حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد ساختمان فعل

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 5 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

ساختمان فعل :

فعل را در زبان فارسی از جهت ساختمان به دسته های زیر می توان تقسیم

کرد .

فعل های ساده : فعل ساده فعلی است که مصدر آن بیش از یک کلمه

نباشد ، یعنی تنها از بن ماضی و «ن» نشانه مصدر است ساخته شده باشد

مانند آفریدن ، آ لودن ، گرفتن .

فعل پیشوندی : از یک پیشوند و یک فعل ساده ساخته می شود مانند :

برداشتن ، فروختن ، بازداشتن

فعل مرکب : فعلی است که از یک صفت یا اسم با یک فعل ساده

ساخته می شود مجموعا یک معنی را می رساند مانند: زمین خوردن ،

پراکنده ساختن .

فعل پیشوندی مرکب : این فعل ها از ترکیب اسم ، یک پیشوند و یک

فعل ساده ساخته می شود مانند : دم در کشیدن – سرباز زدن – سر در

آوردن .

عبارت های فعلی : به دسته ای از کلمه ها گفته می شود که از

مجموع آنها یک معنی بدست می آید و اغلب با یک فعل ساده یا فعل

مرکب هم معنی می شود . بیش از دو کلمه اند و معمولا یکی از آن کلمه

ها حرف اظافه است مثل : از پای در آمدن . به کار گرفتن . از چشم افتادن .

فعل های لازم یک شخصه :

فعلی است که نمی تواند مفعول داشته باشد و فقط به صورت سوم شخص

بکار می رود و به جای شناسه ، ضمیر متصل مفعولی و اضافی ، م ، ت

، ش ، مان ، تان ، شان ، شخص فعل را نشان می دهد مانند؛ خوش آمدن

( خوشش آمدن )

زمان فعل ها :

زمان تقویم و زمان دستوری : زمان تقویمی همان زبان اصلی است .

یعنی گذر آنات و لحظه ها که درک می کنیم و به طور کلی به گذشته ،

حال ، و آینده تقسیم می شود . ماضی مطلق جز در سوم شخص مفرد از

بن ماضی با افزودن شناسه ها درست می شود و سوم شخص مفرد آن

همان بن ماضی است یعنی شناسه ندارد .

مهمترین موارد استعمال ماضی مطلق : 1 ) بیان وقوع فعل در زمان

گذشته به طور مطلق یعنی بی توجه به دوری و نزدیکی زمان یا تکرار

و استمرار و ملازمت آن به مفهوم هایی چون تردید و آرزو و جز آنها ؛

مثلا : ابن سینا در همدان در گذشت ( گذشته دور )

بیان وقوع فعل

در حال یا آینده : ساعت 4 در مدرسه منتظرت هستم اگر نیامدی من

رفتم . یعنی ( اگه نیای من می روم ) 3 ) به جای ماضی استمراری در

فعل های بودن و داشتن . مثال : هر روز این درس را داشتم ولی طبیعی

نبود که به او مراجعه کنم .

فعل کامل و ناقص :

همه ساخت ها و همه زمان ها برخی از فعل ها در زبان فارسی به کار

نمی روند مانند : استن که جزء مضارع آن یعنی ام ، ای ، است ، ایم ، اید ،

اند و ساخت های دیگری از آن در زبان وجود ندارد ؛ همچنین از باشیدن

نیز فقط مضارع ساده و اخباری آن یعنی باشم ، باشی ،...... و میباشم ، می

باشی و ..... در زمان به کار می رود. این نوع فعل ها را که همه ساختها و

زمان های آنها موجود یا متداول است فعل ناقص مینامند. در مقابل فعل

هایی را که همه ساختها و زمان های آنها به کار می رود مانند خوردن ،

زدن که به آن فعل کامل گویند بیشتر فعل ها از نوع کاملند . فعل ناقص

مثل : استن ، باشیدن ، بودن ، بایستن ، نهفتن ، خستن ،

فعل های معین :

برای آنکه بتوانیم فعلی را در زمانها و با وجه خاصی کنیم و با از ان ساخت

مجهول بسازیم از فعل های دیگر کمک می گیریم . مثلا اگر بخواهیم از

مصدر فعلی ماضی بعید بسازیم از بودن کمک می گیریم .

فعل های غبر شخصی : فعل های شبه معین توانستن و بایستن و شایستن

گاهی فعلی می سازند که بر شخص معینی دلالت نمی کند مانند نتوان رفت

، نباید گفت .

