لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
اختلافات داخلى عباسیان و مبارزه اى که مامون با امین
طول دوران امامت امام على بن موسىالرضاعلیهالسلام همزمان گشتبا خلافت هارون الرشید. پس از او نیز ایشان با دو فرزند هارون امین و مامون معاصر بود; یعنى جمعا به مدت ده سال که شامل سالهاى آخر زمامدارى هارون و پنجسال حکومت امین و پنجسال هم حکومت مامون. امام رضاعلیهالسلام پس از شهادت امام کاظمعلیهالسلام، امامت و دعوت خود را آشکار ساخت و بىپروا به رهبرى امت پرداخت. جو سیاسى جامعه در زمان هارون چنان خفقانآور بود که حتى برخى از صمیمىترین یاران امام از این صراحت و بىپروایى او بر جانش بیمناک بودند.
پس از هارون بر سر خلافتبین امین و مامون اختلاف سختى روى داد. هارون، امین را براى خلافتبعد از خود تعیین کرده بود و از او تعهد گرفته بود که پس از او مامون خلیفه شود و نیز حکمرانى بر ولایتخراسان در زمان خلافت امین به دست مامون باشد ولى امین پس از هارون در سال 194 هجرى مامون را از ولیعهدى خود خلع و فرزند خود موسى را نامزد این مقام کرد. بر اثر این امر درگیرى خونینى میان امین و مامون رخ داد و امین در 198 هجرى کشته شد و مامون به خلافت رسید.
مامون پس از آنکه برادرش امین را نابود کرد در شرایط حساسى قرار گرفت زیرا موقعیت او بویژه در بغداد که مرکز حکومت عباسى بود در میان طرفداران عباسیان که خواستار امین بودند و حکومت مامون را در مرو با مصالح خود منطبق نمىدیدند، سخت متزلزل بود و از سوى دیگر شورش علویان تهدیدى جدى براى حکومت مامون محسوب مىشد. و نیز ممکن بود ایرانیان هم که به حق شرعى خاندان امیر مؤمنان علىعلیهالسلام معتقد بودند به آنان بپیوندند. مامون که مردى زیرک و مکار بود به فکر افتاد که با طرح واگذارى خلافتیا ولىعهدى به شخصیتى مانند امام رضاعلیهالسلام پایههاى لرزان حکومتخود را تثبیت کند. زیرا امیدوار بود که مبادرت به این کار بتواند جلوى شورش علویان را گرفته و موجبات رضایتخاطر آنان را فراهم کند و ایرانیان را نیز آماده پذیرش خلافتخود نماید. پیداست که تفویض خلافتیا ولایتعهدى به امام فقط یک تاکتیک حساب شده سیاسى بود.
لذا در سال 200 هجرى دستور داد امام رضاعلیهالسلام را از مدینه به مرو بیاورند. در راه شهرى نبود که به آن درآیند و مردم آنجا به خدمتش نرسند و از مسائل دینىشان سؤال نکنند. در نیشابور به درخواست علما حدیثسلسلة الذهب را در میان انبوهى از جمیعتبراى حاضران بیان کرد و چنان که گفتهاند پس از شروع 2400 قلمدان آماده نوشتن آن دیثشد (کلمة لاالهالاالله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى).
پس از ورود حضرت به مرو، از طرف مامون پیشنهاد خلافتیا ولایتعهدى شد که مورد قبول آن حضرت واقع نشد. مامون تلویحا تهدید به مرگ کرد و بالاخره حضرت اجبارا بدون هیچ شرطى ولایت عهدى را به صورت اسمى پذیرفتند. در یکى از اعیاد اسلامى - عید فطر یا عید قربان - مامون پیام فرستاد که حضرت نماز عید بخوانند. حضرت عذر آوردند اما مامون اصرار ورزید. حضرت فرمودند من براى اقامه نماز عید مانند رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم و علىعلیهالسلام بیرون خواهم آمد. مامون پذیرفت.
بامداد عید پیش از طلوع آفتاب تمام معابر و کوچهها از مردم مشتاق پر شده بود و حضرت به شیوه رسولالله از منزل بیرون آمد: بدون هیچگونه تشریفات، با پاى برهنه و پیاده و عصایى در دست و عمامه سفیدى در سر; تکبیر گویان. همراهان نیز تکبیر مىگفتند. عظمتى بر پا بود چنانکه گویا آسمان و زمین با آن حضرت تکبیر مىگفتند. شهر مرو را سراسر گریه و فریاد گرفت. به مامون خبر دادند که اگر امام رضاعلیهالسلام اینگونه به مصلى بروند فتنه و آشوب بر پا خواهد شد و ما بر جان خود بیمناکیم. مامون پیام فرستاد که: «آقا، شما را به زحمت انداختیم(!) شما باز گردید. همان فرد قبلى نماز گذارد». امام از یاران خود خواستند تا کفش ایشان را بیاورند;امام کفش خود را پوشید، سوار شد و به خانه بازگشت. مامون در سیاست مزورانه خود علیه امام توطئه دیگرى نیز اندیشیده بود. او که از عظمت مقام معنوى امام در جامعه رنج مىبرد، مىکوشید با روبرو کردن اندیشمندان با آن حضرت و به بهانه بحث و مناظره علمى و استفاده از دانش امام، شکستى بر آن حضرت وارد آورد تا شاید از این طریق قدرى از محبوبیت امام در جامعه بکاهد. ولى آن هم بى نتیجه ماند و در جلسهاى که به این منظور برقرار شده بود، شخصیت امام بیشتر ظاهر شد و مامون منفعل گردید.
سرانجام مامون خواست تا تصمیم خود را در مورد قتل امام عملى سازد، ولى بسیار مزورانه و پنهانى. و چنین بود که آن حضرت را در روز آخر ماه صفر سال 203 هجرى ناجوانمردانه به شهادت رساند. عمر شریف آن حضرت در این هنگام 55 سال بود.
نگرشى بر تاریخ معتزله
نگرشى بر تاریخ معتزله: معتزله, بعنوان فرقه اى کلامى و نهضتى سیاسى, در اواخر قرن اول هجرى و اوائل دمین قرن هجرى پا به عرصه حیات نهادند. تقریباً همه محققین این مطلب را قبول دارند. اما, این واقعیت را نباید از یاد برد که شکل گیرى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
اختلافات داخلى عباسیان و مبارزه اى که مامون با امین
طول دوران امامت امام على بن موسىالرضاعلیهالسلام همزمان گشتبا خلافت هارون الرشید. پس از او نیز ایشان با دو فرزند هارون امین و مامون معاصر بود; یعنى جمعا به مدت ده سال که شامل سالهاى آخر زمامدارى هارون و پنجسال حکومت امین و پنجسال هم حکومت مامون. امام رضاعلیهالسلام پس از شهادت امام کاظمعلیهالسلام، امامت و دعوت خود را آشکار ساخت و بىپروا به رهبرى امت پرداخت. جو سیاسى جامعه در زمان هارون چنان خفقانآور بود که حتى برخى از صمیمىترین یاران امام از این صراحت و بىپروایى او بر جانش بیمناک بودند.
پس از هارون بر سر خلافتبین امین و مامون اختلاف سختى روى داد. هارون، امین را براى خلافتبعد از خود تعیین کرده بود و از او تعهد گرفته بود که پس از او مامون خلیفه شود و نیز حکمرانى بر ولایتخراسان در زمان خلافت امین به دست مامون باشد ولى امین پس از هارون در سال 194 هجرى مامون را از ولیعهدى خود خلع و فرزند خود موسى را نامزد این مقام کرد. بر اثر این امر درگیرى خونینى میان امین و مامون رخ داد و امین در 198 هجرى کشته شد و مامون به خلافت رسید.
مامون پس از آنکه برادرش امین را نابود کرد در شرایط حساسى قرار گرفت زیرا موقعیت او بویژه در بغداد که مرکز حکومت عباسى بود در میان طرفداران عباسیان که خواستار امین بودند و حکومت مامون را در مرو با مصالح خود منطبق نمىدیدند، سخت متزلزل بود و از سوى دیگر شورش علویان تهدیدى جدى براى حکومت مامون محسوب مىشد. و نیز ممکن بود ایرانیان هم که به حق شرعى خاندان امیر مؤمنان علىعلیهالسلام معتقد بودند به آنان بپیوندند. مامون که مردى زیرک و مکار بود به فکر افتاد که با طرح واگذارى خلافتیا ولىعهدى به شخصیتى مانند امام رضاعلیهالسلام پایههاى لرزان حکومتخود را تثبیت کند. زیرا امیدوار بود که مبادرت به این کار بتواند جلوى شورش علویان را گرفته و موجبات رضایتخاطر آنان را فراهم کند و ایرانیان را نیز آماده پذیرش خلافتخود نماید. پیداست که تفویض خلافتیا ولایتعهدى به امام فقط یک تاکتیک حساب شده سیاسى بود.
لذا در سال 200 هجرى دستور داد امام رضاعلیهالسلام را از مدینه به مرو بیاورند. در راه شهرى نبود که به آن درآیند و مردم آنجا به خدمتش نرسند و از مسائل دینىشان سؤال نکنند. در نیشابور به درخواست علما حدیثسلسلة الذهب را در میان انبوهى از جمیعتبراى حاضران بیان کرد و چنان که گفتهاند پس از شروع 2400 قلمدان آماده نوشتن آن دیثشد (کلمة لاالهالاالله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى).
پس از ورود حضرت به مرو، از طرف مامون پیشنهاد خلافتیا ولایتعهدى شد که مورد قبول آن حضرت واقع نشد. مامون تلویحا تهدید به مرگ کرد و بالاخره حضرت اجبارا بدون هیچ شرطى ولایت عهدى را به صورت اسمى پذیرفتند. در یکى از اعیاد اسلامى - عید فطر یا عید قربان - مامون پیام فرستاد که حضرت نماز عید بخوانند. حضرت عذر آوردند اما مامون اصرار ورزید. حضرت فرمودند من براى اقامه نماز عید مانند رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم و علىعلیهالسلام بیرون خواهم آمد. مامون پذیرفت.
بامداد عید پیش از طلوع آفتاب تمام معابر و کوچهها از مردم مشتاق پر شده بود و حضرت به شیوه رسولالله از منزل بیرون آمد: بدون هیچگونه تشریفات، با پاى برهنه و پیاده و عصایى در دست و عمامه سفیدى در سر; تکبیر گویان. همراهان نیز تکبیر مىگفتند. عظمتى بر پا بود چنانکه گویا آسمان و زمین با آن حضرت تکبیر مىگفتند. شهر مرو را سراسر گریه و فریاد گرفت. به مامون خبر دادند که اگر امام رضاعلیهالسلام اینگونه به مصلى بروند فتنه و آشوب بر پا خواهد شد و ما بر جان خود بیمناکیم. مامون پیام فرستاد که: «آقا، شما را به زحمت انداختیم(!) شما باز گردید. همان فرد قبلى نماز گذارد». امام از یاران خود خواستند تا کفش ایشان را بیاورند;امام کفش خود را پوشید، سوار شد و به خانه بازگشت. مامون در سیاست مزورانه خود علیه امام توطئه دیگرى نیز اندیشیده بود. او که از عظمت مقام معنوى امام در جامعه رنج مىبرد، مىکوشید با روبرو کردن اندیشمندان با آن حضرت و به بهانه بحث و مناظره علمى و استفاده از دانش امام، شکستى بر آن حضرت وارد آورد تا شاید از این طریق قدرى از محبوبیت امام در جامعه بکاهد. ولى آن هم بى نتیجه ماند و در جلسهاى که به این منظور برقرار شده بود، شخصیت امام بیشتر ظاهر شد و مامون منفعل گردید.
سرانجام مامون خواست تا تصمیم خود را در مورد قتل امام عملى سازد، ولى بسیار مزورانه و پنهانى. و چنین بود که آن حضرت را در روز آخر ماه صفر سال 203 هجرى ناجوانمردانه به شهادت رساند. عمر شریف آن حضرت در این هنگام 55 سال بود.
نگرشى بر تاریخ معتزله
نگرشى بر تاریخ معتزله: معتزله, بعنوان فرقه اى کلامى و نهضتى سیاسى, در اواخر قرن اول هجرى و اوائل دمین قرن هجرى پا به عرصه حیات نهادند. تقریباً همه محققین این مطلب را قبول دارند. اما, این واقعیت را نباید از یاد برد که شکل گیرى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
اختلافات داخلى عباسیان و مبارزه اى که مامون با امین
طول دوران امامت امام على بن موسىالرضاعلیهالسلام همزمان گشتبا خلافت هارون الرشید. پس از او نیز ایشان با دو فرزند هارون امین و مامون معاصر بود; یعنى جمعا به مدت ده سال که شامل سالهاى آخر زمامدارى هارون و پنجسال حکومت امین و پنجسال هم حکومت مامون. امام رضاعلیهالسلام پس از شهادت امام کاظمعلیهالسلام، امامت و دعوت خود را آشکار ساخت و بىپروا به رهبرى امت پرداخت. جو سیاسى جامعه در زمان هارون چنان خفقانآور بود که حتى برخى از صمیمىترین یاران امام از این صراحت و بىپروایى او بر جانش بیمناک بودند.
پس از هارون بر سر خلافتبین امین و مامون اختلاف سختى روى داد. هارون، امین را براى خلافتبعد از خود تعیین کرده بود و از او تعهد گرفته بود که پس از او مامون خلیفه شود و نیز حکمرانى بر ولایتخراسان در زمان خلافت امین به دست مامون باشد ولى امین پس از هارون در سال 194 هجرى مامون را از ولیعهدى خود خلع و فرزند خود موسى را نامزد این مقام کرد. بر اثر این امر درگیرى خونینى میان امین و مامون رخ داد و امین در 198 هجرى کشته شد و مامون به خلافت رسید.
مامون پس از آنکه برادرش امین را نابود کرد در شرایط حساسى قرار گرفت زیرا موقعیت او بویژه در بغداد که مرکز حکومت عباسى بود در میان طرفداران عباسیان که خواستار امین بودند و حکومت مامون را در مرو با مصالح خود منطبق نمىدیدند، سخت متزلزل بود و از سوى دیگر شورش علویان تهدیدى جدى براى حکومت مامون محسوب مىشد. و نیز ممکن بود ایرانیان هم که به حق شرعى خاندان امیر مؤمنان علىعلیهالسلام معتقد بودند به آنان بپیوندند. مامون که مردى زیرک و مکار بود به فکر افتاد که با طرح واگذارى خلافتیا ولىعهدى به شخصیتى مانند امام رضاعلیهالسلام پایههاى لرزان حکومتخود را تثبیت کند. زیرا امیدوار بود که مبادرت به این کار بتواند جلوى شورش علویان را گرفته و موجبات رضایتخاطر آنان را فراهم کند و ایرانیان را نیز آماده پذیرش خلافتخود نماید. پیداست که تفویض خلافتیا ولایتعهدى به امام فقط یک تاکتیک حساب شده سیاسى بود.
لذا در سال 200 هجرى دستور داد امام رضاعلیهالسلام را از مدینه به مرو بیاورند. در راه شهرى نبود که به آن درآیند و مردم آنجا به خدمتش نرسند و از مسائل دینىشان سؤال نکنند. در نیشابور به درخواست علما حدیثسلسلة الذهب را در میان انبوهى از جمیعتبراى حاضران بیان کرد و چنان که گفتهاند پس از شروع 2400 قلمدان آماده نوشتن آن دیثشد (کلمة لاالهالاالله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى).
پس از ورود حضرت به مرو، از طرف مامون پیشنهاد خلافتیا ولایتعهدى شد که مورد قبول آن حضرت واقع نشد. مامون تلویحا تهدید به مرگ کرد و بالاخره حضرت اجبارا بدون هیچ شرطى ولایت عهدى را به صورت اسمى پذیرفتند. در یکى از اعیاد اسلامى - عید فطر یا عید قربان - مامون پیام فرستاد که حضرت نماز عید بخوانند. حضرت عذر آوردند اما مامون اصرار ورزید. حضرت فرمودند من براى اقامه نماز عید مانند رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم و علىعلیهالسلام بیرون خواهم آمد. مامون پذیرفت.
بامداد عید پیش از طلوع آفتاب تمام معابر و کوچهها از مردم مشتاق پر شده بود و حضرت به شیوه رسولالله از منزل بیرون آمد: بدون هیچگونه تشریفات، با پاى برهنه و پیاده و عصایى در دست و عمامه سفیدى در سر; تکبیر گویان. همراهان نیز تکبیر مىگفتند. عظمتى بر پا بود چنانکه گویا آسمان و زمین با آن حضرت تکبیر مىگفتند. شهر مرو را سراسر گریه و فریاد گرفت. به مامون خبر دادند که اگر امام رضاعلیهالسلام اینگونه به مصلى بروند فتنه و آشوب بر پا خواهد شد و ما بر جان خود بیمناکیم. مامون پیام فرستاد که: «آقا، شما را به زحمت انداختیم(!) شما باز گردید. همان فرد قبلى نماز گذارد». امام از یاران خود خواستند تا کفش ایشان را بیاورند;امام کفش خود را پوشید، سوار شد و به خانه بازگشت. مامون در سیاست مزورانه خود علیه امام توطئه دیگرى نیز اندیشیده بود. او که از عظمت مقام معنوى امام در جامعه رنج مىبرد، مىکوشید با روبرو کردن اندیشمندان با آن حضرت و به بهانه بحث و مناظره علمى و استفاده از دانش امام، شکستى بر آن حضرت وارد آورد تا شاید از این طریق قدرى از محبوبیت امام در جامعه بکاهد. ولى آن هم بى نتیجه ماند و در جلسهاى که به این منظور برقرار شده بود، شخصیت امام بیشتر ظاهر شد و مامون منفعل گردید.
سرانجام مامون خواست تا تصمیم خود را در مورد قتل امام عملى سازد، ولى بسیار مزورانه و پنهانى. و چنین بود که آن حضرت را در روز آخر ماه صفر سال 203 هجرى ناجوانمردانه به شهادت رساند. عمر شریف آن حضرت در این هنگام 55 سال بود.
نگرشى بر تاریخ معتزله
نگرشى بر تاریخ معتزله: معتزله, بعنوان فرقه اى کلامى و نهضتى سیاسى, در اواخر قرن اول هجرى و اوائل دمین قرن هجرى پا به عرصه حیات نهادند. تقریباً همه محققین این مطلب را قبول دارند. اما, این واقعیت را نباید از یاد برد که شکل گیرى
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
اختلافات داخلى عباسیان و مبارزه اى که مامون با امین
طول دوران امامت امام على بن موسىالرضاعلیهالسلام همزمان گشتبا خلافت هارون الرشید. پس از او نیز ایشان با دو فرزند هارون امین و مامون معاصر بود; یعنى جمعا به مدت ده سال که شامل سالهاى آخر زمامدارى هارون و پنجسال حکومت امین و پنجسال هم حکومت مامون. امام رضاعلیهالسلام پس از شهادت امام کاظمعلیهالسلام، امامت و دعوت خود را آشکار ساخت و بىپروا به رهبرى امت پرداخت. جو سیاسى جامعه در زمان هارون چنان خفقانآور بود که حتى برخى از صمیمىترین یاران امام از این صراحت و بىپروایى او بر جانش بیمناک بودند.
پس از هارون بر سر خلافتبین امین و مامون اختلاف سختى روى داد. هارون، امین را براى خلافتبعد از خود تعیین کرده بود و از او تعهد گرفته بود که پس از او مامون خلیفه شود و نیز حکمرانى بر ولایتخراسان در زمان خلافت امین به دست مامون باشد ولى امین پس از هارون در سال 194 هجرى مامون را از ولیعهدى خود خلع و فرزند خود موسى را نامزد این مقام کرد. بر اثر این امر درگیرى خونینى میان امین و مامون رخ داد و امین در 198 هجرى کشته شد و مامون به خلافت رسید.
مامون پس از آنکه برادرش امین را نابود کرد در شرایط حساسى قرار گرفت زیرا موقعیت او بویژه در بغداد که مرکز حکومت عباسى بود در میان طرفداران عباسیان که خواستار امین بودند و حکومت مامون را در مرو با مصالح خود منطبق نمىدیدند، سخت متزلزل بود و از سوى دیگر شورش علویان تهدیدى جدى براى حکومت مامون محسوب مىشد. و نیز ممکن بود ایرانیان هم که به حق شرعى خاندان امیر مؤمنان علىعلیهالسلام معتقد بودند به آنان بپیوندند. مامون که مردى زیرک و مکار بود به فکر افتاد که با طرح واگذارى خلافتیا ولىعهدى به شخصیتى مانند امام رضاعلیهالسلام پایههاى لرزان حکومتخود را تثبیت کند. زیرا امیدوار بود که مبادرت به این کار بتواند جلوى شورش علویان را گرفته و موجبات رضایتخاطر آنان را فراهم کند و ایرانیان را نیز آماده پذیرش خلافتخود نماید. پیداست که تفویض خلافتیا ولایتعهدى به امام فقط یک تاکتیک حساب شده سیاسى بود.
