لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
مقدمه
کمرویی و کناره گیری کودک کوششی برای خود داری از ارتباط با محیط اطراف است .
کودک کمرویی و گوشه گیر ممکن است از موقعیت هایی مانند : شکست ، انتقاد ، کمبود اعتماد به نفس ، دستپاچگی یا تحقیر ترس داشته باشد . متأسفانه کودکان کمرو و کناره گیر معمولاً مورد توجه قرار نمی گیرند ؛ علت نیز آن است که نسبت به کودکان دیگر ، کمتر توجه اطرافیان خود را به خود جلب می کنند . کمرویی به ندرت مادرزادی است .
این رفتار هنگامی به وجود می آید که در اثر تربیت غلط ، کودک به ارزش های اصیل خود بی اعتنا و در نتیجه مردم گریز می شود .
کمرویی را نمی توان یک عارضه ی ساده ی روانی قلمداد کرد ، زیرا از مجموعه ای از اختلالات و نا بهنجاری هایی تشکیل می شود که گاهی ریشه ومنشاء آن به دوران کودکی تعلیم و تربیت غلط والدین و مربیان که هر گونه اعتماد به نفسی را در فرزند و شاگرد خود از بین می برند ، می رسد .
برانیه کمرویی را نوعی بیماری روانی تلقی می کند که ابتدا در ضمیر باطن ریشه می دواند و مزمن می شود سر انجام جسم را از حرکت می اندازد .
اگر کسی نتواند این عارضه روحی در خویش از بین ببرد ، هرگز از زندگی شاد و موفق و آمیخته با آرامش و اعتدال برخوردار نخواهد شد .
کمرویی : یک مسئله ی پیچیده
ارائه یک تعریف مشخص از"کمرویی" تقریباً غیر ممکن است . زیرا علائم ونشانه های آن ازفردی به فرد دیگر متفاوت است . با این همه می توان به انواع زیر اشاره کرد :
کسانی که همیشه کمرو هستند
- کسانی که گاهی اوقات کمرو هستند
- کمرویی های افراطی که شخصیت و فعالیت های آنها به دلیل کمرویی به شدت آسیب دیده است .
به طور کلی کمرویی به یک عدم تطابق موقتی و یا دائمی در مواجه شدن با دیگران مرتبط است .
رفتار ها و نشانه های کمرویی که تقریباً در اغلب افراد خجالتی مشترک است ، از یک منشا ء روان شناسی سرچشمه می گیرد و معمولاً هر کدام از این رفتار ها به نوبه ی خود سبب تشدید و ظهور رفتار های دیگر می شود و به این ترتیب وارد چرخه ی معیوبی می شود که رهایی از آن بسیار دشوار است .
علت های کمرویی
علت های کاملاً جسمانی :
الف ) ضعف مزاج : کودک نحیف معمولاً ترسو می شود .
دردمند بودن در سال های اولیه ی زندگی موجب شکستگی مزاج ، مراقب و زیر سر پرستی بودن می شود – تا زمانی که در برابر ضربه ها ، زمین خوردن ها ، تغییرات هوا و درد های جزئی بتواند مبارزه کند – کودک را به وحشت از رنج بدنی و تحرک و تلاش عضلانی مبتلا می سازد .
کمی بعد ، همکلاسانش ، خصوصاً به سبب آن که نشانه های ضعف و ناتوانی در او می بیند ، با وی خشونت و بد رفتاری می کنند .
تعلیم و تربیت نا درست ، آثار بیماری های کاملاً شفا نیافته یا فشار های طافت سای دوران تحصیل ، کافی است تا بسیاری از کودکان را از وضع عادی دور کند .
برای پیشگیری از این وضع ، بهترین راه این است که میل به کوشش – اعم از جسمی و ذهنی – به کنش ، به کارایی و به چابکی را در نو جوانان بپرورانیم .