فعل وصفی آن است که فعل را به صورت صفت مفعولی بیاورند . در این

صورت فعل دیگری در آخر جمله می آورند ارزش فعل وصفی را مشخص

می کند . احمد به خانه رفته

فعل دعا :

برای دعا ساخت خاصی در زبان قدیم وجود داشته است و آن چنان بود که

در ساخت سوم شخص مفرد مضارع ساده یا التزامی پیش از شناسه می

افزودند : آمرزدا ، بیا مرز دا

فعل امر : امر فعلی است که با آن فرمان می دهیم یا از کسی می خواهیم

کاری را انجام دهد یا حالتی را بپذیرد برای فعل امر بیشتر دو ساخت به کار

می رود . دوم شخص مفرد و دوم شخص جمع ، برو ، بروید که دوم

شخص مفرد ماضی است اختصاصی امر و دوم شخص جمع مشترک میان

امر و مضارع التزامی و ساده . دوم شخص مفر همان بن مضارع است که

با جز پیشین ب به کار میرود و گاهی بدون «ب» در دوم شخص جمع

شناسه بدان افزوده می شود .

معیار های شناخت فعل مرکب :

الف ) وقتی فعلی مرکب است که جزء صرفی آن با کلمه همراه رابطه نحوی

نداشته باشد یعنی کلمه همراه فعل متمم ، مسند ،مقعول یا قید نباشد . در فعل

زمین خوردن و جمله پرویز زمین خورد . بین جزء صرفی خود و زمین



خرید و دانلود تحقیق در مورد ساختمان فعل


تحقیق در مورد فعل معتل و قواعد عربی 68 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 94 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

فعل معتل

به فعلی که در ریشة آن حرف علّه (و، ی، ا) وجود داشته باشد «فعل معتل» می‌گویند.

مانند:«وعد، یسر، قول، بیع، دعو، رمی و …»

انواع فعل معتل

از این جهت که حرف عله چندمین حرف ریشه باشد فعل معتل، به سه دسته تقسیم می شود: مثال، اجوف، ناقص

1-معتل مثال: فعلی است که اولین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.

الف)مثال واوی مانند:وعد(وعده داد)، وصل(رسید)، ودع(رها کرد، ترک کرد)، وهب(بخشید)…

ب)مثال یائی مانند یقظ (بیدار شد)، یسر(آسان شد)، یئس(ناامید و مأیوس شد)…

2معتل اجوف: فعلی است که دومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.

الف)اجوف واوی مانند: قول (گفت)، عود(بازگشت)…

ب)اجوف یائی مانند: بیع(فروخت)، سیر(حرکت کرد)…

3-معتل ناقص: فعلی است که سومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.

الف)ناقص واوی مانند: دعو(دعوت کرد، خواند)، تلو (تلاوت کرد)…

ب)ناقص یائی مانند: رمی (پرتاب کرد)، هدی (هدایت کرد)…

وجود حروف عله در ریشة فعل های معتل باعث می شود که تلفظ بعضی از صیغه ها دشوار یا غیر ممکن باشد به همین دلیل برای حل این مشکل تغییراتی در فعل های معتل به وجود می آوریم که به این تغییرات «اعلال» می گویند.

مثلاُ «قول» برای تلفظ راحت تر به «قال» تبدیل می شود و «یرمی» به «یرمیُ»، «لم تقول» به «لم تقل».

بنابراین به تغییراتی که در فعل معتل ایجاد می شود«اعلال» می گویند.

انواع اعلال

در فعل معتل سه نوع اعلال (تغییر) بوجود می آید:(اعلال به قلب، اعلال به حذف، اعلال به اسکان)

الف)اعلال به قلب:

هرگاه یک حرف عله به حرف علة دیگری تبدیل شود به این نوع تغییر «اعلال به قلب» می گویند.

مانند: قول قال بیعباع یخشیُیخشی

ب)اعلال به حذف:

هرگاه حرف عله حذف شود به این نوع تغییر، «اعلال به حذف» می گویند.