لذا در سال 200 هجرى دستور داد امام رضاعلیهالسلام را از مدینه به مرو بیاورند. در راه شهرى نبود که به آن درآیند و مردم آنجا به خدمتش نرسند و از مسائل دینىشان سؤال نکنند. در نیشابور به درخواست علما حدیثسلسلة الذهب را در میان انبوهى از جمیعتبراى حاضران بیان کرد و چنان که گفتهاند پس از شروع 2400 قلمدان آماده نوشتن آن دیثشد (کلمة لاالهالاالله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى).
پس از ورود حضرت به مرو، از طرف مامون پیشنهاد خلافتیا ولایتعهدى شد که مورد قبول آن حضرت واقع نشد. مامون تلویحا تهدید به مرگ کرد و بالاخره حضرت اجبارا بدون هیچ شرطى ولایت عهدى را به صورت اسمى پذیرفتند. در یکى از اعیاد اسلامى - عید فطر یا عید قربان - مامون پیام فرستاد که حضرت نماز عید بخوانند. حضرت عذر آوردند اما مامون اصرار ورزید. حضرت فرمودند من براى اقامه نماز عید مانند رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم و علىعلیهالسلام بیرون خواهم آمد. مامون پذیرفت.
بامداد عید پیش از طلوع آفتاب تمام معابر و کوچهها از مردم مشتاق پر شده بود و حضرت به شیوه رسولالله از منزل بیرون آمد: بدون هیچگونه تشریفات، با پاى برهنه و پیاده و عصایى در دست و عمامه سفیدى در سر; تکبیر گویان. همراهان نیز تکبیر مىگفتند. عظمتى بر پا بود چنانکه گویا آسمان و زمین با آن حضرت تکبیر مىگفتند. شهر مرو را سراسر گریه و فریاد گرفت. به مامون خبر دادند که اگر امام رضاعلیهالسلام اینگونه به مصلى بروند فتنه و آشوب بر پا خواهد شد و ما بر جان خود بیمناکیم. مامون پیام فرستاد که: «آقا، شما را به زحمت انداختیم(!) شما باز گردید. همان فرد قبلى نماز گذارد». امام از یاران خود خواستند تا کفش ایشان را بیاورند;امام کفش خود را پوشید، سوار شد و به خانه بازگشت. مامون در سیاست مزورانه خود علیه امام توطئه دیگرى نیز اندیشیده بود. او که از عظمت مقام معنوى امام در جامعه رنج مىبرد، مىکوشید با روبرو کردن اندیشمندان با آن حضرت و به بهانه بحث و مناظره علمى و استفاده از دانش امام، شکستى بر آن حضرت وارد آورد تا شاید از این طریق قدرى از محبوبیت امام در جامعه بکاهد. ولى آن هم بى نتیجه ماند و در جلسهاى که به این منظور برقرار شده بود، شخصیت امام بیشتر ظاهر شد و مامون منفعل گردید.
سرانجام مامون خواست تا تصمیم خود را در مورد قتل امام عملى سازد، ولى بسیار مزورانه و پنهانى. و چنین بود که آن حضرت را در روز آخر ماه صفر سال 203 هجرى ناجوانمردانه به شهادت رساند. عمر شریف آن حضرت در این هنگام 55 سال بود.
نگرشى بر تاریخ معتزله
نگرشى بر تاریخ معتزله: معتزله, بعنوان فرقه اى کلامى و نهضتى سیاسى, در اواخر قرن اول هجرى و اوائل دمین قرن هجرى پا به عرصه حیات نهادند. تقریباً همه محققین این مطلب را قبول دارند. اما, این واقعیت را نباید از یاد برد که شکل گیرى