لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
معاهده پاریس
حدود ۱۵۰ سال پیش، انگلیس با تصرف بخشهایی از جنوب ایران (بنادر خرمشهر و بوشهر و جزایر جنوب) ناصرالدین شاه قاجار را مجبور به قبول پیمان پاریس (۱۸۵۶) کرد. بر طبق این پیمان ایران از ادعای خود بر هرات چشم پوشی کرد و هرات در ۱۸۶۳ به افغانستان ملحق گشت و ایران موجودیت کشوری به نام افغانستان را به رسمیت شناخت. در سال ۱۸۸۷ بلوچستان توسط انگلیسها به هند تحت حکومت بریتانیا ملحق شد.
جدایی هرات از ایران توسط انگلیسها
اعلان جنگ انگلستان یا بطور مشخص کمپانی هند شرقی علیه ایران، در واقع یکی از ترفندهای ماهرانه و ماجراجویانه سیاست خارجی انگلیس در آسیاست که به مدد آن، تا پیش از این نیز، تصرفات خود را در این قاره گسترش داده بود.[۱]
در قرن ۱۶ م. هرات تحت کنترل صفویان ایران قرار گرفت. در دوران صفوی هرات مهمترین شهر و مرکز خراسان محسوب میشد. شاه عباس کبیر در این شهر به دنیا آمد و تا پیش از به سلطنت رسیدن در این شهر زندگی میکرد.
هرات همواره مورد طمع ازبکان بود حتی چندبار این شهر به دست ازبکان افتاد. اما سلطه ازبکان بر این شهر به صورت کوتاه مدت بود و آنها از دورههای فترت در اوایل سلطنت شاه طهماسب اول و اوایل سلطنت سلطان محمد خدابنده و شاه عباس اول استفاده کردند و هر بار برای مدت کمی این شهر را در اشغال داشتند. گفتنی است پس از سقوط صفویان هرات مدتی در اشغال طایفهٔ ابدالی بود و به دست نادر شاه افشار افتاد. پس از مرگ نادر افغانها بر هرات مسلط شدند. در دوران معروف به بازی بزرگ ماموران بریتانیایی در هرات فعال بودند و از جدایی هرات از حکومت ایران پشتیبانی میکردند.
در ۱۲۴۹ ه.ق. عباس میرزا از سوی فتحعلی شاه قاجار مامور پس گرفتن هرات از افغانها شد. مرگ عباس میرزا در راه مشهد این کار را ناتمام گذاشت. محمد شاه قاجار نیز کوششی برای فتح هرات کرد که ناکام ماند. در زمان ناصرالدین شاه قاجار دوست محمدخان، حاکم کابل و قندهار هرات را گرفت. نیروهای ناصرالدین شاه تحت فرمان حسامالسلطنه هرات را محاصره کردند و در سال ۱۲۷۳ ه.ق. این شهر را گرفتند.
با مداخلات بریتانیا در جنوب ایران و بحرانی شدن روابط ایران و بریتانیا طی عهدنامهای که در ۱۲۷۳ ه.ق. (۱۸۵۷ میلادی) در پاریس بین نماینده ایران و سفیر بریتانیا امضا شد قرار شد که نیروهای بریتانیا از بنادر و جزایر جنوب ایران خارج شوند و در عوض ایران نیز سپاهیان خود را از هرات فراخواند و استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت. پس از جنگ هرات بسال ۱۲۴۹ ه .ق. قسمتهای از شرق هریرود به بعد (شامل هرات) به افغانستان ضمیمه گردید.
