لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
پیش گفتار
حکما گفته اند که ابزار حق شناسی و تکریم دربارة بزرگان نشانة نجابت و بزرگی است. این مسئله نه تنها در روابط افراد با یکدیگر بلکه در زندگی اجتماعی ملت ها نیز حقیقت و اهمیت دارد و بقدر حفظ آثار عتیقه و صنایع ظریفه جالب دقت است.
اظهار قدردانی و حرمت در حق مردان نامور و صاحبان فضل و هنر در میان یک ملت از یک طرف نام و نشان و عظمت مدنی آن ملت را از محو شدن نگه می دارد و او را در نظر تاریخ و اهل تحقیق بزرگ می نماید و از طرف دیگر برای افراد نسل حاصل و نژاد آینده مایة تشویق و سربلندی و وسیلة پرورش دادن حس غرور و قوة اراده می گردد.
چون در هریک از اعمال بشر یک سایق و محرک مادی یا معنوی موجود است یعنی هر یک از کارهای ما تکیه به یک امید نفع مادی و یا معنوی می کند پس در مساعی و فداکاری های بزرگ نیز امیدها و سایق های بزرگ لازم است و آن جزء تشویق و تکریم و تبجیل چیز دیگری نیست. از این رو هر قدر نام بزرگان یک قوم به حرمت یاد و خدمات آنان بسط و شرح و تقدیس کرده شود، به همان درجه حس سعی و فداکاری و خدمت گذاری در نهاد افراد پرورش و قوت می یابد. حس تقدیر، یک نوع مکافات اجتماعی است و این حس نه تنها در باره زندگان بلکه در حق مردگان نیز باید به عمل بیاید تا به مشاهدة آن، زندگان نیز قوت قلب در یابند . و به زحمات سترگ تن در داده خود را به مقام بلند برسانند.
در کفیت تقدیر خدمات یک شخص نیز دو نکته را که اغلب ایرانیان در فهم و محاکمه آن به خطا می روند در نظر باید گرفت. یکی این است که درجه خدمت یک شخص را به یک هیئت جامعه به نسبت اثراتیکه در اوضاع زمان حیات خود بخشیده تقدیر باید کرد نه از نقطه نظر اهمیت آن خدمت در عصر کنونی یا در یک عصر دیگر، مثلاً وقتی که می خواهیم بگوئیم که فلان پادشاه و یا فلان فیلسوف و عالم و یا فلان ادیب و شاعر چه خدمت ها به جامعه خود کرده اولاً باید اوضاع زمانی را که او در آن زندگی کرده، تدفیق کنیم و ثانیاً اثراتی را که اعمال و افکار او در زمینه فعالیت مخصوص خود تولید کرده پیش نظر بیاوریم تا بزرگی و اهمیت خدمت او معلوم شود و اگر بر عکس، اعمال او را با مقتضیات زمان خودمان مقایسه و محاکمه نماییم، بسیاری از متجددین ایران از اهمیت راه به خطا میروند و اغلب بزرگان و ادبا و متفکرین و علمای ایران را عاری از هر گونه مزیت و فضیلت می شمارند.
نکتة دوم این است که اگر یک مرد نابغه منتهای ذکاوت و قدرت و لیاقت خود را بکار انداخته ولی به سبب تهاجم موانع گوناگون و یا وفا ننمودن عمر موفق به ایفای نیات خود نشده باشد باز هم از مقام و علویت و نباید کاسته شود چنانچه مجاهدات در راه حق ولو اینکه نتیجه ندهد در نزد خدا باز مثاب و مقبول است. چه اساس در حس نیت و بذل جد وجهت است.
بنابراین سید جمال الدین اسد آبادی را یکی از نوابغ سیاسی و متفکرین قرن اخیر ایران می توان شمرد. اگر چه مقصد اساسی و غایة سیاسی او که از توحید ملل اسلامی یعنی اتحاد اسلام بود امروزه قیمت عملی و اهمیت اجتماعی ندارد و تقریباً این موضوع از میان رفته است و گرچه سید معظم در پیش بردن این مقصد یک موفقیت قابل توجه احراز نکرد و جهالت و غفلت دول اسلامی از ثمر دادن این شجره فکر مانع آمد ولی باز مقام او در نزد عقلا و سیاسیون و متفکرین غرب و شرق بلند است و همیشه مایة مفخرت ایران شمرده خواهد شد چه می توان گفت که اغلب نهضتهای علمی و سیاسی ملل اسلامی در عهد اخیر از منابع تبلیغات و تلفیقات او آب خورده است.
ایرانی همواره بوجود چنین مرد بزرگ که نه تنها در موطن خود بلکه در اغلب ممالک اسلامی و در نزد اقوام مهم غرب مصدر آن همه نفوذ کلمه و اصابت نظر و مورد آن همه توقیر و احترام گشته است، البته افتخار باید کند و نام او را در دریف نوابغ بی نظیر تاریخ ثبت نماید تا بدین وسیله هم شکران نعمت و اظهار قدر شناسی کرده و هم در پیش چشم نوابگان نژاد نوزاد خود یک تمثال همت و فضیلت و یک نمونه عزم و اراده و یک مجسمه متانت و بردباری گذاشته باشد.
چکیده
سید جمال الدین اسد آبادی
سید جمال الدین اسد آبادی شخصیت بزرگی بود که در دورة ناصر الدین شاه در بیداری مردم ایران و حتی مسلمان جهان سهمی زیاد داشت. سید جمال الدین در قریه ی اسد آباد همدان متولد شد. او پس از آموختن مقدمات علوم دینی در ایران عازم نجف گردید و پس از بهره گیری از محضر عالمان بزرگی چون شیخ مرتضی انصاری به هندوستان رفت.
در آن زمان فقر و عقب ماندگی مسلمانان، سید جمال الدین را سخت رنج می داد. وی ابتدا کوشید مسلمانان هند را علیه استعمارگران انگلیسی بشوراند، اما به دلیل سلطه ی همه جانبه ی انگلیسی ها مجبور به ترک آن جا شد و به عثمانی و مصر مسافرت هایی کرد. سپس به دعوت ناصر الدین شاه به ایران آمد. وی در آغاز می پنداشت که به کمک شاه می تواند اندیشه های اصلاح طلبانة خود را به مرحلة اجرا بگذارد، اما متوجه شد که مانع بزرگی که در راه اصلاحات وجود دارد، خود شاه است. از آن پس انتقاد از حکومت شاه را آغاز کرد و همین کار سبب تبعید وی از ایران شد. او تا اواخر عمر در عثمانی زندگی کرد و سرانجام مسموم شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
پیش گفتار
حکما گفته اند که ابزار حق شناسی و تکریم دربارة بزرگان نشانة نجابت و بزرگی است. این مسئله نه تنها در روابط افراد با یکدیگر بلکه در زندگی اجتماعی ملت ها نیز حقیقت و اهمیت دارد و بقدر حفظ آثار عتیقه و صنایع ظریفه جالب دقت است.
اظهار قدردانی و حرمت در حق مردان نامور و صاحبان فضل و هنر در میان یک ملت از یک طرف نام و نشان و عظمت مدنی آن ملت را از محو شدن نگه می دارد و او را در نظر تاریخ و اهل تحقیق بزرگ می نماید و از طرف دیگر برای افراد نسل حاصل و نژاد آینده مایة تشویق و سربلندی و وسیلة پرورش دادن حس غرور و قوة اراده می گردد.
چون در هریک از اعمال بشر یک سایق و محرک مادی یا معنوی موجود است یعنی هر یک از کارهای ما تکیه به یک امید نفع مادی و یا معنوی می کند پس در مساعی و فداکاری های بزرگ نیز امیدها و سایق های بزرگ لازم است و آن جزء تشویق و تکریم و تبجیل چیز دیگری نیست. از این رو هر قدر نام بزرگان یک قوم به حرمت یاد و خدمات آنان بسط و شرح و تقدیس کرده شود، به همان درجه حس سعی و فداکاری و خدمت گذاری در نهاد افراد پرورش و قوت می یابد. حس تقدیر، یک نوع مکافات اجتماعی است و این حس نه تنها در باره زندگان بلکه در حق مردگان نیز باید به عمل بیاید تا به مشاهدة آن، زندگان نیز قوت قلب در یابند . و به زحمات سترگ تن در داده خود را به مقام بلند برسانند.
در کفیت تقدیر خدمات یک شخص نیز دو نکته را که اغلب ایرانیان در فهم و محاکمه آن به خطا می روند در نظر باید گرفت. یکی این است که درجه خدمت یک شخص را به یک هیئت جامعه به نسبت اثراتیکه در اوضاع زمان حیات خود بخشیده تقدیر باید کرد نه از نقطه نظر اهمیت آن خدمت در عصر کنونی یا در یک عصر دیگر، مثلاً وقتی که می خواهیم بگوئیم که فلان پادشاه و یا فلان فیلسوف و عالم و یا فلان ادیب و شاعر چه خدمت ها به جامعه خود کرده اولاً باید اوضاع زمانی را که او در آن زندگی کرده، تدفیق کنیم و ثانیاً اثراتی را که اعمال و افکار او در زمینه فعالیت مخصوص خود تولید کرده پیش نظر بیاوریم تا بزرگی و اهمیت خدمت او معلوم شود و اگر بر عکس، اعمال او را با مقتضیات زمان خودمان مقایسه و محاکمه نماییم، بسیاری از متجددین ایران از اهمیت راه به خطا میروند و اغلب بزرگان و ادبا و متفکرین و علمای ایران را عاری از هر گونه مزیت و فضیلت می شمارند.
نکتة دوم این است که اگر یک مرد نابغه منتهای ذکاوت و قدرت و لیاقت خود را بکار انداخته ولی به سبب تهاجم موانع گوناگون و یا وفا ننمودن عمر موفق به ایفای نیات خود نشده باشد باز هم از مقام و علویت و نباید کاسته شود چنانچه مجاهدات در راه حق ولو اینکه نتیجه ندهد در نزد خدا باز مثاب و مقبول است. چه اساس در حس نیت و بذل جد وجهت است.
بنابراین سید جمال الدین اسد آبادی را یکی از نوابغ سیاسی و متفکرین قرن اخیر ایران می توان شمرد. اگر چه مقصد اساسی و غایة سیاسی او که از توحید ملل اسلامی یعنی اتحاد اسلام بود امروزه قیمت عملی و اهمیت اجتماعی ندارد و تقریباً این موضوع از میان رفته است و گرچه سید معظم در پیش بردن این مقصد یک موفقیت قابل توجه احراز نکرد و جهالت و غفلت دول اسلامی از ثمر دادن این شجره فکر مانع آمد ولی باز مقام او در نزد عقلا و سیاسیون و متفکرین غرب و شرق بلند است و همیشه مایة مفخرت ایران شمرده خواهد شد چه می توان گفت که اغلب نهضتهای علمی و سیاسی ملل اسلامی در عهد اخیر از منابع تبلیغات و تلفیقات او آب خورده است.
ایرانی همواره بوجود چنین مرد بزرگ که نه تنها در موطن خود بلکه در اغلب ممالک اسلامی و در نزد اقوام مهم غرب مصدر آن همه نفوذ کلمه و اصابت نظر و مورد آن همه توقیر و احترام گشته است، البته افتخار باید کند و نام او را در دریف نوابغ بی نظیر تاریخ ثبت نماید تا بدین وسیله هم شکران نعمت و اظهار قدر شناسی کرده و هم در پیش چشم نوابگان نژاد نوزاد خود یک تمثال همت و فضیلت و یک نمونه عزم و اراده و یک مجسمه متانت و بردباری گذاشته باشد.
چکیده
سید جمال الدین اسد آبادی
سید جمال الدین اسد آبادی شخصیت بزرگی بود که در دورة ناصر الدین شاه در بیداری مردم ایران و حتی مسلمان جهان سهمی زیاد داشت. سید جمال الدین در قریه ی اسد آباد همدان متولد شد. او پس از آموختن مقدمات علوم دینی در ایران عازم نجف گردید و پس از بهره گیری از محضر عالمان بزرگی چون شیخ مرتضی انصاری به هندوستان رفت.
در آن زمان فقر و عقب ماندگی مسلمانان، سید جمال الدین را سخت رنج می داد. وی ابتدا کوشید مسلمانان هند را علیه استعمارگران انگلیسی بشوراند، اما به دلیل سلطه ی همه جانبه ی انگلیسی ها مجبور به ترک آن جا شد و به عثمانی و مصر مسافرت هایی کرد. سپس به دعوت ناصر الدین شاه به ایران آمد. وی در آغاز می پنداشت که به کمک شاه می تواند اندیشه های اصلاح طلبانة خود را به مرحلة اجرا بگذارد، اما متوجه شد که مانع بزرگی که در راه اصلاحات وجود دارد، خود شاه است. از آن پس انتقاد از حکومت شاه را آغاز کرد و همین کار سبب تبعید وی از ایران شد. او تا اواخر عمر در عثمانی زندگی کرد و سرانجام مسموم شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 36
پیش گفتار
حکما گفته اند که ابزار حق شناسی و تکریم دربارة بزرگان نشانة نجابت و بزرگی است. این مسئله نه تنها در روابط افراد با یکدیگر بلکه در زندگی اجتماعی ملت ها نیز حقیقت و اهمیت دارد و بقدر حفظ آثار عتیقه و صنایع ظریفه جالب دقت است.
اظهار قدردانی و حرمت در حق مردان نامور و صاحبان فضل و هنر در میان یک ملت از یک طرف نام و نشان و عظمت مدنی آن ملت را از محو شدن نگه می دارد و او را در نظر تاریخ و اهل تحقیق بزرگ می نماید و از طرف دیگر برای افراد نسل حاصل و نژاد آینده مایة تشویق و سربلندی و وسیلة پرورش دادن حس غرور و قوة اراده می گردد.
چون در هریک از اعمال بشر یک سایق و محرک مادی یا معنوی موجود است یعنی هر یک از کارهای ما تکیه به یک امید نفع مادی و یا معنوی می کند پس در مساعی و فداکاری های بزرگ نیز امیدها و سایق های بزرگ لازم است و آن جزء تشویق و تکریم و تبجیل چیز دیگری نیست. از این رو هر قدر نام بزرگان یک قوم به حرمت یاد و خدمات آنان بسط و شرح و تقدیس کرده شود، به همان درجه حس سعی و فداکاری و خدمت گذاری در نهاد افراد پرورش و قوت می یابد. حس تقدیر، یک نوع مکافات اجتماعی است و این حس نه تنها در باره زندگان بلکه در حق مردگان نیز باید به عمل بیاید تا به مشاهدة آن، زندگان نیز قوت قلب در یابند . و به زحمات سترگ تن در داده خود را به مقام بلند برسانند.
در کفیت تقدیر خدمات یک شخص نیز دو نکته را که اغلب ایرانیان در فهم و محاکمه آن به خطا می روند در نظر باید گرفت. یکی این است که درجه خدمت یک شخص را به یک هیئت جامعه به نسبت اثراتیکه در اوضاع زمان حیات خود بخشیده تقدیر باید کرد نه از نقطه نظر اهمیت آن خدمت در عصر کنونی یا در یک عصر دیگر، مثلاً وقتی که می خواهیم بگوئیم که فلان پادشاه و یا فلان فیلسوف و عالم و یا فلان ادیب و شاعر چه خدمت ها به جامعه خود کرده اولاً باید اوضاع زمانی را که او در آن زندگی کرده، تدفیق کنیم و ثانیاً اثراتی را که اعمال و افکار او در زمینه فعالیت مخصوص خود تولید کرده پیش نظر بیاوریم تا بزرگی و اهمیت خدمت او معلوم شود و اگر بر عکس، اعمال او را با مقتضیات زمان خودمان مقایسه و محاکمه نماییم، بسیاری از متجددین ایران از اهمیت راه به خطا میروند و اغلب بزرگان و ادبا و متفکرین و علمای ایران را عاری از هر گونه مزیت و فضیلت می شمارند.
نکتة دوم این است که اگر یک مرد نابغه منتهای ذکاوت و قدرت و لیاقت خود را بکار انداخته ولی به سبب تهاجم موانع گوناگون و یا وفا ننمودن عمر موفق به ایفای نیات خود نشده باشد باز هم از مقام و علویت و نباید کاسته شود چنانچه مجاهدات در راه حق ولو اینکه نتیجه ندهد در نزد خدا باز مثاب و مقبول است. چه اساس در حس نیت و بذل جد وجهت است.
بنابراین سید جمال الدین اسد آبادی را یکی از نوابغ سیاسی و متفکرین قرن اخیر ایران می توان شمرد. اگر چه مقصد اساسی و غایة سیاسی او که از توحید ملل اسلامی یعنی اتحاد اسلام بود امروزه قیمت عملی و اهمیت اجتماعی ندارد و تقریباً این موضوع از میان رفته است و گرچه سید معظم در پیش بردن این مقصد یک موفقیت قابل توجه احراز نکرد و جهالت و غفلت دول اسلامی از ثمر دادن این شجره فکر مانع آمد ولی باز مقام او در نزد عقلا و سیاسیون و متفکرین غرب و شرق بلند است و همیشه مایة مفخرت ایران شمرده خواهد شد چه می توان گفت که اغلب نهضتهای علمی و سیاسی ملل اسلامی در عهد اخیر از منابع تبلیغات و تلفیقات او آب خورده است.
ایرانی همواره بوجود چنین مرد بزرگ که نه تنها در موطن خود بلکه در اغلب ممالک اسلامی و در نزد اقوام مهم غرب مصدر آن همه نفوذ کلمه و اصابت نظر و مورد آن همه توقیر و احترام گشته است، البته افتخار باید کند و نام او را در دریف نوابغ بی نظیر تاریخ ثبت نماید تا بدین وسیله هم شکران نعمت و اظهار قدر شناسی کرده و هم در پیش چشم نوابگان نژاد نوزاد خود یک تمثال همت و فضیلت و یک نمونه عزم و اراده و یک مجسمه متانت و بردباری گذاشته باشد.
چکیده
سید جمال الدین اسد آبادی
سید جمال الدین اسد آبادی شخصیت بزرگی بود که در دورة ناصر الدین شاه در بیداری مردم ایران و حتی مسلمان جهان سهمی زیاد داشت. سید جمال الدین در قریه ی اسد آباد همدان متولد شد. او پس از آموختن مقدمات علوم دینی در ایران عازم نجف گردید و پس از بهره گیری از محضر عالمان بزرگی چون شیخ مرتضی انصاری به هندوستان رفت.
در آن زمان فقر و عقب ماندگی مسلمانان، سید جمال الدین را سخت رنج می داد. وی ابتدا کوشید مسلمانان هند را علیه استعمارگران انگلیسی بشوراند، اما به دلیل سلطه ی همه جانبه ی انگلیسی ها مجبور به ترک آن جا شد و به عثمانی و مصر مسافرت هایی کرد. سپس به دعوت ناصر الدین شاه به ایران آمد. وی در آغاز می پنداشت که به کمک شاه می تواند اندیشه های اصلاح طلبانة خود را به مرحلة اجرا بگذارد، اما متوجه شد که مانع بزرگی که در راه اصلاحات وجود دارد، خود شاه است. از آن پس انتقاد از حکومت شاه را آغاز کرد و همین کار سبب تبعید وی از ایران شد. او تا اواخر عمر در عثمانی زندگی کرد و سرانجام مسموم شد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
زندگی و اندیشه های سید جمال الدین اسد آبادی
ظهور سید جمال الدین اسد آبادی دراوایل قرن چهاردهم هجری به دنبال بحران خلافت تزلزل قدرت سیاسی و قدرتمند شدن موضع اصولیها در حوزه های علمیه صورت می گیرد
عوامل انحطاط مسلمین از دیدگاه سید جمال الدین دوری از عقل و یونانی زدگی وتقلید است . وی تفکر فلسفی یونان را التقاطی از عقاید بت پرستانه همراه با مباحث عقلی می داند
سعید ارموی
بحران خلافت در آغاز قرن نوزدهم ، مهمترین مسئله ای بود که ذهن اندیشمندان را به خود جلب کرد. موج جدیدی که در بین اقشار مختلف اجتماعی ایجاد شد . به ضرورت اصلاحات و جایگزینی قانون در جامعه معتقد گردید.
نگرانی عمده اندیشه گران مسلمان در آغاز قرن نوزدهم به مسایلی نظیر زوال و انحطاط مسلمین ، ضرورت پیشرفت ، ترقی و بهره گیری از تمدن غرب و یا عدم بهره گیری از آن ، مبارزه با دولتهای استعمارگر و ضرورت برپایی و تاسیس نظامهای سیاسی و اقتصادی سالم مواردی است که ذهن اندیشمندان اسلامی را بخود معطوف داشته بود . از نظر گاه علماء ،دین به تمامی مسایل گذشته ، حال و آینده انسان پاسخ داده است .
یکی از بحرانهای دولتهای مسلمان در آغاز قرن 14 ه.ق بحران مشروعیت بوده است . مشروعیت دولتها به دلیل ادامه روشهای قرون وسطایی زیر سوال بود ، بخشهای زیادی از جامعه تحت سلطه دولت قرار داشته و نهادهای مختلف اجتماعی خود را با نظم سنتی که شاه در راس امور آن قرار داشت کم کم ناهماهنگ می یافتند.
ظهور سید جمال الدین اسد آبادی در شرایطی بود که جامعه به برخی از نقاط عطف خود رسید . از دیدگاه تفکر مذهبی ، جدال اصولیون با اخبار یون مراحل نهایی خود را طی کرد . اصولیها با وجود شخصیت قدرتمندی همچون شیخ مرتضی انصاری به توفیقاتی رسیدند . یکی از این توفیقات رواج آزاد اندیشی بود که در حوزه های علمیه بسط و گسترش یافت ، بحث و گفتگو درباره مباحث دینی و قدرتمندی نهاد اجتهاد ، روحانیت را وارد عرصه نوینی از حیات فکری و عملی خود ساخت. سید جمال الدین دراین ایام یکی از بهترین شاگردان شیخ مرتضی انصاری بود.
تحلیل افکار و آرای سید جمال الدین با توجه به نقش فعالی که وی در بیدارگری مسلمانان داشته ، از اهمیت خاصی برخوردار است . حضور او در آغاز این راه ، برای سالهای بعدی تعیین کننده است . تحلیل از وی در واقع بررسی بخش مهمی از یک جریان مذهبی است که نسبت به مسایل و مشکلات متعدد جامعه اسلامی واکنش نشان داده است . در سالهای اخیر همراه با اوج گیری نهضتهای اسلامی ، سید جمال و میراث فکری او پیش از بیش مورد توجه قرار گرفته است . تا جائیکه اودر میان توده های مسلمان تبدیل به یکی از چهره های افسانه ای مبارزه علیه غرب شده است . جهان اسلام در بخش مهمی از حرکت اسلامی خود از این میراث سود جسته . این میراث را می توان چنین بر شمرد : اعتقاد به توانایی ذاتی دین اسلام برای رهبری مسلمانان و تامین نیرومندی و پیشرفت آنان ، مبارزه با روحیه تسلیم به قضا و قدر و گوشه نشینی و بی جنبشی ، بازگشت به منابع اصلی فکری اسلام ، تفسیر عقلی تعالیم اسلام و فراخواندن مسلمانان به یاد گرفتن علوم نو ، مبارزه با استعمار و استبداد به عنوان نخستین گام در راه رستاخیز اجتماعی و فکری مسلمانان .
از سید جمال الدین نوشته های زیادی در دست نیست . زندگی پنجاه وهشت ساله وی در دوران فعالیتهای سیاسی و مسافرت و تبعید سپریی شد . فعالیتهای متعدد او در کشورهای افغانستان ، هندوستان ، مصر ، ایران ، عثمانی ، انگلستان و فرانسه از وی چهره ای جهانی ساخت . بیشتر کوشش او در دوران مبارزاتش صرف کارهای عملی گردید . نوشته های اندکی که از وی باقی مانده محصول دوره هایی کوتاه از مبارزات او است که یا به علت تبعید اجازه فعالیتهای سیاسی محض را نداشته و یا جز نوشتن راه دیگری برای ادامه مبارزاتش نبوده است . اکثر نوشته هایی که از سید باقی مانده ، مربوط به نامه هایی است که او به سران کشورها ، روحانیون ، دوستان و نوشته است .
سیر زندگی سید جمال الدین اکنون تا حدودی مبهم و برخی از مسائل زندگی وی مورد اختلاف
پژوهشگران می باشد ، مثلا اینکه سید ایرانی بوده است یا اهل افغانستان ، یکی از مسایل مبهمی است که تحقیق درباره او را دشوار می سازد . گرچه حکم درباره ملیت سید ، با توجه به اینکه خود نیز چندان مایل به اینکار نبوده ، جای تامل و درنگ دارد . او خودرا از لحاظ فکری متعلق به هیچ سرزمین و طایفه ای نمی دانسته و از این قیود آزاد بوده ، وی در سفرهای دور و دراز خود در پی مقصود واحدی بوده است ، آن مقصود عبارت از آزادی و سر بلند کردن مسلمانان بوده و در ین راه از هیچگونه فداکاری و کوششی خود داری نمی کرد .
سید اسامی متعددی داشته و در هر مملکتی که می رفته با توجه به روحیات مردم آنجا ، پسوندی را به اسم خود می افزود . او به نامهای گوناگونی چون حسینی ، افغانی ،کاببلی ، استامبولی ، اسسد آبادی و در همه جا ظاهر می شده است .
پیش از آنکه عقاید سید جمال الدین در مورد اتحاد اسلام مورد بررسی قرار گیرد ، ذکر یک نکته دیگر لازم است ، بررسی آراء افکار سید به منظور تعیین جایگاه و نقش فکری وی در بیدارگری مسلمانان به کار می رود . این تحلیل عمدتا معطوف به تفکرات وی در زمینه مشکلات مسلمین و اتحاد اسلام است . آن چیزی که درباره شخصیت سید جمال جالب توجه است ، عزم و اراده ای است که او در مبارزاتش از آن برخوردار بود . او به هر جا که می رفت جمعی را شیفته خود می ساخت . قدرت سخنوری و سحر بیانی که در کلمات آتشین سید بود ، جمع مرده ای را حیات و نشاط دوباره میبخشید . محمد عبده یار وفادار سید که خود یکی از مصلحین بزرگ مصرر اسست در نامه ای به ویی می نویسد : از سوی تو به من حکمتی رسیده است که با آن دلها را منقلب می کنم و عقول را در می یابم و در خاطره های مردم تصرف می کنم روح حکمت تو مردگان ما را زنده کرد و عقلهای ما را روشن ساخت . ما برای تو اعدادیم و تو واحدی ، ما مخفی و تو آشکار . عکس روی تو را من قبله نمازم گذارده ام و آن را ناظر اعمال و کردار خود قرار داده ام .
علاوه بر این سید جمال دارای نبوغی فوق العاده بود . وی به چند زبان خارجی کاملا مسلط بود و
می توانست علاوه بر زبان فارسی به زبان عربی ، ترکی ، انگلیسی و فرانسه سخن بگوید . از میان آثار قلمی به جا مانده از سید مقالات چرا اسلام ضعیف شد ، لکچر در تعلیم و تربیت ، فواید فلسفه و پاسخ به ارنست زنان برای شناخت مواضع سید جمال در مورد علل انحطاط و عقب ماندگی مسلمانان و رهنومدهای وی برای پیشرفت و اتحاد جهان اسلام حائز اهمیت است . مقاله چرا اسلام ضعیف شد به تحلیل عقب ماندگی مسلمانان می پردازد . این مقاله اخیرا به همت دکتر عبدالهادی حائری به چاپ رسیده است .
این مقاله به کرات و البته نه ببه صورت کامل در روزنامه های تذکر و حبل المتین و مقالات جمالیه چاپ شده است . یکی از دلایل در چاپ مکرر این مقاله خصوصا در دوره انقلاب مشروطیت ایران ، این بود که علما و رهبران مذهبی مشروطه از مفاد این مقاله به نوعی در تایید نقش خویش در مشروطیت سود می جستند.
مقاله لکچر در تعلیم و تربیت متن سخنرانی است که به تاریخ 8 نوامبر 1872 روز پنج شنبه در آلبرت هال کلکته ایراد شده است . مقاله فواید فلسفه نیز برای دومین بار در هندوستان در شماره دهم مجله معلم شفیق در ماه اوت 1881 میلادی به چاپ رسید .
پاسخ به ارنست زنان جوابیه ای است از سید جمال به این نویسنده فرانسوی رنان در تاریخ 1300 قمری کنفرانسی تحت عنوان اسلام و علم ارائه داد . بر این مبنا که : اولا تمدنن اسلامی تمدن غربی نیست ، بلکه این تمدن دارای روح غیر عربی خصوصا ایرانی است . ثانیا دین اسلام ذاتا مخالف علم و فلسفه است و ثالثا رروح اعرابب ذاتا از فلسفه به دور است . سید جمال در این پاسخ ضمن پذیرفتن برخی از انتقادات رنان ، به تفکیک دیانت واقعی از دیانت تحریف شده می پردازد . بیان مشکلات مسلمین و چاره جوئیهایی که در این باره میتوان ارائه داد ، مفاد پاسسخ وی به رنان را شامل می شود .
امید سید در این نامه به این است که روزی مسلمانان از زیر یوغ بندگی دین خرافی آزاد شوند ، دینی که مراد سید است ، مجموعه باورها و پندارهای خرافی است که اسلام اصیل را در بند خود محصور ساخته است . وی رسیدن مسلمانان به پیشرفت و ترقی را در کشف و شناخت دیانت واقعی می داند. در مقاله چرا اسلام ضعیف شد سید جمال به بررسی عظمت و سپس انحطاط مسلمانان می پردازد . از نظرگاه وی آنچه باعث عظمت و قدرت مسلمانان در گذشته شده بود ، اقتدا و پیروی آنان از قرآن کریم بود . معجزه ای که از اعراب بدوی جنگجویان سلحشوری ساخت . ایمانی که مشتی اعراب بی سامان ارکان دول عظیمه را متزلزل نمده و نام و نشانشان را از صفحه عالم محو کردند . آنچه که موجب پیشرفت و ترقی ناگهانی مسلمانان شد ، امید و ایمان به مکتبی بود که آن مکتب به مانند راهنمای دایمی و ابدیی امت مسلمان را هدایت کررده و مژده فتح و پیروزی را به مسلمانان داده است . وسعت و گستردگی امپراطوری عباسی ، از نظرگاه سید یادآور عظمت و شکوه مسلمانن بود . این امپراطوری با هراس بر دل رومانیون نفوذیی در تمام بلاد اسلام داشت که در هیچ تاریخی نظیرش دیده نشد .
بنابر این آنچه مبدأ خود آگاهی در میان اعراب شد ایمان به آن گرامی نامه یعنی قرآن بود. قرآن هر آنچه را که به کار مسلمانان می خورد در دورن خود داشت . مجموعه ای از معارف و راهنمای عقل ومعلم حکمت مسلمانان . چرا دین اسلام ضعیف شد پاسخی به دلایل انحطاط مسلمین است . وی دو عامل را به عنوان عوامل مهم در ضعف دین اسلام بر می شمارد : 1.دوری از عقل و یونانی زدگی 2. تقلید . قرآن همانگونه که نخستین معلم حکمت برای مسلمانان بود از نظر سید آخرین معلم حکمت نیز به شمار می آمد .
دوره ای که مسلمانان باتفکر فلسفی یونان آشنا می شوند شروع دوران انحطاط و دوری از عقل است . سید تفکر فلسفی یونانی را ماهیتا مشحون از کفر و زندقه و الحاد و التقاطی از عقاید صائبین و پرستش الهه های متعدد با کتب فلسفی یونانی می داند . علت اساسی در انحراف مسلمین از عقل ، متاثر شدن آنان از تفکر یونانی زدگی و تقلیدی است که گرفتار آن آمده اند .
وجه اول آن است که مطالب مندرج در آن کتب چنانچه فی نفس الامر و الواقع ودر نزد حکمای یونان بود بر ما آشکار نگردید بلکه حکمای مسلمین آنها را به زیور کمال و حلیه عصمت از خطا به ما جلوه دادند و ابواب چون و چرا را بر روی اذهان صافیه بستند و سببش این بود که آنها اعتقاد داشتند بر اینکه اغریقین و رومانیین همگی صاحب عقل مطلق و ارباب ملکات مقدسه هستند و لهذا اقوال آنها را مانند وحی آسمان قبول نمودند تقلید نمودند .
به این نحو وی سهروردی و ملاصدرا را جزو کسانی نام می برد که در بر خورد با تفکر یونانی تا حدودی دچار اشتباه شده اند . فلسفه ای که سید آن را مفید انگاشته و مقاله فوائد فلسفه را درباره آن می نویسد : فلسفه ای عاری از تفکر یونانی می باشد . و علوم عملی نظیر فیزیک ، شیمی و زیست شناسی ، مقوم این فلسفه هستند . در نظرگاه سید از کپرنیک ، گالیله و کپلر به عنوان قله های این تفکر یاد می شوند . وی بی آنکه بتواند رابطه ای معقول درباره تحول فلسفه غرب از یونان باستان تا اروپای قرن 19 ترسیم نمایید ، با طرد فلسفه یونانی ، فلسفه معاصر خود را می ستاید . وی احتمالا روش و بینش علمی جدید را که بر مبنای اصالت تجربه بنا نهاده شده ، مورد تایید قرار می دهد .
حمله سید جمال به فلسفه یونانی شاید حمله ای غیر مستقیم به فلسفه متداول در حوزه جامعه اسلامی آن روزگار بوده است . بعد از پایان دوران طلایی اندیشه و تفکر دراوج تمدن اسلامی ، حوزه های فکری با فلسفه گریزی روبرو بوده اند . شاید حمله سید به یونانی زدگی و تقلید ، پیامد و واکنش نسبت به همین برخوردهای فکری با فلسفه است از سویی حاکمیت متدلوژی ارسطویی در حوزه های فکری را مانع از ورود اندیشه های فلسفی نوین می داند .
پیشرفت حیرت آوری که غرب در قرون هیجدهم و نوزدهم می کند دلیل دیگری است که سید جمال حکم به بطلان اندیشه فلسفی قدیم می کند . او نقش آداب و آئینها و رسوم مختلف را در دگرگون ساختن محتوی دیانت اسلام مهم دانسته و مقابله با اعتقادات خرافی را که به درون اسلام رخنه کرده ، سرلوحه مبارزاتش قرار می دهد . تاکید سید در این راه بر پیروی از سنت فرهنگی اصیل صدر اسلام بود و لذا مسلمانان را به فهم درست قرآن و عمل به دستورات آن فرا می خواند.
از آنجائیکه وی فردی عمل گرا بود و به ضرورت تغییر سریع جامعه می اندیشید فرصت
لازم را برای درنگ در میدان تفکر وتعقل بدست نیاورد . وی علیرغم توانائیهای منحصر به فردی که داشت نیرویش را معطوف به مسائل سیاسی ساخت.
از نقاط تاریک اندیشه سید جمال ، نظراتی است که او درباره فلسفه یونانی دارد ، وی میراث فکری یونان باستان را به علت التقاط عقاید بت پرستانه با مباحث عقلی رد می کند . این برخورد وی با فلسفه وبطور کلی با تفکر عقلی یونان باستان جای تامل دارد . وی در این حمله به نظرات غزالی که فلسفه و اهل فلسفه را مورد نکوهش قرار می داده ، نزدیک می شود . مخالفت وی با فلسفه یونانی و گرایش وی بر فلسفه معاصر تجربی و علمی درغرب ناشی از تناقض فکری اوست.
نقش فکری سید جمال درتاریخ مبارزات یکصد ساله اخیر محتاج بازنگری جدی می باشد ، بازنگری که باید به دور از احساسات و همراه با نقادی و کاوش عقلانی صورت انجام به خود گیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
زندگی و اندیشه های سید جمال الدین اسد آبادی
ظهور سید جمال الدین اسد آبادی دراوایل قرن چهاردهم هجری به دنبال بحران خلافت تزلزل قدرت سیاسی و قدرتمند شدن موضع اصولیها در حوزه های علمیه صورت می گیرد
عوامل انحطاط مسلمین از دیدگاه سید جمال الدین دوری از عقل و یونانی زدگی وتقلید است . وی تفکر فلسفی یونان را التقاطی از عقاید بت پرستانه همراه با مباحث عقلی می داند
سعید ارموی
بحران خلافت در آغاز قرن نوزدهم ، مهمترین مسئله ای بود که ذهن اندیشمندان را به خود جلب کرد. موج جدیدی که در بین اقشار مختلف اجتماعی ایجاد شد . به ضرورت اصلاحات و جایگزینی قانون در جامعه معتقد گردید.
نگرانی عمده اندیشه گران مسلمان در آغاز قرن نوزدهم به مسایلی نظیر زوال و انحطاط مسلمین ، ضرورت پیشرفت ، ترقی و بهره گیری از تمدن غرب و یا عدم بهره گیری از آن ، مبارزه با دولتهای استعمارگر و ضرورت برپایی و تاسیس نظامهای سیاسی و اقتصادی سالم مواردی است که ذهن اندیشمندان اسلامی را بخود معطوف داشته بود . از نظر گاه علماء ،دین به تمامی مسایل گذشته ، حال و آینده انسان پاسخ داده است .
یکی از بحرانهای دولتهای مسلمان در آغاز قرن 14 ه.ق بحران مشروعیت بوده است . مشروعیت دولتها به دلیل ادامه روشهای قرون وسطایی زیر سوال بود ، بخشهای زیادی از جامعه تحت سلطه دولت قرار داشته و نهادهای مختلف اجتماعی خود را با نظم سنتی که شاه در راس امور آن قرار داشت کم کم ناهماهنگ می یافتند.
ظهور سید جمال الدین اسد آبادی در شرایطی بود که جامعه به برخی از نقاط عطف خود رسید . از دیدگاه تفکر مذهبی ، جدال اصولیون با اخبار یون مراحل نهایی خود را طی کرد . اصولیها با وجود شخصیت قدرتمندی همچون شیخ مرتضی انصاری به توفیقاتی رسیدند . یکی از این توفیقات رواج آزاد اندیشی بود که در حوزه های علمیه بسط و گسترش یافت ، بحث و گفتگو درباره مباحث دینی و قدرتمندی نهاد اجتهاد ، روحانیت را وارد عرصه نوینی از حیات فکری و عملی خود ساخت. سید جمال الدین دراین ایام یکی از بهترین شاگردان شیخ مرتضی انصاری بود.
تحلیل افکار و آرای سید جمال الدین با توجه به نقش فعالی که وی در بیدارگری مسلمانان داشته ، از اهمیت خاصی برخوردار است . حضور او در آغاز این راه ، برای سالهای بعدی تعیین کننده است . تحلیل از وی در واقع بررسی بخش مهمی از یک جریان مذهبی است که نسبت به مسایل و مشکلات متعدد جامعه اسلامی واکنش نشان داده است . در سالهای اخیر همراه با اوج گیری نهضتهای اسلامی ، سید جمال و میراث فکری او پیش از بیش مورد توجه قرار گرفته است . تا جائیکه اودر میان توده های مسلمان تبدیل به یکی از چهره های افسانه ای مبارزه علیه غرب شده است . جهان اسلام در بخش مهمی از حرکت اسلامی خود از این میراث سود جسته . این میراث را می توان چنین بر شمرد : اعتقاد به توانایی ذاتی دین اسلام برای رهبری مسلمانان و تامین نیرومندی و پیشرفت آنان ، مبارزه با روحیه تسلیم به قضا و قدر و گوشه نشینی و بی جنبشی ، بازگشت به منابع اصلی فکری اسلام ، تفسیر عقلی تعالیم اسلام و فراخواندن مسلمانان به یاد گرفتن علوم نو ، مبارزه با استعمار و استبداد به عنوان نخستین گام در راه رستاخیز اجتماعی و فکری مسلمانان .
از سید جمال الدین نوشته های زیادی در دست نیست . زندگی پنجاه وهشت ساله وی در دوران فعالیتهای سیاسی و مسافرت و تبعید سپریی شد . فعالیتهای متعدد او در کشورهای افغانستان ، هندوستان ، مصر ، ایران ، عثمانی ، انگلستان و فرانسه از وی چهره ای جهانی ساخت . بیشتر کوشش او در دوران مبارزاتش صرف کارهای عملی گردید . نوشته های اندکی که از وی باقی مانده محصول دوره هایی کوتاه از مبارزات او است که یا به علت تبعید اجازه فعالیتهای سیاسی محض را نداشته و یا جز نوشتن راه دیگری برای ادامه مبارزاتش نبوده است . اکثر نوشته هایی که از سید باقی مانده ، مربوط به نامه هایی است که او به سران کشورها ، روحانیون ، دوستان و نوشته است .
سیر زندگی سید جمال الدین اکنون تا حدودی مبهم و برخی از مسائل زندگی وی مورد اختلاف
پژوهشگران می باشد ، مثلا اینکه سید ایرانی بوده است یا اهل افغانستان ، یکی از مسایل مبهمی است که تحقیق درباره او را دشوار می سازد . گرچه حکم درباره ملیت سید ، با توجه به اینکه خود نیز چندان مایل به اینکار نبوده ، جای تامل و درنگ دارد . او خودرا از لحاظ فکری متعلق به هیچ سرزمین و طایفه ای نمی دانسته و از این قیود آزاد بوده ، وی در سفرهای دور و دراز خود در پی مقصود واحدی بوده است ، آن مقصود عبارت از آزادی و سر بلند کردن مسلمانان بوده و در ین راه از هیچگونه فداکاری و کوششی خود داری نمی کرد .
سید اسامی متعددی داشته و در هر مملکتی که می رفته با توجه به روحیات مردم آنجا ، پسوندی را به اسم خود می افزود . او به نامهای گوناگونی چون حسینی ، افغانی ،کاببلی ، استامبولی ، اسسد آبادی و در همه جا ظاهر می شده است .
پیش از آنکه عقاید سید جمال الدین در مورد اتحاد اسلام مورد بررسی قرار گیرد ، ذکر یک نکته دیگر لازم است ، بررسی آراء افکار سید به منظور تعیین جایگاه و نقش فکری وی در بیدارگری مسلمانان به کار می رود . این تحلیل عمدتا معطوف به تفکرات وی در زمینه مشکلات مسلمین و اتحاد اسلام است . آن چیزی که درباره شخصیت سید جمال جالب توجه است ، عزم و اراده ای است که او در مبارزاتش از آن برخوردار بود . او به هر جا که می رفت جمعی را شیفته خود می ساخت . قدرت سخنوری و سحر بیانی که در کلمات آتشین سید بود ، جمع مرده ای را حیات و نشاط دوباره میبخشید . محمد عبده یار وفادار سید که خود یکی از مصلحین بزرگ مصرر اسست در نامه ای به ویی می نویسد : از سوی تو به من حکمتی رسیده است که با آن دلها را منقلب می کنم و عقول را در می یابم و در خاطره های مردم تصرف می کنم روح حکمت تو مردگان ما را زنده کرد و عقلهای ما را روشن ساخت . ما برای تو اعدادیم و تو واحدی ، ما مخفی و تو آشکار . عکس روی تو را من قبله نمازم گذارده ام و آن را ناظر اعمال و کردار خود قرار داده ام .
علاوه بر این سید جمال دارای نبوغی فوق العاده بود . وی به چند زبان خارجی کاملا مسلط بود و
می توانست علاوه بر زبان فارسی به زبان عربی ، ترکی ، انگلیسی و فرانسه سخن بگوید . از میان آثار قلمی به جا مانده از سید مقالات چرا اسلام ضعیف شد ، لکچر در تعلیم و تربیت ، فواید فلسفه و پاسخ به ارنست زنان برای شناخت مواضع سید جمال در مورد علل انحطاط و عقب ماندگی مسلمانان و رهنومدهای وی برای پیشرفت و اتحاد جهان اسلام حائز اهمیت است . مقاله چرا اسلام ضعیف شد به تحلیل عقب ماندگی مسلمانان می پردازد . این مقاله اخیرا به همت دکتر عبدالهادی حائری به چاپ رسیده است .
این مقاله به کرات و البته نه ببه صورت کامل در روزنامه های تذکر و حبل المتین و مقالات جمالیه چاپ شده است . یکی از دلایل در چاپ مکرر این مقاله خصوصا در دوره انقلاب مشروطیت ایران ، این بود که علما و رهبران مذهبی مشروطه از مفاد این مقاله به نوعی در تایید نقش خویش در مشروطیت سود می جستند.
مقاله لکچر در تعلیم و تربیت متن سخنرانی است که به تاریخ 8 نوامبر 1872 روز پنج شنبه در آلبرت هال کلکته ایراد شده است . مقاله فواید فلسفه نیز برای دومین بار در هندوستان در شماره دهم مجله معلم شفیق در ماه اوت 1881 میلادی به چاپ رسید .
پاسخ به ارنست زنان جوابیه ای است از سید جمال به این نویسنده فرانسوی رنان در تاریخ 1300 قمری کنفرانسی تحت عنوان اسلام و علم ارائه داد . بر این مبنا که : اولا تمدنن اسلامی تمدن غربی نیست ، بلکه این تمدن دارای روح غیر عربی خصوصا ایرانی است . ثانیا دین اسلام ذاتا مخالف علم و فلسفه است و ثالثا رروح اعرابب ذاتا از فلسفه به دور است . سید جمال در این پاسخ ضمن پذیرفتن برخی از انتقادات رنان ، به تفکیک دیانت واقعی از دیانت تحریف شده می پردازد . بیان مشکلات مسلمین و چاره جوئیهایی که در این باره میتوان ارائه داد ، مفاد پاسسخ وی به رنان را شامل می شود .
امید سید در این نامه به این است که روزی مسلمانان از زیر یوغ بندگی دین خرافی آزاد شوند ، دینی که مراد سید است ، مجموعه باورها و پندارهای خرافی است که اسلام اصیل را در بند خود محصور ساخته است . وی رسیدن مسلمانان به پیشرفت و ترقی را در کشف و شناخت دیانت واقعی می داند. در مقاله چرا اسلام ضعیف شد سید جمال به بررسی عظمت و سپس انحطاط مسلمانان می پردازد . از نظرگاه وی آنچه باعث عظمت و قدرت مسلمانان در گذشته شده بود ، اقتدا و پیروی آنان از قرآن کریم بود . معجزه ای که از اعراب بدوی جنگجویان سلحشوری ساخت . ایمانی که مشتی اعراب بی سامان ارکان دول عظیمه را متزلزل نمده و نام و نشانشان را از صفحه عالم محو کردند . آنچه که موجب پیشرفت و ترقی ناگهانی مسلمانان شد ، امید و ایمان به مکتبی بود که آن مکتب به مانند راهنمای دایمی و ابدیی امت مسلمان را هدایت کررده و مژده فتح و پیروزی را به مسلمانان داده است . وسعت و گستردگی امپراطوری عباسی ، از نظرگاه سید یادآور عظمت و شکوه مسلمانن بود . این امپراطوری با هراس بر دل رومانیون نفوذیی در تمام بلاد اسلام داشت که در هیچ تاریخی نظیرش دیده نشد .
بنابر این آنچه مبدأ خود آگاهی در میان اعراب شد ایمان به آن گرامی نامه یعنی قرآن بود. قرآن هر آنچه را که به کار مسلمانان می خورد در دورن خود داشت . مجموعه ای از معارف و راهنمای عقل ومعلم حکمت مسلمانان . چرا دین اسلام ضعیف شد پاسخی به دلایل انحطاط مسلمین است . وی دو عامل را به عنوان عوامل مهم در ضعف دین اسلام بر می شمارد : 1.دوری از عقل و یونانی زدگی 2. تقلید . قرآن همانگونه که نخستین معلم حکمت برای مسلمانان بود از نظر سید آخرین معلم حکمت نیز به شمار می آمد .
دوره ای که مسلمانان باتفکر فلسفی یونان آشنا می شوند شروع دوران انحطاط و دوری از عقل است . سید تفکر فلسفی یونانی را ماهیتا مشحون از کفر و زندقه و الحاد و التقاطی از عقاید صائبین و پرستش الهه های متعدد با کتب فلسفی یونانی می داند . علت اساسی در انحراف مسلمین از عقل ، متاثر شدن آنان از تفکر یونانی زدگی و تقلیدی است که گرفتار آن آمده اند .
وجه اول آن است که مطالب مندرج در آن کتب چنانچه فی نفس الامر و الواقع ودر نزد حکمای یونان بود بر ما آشکار نگردید بلکه حکمای مسلمین آنها را به زیور کمال و حلیه عصمت از خطا به ما جلوه دادند و ابواب چون و چرا را بر روی اذهان صافیه بستند و سببش این بود که آنها اعتقاد داشتند بر اینکه اغریقین و رومانیین همگی صاحب عقل مطلق و ارباب ملکات مقدسه هستند و لهذا اقوال آنها را مانند وحی آسمان قبول نمودند تقلید نمودند .
به این نحو وی سهروردی و ملاصدرا را جزو کسانی نام می برد که در بر خورد با تفکر یونانی تا حدودی دچار اشتباه شده اند . فلسفه ای که سید آن را مفید انگاشته و مقاله فوائد فلسفه را درباره آن می نویسد : فلسفه ای عاری از تفکر یونانی می باشد . و علوم عملی نظیر فیزیک ، شیمی و زیست شناسی ، مقوم این فلسفه هستند . در نظرگاه سید از کپرنیک ، گالیله و کپلر به عنوان قله های این تفکر یاد می شوند . وی بی آنکه بتواند رابطه ای معقول درباره تحول فلسفه غرب از یونان باستان تا اروپای قرن 19 ترسیم نمایید ، با طرد فلسفه یونانی ، فلسفه معاصر خود را می ستاید . وی احتمالا روش و بینش علمی جدید را که بر مبنای اصالت تجربه بنا نهاده شده ، مورد تایید قرار می دهد .
حمله سید جمال به فلسفه یونانی شاید حمله ای غیر مستقیم به فلسفه متداول در حوزه جامعه اسلامی آن روزگار بوده است . بعد از پایان دوران طلایی اندیشه و تفکر دراوج تمدن اسلامی ، حوزه های فکری با فلسفه گریزی روبرو بوده اند . شاید حمله سید به یونانی زدگی و تقلید ، پیامد و واکنش نسبت به همین برخوردهای فکری با فلسفه است از سویی حاکمیت متدلوژی ارسطویی در حوزه های فکری را مانع از ورود اندیشه های فلسفی نوین می داند .
پیشرفت حیرت آوری که غرب در قرون هیجدهم و نوزدهم می کند دلیل دیگری است که سید جمال حکم به بطلان اندیشه فلسفی قدیم می کند . او نقش آداب و آئینها و رسوم مختلف را در دگرگون ساختن محتوی دیانت اسلام مهم دانسته و مقابله با اعتقادات خرافی را که به درون اسلام رخنه کرده ، سرلوحه مبارزاتش قرار می دهد . تاکید سید در این راه بر پیروی از سنت فرهنگی اصیل صدر اسلام بود و لذا مسلمانان را به فهم درست قرآن و عمل به دستورات آن فرا می خواند.
از آنجائیکه وی فردی عمل گرا بود و به ضرورت تغییر سریع جامعه می اندیشید فرصت
لازم را برای درنگ در میدان تفکر وتعقل بدست نیاورد . وی علیرغم توانائیهای منحصر به فردی که داشت نیرویش را معطوف به مسائل سیاسی ساخت.
از نقاط تاریک اندیشه سید جمال ، نظراتی است که او درباره فلسفه یونانی دارد ، وی میراث فکری یونان باستان را به علت التقاط عقاید بت پرستانه با مباحث عقلی رد می کند . این برخورد وی با فلسفه وبطور کلی با تفکر عقلی یونان باستان جای تامل دارد . وی در این حمله به نظرات غزالی که فلسفه و اهل فلسفه را مورد نکوهش قرار می داده ، نزدیک می شود . مخالفت وی با فلسفه یونانی و گرایش وی بر فلسفه معاصر تجربی و علمی درغرب ناشی از تناقض فکری اوست.
نقش فکری سید جمال درتاریخ مبارزات یکصد ساله اخیر محتاج بازنگری جدی می باشد ، بازنگری که باید به دور از احساسات و همراه با نقادی و کاوش عقلانی صورت انجام به خود گیرد.