لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
مهارت های زندگی
طبق تحقیقات صورت گرفته در این ارتباط، از 21 درصد افرادی که دچار اختلالات روانی هستند، نشان می دهد که در این میان اضطراب در زنان بیشتر به دلیل استرس های فراوان در اثر چند شغله بودن و تغییرات هورمونی بسیار مشهود است."دکتر نیلوفر مهدوی" افزود: "در حالی که فراگیری مهارت های زندگی برای این قشر جوان بسیار حائز اهمیت است ، بر اساس تحقیقات فوق ، حدود 40 درصد از جوانان این جامعه آماری اعتماد و عزت به نفس کافی ندارند، نیمی زود رنجی و بد اخلاقی را از صفات خود دانسته و 70 درصد از یافتن دوستان دایمی و داشتن رابطه صمیمی ابراز سرخوردگی کرده اند.و یک سوم آنان توانایی برخورد با مشکلات را ندارند ."وی "بهداشت روان را یک حالت رفاه ذهنی، احساس خود توانمندی، کفایت، درک همبستگی بین نسلی، توانایی تشخیص استعداد های بالقوه هوش و عاطفی "عنوان کرد و گفت: در واقع، بهداشت روان، وضعیتی از رفاه است که فرد در این حال توانایی های خود را شناخته و قادر است با اتفاقات معمول زندگی کند."مهدوی ادامه داد:"تعریف بهداشت روان از بعد منفی به حالتی گفته می شود که سلامت روان برابر با نبود اختلالات روانی تعریف می شود که در این حال، پژوهش ها نشان می دهد، آمار اختلالات در سن 18 تا 25 سال کمتر از گروه های دیگر بوده و این مساله حاکی است که با بالا رفتن سن، اختلات روانی بیشتر می شود ." کارشناسان بهداشت روان، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی اضافه کرد: "در پژوهشی که از سوی وزارت بهداشت در این زمینه با در نظر گرفتن حجم نمونه 35 هزار و 14 نفر در گروه سنی 15 سال به بالا در سال 78 انجام شده نشان می دهد، احتمال بیماری 6/17 درصد در گروه سنی 15 تا 24 سال در طرح فوق وجود داشت و به همین ترتیب در گروه سنی 25 تا 44 سال، 8/19 درصد، در گروه سنی 45 تا 64 سال، 25 درصد و در گروه 65 سال به بالا، 31/5 درصد مشکوک به بیماری بوده اند
این کارشناس بهداشت و روان گفت:" زیاد شدن مسوولیت ها ی افراد، تحلیل قوای جسمانی و ایجاد آسیب پذیری بیشتر به عوامل استرس زا با بالا رفتن سن ارتباط مستقیم دارد که این مساله به طور عمده به ایجاد اختلالات، اضطراب و افسردگی منجر می شود."مهدوی میزان اختلالات مشاهده شده در جامعه آماری در این پژوهش را کمتر از سنین بالاتر دانست و افزود:" دیدگاه وزارت بهداشت نسبت به مفهوم سلامت روان بایدجامع تر باشد . برنامه مهارتهای زندگی توسط who ، سازمان جهانی بهداشت پایه ریزی شده است. که به طور عمده به مهارت های ارتباطی بین فردی و اجتماعی ، خودآگاهی، ویژگی های توانایی ،همدلی، حل مسئله و تصمیم گیری تفکر خلاق و نقاد و روش اداره هیجانات شدید نظیر خشم مر بوط می شود . "کارشناس بهداشت روان در وزارت بهداشت درباره اقداماتی که تاکنون این وزارتخانه در همین زمینه انجام داده است، توضیح داد: "این برنامه برای اولین بار در دنیا به صورت برنامه پیشگیرانه از اعتیاد و ایدز با تاکید بر رد پیشنهاد، برگزار شد اما تاثیرات مثبت آن روی مسایلی نظیر ارتباط بین دانش آموزان، رابطه معلم و دانش آموز و غیره، منجر به گسترش برنامه شد."
وی گفت: "این برنامه برای سنین پایین تر، موثر تر واقع شده است. قابل توجه است که در این کارگاههای، جلسه مشاوره برگزار نمی شود و برگزار کنندگان به شرکت کنندگان با شیوه های مهارت آموزی، تواناییهای فوق را آموزش می دهند . "دکتر مهدوی با تأکید بر اینکه طرح قید شده حدود یکسال و نیم ، با گسترش وسیع در اداره سلامت روان آغاز شده ، اضافه کرد :" طرح بهداشت روان جامع نگر، طرح پیشگیری از خودکشی، طرح حمایتهای روانی اجتماعی در حوادث غیر مترقبه، طرح آموزش مهارتهای فرزند پروری و ... از دیگر طرحهای اداره سلامت است که گروه جوانان را نیز به عنوان گروه هدف در بر می گیرد. بهداشت روان، تفکر و رفتار جوانان متأثر از عوامل زیستن و اجتماعی است . فشار روانی نیرویی است که چون بر هر قسمت از بدن وارد شود، کار آن را مختل می کند و موجب بر هم خوردن نظم طبیعی کار و فعالیت در جامعه خواهد شد. "وی افزود : "امروزه مشکلات شغلی و اقتصادی، تغییرات سریعی را به وجود آورده و ارزش های انسانی و اعتقادات امیدبخش گذشته را کمرنگ کرده است . می توان مدعی شد که باید در انتظار ظهور زمینه بعضی از بیماری ها در سطح جامعه بود." مهدوی تاکید کرد : " همچنین، مسایل ناشی از بی عدالتی و تبعیض در محیط کار و زندگی با رشد اعمال خشونت آمیز در جامعه امروز ما همراه شده که باعث ایجاد فشارهای روانی که در نهایت منجر به وارد ساختن لطمه به سلامت و بهداشت روانی انسان خواهد شد.. بنابراین تلاش برای مقابله با نارضایتی های حاصله از این گونه مشکلات اگر به شکل علمی و کاربردی صورت نگیرد، ناموفق خواهد ماند.