قرارداد پاریس
نگارش در تاریخ جمعه 23 بهمن1388 توسط Taha
چون اعلیحضرت خورشید آیت اقدس همایون، پادشاه اعظم و شاهنشاه بالاستقلال کل ممالک ایران و اعلیحضرت شاهنشاه انگلیس هر دو علی السویه از روی صدق مایل این هستند که مصائب جنگی را که منافی میل و مکنونات خاطر دوستانه ایشان است رفع نمایند و روابط دوستی که مدت مدیدی فیمابین دولتین علیتین برقرار بوده مجدداً به یک صلحی که بر وفق فواید طرفین باشد بر بنیان محکم برپا نمایند، لهذا به جهت اجرای این مقصود و مطلوب، اعلیحضرت پادشاه ایران جناب جلالتمآب مقرب الخاقان فرخ خان امین الملک سفیر کبیر دولت علیه ایران صاحب تصویر همایون و حمایل آبی و دارای کمر مکلل به الماس و غیره و غیره و غیره را و اعلیحضرت پادشاه انگلیس جناب مجدت نصاب هنری ریچارد چارلز بارون کاولی از امنای دولت انگلیس و از اجزای مشورتخانه مبارکه مخصوصه اعلیحضرت پادشاه انگلیس حامل نشان بزرگ و شریف حمام و سفیر کبیر مخصوص و مختار دولت انگلیس در نزد اعلیحضرت امپراطور فرانسه و غیره و غیره و غیره را وکلای مختار خود تعیین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
جامی مدتها خلافت طریقت نقشبندیه را به عهده داشت. جامی معاصر سلطان حسین بایقرا و وزیر دانشمندش امیر علیشیر نوائی بود که وی را مورد تفقد قرار داده اند.
جامی سفرهای زیادی به بلاد مختلف کرده است از جمله هرات و سمرقند که از مراکز علوم اسلامی و ادبیات ایرانی بوده اند، وی تبحر زیادی در علوم دینی و تصوف داشت سپس در عالم عرفان به کسب مقامات معنوی نائل آمد.
علاوه بر دیوان اشعار و غزلیات، آثار ذیل از وی بجا مانده است:
هفت اورنگ ـ سلسله الذهب ـ سلامان و ابسال ـ تحفه الحرار ـ سبحه الابرار ـ یوسف و زلیخا ـ لیلی و مجنون ـ خردنامة اسکندری ـ نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص ـ نفحات الانس ـ لوامع ـ لوایح ـ شواهد النبوه ـ اشعه اللمعات ـ بهارستان.
اشعار و افکار جامی در ادبیات هند و عثمانی بسیار بود، بطوریکه اولین بنای ادبیات عثمانی بر آثار و افکار وی گذاشته شد و سلاطینی مانند سلطان محمد فاتح و بایزید دوم به وی توجه و ارادتی خاص داشته و با او مکاتبه می کردند.
ابیاتی از ساقی نامه وی نقل می شوند:
دلا، دیدة دوربین برگشای در این دیر دیرینة دیر پای
بعبرت نظر کن که گردون چه کرد فریدون کجا رفت و قارون چه کرد؟
پی گنج بردند بسیار رنج کنون خاک ریزند بر سر چو گنج
بمردار جویی چو کرکس مباش گرفتار هر ناکس و کس مباش
حافظ( 726 791 ه ـ ق)
شمس الدین محمد بهاء الدین شیرازی ملقب به لسان الغیب که بعلت از حفظ داشتن قرآن متخلص به حافظ گردیده در شیراز متولد شد، پدرش از اهالی اصفهان و مادرش اهل کازرون بود.
حافظ به تحصیل علوم در زادگاه خود پرداخت و در مجالس درس بزرگان حاضر و کسب فیض نمود و در علوم به مقام رفیع رسید. حافظ در اشعار خود گوید:
عشقت رسد بفریاد ار خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
و یا:
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ
به قرآنی که اندر سینه داری
وی معاصر سلسله آل مظفر و اوایل حکومت تیموریان بوده است و از آل مظفر، بخصوص شاه شجاع را مدح گفته است، اغتشاشات و نابسامانی های آن دوران در برخی از اشعار حافظ اثر گذاشته است، منجمله:
این چه شوریست که در دور قمر می بینم
همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم
و یا
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند
وفات خواجه به سال 791 ه ـ ق یعنی صد سال بعد از وفات سعدی در شیراز اتفاق افتاد و در خاک مصلی به خاک سپرده شده.
شاعری ماده تاریخ وفات حافظ را در همان عبارت« خاک مصلی» یافته و گفته است:
چراغ اهل معنی خواجه حافظ
که شمعی بود از نور تجلی
چو در خاک مصلی یافت منزل
بجو تاریخش از خاک مصلی
( که عبارت خاک مصلی بحساب ابجد 791 می شود).
حافظ دو مثنوی کوتاه و چند قطعه رباعی سروده و بقیه اشعار او غزل هستند غزلیاتی که آمیخته با عشق و عرفان بوده و در ادبیات ایران بی نظیرند.
انتخاب غزل از دیوان حافظ بسیار مشکل است، چه تمام غزلیات او شیوا و دارای معانی عارفانه و عاشقانه اند و تقریباً خانه ای نیست که دیوان حافظ را در بر نداشته باشد.
سخن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 46
جامی مدتها خلافت طریقت نقشبندیه را به عهده داشت. جامی معاصر سلطان حسین بایقرا و وزیر دانشمندش امیر علیشیر نوائی بود که وی را مورد تفقد قرار داده اند.
جامی سفرهای زیادی به بلاد مختلف کرده است از جمله هرات و سمرقند که از مراکز علوم اسلامی و ادبیات ایرانی بوده اند، وی تبحر زیادی در علوم دینی و تصوف داشت سپس در عالم عرفان به کسب مقامات معنوی نائل آمد.
علاوه بر دیوان اشعار و غزلیات، آثار ذیل از وی بجا مانده است:
هفت اورنگ ـ سلسله الذهب ـ سلامان و ابسال ـ تحفه الحرار ـ سبحه الابرار ـ یوسف و زلیخا ـ لیلی و مجنون ـ خردنامة اسکندری ـ نقد النصوص فی شرح نقش الفصوص ـ نفحات الانس ـ لوامع ـ لوایح ـ شواهد النبوه ـ اشعه اللمعات ـ بهارستان.
اشعار و افکار جامی در ادبیات هند و عثمانی بسیار بود، بطوریکه اولین بنای ادبیات عثمانی بر آثار و افکار وی گذاشته شد و سلاطینی مانند سلطان محمد فاتح و بایزید دوم به وی توجه و ارادتی خاص داشته و با او مکاتبه می کردند.
ابیاتی از ساقی نامه وی نقل می شوند:
دلا، دیدة دوربین برگشای در این دیر دیرینة دیر پای
بعبرت نظر کن که گردون چه کرد فریدون کجا رفت و قارون چه کرد؟
پی گنج بردند بسیار رنج کنون خاک ریزند بر سر چو گنج
بمردار جویی چو کرکس مباش گرفتار هر ناکس و کس مباش
حافظ( 726 791 ه ـ ق)
شمس الدین محمد بهاء الدین شیرازی ملقب به لسان الغیب که بعلت از حفظ داشتن قرآن متخلص به حافظ گردیده در شیراز متولد شد، پدرش از اهالی اصفهان و مادرش اهل کازرون بود.
حافظ به تحصیل علوم در زادگاه خود پرداخت و در مجالس درس بزرگان حاضر و کسب فیض نمود و در علوم به مقام رفیع رسید. حافظ در اشعار خود گوید:
عشقت رسد بفریاد ار خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
و یا:
ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ
به قرآنی که اندر سینه داری
وی معاصر سلسله آل مظفر و اوایل حکومت تیموریان بوده است و از آل مظفر، بخصوص شاه شجاع را مدح گفته است، اغتشاشات و نابسامانی های آن دوران در برخی از اشعار حافظ اثر گذاشته است، منجمله:
این چه شوریست که در دور قمر می بینم
همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم
و یا
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند
وفات خواجه به سال 791 ه ـ ق یعنی صد سال بعد از وفات سعدی در شیراز اتفاق افتاد و در خاک مصلی به خاک سپرده شده.
شاعری ماده تاریخ وفات حافظ را در همان عبارت« خاک مصلی» یافته و گفته است:
چراغ اهل معنی خواجه حافظ
که شمعی بود از نور تجلی
چو در خاک مصلی یافت منزل
بجو تاریخش از خاک مصلی
( که عبارت خاک مصلی بحساب ابجد 791 می شود).
حافظ دو مثنوی کوتاه و چند قطعه رباعی سروده و بقیه اشعار او غزل هستند غزلیاتی که آمیخته با عشق و عرفان بوده و در ادبیات ایران بی نظیرند.
انتخاب غزل از دیوان حافظ بسیار مشکل است، چه تمام غزلیات او شیوا و دارای معانی عارفانه و عاشقانه اند و تقریباً خانه ای نیست که دیوان حافظ را در بر نداشته باشد.
سخن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند