لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
اعتماد به نفس و راههای افزایش آن در دانش آموزان
مقدمه :یا ایتها النفس المطمتئنه ا رجعی الی ربک راضیه مرضیه فا دخلی فی عبادی و ادخلی جنتی((ای نفس آرام و مطمئن برگرد به سوی پرورگار ت در حالی که هم خدا از تو خشنود است و هم تو از خدا خشنود . پس داخل شو در میان بندگان خوب من و داخل شو در بهشت من.))خود یا نفس ترکیبات متعددی دارد مثلا:ٌ خود فیزیکی (بدن ) خود اجتماعی ، خود آرمانی ،خود عاطفی هدف های شخصی و جز آن که همه این مولفه ها زمینه را برای ارزشیابی فرد فراهم می کنند به دنبال ارزشیابی فرد از خودش دراین ابعاد مختلف و قضاوت درباره خودش شکل می گیرند.این قضاوت هاباعث می شوند که ما خود را ارزشمند یا غیر ارزشمند بدانیم– بنابراین ارزشیابی ،اغلب پاسخ بنیادی ماست به اشیاء و و قایع دنیای پیرامون خود، و هنگامی که این پاسخ های ارزشیابی کننده با خودمان سرو کار داشته باشند،آن گاه به اعتماد به نفس یا حرمت خود مربوط می شوند.
اعتماد به نفس دانش آموزان را افزایش دهیمانسان ها موجوداتی بسیار متفکر هستند و همین مسئله نه تنها باعث تمایز آنان از سایر مخلوقات شده بلکه باعث پیشرفت سریع وی در طول قرن ها است. سیستم وجودی انسان به نوعی است که همیشه براساس باورهای شخصی خود عمل می نماید و این باورها از بدو تولد از محیط اطراف در ذهن بشر نقش می بندد و آینده او را ترسیم می نماید. باید اعتراف کرد که تمام آموزش های برنامه ریزی شده یا برنامه ریزی نشده که از آغاز تحت تاثیر آنها قرار می گیرد از خانواده و محیط اطراف آغاز شده و جامعه و رسانه ها و همه و همه را در بر می گیرد، برای ایجاد و سازماندهی باورهای ذهنی می باشد. نظام آموزشی و پرورشی که نهاد فعال در امر ایجاد و تقویت بخشی از باورهای ذهنی نوجوانان فعال است در جنبه های اجرایی همیشه با مشکلاتی مواجه است که اعم آن تئوریک بودن بسیاری مسائل آموزشی بویژه در مقطع متوسطه است و هنوز همه آنها به مرحله تجربه نرسیده اند. در مدارس شیوه آموزشی هنوز معلم مداری است و دانش آموزان در مدارس به فکر فرار از مسئله یادگیری تئوریک می باشند. معلم ها همیشه دنبال روش های نوین هستند تا باورهای منطقی و سازگار با فرهنگ کشورما ایجاد نمایند ولی مشکل بعدی اعمال سلایق در اجرای این نظام آموزشی تئوری می باشد و در بیشتر موارد نتیجه برعکس آنچه که قبلاپیش بینی شده به دست می آید. نهاد مقدس آموزش و پرورش وقتی در ایجاد باورهای استاندارد موفق خواهد بود که مطالب آموزشی کاملابه دانش آموزان انتقال یافته و این بستگی به باورهای یاددهنده و یادگیرنده دارد، بنابراین باید بیشتر به توانمندی و قابلیت های جسمی و روانی آموزش پذیران و آموزش دهندگان بپردازیم و براساس این مرحله مهم تعادل بیشتر بین این دو ایجاد نماییم. برای آموزشی بهتر و توسعه روند آموزشی در گروه های سنی مختلف و از جمله نوجوانان که در مراحل آغاز استفاده از توانایی هایی اجرایی خود می باشند شناخت کامل توانایی ها و قابلیتهای این گروه بسیار مهم به نظر می رسد. یکی از طرح های مفید آموزش و پرورش ایجاد مدارس فنی و حرفه ای و یا کار و دانش است که دانش آموزان در این مدارس علاقه مندی خود را به یادگیری مهارتی خاص نشان می دهند و بدین ترتیب خودباوری آنها تقویت می شود و نتیجه آن بسیار خوب توصیف شده زیرا در این مراکز که وابسته به آموزش و پرورش می باشد یا مراکز نظیر اینها دانش آموز که از تئوری بودن درس ها رنج نمی برد توانایی ها و قابلیت های خود را به کار می برد و سیستم آموزش و پرورش با روش های تشویقی و تلقینی مثبت مجموعه باورهای نوجوان را تقویت و اعتماد به نفس و خودباوری فرد را در اجرای موارد آموزشی افزایش می دهند و این روشی کاملامستقیم است. بنابراین با تجهیز مراکز آموزش و پرورش به وسایل آزمایشگاهی برای درس های تئوری می توان کیفیت آموزش را بالابرد و خودباوری علمی دانش آموزان را تقویت نمود و همیشه خودباوری علمی برای همه دانش آموزان کارساز نیست گاهی این خودباوری در اجرای یک تئاتر مدرسه یا شرکت در گروه سرود و یا سایر فعالیت های فوق برنامه ایجاد و تقویت می شود و این مسئله باعث می گردد تا دانش آموزی که ممکن است هدف درس خواندن برایش تحمیل شده باشد تغییر مسیر داده با جدیت بیشتر به آموزش اهمیت دهد و آینده متفاوت که مناسب فرهنگ جامعه ایرانی است بیابد. از همکاری اولیا دانش آموزان در انجمن های اولیا و مربیان نباید غافل شد. روش های صحیح ایجاد خودباوری در دانش آموزان را می توان به اولیا آموزش داد و همین در جامعه گسترش می یابد. گفتن جملات مثبت و تشویق کننده و همچنین محبت آمیز در روحیات نوجوانان بسیار تاثیرگذار است. و سرانجام اگر پای صحبت هرکدام از فرهیختگان جامعه بنشینیم حتما اعتراف خواهند کرد که در زندگی شان یک نفر و یا چندین نفر با همکاری هم و یا مدرسه ای در ایجاد باورهای ماندگار و مثبت نقش مهمی داشته که هرگز از یاد اشخاص نخواهد رفت و خود این افراد به عنوان نمایندگان گذشتگان این باورهای سرنوشت ساز را به نسل آینده انتقال می دهند. باورهای شما شیوه برخوردتان را با مسائل تعیین می کند اگر باور داشته باشیم که شیوه های ما موثرند و براساس این باور عمل کنیم احتمال موفقیت در به کارگیری روش های درست بیشتر می شود.برای ایجاد و تقویت خودباوری در نسل نوجوان و جوان بایستی همه نهادهای دست اندرکار همکاری نمایند که شکل صحیح شخصیت مناسب شان یک فرد کامل و عاقل است حاصل شود. برای اطمینان از روند شکل گیری خودباوری در درجه اول خانواده و سپس سایر افرادی که با نوجوان در ارتباط هستند با او بایستی صحبت نمایند تا گره کوری در نهاد آنها ایجاد نشود و یا اگر تحت تاثیر عوامل مخرب اجتماعی مانند تهاجم فرهنگی و سایر آسیب های اجتماعی مشکل پیش آمده در اثر گفتگو شناسایی و برطرف شود زیرا همین باورهای اولیه باعث نفوذ در شخصیت فرد شده و تصمیمات
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
قوتهای
سه گانه
نفس
نام استاد:
سرکار خانم دکتر ثابت زاده
نام دانشجو:
منیژه احمدی سلمان
فهرست :
1-مقدمه 3
2-قوتهای سه گانه 4
3-فهرست منابع 9
به نام آنکه فکرت آموخت
باب وجوب جهاد با نفس
از امام صادق (ع) روایت است که فرمود: پیامبر اکرم (ص) عده ای را به جنگ فرستاد چون از جنگ بازگشتند فرمود: آفرین به گروهی که پیکار کوچکتر را سپری کردند و پیکار بزرگتر بر عهده آنان به جای مانده است. گفته شد : ای فرستادة خدا!
پیکار بزرگتر چیست؟ فرمود: پیکار با نفس.
همانگونه که پیامبر گرامی اسلام فرمودند: از مهمترین کارهایی که یک فرد مؤمن و باتقوا باید انجام دهد، شناخت نفس خود و مبارزه با آن می باشد.
نفسی که روح خدایی انسان را به ضلالت و تباهی می کشاند و انسان را از جانداری متفکر به سوی جانداری غیر متفکر با غرایز و خلق و خوی حیوانی سوق می دهد.
پس بکوشیم با شناخت خود واقعی به تعالی راه پیدا کنیم.
انشاء الله
قوتهای سه گانه نفس
فیلسوفان معتقدند: خداوندی که عزیز است و بزرگ، به پیامبرانش وحی نمود که به مردم و امت خود بگویند: وجود هستی خویش را بشناسید و چون از نفس خود با خبر شدید، از خیلی احوال آگاه خواهید شد.
همانطورکه پیامبر ما فرموده: کسی که خود را بشناسد خدای خویش را نیز خواهد شناخت، که این سخنی است کوتاه ولی بامعانی زیاد.
هر کس که خود را نشناسد چگونه می تواند در احوال موجودات دیگر شناخت پیدا کند؟ چنین کسی از شمار حیوانات است و حتی بدتر از حیوانات. زیرا چنین شخصی را قدرت درک و تشخیص خوب و بد نیست ولی حیوانات را چرا.
پس اگر درست اندیشه کنیم می بینیم که در پس این سخن کوتاه، معانی ژرف و پرمعنایی می باشد و هر کس که از خودآگاهی کامل پیدا کرد و در شناخت خود موفق شد، پس او زنده است و اگر هم بمیرد، پس به فرمان خداوند بزرگ دگر بارزنده خواهد شد (قیامت)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
قوتهای
سه گانه
نفس
نام استاد:
سرکار خانم دکتر ثابت زاده
نام دانشجو:
منیژه احمدی سلمان
فهرست :
1-مقدمه 3
2-قوتهای سه گانه 4
3-فهرست منابع 9
به نام آنکه فکرت آموخت
باب وجوب جهاد با نفس
از امام صادق (ع) روایت است که فرمود: پیامبر اکرم (ص) عده ای را به جنگ فرستاد چون از جنگ بازگشتند فرمود: آفرین به گروهی که پیکار کوچکتر را سپری کردند و پیکار بزرگتر بر عهده آنان به جای مانده است. گفته شد : ای فرستادة خدا!
پیکار بزرگتر چیست؟ فرمود: پیکار با نفس.
همانگونه که پیامبر گرامی اسلام فرمودند: از مهمترین کارهایی که یک فرد مؤمن و باتقوا باید انجام دهد، شناخت نفس خود و مبارزه با آن می باشد.
نفسی که روح خدایی انسان را به ضلالت و تباهی می کشاند و انسان را از جانداری متفکر به سوی جانداری غیر متفکر با غرایز و خلق و خوی حیوانی سوق می دهد.
پس بکوشیم با شناخت خود واقعی به تعالی راه پیدا کنیم.
انشاء الله
قوتهای سه گانه نفس
فیلسوفان معتقدند: خداوندی که عزیز است و بزرگ، به پیامبرانش وحی نمود که به مردم و امت خود بگویند: وجود هستی خویش را بشناسید و چون از نفس خود با خبر شدید، از خیلی احوال آگاه خواهید شد.
همانطورکه پیامبر ما فرموده: کسی که خود را بشناسد خدای خویش را نیز خواهد شناخت، که این سخنی است کوتاه ولی بامعانی زیاد.
هر کس که خود را نشناسد چگونه می تواند در احوال موجودات دیگر شناخت پیدا کند؟ چنین کسی از شمار حیوانات است و حتی بدتر از حیوانات. زیرا چنین شخصی را قدرت درک و تشخیص خوب و بد نیست ولی حیوانات را چرا.
