لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون.ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک ذللا یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس ان فی ذالک لایه لقوم یتفکرون.(نحل 67-69)
پروردگارت به زنبور الهام کرد که در کوهها و درختان و در آنچه سقف دارند لانه کن، آنگاه از هر میوه ای بخور و راه هموار پروردگارت را بپوی ، و از شکم آنها نوشابه ای که رنگهای مختلف دارد بیرون می آید، که آن باعث درمان مردم است، به راستی در این کار نشانه ای برای اندیشمندان است.
مقدمه
زنبور عسل یکی از حشرات مفید برای انسان است که متعلق به رده دوبالان میباشد. زنبور عسل خیلی پیش از انسان در روی زمین بوجود آمده و زندگی میکرده است. زنبور عسل حدود 150 میلیون سال قبل وجود داشته و مشغول زاد و ولد بوده است. منتها با این تفاوت که در آن فاقد یک زندگی اجتماعی بوده و مثل خیلی از زنبورهای غیر عسلی امروزی ، زندگی انفرادی داشته و هر زنبور لانه مخصوص بخود را داشته و در آن زندگی میکرده است. کندو محلی است که زنبورها در آن تولد یافته ، کار کرده ، خواهران و برادران خود را پرورش داده و مواد غذایی لازمه را در آن انبار و ذخیره میکنند. زنبور عسل دارای نژادهای مختلف است و ساختمان بدنی پیچیدهای دارند.
ساختار بدن زنبور عسل
سر
در جلوترین قسمت بدن قرار داشته و شامل اعضای زیر است: دو عدد چشم مرکب ، سه عدد چشم ساده ، دو عدد آنتن و دهان با خرطوم. بزرگی چشمها وسیلهای است که زنبوردار به کمک آن به راحتی میتواند زنبور نر را از کارگر تشخیص دهد. زیرا چشمهای زنبور نر بزرگتر بوده و از عقب سر بهم میرسند، ولی در زنبور کارگر و ملکه بهم نمیرسند. کار آنتنها ، لمس کردن و بوییدن است. زنبور به کمک خرطوم ، شهد را از روی گلها جمع آوری و از راه دهان به داخل کیسه عسلی میفرستد.
سینه
از سه حلقه کیتینی درست شده و اعضای زیر به آن اتصال دارند: چهار عدد بال یا پر که دو عدد آنها بالهای جلویی و دو عدد دیگر بالهای عقبی هستند. شش عدد پا که جفت عقب آن دارای حفرههایی به نام سبد میباشند و زنبور عسل در دوران فعالیت خود گردههای گل در آن پر و با خود به کندو حمل میکند. این سبدها در کارگران بزرگتر از نرها هستند.
شکم
در قسمت انتهایی بدن قرار داشته، از 6 حلقه کیتینی پشتی و 6 قطعه شکمی تشکیل شده است. در انتهای شکم مخرج برای دفع مدفوعات دیده میشود. از راه همین مخرج ، زنبور قادر است خاری را که در داخل بدنش جای دارد، خارج کرده و نیش بزند. زنبور نر نمیتواند نیش بزند، چون اصلا نیش ندارد.
غده های مهم
در داخلا دو طرف سر کارگر یک جفت غدهای به نام غدههای شیری وجود دارد که از خود مادهای به نام شیر یا ژله شاهانه ترشح میکند و با آن ملکه و لاروهای خیلی جوان را تغذیه مینمایند.
غدههای بزاقی همراه با یک جفت غده سینهای بوسیله یک کانال مشترک ، ترشحاتشان را به داخل دهان زنبور میریزند. ترشحات این غدهها در موقع لارو بودن صرف تنیدن به دور خود شده و پس از رشد و تبدیل به یک زنبور کامل ، نقش غده بزاق دهان را در زندگیشان بازی میکنند.
غدد زیر آروارهای که در کارگران خیلی کوچک و غیرفعال بوده و در ملکه بسیار بزرگ و فعال است. مادهای بوسیله این غده ترشح میشود که با بوی مخصوصش باعث تمیز ملکه از سایر زنبورها میشود.
در زیر شکم زنبورها 4 جفت غدههای مومی وجود دارد که سه جفتش فعال هستند و موم ترشح میکنند و بکار ساختن سلولها و شان میخورند.
غدههای بویایی: در پشت زنبورها غدهای به نام غده بویایی دیده میشود که کارش تشخیص بوهاست.
غدههای مخزنی: سه عدد غده در مخزن به نام غدههای مخزنی ، مدفوعاتی را که در آنجا ذخیره شدهاند، مرتب ضد عفونی میکنند.
نژادهای زنبور
زنبور هندی Aspis Indica
کمی کوچکتر از زنبور عسل معمولی بوده ، قدر کارگرش 13 میلیمتر میباشد. سلولهایی را که با موم در روی شانها درست مینماید از سلولهای زنبور عسل کوچکتر هستند.
زنبور درشت Apis Dorsata
در هندوستان و چین زندگی نموده و بزرگترین نوع زنبور عسلی است که تاکنون شناخته شده است. به حالت وحشی زندگی کرده و در زیر شاخههای درخت شانش را میچسبانند. سالانه چند بار از نقطهای به نقطه دیگر کوچ مینمایند.
زنبور ریزApis Florea
از همه زنبورها کوچکتر بوده و فقط یک شان درست میکنند که مثل زنبورهای درشت به زیر شاخه درخت میچسباند به حالت وحشی در هندوستان و جنوب ایران یافت میشوند.
زنبور عسل معمولی Apis Meaifica
همان زنبور عسل معمولی است که فقط آنها را در دهات و شهرها برای تولید عسل در کندوها نگهداری میکنند. خواصی را که از یک نژاد خوب باید انتظار داشت عبارتند از: آرام باشند و نیش نزنند، پر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون.ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک ذللا یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس ان فی ذالک لایه لقوم یتفکرون.(نحل 67-69)
پروردگارت به زنبور الهام کرد که در کوهها و درختان و در آنچه سقف دارند لانه کن، آنگاه از هر میوه ای بخور و راه هموار پروردگارت را بپوی ، و از شکم آنها نوشابه ای که رنگهای مختلف دارد بیرون می آید، که آن باعث درمان مردم است، به راستی در این کار نشانه ای برای اندیشمندان است.
مقدمه
زنبور عسل یکی از حشرات مفید برای انسان است که متعلق به رده دوبالان میباشد. زنبور عسل خیلی پیش از انسان در روی زمین بوجود آمده و زندگی میکرده است. زنبور عسل حدود 150 میلیون سال قبل وجود داشته و مشغول زاد و ولد بوده است. منتها با این تفاوت که در آن فاقد یک زندگی اجتماعی بوده و مثل خیلی از زنبورهای غیر عسلی امروزی ، زندگی انفرادی داشته و هر زنبور لانه مخصوص بخود را داشته و در آن زندگی میکرده است. کندو محلی است که زنبورها در آن تولد یافته ، کار کرده ، خواهران و برادران خود را پرورش داده و مواد غذایی لازمه را در آن انبار و ذخیره میکنند. زنبور عسل دارای نژادهای مختلف است و ساختمان بدنی پیچیدهای دارند.
ساختار بدن زنبور عسل
سر
در جلوترین قسمت بدن قرار داشته و شامل اعضای زیر است: دو عدد چشم مرکب ، سه عدد چشم ساده ، دو عدد آنتن و دهان با خرطوم. بزرگی چشمها وسیلهای است که زنبوردار به کمک آن به راحتی میتواند زنبور نر را از کارگر تشخیص دهد. زیرا چشمهای زنبور نر بزرگتر بوده و از عقب سر بهم میرسند، ولی در زنبور کارگر و ملکه بهم نمیرسند. کار آنتنها ، لمس کردن و بوییدن است. زنبور به کمک خرطوم ، شهد را از روی گلها جمع آوری و از راه دهان به داخل کیسه عسلی میفرستد.