ب ) ظاهر ناموزون : کسی که چهره ای دپسند و اندامی موزون دارد به ندرت کمرو است . زیرا چنین کسی توجه ، یا بهتر است بگوییم تحسین دیگران را به خود جلب می کند .
ممکن است کسی زشت و بد قواره ولی با جسارت باشد . اما افراد آسیب پذیر هم هستند که حواس خود را بر کم ترین نا جوری در قیافه ، یا موهای سر یا . . . متمرکز می کنند و احساس سر افکندگی می نمایند تا به آن جا که گمان می کنند همه ی مردم این عیب ها را می بینند .
بچه ها نسبت به تلقین هایی که از سوی پدر و مادر و اطرافیان در یافت می کنند بسیار حساس و تأ ثیر پذیر ند . در کمرویی ناشی از زشت بودن روحیه وظیفه ای سنگین بر عهده دارد .
اولین نشانه ی کمرویی ناشی از علت های جسمانی ، از همان دوران آمادگی رفتن کودکان شروع می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
مقدمه
کمرویی و کناره گیری کودک کوششی برای خود داری از ارتباط با محیط اطراف است .
کودک کمرویی و گوشه گیر ممکن است از موقعیت هایی مانند : شکست ، انتقاد ، کمبود اعتماد به نفس ، دستپاچگی یا تحقیر ترس داشته باشد . متأسفانه کودکان کمرو و کناره گیر معمولاً مورد توجه قرار نمی گیرند ؛ علت نیز آن است که نسبت به کودکان دیگر ، کمتر توجه اطرافیان خود را به خود جلب می کنند . کمرویی به ندرت مادرزادی است .
این رفتار هنگامی به وجود می آید که در اثر تربیت غلط ، کودک به ارزش های اصیل خود بی اعتنا و در نتیجه مردم گریز می شود .
کمرویی را نمی توان یک عارضه ی ساده ی روانی قلمداد کرد ، زیرا از مجموعه ای از اختلالات و نا بهنجاری هایی تشکیل می شود که گاهی ریشه ومنشاء آن به دوران کودکی تعلیم و تربیت غلط والدین و مربیان که هر گونه اعتماد به نفسی را در فرزند و شاگرد خود از بین می برند ، می رسد .
برانیه کمرویی را نوعی بیماری روانی تلقی می کند که ابتدا در ضمیر باطن ریشه می دواند و مزمن می شود سر انجام جسم را از حرکت می اندازد .
اگر کسی نتواند این عارضه روحی در خویش از بین ببرد ، هرگز از زندگی شاد و موفق و آمیخته با آرامش و اعتدال برخوردار نخواهد شد .
کمرویی : یک مسئله ی پیچیده
ارائه یک تعریف مشخص از"کمرویی" تقریباً غیر ممکن است . زیرا علائم ونشانه های آن ازفردی به فرد دیگر متفاوت است . با این همه می توان به انواع زیر اشاره کرد :
کسانی که همیشه کمرو هستند
- کسانی که گاهی اوقات کمرو هستند
- کمرویی های افراطی که شخصیت و فعالیت های آنها به دلیل کمرویی به شدت آسیب دیده است .
به طور کلی کمرویی به یک عدم تطابق موقتی و یا دائمی در مواجه شدن با دیگران مرتبط است .
رفتار ها و نشانه های کمرویی که تقریباً در اغلب افراد خجالتی مشترک است ، از یک منشا ء روان شناسی سرچشمه می گیرد و معمولاً هر کدام از این رفتار ها به نوبه ی خود سبب تشدید و ظهور رفتار های دیگر می شود و به این ترتیب وارد چرخه ی معیوبی می شود که رهایی از آن بسیار دشوار است .
علت های کمرویی
علت های کاملاً جسمانی :
الف ) ضعف مزاج : کودک نحیف معمولاً ترسو می شود .
دردمند بودن در سال های اولیه ی زندگی موجب شکستگی مزاج ، مراقب و زیر سر پرستی بودن می شود – تا زمانی که در برابر ضربه ها ، زمین خوردن ها ، تغییرات هوا و درد های جزئی بتواند مبارزه کند – کودک را به وحشت از رنج بدنی و تحرک و تلاش عضلانی مبتلا می سازد .
کمی بعد ، همکلاسانش ، خصوصاً به سبب آن که نشانه های ضعف و ناتوانی در او می بیند ، با وی خشونت و بد رفتاری می کنند .
تعلیم و تربیت نا درست ، آثار بیماری های کاملاً شفا نیافته یا فشار های طافت سای دوران تحصیل ، کافی است تا بسیاری از کودکان را از وضع عادی دور کند .
برای پیشگیری از این وضع ، بهترین راه این است که میل به کوشش – اعم از جسمی و ذهنی – به کنش ، به کارایی و به چابکی را در نو جوانان بپرورانیم .
ب ) ظاهر ناموزون : کسی که چهره ای دپسند و اندامی موزون دارد به ندرت کمرو است . زیرا چنین کسی توجه ، یا بهتر است بگوییم تحسین دیگران را به خود جلب می کند .
ممکن است کسی زشت و بد قواره ولی با جسارت باشد . اما افراد آسیب پذیر هم هستند که حواس خود را بر کم ترین نا جوری در قیافه ، یا موهای سر یا . . . متمرکز می کنند و احساس سر افکندگی می نمایند تا به آن جا که گمان می کنند همه ی مردم این عیب ها را می بینند .
بچه ها نسبت به تلقین هایی که از سوی پدر و مادر و اطرافیان در یافت می کنند بسیار حساس و تأ ثیر پذیر ند . در کمرویی ناشی از زشت بودن روحیه وظیفه ای سنگین بر عهده دارد .
اولین نشانه ی کمرویی ناشی از علت های جسمانی ، از همان دوران آمادگی رفتن کودکان شروع می
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
راه های مقابله با افسردگی
لطفا دقت کنید که دستورالعمل های زیر را تحت هیچ شرایطی نباید بدون نظر درمانگر با صلا حیتی به کار گرفت. انجام هر یک از موارد زیر بدون کمک تخصصی یک روانشناس بالینی ممکن است سودی برای شما نداشته باشد و به دلیل ماهیت افسردگی که قسمت عمده آن اعوجاج در تفکر است شاید نتوانید آنها را به درستی به کار گیرید.
▪ اگر افسرده اید قبل از هر اقدامی باید بدانید «بدون آن که متوجه باشید» نه تنها به صورت منفی فکر می کنید بلکه به شیوه ای سوگیرانه فکر می کنید. به عبارت بهتر این شما نیستید که تفکر سوگیرانه دارید بلکه این افکار شماست که نسبت به شما سوگیری دارد و به شیوه ای دلبخواه هدایتتان می کند. قبل از هر چیز بدانید که این افسردگی شماست که از شما می خواهد به موسیقی غم انگیز گوش دهید، به دیدن تئاترهای حزن آور بروید، داستان های تلخ پیرامون هستی بخوانید و حتی داستان ها و عبارت های غم انگیز بگویید.
▪ تا می توانید فعال تر شوید. افسردگی یک دور باطل است. نیروی شما را از لحاظ روانی و جسمی کاهش می دهد. هر چیزی سخت و بزرگ جلوه می کند. به زودی خسته می شوید. افسردگی باعث می شود کمتر به کار و فعالیت مثبت بپردازید. کم کار می کنید و بعد خود را ملامت می کنید که تن به کار نمی دهید. در نهایت به این باور می رسید که هیچ کاری از شما ساخته نیست و هرگز نخواهید توانست از افسردگی رها شوید. نتیجه این دور باطل این است که افسردگی تان هر چه بیشتر و انجام کارها مشکل تر و مشکل تر می شود و بدین ترتیب این روند خسته کننده ادامه می یابد. «فعال تر شدن» یکی از راه های شکستن این حلقه معیوب است و چندین حسن دارد:
الف) فعالیت احساس خوبی در شما پدید می آورد. کمترین فایده اش این است که توجه ذهن را از احساس های دردناک به جاهای دیگر معطوف می کند. ممکن است شما را متوجه چیزهایی کند که می توانید از وجود آنها لذت ببرید. فقط کافی است آنها را مورد آزمون قرار دهید. ب) فعالیت خستگی را در شما کم می کند. در حالت عادی وقتی خسته هستید نیاز به استراحت دارید اما وقتی افسرده اید عکس آن صادق است: احتیاج دارید که کار بیشتری بکنید. کار نکردن فقط باعث به وجود آمدن احساس وارفتگی و فرسودگی بیشتر می شود، مضاف بر اینکه موجب می شود که ذهنتان به مسایل دردناک معطوف شود و بیشتر به مشکلات خودتان بیندیشید و افسردگی تان بیشتر شود.
ج) فعالیت شما را به کار بیشتر وادار می سازد. در افسردگی انگیزه انسان کاهش می یابد تا حدی که گاها حتی کار کوچکی مثل بلند شدن، به سمت در رفتن و در را برای کسی باز کردن، کار فوق العاده شاقی به نظر می رسد. هر چقدر بیشتر به انجام کاری بپردازید، احساس فعالیت بیشتری پیدا می کنید.
د) فعالیت توانایی تفکر را در شما بالا می برد. وقتی فعالیتی را شروع کردید، مسایلی که فکر می کردید نمی توانید در آن باره کاری انجام دهید در راستای توانایی هایتان قرار می گیرد. با وجود این همه سودمندی در فعالتر شدن، شروع مجدد، کار ساده ای نیست.
علت این امر آن است که افکار یاس آور و بدبینانه که وجه بارز افسردگی به شمار می رود، مانع حرکت می شوند. وقتی افسرده هستید ممکن است فکر کنید که کاری انجام نمی دهید، پیشرفتی ندارید و از چیزی لذت نمی برید. ممکن است تنظیم وقت برایتان دشوار باشد. وقتی در مقابل انجام کاری قرار می گیرید ممکن است این فکر را بکنید: «از آن کار خوشم نخواهد آمد»، «افتضاح بار خواهم آورد» یا «این کار سختی است». این نوع افکار شما را از شروع فعالیت باز می دارند و هر چه بیشتر در حلقه معیوب نگه می دارند. پس به نکات شماره ۳ توجه کنید.
▪ برای برطرف کردن موانعی که سر راه فعال تر شدن قرار گرفته است، باید مستقیما افکار افسرده سازی را که مانع انجام کارهای موردنظرتان می شوند آماج قرار دهید. هدف شما توجه به این افکار و چالش با آنها خواهد بود به نحوی که دیگر سد راه شما نشوند. اما بیش از همه دقیقا درباره جزئیات کاری که انجام می دهید، بیندیشید و ببینید از انجام آن کار تا چه حد احساس لذت و رضایت می کنید. نکته ای که بدین ترتیب کشف می شود، کمک می کند تا طوری زمان بندی کنید که بهترین نتیجه را از فعالیت های هر روز خود بگیرید. نام این کار را «برنامه ریزی فعالیت» می گوییم. برای این کار دو گام ضرورت دارد:
۱) گام اول - خود بازنگری
منظور از خودبازنگری، به طور ساده یعنی مشاهده یا زیرنظر گرفتن الگوی فعالیت های خودتان. در خودبازنگری آنچه را انجام می دهید ساعت به ساعت یادداشت می کنید. این یادداشت ها به شکلی مستند نشان خواهند داد که وقتتان را چطور می گذرانید و میزان رضایت خاطر شما و میزان رضایت خاطر شما از آنچه انجام می دهید با مراجعه به این یادداشت ها معلوم می شود. نکات زیر را به مدت چند روز در برگه های یادداشت ثبت کنید:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
راه های مقابله با افسردگی
لطفا دقت کنید که دستورالعمل های زیر را تحت هیچ شرایطی نباید بدون نظر درمانگر با صلا حیتی به کار گرفت. انجام هر یک از موارد زیر بدون کمک تخصصی یک روانشناس بالینی ممکن است سودی برای شما نداشته باشد و به دلیل ماهیت افسردگی که قسمت عمده آن اعوجاج در تفکر است شاید نتوانید آنها را به درستی به کار گیرید.
▪ اگر افسرده اید قبل از هر اقدامی باید بدانید «بدون آن که متوجه باشید» نه تنها به صورت منفی فکر می کنید بلکه به شیوه ای سوگیرانه فکر می کنید. به عبارت بهتر این شما نیستید که تفکر سوگیرانه دارید بلکه این افکار شماست که نسبت به شما سوگیری دارد و به شیوه ای دلبخواه هدایتتان می کند. قبل از هر چیز بدانید که این افسردگی شماست که از شما می خواهد به موسیقی غم انگیز گوش دهید، به دیدن تئاترهای حزن آور بروید، داستان های تلخ پیرامون هستی بخوانید و حتی داستان ها و عبارت های غم انگیز بگویید.
▪ تا می توانید فعال تر شوید. افسردگی یک دور باطل است. نیروی شما را از لحاظ روانی و جسمی کاهش می دهد. هر چیزی سخت و بزرگ جلوه می کند. به زودی خسته می شوید. افسردگی باعث می شود کمتر به کار و فعالیت مثبت بپردازید. کم کار می کنید و بعد خود را ملامت می کنید که تن به کار نمی دهید. در نهایت به این باور می رسید که هیچ کاری از شما ساخته نیست و هرگز نخواهید توانست از افسردگی رها شوید. نتیجه این دور باطل این است که افسردگی تان هر چه بیشتر و انجام کارها مشکل تر و مشکل تر می شود و بدین ترتیب این روند خسته کننده ادامه می یابد. «فعال تر شدن» یکی از راه های شکستن این حلقه معیوب است و چندین حسن دارد:
الف) فعالیت احساس خوبی در شما پدید می آورد. کمترین فایده اش این است که توجه ذهن را از احساس های دردناک به جاهای دیگر معطوف می کند. ممکن است شما را متوجه چیزهایی کند که می توانید از وجود آنها لذت ببرید. فقط کافی است آنها را مورد آزمون قرار دهید. ب) فعالیت خستگی را در شما کم می کند. در حالت عادی وقتی خسته هستید نیاز به استراحت دارید اما وقتی افسرده اید عکس آن صادق است: احتیاج دارید که کار بیشتری بکنید. کار نکردن فقط باعث به وجود آمدن احساس وارفتگی و فرسودگی بیشتر می شود، مضاف بر اینکه موجب می شود که ذهنتان به مسایل دردناک معطوف شود و بیشتر به مشکلات خودتان بیندیشید و افسردگی تان بیشتر شود.
ج) فعالیت شما را به کار بیشتر وادار می سازد. در افسردگی انگیزه انسان کاهش می یابد تا حدی که گاها حتی کار کوچکی مثل بلند شدن، به سمت در رفتن و در را برای کسی باز کردن، کار فوق العاده شاقی به نظر می رسد. هر چقدر بیشتر به انجام کاری بپردازید، احساس فعالیت بیشتری پیدا می کنید.
د) فعالیت توانایی تفکر را در شما بالا می برد. وقتی فعالیتی را شروع کردید، مسایلی که فکر می کردید نمی توانید در آن باره کاری انجام دهید در راستای توانایی هایتان قرار می گیرد. با وجود این همه سودمندی در فعالتر شدن، شروع مجدد، کار ساده ای نیست.
علت این امر آن است که افکار یاس آور و بدبینانه که وجه بارز افسردگی به شمار می رود، مانع حرکت می شوند. وقتی افسرده هستید ممکن است فکر کنید که کاری انجام نمی دهید، پیشرفتی ندارید و از چیزی لذت نمی برید. ممکن است تنظیم وقت برایتان دشوار باشد. وقتی در مقابل انجام کاری قرار می گیرید ممکن است این فکر را بکنید: «از آن کار خوشم نخواهد آمد»، «افتضاح بار خواهم آورد» یا «این کار سختی است». این نوع افکار شما را از شروع فعالیت باز می دارند و هر چه بیشتر در حلقه معیوب نگه می دارند. پس به نکات شماره ۳ توجه کنید.
▪ برای برطرف کردن موانعی که سر راه فعال تر شدن قرار گرفته است، باید مستقیما افکار افسرده سازی را که مانع انجام کارهای موردنظرتان می شوند آماج قرار دهید. هدف شما توجه به این افکار و چالش با آنها خواهد بود به نحوی که دیگر سد راه شما نشوند. اما بیش از همه دقیقا درباره جزئیات کاری که انجام می دهید، بیندیشید و ببینید از انجام آن کار تا چه حد احساس لذت و رضایت می کنید. نکته ای که بدین ترتیب کشف می شود، کمک می کند تا طوری زمان بندی کنید که بهترین نتیجه را از فعالیت های هر روز خود بگیرید. نام این کار را «برنامه ریزی فعالیت» می گوییم. برای این کار دو گام ضرورت دارد:
۱) گام اول - خود بازنگری
منظور از خودبازنگری، به طور ساده یعنی مشاهده یا زیرنظر گرفتن الگوی فعالیت های خودتان. در خودبازنگری آنچه را انجام می دهید ساعت به ساعت یادداشت می کنید. این یادداشت ها به شکلی مستند نشان خواهند داد که وقتتان را چطور می گذرانید و میزان رضایت خاطر شما و میزان رضایت خاطر شما از آنچه انجام می دهید با مراجعه به این یادداشت ها معلوم می شود. نکات زیر را به مدت چند روز در برگه های یادداشت ثبت کنید:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
راه های مقابله با افسردگی
لطفا دقت کنید که دستورالعمل های زیر را تحت هیچ شرایطی نباید بدون نظر درمانگر با صلا حیتی به کار گرفت. انجام هر یک از موارد زیر بدون کمک تخصصی یک روانشناس بالینی ممکن است سودی برای شما نداشته باشد و به دلیل ماهیت افسردگی که قسمت عمده آن اعوجاج در تفکر است شاید نتوانید آنها را به درستی به کار گیرید.
▪ اگر افسرده اید قبل از هر اقدامی باید بدانید «بدون آن که متوجه باشید» نه تنها به صورت منفی فکر می کنید بلکه به شیوه ای سوگیرانه فکر می کنید. به عبارت بهتر این شما نیستید که تفکر سوگیرانه دارید بلکه این افکار شماست که نسبت به شما سوگیری دارد و به شیوه ای دلبخواه هدایتتان می کند. قبل از هر چیز بدانید که این افسردگی شماست که از شما می خواهد به موسیقی غم انگیز گوش دهید، به دیدن تئاترهای حزن آور بروید، داستان های تلخ پیرامون هستی بخوانید و حتی داستان ها و عبارت های غم انگیز بگویید.
▪ تا می توانید فعال تر شوید. افسردگی یک دور باطل است. نیروی شما را از لحاظ روانی و جسمی کاهش می دهد. هر چیزی سخت و بزرگ جلوه می کند. به زودی خسته می شوید. افسردگی باعث می شود کمتر به کار و فعالیت مثبت بپردازید. کم کار می کنید و بعد خود را ملامت می کنید که تن به کار نمی دهید. در نهایت به این باور می رسید که هیچ کاری از شما ساخته نیست و هرگز نخواهید توانست از افسردگی رها شوید. نتیجه این دور باطل این است که افسردگی تان هر چه بیشتر و انجام کارها مشکل تر و مشکل تر می شود و بدین ترتیب این روند خسته کننده ادامه می یابد. «فعال تر شدن» یکی از راه های شکستن این حلقه معیوب است و چندین حسن دارد:
الف) فعالیت احساس خوبی در شما پدید می آورد. کمترین فایده اش این است که توجه ذهن را از احساس های دردناک به جاهای دیگر معطوف می کند. ممکن است شما را متوجه چیزهایی کند که می توانید از وجود آنها لذت ببرید. فقط کافی است آنها را مورد آزمون قرار دهید. ب) فعالیت خستگی را در شما کم می کند. در حالت عادی وقتی خسته هستید نیاز به استراحت دارید اما وقتی افسرده اید عکس آن صادق است: احتیاج دارید که کار بیشتری بکنید. کار نکردن فقط باعث به وجود آمدن احساس وارفتگی و فرسودگی بیشتر می شود، مضاف بر اینکه موجب می شود که ذهنتان به مسایل دردناک معطوف شود و بیشتر به مشکلات خودتان بیندیشید و افسردگی تان بیشتر شود.
ج) فعالیت شما را به کار بیشتر وادار می سازد. در افسردگی انگیزه انسان کاهش می یابد تا حدی که گاها حتی کار کوچکی مثل بلند شدن، به سمت در رفتن و در را برای کسی باز کردن، کار فوق العاده شاقی به نظر می رسد. هر چقدر بیشتر به انجام کاری بپردازید، احساس فعالیت بیشتری پیدا می کنید.
د) فعالیت توانایی تفکر را در شما بالا می برد. وقتی فعالیتی را شروع کردید، مسایلی که فکر می کردید نمی توانید در آن باره کاری انجام دهید در راستای توانایی هایتان قرار می گیرد. با وجود این همه سودمندی در فعالتر شدن، شروع مجدد، کار ساده ای نیست.
علت این امر آن است که افکار یاس آور و بدبینانه که وجه بارز افسردگی به شمار می رود، مانع حرکت می شوند. وقتی افسرده هستید ممکن است فکر کنید که کاری انجام نمی دهید، پیشرفتی ندارید و از چیزی لذت نمی برید. ممکن است تنظیم وقت برایتان دشوار باشد. وقتی در مقابل انجام کاری قرار می گیرید ممکن است این فکر را بکنید: «از آن کار خوشم نخواهد آمد»، «افتضاح بار خواهم آورد» یا «این کار سختی است». این نوع افکار شما را از شروع فعالیت باز می دارند و هر چه بیشتر در حلقه معیوب نگه می دارند. پس به نکات شماره ۳ توجه کنید.
▪ برای برطرف کردن موانعی که سر راه فعال تر شدن قرار گرفته است، باید مستقیما افکار افسرده سازی را که مانع انجام کارهای موردنظرتان می شوند آماج قرار دهید. هدف شما توجه به این افکار و چالش با آنها خواهد بود به نحوی که دیگر سد راه شما نشوند. اما بیش از همه دقیقا درباره جزئیات کاری که انجام می دهید، بیندیشید و ببینید از انجام آن کار تا چه حد احساس لذت و رضایت می کنید. نکته ای که بدین ترتیب کشف می شود، کمک می کند تا طوری زمان بندی کنید که بهترین نتیجه را از فعالیت های هر روز خود بگیرید. نام این کار را «برنامه ریزی فعالیت» می گوییم. برای این کار دو گام ضرورت دارد:
۱) گام اول - خود بازنگری
منظور از خودبازنگری، به طور ساده یعنی مشاهده یا زیرنظر گرفتن الگوی فعالیت های خودتان. در خودبازنگری آنچه را انجام می دهید ساعت به ساعت یادداشت می کنید. این یادداشت ها به شکلی مستند نشان خواهند داد که وقتتان را چطور می گذرانید و میزان رضایت خاطر شما و میزان رضایت خاطر شما از آنچه انجام می دهید با مراجعه به این یادداشت ها معلوم می شود. نکات زیر را به مدت چند روز در برگه های یادداشت ثبت کنید: