حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درباره بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در افت تحصیلی در میان دانش‌آموزان دختر و پسر در مقطع متوسطه با فرمت ورد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 199

 

فصل اول

کلیات

1-1- مقدمه

آموزش و پرورش یکی از قدیمی‌ترین نهادهای اجتماعی است که از بدو تشکیل زندگی گروهی انسان و در پاسخ به نیاز انسانها در روابط متقابل به شکل ابتدایی خود وجود داشته‌است. آموزش و پرورش رسمی از اوایل قرن حاضر به صورت یک نظام فراگیر، ابتدا جوامع پیشرفته و متعاقب آن سراسر جوامع در حال پیشرفت را فرا گرفته است و امروز جامعه‌ای نیست که این نظام نقشی در تحول و پیشرفت آن نداشته باشد. (فومنی، 1382، 13)

قلمرو رشد و فعال شدن استعدادها و توانائیهای آدمی را زمان- مکان(جایگاه) یا شرایط زمانی- مکانی(موقعیت) تعیین می‌کند و جهت می‌دهد. بنابراین تربیتی سودمند و اثربخش خواهد شد که آن شرایط را در نظر بگیرد و با آنها هماهنگ باشد و یا بتواند شرایط نامطلوب را به شرایط مطلوب تغییر دهد. به عبارت دیگر رشد و تکامل و فعال شدن استعدادها و توانائیهای هر شخص، مستلزم وجود سالم: خانواده سالم، جامعه سالم و موقعیت (مجموع شرایط زمانی-مکانی موثر) سالم است و توأم بودن آنها از ضرورتهای آموزش و پرورش موثر و موفق است. (شعاری نژاد،1381، 21).

از بین بردن بی‌سوادی، بی‌کاری، محرومیت و بسیاری از مشکلات و نارسائی‌های دیگر اجتماعی را باید در کارکرد مدرسه جستجو کرد. مدرسه مکانی است که در آن بهتر از هر جای دیگر میراث فرهنگی هر قوم می‌‌تواند منتقل شود و استعدادهای بالقوه دانش‌آموزان پرورش یابد و آنان را برای شرکت فعال در جامعه آماده سازد. همچنین مدرسه با پرورش رفتارها و توانائیهایی که مردم برای شرکت در تغییرات و رویارویی با آنها بدان نیاز دارند، راه را برای تجدید حیات اجتماعی هموارتر می‌کند. عدم موفقیت نظامهای آموزش در انجام این رسالت در بسیاری از مواقع به صورت افت یا شکست تحصیلی بروز می‌کند که شامل کیفیت ضعیف یادگیری دانش‌آموزان، تکرار پایه و ترک تحصیل است. افت تحصیلی در کشور ما از پدیده‌های مهم سازمان آموزش و پرورش است که به صورت یک مسأله‌ای مهم درآمده که نظر غالب جامعه‌شناسان و روانشناسان و مربیان تربیتی را به خود جلب کرده است. پدیده‌ای که هرساله مقادیر قابل توجهی از منابع و سرمایه‌های انسانی و اقتصادی جامعه را تلف نموده و آثار مخرب و ناگواری را نیز در حیات فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد مردود به جای می‌گذارد. باید به مسأله افت تحصیلی اندیشید، زیرا خسارت ناشی از این پدیده که باعث پژمردگی حیات و سرخوردگی یک انسان و داغ شکستی که برای یک عمر بر روان فرد نقش بسته، با تکرار یک سال یا بیشتر، بهبود نمی‌‌یابد (اظهار ندامت دانش‌آموزان مدارس بزرگسال یا شبانه اعم از دختر و پسر گویای این امر است). ارائه آموزش و پرورش یکسان هم برای همه دانش‌آموزان به رغم تفاوتهای فردی، مسائل و مشکلات عاطفی در خانواده و تفاوتهای اجتماعی، اقتصادی و به خصوص فرهنگی خانواده‌‌ها می‌تواند از عوامل ایجادکننده افت تحصیلی محسوب شود. از آنجا که تفاوت فرهنگی خانواده‌ها به ویژه مناطق مختلف کشورهای در حال توسعه، غالبا بارز و آشکار است، نظام آموزش و پرورش نمی‌تواند برای همه طبقات اجتماعی کارآیی لازم را داشته باشد.از این رو بسیاری از کودکان و نوجوانان، بخصوص در مناطق محروم به رغم هوش و استعداد از ادامه تحصیل باز می‌مانند.

