لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
عالم برزخ، عالم متوسطى میان دنیا و آخرت است که مردگان تا قیامت در آن بسر مىبرند .
پس از اثبات وجود روح مجرد و بقاى آن پس از مرگ و تخلیه بدن، این مساله اساسى مطرح مىگردد که ارواح پس از مرگ و خارج شدن از قالب اجسام بدنى در کجا زندگى مىکنند؟
آیا عالمى به نام برزخ که واسطه بین عالم دنیا و عالم آخرت است وجود دارد؟ یعنى ما در سلسله عقاید خود و ملاحظه مراحل تکاملى انسانها قبل ا ز این دنیاى مادى، نطفه بودیم و قبل از نطفه عناصرى در زمین، و بعد از نطفه به صورت انسانى در آمدیم و در دنیا زندگى مىکنیم آیا بعد از این دنیا هم به عالم دیگرى وارد مىشویم به نام عالم برزخ یا نه؟
کلمه برزخ در لغتبه معناى فاصله و حائل میان دو چیز راگویند .
مرحوم طریحى (1) در مجمعالبحرین (2) در معناى کلمه برزخ چنین مىنویسد:
«البرزخ: الحاجز بین الشیئین» یعنى «برزخ حائل بین دو شىء است» ، سپس روایتى از معصوم علیه السلام چنین نقل مىکند: «نخاف علیکم هول البرزخ» پس مراد از برزخ در این روایتبین دنیا و آخرت از هنگام مرگ تا رستاخیز مىباشد پس کسى که مىمیرد، داخل برزخ مىشود . این کلمه و واژه در قرآن سه بار و در سه آیه ذکر شده است: در دو آیه که یکى در سوره فرقان و دیگرى در سوره «الرحمان» است، واژه برزخ به معناى فاصله و حائل میان دو دریا که یکى شور است و دیگرى شیرین و به هم نمىآمیزند، آمده و در آیه سوم که در سوره «مؤمنون» است، در معناى عالم برزخ یا فاصله میان مرگ و رستاخیز ذکر شده است .
آیه اول: «و هو الذی مرج البحرین هذا عزب فرات و هذا ملح اجاج و جعل بینهما برزخا و حجرا محجورا» (3).
«او خدائى است که آب دو دریا را بهم آمیخت، دو دریایى که آب یکى از آن دو شیرین و گوارا است و آب دیگرى شور و تلخ، و میان این دو آب فاصله و حائلى قرار داد تا همیشه از هم جدا باشند و به هم نیامیزند» .
آیه دوم: «. . و بینهما برزخ لا یبغیان ...» (4).
«میان آن دو دریا فاصلهاى است که به حدود یکدیگر تجاوز نمىکنند و به هم نمىآمیزند» .
آیه سوم: «لعلى اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون» (5).
«گناهکاران گویند تا شاید به تدارک و جبران گذشته کردار نیک انجام دهم و به آن خطاب شود که هرگز چنین نخواهد شد و گناهکاران کلمه «ارجعننى» را که از سر حسرت بر زبان رانند و نتیجهاى نگیرند، که از عقب آنها عالم برزخ است تا روزى برانگیخته شوند .
غیر از این آیه، آیات دیگرى نیز در قرآن ذکر شده که از مجموع مطالب آنها استفاده مىشود که عالم برزخ واسطه بین عالم دنیا و عالم آخرت است از جمله آنها:
«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» (6).
«(اى پیامبر) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند و نزدش پروردگارشان (در عالم برزخ) روزى داده مىشوند» .
در آیه 171 سوره آل عمران مىفرماید:
«و از نعمتخدا و فضل او (نسبتبه خودشان در عالم برزخ) مسرورند و (مىبینند که) خداوند پاداش مؤمنان را ضایع نمىکند (نه پاداش شهیدان و نه پاداش مجاهدان را که شهید شدند)» .
«یثبت الله الذین آمنوا بالقول الثابت فی الحیوة الدنیا و فیالآخرة ...» (7).
خداوند کسانى را که ایمان آوردند، به خاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان، استوار مىدارد هم در این جهان و هم سراى دیگر (در عالم برزخ و سراى آخرت) .
از همه این آیات استفاده مىشود که بعد از مرگ، عالم برزخ است تا روزى که مبعوث شوند و این برزخ عالم قیامت نیستیعنى انسان پس از مرگ بلافاصله به روز قیامت منتقل نمىشود .