سینه
از سه حلقه کیتینی درست شده و اعضای زیر به آن اتصال دارند: چهار عدد بال یا پر که دو عدد آنها بالهای جلویی و دو عدد دیگر بالهای عقبی هستند. شش عدد پا که جفت عقب آن دارای حفرههایی به نام سبد میباشند و زنبور عسل در دوران فعالیت خود گردههای گل در آن پر و با خود به کندو حمل میکند. این سبدها در کارگران بزرگتر از نرها هستند.
شکم
در قسمت انتهایی بدن قرار داشته، از 6 حلقه کیتینی پشتی و 6 قطعه شکمی تشکیل شده است. در انتهای شکم مخرج برای دفع مدفوعات دیده میشود. از راه همین مخرج ، زنبور قادر است خاری را که در داخل بدنش جای دارد، خارج کرده و نیش بزند. زنبور نر نمیتواند نیش بزند، چون اصلا نیش ندارد.
غده های مهم
در داخلا دو طرف سر کارگر یک جفت غدهای به نام غدههای شیری وجود دارد که از خود مادهای به نام شیر یا ژله شاهانه ترشح میکند و با آن ملکه و لاروهای خیلی جوان را تغذیه مینمایند.
غدههای بزاقی همراه با یک جفت غده سینهای بوسیله یک کانال مشترک ، ترشحاتشان را به داخل دهان زنبور میریزند. ترشحات این غدهها در موقع لارو بودن صرف تنیدن به دور خود شده و پس از رشد و تبدیل به یک زنبور کامل ، نقش غده بزاق دهان را در زندگیشان بازی میکنند.
غدد زیر آروارهای که در کارگران خیلی کوچک و غیرفعال بوده و در ملکه بسیار بزرگ و فعال است. مادهای بوسیله این غده ترشح میشود که با بوی مخصوصش باعث تمیز ملکه از سایر زنبورها میشود.
در زیر شکم زنبورها 4 جفت غدههای مومی وجود دارد که سه جفتش فعال هستند و موم ترشح میکنند و بکار ساختن سلولها و شان میخورند.
غدههای بویایی: در پشت زنبورها غدهای به نام غده بویایی دیده میشود که کارش تشخیص بوهاست.
غدههای مخزنی: سه عدد غده در مخزن به نام غدههای مخزنی ، مدفوعاتی را که در آنجا ذخیره شدهاند، مرتب ضد عفونی میکنند.
نژادهای زنبور
زنبور هندی Aspis Indica
کمی کوچکتر از زنبور عسل معمولی بوده ، قدر کارگرش 13 میلیمتر میباشد. سلولهایی را که با موم در روی شانها درست مینماید از سلولهای زنبور عسل کوچکتر هستند.
زنبور درشت Apis Dorsata
در هندوستان و چین زندگی نموده و بزرگترین نوع زنبور عسلی است که تاکنون شناخته شده است. به حالت وحشی زندگی کرده و در زیر شاخههای درخت شانش را میچسبانند. سالانه چند بار از نقطهای به نقطه دیگر کوچ مینمایند.
زنبور ریزApis Florea
از همه زنبورها کوچکتر بوده و فقط یک شان درست میکنند که مثل زنبورهای درشت به زیر شاخه درخت میچسباند به حالت وحشی در هندوستان و جنوب ایران یافت میشوند.
زنبور عسل معمولی Apis Meaifica
همان زنبور عسل معمولی است که فقط آنها را در دهات و شهرها برای تولید عسل در کندوها نگهداری میکنند. خواصی را که از یک نژاد خوب باید انتظار داشت عبارتند از: آرام باشند و نیش نزنند، پر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
اسم من «زعفران» است!
مقوی معده و مسکن سرفه هستم. برنشیت مزمن را درمان میکنم. من سرشار از املاح معدنی هستم. از پیشروی کرم خوردگی دندان جلوگیری میکنم. اگر غمگین هستید، از من استفاده برید، زیرا به شما نشاط و شادمانی میدهم. خوردن من زایمان را آسان میکند... و هزاران خاصیت دیگر که کمتر کسی از آن خبر دارد!فارسی من «لرکیماس» بود ولی این روزها همه مرا به نام زعفران میشناسند، عربی من زعفران، حساد و صفران است.قسمت مورد استفاده من در رنگ کردن خوراکیها تارهای گل من است که در اصطلاح گیاهشناسی به آن کلاله گویند و غالبا این کلالهها با خامه همراه است، همراه بودن این تارها با خامه هر چند تقلب محسوب نمیشود، ولی از قیمت آن میکاهد. من دارای بوی قوی و عطر مطبوع و طعمی تلخ و کمی تند میباشم، تکثیر گیاه من به وسیله پیازها در اواسط تیر ماه صورت میگیرد. من در چند نقطه ایران مخصوصا خراسان و قائنات میرویم، بعضی از حشرات مخصوصا بعضی از انواع چلپاسه از گیاه من فرار میکنند، من دارای مواد چربی، املاح معدنی، صمغی، یک ماده رنگی، یک اسانس و عطر مخصوص و دارای چندین عامل دارویی هستم. من علاوه بر مصرف در تغذیه، دارای اثر درمانی میباشم. من مقوی معده و مسکن سرفه مخصوصا در برنشیت مزمن هستم، اثر من در باز کردن عادت ماهانه زنان که در اطراف پزشکان جدید عنوان شده مشکوک است، پزشکان سنتی ایران آن را قبول ندارند. در موقع کشت من باید توجه کامل شود تا پیاز من مورد حمله قارچهای طفیلی قرار نگیرد، چه در این صورت پیاز من میپوسد و محصولی به دست نمیآید. دمکرده و جوشانده من مسکن درد دندان است و کسانی که دندانشان کرم خورده است اگر آنرا مضمضه کنند درد آن ساکت شده و از پیش رفتن پوسیدگی دندان جلوگیری میشود. من نشاط آور و شاد کننده میباشم. عطر من ضد عفونی کننده بوده و کمی محرک اعصاب است و اثراتی شبیه گاز ازن داشته و خنده آور است، ولی اینکه میگویند هر کس یک مثقال زعفران بخورد مبتلا به مرض قهقه شده و در اثر خنده زیاد میمیرد چندان صحیح نیست، زیرا این مقدار زعفران کشنده نیست، ولی اشخاص ضعیف را ممکن است دچار خنده نماید. من مقوی حواس پنجگانه، بادشکن، ضدعفونی، پیشاب آور، قابض، محرک باه و مقوی روح حیوانی و مقوی جگر و دستگاه تنفس، زهکش کلیه و مثانه و باز کننده رنگ رخساره میباشم. خوردن من زایمان را آسان میکند. خوردن من با عسل جهت ریختن سنگریزه و با ادویه مناسب جهت درد رحم و نشستگاه تجویز میشود. بوییدن گل من جهت سرسام (مننژیت) نافع بوده، و کمی خواب آور است. سرمه من جهت جلای چشم و آبریزش تراخم، قرحه چشم مفید است. چکاندن آب جوشانده من در دماغ جهت سر درد شدید و بی خوابی نافع است. ضماد من روی چشم جهت جلوگیری از رطوبات و آبریزش چشم و تسکین قرمزی آن سودمند میباشد. مالیدن من با فرفیون جهت نقرس و درد مفاصل و پاشیدن گرد کوبیده من روی زخم از خونریزی جلوگیری مینماید، و حمول آن درد رحم را تسکین میدهد. مقدار خوراک من سه تا پنج گرم است. گذاشتن یک تار گل من در مجرای ادرار باز کننده پیشاب است.روغن زعفرانیکی از داروهای قدیمی روغن زعفران است، و برای تهیه آن پنجاه مثقال زعفران را در سه لیتر و نیم روغن کنجد و با زیتون پنج روز خیس میکردند و هر روز به هم میزند و بعد آن را صاف میکردند، به صاف شده آن روغن زعفران و به ته نشین آن در طب قدیم «قرقومعما» لقب داده بودند. روغن زعفران نرم کننده اعصاب و سختی رحم و خواب آور و بادشکن است. مالیدن این روغن در اطراف سوراخ بینی و چکاندن آن در بینی در معالجه ذات الجنب (سینه پهلو) تجویز میشود، مالیدن آن ضد عفونی کننده جلدی و درمان زخمهای جلدی بوده و باعث سر باز کردن دمل و کورک میشود و جهت زخمهای رحم و زخمهای بد خیم و چرکین توصیه شده است، حمول این روغن با موم و مغز استخوان جهت زخم نافع است.«قرقومعما» نیز دارای کلیه خواص روغن زعفران است، مقوی اعصاب، نرم کننده زخمهای خشک، پیشاب آور بوده و ضد عفونی کننده جلدی و پاک کننده آثار ضربه و زخم است، چشم را تقویت میکند و تیرگی آن را بر طرف میسازد. برگ گیاه من جهت التیام جراحات تازه مفید بوده، و ضدعفونی کننده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 12 صفحه
قسمتی از متن .doc :
شریک بودن الزامات منبع
اسم جهانی فضا : دادههای قابل دسترسی به منابع مو جود oosa باید قادر باشند که مو جوئدهای oosa الی دیگر ار با موضوع روشن وبه قید امنیت کافی بدون وابستگی زیاد به محل یا همتا سازی دست یابند .
تاسیسات metadafa: مهم برای کشف ،طب کردن ، موجودهای ردیابی آن بایدممکن ابشد که بای دسترسی و تکثیرآن ،تراکم ،ومدیریت موجود matadade درعرض محدود یتها ی اداری را اجازه می دهند .
خودمختاری محل :مکانیزها برای دست یافتن منابع درعرض پایگاه ها در حالیکه به کنترل محلی نیاز داشته باشند .
منبع مصرف داده : مکانیز های وطرحهای کلی و استاندارد برای جمع آوری و مبادله مصرف منابع مانندمصرف داده در عر ض سازمانها به منظورحسابداری یا صورت می باشد .
2 . 3 بهینه سازی
بهینه سازی به فنهای سابق منابع به طور مو ثری اشاره یم نماید که مصرف کننده الزامات تا مین کننده را تضمین بدهد. بهینه سازی به هر دو تا مین کننده ها Supply –Side ( مصرف کننده ها ) Consume –Side منابع و تاسیساتی خواستار می باشد. Supply –Side یک وضعیت عادی از بهینه سازی ددر بهینه سازی منابع می باشد . برای مثال : تخصیص منابع برای تا مین کردن فیلم نامه ها و بد ترین وضعیت ( مثال : بارپیش بینی شده بالاترین پشتیبانی علیه گسیختگی ها ) و نجر شدن منابع بدون سود و بهره برداری است .
بهره برداری منبع توسط تخصیص منابع مو جود مانند ذخیره پیشرفته منابع با یک دوره ی زمانی محدود و اشتراکی از منابع پشتیبانی بهتری شده است .
بهینه سازی Demandside باید قادر باشد تا نوع های گوناگونی از workload شامل تقاضای گونا گون بتواند تا مشکل را پیش بینی بکند. یک نیاز مهم در این عرضه توانایی به میزان حق تقدم workload به منظور انجام اهداف خدمت رسانی است . مکانیزهای برای بهره برداری منابع ردیابی ، شامل بخش بررسی وواقعه نگاری برای تخصیص منابع تغییر و به مقرر داشتن منابع بر حسب تقاضا لازم به بهینه سازی Demandside می باشد .
4 . 2 کیفیت خدمات ) QOS)
خدماتی مانند اجرا کاروتاسیسات داده باید QOS agreed-upon را فرا هم نماید . اهمیت کلیدی QOS بعدها شامل می شود اما محدود به قابلیت دسترسی ، امنیت، عملکرد نیست QOS انتظار استفاده نمدن قابل ملا حظه را نشان می دهد .
الزامات مورد نیاز QOS
موفقتنامه خدمات سطح QOS توسط این موافقتنامه ها نشان داده خواهد شد که توسط متذکر شدن بین خدمات تقاضا و تامین کردن ان قبل تر از اجرا ا تاسیس شده اند. مکانیزمهای استاندارد فراهم شده اند تا مو افقتنامه را ایجاد کنند و موفق شوند .
مهاجرت این امکان را برقرار می سازد تا تاسیسات مهاجرت یا کاربرد workload ( کارها) در تمام مدت فراهم کند . حتی وظایفی مثل تن ظیم برنامه و مقررداشتن کنترل کار وبه کار گیری استثناء در کارها را پشتیبانی نماید زمانیکه کار برروی تعداد زیادی منابع نامتجانس توزیع شده است . اینها لزومات اجرای شغل را شامل می شوند.
پشتیبانی برای انواع گوناگون کار پامل پشتیبانی کارها ساده و کارهای پیچیده مانند workload وتاسیسات مرکب باید باشند .
مدیریت شغل ضرورت توانا بودن در انجام کارها درتمام مدت است تا موفق بشوند کارها را با سطح مشترکهای قابلیت اداره پشتیبانی بکنند .و این سطح مشترکهای باید با نوع گوناگون گروه بندی های کارها کار بکنند تا workload بکار بیاید . مکانیز یهای هم وجو د داشته برای کنترل نمودن اجرای کار شخصی تا بتواند به خوبی هماهنگ سازی کند یا تاسیسات را طراحی نماید .
زمانبندی . توانایی که مبنی بر کارهایی که چنینی اطلاعاتی را زمان بندی کند و اجرا کند به طوریکه حق تقدم در این کار را مشخص کند و تخصیص جاری منابع نیز مورد نیاز باشد . ان هم نیاز مند این است که مکانیز مها برای تنظیم برنامه در عرض محدود های اداری چند گانه استفاده نمودن برنامه کنند .
منبع تووشه و تهیه : فرآیند پیچیده در تخصیص منابع استقرار و شکل خود کار می آید که ممکن می باشد نا کاربرد لازم داده به منابع و در ایجاد پیکره بندی انها به صورت خودکار در صورتیکه استقرار لازم وپیکره بندی های محیطی مانند os موضع بگیرد و میان اخزار محیط را آماده کند . هم اکنون این ممکن را هرنوعی در تهیه منابع برای مثال شبکه یا منابع داده می شود .
سرویس داده ها :
دسترسی کار امد و به حرکت در اوردن کمیتهای بزرگ در بیشتر داده ها ومیدانها ی زیاد تری در علم و فن آوری نیاز داشته اند . باضافه شریک بودن داده مهم است برای امکان دسترسی به اطلاعات در پایگاه وداده ها که ذخیره شده سات و به طور مستقل ادااره شده اند . در مساحتهای ضبط اسنادو اوراق داده ها ومدیریت داده این الزامات ضروری است .
الزامات تاسیسات داده :
دسترسی داده :
دسترسی آسان و کار آمد به نوعهای گوناگون داده ( مانند): پایگاه داده وآب و ده ها) مستقل از محل فیزیکی اثر بستگی دارد .یا بوسیله چشمه ی داده هاو به طور خلاصه نهفته باشد . مکانیز یهایی هم برای حقوق دسترسی کنترل نمودن در تراز های متفاوت از دانه دانه بودن آنها ست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
من یکی کارگر بیل به دستم ، بر من
نام شاعر مگذارید و حرامم مکنید
یغما نیشابوری
بیش از 10 سال است که یغما در نیشابور زندگی نمی کند و در هیچ جای دیگر این دنیا هم زندگی نمی کند . امروز اگر بخواهی او را ببینی با تمام کوشش نبوغ بشری ، باز هم کار به جایی نمی رسد . یغما 16 سال است که روی در نقاب خاک کشیده حیدرش می گفتند و خشتمال بود ، مرد بود و آزاده . در تمام روزهای زندگیش کار کرد و در تمام ایام حیاتش شعر گفت .
او در جایی می گوید : (( من از همان روزهای کودکی که بزرگترهای صومعه در شبهای بی پایانی زمستان ، دور کرسی ، شاهنامه و امیر ارسلان می خواندند ، با لذت و ولع گوش می دادم . شاید می دانستم که شعر در خونم می جوشد )) .
از آن روزها تا دوم اسفند 1366 هجری شمسی ، حتی یک بار ، نام قدر ، نزاع و خشم را نبرد و حتی یک نظر ، چشم از فقر برنداشت . آخرین شب عمرش را زیر یک سقف چوبی و در میان دیوارهای گلی که با خشتهای خودش سامان گرفته بود خوابید و چنان آرامشی در درون داشت ، که خوابش تا ابد خواهد پایید .
در جای دیگری می گوید : (( نام شناسنامه من ((یغما)) است . اما مردم هنوز این را باور نکرده اند . گمان می کنند تخلص من است . مردم در بسیاری از موارد گمان می کنند ، مردم اند دیگر ! ))
تحقیقاً هیچ آدمی از دیدنش ، جسارتش ، محبتش و خشتش پی به شعرش نمی بردد ، اما از شعرش همه اینها بر می آید . در طول 20 سال که عقل داشتنم ، می دیدمش و می شناختمش .
از هیچ انسانی بد نگفت و هیچ حیوانی را آزار نداد . آدمها انسانها ، حیوانها ، هر کدام در جای خود بودند ، همه در جای خود .
حیدر ، فرزند محمد و کشور یغما ، از مهاجران کویر یزد – خور و بیابانک – بود که دو نسل پیش از حیدر ، برای زیارت امام هشتم (ع) به مشهد آمدند و در بازگشت ، درماندند . هر طایفه به گوشه ای رفت و خانواده حیدر بیگ در صومعه مسکن گرفت .
حیدر ، پس از تولد تا 30 سال ، آدم خاصی نبود . شاید اصلاً آدمی نبود . بچه ای فقیر ، کودکی شرور ، نوجوانی نا آرام و عاشق پیشه ، جوانی کنجکاو ، بی سواد و باز هم عاشق ، مردمی در آستانه نیمه عمر .
هنوز به درستی نمی دانم یغما چگونه یکباره آنقدر خواندن آموخت و تا آن حد – نه فیلسوف بشود – به برخی رموز و دقایق ادبی ، تاریخ ادبیات ، علوم دینی و قرآن پی برد . آنچه از خودش شنیده ام این است که این یک روند تدریجی و بطئی بود و در طول ده پانزده سال از ((آب ، بابا)) به سرایش شعر رسید . مادرم اما اعتقاد دیگری دارد و چون با او می ریسته ، نمی توان یکسره اعتقادش را انکار کرد ، اگر چه کاملاً هم پذیرفتنی نیست .
او می گوید : ((پدر خواب نما شد . او هیچ ، نه می دانست ، نه می خواند و یکباره . . . ))
(همسر یغما) سالها قبل از مرگش به دیگران گفته بود که حیدر از سرباز خانه برای او نامه می نوشته و می فرستاده .
و هر چه بیشتر جستجو کردم کمتر به نتیجه رسیدم . نظر من همان است که از یغما شنیدم. کوشش سالها ، قریحه ناب و خواهش بی انتها در دانستن به این کار استوارش کرد.
باید در حدود 40 سالگی ، او با این ابیاتش را سروده باشد و آخرین شعرش را دو سه روز قبل از مرگ . 24 سال و می گفت که 40 هزار بیت شعر دارد . هرگز این گفته اش را نیاز مردم و اشعارش را نشمردم . و آنچه از این 40 هزار بیت شعر بشودش نامید ، آنقدر است که 40 ساعت مدام طول می کشد بخوانی و بفهمی .
بیشترین سطور زندگی اش را در عشق نوشته و در سیاست ، هیچ نگفته است . اما همان گونه که هر انسانی – حتی شاعر هم نباشد از هر درس سخن می گوید ، این آشفته فقیر و ازاد نیز در همه مقوله ، سخن دارد .
سبک اشعارش به تعبیر ادبی ، سهل و ممتنع است و به روایت عوام ، همه فهم . به احتمال قوی نمی توانست مشکل سرایی کند ، هر چند از این کار ، نفرت هم داشت . من می گویم و هیچ استبعادی هم ندارد که غلط کنم – سوادش محدود بود و دانشش محدودتر یادداشتهایی در نجوم دارد که فکاهیانه است . شاید هم به قول خودش پانصد سال دیگر آنها را باید فهمید . حرف اضافی در این بابها زیاد داشت ، اما ، خوب شعر می گفت ، مهربان بود ، از آدمیت نصیبی برده بود . به هر که اهل کار نبود – و عمدتاً کار یدی – دشنام می داد و قید نام را زده بود ، وقتی مادرش را می دید ، از یاد گذشته ها به سختی می گریست و از رنج و فقر بی حد خالی سفرگان ، بس شکوه داشت .
نان اگر بردند از دست تو ، نان از نو بساز
جان اگر از پیکرت بردند ، جان از نو بساز
آب اگر بر روی تو بستند بی باکان دهر
تو ز اشک دیدگان ، جوی روان از نو بساز
سرکشان را رسم خانه سوختن آسان بود
تا تو را دست است در تن ، خانمان از نو بساز
خستگان را رسم و راه ساختن بود از ازل
گر جهان تو برند از کف ، جهان از نو بساز
خیره سرها را ، سری باشد به ویران ساختن
گر که ویران شد ، به رغم سرکشان از نو بساز
شکوه ات از آسمان بی جا بود ای آدمی !
تو خداوند زمینی ، آسمان از نو بساز
کیست خورشید فلک تا بر تو صبحی بردمد ؟
خود بکوش و مطلعی بهتر از آن از نو بساز
شعر اگر شعر است و بر دل می نشیند خلق را
گر زبانت لال شد یغما زبان از نو بساز
در طریق عشقبازی تا به کی باید دوید ؟
تا به کی امیدواری ؟ بر هدف باید رسید
هر دو گیتی در بهای یک نگه باید فروخت
نقد جان گر خواست بهر بوسه ای ، باید خرید
غرق خون به باید آن جسمی که باید خاک شد
بر فراز دار به ، قدی که می باید خمید
شهد شیرین شهادت خورده ، نی جام شراب
گر به زیر تیغها دم بر نمی آرد شهید
ای سوار مرکب خورشید ! خالی کن رکاب
زان که راه عشق را با سینه می باید خرید
گر که یغما ساکن کوی تو شد عیبش مکن
با پر و بال شکسته ز آشیان نتوان پرید
ارزش گویش نیشابوری :
گویند که عمر و لیث صفار چون نیشابور را به زیر نگین در آورد ، گفت : ((شهری را گرفته ام که گل آن خوردنی ، بوته آن ریواس و سنگهای آن فیروزه است )) .
امروز اگر آن دلاور سیستانی بر نیشابور دست می یافت جای آن بود که نخست از گرفتن شهری بر خویشتن ببالد که گنجور گوهرستان واژه های ناب پارسی است .
گویش های محلی فارسی ، چه در جای جای ایران کنونی رایج باشد . چه بیرون از مرزهای سیاسی ، در حکم ذخایر ارزنده ای است که انبوهی از واژه ها ، اصطلاحات امثال ، افسانه ها ، اشعار و تصنیف های فارسی را نگه داشتن و گردآوری ، ضبط ، تحقیق و نشر اهم آنها ضرورتی انکار ناپذیر است .