لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
پیدایش حیات
این نوشتار به نگرش علوم طبیعی درباره پیدایش حیات میپردازد. برای آگاهی از سایر نگرشها در این باره، به نوشتار اسطورههای آفرینش رجوع کنید.
در علوم طبیعی, تئوری تشریح کننده چگونگی ایجاد حیات در زمین از مواد بی جان را پیدایش حیات یا حیات زایی (آبیوژنز یا بیوپویز) گویند. نباید این تئوری را با تکامل یا فرگشت که به مطالعه روند تغییرات ایجاد شده در موجودات زنده با گذشت زمان میپردازد ویا کیهانزایی که به دنبال توضیح چگونگی آغاز دنیاست، اشتباه گرفت.
بیشتر اسیدهای آمینه که گاه آنها را آجرهای سازنده حیات مینامند، میتوانند در اثر فرایندهای شیمیایی طبیعی نامربوط با حیات نیز ایجاد گردند. این مطلب را میلر- یوری و دیگر دانشمندان در طی آزمایشهایی در آزمایشگاه، با ایجاد شرایط مشابه با زمان بوجود آمدن حیات در زمین نشان دادند. در تمامی موجودات زنده این اسیدهای آمینه به شکل پروتئین سازماندهی شدهاند و ساخت چنین پروتئینهایی بواسطه اسیدهای نوکلئیک ممکن میگردد. تئوری پیدایش حیات به این نکته که کدامیک از این مولکولهای زیستی ابتدا پیدا گشتهاند و چگونه نخستین اشکال حیات را تشکیل دادهاند میپردازد.
دو ویژگی با اهمیت حیات باید در تمامی تئوریهای آبیوژنز مورد توجه قرار گیرند. این ویژگیها همانندسازی و سوخت و ساز هستند. این پرسش که کدامیک از این دو در ابتدا بوجود آمدهاست، سبب ایجاد دو نظریه متفاوت در این زمینه گردید. ابتدا فرضیه پیشنهاد کننده اولویت پیدایش سوخت و ساز(متابولیسم) مطرح گردید. مدتی بعد از آن فرضیه ایجاد اولیه همانندسازها نیز مورد توجه قرار گرفت.
در درک مدرن در مورد ایجاد نخستین اشکال موجودات زنده، احتمال آن مطرح میگردد که این موجودات پروکاریوتهای تک سلولی (فاقد هسته سلولی) بوده باشند. این تک سلولیها خود میتوانند از پروتوبیونتها (مولکولهای آلی که توسط پوششی شبه غشایی پوشیده شدهاند) بوجود آمده باشند. قدیمیترین سنگواره شبه میکرب بدست آمده حدود سه ونیم میلیارد سال قدمت دارد که خود تقریبا یک میلیارد سال پس از تشکیل کره زمین است. در حدود ۲٫۴ میلیارد سال قبل نسبت ایزوتوپهای پایدارکربن، آهن و گوگرد نشانگر اثرگذاری موجودات زنده بروی مواد معدنی و رسوبات هستند. دیگر نشانگرهای مولکولی نیز بیانگر وجود فتوسنتز در آن دوران هستند که این خود نمایانگر پراکندگی وسیع حیات در آن دوره در زمین است. سلسله وقایع شیمیایی که منجر به ایجاد نخستین اسید نوکلئیک گردید هنوز به طور کامل شناخته نشدهاند. چندین فرضیه در رابطه با حیات اولیه پیشنهاد گردیدهاست که از مهمترین آنها میتوان به نظریه جهان آهن- گوگرد (سوخت و ساز بدون وجود توارث) و نظریه جهان آران آ ( اشکال حیاتی برپایه آران آ) اشاره کرد.
پاستور و داروین
تئوری بیوژنز در میانه قرن نوزدهم بدنبال شواهد فراوانی که از سوی پاستور و دیگران ارائه گردید چنان جای خود را گشود که نظریه پیدایش خودبهخود در عمل کنار گذاشته شد. پاستور پس از یافتههایش در سال ۱۸۶۴ گفت:" نظریه پیدایش خودبخود هرگز ازضربه کشندهای که این آزمایش ساده بر پیکره اش وارد کردهاست بهبود نخواهد یافت." از سوی دیگر فروپاشی نظریه پیدایش خودبخودی خود سبب ایجاد خلآ در پاسخ به دلیل علمی چگونگی پیدایش حیات در ابتدا گردید. داروین در نامهای درسال ۱۸۷۱ ذکر میکند که حیات ممکن است در حوضچه گرم کوچکی که حاوی آمونیاک، نمکها ی فسفره، نور، حرارت، الکتریسیته وسایر عوامل بودهاست آغاز شده باشد. این شرایط ایجاد ترکیبات پروتئینی که خود آماده تغییرات پیچیده تری بودهاند را ممکن میساختهاست. چنین ترکیباتی امروزه به سرعت تجزیه شده یا خورده میشوند ولی این تجزیه و نابودی هنگامی که هنوز موجودات زنده وجود نداشتهاند رخ نمیداد.
تئوری سوپ اولیه
/
الکساندر اپارین در آزمایشگاه
در سال ۱۹۲۴ الکساندر اپارین پیشنهاد کرد که اکسیژن موجود در جو زمین مانع تشکیل برخی ترکیبات آلی ضروری برای ایجاد حیات است. اپارین در کتابش بنام اصل حیات این نکته را مطرح میسازد که پیدایش خودبخودی حیات که مورد حمله لویی پاستور قرار گرفت، در حقیقت یکبار اتفاق افتادهاست. البته وقوع دوباره آن در شرایط حاضر زمین که بسیار متفاوت با شرایط آن در زمان پیدایش نخستین حیات است، ناممکن مینماید. به نظر اپارین بوجود آمدن سوپ اولیه حاوی مولکولهای آلی در شرایط فاقد اکسیژن و تحت تاثیر نور خورشید ممکن بودهاست. این شرایط میتوانستهاست به ترکیب مولکولهای ساده تر و تشکیل مولکولهای پیچیده تر بیانجامد.نظرات اپارین کماکان برای بسیاری از تئوریهای مدرن مربوط به پیدایش حیات نقطه شروع محسوب میشود. تقریبا همزمان با اپارین دانشمند دیگری بنام جی بی اس هالدین بیان گر این نکته شد که اقیانوسهای پیش از پیدایش حیات تفاوت چشمگیری با اقیانوسهای امروزی داشتهاند. در آن زمان اقیانوسها سوپی داغ و رقیق بودهاند که در آن ترکیبات آلی توان شکل گرفتن داشتهاند.
مدلهای امروزی
در واقع هیچ مدل استانداردی در مورد پیدایش حیات وجود ندارد.در مدلهای جدیدتر در بیشتر موارد خطوطی از فرضیه اپارین-هالدین به چشم میخورد. آن چه در زیر میآید بر پایه یافتهها و نظرات متنوعی است که در این مورد وجود دارد.
۱-برخی تئوریها ذکر میکنند که اتمسفر زمین در ابتدا بازی بودهاست و در آن ترکیباتی چون متان ،آمونیاک، سولفید هیدروژن، دی اکسید کربن، منوکسید کربن و فسفات وجود داشتهاست. در چنین اتمسفری اکسیژن و اوزون نایاب بودهاست و یا وجود نداشتهاست.
۲-در چنین اتمسفری فعالیتهای الکتریکی توان تسهیل و تسریع ایجاد مولکولهای حیاتی ساده را داشتهاند. در سال ۱۹۵۳ این واقعیت در آزمایش میلر- یوری نشان داده شدهاست.
/
نمایی از آزمایش میلر-یوری
۳-فسفولیپیدها (در صورتی که به اندازه کافی بلند باشند) توان تشکیل خود بخودی لیپید دو لایه که یکی از اجزای بنیادین غشای سلولی است را دارند.
۴-یکی از پرسشهای اساسی در این باره، ماهیت نخستین همانندساز است. در سلولهای امروزی همانند سازی در اثر تعامل و همکاری پروتئین و اسیدهای نوکلئیک رخ میدهد. بر اساس دیدگاه اندیشمندان در مورد اولویت تشکیل پروتئین یا اسید نوکلئیک نظرات به دو دسته تقسیم میگردند. یک دسته معتقد به پیدایش نخستین پروتئین هستند و گروه دیگر به اولویت ایجاد اسید نوکلئیک اعتقاد دارند. نظریه مربوط به اولویت ایجاد اسید نوکلئیک به موارد زیر اشاره دارد
۱-بر اساس نظریه جهان ار ان آ، پلی مریزه شدن نوکلئوتیدها ممکن است منجر به ایجاد ریبوزیمها ی (مولکولهای آران آ با خصوصیات آنزیمی) همانندساز شده باشند.
۲-از آن رو که الیگوپپتیدها توان اتصال به آران آ و ایجاد کاتالیزورهای بهتری را دارند، ممکن است بر اساس فشارهای انتخابی برای گزینش عملکرد آنزیمی، پپتیدیل ترانسفرازها از این راه بوجود آمده باشند. پروتئینها ی کوچک خود می توانند در نتیجه این گزینش ایجاد شده باشند.
۳-پروتئینهای ایجاد شده خود توان رقابت با ریبوزیمها به عنوان کاتالیزور را دارند و از این راه میتوانند به عنوان بیوپلیمر غالب در تنظیم فعالیتهای نوین اسیدهای نوکلئیک که بیشتر انتقال اطلاعات ژنتیکی است، انتخاب شوند.
منشا مولکولهای آلی
دو احتمال برای منشا مولکولهای آلی اولیه بروی کره زمین مطرح است.
منشا زمینی- مولکولهای آلی با کمک انرژی ناشی از تصادف اجرام آسمانی و سایر منابع انرژی (مانند انرژی الکتریکی) در زمین بوجود آمده اند
منشا برون زمینی-مولکولهای آلی توسط اجرام آسمانی چون کندریتهای کربنه (سنگهای آسمانی بدون نشانهای از ذوب شدن یا تغییر)و یا به طور مستقیم و به شکل مولکولها ی آلی یا اشکال اولیه حیات ازفضا بوسیله جاذبه زمین ، به کره زمین راه یافته اند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
به نام خدا
پیدایش جهان
دید کلی
جهان از کهکشانهای ابرخوشهای بزرگی که توسط حجم وسیعی از فضای خالی احاطه شدهاند، تشکیل شده است. هر کهکشان شامل میلیاردها ستاره است که این ستارهها نیز از ماده درست شدهاند. ماده نیز از ذرات بسیار ریز و نامرئی تشکیل شده است. عمدهترین این ذرات عبارتند از: پروتون ، نوترون و الکترون. این ذرات معمولا باهم جمع شده و اتمها را بوجود میآورند. پروتون و نوترون از ذرات ریزتری به نام کوارک تشکیل شدهاند. با قبول نظریه انفجار بزرگ ، به میلیاردها سال قبل (زمان وقوع انفجار) بر میگردیم. دانشمندان تصویر زیر را از آن زمان ارائه دادهاند.
اولین ذرات
در اولین ثانیه انفجار بزرگ ، احتمالا کوراکها نقش مهمی داشتهاند. در نخستین میلیونم یک ثانیه ، آنها سه به سه ترکیب شده و نوکلئونها را بوجود آوردهاند. جهان در ثانیه اول ، محتوای پنج ذره (پروتونها ، نوترونها ، الکترونها ، فوتونها و نوتروینوها میباشد. این ذرات بطور تصادفی حرکت میکنند و در این حرکت برخوردهای زیادی باهم میکنند و گاهی هم عمل جذب اتفاق میافتد. یک پروتون با یک نوترون ، ترکیب شده ، سادهترین سیستم هستهای یعنی دوترون (هسته هیدروژن سنگین) را تشکیل میدهند. ولی بزودی با برخورد یک نوترون ، آنها از هم جدا میشوند.
/
اولین هستهها
در ثانیه اول دما کاهش مییابد و به حدود یک میلیارد درجه میرسد. در این دما فوتونها کمترین انرژی لازم برای شکستن دوترون را دارند. پس تعداد و عمر دوترونها افزایش مییابد و دوترونها شروع به جذب نوترون و پروتون میکنند و انواع هستههای هیدروژن و هلیوم را تشکیل میدهند. اثرات ویرانگر حرارت اجازه فعالیت زیادی به نیروهای هستهای را نمیدهد. مجددا با کاهش حرارت ، تکامل سیستم هستهای ادامه پیدا میکند. این تکامل چند دقیقه طول میکشد.
اولین اتمها و مولکولها
حدود یک میلیون سال بعد ، وقتی دما به چند هزار درجه کاهش یافت، پیوندهای الکترومغناطیسی ایجاد میشود و اتمها متولد میشوند. (هیدروژن) تقریبا همزمان با اتمها مولکولها هم از ترکیب آنها بوجود میآیند. (هیدروژن و هلیوم)
آزادی نور
تا این زمان ، فضا پر از الکترونهای آزاد بود که مانع عبور نور میشوند، با تولد اتمها و مولکولها در اولین میلیون سال پیدایش کائنات ، دیگر الکترون آزادی وجود ندارد. بدین ترتیب نور میتواند حرکت کند و عالم را شفاف نماید. تا این مرحله کائنات در تیرگی بود و نور که ما از آن اطلاعات میگیریم، بلافاصله بعد از ساطع شدن ، جذب میشد. آنچه در بالا عنوان شد یک فرضیه احتمالی بیش نیست. نور حاصل از تابش فسیلی در این مرحله ساطع شد، لذا قدیمیترین فوتونهایی را دارد که میتوانیم اطلاعات اولیه را از آنها بدست آوریم.
/
سلسله مراتب جهان
حال جهان روند تکاملی خود را در پیش میگیرد و تا کنون که حدود 15 میلیارد سال از آن میگذرد بصورت ستارهها ، کهکشانها ، خوشهها و ابرخوشهها گسترش آن ادامه دارد. از کوارکها ، هستهها ، از اتمها به مولکولها ، از ستارگان به کهکشانها ، از خوشهها به ابرخوشهها ، جهان بر اساس سلسله مراتب حکیمانه خداوند سازمان یافته است. موجودیتهای مشابهی در این سلسله مراتب به هم میپیوندند و موجودیتهایی تازه با مراتب بالاتر را پدید میآورند. این سلسله مراتب از ذرات بسیار کوچک تا بینهایت بزرگ را شامل میشود.
تکامل کیهانی
مراحل عمده سازماندهی کاینات را به ترتیب زیر میتوان تقسیم بندی کرد:
تکامل هستهای: از کواکها به نوکلئونها ، از نوکلئونها به هستهها ، از هستهها به اتمها. این تکامل در کوره آغازین بوده و در دل ستارگان نیز ادامه دارد.
تکامل شیمیایی: از اتمها به مولکولهای ساده ، از مولکولهای ساده به مولکولهای عالی. در سطوح ستارهای ، فضای میان ستارهای و در اقیانوس زمینی اولیه این تکامل دیده میشود.
تکامل زیست شناختی: از مولکولهای عالی به سلولها ، از سلولها به گیاهان و حیوانـات. در اقیانوس زمین و قارهها وجود دارد.
طبق نظریه انفجار بزرگ ، جهان حدود 15 میلیارد سال پیش بر اثر انفجاری عظیم بوجود آمد. جهان در آغاز بسیار کوچک ، درخشان ، داغ و متراکم بود، اما از آن زمان تا کنون ، در حال انبساط بوده است (شعاع کنونی جهان حدود 15 میلیارد سال نوری است ). طی این انبساط ، مقادیری از جرم آن متراکم شده و میلیاردها میلیارد ستاره را بوجود آورده است. این ستارگان در کهکشانهایی متمرکز شدهاند که حدود 10 میلیارد از آنها در جهان شناخته شده ، وجود دارد. این کهکشانها را که بوسیله گسترههای پهناوری از فضای خالی از یکدیگر جدا گشتهاند، در قالب خوشهها و ابرخوشهها گروه بندی میکنند.
/
جهان در آغاز به صورت نقطهای واحدو بدون اندازه و جرم بود.
جهان اولیه
اسطوره سرایان برای جهان آفرینشهای خیالی بسیار اختراع کردهاند که بیشتر آنها درباره آفرینش خود زمین است و بقیه جهان به سرعت به صورت آسمان یا سماوات از آن جدا شدهاند. بطور کلی ، آفرینش در گذشته بسیار دور صورت گرفته است. هر چند باید بخاطر داشته باشیم که از نظر انسانهای ما قبل تاریخ ، حتی مدت زمانی برابر هزار سال ، مؤثرتر از یک میلیارد سال نوری بوده است. البته داستان آفرینش ، که بیشتر با آن آشنا هستیم و در بخشهای اولیه تکوین آمده است و بعضی از مردم به آن معتقد هستند ، جرح و تعدیلی از اسطورههای بابلی است که با بیانی شاعرانه و با مضمونی اخلاقی ارائه شده است.
مبدأ جهان در انجیل
بسیار کوشش شده است تا بر مبنای اطلاعاتی که در انجیل آمده است، تاریخ آفرینش را بدست آورند. طلاب یهودی قرون وسطی تاریخ آفرینش را 3760 سال پیش از میلاد میدانستند و تقویم یهودیها مبدا تاریخ را از آن زمان به حساب میآورد. جیمز اوشر (James Ussher) ، سراسقف کلیسای انگلیکان (Angelican) در سال 1656 میلادی تاریخ آفرینش را محاسبه کرد و بر طبق نظر او آفرینش درست در ساعت 8 بعد از ظهر روز 22 اکتبر 4004 قبل از میلاد صورت گرفته است. بعضی از روحانیان کلیسای ارتدوکس (Orthadox) یونانی ، آفرینش را پیش از 5508 قبل از میلاد میدانستند.
نخستین ضربه بر عقاید روحانیون مسیحی
نخستین ضربتی که به این عقیده وارد شد کتاب «تئوری زمین» بود که جیمز هاتون (James Hatton) فیزیکدان اسکاتلندی در سال 1785 میلادی منتشر کرد. او کتاب خود را با این موضوع آغاز کرده بود که فرآیندهای طبیعی که بر سطح زمین روی میدهند (مانند پیدایش و فرسایش کوهها ، تغییر مسیر رودخانهها و غیره) تقریبا با همین سرعت در تمام عمر روی زمین روی دادهاند. از این اصل چنین بر میآید که برای پدید آمدن پدیدههایی که بر روی زمین مشاهده میشود، فرآیندها باید مدتی طولانی روی داده باشند. بنابراین عمر زمین نمیتواند هزارها سال باشد بلکه میلیونها سال است.
روش دیگر برای تخمین عمر زمین
راه دیگر برای اندازه گیری عمر زمین تخمین سرعت انباشته شدن نمک در اقیانوسها بود. این پیشنهاد نخستین بار ، پیش از سال 1715 ، بوسیله ادموند هالی (Edmond Halley) اختر شناس انگلیسی مطرح شد. رودها بطور پیوسته نمکها را میشویند و به دریا میبرند. چون در اثر تبخیر فقط آب خالص از آب دریا جدا میشود، غلظت نمک به تدریج زیاد میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
آسپیرین
یک داروی ضد التهاب غیر استروئیدی است که معمولا به عنوان ضد درد و تب بر مورد استفاده قرار میگیرد. این دارو بدون نسخه پزشک قابل تهیهاست.
چارلز فردریگ گرهارت در سال ۱۸۵۹ موفق به تهیه استیل سالیسیلیک اسید ناخالص شد.
/
چارلز فردریک گرهارت. شیمد دان فرانسوی و کاشف آسپرین.
آسپرین یکی از پر طرفدارترین دارو ها در دنیاست . هر سال ۵۰۰۰۰ میلیون قرص آسپرین در جهان مصرف میشود. در بریتانیا هر فرد سالانه ۷۰ قرص آن را جدا یا همراه با مسکنهای دیگر ، کافیین یا ویتامین “ث” مصرف میکند . آسپرین علاوه بر خاصیت تسکین دهندگی ، تب بر و ضد التهاب هم هست ، ضمن اینکه اثرهایی نظیر ایجاد زخمهای گوارشی و جلوگیری از لخته شدن خون را نیز از خود نشان میدهد . اما مصارف امروزه آسپرین عبارتند از :پیشگیری از بیماریهای قلبی ۳۷.۶% ورم مفاصل ۲۳.۳% سر درد ۱۳.۸% بدن درد ۱۲.۲% و دردهای دیگر ۱۴.۱% در گذشته های دور در بعضی از گونه های درخت بید ” نظیر بید ، سپیدار ، راش همیشه سبز و انگورک و اسپیره کوهی ” بدلیل وجود سالسیلاتها خواصی دیده میشد که بعد ها همین امر منجر به کشف آسپرین گردید . بقراط حدود ۲۴۰۰ سال پیش برگهای درختان گونه های بید و شیره درختان گونه تبریزی را برای بیماریهای چشمی و به هنگام وضع حمل تجویز میکرد ، بسیاری از پزشکان در قدیم از برگ درخت بید بعنوان دارو در درمان بیماریهای نظیر نقرس ، قولنج ، درمان سیاتیک ،تب ولرز و… استفاده میکردند . البته باید این نکته را هم ذکر کرد که تا دهه ۱۸۵۰ از تریاک بعنوان ماده مسکن و پوست سین کونای پرویی برای تسکین تب و التهاب استفاده میشد ، اما با انتشار کتاب اعترافات یک انگلیسی تریاک خور در ۱۸۲۲ خطرهای تریاک آشکار شد ، ضمن اینکه در ایام جنگهای ناپلیون ، ورود پوست سین کونا به اروپا مختل شد و همین امر به همراه محدودیتهای مکانی رشد درخت پرویی باعث شد تا دانشمندان دوباره به مطالعه پوست بید علاقمند شوند.
آسپرین به صورت قرص های سفید یا بلور های سوزنی شکل یا به صورت پودرهای بلورین موجود می باشد، آسپرین یک مسکن موقتی و آنی خوبی است که تداوم افزایش تولید و فروش آن در طول 20 سال گذشته قابل توجه بوده است و بخاطر فوایدش از سایر مسکن ها به طور چشم گیری پیشی گرفته است. خصوصیات:
2) وزن مولکولی آن 180 می باشد.
3) نقطه ذوب آن ما بین 135 تا 137 درجه سلسیوس می باشد.
4) نقطه جوش آن 140 درجه سلسیوس است که در این درجه حرارت تجزیه می گردد.
5) آسپرین دارای بلورهای سوزنی شکل است.
6) آسپرین در آب به مقدار کم و در الکل به مقدار زیاد محلول می باشد.
کاربرد و مصارف:
1) آسپرین در داروهای برطرف کننده سردرد (مسکن ها) استفاده می شود.
2) اسپرین در داروهایی که فقط با مجوز پزشک فروخته می شوند استفاده می شود.
3) آسپرین در تولید قرص های APC مصرف می شود.
آسپرین از ترکیب اسید سالیسیلیک و انیدرید استیک در حضور مقدار کمی سولفوریک اسید غلیظ تولید می شود.
روش تهیه :
یک گرم اسید سالسیلیک را داخل ارلن خشک ریخته و 1.5 میلی لیتر انیدرید استیک و 1 الی 2 قطره اسید سولفوریک غلیظ به ان اضافه کنید و با چرخش ارلن سعی کنید کلیه مواد با هم مخلوط شوند . ارلن را به مدت 15 دقیقه در حمام اب در دمای 60 درجه سانتیگراد نگه دارید و در این مدت محتویات ارلن رابا چرخش هم بزنید. پس از این مدت 15 میلی لیتر اب سرد به ارلن اضافه کنید که اسپرین به صورت بلورهای جامد ظاهر میگردد. ان را با قیف بوخنر صاف کنید. برای خالص سازی اسپرین مقدار بدست امده را در 3 میلی لیتر اتانول و 7 میلی لیتر اب در گرما حل کنید و کریستالیزه نمایید.
منابع
آسپرین و سایر داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی؛ گردآوری: بابک بدایت، آرش بدایت؛ ناظر: علی جواد زاده؛ تهران، نشر تیمورزاده، طبیب، ۱۳۸۴؛ شابک: ۹۶۴-۴۲۰-۰۷۲؛
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
آداب و فرهنگ ایرانیان
گزینوفون مینویسد: کودکان ایرانی در مدارسشان فنون قضاوت و عدالت و اداره میآموزند. معلمان در این مدارس قضایای مختلف را برای شاگردان بهتمرین میگذارند، اتهامات فرضی ازقبیل دزدی و راهزنی و رشوهخواری و تقلبکاری و تعدی و اموری که معمولاً اتفاق میافتد را برضد برخی از دانشآموزان مطرح میکنند و از دانشآموزانِ دیگر میخواهند تا دربار? آنها حکم داده مرتکب چنین بزههائی را کیفر دهند. آنها همچنین یاد میگیرند که بهکسانی که اتهام ناروا بهدیگران میزنند نیز کیفر دهند. درنتیج? چنین آموزشهائی کودکانِ ایرانی از سنینِ اولی? عمرشان با بدیها و نیکیها آشنا میشوند و میکوشند که خودشان را بهبهترین خصلتها بیارایند و در آینده مرتکب اعمال خلاف نشوند. آنها حتی میآموزند که کسیکه توانِ انجام کار سودمندی برای دیگران دارد ولی از انجامش خودداری میورزد را نیز مجازات کنند؛ زیرا خودداری از انجام کار نیک در عین توانِ انجام آن را ناشکری دربرابر نعمتهای خدا میشمارند، و ناشکری را درخور کیفر میدانند. این از آنرو است که آنها عقیده دارند که انسان ناشکر نسبت به ادای وظیفهاش در قبال پدر و مادر و اطرافیان و جامعه و کشورش سستی و اهمال میکند؛ و کسیکه در انجام وظیفهاش اهمال کند انسان بیشرمی است که ممکن است مرتکب هر کار خلاف اخلاقی بشود. از دیگر آموزشهائی که در این مدارس بهکودکان داده میشود تسلط بر نفس و نظارت بر خویش و نظارت بر کردارهای دیگران، و اطاعت کهتران از مهتران و کاردیدگان است. ایرانیان همچنین بهکودکان میآموزند که چهگونه در خورد و نوشْ جانب اعتدال را مراعات کنند؛ بههمین جهت، دانشآموزان نه با مادرانشان که با آموزگارانشان غذا میخورند، و این غذا را نیز آنها از خانههایشان با خودشان میآورند. کودکان درکنار این آموزشها، تیراندازی و زوبینافکنی میآموزند. اینها آموزشهائی است که تا سنین 15 و 16 سالگی بهکودکان و نوجوانان داده میشود، و پس از آن آنها وارد دوران جوانی میشوند و چیزهائی بهآنها آموخته میشود که مخصوص بزرگسالان است
افلاطون مینویسد: بزرگزادگان ایرانی در هفتسالگی اسبسواری میآموزند؛ چهار آموزگارِ فرزانه برای آموزشِ آنها گماشته میشوند. خردمندترینِ آموزگار شیوههای خداپرستی و امور حکومتگری را از روی اوستا (بهتعبیر افلاطون: ماگیای زرتشت) بهآنها آموزش میدهد؛ درستکارترین آموزگار بهآنها میآموزد که در هم? زندگی راستگو و راستکردار باشند؛ خوددارترین آموزگار شیوههای حکومت بر خویشتن را بهآنها میآموزد؛ و دلیترین آموزگار بهآنها میآموزد که دلیر و بیباک باشندهرودوت در سخن ازخصلتهای ایرانیان مینویسد که ایرانیان دروغ را بزرگترین گناه میدانند، و وامداری را ننگ میشمارند، و میگویند وامداری از اینرو بد و ناپسند است که کسیکه بدهکار باشد مجبور میشود که دروغ بگوید؛ از اینرو همواره از ننگِ بدهکار شدن میپرهیزند. ایرانیان بههمسایگان احترام بسیار میگزارند، هرچه همسایه نزدیکتر باشد بیشتر مورد توجه است و همسایگان دور و دورتر در مراتب پائینتری از احترام متقابل قرار دارند. ایرانیان هیچگاه در حضور دیگران آب دهان نمیاندارند و این کار را بیادبی بهدیگران تلقی میکنند؛ آنها هیچگاه در حضور دیگران پیشاب نمیکنند و این عمل نزد آنها از منهیات مؤکد است. در میگساری تعادل را مراعات میکنند و هیچگاه چنان زیادهروی نمیکنند که مجبور شوند استفراغ کنند یا عقلشان را از دست بدهند. ایرانیان روز تولدشان را بسیار بزرگ میشمارند و در آن روز مهمانی و جشن برپا میکنند و سفرههای گوناگون میکشند، گاو و گوسفند سرمیبرند و گوشت آنها را در میان دیگران بخش میکنند (خیرات و صدقه میدهند). آنها هیچگاه در آبِ رودخانه پیشاب نمیکنند و جسم ناپاک در آب جاری نمیاندازند؛ و اینها را از آنرو که سبب آلوده شدن آب جاری میشود گناه میشمارند
هرودوت مینویسد که ایرانیان معبد نمیسازند، برای خدا پیکره و مجسمه نمیسازند. آنها خدای آسمان را عبادت میکنند و میترا و اَناهیتا و همچنین زمین و آب و آتش را میستایند. آنها حیوانات را در جاهای پاک قربانی میکنند و گوشت قربانی را در میان مردم تقسیم میکنند و عقیده ندارند که باید چیزی از آن را بهخدا داد، زیرا میگویند که آنچه بهخدا میرسد و خشنودش میسازد روح قربانی است نه گوشت او. وقتی میخواهند قربانی بدهند حیوان را بهجائی که فضای باز است میبرند، آنگا بهدرگاه خدا دعا میکنند. در دعاکردن نیز رسم نیست که حسنات را برای شخصِ خود بطلبند، بلکه برای پادشاه و هم? مردم کشور دعا میکنند و خودشان را نیز یکی از اینها میشمارند
زرتشت میگوید: پروردگارا! آنگاه که تو مردم را بهنیروی مینَویِ خویش آفریدی و قدرت درک و شعور بهآنها دادی؛ آنگاه که تو جسم را با جان درآمیختی؛ آنگاه که تو کردار و آموزش را پدید آوردی، چنین مقرر کردی که هرکسی برطبق اراد? آزاد خودش تصمیم بگیرد و عمل کند. چنین است که دروغآموز و راستآموز، یعنی هم آنکه نمیداند و هم آنکه میداند، هرکدام برطبق خواستِ درونی و ذهنیتِ خویش بهبانگ بلند تعلیم میدهد و مردم را بهسوی خویش فرامیخوانَد. انسان نیکاندیشی که در انتخاب راهش مُرَدَّد است آرمَئیتی معنویتِ راهگشای خویش را بهاو میبخشد تا راه درست را برگزیندانسانِ باخردی که خردِ اندیشهورِ خویش را بهکار میگیرد با گفتار و کردارش عدالتخواهی و راستکرداری و نیکاندیشی را گسترش میدهد، پروردگارا، چنین کسی بهترین یاورِ تو است.
کسیکه با رهنمودگیری از خرد مینوی خویش بهترینها را از راه کلامِ آموزند? اندیش? نیک توسط زبانش و از راه کردارِ پارسایانه توسط دستهایش انجام دهد، اهورَمَزدا را که آفریدگارِ عدالت است بهبهترین وجهی شناخته است.هرکه بهوسیل? اندیشه و گفتار و کردار نیک با بدی بستیزد تا بدی را از میان بردارد و بدکاران را راهنمائی کند تا از بدی دست بکشند و بهنیکی بگرایند اراد? اهورَمَزدا را بهنحو خوشنودگرانهئی تحقق بخشیده است.
کسی که راه راستی و خوشبختی ابدی یعنی راهی که به سوی جایگاه اهورَمَزدا رهنمون باشد را در زندگیش در این جهانِ مادی بهما نشان دهد بهبهترین و برترین خوشی خواهد رسید. پرودگارا! چنین کسی همچون تو پاک و آگاه و دانا استیک کاهن بزرگ بابلی دربار? کوروش بزرگ چنین نوشته است:
در ماه نیسان در یازدهمین روز (روز 12 فروردین) که خدای بزرگ بر تختش جلوس داشت... کوروش بهخاطر باشندگانِ بابل امانِ همگانی اعلان کرد.... او دستور داد دیوارِ شهر ساخته شود. خودش برای اینکار پیشقدم شد و بیل و کلنگ و سطل آب برداشت و شروع به ساختنِ دیوار شهر کرد.... پیکرههای خدایانِ بابل، هم زنخدا هم مردخدا، همه را بهجاهای خودشان برگرداند. اینها خدایانی بودند که سالها بود از نشیمنگاهشان دور کرده شده بودند. او با این کارش آرامش و سکون را بهخدایان برگرداند. مردمی که ضعیف شده بودند بهدستور او دوباره جان گرفتند، زیرا پیشترها نانشان را از آنها گرفته بودند و او نانهایشان را بهایشان بازگرداند.... اکنون بههم? مردم بابل روحی? نشاط و شادی داده شده است. آنها مثل زندانیانیاند که درهای زندانشان گشوده شده باشد. بهکسانیکه در اثر فشارها در محاصره بودند آزادی برگشته است. هم? مردم از اینکه او (یعنی کوروش) شاه است خشنودند.
کاهن بزرگ مصر دربار? داریوش بزرگ چنین نوشته است:
شاهنشاه داریوش، شاهِ هم? کشورهای بیگانه، شاه مصر عُلیا و سُفلی وقتی در شوش بود بهمن فرمان داد که بهمصر برگردم و تأسیسات حیاتبخش پزشکی مصر را نوسازی کنم. ... آنگونه که شاهنشاه فرمان داده بود مأموران شاهنشاه مرا از اینزمین بهآن زمین بردند تا به مصر رساندند. هرچه شاهنشاه دستور داده بود را انجام دادم. کارمندان را بهخدمت گرفتم همه از خاندانهای سرشناس نه از مردم عادی. آنها را زیر دستِ کاردانان و استادان گماشتم تا پیش? پزشکی فراگیرند. فرمان شاهنشاه چنین بود که باید همه چیزهای شایسته و بایسته بهآنها تحویل داده شود تا پیش? خود را بهخوبی انجام دهند. من هرچه لازم بود و هر ابزاری که پیشترها در کتابها مقرر شده بود را در اختیار آنها گذاشتم. شاهنشاه چنین دستور داده بود، زیرا بهفضیلت این علم واقف بود. او میخواست که بیماران شفا یابند. او اراده کرده بود که ذکر خدایان را جاوید سازد، معابد را آباد بدارد، جشنها و اعیاد دینی با شکوه بسیار برگزار شود
از ویژگیهای فرهنگ ایرانی آن بود که هیچ انسانی دارای تقدس شمرده نمیشد، بلکه تقدس خاص خدا و ایَزدان و فضایل ملکوتیِ هفتگانه بود که ضمن سخن از زرتشت شاختیم. به همین سبب بوده که در تمام دوران هخامنشی و پارتی و ساسانی هیچ زیارتگاهی برای هیچ انسانی، نه برای مغان و نه آتَروَنان و نه هیربدان، ساخته نشد. و از همینرو است که واژههائی معادل «عصمت» و همچنین «زیارت» به مفهوم مذهبیش (زیارت بهمفهومی که ما پس از مسلمانیمان شناختهایم) در زبان ایرانی ساخته نشده است. و از آنجائی که در فرهنگ ایرانی هیچ انسانی در هر مقامی که باشد دارای تقدس و عصمت نیست، عقیده به اینکه انسان بتواند واسطه و شفیع میان انسان و خدا شود نیز در فرهنگ ایرانی وجود نداشت. زرتشت نیز واسط? میان انسانها و خدا شمرده نمیشد بلکه آموزگاری بود که نیکبودن و نیکزیستن را به انسانها آموخته بود. انبیای قوم سامی هم در حیاتشان و هم همیشه پس از مرگشان واسطههای میان خدا و مریدان خویش شمرده میشدند، و مریدانشان بهانداز? فرمانهائی که برای انبیاء و جانشینانِ انبیاء میبردند و بهاندازهئی که به معبد خدمت میکردند و ثمر? تلاش و کارشان را به عنوان زکات و صدقات به متولیان معبد میدادند انتظار داشتند که انبیاء و رهبران دینشان در زندگیشان و حتی پس از مرگشان برایشان نزد خدایشان وساطت کنند (شفیع بشوند) تا خدا از خطاهایشان درگذرد؛ یعنی مردگان نیز واسطه میان انسان و خدا بودند. اما در دین ایرانی هیچگاه چنین باوری دربار? انسانهای زنده و مرده شکل نگرفت.
از دیگر ویژگی فرهنگ ایرانی آن بود که هیچکدام از عیدهای ایرانی با برگزاری مراسم برای هیچ انسانی در ارتباط نبود بلکه هرکدام از عیدها (نوروزِ کوچک که اکنون نوروز گوئیم، نوروز بزرگ که اکنون سیزده بهدر گوئیم، مهرگان، سده، و جشنی که اکنون چارشنبه سوران گوئیم) مراسمی بود که برای پیوند با طبیعت برگزار میشد و مستقیماً با تحولات طبیعی در ارتباط بود. دین ایرانی به شادزیستی بهای بسیار داده بود، و از اینرو عید ایرانی نه مراسم عبادی بلکه سور و سرود و رقص دستهجمعی بود و جشنهایش مراسم شادی و سور و ستایش زیباییها بود. در فرهنگ ایرانی نه برای بزرگداشت انسانها حتی زرتشت مراسم دینی برگزار میشد و نه برای هیچکدام از شخصیتهای دیگر. این از آنرو بود که ایرانی برای هیچ انسانی تقدس و عصمت قائل نبود تا بهخاطرش مراسم دینی برپا کند. ایرانی برای طبیعت جشن برپا میکرد و همراه با طبیعت ابراز شادی و سرور مینمود.
نماز نیز در دین ایرانی نه همچون نمازِ ادیان سامی ستایش پیامبرشاه و انسانهای مدعیِ نمایندگیِ خدا و ستایش اعضای خانواد? پیامبرشاه، و نه دعا و تضرع و ابراز خواری و ذلت در حضور خدا بهخاطر جلب ترحم خدای جبّار، بلکه ستایش ارزشها و پدیدههای سومند بود که جلوههای عینیِ رحمت آفریدگار شمرده میشدند. بهعبارتِ دیگر، نماز در دین ایرانی مجموعهئی از سرودهای ستایشِ ارزشها و پدیدههائی بود که در خدمت سعادت بشر بودند؛ و در میان اینها سپنتَ?مَنیو و وهومنَ? و اَرتَ? از مقام والائی برخوردار بودند و در نمازها بیشتر از همه مورد ستایش قرار میگرفتند، بهعلاوه مهر و ناهید و باران و آبِ جاری و کشتزار و زمینِ بارور و ستورانِ سودمند و مادران و زنان ستایش میشدند؛ و اینرا در گفتار زرتشت دیدیم. بهعبارت دیگر، آنچه نماز در دین ایرانی را تشکیل میداد سرود تلقین بهخود برای همسان شدن با هم? آفریدگان سودمند و خدمترسان به بشریت بود. این نیایشها بهانسان میآموزد که هر فردی چنانچه از این فضایل پیروی کند و اینها را در درون خویشتن بپرورد و خودیشتن را با آنها همسان سازد خواهد توانست که بهبلندترین مرحله از تکامل انسانی رسیده خداگونه شود، و در اینباره هیچ تفاوتی میان انسانها وجود ندارد.
دربار? نظام طبقاتی دوران ساسانی در کتاب مینوی خرد چنین میخوانیم:
حکیم از خِرَدِ مینوی پرسید: تکلیف معین و مشخص و متمایز فقیهان و ارتشتاران و کشاورزان چیست؟خرد مینوی پاسخ داد: تکلیف فقیهان آن است که دین خدا را نگهبانی کنند، عبادات را به شایستگی برگزار کنند، خداشناسی را به مردم یاد بدهند، مردم را با گفتار و کردار نیک آشنا کنند، راه سعادت جاویدان اخری را به مردم نشان بدهند و مردم را از نیتج? بدکرداری که بدبختی اخروی در پی دارد بیاگانند.
تکلیف ارتشتاران آن است که جلو دشمنان کشور را بگیرند، از مرزهای کشور پاسداری و نگهبانی کنند، و امنیت و آرامش را برای مردم کشور تأمین کنند.
و تکلیف کشاورزان آن است که زمین را با کار و فعالیت آباد کنند و برای مردم جهان ثروت و خوشی و شادی بیاورند.حکیم از خرد مینوی پرسید: تکلیف پیشهوران چیست؟
خرد مینوی گفت: تکلیف پیشهوران آن است که بهکاری که در آن تخصص ندارند دست نزنند، و کارهائی که در آنها تخصص دارند را بهبهترین وجهی انجام دهند، و در قبال کارهائی که انجام میدهند مزد درخور دریافت کنند. کسی که کاری انجام میدهد که در آن تخصص ندارد آن کار را خراب میکند و کارش بیثمر میماند. چنین کسی کاری که انجام میدهد چونکه نمیتواند بهشایستگی انجام دهد کارش بهمثاب? نوعی گناهکاری است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
آهن ربا
به اشیایی که میدان مغناطیسی تولید کنند، آهنرُبا گفته میشود. آهنربا جهت جداسازی ضایعات آهنی در صنایع مختلف کاربرد دارد و در انواع مختلف دستی، الکتریکی، دائم و ... وجود دارد. نوعی از آهنرباها در دزدگیر لباس کاربرد دارد و برای جدا کردن تگهای لباسها استفاده میشود.
معنای لغوی
/
اثر خاصیت مغناطیسی
آهنربا از دو بخش آهن و -ربا از فعل ربودن تشکیل شده. کاربرد واژههایی مانند آهنربا و کهربا در فارسی پیشینه طولانی دارد.
برابر اروپایی آن: اولین شرح مغناطش به یونانیان قدیم باز میگردد که این اسم را به مغناطیس دادند. این اسم از مگنزیا که نام یک دهکدهٔ یونانی است، مشتق شدهاست. از لحاظ لغوی Magnet به معنی «سنگی از اکسید منیزیم» است. این سنگ حاوی مگنتیت (Fe۲O۳) بود و هنگام مالش آن به آهن، آن را آهنربا میکرد. نظریهٔ دیگر این است که این واژه از ریشهٔ واژهٔ فارسی «مگ» میباشد و این واژه magnet به همراه واژهٔ magic از ریشهٔ واژهٔ پارسی mag میباشند، که خود برگرفته از مغان ایران است.
تاریخچه
تلاش جدی برای استفاده از قدرت پنهان مواد مغناطیسی بسیار پس از کشف آن انجام شد. به عنوان مثال در قرن ۱۸ام با ادغام تکههای کوچک مواد مغناطیسی تکهٔ بزرگتری بدست آمد که مشخص شد توانایی بلند کردن قابل توجهی دارد.
پس از اینکه اورستد در سال ۱۸۲۰ کشف کرد که جریان الکتریکی میتواند میدان مغناطیسی به وجود آورد، پیشرفتهای زیادی در این زمینه حاصل شد.
استورگن دانش خودش را با موفقیت برای ساخت اولین آهنربای الکتریکی در سال ۱۸۲۵ بکار برد. با اینکه دانشمندان زیادی (از قبیل گاوس، ماکسول و فارادی) با این پدیده از دیدگاه تئوریک درگیر شدند، اما توصیف درست مواد مغناطیسی به فیزیکدانان قرن بیستم نسبت داده میشود.
/
چینش فریمغناطیس
/
کیوری و ویس در شفافسازی پدیدهٔ مغناطش دائمی و وابستگی دمایی آن موفق بودند. ویس فرضیهٔ وجود حوزههای مغناطیسی را مطرح کرد تا توضیح دهد که مواد چگونه میتوانند آهنربا شده یا خاصیت مغناطیسی کل آنها صفر شود.
/
جداساز دستی مغناطیسی مواد معدنی سنگین
جزئیات خواص دیوارههای این حوزههای مغناطیسی توسط بلوچ، لاندو و نیل بررسی شد.
کاربرد
/
آهنرباها کاربردهای زیادی در اسباب بازیها دارند. میلههای مغناطیسی M شکل، برای ساخت شکلهای گوناگون به گویهای فلزی متصل شدهاند
مواد مغناطیسی جزء جدانشدنی فناوری مدرن هستند. آهنرباها یکی از اجزای مهم بسیاری از وسایل الکترونیکی و الکترومکانیکی هستند. کاربرد عمدهٔ آهنرباهای دائم در تبدیل انرژی مکانیکی به انرژی الکتریکی و بالعکس است (مانند موتورهای الکتریکی و ژنراتورها) . مغناطیسها همچنین در حافظههای مغناطیسی (صفحات هارد دیسک و فلاپیدیسکها و کارتهای پلاستیکی حافظه) کاربرد دارند.
همچنین آهنرباها در صنایع مختلف جهت جداسازی ضایعات آهن کاربرد فراوان دارند.