لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
محمد حسین شهریار
سید محمد حسین بهجت تبریزی که بعدها نام (( شهریار )) را برگزید و بدین نام مشهور گشت ، به سال 1285 ه . ش در تبریز متولد شد . پدرش میرزا آقا خشکنابی وکیل عدلیه ( دادگستری ) و از افراد سرشناس تبریز بود .
دوران کودکی شهریار مصادف بود با ایام انقلاب تبریز در جریان نهضت مشروطه ، از این رو مدتی طعم نا امنی و آوارگی را چشید و در روستاهای اطراف تبریز و از آن جمله ده آبا و اجدادیش ، خشکناب ، به سر برد . تحصیلات خود را در تبریز آغاز کرد و مدرسه دارالفنون تهران به پایان برد. پس از پایان دوره متوسطه وارد دانشکدۀ پزشکی شد اما کمی پیش از آن که این دوره را به پایان برساند ، بیشتر به دلیل ناداری و تنگدستی و در پی یک شکست عاطفی ، که یه دنبال عشقی نا کام برای او پیش آمد ، تحصیل طب را رها کرد و در خط شاعری افتاد .
بعد از ترک تحصیل به خراسان و به دیدار کمال الملک نقاش بر جسته آن روزگار شتافت و شعری هم با عنوان (( زیارت کمال الملک )) به این مناسبت سرود .
شهریار از سال 1310 بناگزیر وارد خدمات دولتی شد و پس از چند بار تغییر شغل و سمت ، سر انجام در بانک کشاورزی به کار پرداخت و با آن که این کار را هم دوست نداشت تا ایام بازنشستگی به همین خدمت مشغول بود .
شهریار بیشتر اوقات خویش را با شعر و ادب سر می کرد و بویژه در سالهای انقلاب و پس از آن به موضوعات دینی و اخلاقی روی آورد . وی در سال 1367 به سن 84 سالگی درگذشت و در مقبره الشعرای (( سرخاب )) تبریز مدفون گشت .
شعر شهریار
محمد حسین شهریاری در سرودن انواع شعر سنتی فارسی از قصیده و مثنوی گرفته تا غزل و قطعه و رباعی مهارتی داشت . گذشته از این در طریق نیمایی نیز طبع آزمایی کرده و قطعات زیبایی چون : (( ای وای مادرم )) ، (( دو مرغ بهشتی )) ، (( مومیایی )) ، (( پیام به انشتین )) از خود به یادگار گذاشته است . در اشعار نیمایی او بویژه در (( پیام به انشتین )) روح انسان دو ستی و همدردی با جهان انسانی گرفتار در چنگال تمدن صنعتی موج می زند تا حدی که زبان او گاهی به مرز شعار نزدیک می شود . در کنار همۀ اینها شهریار به زبان مادری خود ، یعنی ترکی آذربایجانی اشعار نغزی سروده است . منظومه سلام حیدر بابا ی او ، که به فارسی هم ترجمه شده است ،از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی است.عنوان ترکی منظومه (( حیدر بابایه سلام ))
است ، که در آن شاعر با دلدادگی تمام از اصالت و زیباییهای روستا و فرهنگ روستایی – که خود بدان متعلق بود – یاد کرده است . این منظومه چنان با جان و روح و احساس شاعر پیوند خورده که در واقع جوهر شعر و حاصل یک عمر تأملات عاطفی او را در خود انعکاس داده است . به همین اعتبار می توان شهریار را (( شاعر حیدر بابا )) و (( شاعر شکوه روستا )) نام نهاد . این منظومه نخستین بار در سال 1332 در تبریز منتشر شد و ابتدا در میان اهالی آذربایجان و بتدریج در سراسر ایران شهرت یافت و ورد زبانها شد .
بند اول (( حیدر بابایه سلام )) با ترجمه آن چنین است :
حیدر بابا ، ایلدریملار شاخاندا سللر ، سولار شا قلیدیب ، آخاندا
قزلار اوناصف با غلیوب باخاندا سلام اولسون ، شوکتوزه ، ائلوزه
منیم ده بیر آدیم گلسین دیلو زه
ترجمه : حیدر بابا زمانی که رعد و برق می شود و سیلها و آبهای روان (( باران )) از کوهها و دشتها سرازیر می شوند و دختران زیبا در صفها و گروهی ایستاده ، نگاه می کنند ، سلام و درود باد بر شوکت و عظمت شما و بر جمع و گروه شما . در آن حال مرا نیز به یاد آورید .
شهریار به شاعران طراز اول فارسی یعنی فردوسی ، سعدی ، مولوی و حافظ عشق می ورزید و بویژه شهر و اندیشۀ حافظ را پیوسته می ستود و شیفتگی بیشتری به لسان الغیب شیراز از خود نشان می داد این عشق و احساس را در دو غزل (( واداع با حافظ )) و (( حافظ جاودان )) بیشتر و ژرفتر نشان داده است . بیشترین لطلیف طبع شهریار در قالب غزل نمودار گشته است . غزلهای او که یادگار دوران جوانی و روزگار پختگی شاعر است ، بویژه از لحاظ زبان و احساس در اوج است . گویی او در غزلسرایی از تجربیات سه شاعر بزرگ و غزلسرای نامی ایران : مولوی ، سعدی و حافظ بهره مند گشته است .
در شعر شهریار اندیشه های دینی در قالب نیایشهای مؤثر و دلدادگیهایی که مخصوصاً نسبت به حرت علی علیه السلام از خود نشان داده است ، کم نیست . در عین حال روی هم رفته او را شاعری شاد و صاحب طبع و احساس رقیق و بذله گو می یابیم . در شعر او با همۀ
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .docx :
سید مهدی شجاعی
سید مهدی شجاعی متولد شهریور ۱۳۳۹ در تهران، داستاننویس و روزنامهنگار ایرانی است.
زندگینامه
شجاعی سردبیر و مدیر مسوول ماهنامهٔ نیستان بود. داستان کوتاهی که با عنوان «پارک دانشجو» در شمارهٔ ۱۲ مجلهٔ نیستان به چاپ رساند، مشکلات قانونیای برای وی و مجلهاش بوجود آورد.
مسابقهٔ فعالیتهای فرهنگی
مدیر انتشارات برگ، سردبیر مجله رشد جوان، عضو هیأت مدیره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدیر بخش فرهنگی روزنامه جمهوری اسلامی، معاون تولید کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، معاون امور بینالملل کانون پرورش، مدیر مسؤول و سردبیر مجله نیستان (آغاز انتشار از ۱۳۷۴)، عضو هیأت داوران جشنواره بینالمللی تئاتر و سینمای فجر در چند دوره اخیر برگزاری نمایشگاه.
اگرچه رشته تحصیلیاش ادبیات نمایشی بوده و چند نمایشنامه هم به دست چاپ سپرده، اما بیشتر بر روی داستاننویسی متمرکز شده و مجموعههایی از داستانهای کوتاه و بلند مانند «سانتاماریا» و «غیر قابل چاپ» را منتشر کرده است.
سیدمهدی شجاعی در شهریور ماه سال 1339 در تهران به دنیا آمد. در سال 1356 پس از اخذ دیپلم ریاضی، به دانشکده هنرهای دراماتیک وارد شد و در رشته ادبیات دراماتیک به ادامه تحصیل پرداخت. همزمان، به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفت و پس از چند سال تحصیل در رشته علوم سیاسی، پیش از اخذ مدرک کارشناسی، آنرا رها کرد و بهطور جدی کار نوشتن را در قالبهای مختلف ادبی ادامه داد.
حوالی سالهای 58 و 59 یعنی حدود 20 سالگی، اولین آثار او چه در مطبوعات و چه در قالب کتاب منتشر شدند.
حدود هشت سال مسؤولیت صفحههای فرهنگی و هنری روزنامه جمهوری اسلامی و سردبیری ماهنامه صحیفه را به عهده داشت. سالهای متمادی مسؤولیت سردبیری مجله رشد جوان را برعهده داشت و همزمان در سمت مدیر انتشارات برگ به انتشار حدود 300 کتاب از نویسندگان و هنرمندان و محققان کشور همت گماشت.
مسؤولیت داوری چند دوره از جشنواره فیلم فجر، جشنواره تئاتر فجر، جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان و جشنواره مطبوعات از فعالیتهای هنری و فرهنگی او طی سالهای 65 تا 75 بهشمار میروند.
اگرچه رشته تحصیلیاش ادبیات نمایشی بوده و چند نمایشنامه هم به دست چاپ سپرده، اما بیشتر بر روی داستاننویسی متمرکز شده و مجموعههایی از داستانهای کوتاه و بلند مانند «سانتاماریا» و «غیر قابل چاپ» را منتشر کرده است.
از دیگر آثار هنری سید مهدی شجاعی، قطعههای ادبی اوست که در قالب چند کتاب به بازار نشر روانه شدهاند.
فیلمنامههای «بدوک»، «دیروز بارانی» و «پدر» کارهای سینمایی مشترک او با مجید مجیدی هستند و فیلمنامه «چشم خفاش» و «قلعه دبا» کارهای سینمایی مشترک او با بهزاد بهزادپور. از دیگر فیلمنامههای سیدمهدی شجاعی، می توان به «کمین» و « آخرین آبادی» اشاره کرد که توسط کانون پرورش فکری کودکان ساخته شدهاند.
همچنین کتابهای «کشتی پهلو گرفته»، «پدر، عشق و پسر»، «آفتاب در حجاب»، «از دیار حبیب»، «شکوای سبز»، «خدا کند تو بیایی» و « دست دعا، چشم امید» حاصل تجربههای او در زمینه ادبیات مذهبی هستند.
ادبیات کودک و نوجوان بخش دیگری از فعالیتهای ادبی جدی و مستمر سیدمهدی شجاعی بهشمار میرود. او در این زمینه تاکنون به تالیف و ترجمه بیش از 100 کتاب مبادرت ورزیده است.
سرپرستی دایرةالمعارف امام حسین (ع) از دیگر فعالیتهای تحقیقی او بهشمار میرود که اولین مجلدهای آن منتشر شده است.
او هماکنون نگارش فیلمنامه سریالی شهید چمران را به پایان برده و فیلمنامه سریال حضرت یوسف (ع) را در 26 قسمت نوشته است.
شجاعی ضمن عضویت در هیات مدیره کانون پرورش فکری، هماکنون مدیر مسوول انتشارات کتاب نیستان است.
او از حدود سه سال پیش به راهاندازی انتشارات کتاب نیستان اقدام کرده است. میگوید انگیزهاش از راهاندازی این مرکز انتشارات این بوده که بهترین آثار نویسندگان و شاعران معاصر خود را در قالب آلبومی چاپ و منتشر کند. اکنون بیش از 200 جلد از این مجموعه اعم از شعر، داستان، نمایشنامه و نثر ادبی - با عنوان گزیده ادبیات معاصر - منتشر شده و پیشبینی میشود که تعداد این مجموعه، در آیندهای نزدیک به 250 عنوان برسد.
آخرین اثر او در هجدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب، «آیینهزار» نام دارد که چند تابلوی نمایشی است.
وی همچنین فیلمنامه سینمایی «مسافر کربلا» را به سفارش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نوشته و داستان بلند «طوفانی دیگر» را در دست چاپ دارد.
آثار
دست دعا، چشم امید، ضریح چشمهای تو، دو کبوتر دو پنجره یک پرواز، امروز بشریت ..، خار و دل، عشق به افق خورشید، رسم بر این است، بدوک، شکوای سبز، کشتی پهلو گرفته، از دیار حبیب، پدر عشق و پسر، بوی سبز پونه ها، بر محمل بال ملائک، وقتی او بیاید، والعادیات، اندوه برادر، سلام بر وحی، حکایت آن سر، خانه خودمان، دوست قهوه ای، در قصر ملک بانو، پرنده و شکارچی، قهر اسباب بازی ها، آروزیهای فیلی، ضیافت، برای اینکه ماهیها نمیرند، آفتاب در حجاب، غیر قابل چاپ، آیینه زار،سانتاماریا، ادب در کربلا، رزیتا خاتون، طوفان دیگری در راه است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
زندگی و اندیشه های سید جمال الدین اسد آبادی
ظهور سید جمال الدین اسد آبادی دراوایل قرن چهاردهم هجری به دنبال بحران خلافت تزلزل قدرت سیاسی و قدرتمند شدن موضع اصولیها در حوزه های علمیه صورت می گیرد
عوامل انحطاط مسلمین از دیدگاه سید جمال الدین دوری از عقل و یونانی زدگی وتقلید است . وی تفکر فلسفی یونان را التقاطی از عقاید بت پرستانه همراه با مباحث عقلی می داند
سعید ارموی
بحران خلافت در آغاز قرن نوزدهم ، مهمترین مسئله ای بود که ذهن اندیشمندان را به خود جلب کرد. موج جدیدی که در بین اقشار مختلف اجتماعی ایجاد شد . به ضرورت اصلاحات و جایگزینی قانون در جامعه معتقد گردید.
نگرانی عمده اندیشه گران مسلمان در آغاز قرن نوزدهم به مسایلی نظیر زوال و انحطاط مسلمین ، ضرورت پیشرفت ، ترقی و بهره گیری از تمدن غرب و یا عدم بهره گیری از آن ، مبارزه با دولتهای استعمارگر و ضرورت برپایی و تاسیس نظامهای سیاسی و اقتصادی سالم مواردی است که ذهن اندیشمندان اسلامی را بخود معطوف داشته بود . از نظر گاه علماء ،دین به تمامی مسایل گذشته ، حال و آینده انسان پاسخ داده است .
یکی از بحرانهای دولتهای مسلمان در آغاز قرن 14 ه.ق بحران مشروعیت بوده است . مشروعیت دولتها به دلیل ادامه روشهای قرون وسطایی زیر سوال بود ، بخشهای زیادی از جامعه تحت سلطه دولت قرار داشته و نهادهای مختلف اجتماعی خود را با نظم سنتی که شاه در راس امور آن قرار داشت کم کم ناهماهنگ می یافتند.
ظهور سید جمال الدین اسد آبادی در شرایطی بود که جامعه به برخی از نقاط عطف خود رسید . از دیدگاه تفکر مذهبی ، جدال اصولیون با اخبار یون مراحل نهایی خود را طی کرد . اصولیها با وجود شخصیت قدرتمندی همچون شیخ مرتضی انصاری به توفیقاتی رسیدند . یکی از این توفیقات رواج آزاد اندیشی بود که در حوزه های علمیه بسط و گسترش یافت ، بحث و گفتگو درباره مباحث دینی و قدرتمندی نهاد اجتهاد ، روحانیت را وارد عرصه نوینی از حیات فکری و عملی خود ساخت. سید جمال الدین دراین ایام یکی از بهترین شاگردان شیخ مرتضی انصاری بود.
تحلیل افکار و آرای سید جمال الدین با توجه به نقش فعالی که وی در بیدارگری مسلمانان داشته ، از اهمیت خاصی برخوردار است . حضور او در آغاز این راه ، برای سالهای بعدی تعیین کننده است . تحلیل از وی در واقع بررسی بخش مهمی از یک جریان مذهبی است که نسبت به مسایل و مشکلات متعدد جامعه اسلامی واکنش نشان داده است . در سالهای اخیر همراه با اوج گیری نهضتهای اسلامی ، سید جمال و میراث فکری او پیش از بیش مورد توجه قرار گرفته است . تا جائیکه اودر میان توده های مسلمان تبدیل به یکی از چهره های افسانه ای مبارزه علیه غرب شده است . جهان اسلام در بخش مهمی از حرکت اسلامی خود از این میراث سود جسته . این میراث را می توان چنین بر شمرد : اعتقاد به توانایی ذاتی دین اسلام برای رهبری مسلمانان و تامین نیرومندی و پیشرفت آنان ، مبارزه با روحیه تسلیم به قضا و قدر و گوشه نشینی و بی جنبشی ، بازگشت به منابع اصلی فکری اسلام ، تفسیر عقلی تعالیم اسلام و فراخواندن مسلمانان به یاد گرفتن علوم نو ، مبارزه با استعمار و استبداد به عنوان نخستین گام در راه رستاخیز اجتماعی و فکری مسلمانان .
از سید جمال الدین نوشته های زیادی در دست نیست . زندگی پنجاه وهشت ساله وی در دوران فعالیتهای سیاسی و مسافرت و تبعید سپریی شد . فعالیتهای متعدد او در کشورهای افغانستان ، هندوستان ، مصر ، ایران ، عثمانی ، انگلستان و فرانسه از وی چهره ای جهانی ساخت . بیشتر کوشش او در دوران مبارزاتش صرف کارهای عملی گردید . نوشته های اندکی که از وی باقی مانده محصول دوره هایی کوتاه از مبارزات او است که یا به علت تبعید اجازه فعالیتهای سیاسی محض را نداشته و یا جز نوشتن راه دیگری برای ادامه مبارزاتش نبوده است . اکثر نوشته هایی که از سید باقی مانده ، مربوط به نامه هایی است که او به سران کشورها ، روحانیون ، دوستان و نوشته است .
سیر زندگی سید جمال الدین اکنون تا حدودی مبهم و برخی از مسائل زندگی وی مورد اختلاف
پژوهشگران می باشد ، مثلا اینکه سید ایرانی بوده است یا اهل افغانستان ، یکی از مسایل مبهمی است که تحقیق درباره او را دشوار می سازد . گرچه حکم درباره ملیت سید ، با توجه به اینکه خود نیز چندان مایل به اینکار نبوده ، جای تامل و درنگ دارد . او خودرا از لحاظ فکری متعلق به هیچ سرزمین و طایفه ای نمی دانسته و از این قیود آزاد بوده ، وی در سفرهای دور و دراز خود در پی مقصود واحدی بوده است ، آن مقصود عبارت از آزادی و سر بلند کردن مسلمانان بوده و در ین راه از هیچگونه فداکاری و کوششی خود داری نمی کرد .
سید اسامی متعددی داشته و در هر مملکتی که می رفته با توجه به روحیات مردم آنجا ، پسوندی را به اسم خود می افزود . او به نامهای گوناگونی چون حسینی ، افغانی ،کاببلی ، استامبولی ، اسسد آبادی و در همه جا ظاهر می شده است .
پیش از آنکه عقاید سید جمال الدین در مورد اتحاد اسلام مورد بررسی قرار گیرد ، ذکر یک نکته دیگر لازم است ، بررسی آراء افکار سید به منظور تعیین جایگاه و نقش فکری وی در بیدارگری مسلمانان به کار می رود . این تحلیل عمدتا معطوف به تفکرات وی در زمینه مشکلات مسلمین و اتحاد اسلام است . آن چیزی که درباره شخصیت سید جمال جالب توجه است ، عزم و اراده ای است که او در مبارزاتش از آن برخوردار بود . او به هر جا که می رفت جمعی را شیفته خود می ساخت . قدرت سخنوری و سحر بیانی که در کلمات آتشین سید بود ، جمع مرده ای را حیات و نشاط دوباره میبخشید . محمد عبده یار وفادار سید که خود یکی از مصلحین بزرگ مصرر اسست در نامه ای به ویی می نویسد : از سوی تو به من حکمتی رسیده است که با آن دلها را منقلب می کنم و عقول را در می یابم و در خاطره های مردم تصرف می کنم روح حکمت تو مردگان ما را زنده کرد و عقلهای ما را روشن ساخت . ما برای تو اعدادیم و تو واحدی ، ما مخفی و تو آشکار . عکس روی تو را من قبله نمازم گذارده ام و آن را ناظر اعمال و کردار خود قرار داده ام .
علاوه بر این سید جمال دارای نبوغی فوق العاده بود . وی به چند زبان خارجی کاملا مسلط بود و
می توانست علاوه بر زبان فارسی به زبان عربی ، ترکی ، انگلیسی و فرانسه سخن بگوید . از میان آثار قلمی به جا مانده از سید مقالات چرا اسلام ضعیف شد ، لکچر در تعلیم و تربیت ، فواید فلسفه و پاسخ به ارنست زنان برای شناخت مواضع سید جمال در مورد علل انحطاط و عقب ماندگی مسلمانان و رهنومدهای وی برای پیشرفت و اتحاد جهان اسلام حائز اهمیت است . مقاله چرا اسلام ضعیف شد به تحلیل عقب ماندگی مسلمانان می پردازد . این مقاله اخیرا به همت دکتر عبدالهادی حائری به چاپ رسیده است .
این مقاله به کرات و البته نه ببه صورت کامل در روزنامه های تذکر و حبل المتین و مقالات جمالیه چاپ شده است . یکی از دلایل در چاپ مکرر این مقاله خصوصا در دوره انقلاب مشروطیت ایران ، این بود که علما و رهبران مذهبی مشروطه از مفاد این مقاله به نوعی در تایید نقش خویش در مشروطیت سود می جستند.
مقاله لکچر در تعلیم و تربیت متن سخنرانی است که به تاریخ 8 نوامبر 1872 روز پنج شنبه در آلبرت هال کلکته ایراد شده است . مقاله فواید فلسفه نیز برای دومین بار در هندوستان در شماره دهم مجله معلم شفیق در ماه اوت 1881 میلادی به چاپ رسید .
پاسخ به ارنست زنان جوابیه ای است از سید جمال به این نویسنده فرانسوی رنان در تاریخ 1300 قمری کنفرانسی تحت عنوان اسلام و علم ارائه داد . بر این مبنا که : اولا تمدنن اسلامی تمدن غربی نیست ، بلکه این تمدن دارای روح غیر عربی خصوصا ایرانی است . ثانیا دین اسلام ذاتا مخالف علم و فلسفه است و ثالثا رروح اعرابب ذاتا از فلسفه به دور است . سید جمال در این پاسخ ضمن پذیرفتن برخی از انتقادات رنان ، به تفکیک دیانت واقعی از دیانت تحریف شده می پردازد . بیان مشکلات مسلمین و چاره جوئیهایی که در این باره میتوان ارائه داد ، مفاد پاسسخ وی به رنان را شامل می شود .
امید سید در این نامه به این است که روزی مسلمانان از زیر یوغ بندگی دین خرافی آزاد شوند ، دینی که مراد سید است ، مجموعه باورها و پندارهای خرافی است که اسلام اصیل را در بند خود محصور ساخته است . وی رسیدن مسلمانان به پیشرفت و ترقی را در کشف و شناخت دیانت واقعی می داند. در مقاله چرا اسلام ضعیف شد سید جمال به بررسی عظمت و سپس انحطاط مسلمانان می پردازد . از نظرگاه وی آنچه باعث عظمت و قدرت مسلمانان در گذشته شده بود ، اقتدا و پیروی آنان از قرآن کریم بود . معجزه ای که از اعراب بدوی جنگجویان سلحشوری ساخت . ایمانی که مشتی اعراب بی سامان ارکان دول عظیمه را متزلزل نمده و نام و نشانشان را از صفحه عالم محو کردند . آنچه که موجب پیشرفت و ترقی ناگهانی مسلمانان شد ، امید و ایمان به مکتبی بود که آن مکتب به مانند راهنمای دایمی و ابدیی امت مسلمان را هدایت کررده و مژده فتح و پیروزی را به مسلمانان داده است . وسعت و گستردگی امپراطوری عباسی ، از نظرگاه سید یادآور عظمت و شکوه مسلمانن بود . این امپراطوری با هراس بر دل رومانیون نفوذیی در تمام بلاد اسلام داشت که در هیچ تاریخی نظیرش دیده نشد .
بنابر این آنچه مبدأ خود آگاهی در میان اعراب شد ایمان به آن گرامی نامه یعنی قرآن بود. قرآن هر آنچه را که به کار مسلمانان می خورد در دورن خود داشت . مجموعه ای از معارف و راهنمای عقل ومعلم حکمت مسلمانان . چرا دین اسلام ضعیف شد پاسخی به دلایل انحطاط مسلمین است . وی دو عامل را به عنوان عوامل مهم در ضعف دین اسلام بر می شمارد : 1.دوری از عقل و یونانی زدگی 2. تقلید . قرآن همانگونه که نخستین معلم حکمت برای مسلمانان بود از نظر سید آخرین معلم حکمت نیز به شمار می آمد .
دوره ای که مسلمانان باتفکر فلسفی یونان آشنا می شوند شروع دوران انحطاط و دوری از عقل است . سید تفکر فلسفی یونانی را ماهیتا مشحون از کفر و زندقه و الحاد و التقاطی از عقاید صائبین و پرستش الهه های متعدد با کتب فلسفی یونانی می داند . علت اساسی در انحراف مسلمین از عقل ، متاثر شدن آنان از تفکر یونانی زدگی و تقلیدی است که گرفتار آن آمده اند .
وجه اول آن است که مطالب مندرج در آن کتب چنانچه فی نفس الامر و الواقع ودر نزد حکمای یونان بود بر ما آشکار نگردید بلکه حکمای مسلمین آنها را به زیور کمال و حلیه عصمت از خطا به ما جلوه دادند و ابواب چون و چرا را بر روی اذهان صافیه بستند و سببش این بود که آنها اعتقاد داشتند بر اینکه اغریقین و رومانیین همگی صاحب عقل مطلق و ارباب ملکات مقدسه هستند و لهذا اقوال آنها را مانند وحی آسمان قبول نمودند تقلید نمودند .
به این نحو وی سهروردی و ملاصدرا را جزو کسانی نام می برد که در بر خورد با تفکر یونانی تا حدودی دچار اشتباه شده اند . فلسفه ای که سید آن را مفید انگاشته و مقاله فوائد فلسفه را درباره آن می نویسد : فلسفه ای عاری از تفکر یونانی می باشد . و علوم عملی نظیر فیزیک ، شیمی و زیست شناسی ، مقوم این فلسفه هستند . در نظرگاه سید از کپرنیک ، گالیله و کپلر به عنوان قله های این تفکر یاد می شوند . وی بی آنکه بتواند رابطه ای معقول درباره تحول فلسفه غرب از یونان باستان تا اروپای قرن 19 ترسیم نمایید ، با طرد فلسفه یونانی ، فلسفه معاصر خود را می ستاید . وی احتمالا روش و بینش علمی جدید را که بر مبنای اصالت تجربه بنا نهاده شده ، مورد تایید قرار می دهد .
حمله سید جمال به فلسفه یونانی شاید حمله ای غیر مستقیم به فلسفه متداول در حوزه جامعه اسلامی آن روزگار بوده است . بعد از پایان دوران طلایی اندیشه و تفکر دراوج تمدن اسلامی ، حوزه های فکری با فلسفه گریزی روبرو بوده اند . شاید حمله سید به یونانی زدگی و تقلید ، پیامد و واکنش نسبت به همین برخوردهای فکری با فلسفه است از سویی حاکمیت متدلوژی ارسطویی در حوزه های فکری را مانع از ورود اندیشه های فلسفی نوین می داند .
پیشرفت حیرت آوری که غرب در قرون هیجدهم و نوزدهم می کند دلیل دیگری است که سید جمال حکم به بطلان اندیشه فلسفی قدیم می کند . او نقش آداب و آئینها و رسوم مختلف را در دگرگون ساختن محتوی دیانت اسلام مهم دانسته و مقابله با اعتقادات خرافی را که به درون اسلام رخنه کرده ، سرلوحه مبارزاتش قرار می دهد . تاکید سید در این راه بر پیروی از سنت فرهنگی اصیل صدر اسلام بود و لذا مسلمانان را به فهم درست قرآن و عمل به دستورات آن فرا می خواند.
از آنجائیکه وی فردی عمل گرا بود و به ضرورت تغییر سریع جامعه می اندیشید فرصت
لازم را برای درنگ در میدان تفکر وتعقل بدست نیاورد . وی علیرغم توانائیهای منحصر به فردی که داشت نیرویش را معطوف به مسائل سیاسی ساخت.
از نقاط تاریک اندیشه سید جمال ، نظراتی است که او درباره فلسفه یونانی دارد ، وی میراث فکری یونان باستان را به علت التقاط عقاید بت پرستانه با مباحث عقلی رد می کند . این برخورد وی با فلسفه وبطور کلی با تفکر عقلی یونان باستان جای تامل دارد . وی در این حمله به نظرات غزالی که فلسفه و اهل فلسفه را مورد نکوهش قرار می داده ، نزدیک می شود . مخالفت وی با فلسفه یونانی و گرایش وی بر فلسفه معاصر تجربی و علمی درغرب ناشی از تناقض فکری اوست.
نقش فکری سید جمال درتاریخ مبارزات یکصد ساله اخیر محتاج بازنگری جدی می باشد ، بازنگری که باید به دور از احساسات و همراه با نقادی و کاوش عقلانی صورت انجام به خود گیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
زندگی و اندیشه های سید جمال الدین اسد آبادی
ظهور سید جمال الدین اسد آبادی دراوایل قرن چهاردهم هجری به دنبال بحران خلافت تزلزل قدرت سیاسی و قدرتمند شدن موضع اصولیها در حوزه های علمیه صورت می گیرد
عوامل انحطاط مسلمین از دیدگاه سید جمال الدین دوری از عقل و یونانی زدگی وتقلید است . وی تفکر فلسفی یونان را التقاطی از عقاید بت پرستانه همراه با مباحث عقلی می داند
سعید ارموی
بحران خلافت در آغاز قرن نوزدهم ، مهمترین مسئله ای بود که ذهن اندیشمندان را به خود جلب کرد. موج جدیدی که در بین اقشار مختلف اجتماعی ایجاد شد . به ضرورت اصلاحات و جایگزینی قانون در جامعه معتقد گردید.
نگرانی عمده اندیشه گران مسلمان در آغاز قرن نوزدهم به مسایلی نظیر زوال و انحطاط مسلمین ، ضرورت پیشرفت ، ترقی و بهره گیری از تمدن غرب و یا عدم بهره گیری از آن ، مبارزه با دولتهای استعمارگر و ضرورت برپایی و تاسیس نظامهای سیاسی و اقتصادی سالم مواردی است که ذهن اندیشمندان اسلامی را بخود معطوف داشته بود . از نظر گاه علماء ،دین به تمامی مسایل گذشته ، حال و آینده انسان پاسخ داده است .
یکی از بحرانهای دولتهای مسلمان در آغاز قرن 14 ه.ق بحران مشروعیت بوده است . مشروعیت دولتها به دلیل ادامه روشهای قرون وسطایی زیر سوال بود ، بخشهای زیادی از جامعه تحت سلطه دولت قرار داشته و نهادهای مختلف اجتماعی خود را با نظم سنتی که شاه در راس امور آن قرار داشت کم کم ناهماهنگ می یافتند.
ظهور سید جمال الدین اسد آبادی در شرایطی بود که جامعه به برخی از نقاط عطف خود رسید . از دیدگاه تفکر مذهبی ، جدال اصولیون با اخبار یون مراحل نهایی خود را طی کرد . اصولیها با وجود شخصیت قدرتمندی همچون شیخ مرتضی انصاری به توفیقاتی رسیدند . یکی از این توفیقات رواج آزاد اندیشی بود که در حوزه های علمیه بسط و گسترش یافت ، بحث و گفتگو درباره مباحث دینی و قدرتمندی نهاد اجتهاد ، روحانیت را وارد عرصه نوینی از حیات فکری و عملی خود ساخت. سید جمال الدین دراین ایام یکی از بهترین شاگردان شیخ مرتضی انصاری بود.
تحلیل افکار و آرای سید جمال الدین با توجه به نقش فعالی که وی در بیدارگری مسلمانان داشته ، از اهمیت خاصی برخوردار است . حضور او در آغاز این راه ، برای سالهای بعدی تعیین کننده است . تحلیل از وی در واقع بررسی بخش مهمی از یک جریان مذهبی است که نسبت به مسایل و مشکلات متعدد جامعه اسلامی واکنش نشان داده است . در سالهای اخیر همراه با اوج گیری نهضتهای اسلامی ، سید جمال و میراث فکری او پیش از بیش مورد توجه قرار گرفته است . تا جائیکه اودر میان توده های مسلمان تبدیل به یکی از چهره های افسانه ای مبارزه علیه غرب شده است . جهان اسلام در بخش مهمی از حرکت اسلامی خود از این میراث سود جسته . این میراث را می توان چنین بر شمرد : اعتقاد به توانایی ذاتی دین اسلام برای رهبری مسلمانان و تامین نیرومندی و پیشرفت آنان ، مبارزه با روحیه تسلیم به قضا و قدر و گوشه نشینی و بی جنبشی ، بازگشت به منابع اصلی فکری اسلام ، تفسیر عقلی تعالیم اسلام و فراخواندن مسلمانان به یاد گرفتن علوم نو ، مبارزه با استعمار و استبداد به عنوان نخستین گام در راه رستاخیز اجتماعی و فکری مسلمانان .
از سید جمال الدین نوشته های زیادی در دست نیست . زندگی پنجاه وهشت ساله وی در دوران فعالیتهای سیاسی و مسافرت و تبعید سپریی شد . فعالیتهای متعدد او در کشورهای افغانستان ، هندوستان ، مصر ، ایران ، عثمانی ، انگلستان و فرانسه از وی چهره ای جهانی ساخت . بیشتر کوشش او در دوران مبارزاتش صرف کارهای عملی گردید . نوشته های اندکی که از وی باقی مانده محصول دوره هایی کوتاه از مبارزات او است که یا به علت تبعید اجازه فعالیتهای سیاسی محض را نداشته و یا جز نوشتن راه دیگری برای ادامه مبارزاتش نبوده است . اکثر نوشته هایی که از سید باقی مانده ، مربوط به نامه هایی است که او به سران کشورها ، روحانیون ، دوستان و نوشته است .
سیر زندگی سید جمال الدین اکنون تا حدودی مبهم و برخی از مسائل زندگی وی مورد اختلاف
پژوهشگران می باشد ، مثلا اینکه سید ایرانی بوده است یا اهل افغانستان ، یکی از مسایل مبهمی است که تحقیق درباره او را دشوار می سازد . گرچه حکم درباره ملیت سید ، با توجه به اینکه خود نیز چندان مایل به اینکار نبوده ، جای تامل و درنگ دارد . او خودرا از لحاظ فکری متعلق به هیچ سرزمین و طایفه ای نمی دانسته و از این قیود آزاد بوده ، وی در سفرهای دور و دراز خود در پی مقصود واحدی بوده است ، آن مقصود عبارت از آزادی و سر بلند کردن مسلمانان بوده و در ین راه از هیچگونه فداکاری و کوششی خود داری نمی کرد .
سید اسامی متعددی داشته و در هر مملکتی که می رفته با توجه به روحیات مردم آنجا ، پسوندی را به اسم خود می افزود . او به نامهای گوناگونی چون حسینی ، افغانی ،کاببلی ، استامبولی ، اسسد آبادی و در همه جا ظاهر می شده است .
پیش از آنکه عقاید سید جمال الدین در مورد اتحاد اسلام مورد بررسی قرار گیرد ، ذکر یک نکته دیگر لازم است ، بررسی آراء افکار سید به منظور تعیین جایگاه و نقش فکری وی در بیدارگری مسلمانان به کار می رود . این تحلیل عمدتا معطوف به تفکرات وی در زمینه مشکلات مسلمین و اتحاد اسلام است . آن چیزی که درباره شخصیت سید جمال جالب توجه است ، عزم و اراده ای است که او در مبارزاتش از آن برخوردار بود . او به هر جا که می رفت جمعی را شیفته خود می ساخت . قدرت سخنوری و سحر بیانی که در کلمات آتشین سید بود ، جمع مرده ای را حیات و نشاط دوباره میبخشید . محمد عبده یار وفادار سید که خود یکی از مصلحین بزرگ مصرر اسست در نامه ای به ویی می نویسد : از سوی تو به من حکمتی رسیده است که با آن دلها را منقلب می کنم و عقول را در می یابم و در خاطره های مردم تصرف می کنم روح حکمت تو مردگان ما را زنده کرد و عقلهای ما را روشن ساخت . ما برای تو اعدادیم و تو واحدی ، ما مخفی و تو آشکار . عکس روی تو را من قبله نمازم گذارده ام و آن را ناظر اعمال و کردار خود قرار داده ام .
علاوه بر این سید جمال دارای نبوغی فوق العاده بود . وی به چند زبان خارجی کاملا مسلط بود و
می توانست علاوه بر زبان فارسی به زبان عربی ، ترکی ، انگلیسی و فرانسه سخن بگوید . از میان آثار قلمی به جا مانده از سید مقالات چرا اسلام ضعیف شد ، لکچر در تعلیم و تربیت ، فواید فلسفه و پاسخ به ارنست زنان برای شناخت مواضع سید جمال در مورد علل انحطاط و عقب ماندگی مسلمانان و رهنومدهای وی برای پیشرفت و اتحاد جهان اسلام حائز اهمیت است . مقاله چرا اسلام ضعیف شد به تحلیل عقب ماندگی مسلمانان می پردازد . این مقاله اخیرا به همت دکتر عبدالهادی حائری به چاپ رسیده است .
این مقاله به کرات و البته نه ببه صورت کامل در روزنامه های تذکر و حبل المتین و مقالات جمالیه چاپ شده است . یکی از دلایل در چاپ مکرر این مقاله خصوصا در دوره انقلاب مشروطیت ایران ، این بود که علما و رهبران مذهبی مشروطه از مفاد این مقاله به نوعی در تایید نقش خویش در مشروطیت سود می جستند.
مقاله لکچر در تعلیم و تربیت متن سخنرانی است که به تاریخ 8 نوامبر 1872 روز پنج شنبه در آلبرت هال کلکته ایراد شده است . مقاله فواید فلسفه نیز برای دومین بار در هندوستان در شماره دهم مجله معلم شفیق در ماه اوت 1881 میلادی به چاپ رسید .
پاسخ به ارنست زنان جوابیه ای است از سید جمال به این نویسنده فرانسوی رنان در تاریخ 1300 قمری کنفرانسی تحت عنوان اسلام و علم ارائه داد . بر این مبنا که : اولا تمدنن اسلامی تمدن غربی نیست ، بلکه این تمدن دارای روح غیر عربی خصوصا ایرانی است . ثانیا دین اسلام ذاتا مخالف علم و فلسفه است و ثالثا رروح اعرابب ذاتا از فلسفه به دور است . سید جمال در این پاسخ ضمن پذیرفتن برخی از انتقادات رنان ، به تفکیک دیانت واقعی از دیانت تحریف شده می پردازد . بیان مشکلات مسلمین و چاره جوئیهایی که در این باره میتوان ارائه داد ، مفاد پاسسخ وی به رنان را شامل می شود .
امید سید در این نامه به این است که روزی مسلمانان از زیر یوغ بندگی دین خرافی آزاد شوند ، دینی که مراد سید است ، مجموعه باورها و پندارهای خرافی است که اسلام اصیل را در بند خود محصور ساخته است . وی رسیدن مسلمانان به پیشرفت و ترقی را در کشف و شناخت دیانت واقعی می داند. در مقاله چرا اسلام ضعیف شد سید جمال به بررسی عظمت و سپس انحطاط مسلمانان می پردازد . از نظرگاه وی آنچه باعث عظمت و قدرت مسلمانان در گذشته شده بود ، اقتدا و پیروی آنان از قرآن کریم بود . معجزه ای که از اعراب بدوی جنگجویان سلحشوری ساخت . ایمانی که مشتی اعراب بی سامان ارکان دول عظیمه را متزلزل نمده و نام و نشانشان را از صفحه عالم محو کردند . آنچه که موجب پیشرفت و ترقی ناگهانی مسلمانان شد ، امید و ایمان به مکتبی بود که آن مکتب به مانند راهنمای دایمی و ابدیی امت مسلمان را هدایت کررده و مژده فتح و پیروزی را به مسلمانان داده است . وسعت و گستردگی امپراطوری عباسی ، از نظرگاه سید یادآور عظمت و شکوه مسلمانن بود . این امپراطوری با هراس بر دل رومانیون نفوذیی در تمام بلاد اسلام داشت که در هیچ تاریخی نظیرش دیده نشد .
بنابر این آنچه مبدأ خود آگاهی در میان اعراب شد ایمان به آن گرامی نامه یعنی قرآن بود. قرآن هر آنچه را که به کار مسلمانان می خورد در دورن خود داشت . مجموعه ای از معارف و راهنمای عقل ومعلم حکمت مسلمانان . چرا دین اسلام ضعیف شد پاسخی به دلایل انحطاط مسلمین است . وی دو عامل را به عنوان عوامل مهم در ضعف دین اسلام بر می شمارد : 1.دوری از عقل و یونانی زدگی 2. تقلید . قرآن همانگونه که نخستین معلم حکمت برای مسلمانان بود از نظر سید آخرین معلم حکمت نیز به شمار می آمد .
دوره ای که مسلمانان باتفکر فلسفی یونان آشنا می شوند شروع دوران انحطاط و دوری از عقل است . سید تفکر فلسفی یونانی را ماهیتا مشحون از کفر و زندقه و الحاد و التقاطی از عقاید صائبین و پرستش الهه های متعدد با کتب فلسفی یونانی می داند . علت اساسی در انحراف مسلمین از عقل ، متاثر شدن آنان از تفکر یونانی زدگی و تقلیدی است که گرفتار آن آمده اند .
وجه اول آن است که مطالب مندرج در آن کتب چنانچه فی نفس الامر و الواقع ودر نزد حکمای یونان بود بر ما آشکار نگردید بلکه حکمای مسلمین آنها را به زیور کمال و حلیه عصمت از خطا به ما جلوه دادند و ابواب چون و چرا را بر روی اذهان صافیه بستند و سببش این بود که آنها اعتقاد داشتند بر اینکه اغریقین و رومانیین همگی صاحب عقل مطلق و ارباب ملکات مقدسه هستند و لهذا اقوال آنها را مانند وحی آسمان قبول نمودند تقلید نمودند .
به این نحو وی سهروردی و ملاصدرا را جزو کسانی نام می برد که در بر خورد با تفکر یونانی تا حدودی دچار اشتباه شده اند . فلسفه ای که سید آن را مفید انگاشته و مقاله فوائد فلسفه را درباره آن می نویسد : فلسفه ای عاری از تفکر یونانی می باشد . و علوم عملی نظیر فیزیک ، شیمی و زیست شناسی ، مقوم این فلسفه هستند . در نظرگاه سید از کپرنیک ، گالیله و کپلر به عنوان قله های این تفکر یاد می شوند . وی بی آنکه بتواند رابطه ای معقول درباره تحول فلسفه غرب از یونان باستان تا اروپای قرن 19 ترسیم نمایید ، با طرد فلسفه یونانی ، فلسفه معاصر خود را می ستاید . وی احتمالا روش و بینش علمی جدید را که بر مبنای اصالت تجربه بنا نهاده شده ، مورد تایید قرار می دهد .
حمله سید جمال به فلسفه یونانی شاید حمله ای غیر مستقیم به فلسفه متداول در حوزه جامعه اسلامی آن روزگار بوده است . بعد از پایان دوران طلایی اندیشه و تفکر دراوج تمدن اسلامی ، حوزه های فکری با فلسفه گریزی روبرو بوده اند . شاید حمله سید به یونانی زدگی و تقلید ، پیامد و واکنش نسبت به همین برخوردهای فکری با فلسفه است از سویی حاکمیت متدلوژی ارسطویی در حوزه های فکری را مانع از ورود اندیشه های فلسفی نوین می داند .
پیشرفت حیرت آوری که غرب در قرون هیجدهم و نوزدهم می کند دلیل دیگری است که سید جمال حکم به بطلان اندیشه فلسفی قدیم می کند . او نقش آداب و آئینها و رسوم مختلف را در دگرگون ساختن محتوی دیانت اسلام مهم دانسته و مقابله با اعتقادات خرافی را که به درون اسلام رخنه کرده ، سرلوحه مبارزاتش قرار می دهد . تاکید سید در این راه بر پیروی از سنت فرهنگی اصیل صدر اسلام بود و لذا مسلمانان را به فهم درست قرآن و عمل به دستورات آن فرا می خواند.
از آنجائیکه وی فردی عمل گرا بود و به ضرورت تغییر سریع جامعه می اندیشید فرصت
لازم را برای درنگ در میدان تفکر وتعقل بدست نیاورد . وی علیرغم توانائیهای منحصر به فردی که داشت نیرویش را معطوف به مسائل سیاسی ساخت.
از نقاط تاریک اندیشه سید جمال ، نظراتی است که او درباره فلسفه یونانی دارد ، وی میراث فکری یونان باستان را به علت التقاط عقاید بت پرستانه با مباحث عقلی رد می کند . این برخورد وی با فلسفه وبطور کلی با تفکر عقلی یونان باستان جای تامل دارد . وی در این حمله به نظرات غزالی که فلسفه و اهل فلسفه را مورد نکوهش قرار می داده ، نزدیک می شود . مخالفت وی با فلسفه یونانی و گرایش وی بر فلسفه معاصر تجربی و علمی درغرب ناشی از تناقض فکری اوست.
نقش فکری سید جمال درتاریخ مبارزات یکصد ساله اخیر محتاج بازنگری جدی می باشد ، بازنگری که باید به دور از احساسات و همراه با نقادی و کاوش عقلانی صورت انجام به خود گیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
مقدمه:
حاج احمدآقا در طول مبارزات ملت ایران دربرابر نظام ستم شاهی به سرحلقه اصلی پیوند امام و یاران آن بزرگ مرد و امت وفا دار تبدیل شد، نقشی که تا آخرین لحظات حیات پدر آن را ادامه داد.
مرحوم حجتالاسلام سید احمد خمینی در24 اسفند 1324 دومین فرزند ذکور امام خمینی (ره) درشهر مقدس قم پا به عرصه وجود نهاد، دورههای تحصیل ابتدایی و متوسطه را در قم به پایان رساند، در دوره جوانی نیز به دلیل علاقه خاص به ورزش حتی در تیم های دسته دوم فوتبال آن زمان هم به بازی حرفه ای پرداخت.
پس از طی دوره مقدماتی و متوسطه حوزه، سطوح عالی را نزد استاتید بزرگی همچون آیتالله سلطانی (پدر همسر مکرشان)، آیتالله حاج مرتضی حائری و ایتالله شبیری زنجانی سپری کرد.
سالهای پایانی دوره دبیرستان سید احمد خمینی مصادف با قیام تاریخی 15 خرداد شد و همین قیام، مسیر زندگی وی را تغییر داد، پس از تبعید امام (ره) به ترکیه و عراق در سال 1343، حاج احمد آقا دوسال مخفیانه در ایران زندگی کرد و در سال 1345 مخفیانه برای دیدار پدر عازم نجف شد و در همان جا به دست امام راحل، به لباس روحانیت درآمد.
سید احمد خمینی گره گشای مشکلات انقلاب و حلقه وصل امام و امت
حاج احمد خمینی(ره) از بدو خروج از ایران به سرحلقه اصلی پیوند امام و یاران امام و امت تبدیل شد، نقشی که تا آخرین لحظات حیات پدر آن را ادامه داد، در سال 1356، برخی از همرزمان ایشان توسط ساواک دستگیر شده و ارتباط آنان با وی آشکار شد، فاجعه رحلت برادر بزرگوار ایشان آیتالله سید مصطفی خمینی در همین سال به وقوع پیوست که باعث شد نقش حاج احمد آقا در تحولات سیاسی بعدی پررنگ تر شود.
پیام تاریخی رهبر معزز انقلاب
حفظ سلامت امام و مراقبت همه جانبه از جان بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی وظیفه ای بود که فقط از مرحوم حاج احمد آقا برمی آمد؛ سرانجام پس از تحمل چند سال غم جانکاه دوری پدر که مهلکترین خبر به جسم و روح ایشان بود، در شامگاه 25 اسفند 1373 ندای حق را لبیک گفت، رهبر معظم انقلاب پیامی را به مناسبت ارتحال یادگار امام (ره) صادر کردند که خود گویای نقش بارز مرحوم سیداحمد خمینی است، متن این پیام تاریخی بدین شرح است :
" سرانجام پس از هفتهاى اندوهبار و سرشار از اضطراب و نگرانى، بار سنگین مصیبت فرود آمد و دل امت وفادار دستخوش طوفان غم و محنت شد، یادگار امام و فرزند دلبند و عزیزترین کس او دنیاى فانى راوداع گفت و چهره محبوب و آشناى مردم و غمخوار کشور و انقلاب و خدمتگزارى صدیق براى هدفهاىامام عظیم راحل و اندیشهاى روشن و چشمى تیزبین در خدمت نظام اسلامى، کشور و ملت و دوستان ودوستداران خود را ترک کرد و ایران اسلامى را به عزاى خویش نشانید.
در دوران پر حادثه انقلاب مرحوم حجةالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى یکى از مؤثرترینعناصر در جریانات کلى کشور و انقلاب بود، او براى رهبر کبیر انقلاب فرزندى مهربان و در عین حال مشاورى امین و یارى دیرین و سربازى فداکار و مریدى گوش بفرمان و کارگزارى لایق و کارآمد بود.
امام بزرگ ما بارها محبت پرشور و اعتماد عمیق و تحسین قلبى خود نسبتبه این فرزند خاضع و مطیع خود را بر زبان آورده بود و نزدیکترینها گواهى صادق آن چنان پدرى را در حق پسر یگانهاش ازآن زبان پرهیزگار شنیده بودند.
در طول سالهاى انقلاب چه بسیار گرهها که به دست او گشوده شد و چه بسیار کارهاى بزرگ که به تدبیراو انجام گشت از اینها برتر نقش این عنصر پرتلاش و پرتوان در حراست عاشقانه از سلامتى جسمى وآرامش خاطر امام بزرگوار بود، بىشک سلامتو توان جسمى و قدرت کارى آن قائد عظیمالشان دردوران پر مخاطره ده ساله با وجود کهولتسنى و بیمارى قلبى در میان عوامل و اسباب عادى از همه بیشتر به ابتکار و مراقبت و پىگیرى دلسوزانه این فرزند مهربان وابسته بود، ملت ایران از این بابت بسى مدیون این عزیز فقید است.
تاریخچه خدمات ارزنده آن مرحوم به دوران پس از پیروزى منحصر نمىشود، نقش ایشان در دورانمبارزات ملت ایران نیز برجسته و فراموش نشدنى است و هر چه زمان به مقطع پیروزى انقلاب اسلامىنزدیکتر مىشود این نقش و سهم، صاحب آن بزرگتر و روشنتر مىگردد و چون فاصله زمانى میان فقدان فاجعهآمیز مرحوم آیتالله حاج سید مصطفى خمینى فرزند بزرگ و نامآور امام و روزهاى بازگشت رهبرکبیر انقلاب به کشور فرا مىرسد نقش مرحوم حاج سید احمد خمینى در قضایاى انقلاب وضعى استثنایى ومنحصر بفرد مىیابد.
بىشک در آخرین ماههاى دوران نهضت هیچکس در رابطه با امام بزرگوار نقشى تا بدین حد بزرگ ومؤثر از خود بروز نداده است. تلاش بىوقفه و پروانهوار ایشان در کنار مشعل فروزان وجود امام عزیز(رضوانالله علیه) بسى برکات را منشا گشته و بسى دشوارها را آسان نموده است.
اکنون این یادگار امام از میان ما رفته و ما را در فقدان خود مهموم و مغموم برجا گذاشته است. شکوه این غم جانکاه را به پیشگاه صاحب و مولاى خود حضرت بقیةالله الاعظم مىبریم و از او دعا براى صبر و تسلى مىطلبیم و در عین حال نخستین تسلیت را هم به او مىگوییم.
تسلیتبعدى به مادر داغدار و محنت کشیدهاى است که بار سنگین مصائب بزرگ بر دل او سنگینىمىکند و نیز همسر گرامى و فداکار ایشان و نیز به خانواده معظم و بیت معزز حضرت امام راحل بویژه فرزندان گرامى این عزیز و بالاخص به یادگار برومندش جناب حجةالاسلام حاج سید حسن خمینى و نیز بهعموى بزرگوارشان جناب حجةالاسلام والمسلمین آقاى پسندیده و دیگر خاندانهاى وابسته و به همه ملتبزرگ ایران و به همه مسلمانان جهان تسلیت مىگویم. "
وصیت نامه حاج سید احمد خمینی
مرحوم حاج سید احمد خمینی در سالهای پایانی عمر به ریاضت و سیر و سلوک عرفانی روی آورده بود و با چله نشینی های مدام سعی در تزکیه نفس داشت، وصیت نامه ای که ایشان دوسال قبل از ارتحال آن را نوشته اند حاکی از همین حالات معنوی است:
با امید به رحمت واسعه حضرت حق جل جلاله و ایمان به حقانیت آنچه حضرت خاتم الانبیاء محمدمصطفى(صلى الله علیه وآله) آورده است و با اقرار به تبعیت محض از معصومین بزرگوار بخصوص مولاى متقیان امیرمؤمنان و خلیفه بلافصل رسول اکرم(صلى الله علیه وآله).
اینجانب احمد خمینى فرزند حضرت امام خمینىقدس سره در تاریخ 30 شهریور 71 هجرى شمسى مطابقبا 23 ربیعالاول 1413 قمرى چند سطرى به عنوان وصیت مىنویسم تا به این اصل اسلامى عمل کردهباشم.