شخصى به امام صادق علیه السلام عرض کرد: چه مىفرمایید در آیه «النار یعرضون علیها غدوا و عشیا ...» (8). «آتش است که هر صبح و شام که آنان بر آن عرضه مىشوند؟» فرمود: «دیگران چه مىگویند؟» عرض کرد: «مىگویند آن آتش جهنم جاوید (آخرت) است و گویند که بین صبح و شام عذابى نباشد» . فرمود: «پس اینها خوشبختاند «که بخشى از روز را در آسایش بسر مىبرند» .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نبرد حق و باطل در قرآن(3)
یک ردیف آیات دیگر آیاتی است که نمونه اش آیه 76 سوره نساء است. از آیه 71 می خوانیم: یا ایها الذین امنوا خذوا حذرکم فانفرو اثبات أو انفروا جمیعاً ای اهل ایمان! احتیاط خودتان را بگیرید، یعنی درمقابل دشمن احتیاط خودتان را رعایت کنید. یا گروه گروه کوچ کنید یا همه با یکدیگر، ولی به هر حال درهرشرایطی احتیاط خودتان را از دست ندهید. و ان منکم لمن لیبطئن فان اصابتکم مصیبه قال قد انعم الله علی اذلم أکن معهم شهیداً. بعضی از این مردم منافق یا ضعیف الایمان هستند که کندی می کنند، این پا و آن پا می کنند، می خواهند خودشان را کنار بکشند، و وقتی که کنار کشیدند اگر مصیبتی بر شما وارد شود می گویند عجب شانس من گرفت! خدا خوب به من رحم کرد که من با اینها حاضر نبودم والا من هم آسیب می دیدم. یعنی یک مردمی که تابع این هستند که جریان چه پیش بیاید،اگر این جور شد می گویند چقدر خوب شد. قبلاً یک فکری ندارد. فرق مؤمن و غیر مؤمن این است که مؤمن از آن اولی که در راهش قدم برمی دارد فکرش تا آخر فرق نمی کند، شکست هم بخورد باز فکرش همان فکر اول است، پیروز هم بشود فکرش فکر اول است، چون از ابتدا ] معتقد بوده[ هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین (سوره توبه، آیه 52) ما موفق هستیم، کشته بشویم موفقیم. کشته هم نشویم موفقیم. ولی اینها دریک حالت دودلی زندگی می کنند که اگر آنها ناراحتی ببینند می گویند شانس ما گرفت، خدا به ما رحم کرد که ما آنجا نبودیم. برعکس اگر آنها پیروز شوند می گویند عجب کار بدی شد، خوب بود ما هم رفته بودیم.و لتئن اصابکم فضل من الله لیقولن کان لم تکن بینکم و بینه موده یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزاً عظیما.بعد می فرماید: فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره . بجنگند درراه خدا مردمی که زندگی دنیا را می فروشند درعوض آخرت، و هرکسی که در راه خدا بجنگد چه کشته شود یا غالب شود خدای متعال اجر عظیم به او می دهد. بعد می فرماید:«و ما لکم لاتقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء والولدان چه می شود شما را؟! چرا درراه خدا و در راه آن مستضعفین از مردان و زنان، مردم بیچاره ای که مستضعف و مستذل و اسیر دست آنها هستند ]نمی جنگید؟![ بروید برای نجات آنها؛ که این آیه دلالت می کند بر اینکه شرط جهاد این نیست که خودشان مورد هجوم واقع شده باشند، اگر عده ای درجای دیگر مورد هجوم و مورد استضعاف هستند دیگران می توانند برای نجات آنها وارد بشوند. الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها آنها که دست به دعا بلند کرده اند و می گویند: خدایا ما را از این شهری که مردمش ظالمند بیرون کن واجعل لنا من لدنک ولیاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً (26) از ناحیه خود برای ما سرپرست قرار بده و یاور قراربده.آیه محل نظرم این آیه است: الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله اهل ایمان درسبیل الله می جنگند. والذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت و اما کسانی که کافرند در راه طاغوت می جنگند، در راه شیطان می جنگند، در راه بت ها می جنگند، در راه انسانهایی که مثل بت هستند می جنگند. بعد می فرماید: فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفاً. این همه که ما مردم خودمان را از شیطان می ترسانیم یا ما را از شیطان می ترسانند که شیطان با اهل باطل است، مکر شیطان نمی دانید چقدر زیاد است! قرآن می گوید به عکس، مکر شیطان خیلی ضعیف است. بجنگید، از مکر شیطان نترسید. آیاتی ]درقرآن هست[ که مکر شیطان را - یعنی خدعه های شیطنت آمیز انسانها و یا خدعه هایی که شیاطین جن به اینها القا می کنند- به طور کلی ناچیز تلقی می کند. این آیه هم جزو همین آیات است.آیات سوره رومسوره روم، از آیه 1تا آیه .11 آیاتش را بخوانیم و ترجمه کنیم:بسم الله الرحمن الرحیم. الم. غلبت الروم. فی ادنی الارض و هم من بعد غلبهم سیغلبون. فی بضع سنین لله الامر من قبل و من بعد و یومئذ یفرح المؤمنون. بنصرالله ینصر من یشاء و هوالعزیز الرحیم. وعدالله لایخلف الله وعده ولکن اکثرالناس لایعلمون.