خود، دو مویه و نامحسوس شده است بدون شک ارزیابیهای مربوط به گزارش از خود نشان میدهد که در نگرشهای نژاد پرستی کاهش محسوسی به چشم نمیخورد و در تصمیمگیریهای مربوط به استخدام این تبعیض هنوز به چشم میخورد. این تفاوت و تغییر در مورد ماهیت نژاد پرستی موجب شد تا دانشمندان علوم اجتماعی شیوههای ارزیابی جدیدی را طرح کنند که مطابق با توصیف مدرنتر نژاد پرستی باشد.) (این مقیاسها سعی میکنند تا تعصب خودانگاری را توصیف کرده و افراد با نگرشهای نژادی منفی را با سوالاتی مبنی بر اینکه آیا واکنش تبعیضی میتواند نتیجه بی طرفی نژادی باشد را شناسایی میکند.) اخیرا برخی از محققان از این گزارش از خود به ارزیابیهای توجیهی، نهفتگی و واکنش از لحاظ فیزیولوژیکی تغییر جهت دادند تا سطح معیار فردی نگرشهای نژادی را تعیین کنند. بررسیهای ضمنی و تلویحی اعتقاد به تعصب خودانگاری با تاثیرپذیری کمتر دارند و در تعیین و شناسایی تبعیض موفقترند(تحقیقات اثبات کردهاند که این ارزیابیهای تلویحی با نگرشهای دیگر در ارتباط بود و رفتارهای در سطح خرد را پیش بینی میکند.) شواهد و مدارک کمی وجود دارد که نشان میدهد نگرشهای تلویحی این چنینی برای پیش بینی رفتار سطح کلان مفید است از قبیل تصمیمات تبعیضآمیز مربوط به اجاره این مطالعه تحقیقی که توسط «بریف» طراحی شد، بسیار مفید و سازنده است و نشان میدهد که نژادپرستان امروزی در اوضاع و شرایط اجتماعی به طور خاص عمل میکنند. «لیکن»بیان کرد که این تحقیق نه تنها اعتبار و صحت نتایج قبلی را مورد بررسی قرار میدهد بلکه فرضیات جدید را نیز ارزیابی میکند. بریف به شیوههای مختلف به توسعه و گسترش مطالعه تحقیقاتی خود پرداخت. اول اینکه علاوه بر تعیین و شناسایی نژادپرستی مدرن، ما عقاید و نظرات نژاد پرستی سنتیتر و قدیمی تر را در مبحث می گنجانیم تا ثابت شود که این نژاد پرستی مدرنتر واقعا نیاز به این دارد که افراد نژاد پرست مشخص شوند دوم اینکه علاوه بر استفاده از گزارش خود و ارزیابی نژاد پرستی، ما نگرشهای نژاد پرستی تلویحی را نیز در بحث میگنجانیم. سوم اینکه ما ارزیابی انگیزش را جهت کنترل تبعیض مورد بحث قرار میدهیم تا تعیین شود که آیا تعصب و تبعیض خودانگاری که نتایج مختلف به دست آمده ناشی از بررسیهای نژادپرستی صریح و تلویحی حتمی است یا نه. و در نهایت ما از شیوههای دقیقتر برای تبعیض تلویحی استفاده میکنیم تا فرضیات خود را با مقایسه تفاوتها در آمار سیاهان و سفیدها با تکنیکهای جدید آماری مورد تست قرار میدهیم. این شیوه شامل الگوی خطی هرمی یا سلسله مراتبی میباشد. به طور کلی این جمعبندیها به ما این امکان را میدهد تا فرضیات جدید را که درک بهتری از تبعیض در استخدام را ارائه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
نگرشی کلی بر تغذیه
تغذیه علمی است که از تغییر و تبدیل غذا در بدن و شرکت مواد مغذی در بافتها بعد از هضم و جذبشان،عمل مواد مذکور در فعل و انفعالات بیولوژیکی بدن و بالاخره دفع آنها صحبت می کند.مواد مغذی در غذا اجزاء شیمیایی تشکیل دهنده غذایی هستند که در بدن سه نقش عمده،ایجاد انرژی،تنظیم اعمال بدن،و یا عمل رشد و ترمیم بافتهای بدن را به عهده دارند.
علم تغذیه علم نسبتاً جوانی است که از سال 1934 شناخته شده است.مانند سایر علوم،
تغذیه نیز متکی به علوم از قبیل شیمی،میکرو بیولوژی،فیزیولوژی،پزشکی، و بالاخره بیولوژی سلولی است.
اگر چه مطالعات شکل یافته بر روی تغذیه در قرن بیستم شروع شد ولی چندین آزمایش تجربی بر روی این موضوع مربوط به قبل از این دوره می باشد.شنیدر Schneider
تاریخچه تغذیه را به سه عنصر طبیعی ،تجزیه شیمیایی و بیولوژی تقسیم کرده است.
عصر سلولی یا ملکولی را نیز می توان به سه عنصر قبلی اضافه کرد،در این عصر تأکید بیشتر بر روی مطالعه تغذیه داخل سلولی شده است.
عصر طبیعی :
در این عصر مردم عقاید مبهم و خرافی از قبیل قدرت " معجزه" قدرت شفا دهی و ارزش طبی نسبت به غذا ها داشتند.همچنانکه که میلیون ها نفر امروزه به ضروری بودن
غذا برای ادامه زندگی آگاهند،مردمان اوّلیه نیز باین موضوع پی برده بودند ولی اطلاع چندانی در مورد ارزش غذایی غذاهای مختلف نداشتند.در آخر این عصر اولین آزمایش تجربی توسط پزشک انگلیسی به نام لیند Lind انجام شد.این پزشک سعی کرد که بیماران مبتلی به اسکوربوت را معالجه کند و بدین جهت به 11 دریانورد شش ماده غذایی مختلف تجویز کرد و دریافت که لیمو و یا آب آن در شفا بخشیدن به این بیماری مؤثر
می باشد.
عصر تجزیه شیمیایی :
در این عصر لاوازیه که بعنوان پدر تغذیه،شناخته شده است،کار خود را بر روی مطالعه تنفس،اکسیداسیون و کالری سنجی ،که همه در مورد استفاده قرار گرفتن انرژی غذایی است،بنا نهاد.کار لاوازیه بر روی اکسیژن مصرفی با و یا بدون غذا در هنگام کار بر روی
خوکچه هندی،اولین تحقیقی بود که ارتباط بین تولید گرما و اکسیژن مصرفی در بدن را
نشان داد.
در این عصر کربن،هیدروژن و ازت موجود در ترکیبات آلی را بوسیله روشهای شیمیایی تعیین کردند و عقیده بر این بود که یک رژیم کافی بایستی حاوی پروتئین ، کربوهیدرات
و چربی باشد.بدین جهت اقدام به تهیه شیر سنتیک(شامل سه ماده فوق به همان نسبتی که در شیر گاو وجود دارد )کردند.تغذیه شیر خوار با چنین شیری باعث مرگ او گردید و لذا
نتیجه گرفتند که شیر گاو علاوه بر سه ماده فوق می بایستی دارای بعضی از مواد ناشناخته دیگر نیز باشد.
عصر بیولوژی :
اوایل این قرن عوامل بسیاری که خواصی مشابه ویتامین داشتند کشف گردید.و بالاخره در سال1940 چهار ویتامین محلول در چربی، و هشت ویتامین محلول در آب کشف و جهت
تغذیه انسان ضروری شناخته شد.از سال 1940 تا کنون فقط دو ویتامین ضروری، اسید- فولیک و ویتامین B12 شناخته شده است.
در همین عصر،خاکستر املاح رژیم مورد مطالعه قرار گرفت و ثابت شد که از مخلوطی از
عناصر پیچیده تشکیل شده است.تا کنون بیش از 20 عنصر از این مخلوط پیچیده بعنوان عنصر ضروری برای انسان شناخته شده است.ضروری بودن چند عنصر شناخته شده دیگر هنوز مشخص نشده است.
از سال 1960 به بعد تأکید در تحقیقات تغذیه ای از شناخت اجزاء ضروری به مطالعه ارتباط و همبستگی میان مواد مغذی،نقش دقیق بیولوژیکی آنها و تعیین تعداد مورد لزوم
و اثر آماده سازی غذا بر روی کیفیت مواد مغذی غذاها ، تغییر کرده است.
عصر سلولی یا ملکولی :
از سال 1955 با پیشرفت در فن و پیدایش میکروسکوپ الکترونی،الترا سانتریفیوژ و بکار
بردن ایزوتوپ های رادیو اکتیو،امکان مطالعه احتیاجات تغذیه و متابولیسم هر سلول و حتی اجزاء یا ارگانهای داخل سلول بیشتر شده است.
در زمان حاضر اطلاعات زیادی در مورد ساختمان سلول و نقش حیاتی و پیچیده ای که
مواد مغذی در رشد،نمو و نگهداری سلول دارند،در دست است.تغذیه سلول جهت تغذیه بافت،که مجموعه ای از سلول هاست، ضروری است و تغذیه بافت نیز جهت تغذیه ارگانهای بدن لازم است.
وضع کنونی :
اکنون حدود بیش از 100 سال از اولین تحقیقات که نشان داد که علاوه بر کربوهیدرات،
چربی و پروتئین مواد دیگری برای رشد و نمو طبیعی لازم است میگذرد.تاکنون بیش از 45 ماده مغذی برای اعمال طبیعی بدن لازم شناخته شده است.فقدان هر کدام،بدون در نظر گرفتن مقدار لازم،می تواند بر روی عمل همه بدن اثر بگذارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
نگرشی بر آسیب شناسی ازدواج
مقدمه
ازدواج یکی از مراحل مهم در زندگی انسان به شمار میرود. نتایج اطلاعات متعددی که در مورد ازدواج انجام شده بر اهمیت آن در سلامت جسمانی و روان شناختی تأکیده کردهاند. در دهههای اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران و متخصصان بالینی و خانواده به کیفیت روابط زناشویی ، رضایت زوجین و تأثیر آن در سلامت خانواده جلب شده است. بطور کلی آنچه در مباحث روانشناسی ازدواج مورد توجه است بررسی عوامل مؤثر بر ازدواج و عوامل ارتقاء دهنده شرایط کیفی ازدواج است که مباحثی چون نقش عوامل مادی ، فرهنگی ، روانی ، شخصیتی را بر تصمیم گیری ازدواج و رضایت ازدواج را در بر میگیرد.
تاریخچه روانشناسی ازدواج
ازدواج به عنوان یکی از رویدادهای مهم مرحله انتقال به بزرگسالی مقولهای بسیار پیچیده است. شروع مطالعه علمی و دقیق در این مورد به سال 1930 بر میگردد، که بطور گستردهتر در سال 1950 تغییراتی عمیق در پروژهشهای مربوط به آن صورت گرفت. اولین تحقیق منتشر شده در مورد روانشناسی ازدواج اثر ترمن و همکارانش بود. آنها تلاش کردند به این سؤال پاسخ دهند که چه تفاوتهایی میتواند بین ازدواج موفق و ناموفق داشته باشد.
مباحث روانشناسی ازدواج
بطور کلی میتوان گفت در روانشناسی ازدواج دو دسته مبحث کلی مورد توجه است. یک دسته مباحثی است که به شرایط قبل از ازدواج و در واقع به مرحله تصمیم گیری برای ازدواج میشود، در دسته دیگر مطالبی را شامل میشود که به مراحل حین ازدواج و بعد از ازدواج مربوط هستند. در زیر به برخی از آنها میپردازیم.
تصمیم گیری برای ازدواج
در این مرحله تلاش میشود سؤالاتی از این قبیل پاسخ داده شود که یک فرد چگونه میتواند زوج مناسبی برای خود انتخاب کند؟ در انتخاب زوج چه اولویتهایی را مد نظر قرار دهد؟ آیا شرایط مادی مهمتر هستند یا شرایط خانوادگی و فرهنگی؟ عوامل شخصیتی تا چه اندازه میتواند ازدواج موفقی را پیش بینی کند؟ آیا تناسب و همانندی در صفات شخصیتی مهمتر است یا مکمل بودن این خصوصیات؟ چگونه میتوان فهمید دو نفر از لحاظ شخصیتی چقدر با یکدیگر تناسب دارند و غیره. روانشناسی ازدواج تلاش کرده با انجام تحقیقاتی به سؤالات فوق پاسخهای مناسب ارائه داده و نتایج یافتههای خود را در فرآیند مشاوره ازدواج در اختیار افراد قرار دهد.
آنچه در فرآیند مشاوره ازدواج در این مرحله مورد توجه است، رعایت اصل تناسب و اصل اولویت بندی است. بر اساس اصل تناسب گفته میشود هر اندازه افراد از لحاظ شرایط مادی ، فرهنگی و شخصتی ، تحصیلی متناسب با یکدیگر باشند ازدواج موفقتری خواهند داشت. به همان اندازه که ازدواج یک فرد از طبقه اقتصادی بسیار بالا با فردی از طبقه اقتصادی پایین عدم هماهنگی و در نتیجه احتمال عدم موفقیت را به همراه خواهد داشت، عدم تناسب ویژگیهای شخصیتی نیز (حتی بیشتر) مشکلات عمیق را بروز خواهد داد.
تصور کنید ازدواج یک فرد با ویژگی شخصیتی برونگرایی با فردی با ویژگی شخصیتی درونگرایی را. با توجه به اینکه افراد برونگرا تمایلات شدید به شرایط بیرونی مثل برقراری روابط اجتماعی ، حضور در جمع و غیره دارند و افراد درونگرا برعکس تنهایی را بیشتر میپسندند، به نظر شما ازدواج موفقی خواهند داشت. بر اساس اصل الویت بندی گفته میشود چون در عمل ، امکان ازدواج با فردی که از تمام جنبهها مطابق با شرایط و مدارکهای فرد باشد پایین است، بنابراین توصیه میشود با اولویت بندی و امتیاز دهی به هر یک از جنبههای مورد ملاک ، تصمیم گیری را آسانتر انجام دهند. این نوع اولویت بندی در کلیه تصمیم گیریها مورد نظر است.
شروع و تداوم ازدواج
در این مرحله مسائلی مورد بررسی قرار میگیرند که آغاز یک ازدواج موفق و تداوم آنرا تحت تأثیر قرار میدهند. با توجه به اینکه دو فردی که با امر ازدواج تصمیم میگیرند زندگی مشترکی را زیر یک سقف آغاز کنند، تفاوتهای عمیقی دارند که بخشی از آن به تفاوتهای زن و مرد و بخش دیگر به تفاوتهای اقتصادی ، فرهنگی ، تربیتی و خانوادگی و ... باز میگردد. رسیدن به یک خط تعادلی مشترک به نظر ، کلی مشکل میرسد. البته در اوایل زندگی با توجه به ویژگی آرمانگرایی که هر دو طرفین دارند، این مشکلات هر چند وجود دارند اما شاید کمتر به چشم بخورند.
در هر حال لازم است افراد در شرف ازدواج و زوجهای جوان مطالبی را که معمولا به عنوان عوامل آسیب رسان به رابطه همسران شناخته میشوند بشناسند و در مواردی که به استحکام روابط آنها کمک میکنند آموزش بینند. روان شناسی ازدواج در این مرحله آشنایی با تفاوتهای زن و مرد ، روند حل مسأله ، مواجهه با تغییرات اساسی ، شیوه تعاملات مناسب را آموزش میدهد.
چه عواملی تأثیر منفی بر ازدواج میگذارند؟
عوامل زیر در عدم موفق ازدواج تأثیرات اساسی دارند:
عدم تناسب فرهنگی ، اجتماعی ، شخصیتی و اقتصادی
عدم آشنایی زوجها با برقراری ارتباط مناسب و تعاملات سازنده: زوجهایی که روابط متعادلتری برقرار میکنند، معمولا موفقتر هستند. زوجهای ناموفق افرادی بودهاند که یک یا هر دو آنها توان برقراری رابطه مثبت را نداشتهاند یا بیش از حد به این روابط بها دادهاند، بطوری که به نوعی وابستگی کشانده شدهاند. به عبارتی به همان اندازه که سردی در روابط عمدتا مشکل آفرین است، علاقمندی مفرط و خارج از حد که به صورت وابستگی و چسبندگی ظاهر میشود مشکل آفرین خواهد بود.
عدم آشنایی زوجها با فرآیندهای حل مسأله و مواجهه با تغییرات اساسی زندگی: با توجه به اینکه هر فردی در طول زندگی خود با مسائل و مشکلاتی مواجه میشود، برای حل این مسائل فنونی را بکار میبرد. برخی از این فنون منفی و برخی دیگر مثبت هستند. هر چه زوجها توان حل مشکلات را به شیوه مثبت داشته باشند و مثلا بجای قهر ، داد و بیداد و غیره که شیوههای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
نگرشی بر آسیب شناسی ازدواج
مقدمه
ازدواج یکی از مراحل مهم در زندگی انسان به شمار میرود. نتایج اطلاعات متعددی که در مورد ازدواج انجام شده بر اهمیت آن در سلامت جسمانی و روان شناختی تأکیده کردهاند. در دهههای اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران و متخصصان بالینی و خانواده به کیفیت روابط زناشویی ، رضایت زوجین و تأثیر آن در سلامت خانواده جلب شده است. بطور کلی آنچه در مباحث روانشناسی ازدواج مورد توجه است بررسی عوامل مؤثر بر ازدواج و عوامل ارتقاء دهنده شرایط کیفی ازدواج است که مباحثی چون نقش عوامل مادی ، فرهنگی ، روانی ، شخصیتی را بر تصمیم گیری ازدواج و رضایت ازدواج را در بر میگیرد.
تاریخچه روانشناسی ازدواج
ازدواج به عنوان یکی از رویدادهای مهم مرحله انتقال به بزرگسالی مقولهای بسیار پیچیده است. شروع مطالعه علمی و دقیق در این مورد به سال 1930 بر میگردد، که بطور گستردهتر در سال 1950 تغییراتی عمیق در پروژهشهای مربوط به آن صورت گرفت. اولین تحقیق منتشر شده در مورد روانشناسی ازدواج اثر ترمن و همکارانش بود. آنها تلاش کردند به این سؤال پاسخ دهند که چه تفاوتهایی میتواند بین ازدواج موفق و ناموفق داشته باشد.
مباحث روانشناسی ازدواج
بطور کلی میتوان گفت در روانشناسی ازدواج دو دسته مبحث کلی مورد توجه است. یک دسته مباحثی است که به شرایط قبل از ازدواج و در واقع به مرحله تصمیم گیری برای ازدواج میشود، در دسته دیگر مطالبی را شامل میشود که به مراحل حین ازدواج و بعد از ازدواج مربوط هستند. در زیر به برخی از آنها میپردازیم.
تصمیم گیری برای ازدواج
در این مرحله تلاش میشود سؤالاتی از این قبیل پاسخ داده شود که یک فرد چگونه میتواند زوج مناسبی برای خود انتخاب کند؟ در انتخاب زوج چه اولویتهایی را مد نظر قرار دهد؟ آیا شرایط مادی مهمتر هستند یا شرایط خانوادگی و فرهنگی؟ عوامل شخصیتی تا چه اندازه میتواند ازدواج موفقی را پیش بینی کند؟ آیا تناسب و همانندی در صفات شخصیتی مهمتر است یا مکمل بودن این خصوصیات؟ چگونه میتوان فهمید دو نفر از لحاظ شخصیتی چقدر با یکدیگر تناسب دارند و غیره. روانشناسی ازدواج تلاش کرده با انجام تحقیقاتی به سؤالات فوق پاسخهای مناسب ارائه داده و نتایج یافتههای خود را در فرآیند مشاوره ازدواج در اختیار افراد قرار دهد.
آنچه در فرآیند مشاوره ازدواج در این مرحله مورد توجه است، رعایت اصل تناسب و اصل اولویت بندی است. بر اساس اصل تناسب گفته میشود هر اندازه افراد از لحاظ شرایط مادی ، فرهنگی و شخصتی ، تحصیلی متناسب با یکدیگر باشند ازدواج موفقتری خواهند داشت. به همان اندازه که ازدواج یک فرد از طبقه اقتصادی بسیار بالا با فردی از طبقه اقتصادی پایین عدم هماهنگی و در نتیجه احتمال عدم موفقیت را به همراه خواهد داشت، عدم تناسب ویژگیهای شخصیتی نیز (حتی بیشتر) مشکلات عمیق را بروز خواهد داد.
تصور کنید ازدواج یک فرد با ویژگی شخصیتی برونگرایی با فردی با ویژگی شخصیتی درونگرایی را. با توجه به اینکه افراد برونگرا تمایلات شدید به شرایط بیرونی مثل برقراری روابط اجتماعی ، حضور در جمع و غیره دارند و افراد درونگرا برعکس تنهایی را بیشتر میپسندند، به نظر شما ازدواج موفقی خواهند داشت. بر اساس اصل الویت بندی گفته میشود چون در عمل ، امکان ازدواج با فردی که از تمام جنبهها مطابق با شرایط و مدارکهای فرد باشد پایین است، بنابراین توصیه میشود با اولویت بندی و امتیاز دهی به هر یک از جنبههای مورد ملاک ، تصمیم گیری را آسانتر انجام دهند. این نوع اولویت بندی در کلیه تصمیم گیریها مورد نظر است.
شروع و تداوم ازدواج
در این مرحله مسائلی مورد بررسی قرار میگیرند که آغاز یک ازدواج موفق و تداوم آنرا تحت تأثیر قرار میدهند. با توجه به اینکه دو فردی که با امر ازدواج تصمیم میگیرند زندگی مشترکی را زیر یک سقف آغاز کنند، تفاوتهای عمیقی دارند که بخشی از آن به تفاوتهای زن و مرد و بخش دیگر به تفاوتهای اقتصادی ، فرهنگی ، تربیتی و خانوادگی و ... باز میگردد. رسیدن به یک خط تعادلی مشترک به نظر ، کلی مشکل میرسد. البته در اوایل زندگی با توجه به ویژگی آرمانگرایی که هر دو طرفین دارند، این مشکلات هر چند وجود دارند اما شاید کمتر به چشم بخورند.
در هر حال لازم است افراد در شرف ازدواج و زوجهای جوان مطالبی را که معمولا به عنوان عوامل آسیب رسان به رابطه همسران شناخته میشوند بشناسند و در مواردی که به استحکام روابط آنها کمک میکنند آموزش بینند. روان شناسی ازدواج در این مرحله آشنایی با تفاوتهای زن و مرد ، روند حل مسأله ، مواجهه با تغییرات اساسی ، شیوه تعاملات مناسب را آموزش میدهد.
چه عواملی تأثیر منفی بر ازدواج میگذارند؟
عوامل زیر در عدم موفق ازدواج تأثیرات اساسی دارند:
عدم تناسب فرهنگی ، اجتماعی ، شخصیتی و اقتصادی
عدم آشنایی زوجها با برقراری ارتباط مناسب و تعاملات سازنده: زوجهایی که روابط متعادلتری برقرار میکنند، معمولا موفقتر هستند. زوجهای ناموفق افرادی بودهاند که یک یا هر دو آنها توان برقراری رابطه مثبت را نداشتهاند یا بیش از حد به این روابط بها دادهاند، بطوری که به نوعی وابستگی کشانده شدهاند. به عبارتی به همان اندازه که سردی در روابط عمدتا مشکل آفرین است، علاقمندی مفرط و خارج از حد که به صورت وابستگی و چسبندگی ظاهر میشود مشکل آفرین خواهد بود.
عدم آشنایی زوجها با فرآیندهای حل مسأله و مواجهه با تغییرات اساسی زندگی: با توجه به اینکه هر فردی در طول زندگی خود با مسائل و مشکلاتی مواجه میشود، برای حل این مسائل فنونی را بکار میبرد. برخی از این فنون منفی و برخی دیگر مثبت هستند. هر چه زوجها توان حل مشکلات را به شیوه مثبت داشته باشند و مثلا بجای قهر ، داد و بیداد و غیره که شیوههای