لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
روانشناسى در قرآن جنبه کشف روانشناسى در فلسفه قرآن تابع قوانین زیر است کهچیزى جز بسط دادن همان حقیقتى که در آغاز بیان کردیم نیست:1 - روان، چنانچه دو گروه تندرو از فلاسفه پنداشتهاند نه شمشنقره است و نه صخره سیاه، بلکه حد وسط میان این دوست.2 - از همین رو جوانب منفى و مثبت انسان در کنار هم قرار دارندوهیچ نیرویى از خارج آن دو را بر انسان تحمیل نمىکند و تنهاخداست که خیر را بدو عطا مىکند و گاهى تقوا را در اختیار اومىنهد.3 - نخستین خطاى فلاسفه از این جا ناشى مىشود که پیشاپیشگمان کردهاند نفسى که تابع خیر است نمىتواند منبع شر باشدوعکس آن را نیز صادق مىدانند غافل از آن که طبیعت شرور نفس باعطاى خیر از سوى خدا منافاتى ندارد چنانچه طبیعت انسان مرگاست ولى خدا حیات را بدو عطا فرموده است و ذات او عدم استوخداوند به او هستى و وجود عطا فرموده و به همین ترتیب.4 - از همین رو انگیزههاى طبیعى به همان قوّت عوامل فرهنگىحق و واقعى است، پس تعصّب در کنار ایثار و شهوت در کنارپاکدامنى و ریا در کنار اخلاص همگى امور واقعى هستند که مورداعتراف و اقرار مىباشند.5 - تربیت، اخلاق و کیفرها و فشارها تماماً امور ضرورى هستندزیرا جنبه مثبت انسان را علیه جنبه منفى او یارى مىرساند، البتّه پساز اقرار به واقعیّت حالتهاى تجاوز گرانه در نفس بشرى و تأثیر عواملوراثتى و هوا و هوس و مشکلات زندگى که او را به سوى جوانبمنفى رانده است.این موارد پنجگانه براى تمرکز انقلابى فکرى است که همان قاعدهدوگانگى در پدیدهها هستى و نفس بشرى است، قاعدهاى که فلاسفهقدیم و جدید در آن دستخوش خطا شدهاند و قرآن این چنین انسانهارا به سوى آن هدایت مىکند:)وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا *وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا * کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا * إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا * فَقَالَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا * فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمبِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا(109))."سوگند به نفس و آن که نیکویش بیافریده، سپس بدیها و پرهیزگاریهایشرا به او الهام کرده که هر که در پاکى آن کوشید رستگار شد و هر که در پلیدیشفرو پوشید نومید گردید، قوم ثمود از روى سرکشى تکذیب کردند آن گاه کهشقىترینشان برخاست، پیامبر خدا به آنها گفت: ماده شتر خدا را سیرابکنید، تکذیبش کردند و شتر را پى کردند، پس پروردگارشان به سبب گناهشانبر سرشان عذاب آورد و با خاک یکسانشان ساخت."نفس خود، تبهکارى را مىشناسد و مىداند که چگونه در آن باقىبماند یا از ضایعات آن رهایى یابد ولى گاهى به تزکیه و گاهى به تقلّبو دورویى روى مىآورد ولى به هر طرف که روى آورد برخاسته ازنیرویى است که در جان او ریشه دوانده است. مردم "ثمود" هنگامىکه گمراهى را برگزیدند با نیروى سرکششان آن را انتخاب کردند و دربرابر نعمتها سرکشى کردند و سرکشى در برابر نعمتها حقیقتى استکه از سوى اسلام به عنوان یک سنّت اجتماعى مورد اعتراف و اقراراست و از سوى دیگر ثمود را محکوم مىکند، زیرا این گروهمىتوانستند از قید و بندهاى این سنّت اجتماعى رهایى یابند و بهنداى رسولشان پاسخ دهند لذا رستگار نشدند و خدایشان بر آنهاعذاب نازل کرد و با خاک یکسانشان نمود. عقوبت، خود در اسلامبرخاسته از تشخیص است، زیرا اگر عقیده نمىداشتیم که قوم ثموداین توانایى را داشتهاند که در برابر سنّتهاى هستى طغیان کنند دیگرکیفر و حتّى محکوم کردن وجهى نمىداشت.بدور از تفسیر پدیدههاى روانى به دوگانگى )ذات + موهبت( درفلسفههایى یک سونگر فرو خواهیم رفت که نمىتواند تکامل را دراختیار وجود آدمى بگذارد و بیشتر این گونه فلسفهها انسان را درگزینش رفتار نیک و پسندیده از آزادیش دور مىسازد، مثلاً:الف - داروین. مسألهپیشرفت بشر را تا حدّ بسیارىطبیعى مىداندو مبارزه براى "وجود" داشتن را تنها وسیله به سوى پیشرفت طبیعىبه شمار مىآورد و سپس میان شرور و انسان ارتباط برقرار مىکند تاجایى که تقریباً این شرور را تقدیس مىکند و نظریه گناه نخستین را درمسیحیت منعکس مىسازد و سرى را فاش نکردهایم اگر بگوییم برپاکردن دانش نو که با انسانشناسى درارتباط مىباشد بر نظریه دارویناستوار است آن هم نه فقط در اصالت شر در آدمى، بلکه در تلقّىمبارزه براى بقا به عنوان تنها وسیله براى پیشرفت انسان.