اشاره به همان داستان معروف جنگ روم و ایران است که رومیها دریکی از جنگها که مقارن با دوران مکه بود شکست سختی از ایرانیها خوردند و این سبب خوشحالی مردم مکه شد. مردم مکه یعنی کفار جاهلیت خودشان را از نظر مسلک به ایرانیها نزدیکتر می دیدند تا رومیها، چون می گفتند این دین پیغمبر تیپش تیپ دین مسیح و یهود است و لهذا پیروزی ایرانیها را پیروزی خودشان می دانستند و پیروزی رومیها را پیروزی تیپ پیغمبر. اینها ایرانوفیل بودند و آنها روموفیل. خبر رسید که رومیها از ایرانیها شکست خوردند. اینها خیلی خوشحال شدند. آیه نازل شد که درکمتر از ده سال این شکست جبران خواهد شد، و امر دست خداست، کارها را جلو یا عقب ببرد، و نصرت دست خداست، خدا عزیز و رحیم است. در آخر فرمود که این وعده خداست، وعده خدا تخلف ندارد، حتماً خواهد شد، که سر این قضیه میان مسلمین و بعضی از کفار قریش گروبندی شد. یکی از مسلمانان اول گویا به سه سال گروبندی کرد، بعد که پیش پیغمبر آمد ایشان فرمود وحی به من رسیده که بضع سنین (بضع کمتر از ده سال را می گویند)، برو مدتش را تغییر بده. رفت و به او گفت تا کمتر از ده سال رومیها غلبه خواهند کرد. با همدیگر شرط بندی کردند. در وقتی که مسلمین به مدینه آمده بودند قضیه واقع شد یعنی رومیها ایرانیها را شکست دادند.غلبت الروم. فی ادنی الارض ]رومیها مغلوب شدند[ در نزدیکترین زمین یا در سرزمین پست و پایین (که الآن من درست حضور ذهن ندارم که چیست) و هم من بعد غلبهم سیغلبون. ولی بعد از این مغلوبیت عن قریب غالب خواهند شد. فی بضع سنین در اند سال (بضع معادل با کلمه «اند» در زبان فارسی است که بین 3تا10 را می گویند.) لله الامر من قبل و من بعد کار دست خداست از جلو و از بعد، همیشه کار دست خداست. و یومئذ یفرح المؤمنون. بنصرالله و آن روز برعکس امروز که کفار شادمانند مؤمنین به این نصرت الهی خوشحال خواهند شد. ینصر من یشاء و هوالعزیز الرحیم. خدا هرکه را بخواهد نصرت می دهد و او غالب و مهربان است. وعد الله لا یخلف الله وعده وعده ای است که خدا داده، تخلف هم نخواهد شد، این کار قطعی است. و لکن اکثر الناس لا یعلمون. یعلمون ظاهراً من الحیوه الدنیا و هم عن الآخره هم غافلون. اینها یک ظاهر و نمودی از دنیا را می دانند ولی از آخرت و پنهان و حقیقت غافلند.از اینجا بیشتر موردنظر است: اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلق الله السموات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی و ان کثیراً من الناس بلقاء ربهم لکافرون. آیا اینها با خود فکر نمی کنند که خدا این عوالم را، این سماوات و این زمین را و هرچه در بین آسمان و زمین هست بیهوده و عبث نیافریده، جهان بحق برپاست و تا مدت معینی که باید باشد هست ولی بسیاری از مردم به لقاء پروردگارشان کافرند یعنی آخرت و بازگشت به حق را ایمان ندارند در صورتی که اگر آخرت و بازگشت به حق نباشد این خلقت عبث و پوچ است.تا اینجا خلقت آسمان و زمین بود، از این به بعد وارد امری که مربوط به جامعه انسانی است می شود: او لم یسروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم نمی روند در زمین سیر کنند تا ببینند پایان کار کسانی که قبل از اینها و مانند اینها بودند به چه نکبت و بدبختی و به چه هلاکتی رسید یعنی اینها بر باطل هستند و باطل پایانش اینچنین است. کانوا اشد منهم قوه از اینها خیلی نیرومندتر بودند. و اثاروا الارض و عمروها اکثر مما عمروها زمین را اثاره کرده اند یعنی زمین را کنده اند و آباد کرده اند بیش از آنکه اینها آباد کرده اند، یعنی آنها مردمی بودند که خیلی کارها کرده ند. و جاءتهم رسلهم بالبینات پیغمبرانشان آمدند با دلایل روشن اینها را دعوت به حق کردند ولی اینها نپذیرفتند. فما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون. خداوند هرگز چنین نیست که به مردمی ظلم کند، خودشان به خودشان ظلم می کنند، یعنی وقتی که به آنها عرضه می شود و نمی پذیرند چنین پایان بدی دارند.باز همان مسئله حق و باطل و پیروزی حق است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نبرد حق و باطل در قرآن(3)
یک ردیف آیات دیگر آیاتی است که نمونه اش آیه 76 سوره نساء است. از آیه 71 می خوانیم: یا ایها الذین امنوا خذوا حذرکم فانفرو اثبات أو انفروا جمیعاً ای اهل ایمان! احتیاط خودتان را بگیرید، یعنی درمقابل دشمن احتیاط خودتان را رعایت کنید. یا گروه گروه کوچ کنید یا همه با یکدیگر، ولی به هر حال درهرشرایطی احتیاط خودتان را از دست ندهید. و ان منکم لمن لیبطئن فان اصابتکم مصیبه قال قد انعم الله علی اذلم أکن معهم شهیداً. بعضی از این مردم منافق یا ضعیف الایمان هستند که کندی می کنند، این پا و آن پا می کنند، می خواهند خودشان را کنار بکشند، و وقتی که کنار کشیدند اگر مصیبتی بر شما وارد شود می گویند عجب شانس من گرفت! خدا خوب به من رحم کرد که من با اینها حاضر نبودم والا من هم آسیب می دیدم. یعنی یک مردمی که تابع این هستند که جریان چه پیش بیاید،اگر این جور شد می گویند چقدر خوب شد. قبلاً یک فکری ندارد. فرق مؤمن و غیر مؤمن این است که مؤمن از آن اولی که در راهش قدم برمی دارد فکرش تا آخر فرق نمی کند، شکست هم بخورد باز فکرش همان فکر اول است، پیروز هم بشود فکرش فکر اول است، چون از ابتدا ] معتقد بوده[ هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین (سوره توبه، آیه 52) ما موفق هستیم، کشته بشویم موفقیم. کشته هم نشویم موفقیم. ولی اینها دریک حالت دودلی زندگی می کنند که اگر آنها ناراحتی ببینند می گویند شانس ما گرفت، خدا به ما رحم کرد که ما آنجا نبودیم. برعکس اگر آنها پیروز شوند می گویند عجب کار بدی شد، خوب بود ما هم رفته بودیم.و لتئن اصابکم فضل من الله لیقولن کان لم تکن بینکم و بینه موده یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزاً عظیما.بعد می فرماید: فلیقاتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوه الدنیا بالاخره . بجنگند درراه خدا مردمی که زندگی دنیا را می فروشند درعوض آخرت، و هرکسی که در راه خدا بجنگد چه کشته شود یا غالب شود خدای متعال اجر عظیم به او می دهد. بعد می فرماید:«و ما لکم لاتقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء والولدان چه می شود شما را؟! چرا درراه خدا و در راه آن مستضعفین از مردان و زنان، مردم بیچاره ای که مستضعف و مستذل و اسیر دست آنها هستند ]نمی جنگید؟![ بروید برای نجات آنها؛ که این آیه دلالت می کند بر اینکه شرط جهاد این نیست که خودشان مورد هجوم واقع شده باشند، اگر عده ای درجای دیگر مورد هجوم و مورد استضعاف هستند دیگران می توانند برای نجات آنها وارد بشوند. الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها آنها که دست به دعا بلند کرده اند و می گویند: خدایا ما را از این شهری که مردمش ظالمند بیرون کن واجعل لنا من لدنک ولیاً و اجعل لنا من لدنک نصیراً (26) از ناحیه خود برای ما سرپرست قرار بده و یاور قراربده.آیه محل نظرم این آیه است: الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله اهل ایمان درسبیل الله می جنگند. والذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت و اما کسانی که کافرند در راه طاغوت می جنگند، در راه شیطان می جنگند، در راه بت ها می جنگند، در راه انسانهایی که مثل بت هستند می جنگند. بعد می فرماید: فقاتلوا اولیاء الشیطان ان کید الشیطان کان ضعیفاً. این همه که ما مردم خودمان را از شیطان می ترسانیم یا ما را از شیطان می ترسانند که شیطان با اهل باطل است، مکر شیطان نمی دانید چقدر زیاد است! قرآن می گوید به عکس، مکر شیطان خیلی ضعیف است. بجنگید، از مکر شیطان نترسید. آیاتی ]درقرآن هست[ که مکر شیطان را - یعنی خدعه های شیطنت آمیز انسانها و یا خدعه هایی که شیاطین جن به اینها القا می کنند- به طور کلی ناچیز تلقی می کند. این آیه هم جزو همین آیات است.آیات سوره رومسوره روم، از آیه 1تا آیه .11 آیاتش را بخوانیم و ترجمه کنیم:بسم الله الرحمن الرحیم. الم. غلبت الروم. فی ادنی الارض و هم من بعد غلبهم سیغلبون. فی بضع سنین لله الامر من قبل و من بعد و یومئذ یفرح المؤمنون. بنصرالله ینصر من یشاء و هوالعزیز الرحیم. وعدالله لایخلف الله وعده ولکن اکثرالناس لایعلمون.اشاره به همان داستان معروف جنگ روم و ایران است که رومیها دریکی از جنگها که مقارن با دوران مکه بود شکست سختی از ایرانیها خوردند و این سبب خوشحالی مردم مکه شد. مردم مکه یعنی کفار جاهلیت خودشان را از نظر مسلک به ایرانیها نزدیکتر می دیدند تا رومیها، چون می گفتند این دین پیغمبر تیپش تیپ دین مسیح و یهود است و لهذا پیروزی ایرانیها را پیروزی خودشان می دانستند و پیروزی رومیها را پیروزی تیپ پیغمبر. اینها ایرانوفیل بودند و آنها روموفیل. خبر رسید که رومیها از ایرانیها شکست خوردند. اینها خیلی خوشحال شدند. آیه نازل شد که درکمتر از ده سال این شکست جبران خواهد شد، و امر دست خداست، کارها را جلو یا عقب ببرد، و نصرت دست خداست، خدا عزیز و رحیم است. در آخر فرمود که این وعده خداست، وعده خدا تخلف ندارد، حتماً خواهد شد، که سر این قضیه میان مسلمین و بعضی از کفار قریش گروبندی شد. یکی از مسلمانان اول گویا به سه سال گروبندی کرد، بعد که پیش پیغمبر آمد ایشان فرمود وحی به من رسیده که بضع سنین (بضع کمتر از ده سال را می گویند)، برو مدتش را تغییر بده. رفت و به او گفت تا کمتر از ده سال رومیها غلبه خواهند کرد. با همدیگر شرط بندی کردند. در وقتی که مسلمین به مدینه آمده بودند قضیه واقع شد یعنی رومیها ایرانیها را شکست دادند.غلبت الروم. فی ادنی الارض ]رومیها مغلوب شدند[ در نزدیکترین زمین یا در سرزمین پست و پایین (که الآن من درست حضور ذهن ندارم که چیست) و هم من بعد غلبهم سیغلبون. ولی بعد از این مغلوبیت عن قریب غالب خواهند شد. فی بضع سنین در اند سال (بضع معادل با کلمه «اند» در زبان فارسی است که بین 3تا10 را می گویند.) لله الامر من قبل و من بعد کار دست خداست از جلو و از بعد، همیشه کار دست خداست. و یومئذ یفرح المؤمنون. بنصرالله و آن روز برعکس امروز که کفار شادمانند مؤمنین به این نصرت الهی خوشحال خواهند شد. ینصر من یشاء و هوالعزیز الرحیم. خدا هرکه را بخواهد نصرت می دهد و او غالب و مهربان است. وعد الله لا یخلف الله وعده وعده ای است که خدا داده، تخلف هم نخواهد شد، این کار قطعی است. و لکن اکثر الناس لا یعلمون. یعلمون ظاهراً من الحیوه الدنیا و هم عن الآخره هم غافلون. اینها یک ظاهر و نمودی از دنیا را می دانند ولی از آخرت و پنهان و حقیقت غافلند.