حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

دانلود تحقیق مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر 11ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

جامعه شناسی، ایل و عشایر

گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار می‌بردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار می‌روند. ....

در گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار می‌بردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار می‌روند. در برخی از متنهای تاریخی ایران، ایل به مفهوم جامعه اسکان نیافته و چادرنشین، شناسانده شده است فسایی دو اصطلاح ایل و طایفه را از یکدیگر متمایز می‌کند و ایل را به مردمی که در تمام سال در بیابانها، در چادرهای سیاه زندگانی می‌کنند و از گرمسیرات به سردسیرات جابه جا می‌شوند، اطلاق می‌کند. و طایفه را برای مردمی که کوچ نمی‌کنند، و از تیره‌های ایلات نیستند و در سیاه چادر یا در دهات زندگی می‌کنند، به کار می‌برد؛ اما همو در جایی دیگر برعکس، برخی از گروههای کوچنده مانند «بهاءالدینی» در ناحیه صیصکان، و «سادات میرسالار» درناحیه بهمئی کهکیلویه را که کوچ و ییلاق و قشلاق می‌کنند، طایفه می‌نامد. گفتنی است که تاریخ نگاران ایرانی از دوره صفوی به این سو، گه گاه طایفه را به جای ایل، برای معرفی جماعت کوچنده به کار برده‌‌اند. برخی از مردم شناسان ایران برای تمایز میان جامعه ایلی و جامعه‌های دیگر، ملاکها و ضابطه‌هایی را پیشنهاد کرده‌اند. از آن جمله‌اند: وجود ساختار ایلی، یعنی رده بندی تیره و طایفه و جز آن در ایل؛ باور اعضای ایل به تعلقشان به یکی از رده‌های این ساختار؛ و داشتن سرزمین مشترک با محدوده معین . دیگر مردم شناس فرانسوی، این ضابطه‌ها را ملاک تشخیص جامعه ایلی دانسته است: ۱. نظام خویشاوندی منسجم و نیرومندی که مسائل و معضلات ایل بر اساس قوانین برآمده از آن نظام، در درون ایل حل و فصل می‌شود؛ ۲. سازمان اجتماعی و اداری هرمی شکل شاخه‌ای مبتنی بر نظام خویشاوندی؛ ۳. شیوه معیشتی ویژه‌ای که بیشتر بر نگاهداری و پرورش دام استوار است (زراعت در جامعه ایلی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و تولید صنایع دستی از نوع ریندگی و بافندگی اشتغال جنبی مردم ایل است)؛ ۴. شیوه زیست خاصی که به شکل کوچندگی و نیمه کوچندگی آشکار می‌گردد. برخی هم کوچندگی فصلی و تحرک از منزلی به منزل دیگر در قلمروی معین، و معاش مبتنی بر دامپروری را از شاخصه‌های مهم در شناخت جامعه ایلی می‌دانند و برای آن دسته از ایلها که زمانی کوچنده بودند و سپس یکجانشین شدند، و ضمن وحدت ایلی خود، از دامداری به کشاورزی روی آوردند، اصطلاح ایل به کار می‌برند. ایل را واحدی سیاسی- اجتماعی، مرکب از شماری طایفه متشکل از چند واحد پدر تبار نیز گفته‌اند. برخی هم ایل را که مبانی آن در زندگی عشایری و سازمان اجتماعی قبیله نهفته است ، پدید آورنده ساخت ویژه‌ای از قدرت دانسته، بعد سیاسی جامعه عشایری، و تحقیق اتحادیه‌های سیاسی قبایل و طوایف عشایری را در سازمانی خاص به نام سازمان ایلی یاد کرده‌اند. ایل را به مفهوم یک واحد مستقل اجتماعی- فرهنگی نیز تعریف کرده‌اند که سازمان اجتماعی آن قبیله‌ای، روش زیست آن کوچ نشینی (کامل یا نیمه)، و شیوه معیشت آن بیشتر دامداری است. ساختار اجتماعی ایل به منزله قبیله را، نظام عشیره ای مبتنی بر اتحاد چند عشیره شکل می‌دهد. هر عشیره از جماعتی ترکیب شده است که افراد آن بر اساس پیوندهای خونی متحد شده و یک واحد مستقل هم بسته را به وجود آورده‌اند. با توجه به آنچه گذشت ، می‌توان گفت که ساختار اجتماعی و سیاسی ، مهم‌ترین عامل هویت دهنده به جامعه ایلی است. ایل ممکن است جامعه‌ای عشایری، یا جامعه‌ای ده نشین و کشاورز باشد که در صورت اخیر، گله‌هایش را چوپانان به چرا ببرند. از این رو ،جامعه‌های کوچ نشین شبان و جامعه‌های یکجانشین کشاورز تا زمانی که سازمان اجتماعی- سیاسی خود را حفظ کرده باشند، ایل به شمار می‌روند(۱).

