حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

علل سقوط دولت دیکتاتوری رضا شاه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 40

 

علل سقوط دولت دیکتاتوری رضا شاه

 

 

به روز بیست و چهارم در ماه اسفند، از سال یک هزار و دویست و پنجاه و شش خورشیدی(1256)، در روستای "آلاشت" از روستاهای بخش ( امروز شهرستان) سواد کوه که در استان مازندران واقع است، کودکی به دنیا آمد که او را "رضا" نامیدند و به سنّت  دیرینه ی ایلات و عشایر ایرانی، "رضاخان" خطابش کردند.

پدرش از سربازان آن روزگاران بود و سپاهیگری برای آن خاندان سنت دودمانی به حساب می آمد و بی گمان به همین جهت بود که رضاخان نیز از نوجوانی به "قزاقخانه" روی آورد و به شغل سپاهیگری اشتغال ورزید.

رضاخان، در نیروی نظامی ایران آن روز که با نام "قزاقخانه" شناخته می شود درجات و مقامات نظامی را، یکی پس از دیگری طی کرد تا به درجه ی "میرپنجی" نائل آمد.

از دوران جوانی و گذار تاریخی زندگی وی در قزاقخانه اطلاع دقیقی در دست نیست و اگر چه گفته اند در بسیاری از جنگهای محلی شرکت داشته و برای سرکوبی شورش های سرکشان، به اطراف و اکناف مملکت اعزام می شده، همچنین برای درهم فرو ریختن آشوب جنگلیان به گیلان و رشت، رهسپار گردیده است ولیکن در هیچ یک از این موارد، چگونگی قضایا، روشن نیست و در این میان آنچه در وقایع آن روزگاران ثبت شده اینست که رضا خان با فرمانده روسی قزاقخانه که "استارو سلسکی" نامیده می شده اختلاف عقیده داشته و او را در ادای وظیفه نظامی، نسبت به ایران خائن می دانسته است.

و بر اثر ابراز رشادت و دلاوری های فراوان، مورد توجه فرماندهان و مورد احترام زیردستان خویش قرار داشته است و چون در تیراندازی با مسلسل زبردست بوده به "رضاخان شصت تیر" ملقّب گشته است ...

جای پای "رضاخان" از آنجا در تاریخ ایران به چشم می آید که وی با درجه ی "میرپنجی" به مقام فرماندهی آتریاد همدان رسید. و با عنوان "میرپنج رضاخان" در آن شهر تاریخی، به اداره اموری پرداخت که به فرماندهی وی واگذار شده بود.

چندی بعد میرپنج رضاخان، با افرادی که در اختیار داشت از همدان، به سوی تهران حرکت کرد و در روز سوم حوت(اسفند) 1299 خورشیدی وارد تهران شد و قدرت را به دست گرفت.

متعاقب این واقعه که از آن با عنوان کودتای 1299 یاد می آورند، نخست به لقب "سردار سپه" نائل آمد و پس از کوتاه مدتی به دنبال چندین مانور ماهرانه ی سیاسی به سلطنت ایران رسید و بر تخت پادشاهی تکیه زد.

پیرامون علل توفیق وی دراین مبارزه ی سیاسی گروهی از نویسندگان و سیاستمداران به گونه گون اظهار نظر و ابراز عقیده کرده اند.

یکی می نویسد: بر پیشانی رضا شاه پهلوی ،مارک MADE IN FNGLAND نقش بسته بود.

دیگری پیروزی رضا شاه را بر اثر "ضرورت تاریخ و نیاز اجتماع" تلقی می کند.

آورده اند که دکتر مصدق گفته است:

" رضا شاه گفت: مرا، انگلیس ها بر سر کار آوردند ولی نفهمیدند با چه کسی طرف هستند."

حاج میرزا یحیی دولت آبادی نوشته است که:

شاه گفت: "مرا انگلیس ها بر سر کار آوردند ولی چون به قدرت رسیدم، به وطنم خدمت کردم"

در سال 1914 میلادی آتش جنگی سهمگین بدانسان مشتعل شد که بسیاری از کشورهای جهان را به خاکستر کشید و به همین جهت (جنگ خانمانسوز بین الملل) عنوان گرفت.

در آتش افروزیهای این جنگ جهانسوز و ویرانگر که چهار سال، تا 1918میلادی به طول انجامید، بسیاری از حکومت ها- مانند حکومت عثمانی در خاورمیانه- از میان رفتند و بعضی از کشورها هم دستخوش انقلاب و دگرگونی شدند که بارزترین نمونه ی آن، روسیه ی تزاری بود.

در هنگامه ی سهمگین جنگ که شعله های سرکش آن، خانمانها را به خاکستر و ویرانه مبدّل می کرد، به سال 1917 میلادی کمونیست های روسیه، به پیروزی رسیدند و سلطنت خاندان رومانف و "تزاریسم" روسیه را به انقراض کشیدند و در آن دیار، از کشوری نو، سخن گفتند که "کشورشوراها" خوانده شد و چندی بعد با نام رسمی "اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی" صفحه ی تازه ای در جغرافیای سیاسی جهان پدید آورد و از انقلاب خود که به همت کارگران و کشاورزان، به ثمر رسیده بود جهان سرمایه داری را، نخست به وحشت و سپس به مخاطره افکند.

به ویژه که سران انقلاب روسیه و بیشتر از همه (تروتسکی) به صدور انقلاب در سراسر جهان پای می فشرد و عقیده داشت که آتش انقلاب باید پیوسته در اشتعال باشد و حتی لحظه ای خاموشی و درنگ نپذیرد.

پس کشورهای سرمایه داری آن روزگاران همانند انگلستان، فرانسه، امریکا، ایتالیا و ... که اقتدار و فرمانروائی خود را گرفتار خطر می دیدند و سیستم حکومتی خویش را در سراشیبی سقوط مشاهده می کردند، بر آن شدند که کمربندی از نیروی نظامی و در واقع قدرت آتش و خون، به گرد کشور تازه بنیاد گرفته ی "شوروی" بکشند.بدین امید که انقلاب کمونیستی در همان کشور محصور بماند و به دیگر کشورهای جهان سرایت نکند.

در جهت اجرای چنین سیاستی بود که پس از به پایان رسیدن جنگ بین الملل اول، تحولی شگرف، در سیستم حکومت های بسیاری از کشورهای جهان پدیدار گشت که یکی هم حکومت ایران بود.

لازم می دانیم به کوتاهی یاد آور شویم که سلطنت رضا شاه تنها معلول سیاست انگلستان و فقط محصول برنامه ریزی های آنان نبود بلکه علل عمده تر و اساسی تر و موثر آن، همان اقتضای سیاست جهانی بود که تشکیل حکومت های نظامی را در بسیاری از کشورهای جهان ضرور گردانید و در ایران هم سبب توفیق رضا شاه در بنیاد گذاری یک سلسله ی سلطنتی نوبنیاد و انقراض سلسله ی سلطنتی قاجاریه گردید.

به اعتقاد ما علل و عوامل ده گانه ای که از این پس تشریح خواهد شد از مهمترین عوامل سقوط سلطنت رضا شاه شمرده می شود و سایر مسائل در درجه ی بعدی از اهمیت قرار می گیرد،که عبارتند از:

 

1- مذهب و رهبران مذهبی

2- رضا شاه و افکار عمومی

3- جواهرات و اندوخته های خوانین

4- کناره گیری رجال کار آزموده و نیکنام، از امور مملکتی

5- بی وفائی با وفاداران

6- حکومت پلیسی و اثرات آن

7- املاک اختصاصی

8- قانون در برابر رضا شاه

9- عشایر ایران و مساله ی تخته قاپو

10- تمدید قرار داد نفت.

 

شکی نیست که اثر بخشی همه ی عوامل در به وجود آوردن یک "موجود"، یکسان و در یک اندازه و میزان نیست و ممکن است در



خرید و دانلود  علل سقوط دولت دیکتاتوری رضا شاه


علل سقوط دولت دیکتاتوری رضا شاه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 40

 

علل سقوط دولت دیکتاتوری رضا شاه

 

 

به روز بیست و چهارم در ماه اسفند، از سال یک هزار و دویست و پنجاه و شش خورشیدی(1256)، در روستای "آلاشت" از روستاهای بخش ( امروز شهرستان) سواد کوه که در استان مازندران واقع است، کودکی به دنیا آمد که او را "رضا" نامیدند و به سنّت  دیرینه ی ایلات و عشایر ایرانی، "رضاخان" خطابش کردند.

پدرش از سربازان آن روزگاران بود و سپاهیگری برای آن خاندان سنت دودمانی به حساب می آمد و بی گمان به همین جهت بود که رضاخان نیز از نوجوانی به "قزاقخانه" روی آورد و به شغل سپاهیگری اشتغال ورزید.

رضاخان، در نیروی نظامی ایران آن روز که با نام "قزاقخانه" شناخته می شود درجات و مقامات نظامی را، یکی پس از دیگری طی کرد تا به درجه ی "میرپنجی" نائل آمد.

از دوران جوانی و گذار تاریخی زندگی وی در قزاقخانه اطلاع دقیقی در دست نیست و اگر چه گفته اند در بسیاری از جنگهای محلی شرکت داشته و برای سرکوبی شورش های سرکشان، به اطراف و اکناف مملکت اعزام می شده، همچنین برای درهم فرو ریختن آشوب جنگلیان به گیلان و رشت، رهسپار گردیده است ولیکن در هیچ یک از این موارد، چگونگی قضایا، روشن نیست و در این میان آنچه در وقایع آن روزگاران ثبت شده اینست که رضا خان با فرمانده روسی قزاقخانه که "استارو سلسکی" نامیده می شده اختلاف عقیده داشته و او را در ادای وظیفه نظامی، نسبت به ایران خائن می دانسته است.

و بر اثر ابراز رشادت و دلاوری های فراوان، مورد توجه فرماندهان و مورد احترام زیردستان خویش قرار داشته است و چون در تیراندازی با مسلسل زبردست بوده به "رضاخان شصت تیر" ملقّب گشته است ...

جای پای "رضاخان" از آنجا در تاریخ ایران به چشم می آید که وی با درجه ی "میرپنجی" به مقام فرماندهی آتریاد همدان رسید. و با عنوان "میرپنج رضاخان" در آن شهر تاریخی، به اداره اموری پرداخت که به فرماندهی وی واگذار شده بود.

چندی بعد میرپنج رضاخان، با افرادی که در اختیار داشت از همدان، به سوی تهران حرکت کرد و در روز سوم حوت(اسفند) 1299 خورشیدی وارد تهران شد و قدرت را به دست گرفت.

متعاقب این واقعه که از آن با عنوان کودتای 1299 یاد می آورند، نخست به لقب "سردار سپه" نائل آمد و پس از کوتاه مدتی به دنبال چندین مانور ماهرانه ی سیاسی به سلطنت ایران رسید و بر تخت پادشاهی تکیه زد.

پیرامون علل توفیق وی دراین مبارزه ی سیاسی گروهی از نویسندگان و سیاستمداران به گونه گون اظهار نظر و ابراز عقیده کرده اند.

یکی می نویسد: بر پیشانی رضا شاه پهلوی ،مارک MADE IN FNGLAND نقش بسته بود.

دیگری پیروزی رضا شاه را بر اثر "ضرورت تاریخ و نیاز اجتماع" تلقی می کند.

آورده اند که دکتر مصدق گفته است:

" رضا شاه گفت: مرا، انگلیس ها بر سر کار آوردند ولی نفهمیدند با چه کسی طرف هستند."

حاج میرزا یحیی دولت آبادی نوشته است که:

شاه گفت: "مرا انگلیس ها بر سر کار آوردند ولی چون به قدرت رسیدم، به وطنم خدمت کردم"

در سال 1914 میلادی آتش جنگی سهمگین بدانسان مشتعل شد که بسیاری از کشورهای جهان را به خاکستر کشید و به همین جهت (جنگ خانمانسوز بین الملل) عنوان گرفت.

در آتش افروزیهای این جنگ جهانسوز و ویرانگر که چهار سال، تا 1918میلادی به طول انجامید، بسیاری از حکومت ها- مانند حکومت عثمانی در خاورمیانه- از میان رفتند و بعضی از کشورها هم دستخوش انقلاب و دگرگونی شدند که بارزترین نمونه ی آن، روسیه ی تزاری بود.

در هنگامه ی سهمگین جنگ که شعله های سرکش آن، خانمانها را به خاکستر و ویرانه مبدّل می کرد، به سال 1917 میلادی کمونیست های روسیه، به پیروزی رسیدند و سلطنت خاندان رومانف و "تزاریسم" روسیه را به انقراض کشیدند و در آن دیار، از کشوری نو، سخن گفتند که "کشورشوراها" خوانده شد و چندی بعد با نام رسمی "اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی" صفحه ی تازه ای در جغرافیای سیاسی جهان پدید آورد و از انقلاب خود که به همت کارگران و کشاورزان، به ثمر رسیده بود جهان سرمایه داری را، نخست به وحشت و سپس به مخاطره افکند.

به ویژه که سران انقلاب روسیه و بیشتر از همه (تروتسکی) به صدور انقلاب در سراسر جهان پای می فشرد و عقیده داشت که آتش انقلاب باید پیوسته در اشتعال باشد و حتی لحظه ای خاموشی و درنگ نپذیرد.

پس کشورهای سرمایه داری آن روزگاران همانند انگلستان، فرانسه، امریکا، ایتالیا و ... که اقتدار و فرمانروائی خود را گرفتار خطر می دیدند و سیستم حکومتی خویش را در سراشیبی سقوط مشاهده می کردند، بر آن شدند که کمربندی از نیروی نظامی و در واقع قدرت آتش و خون، به گرد کشور تازه بنیاد گرفته ی "شوروی" بکشند.بدین امید که انقلاب کمونیستی در همان کشور محصور بماند و به دیگر کشورهای جهان سرایت نکند.

در جهت اجرای چنین سیاستی بود که پس از به پایان رسیدن جنگ بین الملل اول، تحولی شگرف، در سیستم حکومت های بسیاری از کشورهای جهان پدیدار گشت که یکی هم حکومت ایران بود.

لازم می دانیم به کوتاهی یاد آور شویم که سلطنت رضا شاه تنها معلول سیاست انگلستان و فقط محصول برنامه ریزی های آنان نبود بلکه علل عمده تر و اساسی تر و موثر آن، همان اقتضای سیاست جهانی بود که تشکیل حکومت های نظامی را در بسیاری از کشورهای جهان ضرور گردانید و در ایران هم سبب توفیق رضا شاه در بنیاد گذاری یک سلسله ی سلطنتی نوبنیاد و انقراض سلسله ی سلطنتی قاجاریه گردید.

به اعتقاد ما علل و عوامل ده گانه ای که از این پس تشریح خواهد شد از مهمترین عوامل سقوط سلطنت رضا شاه شمرده می شود و سایر مسائل در درجه ی بعدی از اهمیت قرار می گیرد،که عبارتند از:

 

1- مذهب و رهبران مذهبی

2- رضا شاه و افکار عمومی

3- جواهرات و اندوخته های خوانین

4- کناره گیری رجال کار آزموده و نیکنام، از امور مملکتی

5- بی وفائی با وفاداران

6- حکومت پلیسی و اثرات آن

7- املاک اختصاصی

8- قانون در برابر رضا شاه

9- عشایر ایران و مساله ی تخته قاپو

10- تمدید قرار داد نفت.

 

شکی نیست که اثر بخشی همه ی عوامل در به وجود آوردن یک "موجود"، یکسان و در یک اندازه و میزان نیست و ممکن است در



خرید و دانلود  علل سقوط دولت دیکتاتوری رضا شاه


تحقیق در مورد علل ظهور وسقوط رضاخان 64 ص

تحقیق در مورد علل ظهور وسقوط رضاخان  64 ص

فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 64 صفحه

 

 

 

فهرست مطالب :

اضمحلال تدریجی مشروطه تا دیکتاتوری رضاخان ...............................................3

بحران مشروطیت در ایران...........................................................................6

کودتای رضاخان ،تمسخر مشروطه..................................................................8

ماهیت کودتای سوم اسفند.............................................................................14

وضعیت مطبوعات ایران در دوره دیکتاتوری رضاخان...........................................22

الف)دوره وزارت جنگ رضاخان...................................................................23

ب)دوره نخست وزیری...............................................................................27

ج)دوره سلطنت........................................................................................31

هدف اصلی کشف حجاب ............................................................................33

آیت الله قمی و قیام علیه رضاخان....................................................................39

سوم شهریور ، هشغال ایران و پایان دیکتاتوری رضاخان........................................41

علت حمله متفقین به ایران............................................................................43

اقدامات ذستگاه سیاسی ایران ........................................................................44

اقدامات نظامی ایران .................................................................................45

استعفای رضاخان .....................................................................................48

حکومت رضاخان به ایران خائنانه بود یا خادمانه .................................................50

ویژگی های حکومت رضاشاه پهلوی ...............................................................51

نقد و بررسی ..........................................................................................53

آلبوم تصاویر...........................................................................................57

پی نوشت...............................................................................................62

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  اضمحلال تدریجی مشروطه تا دیکتاتوری رضاخان

   کتاب "اضمحلال تدریجی مشروطه تا دیکتاتوری رضاخان" نوشته دکتر حسین آبادیان در 808 صفحه و شمارگان 3000 نسخه بهار سال 85 از سوی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شد.

     این کتاب به واقع در ادامه کتاب "بحران مشروطیت در ایران" است و نویسنده تلاش کرده است تا نشان دهد خط سیر عملیات گروههای بحران ساز به کجا منتهی شد؟ در این اثر نویسنده بحث را از اولتیماتوم روسیه و سقوط مشروطه پی گرفته و نشان داده است که بریتانیا علیرغم شعارهای عوامفریبانه حمایت از مشروطه ایران نه تنها هیچ حمایتی از این جنبش نکرد بلکه روسیه را هم تشویق کرد به ایران حمله کند و مشروطه را تعطیل نماید.

   در این مسیر انگلیسی ها از اقدامات گروههای بحران ساز داخلی به بهترین وجه ممکن استفاده کردند و به واقع نقش اصلی در سقوط مشروطه را همین گروههای بحران سازی ایفا کردند. بعد از این رویداد تاریخی احزاب سیاسی و مطبوعات تعطیل شدند و زمام امور کشور به دست ناصرالملک افتاد که با عنوان نیابت سلطنت احمدشاه نیز یأس و نومیدی را در دل او می کاشت و وی را نسبت به ایران و ایرانی بدبین می کرد.

   در این اوضاع و احوال بود که جنگ اول جهانی شروع شد، بلافاصله بعد از جنگ ناصرالملک قدرت را به دست شاه جوان و بی تجربه سپرد و خود به فرنگ رفت. در این زمان همان گروههای بحران ساز دوره مشروطه باز هم به فعالیت های مخرب خود ادامه دادند، اینان که همان اعضای حزب دموکرات بودند باز هم کار را به جایی رسانیدند که قدرت های بزرگ کشور را به تصرف خود درآوردند و بیطرفی ایران را نقض نمودند. از این پس یک سلسله حوادث و وقایع روی داد که منجر به نا امنی اجتماعی، بحران اقتصادی و رواج قحطی فراگیر در کشور و نیز تاسیس جوخه های مرگ شد.

   نویسنده بر اساس مطبوعات آن زمان، کتاب های تاریخی و خاطرات و شرح حال رجال و منابع انگلیسی حوادث و وقایع این زمان را کالبد شکافی و تبارشناسی کرده و نشان داده است که وقوع کودتای رضاخان با برنامه ای از پیش تدوین شده و در ادامه یک سلسله بحران های متوالی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی که از دوره مشروطه شکل گرفته و در دوره بعد از مشروطه شدت یافته بود، انجام شد و رضاخان در این میان تنها یک عامل بود و نه چیز دیگر.

   در این کتاب بحران های ایران در قالب تنش های احزاب سیاسی، اشغال کشور توسط بیگانه، تعطیلی مجلس، قحطی بزرگ و تشکیل کمیته مجازات بررسی شده و نشان داده شده که این تحولات همه و همه به هم ارتباط دارند و جداکردن یک بحش از آنها از بخش های دیگر مانع ارزیابی جدی ریشه ها و علل و عوامل کودتای سوم اسفند می شود. نویسنده نشان داده است که چگونه زمامداران ایران نتوانستند از شرایط جهانی به نفع منافع و مصالح ملی ایران بهره برداری کنند و کار به انعقاد قرارداد 1919 رسید.

   در این ارتباط نویسنده با اتکا به منابع اصلی، ریشه های این قرارداد را کاویده است و آن گاه مخالفین داخلی و خارجی و وجوه اشتراک و افتراق آنها را بررسی نموده است. نویسنده نشان داده که به دلایل اقتصادی و سیاسی مشخص ، محفلی خاص در انگلستان با این قرارداد مخالف بود و مخالفین داخلی هم همه از انگیزه واحدی ریشه نگرفته بودند و برخی از آنان ادامه دهندگان بحران سازان دوره مشروطه بودند. همینان زمینه و مقدمات کودتای سوم اسفند را فراهم کردند. ویژگی کتاب در این است که برای نخستین بار یکی از مقاطع تاریک تاریخ ایران از سقوط مشروطه تا کودتای سوم اسفند را بررسی کرده و نکته این است که نویسنده بسترهای اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی کودتا را کاویده و این مسئله را اثبات کرده است که بحران سازان مشروطه به واقع به دنبال حکومتی از نوع حکومت رضاخان بودند.

   نویسنده بر این باور است که با وقوع کودتا نقشه اصلی گروه خاصی در بریتانیا همسو با برخی رجال و احزاب سیاسی ایران محقق شد و مشروطه برای همیشه از بستر تاریخی خود منحرف گردید و سلسله پهلوی وارث نامشروع آن جنبش عظیم شد. تحلیل هایی که در این کتاب عرضه شده اند، همه و همه مستند به منابع درجه اول است و خواننده برای نخستین بار روایت جدیدی از اشغال ایران در جنگ اول جهانی، تاسیس کمیته مجازات، قحطی بزرگ سال 1296 شمسی و در نهایت قرارداد 1919 و کودتای 1921 را مشاهده خواهد کرد.


   بحران مشروطیت در ایران
   کتاب "بحران مشروطیت در ایران" نوشته دکتر حسین آبادیان در 660 صفحه و شمارگان 3000 نسخه از سوی موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شد .

   مشروطیت فقط یک پدیده اجتماعی ساده نبود، بلکه از جهت سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی میراث قبلی خود را به چالش می خواند. با مشروطیت، ایران وارد گردونه ای از تحولات شد که با خود الگوهای تازه ای به ارمغان آورد. از سویی مباحث عدیده ای در باب حقوق انسان مطرح شد و برای نخستین بار تاملی نظری در میراث به جای مانده از گذشته صورت گرفت و تلاش های قابل توجهی - اگر چه ناکام- برای انطباق آن با شرایط روز انجام گرفت. از دیدگاه اقتصادی ایران جزیی از دنیایی شد که باید زیر تاثیرات شگرفت جهان سرمایه داری باشد و به مثابه یک کشور پیرامونی و سایر منابع خام کشور بودند. کشف نفت همزمان بامشروطیت ایران - و نیز همزمانی رقابت های شرکت های بزرگ چند ملیتی در پهنه کشور با این تحول تاریخی - نقش بسیار تعیین کننده ای در جهت گیری مشروطه داشت. برای نخستین بار در ایران گامهای عملی برای ادغام در نظام جهانی سرمایه برداشته شد.

  با این حال ، به مشروطیت ایران نمی توان به صورت یک رویداد تک عاملی نگریست. این تحول تاریخی محصول بستر سازی های سیاسی ، اقتصادی، فرهنگی ، دینی و اجتماعی بود که دست در دست یکدیگر به آن خیزش تاریخی منتهی گردید. در واقع همه عوامل لازم برای تحول اجتماعی در این مقطع از تاریخ کشور وجود داشت تا آن جنبش را خلق کند. البته همزمانی مشروطه با این تحولات نباید این ذهنیت را بوجود آورد که مشروطه ایران زاده عواملی بود که برای توده های مردم ناشناخته بود. مردم به صورت ملموس با واقعیات زندگی خود مواجه بودند و نیاز به تحول را احساس می کردند. از سوی دیگر، آنان به این واقعیت اذعان داشتند که با وجود شرایط موجود شرایط موجود راه بر هرگونه احقاق حقی مسدود است. آنان دریافته بودند که باید زمامداران را حتی به زور وادار به پذیرش حقوق خود کنند.
   از دوره ناصرالدین شاه بسیاری از مناسبات خارجی ایران تحت تاثیر کمپانی های بزرگ اروپایی که برای راهیابی به بازار ایران تلاش می کردند، قرار داشت. این کمپانی ها البته با یک مشکل عمده روبه رو بودند و آن هم روسیه بود. این شرکت ها برای کسب سود از هر فرصتی بهره برداری می کردند. برای آنها نه قانون خواهی مردم ایران مهم بود و نه مشروطه طلبی آنان؛ مهم این بود که چگونه می توان قدرت روسیه را تضعیف کرد تا از بازار ایران سهم بیشتری عاید آنان گردد. این شرکت ها بدون تردید از بر هم خوردن نظم موجود برای نیل به اهداف منفعت طلبانه خود بهره برداری می کردند و ورود آنان به جنبش مشروطه و حمایت لفظی شان از این جنبش، نه از زاویه باور به ضرورت استقرار قانون در ایران بلکه برای یافتن جای پایی محکم به منظور سرمایه گذاری در کشور بود. در همین راستا تلاش اقلیت های دینی را نباید چنان عمده کرد که گویا هر چه در این دوره اتفاق افتاد، محصول زد و بندهای آنان بوده است. حوادث تاریخی به خواسته این و آن و به صورت تصادفی روی نمی دهد.
   بنابراین ، فروکاستن مشروطه ایران به دسیسه های یک قدرت خارجی و یا فلان اقلیت دینی کاری غیر معقول است. واقعیت امر این است که جنبشی روی داد و هر کس از زاویه مورد نظر خود به آن اقبال نشان داد: یکی برای تضعیف موقعیت روسیه در ایران، دیگری برای یافتن فرصتی جهت استقرار اصول شرع، سومی برای ادغام ایران در نظام جهانی سرمایه داری، آن یکی برای تضعیف و مالآ نابودی حکومت قاجار و ... .
   هدف اثر حاضر این است که لایه های مختلف در مشروطه ایران بازشناسی شوند و هر کدام به تفکیک مورد نقد و ارزیابی قرار گیرند. تلاش بر این بوده است که انگیزه نیروهای درگیر در مشروطه ایران بازکاوی شوند و هر کدام با معیار منافع و مصالح ملی ایران به سنجش درآیند.
   در همین راستا از این نکته نیز سخن به میان می آید که مراد بریتانیا در دفاع صوری از مشروطه ایران چه بود و مواضع محافل و احزاب سیاسی آن کشور در برابر تحولات ایران چه مبنایی داشت؟ از سوی دیگر، تلاش شرکت های بزرگ سرمایه سالار برای راهیابی به بازار ایران، تبیین و همسویی منافع آنان با مواضع برخی جریانات سیاسی توضیح داده شده است.
   بحث اقلیت های مذهبی و انجمن های برخاسته از آنان در همین راستا تحلیل گردیده و همگرایی آنان با برخی احزاب سیاسی برجستگی خاصی یافته است. در رساله حاضر در بخش های مختلف نظری، اقتصادی و سیاسی با مقولات خاص همان بخش به مشروطه نظر شده است ، زیرا تحلیل مشروطه ایران با ابزاری واحد غیر ممکن است و برای ایضاح هر بخش آن روش شناسی خاص همان بخش مورد عنایت قرار گیرد. مثلا در باب مخالفت برخی از روحانیون با مشروطه از ابزار فکری خاص خود آنان استفاده شده است و نیز در باب شرکت های چند ملیتی و یا احزاب سیاسی ، نظریه های رایج در اقتصاد سیاسی و تحزب مورد توجه بوده است. شایان توجه است که پرداختن به تئوری ها به هیچ وجه ما را از لزوم نگاه جزیی به حوادث مشروطه بی نیاز نمی کند، از این رو برای هر سخن و نظریه ای باید مصداق با مصادیقی عینی در مشروطه ایران ارایه گردد.
   جزیی نگری و ریشه یابی حوادث و تحولات خصلت عمومی کتاب حاضر است، به همین دلیل تا حد امکان تبار تحولات و حوادث شناسایی شده اند و ارتباط آنها با حوادث بین المللی مورد بازکاوی قرار گرفته است. روش نویسنده در این پژوهش برقراری پیوند بین بخش های مختلف تحولات اجتماعی دوره مورد بحث است. این روش ما را از شائبه یک سونگری در تحلیل حوادث، مبرا می کند و نشان می دهد که هدف ایضاح موقعیت تاریخی ایران در مقطع مورد بحث است و لاغیر. مهم این نیست که محقق تاریخ چه چیزی را می پسندد؛ مهم این است که آیا او توانسته است آنچه را که در گذشته روی داده فارغ از تعلقات فردی خود منعکس سازد یا خیر؟ در حقیقت ، شناخت واقعیات گذشته به همان گونه که رخ داده اند راه را بر شناخت تاریخی درست و تحلیل سیاسی واقع بینانه می گشاید و افق و امکانات پیش روی را به منظور برنامه ریزی در اختیار برنامه ریزان و سیاستمداران قرار می دهد.

 

 

   کودتای رضاخان، تمسخر مشروطه

     کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ از جمله مهم‌ترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران است. این کودتا که درست چهارده سال پس از انقلاب مشروطه رخ داد، بنیان بسیاری از دستاوردهایی را که در مشروطه شکل گرفته بود، بر باد داد و زمینه دیکتاتوری رضاخان را فراهم آورد. معمولاً مورخین در بررسی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ سرکرده اصلی آن یعنی رضاخان میر پنج را مورد توجه قرار می‌دهند و تحولات مربوط به این حادثه ...

   کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ از جمله مهم‌ترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران است. این کودتا که درست چهارده سال پس از انقلاب مشروطه رخ داد، بنیان بسیاری از دستاوردهایی را که در مشروطه شکل گرفته بود، بر باد داد و زمینه دیکتاتوری رضاخان را فراهم آورد. معمولاً مورخین در بررسی کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ سرکرده اصلی آن یعنی رضاخان میر پنج را مورد توجه قرار می‌دهند و تحولات مربوط به این حادثه را چونان سقوط بهمنی سهمگین در فضای رعب‌انگیز بعد از مشروطه ارزیابی می‌کنند، اما این دسته از مورخین غافل‌اند که با نسبت دادن اراده‌ای پولادین به رضاخان و تأکید بر ابتکار فردی او، وی را بیش از آن چیزی که بود بزرگ می‌کنند. به عبارت بهتر تأکید بر نقش رضا‌خان در وقوع کودتا چیزی است که او خود دوست داشت به آن شهره شود، کما اینکه در سالگرد کودتا یعنی اسفند سال 1300 در بیانیه‌ای اعلام کرد با وجود او عجیب است کسی دیگر را عامل کودتا معرفی نمایند! رضا خان با این بیانیه می‌خواست بر نقش بریتانیا در شکل‌گیری دور جدیدی در تاریخ معاصر ایران سرپوش گذارد و مخالفان کودتا را با تهدید از سر راه کنار زند. از آن به بعد همه تلاشها حول محور نقش پنجه آهنین رضا خان در استقرار وضع نو دور می‌زد. اما سئوال ناظرین تیزبین این بود که دستهای پشت پرده کودتا را چه کسانی هدایت می‌کردند؟ کدامین علل و عوامل دست به دست هم داد تا مردی را که از سواد متعارفی هم محروم بود، به عنوان بیسمارک ایران بر تخت سلطنت نشانند؟ و از این بالاتر کنجکاوان می‌خواستند بدانند کارگردانان این سناریوی مضحک چه کسانی هستند؟
   به واقع وقوع کودتا در آن شرایط محصول فرایندهای تاریخی ریز و درشتی بود که در فضای بعد از سقوط مشروطه رخ نمود و بی‌توجهی به آنها و نیز دیگر عقبه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کودتا، راه را بر هرگونه تحلیل ساده‌انگارانه و مبتنی بر نظریه اصالت دادن ناموجه به شخصیتهای تاریخی هموار می‌سازد و خواننده را از عمق حادثه غافل می‌نماید. توجه بیش از اندازه به ابتکار فردی و تأکید بر ذکر خاطره‌های تاریخی این حادثه مؤثر تاریخی، از آن حیث صورت گرفته است تا محتوای واقعی کودتا مستور بماند و آن حادثه را در حد رخدادی عادی و طبیعی سیاسی جلوه‌گر سازند. آنچه از تاریخچه کودتا در دست است یا نگاشته عوامل درجه چندم همان کودتاست، یا نوشته کسانی است که به نحوی از انحا منکر حضور بریتانیا در آن حادثه‌اند. به عبارت بهتر اینان حتی سؤال نمی‌کنند این رضا خان چگونه در فضای آشوب‌زده بحرانهای سیاسی و اجتماعی ایران ظهور کرد؟ او چگونه، با کدام عقبه و با کدام تشکیلات منسجم به میدان آمد؟ آیا حادثه به آن مهمی یک شبه شکل گرفت و به طور مثال آیرونساید اراده کرد رضا خان را به تصرف تهران وادارد و این امر صورت گرفت، بدون اینکه آب از آب تکان خورد؟ اگر این تحلیل ساده‌انگارانه را بپذیریم، به واقع اهمیت وقایع تاریخی و نقش عوامل ذی‌مدخل و تأثیرگذار را در آن انکار کرده‌ایم. بالاتر اینکه فرایند شکل‌گیری تحولی تاریخی را بسیار ساده نموده‌ایم، این قضاوت البته فقط ذهن عوام را می‌تواند اشباع کند، و مسلماً نکته بینان را از ادامه تحقیق منصرف نمی‌سازد. به نظر ما کسانی که بر نقش محوری شخص رضاخان در کودتا تأکید می‌کنند، می‌خواهند واقعیتی بزرگ را پنهان



خرید و دانلود تحقیق در مورد علل ظهور وسقوط رضاخان  64 ص


تحقیق در مورد سقوط قسطنطنیه 21 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 21 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سقوط قسطنطنیه

در اواسط قرن پانزدهم امپراتوری مسیحی بیزانس در حال انقراض بود. ترکهای مسلمان عثمانی تمامی متصرفات بیزانس را بجز پایتخت آن، قسطنطنیه، به تسخیر خود در آورده بودند، در سال 1453 م بعد از تقریبا دو ماه محاصره، شهر قسطنطنیه به دست سربازان ینی چری سلطان محمد دوم سقوط کرد. بدینسان، شهری مسیحی نشین با قدمتی 1000 ساله به مرکز تمدن اسلامی تبدیل شد و «استانبول» نام گرفت.

ایاصوفیه ـ استانبولایا صوفیه بزرگترین کلیسای جهان و مرکز مسیحیانارتدکس بود. ترکان عثمانی این کلیسا را به مسجد تبدیل کردند.

در قرن دوازدهم امپراتوری بیزانس از رود دانوب تا جزیره کرت واز ایتالیا تا سوریه گسترش پیدا کرد. پایتخت آن، قسطنطنیه، مرکز تجارت شرق و غرب بود. مبلغان بیزانس، مسیحیت را به شوروی و بالکان گسترش دادند. اما امپراتوری بیزانس بوسیله ترکان سلجوقی که به سرزمین های آسیای صغیر حمله می کردند. مورد تهدید قرار گرفت.

ترکان سلجوقی

در سال 1071 م ترکان سلجوقی یک سپاه بزرگ بیزانس را در جنگ منزیکرت در ترکیه شکست می دهند. این شکست چنان ضربه سنگینی به پیکر بیزانسی ها وارد آورد که بناچار از پاپ تقاضای کمک کردند.

امپراتوری کاتولیک

در سال 1204 م جنگجویان صلیبی اروپای غربی، کسانی که توسط بیزانس دعوت شده بودند، شهر قسطنطنیه را تسخیر کردند و یک امپراتوری کم دوام کاتولیگ در آنجا تاسیس نمودند. این امپراتوری 57 سال در آنجا پابرجاماند. اما شهر قسطنطنیه در مقابل قدرت روز افزون ترکان عثمانی کاملا بی دفاع بود.

قدرت یافتن ترکان عثمانی

ترکان عثمانی اصالتا قبایل چادر نشین بودند. آنها پس از ترکان سلجوقی در آناتولی (ترکیه امروز) مستقر شدند. تحت فرماندهی عثمان (1326 ـ 1258 م ) این ترکان مسلمان توانستند زمینهایی به دست بیاورند. در سال 1346 م یکی از مدعیان تاج و تخت بیزانس از آنها برای شکست دادن یکی از امپراتوری بیزانس، تقاضای کمک کرد. این اتحاد برای ترکان عثمانی شبه جزیره گالیپولی را به ارمغان آورد. این منطقه ، اولین جای پای آنها در اروپا به حساب می آمد.

توطئه

در عین حال، در قسطنطنیه آنچنان جنگ قدرت رخ داده بود و پیچیده شده بود که کلمه بیزانس برای بیان معانی توطئه و خیانت به کار می رفت. امپراتوران شکست خورده در خطر شکنجه شدن و مرگ به دست جانشینان خود، بودند. در نهایت 29 امپراتور از 88 امپراتوری که به بیزانس حکومت می کردند، به طور بی رحمانه ای کشته شدند. آنها معمولا به دست بستگان خود کشته می شدند.

سقوط قسطنطنیه

اواسط قرن پانزدهم میلادی، قسطنطنیه به محاصره ترکان عثمانی در آمد. این شهر پایتخت امپراتوریی بود که تمامی متصرفات خود را از دست داده بود. در سال 1453 م، بعد از 55 روز محاصره، سلطان محمد دوم (81 ـ 1432) در خیابانهای قسطنطنیه که بعدا آن را استانبول نامید، فاتحانه گام برداشت.

تاثیرات روی اروپا

سقوط شهر قسطنطنیه تاثیرات مختلفی روی اروپای غربی به جای گذاشت. علمایی تبعیدی بیزانس به وقوع رنسانس در اروپا کمک نمودند. به دلیل مسدود شدن مسر بازرگانی پیشین که از بیزانس می گذشت ، ناچار راههای دریایی جدیدی را برای رسیدن به هند جستجو کردند . این مقدمه ای شد برای آغاز عصر اکتشافات و استعمار .

آزاد منشی سلاطین عثمانی

حاکمان جدید قسطنطنیه از حاکمان بیزانس آزاد منش تر بودند. استانبول شهری مسلمان نشین بود، اما مردم مسحی و یهودی آن در حفظ آداب مذهبی خود آزاد بودند. اهالی استانبول، مسلمانان و یهودیانی را که به دلیل استبداد و خودکامگی فردیناند و ایزابلا از اسپانیا آواره شده بودند، با آغوش باز پذیرا شدند. 1071 م ترکهای سلجوقی سپاه بیزانس را در جنگ منزیکرت در ترکیه شکست دادند. امپراتور رومانوس دیوگنس چهارم، اسیر می شود. او آزادی خود را از ترکها می خرد، اما توسط یکی از رقیبان خود به خاطر تاج و تخت، کور می شود. 1204 شهر قسطنطنیه بوسیله جنگجویان چهارمین جنگ صلیبی، که توسط ونیز حمایت می شدند، تسخیر و غارت می شود. آنها امپراتوری کاتولیک را بنیاد نهادند که به مدت 57 سال پا برجا ماند. 1261 مایکل هشتم، آخرین امپراتور کاتولیک را بیرون می راند و حکومت را به دست می گیرد او جان چهارم، وارث حکومت را کور می کند و به زندان می اندازاد. کلیسای ارتدکس او را به خاطر این عمل از حمایت کلیسا محروم می نماید. 24ـ 1300 بعد از فتوحات ترکان سلجوقی، ترکان عثمانی یک امپراتوری در سرزمین آناتولی واقع در ترکیه کنونی، تاسیس کردند. آنها قلمرو خود را تا محدوده امپراتوری بیزانس توسعه دادند. 1346 جان ششم، که می خواست امپراتور شود، از ترکان عثمانی برای جنگیدن با امپراتور جان پنجم، در خواست کمک می



خرید و دانلود تحقیق در مورد سقوط قسطنطنیه 21 ص


تحقیق در مورد سقوط قسطنطنیه 21 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 21 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

سقوط قسطنطنیه

در اواسط قرن پانزدهم امپراتوری مسیحی بیزانس در حال انقراض بود. ترکهای مسلمان عثمانی تمامی متصرفات بیزانس را بجز پایتخت آن، قسطنطنیه، به تسخیر خود در آورده بودند، در سال 1453 م بعد از تقریبا دو ماه محاصره، شهر قسطنطنیه به دست سربازان ینی چری سلطان محمد دوم سقوط کرد. بدینسان، شهری مسیحی نشین با قدمتی 1000 ساله به مرکز تمدن اسلامی تبدیل شد و «استانبول» نام گرفت.

ایاصوفیه ـ استانبولایا صوفیه بزرگترین کلیسای جهان و مرکز مسیحیانارتدکس بود. ترکان عثمانی این کلیسا را به مسجد تبدیل کردند.

در قرن دوازدهم امپراتوری بیزانس از رود دانوب تا جزیره کرت واز ایتالیا تا سوریه گسترش پیدا کرد. پایتخت آن، قسطنطنیه، مرکز تجارت شرق و غرب بود. مبلغان بیزانس، مسیحیت را به شوروی و بالکان گسترش دادند. اما امپراتوری بیزانس بوسیله ترکان سلجوقی که به سرزمین های آسیای صغیر حمله می کردند. مورد تهدید قرار گرفت.

ترکان سلجوقی

در سال 1071 م ترکان سلجوقی یک سپاه بزرگ بیزانس را در جنگ منزیکرت در ترکیه شکست می دهند. این شکست چنان ضربه سنگینی به پیکر بیزانسی ها وارد آورد که بناچار از پاپ تقاضای کمک کردند.

امپراتوری کاتولیک

در سال 1204 م جنگجویان صلیبی اروپای غربی، کسانی که توسط بیزانس دعوت شده بودند، شهر قسطنطنیه را تسخیر کردند و یک امپراتوری کم دوام کاتولیگ در آنجا تاسیس نمودند. این امپراتوری 57 سال در آنجا پابرجاماند. اما شهر قسطنطنیه در مقابل قدرت روز افزون ترکان عثمانی کاملا بی دفاع بود.

قدرت یافتن ترکان عثمانی

ترکان عثمانی اصالتا قبایل چادر نشین بودند. آنها پس از ترکان سلجوقی در آناتولی (ترکیه امروز) مستقر شدند. تحت فرماندهی عثمان (1326 ـ 1258 م ) این ترکان مسلمان توانستند زمینهایی به دست بیاورند. در سال 1346 م یکی از مدعیان تاج و تخت بیزانس از آنها برای شکست دادن یکی از امپراتوری بیزانس، تقاضای کمک کرد. این اتحاد برای ترکان عثمانی شبه جزیره گالیپولی را به ارمغان آورد. این منطقه ، اولین جای پای آنها در اروپا به حساب می آمد.

توطئه

در عین حال، در قسطنطنیه آنچنان جنگ قدرت رخ داده بود و پیچیده شده بود که کلمه بیزانس برای بیان معانی توطئه و خیانت به کار می رفت. امپراتوران شکست خورده در خطر شکنجه شدن و مرگ به دست جانشینان خود، بودند. در نهایت 29 امپراتور از 88 امپراتوری که به بیزانس حکومت می کردند، به طور بی رحمانه ای کشته شدند. آنها معمولا به دست بستگان خود کشته می شدند.

سقوط قسطنطنیه

اواسط قرن پانزدهم میلادی، قسطنطنیه به محاصره ترکان عثمانی در آمد. این شهر پایتخت امپراتوریی بود که تمامی متصرفات خود را از دست داده بود. در سال 1453 م، بعد از 55 روز محاصره، سلطان محمد دوم (81 ـ 1432) در خیابانهای قسطنطنیه که بعدا آن را استانبول نامید، فاتحانه گام برداشت.

تاثیرات روی اروپا

سقوط شهر قسطنطنیه تاثیرات مختلفی روی اروپای غربی به جای گذاشت. علمایی تبعیدی بیزانس به وقوع رنسانس در اروپا کمک نمودند. به دلیل مسدود شدن مسر بازرگانی پیشین که از بیزانس می گذشت ، ناچار راههای دریایی جدیدی را برای رسیدن به هند جستجو کردند . این مقدمه ای شد برای آغاز عصر اکتشافات و استعمار .

آزاد منشی سلاطین عثمانی

حاکمان جدید قسطنطنیه از حاکمان بیزانس آزاد منش تر بودند. استانبول شهری مسلمان نشین بود، اما مردم مسحی و یهودی آن در حفظ آداب مذهبی خود آزاد بودند. اهالی استانبول، مسلمانان و یهودیانی را که به دلیل استبداد و خودکامگی فردیناند و ایزابلا از اسپانیا آواره شده بودند، با آغوش باز پذیرا شدند. 1071 م ترکهای سلجوقی سپاه بیزانس را در جنگ منزیکرت در ترکیه شکست دادند. امپراتور رومانوس دیوگنس چهارم، اسیر می شود. او آزادی خود را از ترکها می خرد، اما توسط یکی از رقیبان خود به خاطر تاج و تخت، کور می شود. 1204 شهر قسطنطنیه بوسیله جنگجویان چهارمین جنگ صلیبی، که توسط ونیز حمایت می شدند، تسخیر و غارت می شود. آنها امپراتوری کاتولیک را بنیاد نهادند که به مدت 57 سال پا برجا ماند. 1261 مایکل هشتم، آخرین امپراتور کاتولیک را بیرون می راند و حکومت را به دست می گیرد او جان چهارم، وارث حکومت را کور می کند و به زندان می اندازاد. کلیسای ارتدکس او را به خاطر این عمل از حمایت کلیسا محروم می نماید. 24ـ 1300 بعد از فتوحات ترکان سلجوقی، ترکان عثمانی یک امپراتوری در سرزمین آناتولی واقع در ترکیه کنونی، تاسیس کردند. آنها قلمرو خود را تا محدوده امپراتوری بیزانس توسعه دادند. 1346 جان ششم، که می خواست امپراتور شود، از ترکان عثمانی برای جنگیدن با امپراتور جان پنجم، در خواست کمک می



خرید و دانلود تحقیق در مورد سقوط قسطنطنیه 21 ص