پس اگر درست اندیشه کنیم می بینیم که در پس این سخن کوتاه، معانی ژرف و پرمعنایی می باشد و هر کس که از خودآگاهی کامل پیدا کرد و در شناخت خود موفق شد، پس او زنده است و اگر هم بمیرد، پس به فرمان خداوند بزرگ دگر بارزنده خواهد شد (قیامت)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
بررسی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی:
نتایج چندین مطالعه، همبستگی شایان توجهی (6/0-4/0) بین پیشرفت تحصیلی و خودپندارة توانایی را نشان داده است (بروک اور2، 1981: مارش3،1984؛ اسکالویک4، 1986). بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی نیز همبستگی 3/0 تا 4/0 یافته شده است (روبین5 1978؛ اسکالویک، 1984، 1986) . از طرف دیگر هانسفورد6 (1982) طی تحقیق خود رابطه معناداری (همبستگی در حدود 6/0) بین خود پنداره توانایی و عزت نفس کلی به دست آورد (بیابانگرد، 1380).
بر اساس یک الگوی منطقی هر فردی می تواند چهار الگوی احتمالی علّی را مطرح کند که هر یک از آن ها را می توان به صورت نظری مورد بحث قرار داد (اینارام7 و همکاران، 1990 به نقل از میرعلی یاری، 1379).
الف علت ب : بر اساس اصل ارزیابی انجام شده (روزنبرگ، 1979) فردی ممکن است پیش بینی نماید که پیشرفت تحصیلی اش بر خودپنداره اش، از طریق ارزیابی های دیگر افراد مهم تأثیر می گذارد. شبیه همین پیش بینی ممکن است بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی انجام شود ( فستینگر1، 1954) . طبق این تئوری، پیش بینی فرد به عملکردش درگروه اجتماعی مورد مقایسه ( به ویژه در میان همکلاسان که اهمیت زیادی دارند)، بستگی دارد. (راجرز، اسمیت و کلمین، 1987). مطابق نظر(دیویس، 1978) دانش آموزان ممکن است در صورتی که خودشان را با اکثریت همکلاسی هایشان مقایسه نمایند، اشتیاق نسبتاً پایینی داشته باشند. پارکر و مارش (1984) نیز نظری مشابه همین نظر، از طریق فرضیه «چهارچوب داوری»2 مطرح می نماید. مطابق این مدل، تغییر خودپنداره احتمالاً پیامد افزایش موفقیت و پیشرفت است تا این که متغیری ضروری برای پیشرفت (میرعلی یاری، 1379) .
1ـ ب علت الف : بر اساس تئوری همسان سازی خویشتن (جونز، 1973؛ کلی 1954) فردی ممکن است پیش بینی کند که دانش آموزان دارای خودپنداره تحصیلی پایین، ممکن است از موقعیتهایی که در آن ها می توانند خود پنداره شان را تغییر دهند، اجتناب ورزند. از این رو سعی و تلاش کمتری را در مدرسه از خودشان نشان می دهند. همچنین بر اساس نظریة خود ارزشی و زنجیره پیشرفت ـ توانایی، دانش آموزان مبتلا به انتظار پیشرفت پایین، ممکن است تدابیر اجتناب از شکست، از جمله طفره رفتن را بیشتر آموخته باشند. البته باید در نظر داشت که آسودگی موقتی که به توسط این تدابیر اجتناب از شکست حاصل شده گمراه کننده است، زیرا سرانجام به شخص آسیب خواهد رساند. بنابراین در صورتی که فرد انتظار پایینی از خودپنداره توانایی اش داشته باشد، پیشرفت تحصیلی کمتری را نیز تجربه خواهد کرد. (بیابانگرد، 1380).
الف و ب به یک روش تعاملی (تقابلی) بر یکدیگر تأثیر می گذارند: دو فرایندی که در بالا شرح داده شد، لزوماً باهمدیگر در تناقض نیستند.مارش (1984) یک مدل تعادل سازی پویا را مطرح می کند که مطابق آن پیشرفت تحصیلی، خودپنداره و اسناد به خویشتن در یک شبکه از روابط متقابل درهم تنیده شده اند. هم چنین تغییر در یکی از آنها منجر به تغییر در دیگری، به منظور برقراری مجدد تعادل می شود. بنابراین، پیشرفت تحصیلی و خودپنداره به یک روش تقابلی در یکدیگر تأثیر می گذارند (بیابانگرد، 1380).
2ـ الف و ب معلول ج هستند: ماروگاما1 و همکاران (1981) بیان می کنند که علت سومی (برای مثال توانایی یا حمایت اجتماعی) بر پیشرفت تحصیلی و خودپنداره مؤثر است. ممکن است خودپندارة توانایی و عزت نفس (هر دو) از طریق تجارب غیر تحصیلی مرتبط با توانایی، و یا متغیر سوم دیگری، تحت تأثیر قرار گرفته باشند. بنابراین به صورت نظری الگوهای مختلف علّی را می توان مطرح کرد که واقعاً هم وجود دارند. با این حال، چندین مطالعه آزمایشی انجام شده است که روابط علّی میان پیشرفت تحصیلی و خودپنداره را مورد آزمون قرار داده است . در یک مطالعه طولی که مشتمل بر چهار گروه بود، ماروگاما و همکاران (1988) پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در سنین 9، 12، 15 سالگی و عزت نفس کلی آن ها را در سن 12 سالگی مورد اندازه گیری قرار دادند. متغیرهای کنترل کننده، طبقه اجتماعی و توانایی در سن 7سالگی مورد اندازه گیری قرار گرفت .آنها هیچ گونه مدارکی دال بر اینکه پیشرفت تحصیلی وعزت نفس رابطه علّی با یکدیگر دارند، نیافتند و متغیر سومی را ( برای مثال طبقه اجتماعی و توانایی)، به عنوان علت پیشرفت تحصیلی و عزت نفس بیان می کنند. پتیبوم2 و همکاران (1986) با تجزیه و تحلیل داده های یک نمونه بزرگ از دانش آموزان دبیرستان و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی در فاصله 2 سال دریافتند که هیچ گونه شواهدی مبنی بر اینکه عملکرد یک متغیر، نسبت به متغیرهای دیگر برجسته تر است، وجود ندارد. آن ها دو توضیح احتمالی در این مورد مطرح می کنند، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ممکن است معلول یک متغیر سوم باشند یا اینکه هر دو متغیر به یک سبک چرخه ای تأثیر یکسانی بر یکدیگر دارند.
در بعضی مطالعات گزارش شده که خودپنداره توانایی بر پیشرفت تحصیلی، برتری علّی دارد. در مطالعات دیگری محققان به نتیجه متضاد با این نظریه رسیده اند. خلاصه اینکه، تحقیقات آزمایشی اجازة هیچ گونه نتیجه گیری با ثباتی را در مورد ترتیب علّی خودپنداره و پیشرفت تحصیلی نمی دهد. این همان نتیجه گیری است که به توسط بیرن1 (1984، 1988) در دو مطالعه بزرگ بیان شده است. علاوه بر این، روابط بین این دو مفهوم ممکن است ناشی از مشکلات روش شناختی، سن، تعریف خودپنداره و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی باشد ( هانسفورد، 1982). بر اساس زمینه های نظری هر کدام از متغیرهای پیشرفت تحصیلی و خودپنداره توانایی بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند.
پرسش مهم برای پژوهش عبارت از این است که آیا می توان اثرات هر یک از متغیرهای مذکور و متغیری را که بهترین پیش بینی کننده برای دیگری باشد، تعیین و شناسایی کرد؟ به دنبال این نظر، شاولسون2 و بیرن (1984)، الگوی برتری علّی و ملاکهای آزمون آن را تعیین نمودند. بر اساس این الگو خودپندارة افراد به تدریج تحت تأثیر اعمال، موفقیت ها و ارزشیابی ها در موقعیت های خاص قرار گرفته، و عزت نفس کلی از خود پنداره های افراد در زمینه های مختلف تأثیر می پذیرد. بنابراین حتی اگر پیشرفت تحصیلی، خودپنداره توانایی و عزت نفس کلی بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته باشند، جهت علّی غالب از پیشرفت در خودپندارة توانایی به عزت نفس کلی است (بیابانگرد ، 1380).
(اقتباس از اینارام و همکاران، 1990 ، ص 307)
پیشرفت تحصیلی عزت نفس کلی خودپنداره توانایی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
بررسی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی:
نتایج چندین مطالعه، همبستگی شایان توجهی (6/0-4/0) بین پیشرفت تحصیلی و خودپندارة توانایی را نشان داده است (بروک اور2، 1981: مارش3،1984؛ اسکالویک4، 1986). بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی نیز همبستگی 3/0 تا 4/0 یافته شده است (روبین5 1978؛ اسکالویک، 1984، 1986) . از طرف دیگر هانسفورد6 (1982) طی تحقیق خود رابطه معناداری (همبستگی در حدود 6/0) بین خود پنداره توانایی و عزت نفس کلی به دست آورد (بیابانگرد، 1380).
بر اساس یک الگوی منطقی هر فردی می تواند چهار الگوی احتمالی علّی را مطرح کند که هر یک از آن ها را می توان به صورت نظری مورد بحث قرار داد (اینارام7 و همکاران، 1990 به نقل از میرعلی یاری، 1379).
الف علت ب : بر اساس اصل ارزیابی انجام شده (روزنبرگ، 1979) فردی ممکن است پیش بینی نماید که پیشرفت تحصیلی اش بر خودپنداره اش، از طریق ارزیابی های دیگر افراد مهم تأثیر می گذارد. شبیه همین پیش بینی ممکن است بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی انجام شود ( فستینگر1، 1954) . طبق این تئوری، پیش بینی فرد به عملکردش درگروه اجتماعی مورد مقایسه ( به ویژه در میان همکلاسان که اهمیت زیادی دارند)، بستگی دارد. (راجرز، اسمیت و کلمین، 1987). مطابق نظر(دیویس، 1978) دانش آموزان ممکن است در صورتی که خودشان را با اکثریت همکلاسی هایشان مقایسه نمایند، اشتیاق نسبتاً پایینی داشته باشند. پارکر و مارش (1984) نیز نظری مشابه همین نظر، از طریق فرضیه «چهارچوب داوری»2 مطرح می نماید. مطابق این مدل، تغییر خودپنداره احتمالاً پیامد افزایش موفقیت و پیشرفت است تا این که متغیری ضروری برای پیشرفت (میرعلی یاری، 1379) .
1ـ ب علت الف : بر اساس تئوری همسان سازی خویشتن (جونز، 1973؛ کلی 1954) فردی ممکن است پیش بینی کند که دانش آموزان دارای خودپنداره تحصیلی پایین، ممکن است از موقعیتهایی که در آن ها می توانند خود پنداره شان را تغییر دهند، اجتناب ورزند. از این رو سعی و تلاش کمتری را در مدرسه از خودشان نشان می دهند. همچنین بر اساس نظریة خود ارزشی و زنجیره پیشرفت ـ توانایی، دانش آموزان مبتلا به انتظار پیشرفت پایین، ممکن است تدابیر اجتناب از شکست، از جمله طفره رفتن را بیشتر آموخته باشند. البته باید در نظر داشت که آسودگی موقتی که به توسط این تدابیر اجتناب از شکست حاصل شده گمراه کننده است، زیرا سرانجام به شخص آسیب خواهد رساند. بنابراین در صورتی که فرد انتظار پایینی از خودپنداره توانایی اش داشته باشد، پیشرفت تحصیلی کمتری را نیز تجربه خواهد کرد. (بیابانگرد، 1380).
الف و ب به یک روش تعاملی (تقابلی) بر یکدیگر تأثیر می گذارند: دو فرایندی که در بالا شرح داده شد، لزوماً باهمدیگر در تناقض نیستند.مارش (1984) یک مدل تعادل سازی پویا را مطرح می کند که مطابق آن پیشرفت تحصیلی، خودپنداره و اسناد به خویشتن در یک شبکه از روابط متقابل درهم تنیده شده اند. هم چنین تغییر در یکی از آنها منجر به تغییر در دیگری، به منظور برقراری مجدد تعادل می شود. بنابراین، پیشرفت تحصیلی و خودپنداره به یک روش تقابلی در یکدیگر تأثیر می گذارند (بیابانگرد، 1380).
2ـ الف و ب معلول ج هستند: ماروگاما1 و همکاران (1981) بیان می کنند که علت سومی (برای مثال توانایی یا حمایت اجتماعی) بر پیشرفت تحصیلی و خودپنداره مؤثر است. ممکن است خودپندارة توانایی و عزت نفس (هر دو) از طریق تجارب غیر تحصیلی مرتبط با توانایی، و یا متغیر سوم دیگری، تحت تأثیر قرار گرفته باشند. بنابراین به صورت نظری الگوهای مختلف علّی را می توان مطرح کرد که واقعاً هم وجود دارند. با این حال، چندین مطالعه آزمایشی انجام شده است که روابط علّی میان پیشرفت تحصیلی و خودپنداره را مورد آزمون قرار داده است . در یک مطالعه طولی که مشتمل بر چهار گروه بود، ماروگاما و همکاران (1988) پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را در سنین 9، 12، 15 سالگی و عزت نفس کلی آن ها را در سن 12 سالگی مورد اندازه گیری قرار دادند. متغیرهای کنترل کننده، طبقه اجتماعی و توانایی در سن 7سالگی مورد اندازه گیری قرار گرفت .آنها هیچ گونه مدارکی دال بر اینکه پیشرفت تحصیلی وعزت نفس رابطه علّی با یکدیگر دارند، نیافتند و متغیر سومی را ( برای مثال طبقه اجتماعی و توانایی)، به عنوان علت پیشرفت تحصیلی و عزت نفس بیان می کنند. پتیبوم2 و همکاران (1986) با تجزیه و تحلیل داده های یک نمونه بزرگ از دانش آموزان دبیرستان و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی در فاصله 2 سال دریافتند که هیچ گونه شواهدی مبنی بر اینکه عملکرد یک متغیر، نسبت به متغیرهای دیگر برجسته تر است، وجود ندارد. آن ها دو توضیح احتمالی در این مورد مطرح می کنند، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ممکن است معلول یک متغیر سوم باشند یا اینکه هر دو متغیر به یک سبک چرخه ای تأثیر یکسانی بر یکدیگر دارند.
در بعضی مطالعات گزارش شده که خودپنداره توانایی بر پیشرفت تحصیلی، برتری علّی دارد. در مطالعات دیگری محققان به نتیجه متضاد با این نظریه رسیده اند. خلاصه اینکه، تحقیقات آزمایشی اجازة هیچ گونه نتیجه گیری با ثباتی را در مورد ترتیب علّی خودپنداره و پیشرفت تحصیلی نمی دهد. این همان نتیجه گیری است که به توسط بیرن1 (1984، 1988) در دو مطالعه بزرگ بیان شده است. علاوه بر این، روابط بین این دو مفهوم ممکن است ناشی از مشکلات روش شناختی، سن، تعریف خودپنداره و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی باشد ( هانسفورد، 1982). بر اساس زمینه های نظری هر کدام از متغیرهای پیشرفت تحصیلی و خودپنداره توانایی بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند.
پرسش مهم برای پژوهش عبارت از این است که آیا می توان اثرات هر یک از متغیرهای مذکور و متغیری را که بهترین پیش بینی کننده برای دیگری باشد، تعیین و شناسایی کرد؟ به دنبال این نظر، شاولسون2 و بیرن (1984)، الگوی برتری علّی و ملاکهای آزمون آن را تعیین نمودند. بر اساس این الگو خودپندارة افراد به تدریج تحت تأثیر اعمال، موفقیت ها و ارزشیابی ها در موقعیت های خاص قرار گرفته، و عزت نفس کلی از خود پنداره های افراد در زمینه های مختلف تأثیر می پذیرد. بنابراین حتی اگر پیشرفت تحصیلی، خودپنداره توانایی و عزت نفس کلی بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته باشند، جهت علّی غالب از پیشرفت در خودپندارة توانایی به عزت نفس کلی است (بیابانگرد ، 1380).
(اقتباس از اینارام و همکاران، 1990 ، ص 307)
پیشرفت تحصیلی عزت نفس کلی خودپنداره توانایی