تفکر خلاق (نوع دیگر دیدن)
منظور از تفکر خلاق چیست؟ کاربرد آن کجاست؟ چه مواقعی نباید از تفکر خلاق استفاده کنیم؟ تفاوت ورابطه این روش تفکری با روشهای تفکری دیگرچیست؟ چرا باید ازتفکر خلاق استفاده کنیم؟ اگر از آن استفاده نکنیم چه پیش میآید؟آیا توانایی تفکر خلاق در همگان وجود دارد، یا تنها عده ای ازآن برخوردارند؟علل متفاوت بودن میزان شکوفایی آن در افراد مختلف چیست؟عوامل موثر وموانع شکوفا شدن آن، کدامند ؟آیا توانایی تفکر خلاق، اکتسابی است؟ چگونه توانایی تفکر خلاق را به دست آوریم؟ (در خود شکوفا سازیم؟) از کجا شروع کنیم؟... این سوالات از جمله سوالات مهمی است که پیرامون تفکر خلاق مطرح هستند. در اینجا، جهت آشنایی با این روش تفکری،قصد داریم به تعدادی از این سوالات بپردازیم. جهت درک تفکر خلاق، در آغاز مروری بر تعریف تفکر مینماییم.در یک دیدگاه، تفکر،عملی ذهنی است و زمانی مطرح می گردد که ما با مسئله ای مواجه شده و خواستار حل آن باشیم؛ در این هنگام در ذهن تلاشی برای حل مسئله آغاز می گردد، که این تلاش ذهنی را تفکر می نامند.فعالیت برای حل مسئله ،از مراحلی تشکیل شده است که از تعریف مسئله بطور شفاف ،روشن و ملموس، شروع، و با پیدا نمودن راه حل هایی برای حل مسئله ادامه یافته و با به کارگیریِ عملی بهترین راه حل یافتن جواب نهایی به پایان می رسد.هر یک از روشهای تفکری را می توان متدهایی دانست که به کمک آنها، قسمتی از فرایند حل مسئله، با موفقیت طی می شود.بر این اساس تفکر خلاق (یا دقیق تر بگوییم، روشهای تفکر خلاق) شیوهای تفکریی می باشند که به کمک آنها برای حل مسئله، راه حلهای متعدد و متنوعی مییابیم. از این طریق احتمال دستیابی به مناسب ترین راه حل بالا می رود. یکی از تصورات نادرستی که درباره روشهای مختلف تفکری به ویژه تفکر خلاق وجود دارد این است که: هر یک از این روشها باید به تنهایی مسئله را حل کنند و جواب را تعیین نمایند، در صورتی که هر یک ازانها، تنها قسمتی از کار حل مسئله را به عهده دارند؛ به عنوان مثال تفکر خلاق تنها قسمت راه حلیابی را، در فرآیند حل مسئله، انجام می دهد و حتی با تفکر خلاق بهترین راه حل هم انتخاب نمی شود، تنها راه حل یابی صورت میگیرد. توقع زیادی از روشهای تفکری، از معضلاتی است که آن روش تفکری با آن مواجه است.هر روش تفکری، برای قسمت خاصی از فرایند حل مسئله به کار میرود و دارای فضا وحال وهوای ویژهای می باشد برای مثال در مرحله تنظیم صورت مسئله ویا در مرحله انتخاب بهترین راه حل از میان راه حل های یافت شده ،فضای ذهنی فضایی جدی است .فضای ذهنی در مرحله ایی که از تفکر خلاق جهت ایده یابی برای حل مسئله استفاده میشود فضایی نرم ،لطیف،شوخ و غیر رسمی است؛از خطرات و معضلاتی که در فرایند حل مسئله امکان آن وجود دارد، رعایت ننمودن این فضاهای ذهنی است مثلاً در جایی که باید جدی بود، ( مرحله انتخاب مناسب ترین راه حل، از میان راه حلها )شوخ باشیم (یعنی فضای ذهنی تفکر خلاق را داشته باشیم )ویا در جایی که باید شوخ بود (فضای لازم برای تفکر خلاق) جدی باشیم .با جرات می توان گفت که همگان به نوعی در زندگی با مسئله ای مواجه اند و در نتیجه مجبورند جهت حل آن تلاش نمایند. در موارد بسیاری ما دارای مسایل مشابه و مشترک میباشیم مثلاً مسئله تأمین معاش و مسائل خانوادگی و اجتماعی و ... .نتایج حاصل از تلاش افراد مختلف در حل این مسائل مشترک، بسیار متفاوت است. یکی از دلایل این تفاوتها را میتوان در متفاوت بودن راه حلهای یافتشده برای حل این مسائل، دانست. و این تفاوت، ریشه در میزان شکوفا بودن توانایی راه حلیابی (تفکر خلاق) افراد دارد. واکنش افراد در مقابل آشکارشدن این تفاوت، معمولاً جملهای توجیهکننده است و آن اینکه: "افراد با هم فرق دارند و توانایی تفکر خلاق ذاتی است و مخصوص عدهای خاص، و چون این توانایی در ما به ودیعه گذاشته نشده است، ما نمیتوانیم موفق باشیم و راه حلهای ویژهای برای مسائل بیابیم." اما تحقیقات جدید نشان میدهد که توانایی تفکر خلاق، بالقوه به همگان ارزانی شده و میزان شکوفابودن این توانایی است که در افراد مختلف، متفاوت است؛ و از علل این تفاوت، تفاوت در میزان پرداختن و توجه به آن و تلاش در شکوفانمودن آن میباشد. تحقیقات جدید معرف آن است که تفکر خلاق، اکتسابی بوده و قابل یادگیری؛ با فهم و تسلط بر شیوههای تفکر خلاق، میتوانیم بسیار قدرتمند در جهت یافت ایده، عمل نماییم. از جمله شیوههای معروف تفکر خلاق، به موارد زیر میتوان اشاره نمود:
1- روش یورش فکر (تحریک مغزی یا راهگشایی گروهی) Brain Storming
2- مدل سینکتیکس Synectics
3- سؤالات ایدهبرانگیز (فهرست سؤالات یا همان صورت تطبیقی اسکمپر Scamper)
4- تکنیک دلفی Delphi Technique
5- تکنیک گروه اسمی Normal Group Technique
6- تکنیک آینه مورینو
7- تکنیک ارتباط اجباری Forced Association
8- تجزیه و تحلیل مورفولوژیک Morphological Analysis
9- گردش تخیلی Speculative Excursion
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
زندگی شهری چگونه شکل گرفت
ناصر مشهدی زاده
پیش درآمدی بر فرهنگ شهر نشینی در ایران
آرمانشهر را تنها در وجود خودمان ، در روابط و در زندگی مشرتک و جمعی مان می توانیم جستجو کنیم.
سرنوشت بشر نه در ستارگان و نه در میان روستاها که در شهر تعیین خواهد شد .
اگر بپذیریم که شهر نشینی عبارتست از هنر زیستن انسانها در کنار هم ، پس شهر سالم محلی است متشکل از انسانهایی سالم ، با ایده هایی گوناگون اما سالم ، که در محیط زیستی مطلوب ، در کنار یکدیگر و با تشریک مساعی شهر سازان ، مسءولان و مدیران شهری در ایجاد محیطی بهتر ، سالمتر ، مرفه تر و زیباتر به منظور رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی خود تلاش می کنند .
این وجود انسانها و تلاش و فعالیت آنان و تماس و همزیستی آنها در کنار یکدیگر است که به کالبد بیجان شهر روحی تازه می بخشد و زندگی را چون خونی در رگهای شهر به جریان می اندازد . شادابی و طراوت ، سلامتی و زیبایی ، تندرستی و دوام عمر شهر بی شک بستگی تام به کار مداوم و دقیق هر یک از اندامهای شهری ، تغذیه شهری درست و سلامتی فکری ، جسمی ، روحی و روانی اصلی ترین عضو جامعه یعنی انسان است .
شهر چگونه جایی است ؟ متخصصین و دست اندرکاران بسیاری در پاسخ به این پرسش نظرات خود را مطرح ساخته اند . آمار گران . جامعه شناسان ، شهرسازان ، جغرافیدانان ، معماران ، جمعیت شناسان ، مهندسین و مدیران محیط زیست ، تاریخدانان ، شاعران ، نویسندگان ، نظریه پردازان سیاسی و … هر کدام دیدی خاص به شهر دارند . امما آیا هر کدام از این ضوابط برای تعریف و شناخت شهر کافی است ؟ آیا ملاکهایی چون داشتن تعداد جمعیت کافی ، قرار داشتن در مقر و موقع جغرافیایی مناسب ، داشتن ساختمانها و تاسیسات عظیم ، غالب بودن مشاغل خدماتی و صنعتی ، داشتن پیشینه تاریخی و یا دارا بودن نهادها ، ادارات و سازمانهای شهری و اجتماعی به تنهایی کافی است ؟ چرا شهر شناسان معتقدند شهر ها روزی زاده می شوند ، رشد می کنند ، به تکامل می رسند و روزی هم عاقبت به زوال و انحطاط می رسند و می میرند ؟ چرا باید برای بسیاری از شهرها آینده ای تاریک ، ویران و خراب را انتظار داشت ؟
شهر به خودی خود نمی تواند وجود داشته باشد . تجربه های شهر سازی بسیاری در قرن حاضر ، جون ساختن “ برازیلیا ” در آمریکای جنوبی و یا شهرهایی چون آبادان ، فولاد شهر ، شاهین شهر ، مسجد سلیمان و … در کشور خودمان نشان می دهد خواه ناخواه عواملی که در شکل گیری و پویایی این شهرها موثر بوده اند ، در نظر گرفته نشده اند . به طور مثال ، خانم سالمندی که از زندگی در فولاد شهر خسته شده بود ، به هنگام ترک این شهر گفت : این شهر مانند پادگانی است که ابوابجمعی آن با خانواده هایشان یکجا زندگی می کنند آیا شهر نباید به مکانی مورد علاقه و قابل زیست برای ساکنانش باشد که به آن اظهار تعلق کنند و از زندگی در آن راضی باشند ؟
اگر بپذیریم که شهر نشینی عبارت است از هنر زیستن انسانها در کنار هم ؛ پس شهر محلی است در برگیرنده انبوه انسانها که از سویی افکار ، عقاید و ایده های گوناگون شخصی و خصوصی دارند و از سوی دیگر دارای ویژگیها و خصوصیات ،آرزوها ، امیال و هدفهای مشترک و جمعی هستند . در هیمن مکان است که انسانها برای شکل گیری و رشد خلاقیتها ، اختراعات و ابداعات ، استعدادها و نمودهای بارز انسانی گرد هم می آید ، برخورد عقاید صورت می گیرد و آثار و اندیشه های جدید خلق می شوند . شهر سالم ، محلی است متشکل از انسانهایی سالم ، با ایده هایی گوناگون که در محییط زیستی مطلوب ، در کنار یکدیگر و با تشریک مساعی شهر سازان ، مسئولان و مدیران شهری در ایجاد محیطی بهتر ، سالمتر ، مرفه تر و زیباتر ، به منظور رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی خود تلاش می کنند . شاید به همین منظور است که لوفور گفته است : “ سرنوشت بشر نه در ستارگان و نه در میان روستا که در شهر تعیین خواهد شد . ”
این وجود انسانها و تلاش و فعالیت آنان و تماس و همزیستی آنها در کنار یکدیگر است که به کالبد بیجان شهر روحی تازه می بخشد و زندگی را چون خونی در رگهای شهر به جریان می اندازد. شادابی و طراوت ، سلامتی و زیبایی ، تندرستی و دوام عمر شهر بی شک بستگی تام به کار مداوم و دقیق هر کدام از اندامهای شهری ، تغذیه شهری درست و سلامتی فکری ، جسمی ، روحی و روانی اصلی ترین عضو جامعه یعنی انسان ، دارد .
کلمات و عباراتی چون محبت و دوست داشتن ، صفا و صمیمیت ، دوستی ، ایثار و از خود گذشتگی ، صبر و فداککاری ، عدالت خواهی ، نوعدوستی و رعایت حقوق دیگران ، احترام به قانون ، تعاون ، همیاری و همکاری و … روی کاغذ و یا در گفتار صرف ، خشک و بیروح هستند . رسیدن به نهایت زیبایی و کمال چنین واژه ها بی شک در دمیده شدن روح عمل و کاربرد ، درآنها است . و به عبارتی عینیت بخشیدن به آنها توسسط انسان و بالفعل شدنشان است . شهر سالم در واقع آمیزه ای است از انسانهایی پاک و خوب و وجود آن چه که برای خوب زیستن لازم است ؛ از نهادها ، سازمانها ، خدمات کافی ، قوانین مناسب و شرایط ایده آل گرفته تا امکانات و تجهیزات و تسهیلات مختلف .
رویای رسیدن به چنین جامعه ای از قدیم الایام تا کنون ، اندیشمندان ، شاعران ، نویسندگان و متفکران زیادی را وا داشته است تا در جست و جوی آرمانشهر و راههای رسیدن به چنین جامعه ای به کندو کاو بپردازند ؛ در عالم تخیل شهری آرمانی را جست و جو کنند و در آثارشان از سرزمینن ایده آل بنویسد . همه از مدینه فاضله سخن می رانند که باید وجود داشته باشد .
بحث و بررسی افکار و اندیشه این بزرگان را به فرصتی دیگر وا می گذاریم ، اما توجه به این نکته ضروری است که آیا نمی توان و نباید آرمانشهر را در وجود خودمان ، در جامعه مان ، در روابطمان و در زندگی مشترک و جمعی مان جست و جو کنیم ؟ آیا نمی توان کوشید تا شهری داشت با تمام خصوصیات جامعه ای که طالب آنیم و در آرزوها و خیال در جست و جویش هستیم ؟ اگر چه دستیابی به مدینه فاضله واقعی در این جهان ناممکن می نمایاند ، اما به هر حال تلاش برای رسیدن و شدن ، بی شک ما را به زندگی بهتر ومطلوبتر رهنمون خواهد کرد .
برنامه ریزی برای رسیدن به خواستهایمان ، متضمن رعایت سه نکته است : شناخت کامل از گذشته ، توجه به حال و پیش بینی متفکرانه و حساب شده برای آینده در این راستا بالا رفتن سطح فرهنگ شهری و شهروندان ، همکاری مستمر ، مداوم و مفید آنها را با برنامه ریزان و متخصصین میسر می سازد.
در این مقوله قبل از هر چیز شناختی لازم است تا بدانیم که چه بوده ایم ، چه کرده ایم و چه شده ایم و در کجای راه هستیم . و به عبارتی روشنتر ، شهر نشینی و شهر سازی در کشور ما چه روندی را طی کرده است ؟ چه شرایطی بر آن حاکم بوده است و از چه عواملی تاثیر پذیرفته است ؟ بایید دانست آنچه که بنام جمعیت روز افزون شهری با آن روبرو هستیم ، براتی طی روند سالم شهر نشینی است یا نوعی شهر گرایی آنهم سریع ، بدون ضابطه و اصول و ناهماهنگ با رشد شهر سازی است ؟ آیا بسیاری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
زندگی شهری چگونه شکل گرفت
ناصر مشهدی زاده
پیش درآمدی بر فرهنگ شهر نشینی در ایران
آرمانشهر را تنها در وجود خودمان ، در روابط و در زندگی مشرتک و جمعی مان می توانیم جستجو کنیم.
سرنوشت بشر نه در ستارگان و نه در میان روستاها که در شهر تعیین خواهد شد .
اگر بپذیریم که شهر نشینی عبارتست از هنر زیستن انسانها در کنار هم ، پس شهر سالم محلی است متشکل از انسانهایی سالم ، با ایده هایی گوناگون اما سالم ، که در محیط زیستی مطلوب ، در کنار یکدیگر و با تشریک مساعی شهر سازان ، مسءولان و مدیران شهری در ایجاد محیطی بهتر ، سالمتر ، مرفه تر و زیباتر به منظور رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی خود تلاش می کنند .
این وجود انسانها و تلاش و فعالیت آنان و تماس و همزیستی آنها در کنار یکدیگر است که به کالبد بیجان شهر روحی تازه می بخشد و زندگی را چون خونی در رگهای شهر به جریان می اندازد . شادابی و طراوت ، سلامتی و زیبایی ، تندرستی و دوام عمر شهر بی شک بستگی تام به کار مداوم و دقیق هر یک از اندامهای شهری ، تغذیه شهری درست و سلامتی فکری ، جسمی ، روحی و روانی اصلی ترین عضو جامعه یعنی انسان است .
شهر چگونه جایی است ؟ متخصصین و دست اندرکاران بسیاری در پاسخ به این پرسش نظرات خود را مطرح ساخته اند . آمار گران . جامعه شناسان ، شهرسازان ، جغرافیدانان ، معماران ، جمعیت شناسان ، مهندسین و مدیران محیط زیست ، تاریخدانان ، شاعران ، نویسندگان ، نظریه پردازان سیاسی و … هر کدام دیدی خاص به شهر دارند . امما آیا هر کدام از این ضوابط برای تعریف و شناخت شهر کافی است ؟ آیا ملاکهایی چون داشتن تعداد جمعیت کافی ، قرار داشتن در مقر و موقع جغرافیایی مناسب ، داشتن ساختمانها و تاسیسات عظیم ، غالب بودن مشاغل خدماتی و صنعتی ، داشتن پیشینه تاریخی و یا دارا بودن نهادها ، ادارات و سازمانهای شهری و اجتماعی به تنهایی کافی است ؟ چرا شهر شناسان معتقدند شهر ها روزی زاده می شوند ، رشد می کنند ، به تکامل می رسند و روزی هم عاقبت به زوال و انحطاط می رسند و می میرند ؟ چرا باید برای بسیاری از شهرها آینده ای تاریک ، ویران و خراب را انتظار داشت ؟
شهر به خودی خود نمی تواند وجود داشته باشد . تجربه های شهر سازی بسیاری در قرن حاضر ، جون ساختن “ برازیلیا ” در آمریکای جنوبی و یا شهرهایی چون آبادان ، فولاد شهر ، شاهین شهر ، مسجد سلیمان و … در کشور خودمان نشان می دهد خواه ناخواه عواملی که در شکل گیری و پویایی این شهرها موثر بوده اند ، در نظر گرفته نشده اند . به طور مثال ، خانم سالمندی که از زندگی در فولاد شهر خسته شده بود ، به هنگام ترک این شهر گفت : این شهر مانند پادگانی است که ابوابجمعی آن با خانواده هایشان یکجا زندگی می کنند آیا شهر نباید به مکانی مورد علاقه و قابل زیست برای ساکنانش باشد که به آن اظهار تعلق کنند و از زندگی در آن راضی باشند ؟
اگر بپذیریم که شهر نشینی عبارت است از هنر زیستن انسانها در کنار هم ؛ پس شهر محلی است در برگیرنده انبوه انسانها که از سویی افکار ، عقاید و ایده های گوناگون شخصی و خصوصی دارند و از سوی دیگر دارای ویژگیها و خصوصیات ،آرزوها ، امیال و هدفهای مشترک و جمعی هستند . در هیمن مکان است که انسانها برای شکل گیری و رشد خلاقیتها ، اختراعات و ابداعات ، استعدادها و نمودهای بارز انسانی گرد هم می آید ، برخورد عقاید صورت می گیرد و آثار و اندیشه های جدید خلق می شوند . شهر سالم ، محلی است متشکل از انسانهایی سالم ، با ایده هایی گوناگون که در محییط زیستی مطلوب ، در کنار یکدیگر و با تشریک مساعی شهر سازان ، مسئولان و مدیران شهری در ایجاد محیطی بهتر ، سالمتر ، مرفه تر و زیباتر ، به منظور رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی خود تلاش می کنند . شاید به همین منظور است که لوفور گفته است : “ سرنوشت بشر نه در ستارگان و نه در میان روستا که در شهر تعیین خواهد شد . ”
این وجود انسانها و تلاش و فعالیت آنان و تماس و همزیستی آنها در کنار یکدیگر است که به کالبد بیجان شهر روحی تازه می بخشد و زندگی را چون خونی در رگهای شهر به جریان می اندازد. شادابی و طراوت ، سلامتی و زیبایی ، تندرستی و دوام عمر شهر بی شک بستگی تام به کار مداوم و دقیق هر کدام از اندامهای شهری ، تغذیه شهری درست و سلامتی فکری ، جسمی ، روحی و روانی اصلی ترین عضو جامعه یعنی انسان ، دارد .
کلمات و عباراتی چون محبت و دوست داشتن ، صفا و صمیمیت ، دوستی ، ایثار و از خود گذشتگی ، صبر و فداککاری ، عدالت خواهی ، نوعدوستی و رعایت حقوق دیگران ، احترام به قانون ، تعاون ، همیاری و همکاری و … روی کاغذ و یا در گفتار صرف ، خشک و بیروح هستند . رسیدن به نهایت زیبایی و کمال چنین واژه ها بی شک در دمیده شدن روح عمل و کاربرد ، درآنها است . و به عبارتی عینیت بخشیدن به آنها توسسط انسان و بالفعل شدنشان است . شهر سالم در واقع آمیزه ای است از انسانهایی پاک و خوب و وجود آن چه که برای خوب زیستن لازم است ؛ از نهادها ، سازمانها ، خدمات کافی ، قوانین مناسب و شرایط ایده آل گرفته تا امکانات و تجهیزات و تسهیلات مختلف .
رویای رسیدن به چنین جامعه ای از قدیم الایام تا کنون ، اندیشمندان ، شاعران ، نویسندگان و متفکران زیادی را وا داشته است تا در جست و جوی آرمانشهر و راههای رسیدن به چنین جامعه ای به کندو کاو بپردازند ؛ در عالم تخیل شهری آرمانی را جست و جو کنند و در آثارشان از سرزمینن ایده آل بنویسد . همه از مدینه فاضله سخن می رانند که باید وجود داشته باشد .
بحث و بررسی افکار و اندیشه این بزرگان را به فرصتی دیگر وا می گذاریم ، اما توجه به این نکته ضروری است که آیا نمی توان و نباید آرمانشهر را در وجود خودمان ، در جامعه مان ، در روابطمان و در زندگی مشترک و جمعی مان جست و جو کنیم ؟ آیا نمی توان کوشید تا شهری داشت با تمام خصوصیات جامعه ای که طالب آنیم و در آرزوها و خیال در جست و جویش هستیم ؟ اگر چه دستیابی به مدینه فاضله واقعی در این جهان ناممکن می نمایاند ، اما به هر حال تلاش برای رسیدن و شدن ، بی شک ما را به زندگی بهتر ومطلوبتر رهنمون خواهد کرد .
برنامه ریزی برای رسیدن به خواستهایمان ، متضمن رعایت سه نکته است : شناخت کامل از گذشته ، توجه به حال و پیش بینی متفکرانه و حساب شده برای آینده در این راستا بالا رفتن سطح فرهنگ شهری و شهروندان ، همکاری مستمر ، مداوم و مفید آنها را با برنامه ریزان و متخصصین میسر می سازد.
در این مقوله قبل از هر چیز شناختی لازم است تا بدانیم که چه بوده ایم ، چه کرده ایم و چه شده ایم و در کجای راه هستیم . و به عبارتی روشنتر ، شهر نشینی و شهر سازی در کشور ما چه روندی را طی کرده است ؟ چه شرایطی بر آن حاکم بوده است و از چه عواملی تاثیر پذیرفته است ؟ بایید دانست آنچه که بنام جمعیت روز افزون شهری با آن روبرو هستیم ، براتی طی روند سالم شهر نشینی است یا نوعی شهر گرایی آنهم سریع ، بدون ضابطه و اصول و ناهماهنگ با رشد شهر سازی است ؟ آیا بسیاری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
زندگی شهری چگونه شکل گرفت
ناصر مشهدی زاده
پیش درآمدی بر فرهنگ شهر نشینی در ایران
آرمانشهر را تنها در وجود خودمان ، در روابط و در زندگی مشرتک و جمعی مان می توانیم جستجو کنیم.
سرنوشت بشر نه در ستارگان و نه در میان روستاها که در شهر تعیین خواهد شد .
اگر بپذیریم که شهر نشینی عبارتست از هنر زیستن انسانها در کنار هم ، پس شهر سالم محلی است متشکل از انسانهایی سالم ، با ایده هایی گوناگون اما سالم ، که در محیط زیستی مطلوب ، در کنار یکدیگر و با تشریک مساعی شهر سازان ، مسءولان و مدیران شهری در ایجاد محیطی بهتر ، سالمتر ، مرفه تر و زیباتر به منظور رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی خود تلاش می کنند .
این وجود انسانها و تلاش و فعالیت آنان و تماس و همزیستی آنها در کنار یکدیگر است که به کالبد بیجان شهر روحی تازه می بخشد و زندگی را چون خونی در رگهای شهر به جریان می اندازد . شادابی و طراوت ، سلامتی و زیبایی ، تندرستی و دوام عمر شهر بی شک بستگی تام به کار مداوم و دقیق هر یک از اندامهای شهری ، تغذیه شهری درست و سلامتی فکری ، جسمی ، روحی و روانی اصلی ترین عضو جامعه یعنی انسان است .
شهر چگونه جایی است ؟ متخصصین و دست اندرکاران بسیاری در پاسخ به این پرسش نظرات خود را مطرح ساخته اند . آمار گران . جامعه شناسان ، شهرسازان ، جغرافیدانان ، معماران ، جمعیت شناسان ، مهندسین و مدیران محیط زیست ، تاریخدانان ، شاعران ، نویسندگان ، نظریه پردازان سیاسی و … هر کدام دیدی خاص به شهر دارند . امما آیا هر کدام از این ضوابط برای تعریف و شناخت شهر کافی است ؟ آیا ملاکهایی چون داشتن تعداد جمعیت کافی ، قرار داشتن در مقر و موقع جغرافیایی مناسب ، داشتن ساختمانها و تاسیسات عظیم ، غالب بودن مشاغل خدماتی و صنعتی ، داشتن پیشینه تاریخی و یا دارا بودن نهادها ، ادارات و سازمانهای شهری و اجتماعی به تنهایی کافی است ؟ چرا شهر شناسان معتقدند شهر ها روزی زاده می شوند ، رشد می کنند ، به تکامل می رسند و روزی هم عاقبت به زوال و انحطاط می رسند و می میرند ؟ چرا باید برای بسیاری از شهرها آینده ای تاریک ، ویران و خراب را انتظار داشت ؟
شهر به خودی خود نمی تواند وجود داشته باشد . تجربه های شهر سازی بسیاری در قرن حاضر ، جون ساختن “ برازیلیا ” در آمریکای جنوبی و یا شهرهایی چون آبادان ، فولاد شهر ، شاهین شهر ، مسجد سلیمان و … در کشور خودمان نشان می دهد خواه ناخواه عواملی که در شکل گیری و پویایی این شهرها موثر بوده اند ، در نظر گرفته نشده اند . به طور مثال ، خانم سالمندی که از زندگی در فولاد شهر خسته شده بود ، به هنگام ترک این شهر گفت : این شهر مانند پادگانی است که ابوابجمعی آن با خانواده هایشان یکجا زندگی می کنند آیا شهر نباید به مکانی مورد علاقه و قابل زیست برای ساکنانش باشد که به آن اظهار تعلق کنند و از زندگی در آن راضی باشند ؟
اگر بپذیریم که شهر نشینی عبارت است از هنر زیستن انسانها در کنار هم ؛ پس شهر محلی است در برگیرنده انبوه انسانها که از سویی افکار ، عقاید و ایده های گوناگون شخصی و خصوصی دارند و از سوی دیگر دارای ویژگیها و خصوصیات ،آرزوها ، امیال و هدفهای مشترک و جمعی هستند . در هیمن مکان است که انسانها برای شکل گیری و رشد خلاقیتها ، اختراعات و ابداعات ، استعدادها و نمودهای بارز انسانی گرد هم می آید ، برخورد عقاید صورت می گیرد و آثار و اندیشه های جدید خلق می شوند . شهر سالم ، محلی است متشکل از انسانهایی سالم ، با ایده هایی گوناگون که در محییط زیستی مطلوب ، در کنار یکدیگر و با تشریک مساعی شهر سازان ، مسئولان و مدیران شهری در ایجاد محیطی بهتر ، سالمتر ، مرفه تر و زیباتر ، به منظور رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی خود تلاش می کنند . شاید به همین منظور است که لوفور گفته است : “ سرنوشت بشر نه در ستارگان و نه در میان روستا که در شهر تعیین خواهد شد . ”
این وجود انسانها و تلاش و فعالیت آنان و تماس و همزیستی آنها در کنار یکدیگر است که به کالبد بیجان شهر روحی تازه می بخشد و زندگی را چون خونی در رگهای شهر به جریان می اندازد. شادابی و طراوت ، سلامتی و زیبایی ، تندرستی و دوام عمر شهر بی شک بستگی تام به کار مداوم و دقیق هر کدام از اندامهای شهری ، تغذیه شهری درست و سلامتی فکری ، جسمی ، روحی و روانی اصلی ترین عضو جامعه یعنی انسان ، دارد .
کلمات و عباراتی چون محبت و دوست داشتن ، صفا و صمیمیت ، دوستی ، ایثار و از خود گذشتگی ، صبر و فداککاری ، عدالت خواهی ، نوعدوستی و رعایت حقوق دیگران ، احترام به قانون ، تعاون ، همیاری و همکاری و … روی کاغذ و یا در گفتار صرف ، خشک و بیروح هستند . رسیدن به نهایت زیبایی و کمال چنین واژه ها بی شک در دمیده شدن روح عمل و کاربرد ، درآنها است . و به عبارتی عینیت بخشیدن به آنها توسسط انسان و بالفعل شدنشان است . شهر سالم در واقع آمیزه ای است از انسانهایی پاک و خوب و وجود آن چه که برای خوب زیستن لازم است ؛ از نهادها ، سازمانها ، خدمات کافی ، قوانین مناسب و شرایط ایده آل گرفته تا امکانات و تجهیزات و تسهیلات مختلف .
رویای رسیدن به چنین جامعه ای از قدیم الایام تا کنون ، اندیشمندان ، شاعران ، نویسندگان و متفکران زیادی را وا داشته است تا در جست و جوی آرمانشهر و راههای رسیدن به چنین جامعه ای به کندو کاو بپردازند ؛ در عالم تخیل شهری آرمانی را جست و جو کنند و در آثارشان از سرزمینن ایده آل بنویسد . همه از مدینه فاضله سخن می رانند که باید وجود داشته باشد .
بحث و بررسی افکار و اندیشه این بزرگان را به فرصتی دیگر وا می گذاریم ، اما توجه به این نکته ضروری است که آیا نمی توان و نباید آرمانشهر را در وجود خودمان ، در جامعه مان ، در روابطمان و در زندگی مشترک و جمعی مان جست و جو کنیم ؟ آیا نمی توان کوشید تا شهری داشت با تمام خصوصیات جامعه ای که طالب آنیم و در آرزوها و خیال در جست و جویش هستیم ؟ اگر چه دستیابی به مدینه فاضله واقعی در این جهان ناممکن می نمایاند ، اما به هر حال تلاش برای رسیدن و شدن ، بی شک ما را به زندگی بهتر ومطلوبتر رهنمون خواهد کرد .
برنامه ریزی برای رسیدن به خواستهایمان ، متضمن رعایت سه نکته است : شناخت کامل از گذشته ، توجه به حال و پیش بینی متفکرانه و حساب شده برای آینده در این راستا بالا رفتن سطح فرهنگ شهری و شهروندان ، همکاری مستمر ، مداوم و مفید آنها را با برنامه ریزان و متخصصین میسر می سازد.
در این مقوله قبل از هر چیز شناختی لازم است تا بدانیم که چه بوده ایم ، چه کرده ایم و چه شده ایم و در کجای راه هستیم . و به عبارتی روشنتر ، شهر نشینی و شهر سازی در کشور ما چه روندی را طی کرده است ؟ چه شرایطی بر آن حاکم بوده است و از چه عواملی تاثیر پذیرفته است ؟ بایید دانست آنچه که بنام جمعیت روز افزون شهری با آن روبرو هستیم ، براتی طی روند سالم شهر نشینی است یا نوعی شهر گرایی آنهم سریع ، بدون ضابطه و اصول و ناهماهنگ با رشد شهر سازی است ؟ آیا بسیاری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
زندگی بودا
«گوتاما بودا» در سال 560 پیش از میلاد مسیح در «لومبینی» نزدیک شهر کهن «کاپیلاواتسو» در جنوب نپال پا به عرصه هستی نهاد. «گوتاما» پسر «سودودانا» یکی از شاهزادگان قبیله «شاکیا» یا طبق بعضی روایات، پادشاه «شیاکیاها» بود. اسم «گوتاما» عنوانی است که قبیله های «شاکیاها» بنا به سنن کهن خانوادگی از اسامی پاکبازان کهن گرفته بوده اند. «بودا» پیش از آنکه به واقعیت بیدار شود معروف به «گوتاماشاکیامونی» یا «مرتاض شاکیاها» بوده است، بعد از آنکه وی به واقعیت رسید او را «بودا» یا «آنکه به واقعیت بیدار شده است» نام گذاردند و اسامی دیگری نیز چون «سیدارتا» «آنکه به هدف نهائی رسیده است» و «تاتهاگاتا» «آنکه بدان ساحل پیوسته است» یا «چنین رفته» (یا چنین آمده است) به او تعلق گرفت. رساله های «جاتاکا» شرح زندگی «بودا» را توأم با افسانه های معجزه آسا جلوه داده اند و ما بودا را بنا به همین افسانه ها معرفی خواهیم کرد.
پیش از آنکه بودا در این جهان ظاهر شود، «بودی ساتوائی» (بودای بالقوه) بوده است که در فردوسی معروف «توشیتا» می زیسته است. خدایان او را مأمور ساختند تا ظاهر شود و بر گسستن زنجیر اسارت همت بگمارد. بودای آینده پدر و مادر و خانواده نجیبی را که می بایستی در آن بدنیا آید و بزرگ شود برگزید. ما در آینده او «ماهامایا» همسر پادشاه «شاکیاها» شبی بخواب دید که فیل سفید و باشکوهی از آسمان پائین آمده و در بطنش جای گرفته است. منجمین شاه در تعبیر این رؤیا متفق الاراء گفتند که ملکه فرزندی در بطن دارد که یا به مقام فرمانروائی جهان خواهد رسید و یا خانه و دنیا را ترک گرفته و بودا خواهد شد. ملکه که روزی برای دیدن خویشاوندان خود بسوی شهر «دماهرادا» رهسپار بود در نزدیکی «لومبینی» احساس کرد که هنگام وضع حمل فرا رسیده است. وی دست راستش را برای گرفتن شاخه درختی دراز کرد و درخت خم شد و شاخه خود را در دست ملکه جای داد و ملکه بدون احساس کوچکترین دردی، فرزندی از پهلو بدنیا آورد. پیدایش بودا طبق این روایت نوعی تولد بکر و زایش دوشیزگانه بوده است و از این رو شباهت بسیار به وجود آمدن مسیح دارد.
تمام خدایان از قبیل «ایندرا» و غیره در این وضع حمل معجزه آسا حضور داشتند و چهار فرشته برهمن، نوزاد را در دست گرفتند. نوزاد پس از دنیا آمدن پای روز زمین نهاد، سرود پیروزی خواند و هفت گام بسوی ده جهت فضا برداشت و کسی را نیافت که در جهان بتواند با او برابری کند. همزمان با تولد بودا همسر آیند? او و درختی که بعدها زیر سای? آن بواقعیت بیدار شد، بوجود آمدند .
هنگام تولد بودا تمام جهان هستی در جوش و خروش بود. زمین لرزه های پی در پی بوقوع پیوست. گلهای زیبا و رنگارنگ شکوفا شدند و دانه های ملایم و لطیف باران فرو ریختند. سرودهای آسمانی از هر سوی بگوش می رسید و عطر سکرآرو و دلپذیری تمام فضای عالم را فرا گرفته بود و آبهای شور دریاها تلخی خود را از دست داده و شیرین شده بودند. این علائم در واقع غیر عادی تعبیر نشده اند، چون هرگاه بودائی ظاهر شود چنین علائم خارق العاده ای در بر خواهد داشت.نوزاد را نزد پدر بردند و نشان های او را باز