در این تحقیق سعی شده است تا ریشه‌های جامعه شناختی «افت تحصیلی» در مقاطع متوسطه را در شهرستان آمل تا حد امکان شناخته و همجنین مقایسه‌ای از جهت میزان افت در بین دانش‌آموزان دختر و پسر از سال 1375تا 1383 به عمل بیاید. چرا که شناخت این عوامل و برخورد مدبرانه با آن می‌تواند کارآیی نظام مزبور را افزایش داده و جاده علم دانش را برای پیمودن نسلهای جوان هموارتر سازد.

1-2- بیان مسأله

تعاریف گوناگونی از مسأله اجتماعی توسط جامعه‌ شناسان ارائه شده است و مسأله مورد نظر ما در اینجا «افت تحصیلی» است.

دکتر سیف‌اللهی درباره مسائل اجتماعی می‌گوید:

«در رابطه با مسائل اجتماعی می‌توان گفت امور و پدیده‌هایی که موجب تنش‌ها و ناسازگاریهای اجتماعی گردیده و به نحوی جامعه یا زندگی افراد را مورد تهدید و تضعیف قرار دهد» (سیف‌اللهی ، 1381،40)

هر سازمانی استراتژی و راهکارهایی را براساس اهداف سازمانی خود پیش می‌گیرد که خواهان وضعیتی است که بتواند به آن سو هدایت شود و اگر شرایط حاضر سازمانی به بن بستهای شدیدی دچار شود، به فکر راه‌حلهای اساسی برآمده، چرا که مشکل بزرگی برای رسیدن به هدف بر سر راهش نمایان می شود که برای رفع آن باید هزینه‌های زیادی را بپردازد. امّا اگر بخواهیم مسأله اجتماعی را اینگونه تعریف کنیم:

«هر وضعیتی که به عنوان فاصله بین واقعیت و وضعیت مطلوب پدیدار شود» (خاکی، 1382، 14) و غالب افراد جامعه باور داشته باشند که می‌توان آن فاصله را رفع کرد. سازمان بزرگ آموزش و پرورش در ایران به یک مشکل آموزشی به نام «افت تحصیلی» دانش‌آموزان در مقاطع مختلف روبرست. این پدیده نامطلوب برای کل جامعه مسأله جدی ایجاد کرده که در مواردی ریشه در کیفیت نظام آموزشی ما داشته و اذهان متفکران اجتماعی، برنامه‌ریزان کتابهای دولتی، مربیان آموزشی، جامعه‌شناسان، روانشناسان، خانواده‌ها، سیاستمداران و … را به خود مشغول داشته است.

مجددا اگر در مورد «مسایل اجتماعی» بگوییم که

«مسایل اجتماعی جامعه پدیده‌هایی اجتماعی اعم از شرایط ساختاری و الگوهای کنشی است که در مسیر تحولات اجتماعی بر سر راه توسعه یعنی بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب قرار می‌گیرند و مانع تحقق اهداف و تهدید کننده ارزشها و کمال مطلوبها می‌شوند. این مسایل اجتماعی به عنوان پدیده هایی نامطلوب اذهان نخبگان و افکار عمومی مردم را به خود مشغول می‌دارند، به طوریکه نوعی وفاق و آمادگی جمعی برای مهار آنها پدید می‌آید.»(عبدالهی، 1383 : 12)



خرید و دانلود تحقیق درباره بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در افت تحصیلی در میان دانش‌آموزان دختر و پسر در مقطع متوسطه با فرمت ورد


تحقیق درباره آئین گفتگو میان ایرانیان باستان با فرمت ورد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

1- آیین گفتگو میان ایرانیان باستان

«در سر تا سر شاهنامه دیده می‌شود که شنوندگان، در هنگام سخنگویی سخنران هیچ بر زبان نمی‌آورند، تا آنکه گفتار او به پایان رسد آنگاه اگر بایسته می‌نمود به سخن وی پاسخ می‌دادند و بر همین بنیاد است که سعدی می‌گوید:

سخن را سر است ای برادر و بن

نیاید کسی در میان سخن

و چنین است که در داستان رستم و اسفندیار، در گفتاری که اسفندیار در ستایش از پهلوانی و نژاد خود می‌کند برستم می‌گوید:

بمان تا بگویم همه هر چه هست

یکی گر دروغ است بنمای دست

و این گفتار گواه بر آن است که در ایران باستان برای ورود به گفتارها در انجمن، دست خویش را بالا می‌گرفته‌اند تا سردار انجمن دستوری گفتار به ایشان بدهد»

«تا اینجا دیدیم که ایرانیان در میان سخنان دیگران گستاخ‌وار سخن نمی‌گفتند و همواره شنونده از روی آیین آزادگی درنگ می‌کرد تا دیگری سخن خویش را به پایان ببرد و این گفتار اسفندیار نیز نشان می‌دهد که دست بلند کردن و دستوری خواستن برای سخن گفتن نیز از آئین‌های دلپذیر ایرانیان باستان بوده است که گوینده، خود به شنونده می‌گوید که می‌توانی در میان گفتار من دست بلند کنی و از من بخواهی تا گفتار خود را ببرم و تو در میان سخن من اندرآیی و نادرستی گفتار من را بنمایی.»

2- آئین دادن رونما برای دیدن دیدار اروس:

در داستان زال و رودابه آنجا که کنیزان رودابه به در شکارگاه به زال برمی‌خورند و سپس به نزد رودابه می‌آیند رودابه به آنها می‌گوید که:

رخ من بپیشش بیاراستید

بگفتید و از پس بها خواستید

(هنگامی که چهره اروس را به داماد نشان می‌دادند، رونما می‌گرفتند، و این کار هنوز در بسیاری از روستاهای ایران و نیز در تاجیکستان و افغانستان به آئین است).

خاموش بودن ایرانیان بر سر خوان و آئین بازخوانی هنگام خوردن غذا نزد ایرانیان باستان و آئین شستشوی دست پیش از غذا در ایران باستان و دیگر آیینها هنگام غذا خوردن:

«در آئین ایران باستان، باید در سر خوان خاموش بود، در این هنگام سخن گفتن نشاید»

درباره خاموشی ایرانیان بر سر خوان گذشته از منابع نوشت‌های دینی زرتشتی، از مآخذ بیگانگان هم بما رسیده است از آنان است مناند Menander که در سال 550 زاییده شد هنوز در بسیاری از جاه‌های ایران در سر خوان سخن گفتن پسندیده نیست.

ابوعثمان جا خط بصری که در سال 225 درگذشت در کتاب التاج، مسعودی که در سال 346 هجری درگذشت در مروج‌المذهب و محمد جریر طبری که در سال 224 در آمل (مازندران) زاییده شد و در سال 310 در بغداد درگذشت و در ترجمه فراسی تاریخ او که در سال 355 هجری پایان پذیرفته است بدست ابوعلی محمد بلعمی: آورده‌اند که ایرانیان هنگام غذا خوردن از سخن پرهیز داشتند و هنگام آراستن خوان چون جماعتی نان خورند یک تن زمزمه گیرد و ایشان را دعا کند و خاموش شود، و مردمان نان خورند و سخن نگویند و مغان نیز سخن نگویند در وقت نان خوردن و …»

و نمونه‌ای از باژخوانی در شاهنامه در داستان بیژن و منیژه آمده. آنجا که رستم انگشتری خود را میان مرغی پنهان می‌کند و همراه نان و دیگر خوراکهان که در سفره‌ای پیچیده بود بنزد بیژن می‌فرستد و بیژن آن «آن نان پاک را بادلی پرامید یزدان، با ترس و لرز، در پیش خود گسترد و باژ خوراک برخواند. و چون راز و نیازش به پایان رسید دست به خودش برد» اما آنچه را که ایران باستان پیش از خوردن خوراک، آفرینی زیر لب



خرید و دانلود تحقیق درباره آئین گفتگو میان ایرانیان باستان با فرمت ورد


تحقیق درمورد آئین گفتگو میان ایرانیان باستان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

1- آیین گفتگو میان ایرانیان باستان

«در سر تا سر شاهنامه دیده می‌شود که شنوندگان، در هنگام سخنگویی سخنران هیچ بر زبان نمی‌آورند، تا آنکه گفتار او به پایان رسد آنگاه اگر بایسته می‌نمود به سخن وی پاسخ می‌دادند و بر همین بنیاد است که سعدی می‌گوید:

سخن را سر است ای برادر و بن

نیاید کسی در میان سخن

و چنین است که در داستان رستم و اسفندیار، در گفتاری که اسفندیار در ستایش از پهلوانی و نژاد خود می‌کند برستم می‌گوید:

بمان تا بگویم همه هر چه هست

یکی گر دروغ است بنمای دست

و این گفتار گواه بر آن است که در ایران باستان برای ورود به گفتارها در انجمن، دست خویش را بالا می‌گرفته‌اند تا سردار انجمن دستوری گفتار به ایشان بدهد»

«تا اینجا دیدیم که ایرانیان در میان سخنان دیگران گستاخ‌وار سخن نمی‌گفتند و همواره شنونده از روی آیین آزادگی درنگ می‌کرد تا دیگری سخن خویش را به پایان ببرد و این گفتار اسفندیار نیز نشان می‌دهد که دست بلند کردن و دستوری خواستن برای سخن گفتن نیز از آئین‌های دلپذیر ایرانیان باستان بوده است که گوینده، خود به شنونده می‌گوید که می‌توانی در میان گفتار من دست بلند کنی و از من بخواهی تا گفتار خود را ببرم و تو در میان سخن من اندرآیی و نادرستی گفتار من را بنمایی.»

2- آئین دادن رونما برای دیدن دیدار اروس:

در داستان زال و رودابه آنجا که کنیزان رودابه به در شکارگاه به زال برمی‌خورند و سپس به نزد رودابه می‌آیند رودابه به آنها می‌گوید که:

رخ من بپیشش بیاراستید

بگفتید و از پس بها خواستید

(هنگامی که چهره اروس را به داماد نشان می‌دادند، رونما می‌گرفتند، و این کار هنوز در بسیاری از روستاهای ایران و نیز در تاجیکستان و افغانستان به آئین است).

خاموش بودن ایرانیان بر سر خوان و آئین بازخوانی هنگام خوردن غذا نزد ایرانیان باستان و آئین شستشوی دست پیش از غذا در ایران باستان و دیگر آیینها هنگام غذا خوردن:

«در آئین ایران باستان، باید در سر خوان خاموش بود، در این هنگام سخن گفتن نشاید»

درباره خاموشی ایرانیان بر سر خوان گذشته از منابع نوشت‌های دینی زرتشتی، از مآخذ بیگانگان هم بما رسیده است از آنان است مناند Menander که در سال 550 زاییده شد هنوز در بسیاری از جاه‌های ایران در سر خوان سخن گفتن پسندیده نیست.

ابوعثمان جا خط بصری که در سال 225 درگذشت در کتاب التاج، مسعودی که در سال 346 هجری درگذشت در مروج‌المذهب و محمد جریر طبری که در سال 224 در آمل (مازندران) زاییده شد و در سال 310 در بغداد درگذشت و در ترجمه فراسی تاریخ او که در سال 355 هجری پایان پذیرفته است بدست ابوعلی محمد بلعمی: آورده‌اند که ایرانیان هنگام غذا خوردن از سخن پرهیز داشتند و هنگام آراستن خوان چون جماعتی نان خورند یک تن زمزمه گیرد و ایشان را دعا کند و خاموش شود، و مردمان نان خورند و سخن نگویند و مغان نیز سخن نگویند در وقت نان خوردن و …»

و نمونه‌ای از باژخوانی در شاهنامه در داستان بیژن و منیژه آمده. آنجا که رستم انگشتری خود را میان مرغی پنهان می‌کند و همراه نان و دیگر خوراکهان که در سفره‌ای پیچیده بود بنزد بیژن می‌فرستد و بیژن آن «آن نان پاک را بادلی پرامید یزدان، با ترس و لرز، در پیش خود گسترد و باژ خوراک برخواند. و چون راز و نیازش به پایان رسید دست به خودش برد» اما آنچه را که ایران باستان پیش از خوردن خوراک، آفرینی زیر لب



خرید و دانلود تحقیق درمورد آئین گفتگو میان ایرانیان باستان


تحقیق درمورد: درآمدی برنسبت میان فقه وحقوق بشر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

درآمدی برنسبت میان فقه وحقوق بشر

شاید حقوق بشر، انسانی ترین پدیده مدرن باشد. زمانی که غرب از جنگ به ستوه آمد و خسته بر ویرانه ها زانو زد و سرنوشت تراژیک خود را نگریست، تنها روشی که می توانست میثاقی برای همه انسان ها فارغ از همه تفاوت ها باشد، حقوق بشر بود.حقوق بشر اگرچه، مانند تمام راهکارهای دیگر ،فارغ از تئوری های پیشینی نیست، اما بشر در آن روز برکنار از همه تئوری ها، نیازمند بود تا حقوق بشر را به مثابه روشی برای صلح و امنیت به کار گیرد.در این میان ودرفضای فرهنگی جوامعی مانند ایران، نسبت میان این پدیده والزاماتی که تعالیم دینی برقرار می کنند، چیست؟این مقاله نسبت میان فقه وحقوق بشر رادرپنج محور ،به اختصار،بررسی می کند:

۱. حقوق بشر در شرایطی کاملاً انسانی پدید آمد و بر پایه عقلانیت بشر به بار نشست و کشورهای مختلف با تفاوت نگرش ها آن را چون ضرورتی انکارناپذیر پذیرفتند. می توان حقوق بشر را ایدئولوژیک، تئوریک و یا متدیک بررسی کرد، اما ا مری که میان تمام اینها مشترک است و قابل انکار نیست، سطح روشی آن است.

حقوق بشر حتی در سطح تئوریکش، روشی است تا «انسان» پاسداری شود و حرمت او محفوظ بماند. برابری و مساوات انسان ها مهم ترین دستاوردی است که عقلانیت مدرن در شکل معرفتی بدان راه یافته و آن را در نظامی حقوقی تعریف کرده است و هرچه می گذرد بر انباشته آن افزوده می شود.

۲. در جامعه ما چندی است که این صحبت پیش آمده که برای جهانی شدن، ابزاری جهانی نیاز است و اکنون حقوق بشر است که می تواند تعاملات جهانی را سامان دهد. فقه اگرچه به روزگاری تکافوی نیاز جامعه بوده است، اما اکنون حقوق بشر می تواند از عهده نیازهای جهانی برآید. برای بررسی این مسأله می توان فقه را در دو سطح بازشناسی کرد: سطح تئوریک و سطح عملی. در حوزه عملی، هم فقه و هم حقوق بشر روش اند؛ روشی که با آن تعامل میان انسان ها، انسان ها و حکومت ها، حکومت ها و حکومت ها تنظیم می شود.

برای این که فقه در این حوزه کارآمد باشد، باید دارای مجموعه ای از قوانین، الزامات و تأسیسات باشد. و این قابلیت را داشته باشد که نیازهای نوین را پاسخ گویی کند. برای بررسی این مسأله می توان به دو روش استناد کرد. شناسایی فقه به عنوان متن و شناسایی فقه به عنوان متنی تاریخی.

در روش نخست، به خود فقه فارغ از واقعیت یافتگی اش نگریسته می شود که آیا این مجموعه دارای قابلیت تأسیس نظام حقوقی هست؛ ظرفیت آن تا کجاست؛ و قابلیت انعطاف آن تا چه میزان است. با مراجعه به متون فقهی می توان دریافت که فقه از چنان گستردگی برخوردار است که هیچ یک از شئون انسانی را فروگذار نکرده است. در باب روابط میان انسان ها، روابط انسان و حکومت و روابط حکومت ها احکامی تولید کرده که مجموعه آن بالغ بر مجلدات بسیار است (مجموعه ای فقهی مانند جواهرالکلام ۴۲ جلد است.)

در طول قرن ها، فقیهان بسیاری، فارغ از رابطه قدرت و فقه به فقه تنها به عنوان علم پرداخته اند و مسائل آن را در ابواب مختلف از طهارت تا دیات با فروع فراوان ترتیب داده اند که حتی مطالعه آن سال ها به طول می انجامد. این متن به خودی خود، در قالب نظامی حقوقی با تمام لوازم آن خود را آشکار می سازد.

از سوی دیگر، می توان به فقه به مثابه متنی که در تاریخ تحقق یافته است نگریست. قرن هاست که فقه در قالب نظام حقوقی، مبنای عمل جوامع بسیار قرار گرفته است. به روزگاری از اندلس تا هند و هم اکنون در بخش معتنابهی از جهان، فقه مبنای تعامل انسان هاست. در طول تاریخ،حکومت های بسیاری بر اساس شریعت اسلامی پدید آمده اند و نظام خود را بر اساس فقه بنا کرده اند و فقه توانسته است با توجه به دگرگونی های هر زمان، با تکیه بر اصول خویش، ظرفیت های جدیدی بیافریند و مردمی را که دل در گرو دین داشته اند، از نظامی مبتنی بر دین که از زمانه جدا نیست و می تواند مشکلات جدید را پاسخ دهد، ناامید نسازد.

در تاریخ فقه، دگرگونی های بسیاری حتی به ظاهر ساختارشکن، اتفاق افتاده است و مسائل مستحدثه بسیاری پدید آمده است، اما فقه توانسته خود، راه را ادامه دهد و راه را برای معتقدانش هموار سازد. اکنون جمهوری اسلامی نظامی را بر اساس فقه پی ریزی نموده و می کوشد بر پایه فقه، جامعه ای مدرن فراهم آورد.

آنگاه که نسبت میان فقه و حقوق بشر را برمی رسیم، به موضوعاتی برمی خوریم که فقه در باب آنها موضع گیری های صریح کرده است. این موضع گیری ها گاه چنان است که به ظاهر تخالفی آشکار با حقوق پذیرفته شده جهانی دارد؛ موضوعاتی مانند: آزادی مطلق در انتخاب و تغییر دین، برابری مطلق حقوقی میان زن و مرد و یکسان قرار دادن دین با ویژگی های دیگر انسانی. در سطح تئوریک، قابلیت های فقه چنان است که می تواند در عرصه های جهانی تحقق یابد. نگاه کلان فقه به روابط، برخورداری از منابع غنی، سازگاری با عقلانیت در جهت گیری های کلی، استفاده از عقل به عنوان یکی از منابع، انعطاف پذیری در مورد مصادیق و دقت در بیان کلیات همه اصولی هستند که بر جامعیت فقه دلالت دارند.

۲.یکی از ویژگی های ممتاز فقه، برخورداری از «علم اصول» است. علم اصول علمی است مقدّمی که روش های استنباط فقهی را تحلیل می کند. مباحث الفاظ علم اصول در روش، شباهت هایی به فلسفه تحلیل زبانی می رساند. از دیگر مباحث علم اصول ،عرف و عقلانیت عرفی است. کسانی که با علم اصول و اندیشه های مدرن آشنا هستند، در نسبت میان این ها به خوبی می دانند که در برخی مباحث، علم اصول دارای برتری هایی در روش و ساختار بحث است. اگرچه باید به این واقعیت تأسف انگیز تأکید کرد که «اصول» علمی ناشناخته است.

از جمله مباحث تئوریک، نگاه فقه به انسان است. البته نباید این مسأله را به سطح ایدئولوژیک تحویل برد. از مهمترین اشکالاتی که به فقه خصوصاً و به دین عموماً وارد می شود، این است که دین و فقه انسان را «عبد» می خواهد. فقه با انسان نه به عنوان انسان، بلکه تنها به عنوان شیئی پرستنده روبه روست که وظیفه دارد آداب و سلوکی را انجام دهد. حال آن که در حقوق بشر و در دوران جدید، انسان فارغ از هر رنگ و نژاد و تنها به اعتبار انسان بودن محترم است. بر این



خرید و دانلود تحقیق درمورد: درآمدی برنسبت میان فقه وحقوق بشر


تحقیق درباره. برزخ از دیدگاه قرآن و سنت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

عالم برزخ، عالم متوسطى میان دنیا و آخرت است که مردگان تا قیامت در آن بسر مى‏برند .

پس از اثبات وجود روح مجرد و بقاى آن پس از مرگ و تخلیه بدن، این مساله اساسى مطرح مى‏گردد که ارواح پس از مرگ و خارج شدن از قالب اجسام بدنى در کجا زندگى مى‏کنند؟

آیا عالمى به نام برزخ که واسطه بین عالم دنیا و عالم آخرت است وجود دارد؟ یعنى ما در سلسله عقاید خود و ملاحظه مراحل تکاملى انسانها قبل ا ز این دنیاى مادى، نطفه بودیم و قبل از نطفه عناصرى در زمین، و بعد از نطفه به صورت انسانى در آمدیم و در دنیا زندگى مى‏کنیم آیا بعد از این دنیا هم به عالم دیگرى وارد مى‏شویم به نام عالم برزخ یا نه؟

کلمه برزخ در لغت‏به معناى فاصله و حائل میان دو چیز راگویند .

مرحوم طریحى (1) در مجمع‏البحرین (2) در معناى کلمه برزخ چنین مى‏نویسد:

«البرزخ: الحاجز بین الشیئین‏» یعنى «برزخ حائل بین دو شى‏ء است‏» ، سپس روایتى از معصوم علیه السلام چنین نقل مى‏کند: «نخاف علیکم هول البرزخ‏» پس مراد از برزخ در این روایت‏بین دنیا و آخرت از هنگام مرگ تا رستاخیز مى‏باشد پس کسى که مى‏میرد، داخل برزخ مى‏شود . این کلمه و واژه در قرآن سه بار و در سه آیه ذکر شده است: در دو آیه که یکى در سوره فرقان و دیگرى در سوره «الرحمان‏» است، واژه برزخ به معناى فاصله و حائل میان دو دریا که یکى شور است و دیگرى شیرین و به هم نمى‏آمیزند، آمده و در آیه سوم که در سوره «مؤمنون‏» است، در معناى عالم برزخ یا فاصله میان مرگ و رستاخیز ذکر شده است .

آیه اول: «و هو الذی مرج البحرین هذا عزب فرات و هذا ملح اجاج و جعل بینهما برزخا و حجرا محجورا» (3).

«او خدائى است که آب دو دریا را بهم آمیخت، دو دریایى که آب یکى از آن دو شیرین و گوارا است و آب دیگرى شور و تلخ، و میان این دو آب فاصله و حائلى قرار داد تا همیشه از هم جدا باشند و به هم نیامیزند» .

آیه دوم: «. . و بینهما برزخ لا یبغیان ...» (4).

«میان آن دو دریا فاصله‏اى است که به حدود یکدیگر تجاوز نمى‏کنند و به هم نمى‏آمیزند» .

آیه سوم: «لعلى اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون‏» (5).

«گناهکاران گویند تا شاید به تدارک و جبران گذشته کردار نیک انجام دهم و به آن خطاب شود که هرگز چنین نخواهد شد و گناهکاران کلمه «ارجعننى‏» را که از سر حسرت بر زبان رانند و نتیجه‏اى نگیرند، که از عقب آنها عالم برزخ است تا روزى برانگیخته شوند .

غیر از این آیه، آیات دیگرى نیز در قرآن ذکر شده که از مجموع مطالب آنها استفاده مى‏شود که عالم برزخ واسطه بین عالم دنیا و عالم آخرت است از جمله آنها:

«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون‏» (6).

«(اى پیامبر) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‏اند و نزدش پروردگارشان (در عالم برزخ) روزى داده مى‏شوند» .

در آیه 171 سوره آل عمران مى‏فرماید:

«و از نعمت‏خدا و فضل او (نسبت‏به خودشان در عالم برزخ) مسرورند و (مى‏بینند که) خداوند پاداش مؤمنان را ضایع نمى‏کند (نه پاداش شهیدان و نه پاداش مجاهدان را که شهید شدند)» .

«یثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فی الحیوة الدنیا و فی‏الآخرة ...» (7).

خداوند کسانى را که ایمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مى‏دارد هم در این جهان و هم سراى دیگر (در عالم برزخ و سراى آخرت) .

از همه این آیات استفاده مى‏شود که بعد از مرگ، عالم برزخ است تا روزى که مبعوث شوند و این برزخ عالم قیامت نیست‏یعنى انسان پس از مرگ بلافاصله به روز قیامت منتقل نمى‏شود .

شخصى به امام صادق علیه السلام عرض کرد: چه مى‏فرمایید در آیه «النار یعرضون علیها غدوا و عشیا ...» (8). «آتش است که هر صبح و شام که آنان بر آن عرضه مى‏شوند؟» فرمود: «دیگران چه مى‏گویند؟» عرض کرد: «مى‏گویند آن آتش جهنم جاوید (آخرت) است و گویند که بین صبح و شام عذابى نباشد» . فرمود: «پس اینها خوشبخت‏اند «که بخشى از روز را در آسایش بسر مى‏برند» .



خرید و دانلود تحقیق درباره. برزخ از دیدگاه قرآن و سنت