از اینجا بیشتر موردنظر است: اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلق الله السموات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمی و ان کثیراً من الناس بلقاء ربهم لکافرون. آیا اینها با خود فکر نمی کنند که خدا این عوالم را، این سماوات و این زمین را و هرچه در بین آسمان و زمین هست بیهوده و عبث نیافریده، جهان بحق برپاست و تا مدت معینی که باید باشد هست ولی بسیاری از مردم به لقاء پروردگارشان کافرند یعنی آخرت و بازگشت به حق را ایمان ندارند در صورتی که اگر آخرت و بازگشت به حق نباشد این خلقت عبث و پوچ است.تا اینجا خلقت آسمان و زمین بود، از این به بعد وارد امری که مربوط به جامعه انسانی است می شود: او لم یسروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبه الذین من قبلهم نمی روند در زمین سیر کنند تا ببینند پایان کار کسانی که قبل از اینها و مانند اینها بودند به چه نکبت و بدبختی و به چه هلاکتی رسید یعنی اینها بر باطل هستند و باطل پایانش اینچنین است. کانوا اشد منهم قوه از اینها خیلی نیرومندتر بودند. و اثاروا الارض و عمروها اکثر مما عمروها زمین را اثاره کرده اند یعنی زمین را کنده اند و آباد کرده اند بیش از آنکه اینها آباد کرده اند، یعنی آنها مردمی بودند که خیلی کارها کرده ند. و جاءتهم رسلهم بالبینات پیغمبرانشان آمدند با دلایل روشن اینها را دعوت به حق کردند ولی اینها نپذیرفتند. فما کان الله لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون. خداوند هرگز چنین نیست که به مردمی ظلم کند، خودشان به خودشان ظلم می کنند، یعنی وقتی که به آنها عرضه می شود و نمی پذیرند چنین پایان بدی دارند.باز همان مسئله حق و باطل و پیروزی حق است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
شگفتی های قرآن
قرآن و علم نظرات علمی در مورد عالم، زمین ، دریا و ماده :پیدایش جهان(فصلت/11)، انبساط و گسترش عالم (ذاریات /47)، اتحاد ویگانگی جهان و وجود آب در هر موجود زنده(انبیاء/30)،حرکت هموار ومناسب زمین(ملک/15) و (نمل/88)، حرکت زمین به دور خود (فرقان/46-45)، مسطح نبودن زمین(رحمن/17)،بیضی شکل بودن تقریبی زمین(نازعات/30)،(اعراف/137) و(شمس/6)، ناقص شدن کره ی زمین در هر دو قطب(رعد/41)، کوهها عامل استحکام پوست زمین (نبأ/7) ، قوه ی جاذبه (رعد/ 2) و (لقمان/10)، پیدایش دریا (مؤمنون/18)، دریای شور وشیرین(فاطر/12)، دریا گهواره ی زندگی (نور/45)، زوجیت یا وجود بارهای مثبت ومنفی در هر چیز(یس/36)،(ذاریات/49)و (رعد/3)،نظریه ی نسبیت (حج/47) (سجده/5) و(معارج/4)، اشاره به کوچکتر از ذره و در حقیقت مواد سازنده ی اتم(یونس/61)و (سبأ/3)، و.. .نظرات علمی قرآن در مورد باد و باران:گردش باد (جاثیه/5) و(فرقان/48)،وزن داشتن ابر یا هوا(اعراف/57) و(رعد/12)،مراحل متوالی بادهای مهاجر(ذاریات/4-1)،بادها به عنوان مقدمه ی ابر و باران(نمل/63)،پیدایش ابر(روم/48)،بادها عامل تلقیح ابرها(حجر/22)، پدیده ی تقطیر در ابرها(نبأ/14)،جزئیات تشکیل ابر و بارش باران(روم/48) و (نور/43) و.. .نظرات علمی قرآن درمورد جهان جنین: آفرینش جنین از عناصر خاک(مؤمنون/12)،(روم/20)و(حج/5)،تبدیل موادخاکی به نطفه ورشد تدریجی جنین(مؤمنون/14-12)،اشاره به بافتهای کامل و ناقص در جنین (حج/5)،تخمک وسلول تخم(انسان/2)، تشکیل توده ی سلولی(قیامت/38)،وجود پرده های سه گانه ی آمینوس،کوریون و آلانتوئید و یا پرده ی شکمی،پرده ی رحمی و پرده ی آلانتوکوریون در اطراف جنین(زمر/6)،آب در ساختمان جنین(فرقان/54)،دوران شیرخوارگی (بقره/233)،نقش مرد در تعیین جنس جنین(نجم/46-45)، (قیامت /39-37) و(بقره/233) ،به کار افتادن حس شنوایی قبل از بینایی(نحل/78)، و.. .نظرات علمی قرآن در مورد بهداشت ودانش پزشکی و حشره شناسی:توجه به خوردن میوه و مواد غذایی پروتئین دار(واقعه/21-20)و(طور/22)، اعجاز اثر انگشت(قیامت/4)،تسهیل درد زایمان(مریم/25)،شدت احساس درد توسط پوست(نساء/56)،درمان موضعی بسیاری از بیماریهای پوستی در سرما(ص/42)،اندوه ورابطه ی آن با کوری(یوسف/84)،اشاره به زخمهای ناشی از عدم تحرک(کهف/18)، تأثیر روانی رنگ سبز(رحمن/76) ، (انسان/21)و (کهف/31)،اشاره به بیماری پیری زودرس در کودکان(مزمل/17)، عدم شناخت روح ازنظر علمی(اسراء/85)، وضو وپاکیزگی قسمتهایی از بدن که بامیکروبها در تماس است(مائده/6)،پرهیز از پرخوری(اعراف/31)،پرهیز از خوردن خون،مردار و گوشت خوک(بقره/173)،پاکیزگی لباس و پوشاک(مدثر/4)، غیر بهداشتی بودن تماس جنسی در حالت قاعدگی(بقره/222)، اشاره به بیماری فراموشی در پیری(نحل/70)،) خاصیت شفا بخشی عسل و گرد آوری شهد و ساختن عسل توسط زنبور ماده (نحل/69)،تناسب رنگ عسل با رنگ گلها(نحل/69)، تنیدن تار توسط عنکبوت ماده(عنکبوت/41)،ارتباطات در میان حشرات(نمل/18) ، ترکیب آنزیم با غذا خارج از بدن مگس(حج/73) و.. .نظرات علمی قرآن در مورد فضا ومسافرت به فضا:تفاوت ستاره و سیاره (یونس/5)و (فرقان/61)، گردش خورشید،ماه،زمین وسیارگان در مدارهای مشخص(یس/40-38)،(انبیاء/33) و(تکویر/16-15)، پیش بینی مسافرت به فضا و عبور از جو(رحمن/33)و(انعام/125)،سقوط سنگهای آسمانی (رحمن/35)،شهابها(جن/8)،فقدان اکسیژن و هوا در ارتفاعات بالای جو(انعام/125)تسخیر کره ی ماه و احتمالاً خورشید(ابراهیم/33)،مطالبی در مورد سیاره ی زهره (طارق/3-1) وجود ساکنین دیگر در کرات آسمانی(شوری/29) و.. .------------------------------------------قرآن و کامپیوترمقاله قرآن و کامپیوتر نوشته « دکتر رشاد خلیفه» دانشمند مسلمان مصری دارای درجه پی اچ دی در رشته مهندسی سیستمها و استاد دانشگاه آریزونای آمریکاست که مدتی معاون سازمان توسعه صنعتی ملل متحد بوده است . وی با کمک عده ای از مسلمین متخصص و صرف وقت بسیار تحقیقات گسترده ای را در نظم ریاضی کاربرد حروف و کلمات در قرآن شروع نموده و با الهام از آیات 11 تا 31 سوره مدثر که عدد 19 را کلید رمز اعجاز آمیز قرآن و آسمانی بودن آن معرفی میکنند به کمک عدد 19 توانست رمز نظم ریاضی حیرت انگیز و اعجاز آمیز حاکم بر حروف قرآنی را کشف نماید. دکتر رشاد خلیفه ، نخستین بار ترجمه قرآن مجید از عربی به انگلیسی را در 12 جلد نگاشت . این ترجمه ها توسط مؤسسه « روح حق» واقع در شهرستان توسان ایالت آریزونای آمریکا بچاپ رسید. مقاله قرآن و کامپیوتر در پایان جلد اول کتاب ترجمه قرآن درج شده است.اینک متن مقاله : در چهارده قرن اخیر نوشته های بیشمار ادبی شامل کتاب ، مقاله . گزارشات پژوهشی درباره کیفیت معجزه آسای قرآن برشته تحریر در آمده است . دراین نوشته ها فصاحت بیان ، فضیلت ادبی، معجزات علمی، سبک و حتی جاذبه آهنگ تلاوت قرآن تشریح شده است. با وجود این، تحقیق در اعجاز قرآن بعلت احساسات بشری، بیطرفانه صورت نگرفته و بسته به عقیده نویسنده برعلیه آن قلم فرسایی شده است . چون مطالعات وپژوهش های قبلی به بوسیله بشر انجام شده خواهی نخواهی تمایلات ونظرات ضد ونقیض نویسندگان در آنها به چشم میخورد ، این نوشته ها نتوانسته اند افراد غیرمسلمان را قانع کنند که قرآن کتاب آسمانی است و دلایل نویسندگان درایشان مؤثر نبوده است. معجزه ای که در این رساله پژوهشی ارائه می شود برمبنای اصولی بی چون و چرا و خالی از شک و شبیه و غیرقابل تغییر استوار است بدین ترتیب که فن کامپیوتر با کشف سیستم اعدادی اعجاز آمیز قرآن مدلل می دارد که قرآن مجید بدون شک ساخته فکر بشر نمی تواند باشد. خواست خدای توانا بوده است که این نظم پیچ در پیچ عددی قرآن مخفی نماند تا تایپ شود که سرچشمه غیبی قرآن از جانب خداوند متعال است و نیز در عرض گذشت قرون بوسیله ذات او محافظت میشده و از گزند تغییر ، افزایش یا کاهش در امان مانده است. رمزهای اعجاز آمیز قرآن منحصراً از این قرارند :1- اولین آیه قرآن « بسم الله الرحمن الرحیم » دارای 19 حرف عربی است. 2- قرآن مجید از 114 سوره تشکیل شده است و این عدد به 19 قسمت است. (6× 19). 3- اولین سوره ای که نازل شده است سوره علق (شماره96) نوزدهمین سوره از آخر قرآن است. 4- سوره علق 19 آیه دارد. 5- سوره علق 285 حرف (15× 19) دارد. 6- اولین بارکه جبرئیل امین با قرآن فرود آمد 5 آیه اولی سوره علق را آورد که شامل 19 کلمه است. 7- این 19 کلمه ، 76 حرف (4× 19) دارد که به تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم است. 8- دومین باری که جبرئیل امین فرود آمد 9 آیه اولی سوره قلم (شماره 68) را آورده که شامل 38 کلمه است. (2 × 19) . 9- سومین بارکه جبرئیل امین فرود آمد 10 آیه اولی سوره مزمل (شماره 73) را آورد که شامل 57 کلمه است. (3× 19). 10- چهارمین بارکه جبرئیل فرود آمد 30 آیه اولی سوره مدثر (شماره 74) را آورد که آخرین آیه آن « بر آن دوزخ 19 فرشته موکلند» می باشد. (آیه 30) . 11- پنجمین بار که جبرئیل فرود آمد اولین سوره کامل « فاتحه الکتاب» را آورد که با اولین بیانیه قرآن بسم الله الرحمن الرحیم (19 حرف) اغاز می شود . این بیانیه 19 حرفی بالفاصله بعد از نزول آیه «برآن دوزخ 19 فرشته موکلند» نازل شد . این مراتب گواهی ارتباط آری از شبهه آیه 30 سوره مدثر(عدد 19) و اولین بیانیه قرآن «بسم الله الرحمن الرحیم» (عدد 19) با سیستم اعدای اعجاز آمیز است که بر عدد 19 بنا نهاده شده است. 12- آفریننده ذوالجلال و عظیم الشأن با آیه 31 سوره مدثر به ما یاد می دهد که چرا عدد 19 را انتخاب کرده است. پنج دلیل زیر را بیان می فرماید : الف) بی ایمانان را آشفته سازد. ب) به خوبان یهود و نصارا اطمینان دهد که قرآن آسمانی است. ج) ایمان مومنان تقویت نماید. د) تا هر گونه اثر شک و تردید را از دل مسلمانان و خوبان یهویت و مسیحیت بزداید. ه) تا منافقین و کفار را که سیستم اعدادی قرآن را قبول ندارند رسوا سازد. 13- آفریننده بمامی آموزدکه این نظم اعدادی قرآن تذکری به تمام جهانیان است (آیه 31 سوره مدثر)ویکی از معجزات عظیم قران است. (آیه 35).14- هرکلمه از جمله آغازیه قرآنبسم الله الرحمن الرحیم در تمام قرآن بنحوی تکرار شده که به عدد 19 قابل تقسیم است ،بدین ترتیب که کلمه“ اسم “ 19 بارکلمه “ الله “ 2698بار(42*19)، کلمه “ الرحمن “ 57 بار (3*19) وکلمه “ الرحیم “ 114بار (6*19)دیده می 15- قرآن 114سوره دارد که هر کدام از سوره ها با آیه افتتاحیه “ بسم الله الرحمن الرحیم “ آغاز میشود بجز سوره توبه (شماره 9) که بدون آیه معموله افتتاحیه است،لذا آیه “ بسم الله الرحمن الرحیم“ در ابتدای سوره ها 113 بار تکرار شده است.چون این رقم به 19 قابل قسمت نیست وسیستم اعدادی قرآن آسمانی ساخته پروردگار باید کامل باشد یکصد وچهاردهمین آیه بسم الله را در سوره النمل که دوبسم الله دارد(آیه 27) (آیه افتتاحیه وآیه 30 )بنابراین قرآن مجید 114 بسم الله دارد.16- همانطور که در بالا اشاره شد سوره توبه فاقد آیه افتتاحیه بسم الله است . هر گاه از سوره توبه شروع کرده آنرا سوره شماره یک وسوره یونس را سوره شماره دو فرض نموده وبه همین ترتیب جلو برویم ، ملاحظه می شود که سوره النمل نوزدهمین سوره است (سوره 27) که بسم الله تکمیلی را دارد .از این نظم نتیجه می گیریم که قرآنی که اکنون در دست ماست با قرآن زمان پیامبر از لحاظ ترتیب سوره ها یکی است .17- تعداد کلمات موجود بین دو آیه بسم الله سوره النمل 342(18*19) میباشد.18- قرآن مجید شامل اعداد بیشماری است .مثلاً : ما موسی را برای جهل شب احضار کردیم ،ما هفت آسمان را آفریدیم .شمار این اعداد در تمام قرآن 285(15*19) میباشد.19- اگر اعداد 285 فوق را با هم جمع کنیم ، حاصل جمع 174591 (9189*19)خواهد بود .20- حتی اگر اعداد تکراری را از عدد فوق حذف نماییم حاصل جمع 162146 (8534*19) خواهد بود.21- یک کیفیت مخصوص به قرآن مجید اینست که29 سوره با حروف رمزی شروع میشود که معنی ظاهری ندارند ، این علامات در هیچ کتاب دیگری و در هیچ جایی دیده نمی شوند .این حروف در ابتدای سوره های قرآن بخش مهمی از طرح اعدادی اعجاز آمیز می باشد که بر عدد 19 بنا شده است.اولین نشانه این ارتباط اینست که29 سوره از قرآن با این علامات شروع میشود.تعداد حروف الفبا دراین رموز14وتعداد خود رمزها نیز14میباشد.هرگاه تعدادسوره ها(29) وحروف الفبا(14)راباتعدادرمزها(14)جم ع کنیم ، حاصل جمع 57(3*19) خواهد بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
آیین دوست یابی از دیدگاه قرآن
فرزندم …
« نخست دوست و سپس راه »! این سخن امام علی (ع) است .
بی وجود دوستان ، چگونه انسان میتواند از گردنهها و راههای دشوار زندگی بگذرد ؟ چگونه انسانی که هنوز شبکهای روابط اجتماعی که او را در تحقق بخشیدن به اهداف و حل مشکلاتش یاری رساند ، برای خود به وجود نیاورده است ، موفق خواهد شد ؟ آیا هرگز شنیدهاید که یک رهبر بدون آنکه بر شانههای دوستانش گام نهد ، پلههای مجد و عظمت را بپیماید ؟
حقیقت آن است که بدون دوستی هرگز موفقیتی در کار نخواهد بود و بدون برخورداری از هنر روابط ، هرگز دوستی ایجاد نخواهد شد و بدون محبت و دوستی هرگز روابطی به وجود نخواهد آمد .
اما دوستی زمینههایی لازم دارد که باید آن را فراهم آورد . این زمینهها همان پایبندی به اخلاق فاضله ، بهرهمندی از تواضع و فروتنی و خویشتنداری و ارادهی نیرومند است. ما از دوستی مبتنی بر اخلاق سخن میگوییم . بنابراین آنچه بعضی آن را دوستی مینامند اگر صرفاً به معنای یک ارتباط اجتماعی و تبادل خدمات و منافع باشد ، مردود و مطرود است . زیرا اینگونه دوستیها چیزی نیست جز یک کالای تجارتی که فرد در آنها خواهان به دست آوردن سود است نه دادن زیان . میخواهد بگیرد ، نه اینکه چیزی بدهد .
در این مقاله موضوع دوستی و آیین دوستی را از دیدگاه قرآن کریم و روایات اسلامی مورد بررسی قرار میدهیم .
مفهوم دوستی
دوستی گوهری است گرانبها و ودیعهای است الهی که در دلهای پاک پدید آید و چون ریشهی آن نهال در دل آدمی پدید آمد ، بر مردمان فرض است که آن را در قلب و روح خویش بپرورانند و نهال آنرا آبیاری کنند تا درختی برومند و بارور گردد . از این رو حافظ گفته است :
درخت دوستی بنشان که کام دل بر بار آرد
درخت دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد
از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند : « دوستی جز با حدود و شرایطش امکانپذیر نیست . کسی که این حدود و شرایط یا بخشی از آن در او باشد ، او را دوست بدان ، و کسی که هیچ یک از این شرایط در او نیست ، چیزی از دوستی در او نیست . این شرایط عبارتند از :
باطن و ظاهرش برای تو یکی باشد .
زینت و آبروی تو را زینت و آبروی خود بداند و عیب و زشتی تو را عیب و زشتی خود ببیند .
مقام و مال ، وضع او را نسبت به تو تغییر ندهد .
آنچه را قدرت دارد از تو مضایقه ننماید .
این شرط که جامع همهی این صفات است ، آن است که در هنگام پشت کردن روزگار ، تو را رها نکند .
دوستی به منزلهی سرمایه و ثروتی است که در اختیار آدمی است و همانگونه که هر چه شب تارتر باشد ، بیشتر به چراغ نیاز است ، انسان هم هرچه تهیدست و تیره روزتر باشد ، ارزش دوستان خوب را بیشتر میداند . برای آنکه ارزش چراغ در شبهای تار بیشتر از شبهای مهتاب است . گرچه انسان در مقامات بالاتر هر چه از مال و ثروت بینیازتر باشد . باز به دوستان بیشتری نیازمند است . و در هر حال آدمی در هر مقام و منزلتی که باشد هرگز از دوستی با نظایر خویش ، بینیاز نخواهد بود .
حضرت علی (ع) میفرماید :
غریب و تنها کسی است که او را دوست نباشد .
حال اگر چنین کسی هر چه ثروت داشته باشد و مقام و منزلتی برتر ، اگر دوستان یکدل و یگانهای نداشته باشد . غریب و تنهاست .
نقش دوست در سرنوشت انسان
بدون شک یکی از مهمترین عوامل سازندهی شخصیت انسان ـ بعد از اراده و خواست و تصمیم او ـ « همنشین ، دوست و معاشر » است ؛ چرا که انسان خواه ، ناخواه تأثیرپذیر است و بخش مهمی از افکار و صفات اخلاقی خود را از طریق دوستانش میگیرد . این حقیقت هم از نظر علمی و هم از طریق تجربه و مشاهدات حسی به ثبوت رسیده است.
این تأثیرپذیری از نظر منطق اسلام تا آن حد است که در روایات اسلامی از حضرت سلیمان (ع) چنین نقل شده است :
دربارهی کسی قضاوت نکنید ، تا به دوستانش نظر بیفکنید ؛ چرا که انسان به وسیلهی دوستان و یاران و رفقایش شناخته میشود » .
حضرت علی (ع) میفرماید :
هرگاه وضع کسی بر شما مشتبه شد و دین او را نشناختید ، به دوستانش نظر کنید ، اگر اهل دین و آیین خدا باشند او نیز پیرو آیین خداست ، و اگر بر آیین خدا نباشند ، او نیز بهرهای از آیین حق ندارد » .
و براستی گاه نقش دوست در خوشبختی و بدبختی یک انسان از هر عاملی مهمتر است. گاه او را تا سر حد فنا و نیستی پیش میبرد و گاه او را به اوج افتخار میرساند .
در آیه 28 سورهی فرقان میخوانیم :
« یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلاناً خلیلاً »
ای وای بر من ! کاش فلان ( شخص گمراه ) را دوست خود انتخاب نکرده بودم !
این آیه به خوبی نشان میدهد که انسان گاهی تا مرز سعادت پیش میرود ، اما یک وسوسهی شیطانی از ناحیه یک دوست بد ممکن است او را نگون بخت و سرنوشتی مرگبار برای او فراهم سازد که روز قیامت از حسرت هر دو دست را به دندان بگزد و فریاد « یا ویلتی » از او بلند شود .
از امام جواد (ع) روایت شده که فرمود :
« از همنشینی با بدان بپرهیز که همچون شمشیر برهنهاند ، ظاهرش زیبا و اثرش بسیار زشت است » .
مشکلات رعایت آیین دوستی در جامعه امروزدوست پیداکردن، کاری آسان و در عین حال سخت است! هیچ کس برای پپداکردن دوست خوب خود، نباید منتظر «بهترین» باشد؛ «چون کسی به تو گمان نیک برد، خوش بینی او را تصدیق کن» پس در دوستی نباید وسواس به خرج داد.اما هرکس درپیداکردن دوست باید ازخطر «بدترین» درامان بماند؛ «بدترین دوست آن است که به خاطر او به زحمت افتی» پس نمی توان کاملا بدون دقت بود.آرزوهای آدم ها درچهره دوستان خوبشان محقق می شود و چه آرزوهایی که با دوستان شرور به باد نرفته است. دوست بد را هرگز به دست نیاورید و دوست خوب را به دست آورید و ازدست ندهید.مولا همچنین فرمود: «ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست یابی ناتوان است و از او ناتوان تر آن که دوستان خود را ازدست بدهد.»زشتی ها و پلیدی های همنشین بد، به جان آدم ها رسوخ می کند و شر به شر می پیوندد.هیچ کس از پلیدهای یک همنشین شرور بی نصیب نیست، اگرچه فقط شاهد این زشتی ها باشد و هیچ کس از نادانی های یک دوست احمق در امان نخواهدبود، حتی اگر این نادانی ها اندک باشد.لحظات دوست یابی، بسیار حساس است و کمتر کسی است که برای آن استخاره کند؛ یعنی درلحظاتی که روابطی با دیگران برقرار کند، ازخدا بخواهد که دوستان جدیدش آدم های احمق و شروری نباشند.شاید برای یافتن دوستان خوب، زحمت زیادی به خود ندهیم و به اصطلاح خود را به این در و آن در نزنیم، اما زندگی پاکیزه برای ما در گرو آن است که خود را برای درامان ماندن از دوستان بد، بسیار به این درو آن در بزنیم.
اکنون جامعه ما با نسلی روبروست که شاید در گذشته هیچ گاه چنین نسلی بروز نکرده بوده است؛ جوانانی که به نسبت درس خوانده تر از والدین خود هستند و با ابزار زندگی مدرن حرکت می کنند و آرزوهای جدیدی نیز پیدا کرده اند. بسیاری از این جوانان، ملازم پدر و مادرهای خود نیستند، بلکه درهمراهی با نوعی از زندگی پیشرفته حرکت می کنند که ساعاتی طولانی از روز آنان را از والدین خود جدا می سازد.این فرزندان یا در محیط های آموزشی، باشگاه های ورزشی و محیط های اجتماعی دیگر، دور از خانواده با دوستانشان به سرمی برند و یا در محیط خانه به انتظار والدین خود نشسته اند تا ساعات طولانی شغل دوم را تمام کنند و به خانه بازگردند.