مانند:یدعوون یدعون لم یقول لم یقل

ج)اعلال به اسکان:



خرید و دانلود تحقیق در مورد فعل معتل و قواعد عربی 68 ص


تحقیق درباره تغیبرات در فعل امر و مشتقات آن با فرمت ورد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

تغیبرات در فعل امر و مشتقات آن

بدان که همیشه قبل از علامت مصدر، یکى از یازده حرف" زمین خوش فارس "  یا " شرف آموزی سخن " واقع خواهد بود و این حروف بیشتر در فعل امر و مشتقات آن تغییر کند از این قرار :ز" به حال خود، باقى ماندن: زدن - > بزنم " حذف شود: آمدن -> بیااز حرف ز" و "م " بیش ازین دو صیغه یافت نشود. ى " حذف شود:تابیدن- بتاب رسیدن -> برسپاشیدن -> بیاش خریدن -> بخردمیدن -> بدم دویدن -> بدواستثناء:آفریدن -> بیافرین چیدن -> بچینگزیدن -> بگزین شنیدن -> بشنودیدن -> ببینن " به حال خود، باقى ماند:کندن -> بکن آکندن -> بیاکنخواندن -> بخوانراندن -> بران ماندن -> بمان افکندن -> بیفکن

" خ "  به " ز "  بدل شود : انداختن -> بینداز بیختن -> ببیزاندوختن -> بیندوز نواختن -> بنواز انگیختن - > بینگیز شناختن -> بشناس

استثناء : شناختن -> بشناس گسیختن - > بگسلفروختن -> بفروشپختن -> بیز

در مصدر " پختن "  اگر چه " خ " به "ز " بدل شده ولی چون در اصل ِ کلمه تغییر حاصل شده ، بی قاعده است و جز ء مستثنیات محسوب شده .

و "  به " الف "  بدل شود و بد از آن بیشتر " ی " افزایند : سودن -> بسای اندودن -> بیندای ستودن -> بستای آلودن -> بیالایپیمودن -> بپیمای نمودن -> بنمای استثناء: بودن -> باشدرودن - > بدرود غنودن - > بغنو شنودن -> بشنو

" ش" اگر بعد از " الف " است به " ر  "  دل شود : انگاشتن - > بینگار پنداشتن -> بپندار گماشتن - > بگمار گذاشتن - > بگذار انباشتن - > بینبار داشتن -> بدار

در فعل امر " داشتن " امروز به عوض " دار " گویند ، " داشته باش " ، " ش" اگر بعد از " الف " نباشد ، قاعده ی کلی ندارد : ریشتن - > بریسنوشتن -> بنویسهشتن -> بهل شدن -> بشو کُشتن -> بکش گشتن - > بگرد

 

8- " ف " به " ب " قلب شود :یافتن -> بیاب شتافتن - > بشتاب فریفتن - > بفریب تافتن -> بتاب روفتن -> بروب کوفتن _ بکوب

استثناء : آلفتن -> بیالُفت رفتن -> برو پذیرفتن - > بپذیر گرفتن - > بگیر شکافتن -> بشکاف خفتن - > بخفت گفتن - > بگو کافتن - > بکاو

الف " حذف شود : ایستادن -> بایست فرستادن -> بقرست افتادن -> بیفت نهادن -> بنه



خرید و دانلود تحقیق درباره تغیبرات در فعل امر و مشتقات آن با فرمت ورد


تحقیق درمورد تغیبرات در فعل امر و مشتقات آن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

تغیبرات در فعل امر و مشتقات آن

بدان که همیشه قبل از علامت مصدر، یکى از یازده حرف" زمین خوش فارس "  یا " شرف آموزی سخن " واقع خواهد بود و این حروف بیشتر در فعل امر و مشتقات آن تغییر کند از این قرار :ز" به حال خود، باقى ماندن: زدن - > بزنم " حذف شود: آمدن -> بیااز حرف ز" و "م " بیش ازین دو صیغه یافت نشود. ى " حذف شود:تابیدن- بتاب رسیدن -> برسپاشیدن -> بیاش خریدن -> بخردمیدن -> بدم دویدن -> بدواستثناء:آفریدن -> بیافرین چیدن -> بچینگزیدن -> بگزین شنیدن -> بشنودیدن -> ببینن " به حال خود، باقى ماند:کندن -> بکن آکندن -> بیاکنخواندن -> بخوانراندن -> بران ماندن -> بمان افکندن -> بیفکن

" خ "  به " ز "  بدل شود : انداختن -> بینداز بیختن -> ببیزاندوختن -> بیندوز نواختن -> بنواز انگیختن - > بینگیز شناختن -> بشناس

استثناء : شناختن -> بشناس گسیختن - > بگسلفروختن -> بفروشپختن -> بیز

در مصدر " پختن "  اگر چه " خ " به "ز " بدل شده ولی چون در اصل ِ کلمه تغییر حاصل شده ، بی قاعده است و جز ء مستثنیات محسوب شده .

و "  به " الف "  بدل شود و بد از آن بیشتر " ی " افزایند : سودن -> بسای اندودن -> بیندای ستودن -> بستای آلودن -> بیالایپیمودن -> بپیمای نمودن -> بنمای استثناء: بودن -> باشدرودن - > بدرود غنودن - > بغنو شنودن -> بشنو

" ش" اگر بعد از " الف " است به " ر  "  دل شود : انگاشتن - > بینگار پنداشتن -> بپندار گماشتن - > بگمار گذاشتن - > بگذار انباشتن - > بینبار داشتن -> بدار

در فعل امر " داشتن " امروز به عوض " دار " گویند ، " داشته باش " ، " ش" اگر بعد از " الف " نباشد ، قاعده ی کلی ندارد : ریشتن - > بریسنوشتن -> بنویسهشتن -> بهل شدن -> بشو کُشتن -> بکش گشتن - > بگرد

 

8- " ف " به " ب " قلب شود :یافتن -> بیاب شتافتن - > بشتاب فریفتن - > بفریب تافتن -> بتاب روفتن -> بروب کوفتن _ بکوب

استثناء : آلفتن -> بیالُفت رفتن -> برو پذیرفتن - > بپذیر گرفتن - > بگیر شکافتن -> بشکاف خفتن - > بخفت گفتن - > بگو کافتن - > بکاو

الف " حذف شود : ایستادن -> بایست فرستادن -> بقرست افتادن -> بیفت نهادن -> بنه



خرید و دانلود تحقیق درمورد تغیبرات در فعل امر و مشتقات آن


تحقیق در مورد صرف 50 فعل

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 5 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

ردیف

فعل ماضی

فعل ماضی منفی

فعل مضارع

فعل مضارع منفی

فعل آینده

فعل امر

فعل نهی

ذهب

ما ذهب

یذهب

لا یذهب

سیذهب

ــــــ

ــــــ

خرجا

ما خرجا

یخرجان

لا یخرجان

سیخرجان

ــــــ

ــــــ

فقدوا

ما فقدوا

یفقدون

لا یفقدون

سیفقدون

ــــــ

ــــــ

وقفت

ما وقفت

توقف

لا توقف

ستوقف

ــــــ

ــــــ

کسبتا

ما کسبتا

تکسبان

لا تکسبان

ستکسبان

ــــــ

ــــــ

دفعن

ما دفعن

یدفعن

لا یدفعن

سیدفعن

ــــــ

ــــــ

کتب

ما کتبت

تکتب

لا تکتب

ستکتب

اکتب

لا تکتب

نظرتما

ما نظرتما

تنظران

لا تنظران

ستنظران

انظرا

لا تنظرا

شکرتم

ما شکرتم

تشکرون

لا تشکرون

ستشکرون

اشکروا

لا تشکروا

رجعت

ما رجعت

ترجعین

لا ترجعین

سترجعین

ارجعی

لا ترجعی

حملتما

ما حملتما

تحملان

لا تحملان

ستحملان

احملا

لا تحملا

جلستن

ما جلستن

تجلسن

لا تجلسن

ستجلسن

اجلسن

لا تجلسن

اخذت

ما اخذت

ائخذ

لا ائخذ

سائخذ

ــــــ

ــــــ

لبسنا

ما لبسنا

نلبس

لا نلبس

سنلبس

ــــــ

ــــــ

قرا

ما قرا

یقرا

لا یقرا

سیقرا

ــــــ

ــــــ

حکما

ما حکما

یحکمان

لا یحکمان

سیحکمان

ــــــ

ــــــ

سمعوا

ما سمعوا

یسمعون

لا یسمعون

سیسمعون

ــــــ

ــــــ

عملت

ما عملت

تعمل

لا تعمل

ستعمل

ــــــ

ــــــ

علمتا

ما علمتا

تعلمان

لاتعلمان

ستعلمان

ــــــ

ــــــ

وقعن

ما وقعن

توقعون

لا توقعون

ستوقعون

ــــــ

ــــــ

عجلت

ما عجلت

تعجل

لا تعجل

ستعجل

اعجل

لا تجعل

جمعتما

ما جمعتما

تجمعان

لا تجمعان

ستجمعان

اجمعا

لا تجمعا

جعلتم

ما جعلتم

تجعلون

لا تجعلون

ستجعلون

اجعلوا

لا تجعلوا

حفظت

ما حفظت

تحفظی

لا تحفظی

ستحفظی

احفظی

لا تحفظی

غسلتما

ما غسلتما

تغسلان

لا تغسلان

ستغسلان

اغسلا

لا تغسلا

ردیف

فعل ماضی

فعل ماضی منفی

فعل مضارع

فعل مضارع منفی

فعل آینده

فعل امر

فعل نهی

شربتن

ماشربتن

تشربون

لا تشربون

ستشربون

اشربن

لا تشرب

دخلت

ما دخلت

ادخل

لا ادخل

سادخل

ــــــ

ــــــ

منعنا

ما منعنا

نمنع

لا نمنع

سنمنع

ــــــ

ــــــ

طلب

ما طلب

یطلب

لا یطلب

سیطلب

ــــــ

ــــــ

حدثا

ما حدثا

یحدثان

لا یحدثان

سیحدثان

ــــــ

ــــــ

غرسوا

ما غرسوا

یغرسون

لا یغرسون

سیغرسون

ــــــ

ــــــ

فکرت

ما فکرت

تفکر

لا تفکر

ستفکر

ــــــ

ــــــ

سرختا

ما سرختا

تسرخان

لا تسرخان

ستسرخان

ــــــ

ــــــ

وجدن

ما وجدن

یوجدن

لا یوجدن

سیوجدن

ــــــ

ــــــ

سجدت

ما سجدت

تسجد

لا تسجد

ستسجد

اسجد

لا تسجد

کبرتما

ما کبرتما

تکبران

لا تکبران

ستکبران

اکبرا

لا تکبرا

غضبتم

ما غضبتم

تغضبون

لا تغضبون

ستغضبون

اغضبوا

لا تغضبوا

فسدت

ما فسدت

تفسدین

لا تفسدین

ستفسدین

افسدی

لا تفسدی

کشفتما

ما کشفتما

تکشفان

لا تکشفان

ستکشفان

اکشفا

لا تکشفا

حسنتن

ما حسنتن

تحسنن

لا تحسنن

ستحسنن

احسنن

لا تحسنن

عقلت

ما عقلت

اعقل

لا اعقل

ساعقل

ــــــ

ــــــ

اکلنا

ما اکلنا

ناکل

لا ناکل

سناکل

ــــــ

ــــــ

رکب

ما رکب

یرکب

لا یرکب

سیرکب

ــــــ

ــــــ

وصلا

ما وصلا

یوصلان

لا یوصلان

سیوصلان

ــــــ

ــــــ

امروا

ما امروا

یامرون

لا یامرون

سیامرون

ــــــ

ــــــ

حصدت

ما حصدت

تحصد

لا تحصد

ستحصد

ــــــ

ــــــ

عبرتا

ما عبرتا

تعربان

لا تعربان

ستعربان

ــــــ

ــــــ

لعبن

ما لعبن

تعلبون

لا تعلبون

ستعلبون

ــــــ

ــــــ

حضرت

ما حضرت

تحضر

لا تحضر

ستحضر

احضر

لا تحضر

سرقتما

ما سرقتما

تسرقان

لا تسرقان

ستسرقان

اسرقا

لا تسرق

ردیف

معنی فعل ماضی

معنی فعل ماضی منفی

معنی فعل مضارع

معنی فعل مضارع منفی

معنی فعل آینده

معنی فعل امر

معنی فعل نهی

رفت

نرفت

می رود

نمی رود

خواهد رفت

ــــــ

ــــــ

خارج شدند

خارج نشدند

خارج می شوند

خارج نمی شوند

خارج خواهند شد

ــــــ

ــــــ

گم کردند

گم نکردند

گم می کنند

گم نمی کنند

گم خواهند کرد

ــــــ

ــــــ

ایستاد

نایستاد

می ایستد

نمی ایستد

خواهند ایستاد

ــــــ

ــــــ

کسب کردند

کسب نکردند

کسب می کنند

کسب نمی کنند

کسب خواهند کرد

ــــــ

ــــــ

پرداختند

نپرداختند

می پردازند

نمی پردازند

پرداخت خواهند کرد

ــــــ

ــــــ

نوشتی

ننوشتی

می نویسی

نمی نویسی

خواهی نوشت

بنویس

ننویس

نگاه کردید

نگاه نکردید

نگاه می کنید

نگاه نمی کنید

خواهید دید

نگاه بکنید

نگاه نکنید

شکر کردید

شکر نکردید

شکر می کنید

شکر نمی کنید

شکر خواهید کرد

شکر کنید

شکر نکنید

بازگشتی

بازنگشتی

باز می گردی

باز نمی گردی

باز خواهی گشت

بازگرد

بازنگرد

حمل کردید

حمل نکردید

حمل نمی‌کنید

حمل نمی‌کنید

حمل خواهید کرد

حمل کنید

حمل نکنید

نشستید

ننشستید

می نشینید

نمی نشینید

خواهید نشست

بنشینید

ننشینید

گرفتم

نگرفتم

می گیرم

نمی گیرم

خواهم گرفت

ــــــ

ــــــ

پوشیدیم

نپوشیدیم

می پوشیم

نمی پوشیم

خواهیم پوشید

ــــــ

ــــــ

خواند

نخواند

می خواند

نمی خواند

خواهد خواند

ــــــ

ــــــ

حکم کردند

حکم نکردند

حکم می کنند

حکم نمی کنند

حکم خواهند کرد

ــــــ

ــــــ

شنیدند

نشنیدند

می شنوند

نمی شنوند

خواهند شنید

ــــــ

ــــــ

عمل کرد

عمل نکرد

عمل می کند

عمل نمی کنی

عمل خواهد کرد

ــــــ

ــــــ

دانستند

ندانستند

می دانند

نمی دانند

خواهند دانست

ــــــ

ــــــ

افتادند

نیفتادند

می افتند

نمی افتند

خواهند افتاد

ــــــ

ــــــ

عجله کردی

عجله می کنی

عجله نمی کنی

عجله خواهی کرد

عجله نخواهی کرد

عجله کن

عجله نکن

جمع کردید

جمع نکردید

جمع می کنید

جمع نمی کنید

جمع خواهید کرد

جمع بکنید

جمع نکنید

قرار دادید

قرار ندادید

قرار می دهید

قرار نمی دهید

قرار خواهید داد

قرار دهید

قرار ندهید

حفظ کردی

حفظ نکردی

حفظ می کنی

حفظ نمی کنی

حفظ خواهی کرد

حفظ کن

حفظ نکن

نشستید

ننشستید

می نشینید

نمی نشینید

خواهید نشست

بنشینید

ننشینید

ردیف

معنی فعل ماضی

معنی فعل ماضی منفی

معنی فعل مضارع

معنی فعل مضارع منفی

معنی فعل آینده

معنی فعل امر

معنی فعل نهی

ننوشیدید

ننوشیدید

می نوشید

نمی نوشید

خواهید نوشید

بنوشید

ننوشید

داخل شدم

داخل نشدم

داخل می شوم

داخل نمی شوم

داخل خواهم شد

ــــــ

ــــــ

منع کردیم

منع نکردیم

منع می کنیم

منع نمی کنیم

منع خواهیم کرد

ــــــ

ــــــ

خواست

نخواست

می خواهد

نمی خواهد

خواهد خواست

ــــــ

ــــــ

اتفاق افتادند

اتفاق نیفتادند

اتفاق می افتند

اتفاق نمی افتند

اتفاق خواهند افتاد

ــــــ

ــــــ

کاشتند

نکاشتند

می کارند

نمی کارند

خواهند کاشت

ــــــ

ــــــ

فکر کرد

فکر نکرد

فکر می کند

فکر نمی کند

فکر خواهد کرد

ــــــ

ــــــ

فریاد زدند

فریاد نزدند

فریاد می زنند

فریاد نمی زنند

فریاد خواهند زد

ــــــ

ــــــ

یافتند

نیافتند

می یابند

نمی یابند

خواهند یافت

ــــــ

ــــــ

سجده کردی

سجده نکردی

سجده می کنی

سجده نمی کنی

سجده خواهی کرد

سجده کن

سجده نکن

بزرگ شدید

بزرگ نشدید

بزرگ می شوید

بزرگ نمی شوید

بزرگ خواهید شد

بزرگ شوید

بزرگ نشوید

خشم کردید

خشم نکردید

خشم می کنید

خشم نمی کنید

خشم خواهید کرد

خشم کنید

خشم نکنید

فساد کردی

فساد نکردی

فساد می کنی

فساد نمی کنی

فساد خواهی کرد

فساد کن

فساد نکن

کشف کردید

کشف نکردید

کشف می کنید

کشف نمی کنید

کشف خواهید کرد

کشف کنید

کشف نکنید

خوب شدید

خوب نشدید

خوب می شوید

خوب نمی شوید

خوب خواهید شد

خوب شوید

خوب نشوید



خرید و دانلود تحقیق در مورد صرف 50 فعل