طبقه بندی ایلها

جامعه‌های ایلی ایران از قومهای گوناگون، با فرهنگها و زبان‌های متفاوت برآمده، و در سازمانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منسجمی سامان یافته‌اند. هر یک از جامعه‌های ایلی دارای ویژگیهای قومی و فرهنگی و زبانی مخصوص به خود است. در اسناد تاریخی و رسمی، و در برخی از نوشته‌های تحقیقی و قوم‌نگاریهای اخیر، گروههای ایلی- عشایری ایران بر مبنای خاستگاه قومی- زبانی طبقه بندی شده‌اند. مستوفی قدیم‌ترین طبقه‌بندی از ایلات را در دوره صفوی در فهرستی از آمار مالی و نظامی ایران در ۱۱۲۸ق/۱۷۱۶م به دست داده است. بنابراین طبقه بندی ، ایلات به دو گروه بزرگ ایرانی و غیر ایرانی تقسیم شده، و فهرست ایلات و طایفه‌های وابسته به هر یک از این دو گروه، بنابر توزیع جغرافیایی آنها، نام برده شده است. وی گروه «ایرانی الاصل» راکه با طایفه‌های دیگر نیامیخته بودند، در ۶ فرقه یا طایفه «صحرانشین» طبقه بندی کرده، و نوشته است که این گروه در کوهها، و بزرگانشان گاه در شهرها زندگی می‌کنند، این ۶ فرقه اینهاست: ۱. لرها که ۱۱۱۸ جماعتند و در ۴ طایفه بزرگ فیلی ، لک وزند، بختیاری و ممیسنی (ممسنی) با یکدیگر در آمیخته‌اند؛ ۲. گروس، کلهر و مکری؛ ۳. کردهای خراسان که طوایف بزرگ زعفرانلو، سعدانلو، کوانلو (ظاهرا قوانلو) و دوانلو رادر برمی‌گیرد؛ ۴. جلایر خراسان؛ ۵. قرائی؛ ۶. جلایی، همو گروه «ایلات بیرونی» یا غیر ایرانی را که از سرزمینهای دیگر به ایران آمده بودند، به دو فرقه عرب و ترک تقسیم کرده است: ترکها را ۶ طایفه نوشته است: ۱. افشار(شاملو، قرخلو و سروانلو)، بیات و دنبلی؛ ۲. قاجار و قجر؛ ۳. شقاقی؛ ۴. زنگنه؛ .۵. قراگوزلو؛ ۶. شاه شیون (شاه سون). فرقه عرب را هم به ۶ طایفه چعب (کعب) ، عرب حویضه (حوزه، هویزه)، عرب فارس، عرب میش مست خراسان، عرب زنگویی و عرب عمری تقسیم کرده است. ماری شیل ایلهای ایران را به ۳ گروه نژادی ترک، لک و عرب جای می‌دهد. ایلهای ترک را از بازماندگان مهاجمان قبایل ترک ترکستان، لکها را از گروههای هم تبار ایرانی اصیل، و عربهای کرانه‌های خلیج فارس را از نسل اعراب ساکن در سواحل مقابل خلیج، و ایلهای عرب پراکنده در ایران را منشعب از مهاجمان و فاتحان عرب دانسته‌اند. وی لرها و بختیاریها را از لکها، و کردها را هم از اعضای خانواده ایرانی ، و وابسته به لکها، و هر دو را از نژاد فرس قدیم می‌داند. همو فهرستی از ایلات و عشایر ایران بر حسب پراکندگی جغرافیایی آنها باذکر خاستگاههای قومی و زبانی، و شمار چادر یا خانوار آنها به دست می‌دهد. لمتن ایلهای کوچنده و نیمه کوچنده ایران در دوره اسلامی را در ۳ گروه بزرگ عرب، ترکمن و ترک، و ایلهایی که عرب و ترک نیستند، رده‌بندی کرده، و ایلهای وابسته به قوهای کرد، لر، بلوچ



خرید و دانلود دانلود تحقیق مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر 11ص


تحقیق درباره: اندیشه دینی و سکولاریسم و غرب شناسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

اندیشه دینی و سکولاریسم و غرب شناسی

Religious Thought and secularism

(در جهان اسلام و ایران)

فهرست

فصل اول غرب شناسی

_ اهمیت مطالعات غرب شناسی در عصر حاضر

_ هدف از مطالعات غرب‌شناسی (خلاصه از اهداف)

فصل دوم سکولاریسم

_ واژه‌شناسی سکولاریسم

_ بحران دینی، سکولاریسم فراگیرترین شاخص فرهنگی مدرنیسم

_ نارسایی‌ها و محدودیت‌های تناقض آفرین سکولاریسم

_ رابطه سکولاریسم و دین حق

سکولاریسم نوعی از تهاجم فرهنگی

درمان ضعف و عقب ماندگی

پاسخ سکولاریسم‌ها و هدفشان

لاف زنی سکولاریت‌ها

فصل سوم: سکولاریسم و زمینه ورود آن به ایران

_ ضرورت غرب‌شناسی و زمینه‌های ورود آن به ایران

_ شرایط تاریخی ایران و توجه به غرب

_ نگرش به غرب از تقلید تا نقد

_ تأثیر مواجهة تفکر دینی با سکولاریسم در حوزه معرف سیاسی

_ تأثیر تفکرات تاریخی در حیات فکری _ سیاسی عصر حاضر

_ اشتراکها و اختلافهای عصر مشروطیت و بازتاب آن در سدة اخیر

1_ اشتراک

2_ اختلاف

فصل چهارم: آینده‌ از آن کیست؟

فصل اول

اهمیت غرب شناسی در عصر حاضر

اهمیت و ضرورت مطالعات غرب‌شناسی به اهمیت و ضرورت آگاهی از جهان سیاسی و فرهنگی روز باز می‌گردد.

گسترش روز افزون حجم اطلاعات و سرعت شگفت‌انگیز ارسال و انتقال پیام‌های فرهنگی، سیاسی و بازرگانی، همچنین تأثیر شگرف شگردهای اطلاعاتی _ تبلیغاتی رسانه‌های عمومی غرب در عصر ارتباطات و اطلاعات، بر کسانی که با اوضاع سیاسی _ فرهنگی جهان آشنایی دارند پوشیده نیست. اینکه در جهانی بس پهناورتر از جهان سده‌های گذشته زندگی می‌کنیم. با وجود این، به هر اندازه که دنیای ما گسترده‌تر می‌گردد، ارتباط میان آحاد و جوامع بشری وسیع‌تر می‌شود. به موازات ارتباطی که روز به روز با عمق بیشتری صورت می‌پذیرد لازم است سطح آگاهی ما از خط‌مشی‌ها، شیوه‌ها و جهات ارتباطی با دیگران ارتقا یابد.

هدف از مطالعات غرب‌شناسی

در مباحث غرب‌شناسی بر آن هستیم تا دریابیم چه چیزی محور اندیشة سیاسی و فرهنگی غرب را تشکیل می‌دهد؛ به عبارت دیگر در صددیم بدانیم هویت سیاسی و فرهنگی غرب براساس چه اصول و مبانی ویژه‌ای صورت پذیرفته است. مباحث مزبور ما را با این واقعیت آشنا می‌سازد که حاکمیت غرب اصولاً بر مبنای ماتریالیسم و سکولاریسم شکل گرفته است. در این راستا، غرب همواره با ابراز تعصب شدید نسبت به حفظ اصول ماتریالیستی، در اندیشة جلب منافع خود بوده، هیچ‌گاه در مورد اصول و مواضع خود ذره‌ای کوتاه نیامده است. بدیهی است اندیشة سکولاریستی، تفکر ماکیاولیستی و جهان‌بینی ماتریالیستی غرب هرگز از جلب منافع و مصالح غرب فراتر نرفته است. غرب با این حساب تنها در مواردی نسبت به اصول خود تساهل ورزیده است که امید داشته منافع بیشتری را جذب و جلب کند.

خلاصه‌ای از آنچه می‌تواند هدف ما از شناسایی غرب را تبیین کند، به صورت زیر نشان داده شده است:

1_ عبرت آموزی از حوادث و رویدادهایی که به انحطاط غرب و جدایی آن از اصول و موازین اخلاقی غرب گردیده است.

2_ شناخت راه‌ها و ابزارهای مناسب و کارآمدی که به گونه‌ای منجر به پیشرفت علمی و صنعتی غرب گردیده است.

3_ ایجاد مصونیت در برابر پیامدهای نامطلوب و ناخوشایند تولیدات فرهنگی غرب.

4_ شناسایی راهکردها و خط‌مشی‌های استراتژیک، اصولی و عملی که غرب در راستای گرفتار ساختن ما در دام‌های سیاسی، فرهنگی و احیاناً اقتصادی خود و در نتیجه بی‌هویت ساختن ما، طرح‌ریزی و دنبال می‌کند.

5_ تعالی اندیشه‌ها و بالا بردن میزان و سطح آگاهی‌ها نسبت به غرب به نحوی که بتوان براساس آن دشمن را از دوست باز شناخت.

6_ از جنبة انسانی، عواطف و انفعالات انسانی اقتضا می‌کند که ما از اوضاع و احوال مجموعه‌های انسانی که در بخش‌های دیگری از کرة زمین از جمله در غرب زندگی می‌کنند با خبر باشیم.



خرید و دانلود تحقیق درباره: اندیشه دینی و سکولاریسم و غرب شناسی


مقاله درباره.. منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا

علمی در اروپا به وجود آمده است به نام " جامعه شناسی مذهب(جامعه شناسی دینی) " که‏ این علم ابتدا یک چیزی را به عنوان " اصل موضوع " انتخاب می‏کند چنانکه هر علمی یک " اصل موضوع " دارد که ابتدا نمی‏تواند آن را اثبات‏ کند بلکه آن را مفروض می‏گیرد بعد بر اساس آن " اصل موضوع " نظریات‏ خودش را بار می‏کند . در " جامعه شناسی مذهب " از ابتدا فرض بر این‏ است که مذهب یک پدیده‏ای است که مولود فعل و انفعالات جامعه است ، یعنی یک ریشه الهی و ماورائی ندارد ، و اصلا این که مذهب ریشه الهی‏ دارد جزء فرض نیست ، مثل اینکه اگر به ما بگویند راجع به علت‏ پیدایش فکر نحوست " سیزده " بروید تحقیق کنید که چطور شده که فکر نحوست " سیزده " در میان مردم پیدا شده ، چون انسان می‏بیند منطقا هیچ‏ فرقی میان عدد سیزده و عدد چهارده یا عدد دوازده نیست که انسان احتمال‏ بدهد که یک دلیل عقلی یا تجربی در کار است ، می‏گوید این باید یک ریشه‏ غیر منطقی داشته باشد ، آن ریشه غیرمنطقی چیست ؟ اینها درباره دین و مذهب از اول بنا را بر این گذاشتند که دین یک‏ ریشه منطقی که نمی‏تواند داشته باشد ، حال که ریشه غیر منطقی دارد آن ریشه‏ غیر منطقی چیست ؟ پس ، اصل موضوعشان این است که دین یک ریشه منطقی‏ و الهی ندارد . زمانی آمدند گفتند دین مولود ترس است ، بشر از طبیعت می‏ترسیده ، از صدای غرش رعد می‏ترسیده ، از هیبت دریا می‏ترسیده ، از صدای غرش رعد می‏ترسیده ، از هیبت دریا می‏ترسیده ، و نتیجه ترس سبب شده که فکر دین در سر مردم پیدا شود . یکی از حکمای قدیم روم بنام لوکریتوس گفته است : نخستین پدر خدایان ترس است ، در زمان ما هم بوده و هستند کسانی که همین فرضیه‏ قدیمی و کهنه را تأیید می‏کنند و مکرر در سخنان خود بعنوان یک فکر تازه‏ آنرا بازگو می‏نمایند . بعضی گفتند علت پیدایش دین جهل و نادانی بشر است ، بشر می‏خواسته‏ حوادث جهان را تعلیل نماید و برای آنها علت ذکر کند و چون علتها را نمی‏شناخته است ، علت ماوراء طبیعی برای حوادث فرض کرده است . بعضی دیگر گفته‏اند علت اینکه بشر بسوی دین گرائیده علاقه‏ایست که بنظم‏ و عدالت دارد ، وقتی که در دنیا از طرف طبیعت یا اجتماع بی عدالتی‏ می‏بیند برای اینکه تسکینی جهت آلام درونی خود پیدا کند دین را برای خویشتن می‏سازد . صاحبان فرضیه‏های فوق گفتند : علم را توسعه بدهید ، دین از میان می‏رود . چنین فرض کردند که با توسعه علم خود به خود دین از میان می‏رود ، عالم‏ شدن مساوی است با بیدین شدن . بعضی آمدند برای پیدایش دین یک علت دیگر فرض کردند و گفتند دین‏ وسیله‏ایست برای کسب امتیاز در جامعه‏های طبقاتی . این فرضیه مارکسیست‏ هاست .صاحبان فرضیه‏های دیگر گفتند علم چاره کننده دین است ، اگر علم بیاید دین از میان می‏رود ، اما این فرضیه ، یعنی فرضیه مارکسیست ها ، علم را چاره کننده دین نمیدانند ، اینها بعد از اینکه دیدند علم آمد و دین باقی‏ ماند و دیدند دانشمندان طراز اولی همچون پاستور و غیره در آستانه دین‏ زانو زدند ، گفتند خیر ، علم چاره کننده دین نیست ، دین اساسا مولود جهل نیست ، مولود ترس هم نیست ، مولود علاقه فطری انسان به نظم و عدالت هم نیست ، دین اختراع طبقه حاکمه‏ در مقابل طبقه محکوم است تا وقتی که جامعه طبقاتی وجود دارد ولو آنکه‏ علم بعرش هم برسد باز دین هست . جامعه اشتراکی بوجود بیاورید ، طبقات‏ را از میان ببرید ، طبقات را که از میان بردید دین هم خود بخود از میان‏ خواهد رفت دین یک ابزاری است ، یک دامی است ، یک شبکه‏ایست که طبقه‏ حاکم نصب کرده است ، وقتی خود آن طبقه از بین رفت ابزار کارش هم از میان می‏رود ، خلاصه اینکه مساوات کامل برقرار کنید ، دین از میان خواهد رفت . به هرحال به طور کلی می توان نظریات مختلف را در مورد منشأ پیدایش دین اینگونه بیان نمود:

منشأ پیدایش دین از نظر فویرباخ

فویرباخ که یک فیلسوف مادی است حرف عجیبی زده است . خواسته‏ دین و مذهب را تحلیل روانشناسانه و جامعه شناسانه کرده باشد بر همان‏ اساسی که از اول فرض بر این است که مذهب مبنای منطقی ندارد . می‏گوید انسان دارای دوگانگی وجود است . ( خود همین حرف را از مذهب‏ گرفته ) . انسان ، وجودی عالی دارد و وجودی دانی . همین چیزی که ما می‏گوییم جنبه علوی و جنبه سفلی . جنبه سفلی انسان جنبه حیوانیت انسان‏ است که مانند حیوان جز خور و خواب و خشم و شهوت چیزی سرش نمی‏شود ، و جنبه علوی انسان همان انسانیت انسان است - که فویرباخ این را دیگر جزء وجود انسان دانسته و ناچار برای آن اصالت‏ قائل شده است - ، و آن همانی است که دارای یک سلسله فضائل است ، شرافت ، کرامت ، رحمت ، خوبی ، نیکی ، همه این حرفها در آنجاست . بعد می‏گوید که انسان ( ناچار باید بگوید که همه انسانها اینجور هستند ) تن‏می‏دهد به دنائتها یعنی تابع جنبه سفلی وجودش می‏شود ، بعد که تابع جنبه‏ سفلی وجود خودش شد می‏بیند آن جنبه‏های علوی با خودش جور در نمی‏آید ، چون‏ خودش حالا شده یک حیوان پست منحط . بعد در حالی که همین شرافتها و اصالتها در خودش است فکر می‏کند که پس اینها در ماورای اوست ، و خدا را بر اساس وجود خودش می‏سازد . طبق نظریه آقای فویرباخ، مذهب عن قریب پایان پیدا می کند، یعنی انسان هر چه خودش را بیشتر بشناسد نیاز او به فرض خدا کمتر می شود و وقتی انسان خودش را خوب شناخت دیگر اصلا جایی برای مذهب باقی نمی ماند و انسان به جای اینکه خدا را بپرستد، به جای اینکه خدا را تجلیل کند خودش را تجلیل کند.

منشأ پیدایش دین ازنظر اگوست کنت و هربرت اسپنسر

اینها گفته اند مذهب مولود جهل است البته به دو گونه :نظر اگوست کنت به همان مسأله تعلیل حوادث است، یعنی می خواهد بگوید بشر بالطبع اصل علیت را پذیرفته است منتها بشرهای اولیه چون علل اصلی حوادث را نمی شناختند اینها را به یک سلسله موجودات غیبی، خدایان و امثال اینها نسبت می دادند. مثلا می دیدند باران می آید؛ چون علت آمدن باران را نمی شناختند می گفتند «خدای باران»؛ طوفان می آمد، نمی دانستند علت آن چیست، می گفتند «خدای طوفان» و همچنین حوادث دیگر.بنابراین از نظر او این فقط یک فکر است برای انسان، مثل آنچه که ما در باب توحید می گوییم که این فقط مربوط به مرحله شناخت است. اسپنسر و دیگران به شکل دیگری مطلب را گفته اند و آن این است که انسان، اولین بار به دوگانگی وجود خودش به معنی دوگانگی روح و بدن معتقد شد از باب اینکه در خواب، مردگان و یا افراد زنده را می دید؛ مخصوصا خواب دیدن مردگان.افراد که می مردند، بعد از مردن به خوابش می آمدند، آنگاه فکر می کردکه این که در خوابش آمده یک موجودی است واقعا از خارج و آمده نزد او، و چونفکر می‏کرد که این که در خوابش آمده یک موجودی است واقعا از خارج آمده‏ نزد او ، و چونمی‏دانست که او جسمش در زیر خاک پوسیده پس معتقد شد که او یک روحی‏ دارد .اینجا بود که معتقد شد همه ما انسانها روحی داریم و بدنی . بعد این را تعمیم داد به همه اشیاء ، یعنی برای همه اشیاء جان قائل شد ، برای‏ دریا جان قائل شد ، برای طوفان جان قائل شد ، برای خورشید جان قائل شد . . . ، آنگاه در گرفتاری و هنگامی که با این نیروهای طبیعی مصادف می‏شد همچنانکه وقتی با یک انسان قدرتمند مصادف می‏شد همچنانکه وقتی با یک‏ انسان قدرتمند مصادف می‏شد برایش هدیه و نذر می‏برد ، احیانا تملق می‏کرد و از اینجور کارها ، شروع کرد همین کارها را یعنی پرستش در مقابل‏ نیروهای طبیعت انجام دادن .اسپنسر مسأله پرستش را توجیه می‏کند که اول‏ بار پرستش از کجا پیدا شد ، و از اینجا پرستش نیروهای طبیعت پدید آمد .پس اگوست کنت فقط توجیه نظری و فکری مطلب را بیان می‏کند ، اسپنسر ریشه پرستش را بیان کرده که اولین بار پرستش از کجا شروع شد ، از پرستش نیروهای طبیعت شروع شد و این عملی است از قبیل تملقها و پیشکش‏ بردنها و هدیه بردنهایی که انسانها برای انسانهای زورمندتر از خودشان‏ انجام می‏دهند . همان طور



خرید و دانلود مقاله درباره.. منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا


مقاله درباره.. رفتار شناسی سگها

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

رفتار شناسی سگها

منبع: رفتارشناسی سگ از انتشارات جامعه دامپزشکی حیوانات کوچک انگلستان

 

یکی از دلایل پر طرفدار بودن سگها به عنوان حیوان خانگی خوی اجتماعی آنها است. سگها حیواناتی هستند که در طبیعت به صورت گله ای زندگی می کنند و به طور غریزی از هنگام تولد تمام شرایط درک و اجرای پاسخ های اجتماعی را دارا می باشند. درک این موضوع که در بعد کلان رفتار اجتماعی سگها امری ذاتی و غریزی می باشد، بسیار مهم است. اما آنچه که سگها در تعاملات اجتماعی خود به طور اکتسابی می آموزند عبارت است از:

الف: گونه ای (The species) که سگها در مقابل آنها رفتارهای اجتماعی خود را اجرا می کنند؛ سگهایی که در طول 12 هفته اول زندگیشان با انسانها زندگی می کنند آنها را هم گونه خود تلقی می کنند (برای مثال عنصر بلقوه اجتماعی)؛

ب: بخشی از مجموعه رفتارهای اجتماعی که باید استفاده شود؛ برای مثال تمام سگها ذاتاً توانایی بروز رفتارهای سلطه گر و در عین حال فرمانبردار را دارا می باشند ولی اینکه هر کدام این نقش ها را مقابل چه کسی یا چه کسانی بازی کنند امری اکتسابی است.

از نقطه نظر انسانی و برداشتی که انسانها از رفتارهای اجتماعی دارند، نقشه اجتماعی سگها به اندازه کافی برای شکل گیری یک ارتباط خوب بین انسانها و سگ ها کافی است علی رغم این نکته اختلافات میان این دو گونه آنقدر است که به علت عدم درک وقایع، موجب قطع ارتباط شود. حتی جالب ترین خوی اجتماعی سگها هم می توانند مشکل ساز باشند.

 

تعاملات اجتماعی در گرگها

ساده ترین راه مطالعه فتار شناسی سگها به طور کلی و رفتارهای اجتماعی آنها به طور اخص، مطالعه گرگها است. برای این کار دو دلیل منطقی وجود دارد. نخست، بیشتر سگها در جامعه ای زندگی می کنند که شامل انسانها نیز می باشند. تلاش برای درک تعاملات اجتماعی در این جامعه مانند تلاش برای درک نمایشی است که بعضی از بازیگران آن به خوبی به محدوده نقش خود آگاه نیستند. دوم، در طول فرایند اهلی شدن سگها، عناصر رفتاری ویژه ای از آنها دست خوش تغییرات و حذف قرار گرفته است و این امر درک جایگاه و اهمیت یا روش تطبیق آنها با الگوی کلی رفتار سگ ها را مشکل ساخته است. برای مثال گرگ های مادر هنگام از شیر گفتن توله هایشان برای تغذیه آنها غذای درون معده خود را بالا می آورد. این عمل در ماده سگها به شکل غیر معمول و متفاوتی مانند بالا آوردن غذا بدون داشتن توله یا خوردن غذای بالا آورده شده دیده می شود. به طوریکه هیچ هدف خاصی از این کار دیده نمی شود. به علت اصلاح نژاد و جفت گیری انتخابی، برخی نژادها رفتارهای جدیدالظهور را از خود نشان می دهند که تفسیر شان مشکل است؛ در بعضی نژادها سگهای بالغ رفتاری از خود نشان می دهند که در گرگهای نابالغ دیده می شود: تمایل رفتار دوستانه با غریبه ها که در بعضی نژادها دیده می شود می تواند مثال خوبی از این رفتارها باشد.

مطالعه روی گرگها به علت خوی گوشه گیری و زندگی خانه بدوش آنها تحت شرایط کاملاً وحشی و طبیعی دشوار می باشد. با وجود این پژوهشگرانی مانند زیمن (Zimen, 1981) با نگهداری گرگها در شرایط نیمه وحشی توانستند شرایط خوبی برای ایجاد حالت بینابینی ایجاد کنند. خلاصه بخشی از تحقیقات ایشان که به موضوع این بحث مرتبط می باشد در ادامه خواهد آمد، ولی برای درک تمام جنبه های ارتباطات پیچیده گرگها بهتر است به مقالات اصلی افرادی چون زیمن مراجعه کرد. هر چند باید توجه داشت که قاعدتاً چنین مقالاتی که حاصل از سالها مشاهدات مشقت بار این محققان است هنوز برای درک کامل سازوکار اجتماعی گرگها کافی نمی باشد.

 1-4- سلسله مراتب قدرت

گله های گرگ خانواده های توسعه یافته ای می باشند که از هر دو جنس نر و ماده تشکیل شده است. گرگ ها تا آخر عمر خود در گله خودشان باقی می مانند مگر برای تشکیل گله ای جدید که از گله خود برای همیشه جدا می شوند. اعضای گله با همدیگر حرکت، شکار و تغذیه می کنند. جفت گیری میان اعضای گله انجام می شود و پرورش توله ها هم به طور مشارکتی انجام می شوند. به نظر می رسد بخش اعظم رفتارهای اجتماعی گرگها در جهت تقویت پیوستگی اجتماعی گله قرار دارد. گرگها اغلب به نوبت در نقطه ای خاص ادرار می کنند، و همیشه به طور گروهی جمع می شوند و زوزه می کشند. به علاوه آنها چندین بار در روز (برای مثال پس از خواب) با مالیدن پوزه هایشان به هم به نوعی به هم سلام می دهند و ناحیه پرینه یکدیگر را بو می کشند. به نظر می رسد تنها هدف این کارها افزایش همبستگی اعضای گروه و شناخت یکدیگر می باشد.

قبول سلسله مراتب قدرت در میان گرگ ها با رفتار اجتماعی آنها مناسبت دارد. ولی این مسئله بسیار پیچیده تر از آنست که معمولاً پنداشته می شوند. نرها و ماده ها دارای سلسله مراتب جدایی هستند. مسلط ترین حیوانهای گله موجب تحریک فعالیت ها می شوند و اولین کسانی هستند که از منابع غذایی و ... استفاده می کنند و احتمالاً مسن ترین و بزرگ ترین حیوان گله هستند. با این حال سلسله مراتب قدرت در گرگها به عکس ساختار ارتش که همواره درجه افراد در آن ثابت است بدن تغییر نمی باشد. این حالت بیشتر شبیه خانواده انسان ها می باشد. در این خانواده ها فارغ از فعالیت اعضا، تمام افراد از احتمال کسب تصدی و موقعیت جدید برخوردارند. همچنین گرگها از نظر محدوده رفتاری در جایگاهی که بوسیله قدرت بدست آورده اند تفاوت های فردی با هم دارند.

از آنچه در بالا گفته شد چند موضوع در ارتباط با رفتار سگ ها استنباط می شود:

الف: بر اساس تحقیقات اسکات و فولر در سال 1965 سگهایی که قبل از سن 14-12 هفتگی با انسانها حتی کمترین تماس و ارتباطی داشته اند هم صاحبان خود را یکی از اعضای گله خود می پندارند. بنابراین رابطه بیشتر سگها با صاحبانشان رابطه



خرید و دانلود مقاله درباره.. رفتار شناسی سگها


مقاله درباره.. رفتار شناسی در پرورش اسب

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

رفتار شناسی در پرورش اسب

 

به نظر می رسدگله های رمیده ویا درحال چرای اسب نقاشی شده در دشتهای دوردست آنچنان قرابتی با اسبهای اهلی درون اصطبلها که ایام را به خوردن و کار کردن و یا چریدن در پادوکها می گذرانند نداشته باشند ، اعمال و رفتارشان را از اجداد وحشی خود به ارث برده وحفظ کرده اند.

اگر با اسب سرو کار دارید باید بر رفتار او اشراف داشته باشید تا از واکنشهای او در قبال محرکهای خاص آگاه بوده و زبان گویای اندام او و اصوات هشدار دهنده اش را هم بدانید.عمده دلیل بر این آگاهی ، ایمنی است . برای اجتناب از هر گونه خطر و یا آسیب احتمالی . دیگر ویژگی این آگاهی حفظ سلامت جسم و روان اوست که به موقع از بیماری و یا ناخشنودی او مطلع شده و در پی رفع آن بر آیید . و دیگر آنکه بتوانید با علم به رفتار اسب این حیوان را به بهترین نحو تر بیت نموده و ازاودر جهت های اهداف خویش استفاده کنید.

روش طبیعی زندگی اسب

امروزه گله های اندکی آن هم در دورافتاده ترین نقاط کره زمین به زندگی ادامه میدهند.دراین روش زندگی طبیعی و آزادانه آنها چراگاهها،سبزینه زارها،بوته زارهارا برای پیدا کردن آب و غذا در می نوردند.زندگی در گله حافظ امنیت آنهاست و این گله را سیلمی برتر،محافظت می کند و احتمال خطر قریب الوقوع را هشدار می دهد .

اسب وحشی باید واکنشهای سریعی داشته باشد تا بتواند به زندگی ادامه دهد.کره های نو زائیده شده باید به سرعت سرپا بایستند تا اگر گله رمید،آنرا همراهی کنند.اسب فقط به هنگامی که گیر می افتد با لگد و سر دست زدن ویا گاز گرفتن به دفاع بر می خیزد .ضامن تنازع بقا در اسب شنوائی خوب، دید وسیع و سرعت در فرار به هنگام لزوم است .

هنوز هم بسیاری از ویژگی ها و غرایز اسبهای وحشی در مناطق امروزی به چشم می خورد برای اطلاع از واکنشهای خاص اسب باید این غرایز و ویژگی را بشناسیم.

وجوه تمایز - مشخصات

اسب دارای وجوه تمایز و مشخصاتی است که بخشی از طبیعت او هستند و این رفتار و روش متمایز زندگی اش او را از سایر موجودات متمایز می کند .

اجتماعی بودن

اسبها به زندگی در کنار یکدیگر و گاهی در دیگر حیوانات نیازمندند .از زمانی که اسبها به وسیله شکارچیان شکار می شدند ، زندگی گله وار امنیت آنها را ضمانت می کرده است چرا که تعدد ، شانس بقا را بیشتر کرده، اهمیت بخش بوده و فرار را تسریع می کرده است . ممکن است در اغلب اوقات اسبها را در حال نزاع و درگیری با یکدیگر ببینید که این ناشی از خصیصه اجتماعی بودنشان است و تنهایی اورا خمود وکج خلق می کند.

اگر اسبی در محوطه ای محصوربه تنهایی رها شود ، به وضوح دیده می شود که سراسیمه و شیهه کشان به این طرف و آن طرف دویده و حتی از نرده ها می پرد تا خود را به دیگران و در کنارشان برساند. بعضی از اسبها از بودن در کنا رحیواناتی مثل گاو و گوسفند هم راضی به نظر می رسند ولی به ندرت تنهایی را دوست دارند.

فهرست صفات ویژه برای به خاطر سپاری زندگی اجتماعی ( گله ) ؛پرسه زنی ، تقلید کننده،چرنده ،کنجکاوی ، حافظه قوی، قانون سلسله مراتب می باشد.

پرسه زنی

اسبها در طبیعت به دنبال غذا از مرتعی به مرتع دیگر پرسه زده و چرا می کنند.بیشتر اسبها امروزه درحصارها نگهداری می شوندولی این خصیصه را همچنان حفظ کرده اند . ممکن است اسبی در حال چریدن در محلی ناگهان به محل دیگری نقل مکان کند . نکته جالب ، غریزه میل به منزل است که در اسبهای اهلی همچنان به قوت خود باقی است .

چه بسا اتفاق افتاده که اسبی رم کرده با سواریابدون سوار راهی منزل شده وحتی اگر سوارراه راگم کرده باشد اسب او را به طرف آن رهنمون کرده است . اسبها باعلاقه وشوق زیاد باگامهایی بلندتربه سمت منزل واسبهای دیگربرمی گردند.

ساز و کار دفاعی

بیشتر واکنش اسبها بازتاب این حقیقت است که آنها قربانی شکارچیان بوده اند .وسیله دفاعی آنها به ترتیب اولویت فرار و سپس جنگ است .

اولین واکنش فرار است و در صورت گیر افتادن به لگد پرانی ،جفتک اندازی و الاکلنگ و سردست زدن می پردازند ،که در این حالت از ضربات دست همانند پا استفاده می شود.

اسبهابرسرآب وغذابایکدیگرمبارزه نموده وبرتری خودرابه رخ دیگری می کشند تااینکه رغیب راازمحیط دورکنند.

قانون سلسله مراتب

به طریق اولی اسبها آزادی خواه نیستند و به هنگام زندگی آرام و در صورت هجوم دسته ای گرگ وقت را برای فرار کردن یا نکردن تلف نمی کنند .در این حالت به تبعیت از رهبری سیلمی غالب پا به فرار می گذارند . این سیلمی محافظ گله و راهنمای آنها به طرف آب و علوفه است . در بیشتراوقات این نقش رهبری را برای اسبهای اهلی،انسان عهده دارمی شود . در گله اسبهای وحشی سیلمی ویا مادیان غالب عهده دار رهبری است که این رهبریت تحت قانون اطاعت ازبرتریاسلسله مراتب قدرت،صورت می گیرد و برای عهده دار شدن این نقش قدرت وقاطعیت،نقش اساسی ایفا می کند .

کنجکاوی

اسبها شدیدا کنجکاوند واغلب برای کشف غیر معمول ها به این طرف و آنطرف سر می زنند ،از این خصیصه می توان برای به دام انداختن اسبهای دست نیافتنی درمزارع استفاده کرد. دراصطبلهایی که اصولی ساخته شده اند دیواره ی کناری هرباکس طوری طراحی شده که اسبها به راحتی قادر به دیدن هم باشند تا کنجکاویشان درمورد اسبهای دیگر ارضاء شود. اسب می خواهد بدان اسبی که درهمسایگی اش میباشدکیست ، چه ویژگیهایی دارد،چه میکند تابتواند بااوارتباط دیداری ، علاوه برشنیداری داشته باشد.



خرید و دانلود مقاله درباره.. رفتار شناسی در پرورش اسب