ب - فروید. ویژگى تجاوزگرى را "طبیعت انسان" مىداند و درویژگى رحمت خود را کاملاً به نادانى مىزند و این چنین سخن بهتندروى مىزند که: "مانع شدن از تجاوز گرى همگان عملى غیرصحیح است."ج - گروه مقابل نیز تندروى کرده و هیچ شرى را در انسان، اصیلنمىدانند و معتقدند که طبیعت انسان به هیچ خطایى جز خطاىاصلى که جامعه علیه او مرتکب شده دست نیازیده است که"روسو"، "کانت"، "گوته" و دیگران چنین نظریهاى دارند.نتیجه اعتقاد به اصالت گناه )و نه فضیلت( نومیدى از اصلاحانسان و حتّى تبدیل ارزشها تا به آن جاست که رذالت، فضیلتشمرده مىشود و نتیجه نظریه عکس، آن است که همه خطاهاىانسان به ترتیب نسبت داده مىشود و از عوامل متضادّ ذات بشر و درنتیجه عدم واقعیّت ذات بشر غفلت مىشود.انسان بر اساس نظریه اسلام کاملاً مختار نیست، بلکه عواملوراثتى و تربیتى و حتّى عامل مبارزه براى حیات نیز دخالت دارد کهگاهى سمتگیرى خاصى را تحمیل مىکنند چنانچه یکباره مجبورهم نیست و عامل عقل در کار است که گاهى موجب مىشود علیهعوامل فساد بشورد و همین عقل "موهبتى" است که در انسان ریشهدارد و او را به موجودى بر خوردار از تمدّن تبدیل مىکند که نه جبرىدر کار اوست و نه تفویضى بلکه حدّ وسطى میان این دو است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
روانشناسى در قرآن جنبه کشف روانشناسى در فلسفه قرآن تابع قوانین زیر است کهچیزى جز بسط دادن همان حقیقتى که در آغاز بیان کردیم نیست:1 - روان، چنانچه دو گروه تندرو از فلاسفه پنداشتهاند نه شمشنقره است و نه صخره سیاه، بلکه حد وسط میان این دوست.2 - از همین رو جوانب منفى و مثبت انسان در کنار هم قرار دارندوهیچ نیرویى از خارج آن دو را بر انسان تحمیل نمىکند و تنهاخداست که خیر را بدو عطا مىکند و گاهى تقوا را در اختیار اومىنهد.3 - نخستین خطاى فلاسفه از این جا ناشى مىشود که پیشاپیشگمان کردهاند نفسى که تابع خیر است نمىتواند منبع شر باشدوعکس آن را نیز صادق مىدانند غافل از آن که طبیعت شرور نفس باعطاى خیر از سوى خدا منافاتى ندارد چنانچه طبیعت انسان مرگاست ولى خدا حیات را بدو عطا فرموده است و ذات او عدم استوخداوند به او هستى و وجود عطا فرموده و به همین ترتیب.4 - از همین رو انگیزههاى طبیعى به همان قوّت عوامل فرهنگىحق و واقعى است، پس تعصّب در کنار ایثار و شهوت در کنارپاکدامنى و ریا در کنار اخلاص همگى امور واقعى هستند که مورداعتراف و اقرار مىباشند.5 - تربیت، اخلاق و کیفرها و فشارها تماماً امور ضرورى هستندزیرا جنبه مثبت انسان را علیه جنبه منفى او یارى مىرساند، البتّه پساز اقرار به واقعیّت حالتهاى تجاوز گرانه در نفس بشرى و تأثیر عواملوراثتى و هوا و هوس و مشکلات زندگى که او را به سوى جوانبمنفى رانده است.این موارد پنجگانه براى تمرکز انقلابى فکرى است که همان قاعدهدوگانگى در پدیدهها هستى و نفس بشرى است، قاعدهاى که فلاسفهقدیم و جدید در آن دستخوش خطا شدهاند و قرآن این چنین انسانهارا به سوى آن هدایت مىکند:)وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا *وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا * کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا * إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا * فَقَالَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا * فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمبِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا(109))."