لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 45 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
بیمارهای روانی از آغاز پیدایش بشر وجود داشته است و هیچ انسانی در مقابل این بیماریها مصونیت ندارد این خطر همیشه بشر را تهدید میکند. (احمدوند، 1382، ص 2)
عدم سازش و وجود اختلالات رفتار در جوامع انسانی بسیار مشهود و فراوان است. در هر طبقه و صنفی در هرگروه و جمعی، اشخاص نامتعادلی زندگی میکنند بنابراین در مورد همه افراد، اعم از کارگر، دانشپژوه، پزشک و مهندس، زارع، استاد دانشگاه و غیره، خطر ابتلاء به ناراحتیهای روانی وجود دارد به عبارت دیگر، هیچ فرد انسانی در برابر امراض مصونیت ندارد (شاملو 1381،ص10)
سلامت جسم و روان، انبساط خاطر و در نهایت شادکامی و تن آرامی پدیدههایی هستند که در ارتباط محیط زیست انسانها تحقق میپذیرند کارکرد نامناسب نهادها، نظامهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بهداشتی، درمانی در یک جامعه در ارتباط مستقیم با بهداشت روانی و جسمی مردم آن جامعه است و سلامت افراد را دچار مخاطره میکند، در اجتماعاتی که انسانها تحت تأثیر عوامل نامساعد محیطی باشد حوادث طبیعی (سیل و زلزله و ...) بیماریهای اپیدمیک، نارساناییهای ناشی از گسترش شهرهای بزرگ (آلودگی هوا، ترافیک، محیط پرهیاهو) بیعدالتیهای اقتصادی، جنگ، بحرانهای اجتماعی، از هم گسیختگی خانوادگی، تضادهای درون گروهی و برون گروهی فرهنگی و مسائلی از این قبیل نمیتوان از این قبیل قرار دارند نمیتوان انتظار سلامت جسمی و روانی را داشت هریک از پدیدههای اجتماعی و طبیعی بالا میتواند زندگی عادی یک شخصیت سالم را تحت تأثیر قرار داده و آن را از حالت طبیعی خارج کند.
صاحبنظران معتقدند تا زمانی که مفهوم عدالت، تساوی، حقوق اجتماعی و اقتصادی، بهداشتی و درمانی در جهان به نحو مطلوبی پیاده نشود و توزیع عادلانه وسائل و امکانات درمانی و پیشگیری بیماریها به طور منصفانه صورت نگیرد امکان سلامت جسمی و روانی مطلوب برای جامعه بشری میسر نیست (احمدوند،1382، ص2 ).
ارتباط یک فرایند دوطرفه است، ارتباط رفتار خاصی است که شکل آن از آدمی سر میزند و او را از سایر موجودات زنده متمایز میکند(ساعتچی،1382، ص283 )
برقراری ارتباط یکی از مسائلی است که اغلب مواقع ضمن بحث از رفتار سازمانی مطرح میشود و این امر هنوز یکی از بزرگترین مشکلات مدیریت نوین است.
ارتباطات مبحثی بسیار گسترده است و بی شک به قلمروی رفتار سازمانی محدود نمیشود. برآورد میشود که این اصطلاح تقریباً سه چهارم حیات انسان را در میگیرد و هرگاه پای مدیران در میان باشد این عدد بازهم بزرگتر خواهد شد (لوتانز، مترجم سرمدی، 1374 ، ص67)
تمام صاحبنظران سازمان و مدیریت و علمای علوم اجتماعی بر این عقیدهاند که ارتباطات یکی از مهمترین فعالیتهای بشری است. انسانها در تمامی احوال احتیاج به برقراری ارتباط با دیگران دارند و بدون برقراری ارتباط با دیگران نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند.
(فرهنگی،1379، شماره 2)
سازمانی که افراد آن برخود نافذ و مؤثر با یکدیگر نداشته باشند توانمندیهای لازم را برای اجرای وظایف خود ندارد و نمیتواند در کارکنان انگیزه لازم را ایجاد نماید. زیرا ارتباط بستر مبادله اطلاعات است بدون برقراری ارتباطات اثر بخش مبادله اطلاعات امکانپذیر نمیباشد لذا با عنایت به اهمیت روزافزون مبادله اطلاعات در دنیای پرتلاطم کنونی، لزوم عنایت بیشتر به مقوله ارتباط مشخص میشود.(محبعلی،1370، شماره13)
ارتباطات موثر یکی از عناصر کلیدی موفقیت مدیران است چرا که اطلاعات به عنوان یک داده مهم در سیستم سازمانی در سایه ارتباطات مؤثروارد سازمان میشود و همین که به سازمان راه یافت، باز نیازمند یک سیستم ارتباطی کارآمد است. تا مورد پردازش قرار گرفته و بسان خون در رگهای سازمان جریان یابد. (مقیمی، 1385، ص311)
بنابراین اگر جامعهای قصد دارد در دنیای پر رقابت امروزی از رونق اقتصادی، رشد اجتماعی و زندگی بهتر برخوردار باشد، و نیز خود را برای زندگی بهتر در قرن بیست و یکم آماده سازد لازم است بهرهوری یالایی داشته باشد برای اینکه بهرهوری یک کشور افزایش یابد لازم است همهی سازمانهای (تولیدی، خدماتی، پرداختی، آموزشی و ...) آن کشور بهرهوری بالا داشته باشند. براساس نظریه چند عاملی بهرهوری در شرایطی امکان دستیابی به بالاترین میزان بهرهوری امکانپذیر است که کارکنان سازمان از سلامت روانی کامل برخوردار باشند و شبکه های ارتباطی سازمان، سالم و اثربخش باشد(ساعتچی،1382، ص10-9 )
بیان مسئله
از مشخصات یک سازمان سالم آن است که سلامت جسمی و روانی کارکنان آن به همان اندازه مورد توجه و علاقهی مدیریت سازمان قرار گیرد که تولید و بهرهوری مورد تأکید قرار گرفته است. در یک جامعهی سالم، مسئولیتهای سازمانهای تولیدی منحصربه تولید هرچه بیشتر کالاها و خدمات سودآور نیست و مدیران سازمانهای چنین جوامعی میدانند که تولید بیشتر نتیجه و محصول مدیریت اثربخش است و مدیریت اثربخش نیز بدون توجه و اعتقاد به سلامت روانی، کارکنان حاصل نمیشود(ساعتچی، 1382، ص6-2).
بنابراین، امروزه مسئولین امر با سرمایهگذاری کلان سعی دارند با ایجاد شرایط فیزیکی و روانشناختی بهینه برای پرسنل خود آنها را برای انجام بهتر و دقیقتر وظایف خودیاری دهند تا بهرهوری کارکنان افزایش یابد. (تورنر، بارلینگ، زاچارتوس،2002،تورنر و لیوند،1999)
بسیاری از مسائل و مشکلات روابط انسانی در سازمانهای رسمی حاصل عدم وجود یک سیستم ارتباطی منظم میباشد بدون ارتباطات هیچ یک از سازمانهای انسانی قادر به ادامه حیات خود نیستند و مطلوبیت سازمانی بستگی به مطلوبیت کارکنان دارد (پرهیزکار، 1380، ص322 )
مشکلی که اکثراً در سازمانهای خود با آنها مواجه هستیم این است که افراد حرف یکدیگر را نمیفهمند و مسائل زود جنبهی شخصی پیدا میکند، این سو، تفاهمات افراد در را در مقابل هم قرار میدهد، بدین ترتیب پیامدهای ناخوشایندی برای کل سازمان به همراه دارد که شاید یکی از این پیامدها پایین بودن بهرهوری نیروی انسانی باشد.
در یک بررسی جامع به منظور بررسی راههای افزایش بهرهوری واحدهای تجاری و صنعتی که در سال 1992 صورت پذیرفت آشکار شد که عدم استفاده صحیح از اطلاعات و فقدان ارتباط مؤثر میان تصمیمگیرندگان و مجریان در واحدهای بزرگ و کوچک از مؤثرترین علل ناکامی این واحدها در دستیابی به اهداف مورد نظر و یا رقابت موفقیت آمیز با رقباست. نتایج این تحقیقات نشان داد که تنها 3% از گزارشها و بخشنامه و اطلاعیه های داخلی به گونهای تنظیم میشود که همه دریافتکنندگان به خوبی از مفاد آنها سر در آورند و 70% بقیه دستورالعملها دارای کیفیتی نامطلوب و توزیعی نامناسب میباشند ( محبعلی،1381،ص10)
ساعتچی(1382) به عوامل برون سازمانی و درون سازمانی به عنوان متغیرهای اثرگذار بر بهرهوری ناممیبرد و از جمله این متغیرها، سلامت و بهداشت روان کارکنان و ارتباطات اثربخش را بر بهرهوری می داند.
این پژوهش در حال حاضر به دو متغیر سلامت و ارتباطات اثربخش بر بهرهوری یک کارخانه ساخت نوشیدنی گازدار در مشهد متمرکز است.
و با توجه به اینکه بهروری کارکنان یک موضوع بسیار مهم برای کارخانهها و مراکز صنعتی مختلف است و با توجه به اینکه ارتباطات اثربخش و سلامت روان میتواند بر بهرهوری کارکنان تأثیر بسیار بالایی داشته باشد. این موضوع مورد توجه مدیران این کارخانه ساخت نوشیدنی درمشهد قرار گرفت و پژوهشگر بر آن شد که سئوال ذیل را در رابطه با این کارخانه پاسخ دهد، آیا سلامت روان و ارتباطات اثربخش بر بهرهوری کارکنان در یک کارخانه ساخت نوشیدنی گازدار در شهر مشهد تأثیر دارد؟
رابطه بین سلامت روان و ارتباطات اثر بخش بر بهرهوری بحث نسبتاً جدیدی است و در این زمینه تحقیقات زیادی صورت نگرفته است.
تحقیقات نشان میدهد که بسیاری از تضادها و تعارضهایی که بین افراد یا کارکنان یک سازمان پیش میآید ناشی از ارتباطات ضعیف یا ارتباطات ناقص است زیرا افراد هفتاد درصد ساعت کارشان را به صورت نوشتن، خواندن، صحبت کردن و یا گوشدادن، صرف ارتباطات میکنند.
اهداف تحقیق
هدف کلی:
چنانچه قبل از این مطرح شد هدف این پژوهش، تأثیر بررسی سلامت روان و ارتباطات اثربخش بر بهرهوری در یک کارخانه ساخت نوشیدنی گازدارد در شهر مشهد است.
که در راستای تحقق این هدف دستیابی به اهداف جزئی زیر مد نظر است:
بررسی تأثیر ارتباطات اثر بخش بر بهرهوری کارکنان یک کارخانه ساخت نوشیدنی گازدار در مشهد میباشد.
بررسی تأثیر سلامت روان بر بهرهوری کارکنان یک کارخانه ساخت نوشیدنی گازدار در مشهد میباشد.
اهمیت موضوع تحقیق
بررسی فوق به احتمال بسیار زیاد بر تصمیمگیری مدیران در رابطه با کارهای آموزشی بر روی بهرهوری میشود این پژوهش پس از مشورت با مدیران و به علت نیاز مدیران به سلامت روان و اطلاعات مربوط به ارتباطات اثربخش کارکنان و تأثیر این متغیرها بر بهرهوری کارکنان انجام میشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 85 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
محیط و سلامت
”محیط“ بیانگر همه عوامل خارجی، زنده و غیر زنده، مادی و غیر مادی است که انسان را احاطه کرده است.
محیط نه تنها شامل آب، هوا و خاک میباشد بلکه شرایط اجتماعی و اقتصادی که در آن زندگی میکنیم را نیز در بر میگیرد.
به طور کلی “محیط” به مجموعهای از عوامل و شرایط خارجی و تاثیرات وارده ناشی از آنها بر زندگی یک موجود زنده اطلاق میگردد. طبق این تعریف محیط شامل هوا، آب و خاک و روابط بین آنها و کلیه موجودات زنده میباشد.
بر این اساس هدف “بهداشت محیط” کنترل کلیه عواملی است که بالقوه و بالفعل تاثیرات سویی بر بقاء و سلامتی انسان اعمال میکنند.
میتوان اصلیترین محورهای فعالیت بهداشت محیط را به صورت زیر بیان نمود.
بررسی و تعیین مکانیسمهای بیماریهای منتقله توسط محیط و نحوه پیشگیری و کنترل آنها
تامین آب و مواد غذایی سالم
تصفیه و دفع بهداشتی فاضلابها
دفع و تصفیه مواد زاید جامد و سمی
کاهش آلودگی هوا، آب، مواد غذایی و صدا
کنترل عوامل مخاطرهآمیز محیط کار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
نقش پیشگیری در سلامت روان
مفهوم سلامت روان علاوه بر فقدان بیماری و اختلال روانی، برخورداری از رفاه و آسایش فیزیکی، روانی- اجتماعی و تسلط نسبی بر استرسهای روزمره زندگی است.آگاهی از نحوه بروز و شکل گیری اختلالات روانی خفیف و شدید و تاثیرات عوامل استرس زا بر سلامت روان و نحوه پیشگیری و مدارا یا مقابله با این عوامل نقش اساسی در جهت تثبیت یا ارتقای سلامت روان انسانها دارد. امروزه با گسترش ارتباطات، حذف نسبی موانع جغرافیایی و پیچیدهتر شدن روابط فردی و اجتماعی به دنبال توسعه شهرنشینی و بروز مکرر و سریع تغییرات در زندگی روزمره انسانها شاهد افزایش نسبی استرس در جوامع انسانی هستند. در عین حال افزایش آگاهی و دانش مردم نسبت به این تغییرات و درک عوارض حاصله جستجوی علمی بیشتری را در جهت کنترل این عوامل و پیشگیری های اساسیتر از بروز اختلال در سلامت روان ضرورت بیشتری پیدا کرده است.
قدم اول در همه مراحل پیشگیری اعم از: پیشگیری از بروز، پیشگیری از تشدید یا تداوم اختلال و پیشگیری از عوارض بعدی هر اختلال در زمینه سلامت روان داشتن اطلاعات علمی در این زمینه است. اگر نیم نگاهی به برخی آمارها در زمینه اختلالات روانپزشکی بیندازیم، این اهمیت واضحتر میگردد و خصوصاً که این آمارها جهانی و مستقل از شرایط اقلیمی و فرهنگی و اجتماعی محدوده کشورها بوده و نتایج آن تکرار و تایید گردیده است. به عنوان نمونه سه تا پنج درصد جمعیت از بیماریهای روانی شدید رنج میبرند، و نیازمند درمان مداوم به صورت بیشتری یا سرپایی توسط روانپزشک میباشند. درصد مبتلایان به افسردگی حدود ده تا پانزده درصد جمعیت در طول عمر افراد جامعه بوده و اختلالات اضطرابی و وسواس و سایر بیماریهایی که موجب افت نسبی عملکرد شخصی و اجتماعی و اختلال در روابط بین فردی و زناشویی میگردند به طور پیوسته یک ششم جمعیت را درگیر می سازند. اختلالات شخصیت، بیماریهای خفیف روانی که ظاهراً مد نظر افراد غیرمتخصص نمیباشند ولی موجب بروز تنش در روابط فردی میشوند نیز به این آمار افزوده میشوند و اگر سایر علتها مثل اعتیاد(در همه ردههای سنی) و عوارض ناشی از آسیبهای اجتماعی همچون طلاق، فقر، بیکاری و قربانیان خشونت و ... را در نظر بگیریم متوجه این واقعیت میشویم که سلامت روان در هر یک از ما به طور مستمر و بالقوه در معرض تهدید بوده و بایستی با راههای پیشگیری از بیماریهای روانی و مقابله با این همه تهدید سلامت و ممانعت از خسارتهای احتمالی اقتصادی، فردی و اجتماعی آنها بیش از پیش آشنا شویم.
یکی از معیارهایی که توسط سازمان بهداشت جهانی در ارزیابی میزان عوارض ناشی از بیماریها بکار میرود DALY یا Disability Adjusted Life Years است که بر اساس آن سالهای عمر از دست رفته به دلیل ناتوانی ناشی از بیماری محاسبه میشود. طبق آمار WHO در سال 2001 میلادی 33 درصد از عمر از دست رفته به دلیل اختلالات اعصاب و روان بوده و افسردگی اساسی به تنهایی مسئول 12 تا 15 درصد از سالهای سپری شده با ناتوانی بوده که در بین تمامی بیماریهای جسمی و روانی به تنهایی رتبه سوم را داشته است. براساس پیشبینیها در سال 2015 میلادی افسردگی اساسی(MDD) حایز رتبه اول در ناتوانی شغلی و اجتماعی افراد خواهد شد. تاثیر متقابل اختلالات اعصاب و روان مثل افسردگی و اضطراب با سایر بیماریهای طبی مثل فشار خون، دیابت و سرطان کاملاً روشن شده است، به طوری که اکثریت بیماریهای طبی مثل بالا بودن فشار خون، دیابت و روماتیسم و ... تحت عنوان بیماریهای روان- تنی طبقهبندی می شوند. بر این اساس در حال حاضر هم که بر اساس معیار Daly بیماریهایی همچون بیماریهای قلبی و بیماریهای عفونی که فعلاً رتبههای اول و دوم را در ایجاد سالهای همراه ناتوانی در طول عمر انسانها دارند هم تحت تاثیر اختلالات اعصاب و روان و استرسهای روزمره زندگی میباشند. آمار موجود گویای میزان این تاثیرات است به طوری که سی درصد از مبتلایان به فشار خون و صرع، 27 درصد از مبتلایان به انواع سرطان، 44 درصد ازمبتلایان به ایدز و 46 درصد مبتلایان به سل به طور همزمان از افسردگی اساسی رنج میبرند و همین ابتلای توام(که فراتر از اطلاق روان- تنی است) باعث ناامیدی این بیماران نسبت به بهبودی و قطع عمدی درمان و عدم همکاری با پزشکان معالج و مشکلات فراوان در مسیر درمانهای طبی میگردد. طی همین آمار میزان خودکشی در مبتلایان به بیماریهای مزمن طبی حدود ده برابر جمعیت عادی میباشد. گذشته از هزینههای عاطفی دامنگیر خانواده بیماران اعصاب و روان، هزینههای سنگین اقتصادی به دنبال از کار افتادگی این بیماران به جامعه تحمیل میگردد که شامل مبالغ قابل توجهی از سرمایههای ملی در هر جامعه خواهد بود.
با توجه به تحمیل هزینههای سرسام آور اقتصادی و اجتماعی اختلالات روانی بر کل جامعه، لزوم پیشگیری از این اختلالات و ارتقای سلامت روان بهترین راه جلوگیری از اتلاف سرمایههای ملی و حفظ سلامت عمومی افراد جامعه میباشد.
این پیشگیریها بر دو نگرش استوارند.
نگرش اول: افزایش کارآیی و آگاهی عمومی افراد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
رسانه و سلامت
مثلی است که می گوید: «سلامت همه چیز نیست. اما همه چیز بدون سلامت هیچ است.»
این سخن به درستی و روشنی به اهمیت بحث سلامت اشاره دارد. اگر به معنای جامعی از سلامت برسیم، در مییابیم که برخلاف بسیاری مثلها، چندان اغراق آمیز هم نیست.
واقعیت این است که با وجود پیشرفتهای شگفت علمی و دستاوردهای خیره کننده در عرصه فنآوری های نوین دیجیتال، ذره ای از اهمیت آنچه که از او تعبیر به «برنامه آموزش سلامت عمومی» می شود، کاسته نشده است. بلکه پیچیدگی های روز افزون زندگی مدرن همچنان بر ضرورت سیاستهای بلند مدت و سپس گیرایی آموزشها افزوده است و همچنان در مورد راه کارهای تأثیر پذیری و کارایی نحوه آموزشها ، پژوهشهایی تازه درمحافل آکادمیک منتشر میشود.
جای توضیح وتشریح ندارد، که جوامع مدرن و به اصطلاح پیشرفته امروز، از گروه های نابهنجار اجتماعی، از خودکشی در سنین پایین (جوانی) واز اضطراب واختلالات زندگی پیچیده و فشرده شهری و پاره ای پدیده های موسوم به آثار زندگی شهری، که در جوامع گوناگون به اشکال مختلف وجود دارد، رنج می برند. گویی با وجود همه دستاوردهای خیره کننده، انسان هنوز اندر خم کوچه سلامتی است. به راستی سلامت چیست؟ و چرا در جوامع پیشرفته امروز نیز، سلامت به عنوان یک مسأله ی همچنان جدی، پر رنگ و دغدغه آفرین است؟
سلامت چیست؟
معمولاً وقتی از سلامت سخن به میان می آید، ناخود آگاه پزشک و بیمارستان و بستر بیماری به ذهن متبادر می شود. اما واقعیت این است که این معنا از سلامت، تنها بخشی از آن مفهوم را افاده می کند.قتی می گوییم سلامت، هم سلامتی جسم در نظر است و هم سلامت روان از آن مراد می شود. سلامت جسم و روان مثل زنجیر به هم وابسته اند و هر یک تقویت کننده ی دیگری است .
امروزه وقتی از سلامت سخن به میان می آید، جنبه روانی و به خصوص اجتماعی آن نیز مطرح است. چون در حالی می توان توقع داشت فرد فرد جامعه از روانی سالم برخوردار باشند، که مناسبات اجتماعی سالم باشد.
این نگاه باعث رویکرد جدیدی به سلامت جسم نیز شده است. این رویکرد رو به رشد که به خصوص در چین و انگلستان هواداران بسیاری دارد و در جامعه ما نیز گامهای خوبی در این راستا برداشته شده است، "پزشکی جامعه نگر" یا "جامعه محور" نامیده می شود.
در این رویکرد پزشکان در بیمارستان به انتظار مریض نمی نشیند. بلکه سلامتی در بخشی از شهر یا جامعه شان را با اجرای برنامه های سلامت و به کمک روشهای پیشگیری پی گیری می کنند. اجرای این برنامه ها مستلزم وجود سرمایه اجتماعی، یعنی همدلی و همکاری مردم در اجرای این برنامه ها و روشهای پیشگیرانه است. در این رویکرد پزشکان بیش از اینکه از راه مداوای بیماران کسب درآمد کنند، در راه جلوگیری از مریض نشدن مردم فعالیت می کنند.
به هر حال از این منظر سلامت جسم و روان به هم وابسته و مکمل یکدیگرند. چون در حالی می توان توقع داشت شاخصه های سلامت جسمی در جامعه مطلوب باشد، که میزان مشارکت مردم و اعتمادشان به برنامه های "پزشکی جامعه نگر" بالا باشد.امروزه سلامت چه از بعد روانی و چه از بعد جسمی، یک محصول اجتماعی است. تنظیم یک برنامه ی بهبود سلامت، بدون توجه به زمینه اجتماعی و فرهنگی جامعه مورد نظر به راه کارهایی غیر کارآمد می انجامد. چون کنشهای فردی متأثر از بستر اجتماعی و درک مشترک از مقولات، بر رفتارهای انتخابی و نگرشهای افراد به روشنی و صراحت نقش رسانه ها را در امر آموزش برنامه های سلامت نشان می دهد. به جرأت می توان گفت، مسأله سلامت در هر جامعه متأثر از رویکرد و استراتژی رسانه ای در آن جامعه است.
رسانه و سلامت
سلامت را حالت کاملی از تعادل بین انسان و محیط فیزیکی، احساسی و اجتماعی دانسته اند. در این مفهوم سالم بودن فرد (از جهت جسمی و هم از حیث روانی) در توانایی او در زیست اجتماعی مطلوب و شایسته نهفته است.
از این رو آموزش سلامت را فرایند آموختن رفتارهایی دانسته اند، که در حفظ و بهبود سلامت فرد و گروه ها مؤثر است. به عبارت دیگر آموزش سلامت یک رویکرد کل نگر برای توانمند کردن افراد برای شناخت دیگران و محیط است. این تأکید بر شناخت دیگران و محیط، به روشنی ماهیت اجتماعی آموزش سلامت را نشان می دهد.
در گذشته اما این ماهیت اجتماعی برای بحث سلامت چندان لحاظ نمی شد. اساساً برنامه های آموزش سلامت عمومی را به دو دسته که مولود دو نگاه یا دو رویکرد است، تقسیم بندی کرده اند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 84
موضوع :
تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل
( به شیوه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون )
خلاصه
انسان با توجه به پیچیدگیها و دشواریهای زندگی جهت رسیدن به رشد و پیشرفت در جنبههای گوناگون میبایست از توانایی لازم و کافی جهت مقابله با موقعیتهای دشوار زندگی و همچنین فراهم نمودن شرایط مناسب به منظور پیشرفت همه جانبه برخوردار باشد. بنابراین افراد موفق، تکامل یافته و دارای سلامت روانی کسانی هستند که توانایی و مهارت کافی را در برخورد با شرایط گوناگون زندگی دارند و همواره در صدد تغییر موقعیت خویش در جهت رشد و تکمیل هستند. این ویژگیها نشانگر برخورداری اینگونه افراد از مهارتهای زندگی میباشد. در حال که افراد ناموفق و کسانی که به رشد و پیشرفت متعادل در جنبههای گوناگون زندگی دست نیافتهاند از سلامت روانی کمتری برخوردارند و همچنین توانایی حل مؤثر مشکلات و مسائل زندگی را ندارند میتوان گفت که فاقد مهارتهای زندگی کافی هستند. بدین ترتیب برخورداری از مهارتهای زندگی و به کارگیری آن جهت دستیابی به رشد و کمال میتواند بسیاری از مشکلات، ناکامیها و ناهنجاریها را رفع نماید و در عوض یک زندگی با نشاط، پرتلاش، رو به پیشرفت و کمال، مفید و سازنده را به ارمغان آورد و چه بهتر است که کسب این مهارتها از دوران نوجوانی آغاز گردد. با توجه به اینکه تحقیقات بسیاری موضوع فوق را مورد تأیید قرار دادهاند و همچنین باور و اعتقاد پژوهشگر به اینکه لازمه موفقیت و تکامل همه جانبه در زندگی، برخورداری از سلامت روانی و آگاهی از شیوه صحیح و مناسب زندگی و در نتیجه سبک زندگی سالم میباشد، به همین جهت، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل نوجوانان پرداخته است.
در این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان و منبع کنترل. که به شیوه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون- با گروه کنترل انجام گردید، چنین فرض شد که آموزش مهارتهای زندگی موجب افزایش یا بهبود سلامت روان و درونیتر شدن منبع کنترل در نوجوانان می شود. به همین منظور از بین 191 دانش آموز دختر مقطع دبیرستان، 30 دانشآموز که بالاترین نمرات را از پیش آزمون (پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه منبع کنترل) به دست آوردند، انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم گردیدند که هر گروه شامل 15 دانش آموز بود.
پس از اجرای پیش آزمون در گروه آزمایشی و کنترل، گروه آزمایشی آموزش مهارتهای زندگی را در هشت جلسه دو ساعته دو بار در هفته دریافت نمود. پس از یک ماه، پس آزمون (پرسشنامه سلامت عمومی و پرسشنامه منبع کنترل) در دو گروه آزمایشی و کنترل اجرا گردید.
پس از نمرهگذاری، تفاوت میانگین بین دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با استفاده «از آزمون t دو گروه مستقل» مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین میانگین دو گروه در «پرسشنامه سلامت عمومی» تفاوت معناداری وجود دارد. در نتیجه فرضیه پژوهش تأیید گردید. بنابراین، آموزش مهارتهای زندگی میتواند سلامت روان را افزایش دهد یا بهبود بخشد. همچنین نتایج نشان می دهد که تفاوت بین میانگین های دو گروه در کلیه مقیاسهای پرسشنامه سلامت عمومی به جز مقیاس C (نارسا کنش وری اجتماعی) کاملاً معنادار است. نکته دیگر اینکه بیشترین میزان کاهش در نمرات مقیاس D (نشانگان افسردگی) پرسشنامه مذکور میباشد. بنابراین میتوان گفت که آموزش مهارتهای زندگی بیشترین تأثیر را بر کاهش میزان افسردگی آزمودنیها داشته است. اما در مورد میانگین دو گروه در پرسشنامه منبع کنترل، علیرغم کاهش اندک در نمرات تفاوت معناداری وجود ندارد. در کل میتوان گفت، با توجه به کاهش اندک نمرات، آموزش مهارتهای زندگی تا حدودی بر درونیتر شدن منبع کنترل در گروه آزمایشی مؤثر بوده است.
همچنین در این پژوهش، رابطه بین متغیرهای پژوهش با استفاده از «ضریب همبستگی پیرسون» به دست آمد. این نتایج نشانگر آن است که بین سلامت روان و شیوه مقابلهای و بین منبع کنترل و شیوه مقابلهای ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین متغیر (سلامت روان و منبع کنترل) ارتباط مثبت و معناداری وجود ندارد. یافتههای جانبی این پژوهش نشانگر رابطه معنادار بین سطح تحصیلات مادر، اشتغال مادر و عملکرد تحصیلی دانشآموزان با سلامت روان و شیوه مقابلهای آنان میباشد.
مشاهدات کیفی نیز در طول جلسات دوره آموزشی با نتایج کمی حاصل از دادهها مطابقت و هماهنگی دارد. بطوریکه آزمودنیهایی که در طول جلسات فعالیت گروهی بیشتری داشتند، انگیزه و تمایل بیشتری جهت شرکت در این دوره آموزشی داشتند، نظم گروهی بیشتری را رعایت مینمودند. در انجام تمرینات و فعالیتهای عملی علاقمندی و انگیزة بیشتری نشان می دادند، توجه و دقت کافی نسبت به مطالب و محتویات آموزشی داشتند و خواهان تداوم این دوره آموزشی در طول سال تحصیلی بودند، در میزان نمرات سلامت عمومی و منبع کنترل آنان کاهش بیشتری ایجاد شده است. در واقع میتوان گفت که آموزش مهارتهای زندگی در مورد این آزمودنیها منجر به افزایش سلامت روان و درونیتر شدن منبع کنترل آنان شده است. بدین ترتیب مشاهدات کیفی دال بر تأثیر مثبت آموزش مهارتهای زندگی میباشد.