سوگند به نفس و آن که نیکویش بیافریده، سپس بدیها و پرهیزگاریهایشرا به او الهام کرده که هر که در پاکى آن کوشید رستگار شد و هر که در پلیدیشفرو پوشید نومید گردید، قوم ثمود از روى سرکشى تکذیب کردند آن گاه کهشقىترینشان برخاست، پیامبر خدا به آنها گفت: ماده شتر خدا را سیرابکنید، تکذیبش کردند و شتر را پى کردند، پس پروردگارشان به سبب گناهشانبر سرشان عذاب آورد و با خاک یکسانشان ساخت."نفس خود، تبهکارى را مىشناسد و مىداند که چگونه در آن باقىبماند یا از ضایعات آن رهایى یابد ولى گاهى به تزکیه و گاهى به تقلّبو دورویى روى مىآورد ولى به هر طرف که روى آورد برخاسته ازنیرویى است که در جان او ریشه دوانده است. مردم "ثمود" هنگامىکه گمراهى را برگزیدند با نیروى سرکششان آن را انتخاب کردند و دربرابر نعمتها سرکشى کردند و سرکشى در برابر نعمتها حقیقتى استکه از سوى اسلام به عنوان یک سنّت اجتماعى مورد اعتراف و اقراراست و از سوى دیگر ثمود را محکوم مىکند، زیرا این گروهمىتوانستند از قید و بندهاى این سنّت اجتماعى رهایى یابند و بهنداى رسولشان پاسخ دهند لذا رستگار نشدند و خدایشان بر آنهاعذاب نازل کرد و با خاک یکسانشان نمود. عقوبت، خود در اسلامبرخاسته از تشخیص است، زیرا اگر عقیده نمىداشتیم که قوم ثموداین توانایى را داشتهاند که در برابر سنّتهاى هستى طغیان کنند دیگرکیفر و حتّى محکوم کردن وجهى نمىداشت.بدور از تفسیر پدیدههاى روانى به دوگانگى )ذات + موهبت( درفلسفههایى یک سونگر فرو خواهیم رفت که نمىتواند تکامل را دراختیار وجود آدمى بگذارد و بیشتر این گونه فلسفهها انسان را درگزینش رفتار نیک و پسندیده از آزادیش دور مىسازد، مثلاً:الف - داروین. مسألهپیشرفت بشر را تا حدّ بسیارىطبیعى مىداندو مبارزه براى "وجود" داشتن را تنها وسیله به سوى پیشرفت طبیعىبه شمار مىآورد و سپس میان شرور و انسان ارتباط برقرار مىکند تاجایى که تقریباً این شرور را تقدیس مىکند و نظریه گناه نخستین را درمسیحیت منعکس مىسازد و سرى را فاش نکردهایم اگر بگوییم برپاکردن دانش نو که با انسانشناسى درارتباط مىباشد بر نظریه دارویناستوار است آن هم نه فقط در اصالت شر در آدمى، بلکه در تلقّىمبارزه براى بقا به عنوان تنها وسیله براى پیشرفت انسان.ب - فروید. ویژگى تجاوزگرى را "طبیعت انسان" مىداند و درویژگى رحمت خود را کاملاً به نادانى مىزند و این چنین سخن بهتندروى مىزند که: "مانع شدن از تجاوز گرى همگان عملى غیرصحیح است."ج - گروه مقابل نیز تندروى کرده و هیچ شرى را در انسان، اصیلنمىدانند و معتقدند که طبیعت انسان به هیچ خطایى جز خطاىاصلى که جامعه علیه او مرتکب شده دست نیازیده است که"روسو"، "کانت"، "گوته" و دیگران چنین نظریهاى دارند.نتیجه اعتقاد به اصالت گناه )و نه فضیلت( نومیدى از اصلاحانسان و حتّى تبدیل ارزشها تا به آن جاست که رذالت، فضیلتشمرده مىشود و نتیجه نظریه عکس، آن است که همه خطاهاىانسان به ترتیب نسبت داده مىشود و از عوامل متضادّ ذات بشر و درنتیجه عدم واقعیّت ذات بشر غفلت مىشود.انسان بر اساس نظریه اسلام کاملاً مختار نیست، بلکه عواملوراثتى و تربیتى و حتّى عامل مبارزه براى حیات نیز دخالت دارد کهگاهى سمتگیرى خاصى را تحمیل مىکنند چنانچه یکباره مجبورهم نیست و عامل عقل در کار است که گاهى موجب مىشود علیهعوامل فساد بشورد و همین عقل "موهبتى" است که در انسان ریشهدارد و او را به موجودى بر خوردار از تمدّن تبدیل مىکند که نه جبرىدر کار اوست و نه تفویضى بلکه حدّ وسطى میان این دو است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه قرآن و حدیث
جامعه انسانی فراهم آمده از انسانهاست و زن نیمی از پیکرهی جامعهی انسانی را تشکیل میدهد. اما از دیدگاه اسلام زن تا چه اندازه در جامعه زمینهی نقشآفرینی دارد و محدودهی مشارکت اجتماعی زنان و حضور عینی آنان در جامعه تا کجاست؟ آیا مرد میتواند همسر خویش را از مشارکت در امور مختلف اجتماعی باز دارد؟ یا اینکه موضوع مشارکت اجتماعی از اهمیت ویژه برخوردار است، اما با نگاه همهجانبه و دقیق مورد پژوهش قرار نگرفته است. ما مسئله را از زاویهی عقل، قرآن و حدیث بررسی کردهایم و در نهایت به نقد نظرات مخالف پرداختهایم. در این پژوهش به نتایج اساسی ذیل دست یافتهایم.
1ـ عقل مشارکت همهجانبهی زنان را تأیید میکند.
2ـ قرآن و حدیث هماره زن و مرد را دارای هویت واحدی میشمرد که هر دو به یکسان قابلیت استکمال و رشد دارند.
3ـ زنان از دو جنبه انسانی و مونث بودن برخوردارند. شریعت اسلامی در روابط اجتماعی بر بعد انسانی تکیه دارد و آن را قابل تفکیک از زنانگی محض میداند. و به منظور تفکیک ایندو، در هنگام حضور در جامعه رعایت آدابی را برای زن و مرد مقرر کرده است.
4ـ هر انسانی که از لحاظ علمی و عملی و جسمی توانایی لازم برای بهعهده گرفتن مناصب مختلف را داشته باشد، میتواند به این امور بپردازد و اسلام تفاوتی بین زن و مرد در این امور قائل نشده است.
پیشنهاد
1ـ بررسی ویژگیها و حدود وظایف ولیفقیه و اینکه آیا زنان از تصدی این منصب منع شدهاند یا خیر؟ 2ـ بررسی فیزیولوژیکی جنس زن و مرد و تدقیق تفاوتهای ایندو و میزان تأثیر این تفاوتها در تواناییهای جسمی و عقلی زنان.
ایمان و عقلانیت از دیدگاه الوین پلنتینجا و تحلیل و نقد آن
دکتر نرگس نظرنژاد
آیا اعتقاد به خداوند معقول، خردپسند یا عقلا" مقبول است؟ آیا فرد برای آن که در اعتقاد ورزیدن به خداوند، معقول یا عقلانی باشد باید قرینهای در اختیار داشته باشد؟
ادعای پلنتینجا این است که اعتقاد به خداوند معقول است و فرد معتقد کاملا" به لحاظ معرفتی حق دارد به خداوند اعتقاد ورزد، حتی اگر هیچ برهان مقنع استقرایی یا قیاسیای را بر وجود خداوند نشناسد و یا حتی اگر در واقع اصلا" چنین برهانی وجود نداشته باشد، قلب ادعای پلنتینجا این است که اعتقاد فرد به خداوند میتواند واقعا" پایه باشد و این که هیچ کس تاکنون نشان نداده است که اعتقاد ورزیدن به خداوند، به شیوة پایه، غیرعقلانی است.
پلنتینجا اعای قویتری نیز دارد، وی مدعی است اعتقاد خداباورانه از تضمین برخوردار است، یعنی این اعتقاد محصول فرآیند ادراکیای است که در وصول به غایت ارائه باورهای صادق دربارة خداوند، موفق بوده است؛ زیرا این فرآیند ادراکی به درستی و در محیط مناسب خود، کار کرده است.
معرفت شناسی پلنتینجا از چندین جهت مورد حمله قرار گرفته است. پارهای از منتقدان وی را متهم میکنند که تصویر اغراقآمیز غیرمنصفانه و نادرستی از الهیات عقلی ارائه داده است. برخی دیگر میگویند معرفت شناسی اصلاح شده نظریه معیارین معرفت را که هر خردمندی باید آن را بپذیرد، رها کرده است. برخی دیگر از منتقدان میگویند معرفت شناسی اصلاح شده در مواجهه با آرای متعارض پیروان ادیان دچار مشکل است و ملاکی برای داوری میان آنان در اختیار ندارد.
هدف پایاننامه حاضر شرح و تحلیل معروفترین دعوی معرفت شناختی پلنتینجا درباب اعتقاد دینی و نیز ارائه متداولترین نقدهایی است که بر این دعاوی وارد شده است.
وضعیت مسلمانان کوبا
شیخ محمد بن نصیر العبودی، معاون دبیر کل اتحادیه جهانی مسلمانان ( MWL ) که مقر اصلی آن در مکه است، ابراز امیدواری کرد دولت کوبا به درخواست تأسیس سازمانی اسلامی که حافظ منافع امور جامعه ی مسلمانان کوبا باشد، پاسخ مثبتی بدهد. در میان اهداف پیشنهادی این سازمان، احداث مسجد و مکانی برای عبادت و اجتماعات مسلمانان و هم چنین نشر فرهنگ اسلامی در میان مسلمانان بیان شده است.
او گفت: اخیراً هیئتی از سوی این اتحادیه از کوبا دیدن کرده و در مورد پیشنهادهای خود با مقامهای کوبایی به بحث پرداخته است. وی هم چنین اضافه کرد: چنین مسایلی به تحکیم روابط کوبا و مردم مسلمان آن میانجامد و هم چنین به استحکام روابط فرهنگی کوبا و کشورهای اسلامی کمک شایانی میکند. عبودی گفت: در حال حاضر، مردم مسلمان کوبا فرایض دینی خود را در خانههای خویش به جا میآورند؛ زیرا حتی در هاوانا مسجدی وجود ندارد که مسلمانان در آن گرد هم آیند.
درخواست الازهر
گفت و گوی نزدیک میان شیعه و سنی
مقامات الازهر، خواستار گفت و گوی صمیمی و نزدیک میان شیعه و سنی شدند.
دکتر «محمود آشور» معاون الازهر، در سخنانی به بیان اهمیت دو فرقهی اسلامی شیعه و سنی پرداخت و برای خدمت به امت اسلامی، خواستار نزدیک شدن و برقراری گفت و گو میان آنان شد. وی گفت: مسلمانان باید بر اختلافات جزیی خویش غلبه کنند و در مسایل مورد تفاهم با یکدیگر همکاری نمایند. آشور گفت: وقتی مسلمانان میتوانند با غیر مسلمانان به گفت و گو بنشینند، چگونه از گفت و گوی میان خود اجتناب میورزند؟ او گفت: مسلمانان در مسایل عقیدتی و اساسی با یکدیگر اتفاق نظر دارند و به راحتی میتوانند بر مسایل دیگر و اختلافات جزیی غلبه کنند. او در ادامه گفت: هنگامی که هیئتی از سوی الازهر به ایران رفته و با آنان مذاکره کرد متوجه این امر شد که بین این دو فرقه ی اسلامی اختلاف فاحشی وجود ندارد. آشور به تفرقهای که توسط دیگران ایجاد میشود هشدار داد و اضافه کرد: الازهر تحقیق در مورد انشعابات مختلف در خصوص اختلافات فرقهای را در حال تحقیق و مطالعه دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه قرآن و حدیث
جامعه انسانی فراهم آمده از انسانهاست و زن نیمی از پیکرهی جامعهی انسانی را تشکیل میدهد. اما از دیدگاه اسلام زن تا چه اندازه در جامعه زمینهی نقشآفرینی دارد و محدودهی مشارکت اجتماعی زنان و حضور عینی آنان در جامعه تا کجاست؟ آیا مرد میتواند همسر خویش را از مشارکت در امور مختلف اجتماعی باز دارد؟ یا اینکه موضوع مشارکت اجتماعی از اهمیت ویژه برخوردار است، اما با نگاه همهجانبه و دقیق مورد پژوهش قرار نگرفته است. ما مسئله را از زاویهی عقل، قرآن و حدیث بررسی کردهایم و در نهایت به نقد نظرات مخالف پرداختهایم. در این پژوهش به نتایج اساسی ذیل دست یافتهایم.
1ـ عقل مشارکت همهجانبهی زنان را تأیید میکند.
2ـ قرآن و حدیث هماره زن و مرد را دارای هویت واحدی میشمرد که هر دو به یکسان قابلیت استکمال و رشد دارند.
3ـ زنان از دو جنبه انسانی و مونث بودن برخوردارند. شریعت اسلامی در روابط اجتماعی بر بعد انسانی تکیه دارد و آن را قابل تفکیک از زنانگی محض میداند. و به منظور تفکیک ایندو، در هنگام حضور در جامعه رعایت آدابی را برای زن و مرد مقرر کرده است.
4ـ هر انسانی که از لحاظ علمی و عملی و جسمی توانایی لازم برای بهعهده گرفتن مناصب مختلف را داشته باشد، میتواند به این امور بپردازد و اسلام تفاوتی بین زن و مرد در این امور قائل نشده است.
پیشنهاد
1ـ بررسی ویژگیها و حدود وظایف ولیفقیه و اینکه آیا زنان از تصدی این منصب منع شدهاند یا خیر؟ 2ـ بررسی فیزیولوژیکی جنس زن و مرد و تدقیق تفاوتهای ایندو و میزان تأثیر این تفاوتها در تواناییهای جسمی و عقلی زنان.
ایمان و عقلانیت از دیدگاه الوین پلنتینجا و تحلیل و نقد آن
دکتر نرگس نظرنژاد
آیا اعتقاد به خداوند معقول، خردپسند یا عقلا" مقبول است؟ آیا فرد برای آن که در اعتقاد ورزیدن به خداوند، معقول یا عقلانی باشد باید قرینهای در اختیار داشته باشد؟
ادعای پلنتینجا این است که اعتقاد به خداوند معقول است و فرد معتقد کاملا" به لحاظ معرفتی حق دارد به خداوند اعتقاد ورزد، حتی اگر هیچ برهان مقنع استقرایی یا قیاسیای را بر وجود خداوند نشناسد و یا حتی اگر در واقع اصلا" چنین برهانی وجود نداشته باشد، قلب ادعای پلنتینجا این است که اعتقاد فرد به خداوند میتواند واقعا" پایه باشد و این که هیچ کس تاکنون نشان نداده است که اعتقاد ورزیدن به خداوند، به شیوة پایه، غیرعقلانی است.
پلنتینجا اعای قویتری نیز دارد، وی مدعی است اعتقاد خداباورانه از تضمین برخوردار است، یعنی این اعتقاد محصول فرآیند ادراکیای است که در وصول به غایت ارائه باورهای صادق دربارة خداوند، موفق بوده است؛ زیرا این فرآیند ادراکی به درستی و در محیط مناسب خود، کار کرده است.
معرفت شناسی پلنتینجا از چندین جهت مورد حمله قرار گرفته است. پارهای از منتقدان وی را متهم میکنند که تصویر اغراقآمیز غیرمنصفانه و نادرستی از الهیات عقلی ارائه داده است. برخی دیگر میگویند معرفت شناسی اصلاح شده نظریه معیارین معرفت را که هر خردمندی باید آن را بپذیرد، رها کرده است. برخی دیگر از منتقدان میگویند معرفت شناسی اصلاح شده در مواجهه با آرای متعارض پیروان ادیان دچار مشکل است و ملاکی برای داوری میان آنان در اختیار ندارد.
هدف پایاننامه حاضر شرح و تحلیل معروفترین دعوی معرفت شناختی پلنتینجا درباب اعتقاد دینی و نیز ارائه متداولترین نقدهایی است که بر این دعاوی وارد شده است.
وضعیت مسلمانان کوبا
شیخ محمد بن نصیر العبودی، معاون دبیر کل اتحادیه جهانی مسلمانان ( MWL ) که مقر اصلی آن در مکه است، ابراز امیدواری کرد دولت کوبا به درخواست تأسیس سازمانی اسلامی که حافظ منافع امور جامعه ی مسلمانان کوبا باشد، پاسخ مثبتی بدهد. در میان اهداف پیشنهادی این سازمان، احداث مسجد و مکانی برای عبادت و اجتماعات مسلمانان و هم چنین نشر فرهنگ اسلامی در میان مسلمانان بیان شده است.
او گفت: اخیراً هیئتی از سوی این اتحادیه از کوبا دیدن کرده و در مورد پیشنهادهای خود با مقامهای کوبایی به بحث پرداخته است. وی هم چنین اضافه کرد: چنین مسایلی به تحکیم روابط کوبا و مردم مسلمان آن میانجامد و هم چنین به استحکام روابط فرهنگی کوبا و کشورهای اسلامی کمک شایانی میکند. عبودی گفت: در حال حاضر، مردم مسلمان کوبا فرایض دینی خود را در خانههای خویش به جا میآورند؛ زیرا حتی در هاوانا مسجدی وجود ندارد که مسلمانان در آن گرد هم آیند.
درخواست الازهر
گفت و گوی نزدیک میان شیعه و سنی
مقامات الازهر، خواستار گفت و گوی صمیمی و نزدیک میان شیعه و سنی شدند.
دکتر «محمود آشور» معاون الازهر، در سخنانی به بیان اهمیت دو فرقهی اسلامی شیعه و سنی پرداخت و برای خدمت به امت اسلامی، خواستار نزدیک شدن و برقراری گفت و گو میان آنان شد. وی گفت: مسلمانان باید بر اختلافات جزیی خویش غلبه کنند و در مسایل مورد تفاهم با یکدیگر همکاری نمایند. آشور گفت: وقتی مسلمانان میتوانند با غیر مسلمانان به گفت و گو بنشینند، چگونه از گفت و گوی میان خود اجتناب میورزند؟ او گفت: مسلمانان در مسایل عقیدتی و اساسی با یکدیگر اتفاق نظر دارند و به راحتی میتوانند بر مسایل دیگر و اختلافات جزیی غلبه کنند. او در ادامه گفت: هنگامی که هیئتی از سوی الازهر به ایران رفته و با آنان مذاکره کرد متوجه این امر شد که بین این دو فرقه ی اسلامی اختلاف فاحشی وجود ندارد. آشور به تفرقهای که توسط دیگران ایجاد میشود هشدار داد و اضافه کرد: الازهر تحقیق در مورد انشعابات مختلف در خصوص اختلافات فرقهای را در حال تحقیق و مطالعه دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
نگاهی به اهداف و آثار ازدواج در قرآن
• مفهوم ازدواج
• اهداف و آثار ازدواج
1- حفظ انساب
2- برخورداری از سکون و آرامش
3- حفظ نوع بشر
4- داشتن فرزندان صالح
5- مودت و رحمت
6- ارضای غریزه جنسی
7- بازداشتن از گناه
8- توسعه رزق
یکی از بناهای پر اهمیت اجتماع، ازدواج و تشکیل خانواده است در این واحد اولیه اجتماعی سنگ بنای تعلیم و تربیت نهاده میشود و انسان در عرصه ازدواج به آرامش و تکامل میرسد.
در این مقاله سعی شده است که با نگاهی اجمالی به اهداف و آثار ازدواج از نظر قرآن کریم به تبیین اهمیت این سنت حسنه پرداخته شود. مطلب را با هم از نظر میگذرانیم:
مفهوم ازدواج
ازدواج، در عرف و شرع، پیمان زناشویی است که بر اساس آن، برای مرد و زن در برابر هم، تعهدات اخلاقی و حقوقی پدید میآید که سرپیچی (از بسیاری) از آنها، عقوبت و کیفر در پی خواهد داشت.
در هر آیینی، ازدواج با قوانین و مقررات ویژهای صورت میگیرد و اسلام به آداب و رسوم دیگر اقوام احترام گذاشته است: «لکل قوم نکاح» از پیمان زناشویی در قرآن به «نکاح» نیز تعبیر شده، و به دو معنا به کار رفته است:
نیاز روح به کانون آرامش، با اهمیتتر از نیاز جنسی است. همسر شایسته در پیش آمدهای زندگی، راه وصول به آرامش و سعادت را نزدیک میکند
اهداف و آثار ازدواج
حکمتها و آثار مهمی بر ازدواج ترتب دارد، و قرآن در آیاتی به آنها پرداخته است. در برخی موارد، هر چند زن و مرد با یکدیگر زندگی میکنند، اهدافی که باید در زندگی آنان حاکم باشد، از میان میرود و دو طرف بدون آن که بهرهای از زندگی مشترک ببرند، با یکدیگر زندگی میکنند برخی گفتهاند: هر جا نشانههای الفت و حکمتهای زوجیت چه در دنیا و چه در آخرت برقرار باشد، قرآن واژه زوجیت را به کار برده است.(روم/ 21 فرقان/74 زخرف/70 بقره/25 یس/56)
و هرگاه جای این نشانهها و حکمتها را بغض و خیانت یا تفاوت عقیده زن و مرد با یکدیگر پر میکند، قرآن از کلمه «امرأه» استفاده کرده است (یوسف/30 تحریم/10و 11).
همچنین آن جا که حکمت زوجیت (بقای نسل انسان) از میان برداشته میشود، باز قرآن واژه «امرأه» را به کار برده است (ذاریات/25 مریم /4 و 5 آل عمران/40).
بدین سبب دوباره وقتی این حکمت سر برمیآورد و ثمره زوجیت به بار مینشیند، باز قرآن تعبیر را عوض کرده کلمه «زوج» را به کار میبرد. در آیه 40 آل عمران، زکریا به خدا خطاب میکند که همسرم نازا است: «و امرأتی عاقر»؛ ولی وقتی دعای او اجابت میشود، قرآن میفرماید: «و اصلحنا له زوجه».
1- حفظ انساب:
ازدواج و رعایت مقررات آن، نسب را حفظ میکند. در اسلام، حفظ نسب، پایه احکام و حقوق فراوانی است. بعضی از احکام فقهی، بر شناخت رابطه فرزند با پدر و مادر یا بر شناخت نسبتهای فامیلی دیگر، مبتنی است. تبعیت فرزند از پدر و مادر در کفر و اسلام، در طهارت و نجاست، در بردگی و حریت، ربابین پدر و فرزند، قصاص نشدن پدر به قتل فرزند، مقبول نبودن شهادت پسر بر ضد پدر، وجوب قضای نمازهای میت بر پسر بزرگتر، مسائل ارث، ولایت پدر و جد، حقوق طرفینی مانند حق حضانت و نفقات، عقوق والدین و اطاعت از آنها و مسائل اخلاقی مانند صله رحم، هبه به اقارب، عقیقه فرزند و مسائل فراوان دیگری، بر حفظ انساب متوقف است. و از این جا به اهمیت ازدواج و مراعات حدود آن نیز پی میبریم. حفظ نسب، حکمت عده زن بین دو ازدواج شمرده شده است. انتظار زن برای ازدواج دوباره پس از وفات شوهر به مدت چهار ماه و ده روز (بقره/ 234)، عده زن به مدت سه دوره پاکی پس از طلاق (بقره/ 228) و انتظار زن باردار برای ازدواج مجدد تا هنگام وضع حمل (طلاق/4) همه این مقررات گویای اهمیت حفظ نسب است. حرمت ازدواج با زن شوهردار (نساء/ 24)، و حرمت زنا (اسراء/32) نیز برپایه حکمت حفظ نسب قرار داده شده است.
2- برخورداری از سکون و آرامش:
نیاز روح به کانون آرامش، با اهمیتتر از نیاز جنسی است. همسر شایسته در پیش آمدهای زندگی، راه وصول به آرامش و سعادت را نزدیک میکند: «و من ایاته أن خلق لکم من أنفسکم أزوجا لتسکنوا الیها...»، «...و جعل منها زوجها لیسکن الیها...»
برخی مفسران، مقصود از لباس را در آیه 187 بقره، سکون و آرامش دانستهاند؛ همان گونه که خدا شب را لباس (مایه آرامش و سکون) دانسته: «و جعلنا الیل لباس لکم و انتم لباس لهن» نیز به سکون و آرامشی که با همسر حاصل میشود، اشاره خواهد داشت.
یکی از بناهای پر اهمیت اجتماع، ازدواج و تشکیل خانواده است در این واحد اولیه اجتماعی سنگ بنای تعلیم و تربیت نهاده میشود و انسان در عرصه ازدواج به آرامش و تکامل میرسد
3- حفظ نوع بشر:
طبق بیان قرآن، ازدواج وسیلهای برای تولید و بقای نسل در انسان و حیوان است: «... جعل لکم من انفسکم ازواجا و من الانعام ازواجا یذروکم فیه...»
گرچه جمله «یذروکم فیه» تکثیر نسل انسان را بیان داشته است، در این جهت، میان انسان و چهارپایان و گیاهان فرقی نیست. در جای دیگری میفرماید: پروردگار، شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را نیز از او خلق کرد، و از آن دو، مردان و زنان بسیاری را پراکنده ساخت: «... و بث منهما رجالاً کثیرا و نساء...».
در آیه 72 نحل میفرماید: از همسرانتان برای شما فرزندان و نوهها قرار داد «... و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفده». قرآن، بقای نسل انسان و اجتماع مدنی را به ازدواج منوط میداند و روی آوردن به زنا و لواط را نابود کننده راه بقای نسل میشمارد: «و لا تقربوا الزنی انه کان فاحشه و ساء سبیلا»، «ائنکم لتأتون الرجال و تقطعون السبیل»؛ زیرا با رواج راههای نامشروع، رغبت به نکاح کم میشود؛ جاذبهاش از بین رفته، فقط بار تامین مسکن و نفقه و به دنیا آوردن اولاد و تربیت آنان، باقی میماند. در نتیجه، آسانترین راههای اشباع غرایز که نامشروع است، رایج میشود و هدف بقای نسل، رنگ میبازد.
4- داشتن فرزندان صالح:
یکی از خواستههای غریزی انسان، نیاز فطری به پدر و مادر شدن شمرده، و پاسخ به این خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامین میشود؛ زیرا اصل تولید و تکثیر، از راههای غیر مشروع نیز ممکن است؛ ولی در سایه ازدواج، نسلی دارای اصل و نسب پدید میآید. قرآن در آیاتی، فرزند را زینت زندگی دنیا شمرده که بیانگر رغبت انسان به داشتن فرزند و برقرار شدن رابطه پدر یا مادر و فرزند است «المال و البنون زینه الحیوه الدنیا». داشتن فرزند به صورت ثمره ازدواج، با تعبیرهای گوناگونی در قرآن آمده است. در آیه 223 بقره از این که میگوید: «نساوکم حرث لکم فاتوا حرثکم انی شئتم...»، یادآور میشود که بکوشید از این فرصت بهره گیرید و با پرورش فرزندان صالح و شایسته که به حال دین و دنیای شما مفید باشد، اثر نیکی برای خود از پیش بفرستید. «... و قدموا لانفسکم...». در آیه 187 بقره پس از آن که از آمیزش با همسر سخن به میان آمده است، میفرماید: «... و ابتغوا ما کتب الله لکم...» که به نظر بسیاری مقصود، طلب فرزند است. در موارد متعددی از قرآن، خداوند برای داشتن فرزند صالح، خوانده شده است. در آیه 189 اعراف از قول پدر و مادر نقل میکند که عرضه میدارند اگر فرزند صالح نصیبشان شود، شکرگزار خواهند بود: «دعوا الله ربهما لئن اتیتنا صالحا لنکونن من الشکرین...». در چند جا، درخواست حضرت زکریا (ع) مطرح شده است که از خداوند، فرزندی که لیاقت جانشینی او را داشته: «... فهب لی من لدنک ولیا»، و مورد رضایت پروردگار باشد: «... و اجعله رب رضیا» را خواسته است. در سوره آل عمران، پس از مشاهده شایستگیهای مریم (ع) پروردگارش را میخواند: خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزهای نیز به من عطا فرما: «... هب لی من لدنک ذریه طیبه انک سمیع الدعاء».
5- مودت و رحمت:
از دیگر آثار ازدواج، مودت و رحمت است: «و جعل بینکم موده و رحمه...» آن چه در آغاز زندگی مشترک بین زن و شوهر، یگانگی برقرار میکند، و اثر آن در مقام عمل ظاهر میشود، مودت است؛ ولی پس از گذشت زمان و رسیدن دوران ضعف و ناتوانی، رحمت جای مودت را پر میکند. رحمت و مودت به تعبیر قرآن، دو نشانه الهی و ضامن به پا ماندن بنای زندگی و تداوم وحدت است؛ البته رحمت در همان آغاز زندگی نیز در زندگی نقش دارد. گاهی زحمات و خدمات بلاعوض و ایثارگرانه بدون هیچ گونه چشم داشتی حتی گاهی با برخورد سرد از طرف مقابل، از انسان سر میزند. در اینجا برای حفظ نظام خانوایکی از خواستههای غریزی انسان، نیاز فطری به پدر و مادر شدن شمرده، و پاسخ به این خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامین میشود؛ دگی، مودت رنگ میبازد؛ ولی رحمت جایگزین آن میشود.
یکی از خواستههای غریزی انسان، نیاز فطری به پدر و مادر شدن شمرده، و پاسخ به این خواسته با ازدواج و داشتن فرزند تامین میشود؛
6- ارضای غریزه جنسی: