حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق درمورد روانشناسى در قرآن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

روانشناسى در قرآن‏ جنبه کشف روانشناسى در فلسفه قرآن تابع قوانین زیر است که‏چیزى جز بسط دادن همان حقیقتى که در آغاز بیان کردیم نیست:1 - روان، چنانچه دو گروه تندرو از فلاسفه پنداشته‏اند نه شمش‏نقره است و نه صخره سیاه، بلکه حد وسط میان این دوست.2 - از همین رو جوانب منفى و مثبت انسان در کنار هم قرار دارندوهیچ نیرویى از خارج آن دو را بر انسان تحمیل نمى‏کند و تنهاخداست که خیر را بدو عطا مى‏کند و گاهى تقوا را در اختیار اومى‏نهد.3 - نخستین خطاى فلاسفه از این جا ناشى مى‏شود که پیشاپیش‏گمان کرده‏اند نفسى که تابع خیر است نمى‏تواند منبع شر باشدوعکس آن را نیز صادق مى‏دانند غافل از آن که طبیعت شرور نفس باعطاى خیر از سوى خدا منافاتى ندارد چنانچه طبیعت انسان مرگ‏است ولى خدا حیات را بدو عطا فرموده است و ذات او عدم است‏وخداوند به او هستى و وجود عطا فرموده و به همین ترتیب.4 - از همین رو انگیزه‏هاى طبیعى به همان قوّت عوامل فرهنگى‏حق و واقعى است، پس تعصّب در کنار ایثار و شهوت در کنارپاکدامنى و ریا در کنار اخلاص همگى امور واقعى هستند که مورداعتراف و اقرار مى‏باشند.5 - تربیت، اخلاق و کیفرها و فشارها تماماً امور ضرورى هستندزیرا جنبه مثبت انسان را علیه جنبه منفى او یارى مى‏رساند، البتّه پس‏از اقرار به واقعیّت حالتهاى تجاوز گرانه در نفس بشرى و تأثیر عوامل‏وراثتى و هوا و هوس و مشکلات زندگى که او را به سوى جوانب‏منفى رانده است.این موارد پنج‏گانه براى تمرکز انقلابى فکرى است که همان قاعده‏دوگانگى در پدیده‏ها هستى و نفس بشرى است، قاعده‏اى که فلاسفه‏قدیم و جدید در آن دستخوش خطا شده‏اند و قرآن این چنین انسانهارا به سوى آن هدایت مى‏کند:)وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا * قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا *وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا * کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا * إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا * فَقَالَ‏لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا * فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُم‏بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا(109))."سوگند به نفس و آن که نیکویش بیافریده، سپس بدیها و پرهیزگاریهایش‏را به او الهام کرده که هر که در پاکى آن کوشید رستگار شد و هر که در پلیدیش‏فرو پوشید نومید گردید، قوم ثمود از روى سرکشى تکذیب کردند آن گاه که‏شقى‏ترینشان برخاست، پیامبر خدا به آنها گفت: ماده شتر خدا را سیراب‏کنید، تکذیبش کردند و شتر را پى کردند، پس پروردگارشان به سبب گناهشان‏بر سرشان عذاب آورد و با خاک یکسانشان ساخت."نفس خود، تبهکارى را مى‏شناسد و مى‏داند که چگونه در آن باقى‏بماند یا از ضایعات آن رهایى یابد ولى گاهى به تزکیه و گاهى به تقلّب‏و دورویى روى مى‏آورد ولى به هر طرف که روى آورد برخاسته ازنیرویى است که در جان او ریشه دوانده است. مردم "ثمود" هنگامى‏که گمراهى را برگزیدند با نیروى سرکششان آن را انتخاب کردند و دربرابر نعمتها سرکشى کردند و سرکشى در برابر نعمتها حقیقتى است‏که از سوى اسلام به عنوان یک سنّت اجتماعى مورد اعتراف و اقراراست و از سوى دیگر ثمود را محکوم مى‏کند، زیرا این گروه‏مى‏توانستند از قید و بندهاى این سنّت اجتماعى رهایى یابند و به‏نداى رسولشان پاسخ دهند لذا رستگار نشدند و خدایشان بر آنهاعذاب نازل کرد و با خاک یکسانشان نمود. عقوبت، خود در اسلام‏برخاسته از تشخیص است، زیرا اگر عقیده نمى‏داشتیم که قوم ثموداین توانایى را داشته‏اند که در برابر سنّتهاى هستى طغیان کنند دیگرکیفر و حتّى محکوم کردن وجهى نمى‏داشت.بدور از تفسیر پدیده‏هاى روانى به دوگانگى )ذات + موهبت( درفلسفه‏هایى یک سونگر فرو خواهیم رفت که نمى‏تواند تکامل را دراختیار وجود آدمى بگذارد و بیشتر این گونه فلسفه‏ها انسان را درگزینش رفتار نیک و پسندیده از آزادیش دور مى‏سازد، مثلاً:الف - داروین. مسأله‏پیشرفت بشر را تا حدّ بسیارى‏طبیعى مى‏داندو مبارزه براى "وجود" داشتن را تنها وسیله به سوى پیشرفت طبیعى‏به شمار مى‏آورد و سپس میان شرور و انسان ارتباط برقرار مى‏کند تاجایى که تقریباً این شرور را تقدیس مى‏کند و نظریه گناه نخستین را درمسیحیت منعکس مى‏سازد و سرى را فاش نکرده‏ایم اگر بگوییم برپاکردن دانش نو که با انسان‏شناسى درارتباط مى‏باشد بر نظریه داروین‏استوار است آن هم نه فقط در اصالت شر در آدمى، بلکه در تلقّى‏مبارزه براى بقا به عنوان تنها وسیله براى پیشرفت انسان.ب - فروید. ویژگى تجاوزگرى را "طبیعت انسان" مى‏داند و درویژگى رحمت خود را کاملاً به نادانى مى‏زند و این چنین سخن به‏تندروى مى‏زند که: "مانع شدن از تجاوز گرى همگان عملى غیرصحیح است."ج - گروه مقابل نیز تندروى کرده و هیچ شرى را در انسان، اصیل‏نمى‏دانند و معتقدند که طبیعت انسان به هیچ خطایى جز خطاى‏اصلى که جامعه علیه او مرتکب شده دست نیازیده است که"روسو"، "کانت"، "گوته" و دیگران چنین نظریه‏اى دارند.نتیجه اعتقاد به اصالت گناه )و نه فضیلت( نومیدى از اصلاح‏انسان و حتّى تبدیل ارزشها تا به آن جاست که رذالت، فضیلت‏شمرده مى‏شود و نتیجه نظریه عکس، آن است که همه خطاهاى‏انسان به ترتیب نسبت داده مى‏شود و از عوامل متضادّ ذات بشر و درنتیجه عدم واقعیّت ذات بشر غفلت مى‏شود.انسان بر اساس نظریه اسلام کاملاً مختار نیست، بلکه عوامل‏وراثتى و تربیتى و حتّى عامل مبارزه براى حیات نیز دخالت دارد که‏گاهى سمت‏گیرى خاصى را تحمیل مى‏کنند چنانچه یکباره مجبورهم نیست و عامل عقل در کار است که گاهى موجب مى‏شود علیه‏عوامل فساد بشورد و همین عقل "موهبتى" است که در انسان ریشه‏دارد و او را به موجودى بر خوردار از تمدّن تبدیل مى‏کند که نه جبرى‏در کار اوست و نه تفویضى بلکه حدّ وسطى میان این دو است.



خرید و دانلود تحقیق درمورد روانشناسى در قرآن


تحقیق درمورد روانشناسی تربیتی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 41

 

روانشناسی تربیتی

روان شناسی تربیتی یکی از مهترین رشته‌هایی است که به بحث و بررسی پیشرفتهای درسی و نارسائی‌های تحصیلی یاد گیرندگان می‌پردازد. به عبارتی روان شناسی تربیتی شاخه‌ای از علم روان شناسی است که هدف آن کمک به دست اندرکاران تربیت در برخورد درست با مسائل آموزشی و تربیتی است.

دید کلی

تربیت معادل اصطلاح انگلیسی education است که گاهی نیز به پرورش ترجمه شده است. در هر حال تربیت عبارت است از جریانی منظم و مستمر که هدف آن کمک به رشد جسمانی ، شناختی ، روانی ، اخلاقی و اجتماعی یا بطور کلی رشد شخصیت افراد در جهت کسب هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنهاست. به این ترتیب واژه تربیت معنی کلی‌تری می‌یابد و از آنجا که نظام تربیتی ، نظامی گسترده است، روان شناسی تربیتی در بدو تاسیس عمده زمینه‌های تربیت را شامل می‌شد، اما با رشد سایر حوزه‌های روان شناسی حیطه عمل آن محدودتر گشته و تنها مسائل تربیتی مربوط به شرایط آموزشگاهی و آموزش را شامل شد.

تاریخچه

از زمانی که « ویلهلم وونت » (Willhelm Wundt) در سال 1879 آزمایشگاه روان شناسی خود را در دانشگاه لایپزیک تاسیس نمود، همه پژوهشهایی که از آن پس در مورد مسائل رشد آدمی ، تفاوت فردی ، هوش ، انگیزش ، یادآوری و فراموشی ، ارزشیابی تحصیلی ، شیوه‌های یادگیری و هر نوع پژوهشی که با آموزش و پرورش ارتباط داشته است، انجام گرفتند، ستون اصلی روان شناسی تربیتی را تشکیل می‌دهند. نخستین کتاب روان شناسی تربیتی که به وسیله « ثرندایک » (Thorndike,E.L) در سال 1913 انتشار یافت، به تحقیق در مورد طبیعت و فطرت آدمی تفاوتهای فردی و قانونهای یادگیری پرداخت و مسائل آموزشی را با روشهای علمی توصیفی و آزمایشی مورد بررسی قرار داد.

نقش و تاثیر در زندگی

امروه رونق اقتصادی ، پویائی فرهنگی ، آسایش عمومی و بطور کلی توانائی صنعتی و خودکفائی هر جامعه‌ای به نظام آموزشی برتر و پیشرفته‌تر آن وابسته است. زمانی که به دستگاههای عظیم آموزشی در کشورهای قدرتمند جهان نظر بیافکنیم، مشاهده می‌کنیم که چه نیروی بزرگی و با چه برنامه‌های سنجیده‌ای برای تربیت و آموزش کودکان و نوجوانان ، کارگران فنی ، مهندسان ، حسابداران ، مدیران ، معلمان و بسیاری متخصصان دیگر دست‌اندرکارند و برای تربیت مدرسان و کارشناسان هر یک از این رشته‌ها سازمانهای گوناگون دیگری با برنامه‌ها ، تکنیکها و روشهای خاص به فعالیت ادامه می‌دهند. موفقیت این سازمان آموزشی ، وابستگی تام به اجرای درست یافته‌ها و دستاوردهای روان شناسی تربیتی دارد.

ساختار

ساختار عمل روان شناسی تربیتی بطور کلی در سه مرحله انجام می‌گیرد: در مرحله نخست که فعالیتهای پیش از آموزش نامیده می‌شود، مواردی چون بررسی اهداف شناختها و ویژگیهای یاد گیرنده را در برمی‌گیرد. در مرحله دوم یا فعالیتهای ضمن آموزش مسائلی چون انگیزش _ فرایند یادگیری ، ویژگیهای معلمان و تدریس موثر مورد بحث قرار می‌گیرد و آخرین مرحله یا فعالیتهای پس از آموزش ، به موضوع ارزشیابی از عملکرد اختصاص دارد.

شیوه عمل

در هر یک از ساختارهای فوق ، روان شناسی تربیتی با استفاده از شیوه‌های پژوهش علمی به شناسایی مسائل تربیتی می‌پردازد. شیوه عمل آن هر چند کاملا از دسته پژوهشهای آزمایشی در علوم تجربی نیست، اما به روشهای علمی و دقیق اهمیت فراوان داده می‌شود.

ارتباط با سایر علوم

روان شناسی تربیتی دانشی است که به دین ، فلسفه و پژوهشهای آزمایشگاهی وابسته است. به ویژه با روان شناسی علمی پیوندی استوار دارد. در این حوزه با روان شناسی رشد ، روان شناسی شخصیت ، روان شناسی کودک ، اندازه گیری و ارزشیابی و روان شناسی یادگیری مرتبط است.

کاربردها

روان شناسی تربیتی نقش کارسازی در شناخت شاگردان ، تربیت معلمان و طرح و اجرای برنامه‌های آموزشی و پرورشی به عهده دارد. تدوین و طرح ریزی محتوای درسی سالهای مختلف تحصیلی بر پایه اصول و کشفیات روان شناسی تربیتی ، آشناسازی معلمان با شیوه‌های تدریس نوین که حاصل پژوهشهای روان شناسی تربیتی است و کاربست دیگر یافته‌های تربیتی در شرایط آموزشگاهی به بهبود عملکرد یاد گیرندگان و در نتیجه رسیدن به اهداف جزئی و کلی تربیتی در سطح فردی و جامعه خواهد شد.با شناخت تاثیر مهم یافته‌های این شاخه از علم در پیشرفت فرد و جامعه توجه بیشتری بر این علم مبذول می‌شود. استفاده از یافته‌های این علم سرعت بیشتری را در رشد علمی ، تکنولوژیک اقتصادی و ... جامعه خواهد داشت

سخنانی از محمد صالح ابوسعیدی در باب تربیت فرزند

 



خرید و دانلود تحقیق درمورد روانشناسی تربیتی


تحقیق درمورد روانشناسی رنگها

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

مقدمه

در روانشناسی نوین رنگ و رنگ ها یکی از معیارهای سنجش شخصیت بشمار می آیند چرا که هر یک از آنها تاثیر خاص روحی و جسمی را در یک فرد باقی گذارده و رنگ نشانگر وضعیت روانی و جسمی وی میباشد. این موضوع با توجه به پیشرفت های دو دانش فیزیولوژی وروانشناسی به اثبات رسیده است. ناگفته پیداست که انسان از روزگاران بسیار دور تاکنون تحت نفوذ و تاثیررنگهای پیرامون خود بوده است و درصد سال اخیر که صنعت رنگ سازی به نقطه اوج تحول خود رسیده است، تاثیر مزبور دو چندان شده و در همه ارکان زندگی روحی ما رخنه کرده است.

روانشناسی رنگها

از روزگاران بسیار دور رنگ ها همواره پیرامون بشر را احاطه کرده و وی را تحت نفوذ خود در آورده اند، و چندی بیش نیست که ما قادر به تولید رنگ و استفاده از آنها شده ایم. تا پیش از قرن نوزدهم، فقط تعدادی رنگ و مواد رنگی شناخته شده بودند که بیشتر آنها ریشه آلی داشتند.

امروزه، هر چیزی را که بشر می سازد دارای رنگ است. هزارها رنگ از هر رنگ و نمائی که قابل تصور باشد بوجود آمده اند و تقریبا برای هر منظوری، رنگ خاصی فراهم است. علاوه بر این که ما رنگ آبی آسمانی، رنگ سرخ غروب آفتاب و رنگ سبز درختان و تمام رنگ های طبیعی را در اختیار داریم اشیا ساخته شده به وسیله بشر، چراغ های نئون، تصاویر نقاشی، کاغذ دیواری ها و تلویزیون رنگی نیز پیوسته ما را شیفته و مسحور خود می سازند.

در مورد رنگ های واحد، امکان دارد که واکنش روانی ما بیشتر بروز کند، خصوصا وقتی که رنگ ها را از لحاظ ارتباط مستقیم آنها با نیازهای روانی و روحی انتخاب کرده باشند.

منشا اهمیت رنگ

زندگی بشر اولیه تحت تاثیر دو عاملی قرار داشت که خارج از کنترل او بودند. این دو عامل عبارت بودند از روز و شب و تاریکی و رو شنایی. شب ، به همراه خود، بی حرکتی، آرامش و کاهش عمومی سوخت و ساز فعالیت جسمانی را به ارمغان می آورد. اما روز، آرامش و کاهش عمومی سوخت و ساز فعالیت جسمانی را به ارمغان می آورد. اما روز، به همراه خود، امکان کار و عمل و افزایش فعالیت جسمانی را می آورد و به انسان نیز و هدف می داد. رنگ های مرتبط با این دو محیط، عبارتند از رنگ ابی متمایل به تیره آسمان شب و روز روشن نور آفتاب. لذا رنگ آبی متمایل به تیره رنگ آرامش و عدم فعالیت است، در حالی که رنگ زرد روشن رنگ امید و فعالیت است. چون این رنگ ها نشانگر محیط ای شب و روز هستند، از این رو عوامی بشمار می ایند که انسان را در کنترل خود دارند بجای این که عناصری باشند که در کنترل بشر قرار گیرند. به این جهت است که آنها را رنگ های غیر مستقل توصیف می کنند، یعنی رنگ هایی که مستقلا در طبیعت تنظیم می شوند. شب (رنگ آبی متمایل به تیره) بشر را ناگزیر کرد که از کاردست کشیده و استراحت نماید ولی روز (رنگ زرد روشن) به فعالیت میدان عمل داد، بی آن که انجام فعالیت را الزامی سازد.

فیزیولوژی رنگ آزمایش هایی که در آن افراد را وادار به تفکر درباره جنبه رواین رنگ قرمز سیر در زمان هایی با طول مدت متفاوت کرده اند، نشان داده است که این رنگ سیستم عصبی را تحریک می کند، یعنی فشار خون را بالا می برد و تنفس و ضربان قلب را سریعتر میکند. لذا رنگ قرمز از لحاظ تاثیری که بر سیستم عصبی و خصوصا شاخه سمپاتیک سیستم خودکار عصبی دارد، یک عامل محرک بشمار می آید. از سوی دیگر، آزمایش های مشابهی که در مورد رنگ آبی سیر صورت گرفته است، نتایج معکوسی را بدست داده است، یعنی فشار خون پایین آمده و از سرعت تنفس و ضربان قلب کاسته شده است. رنگ آبی، مایل به تیریه تاثیری آرام بخش دارد و اصولا در شاخه پاراسمباتیک سیستم عصبی خودکار عمل می کند.

رشد بینایی رنگ

کودکی که به تازگی به دنیا آمده است توانایی خود را برای دیدن از طریق تفاوت گذاردن میان روشنایی و تاریکی آغاز می نماید. در مرحله بعد، حرکت را تشخیص می دهد و پس از آن شکل و فرم را شناختن رنگ آخرین مرحله رشد اوست لذا



خرید و دانلود تحقیق درمورد روانشناسی رنگها


تحقیق درمورد روانشناسی مرد و زن

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

روان‌شناسی زن - مردچرا برخی مردان در برابر ابراز عشق خست می‌ورزند؟نانسی گودمترجم: فروزنده داورپناهبه نظر می‌رسد بعضی از زوج‌ها هیچ‌گاه هم‌زمان در وضعیت خلقی یکسانی قرار ندارند. زمانی که یکی از آن‌ دو سرحال است دیگری گرفته است؛ یا در حالی که وجود یکی ا‌ز آن د‌و از ملایمت موج می‌زند، دیگری غضبناک و خشمگین است. چنین حالتی گاه و بی‌گاه در هر رابطه‌ای پیش می‌آید. اما معمولاً طرف گرم‌تر هر رابطه را زنان تشکیل می‌دهند. شما همواره به راحتی، کلمات حاکی از تحسین و عشق خود را نسبت به او به زبان می‌آورید که با عشق صادقانه شما همراه است. اما شوهرتان تنها در سالگردهای ازدواج یا در تعطیلات دوستت دارم را به زبان می‌آورد. و زمانی لب به تحسین و قدردانی می‌گشاید که به این کار وادار شده باشد. «معلوم است، قشنگ شده‌ای» «آره، شام عالی بود» در بیشتر مواقعی که به کمک او نیاز دارید، اوسکوت اختیار می‌کند. در شرایطی که شما عشق خود را به زبان می‌آورید، او از ابراز علاقه دست می‌کشد؛ د‌ر واقع شما، به طور ناخودآگاه عاطفی از نوع سادومازوخسیتی (خودآزاری – دیگر آزاری) درگیر شده‌اید. طرفی که ز‌بان برای ابراز علاقه می‌بندد، نقش تنبیه‌گر (سادیست و دیگر آزار) را ایفا می‌کند و طرفی که علاقه‌اش را به زبان می‌آورد در نقش فرد تنبیه شده (مازوخیست، خودآزار) قرار دارد. برخی زوج‌ها تا پایان این دو نقش را ایفا می‌کنند. زوج‌های دیگر هم هستند که در عین حال که الگوی خودآزاری – دیگرآزاری میان آن دو پا برجا است به جان می‌آیند و در مواردی به ایفای نقش‌های متفاوتی رو می‌آورند. این تقابل عادت و احساسات می‌تواند در زندگی شغلی هر دو طرف هم انعکاس پیدا کند. ممکن است مرد مورد نظر شما در کار خود موفق و رضایتمند باشد، در حالی که شما در انتخاب میز شغلی خود سر در گم مانده باشید.معمولاً جاکوب، طرف دهنده (دیگرآزار) و آنا، طرف گیرنده (خودآزار) بود، تا آن‌که آن دو موقعیت خود را جابه‌جا کردند. نوع روابط آن‌ها که هر دو درویشان در اوایل سنین چهل سالگی خود قرار داشتند و پانزده سال از ازدواجشان می‌گذشت، کاملاً قابل پیش‌بینی بود، آنا آرام، صبور، سهل‌گیر و خوش‌اخلاق بود. او صرف نظر از آن که جاکوب چه می‌گفت یا چه رفتاری می‌کرد، با انتقادهای او با تسامح و گذشت روبرو می‌شد و سعی می‌کرد با خوش‌رویی، افسردگی را از وجود جاکوب بزداید. جاکوب تقریباً هیچ‌گاه به این خاطر از آنا تشکر نمی‌کرد و احساس می‌کرد که این حق اوست که از حمایت آنا از خود برخوردار باشد. او در ابتدا به کار معماری مشغول بود و از شغل خود لذت می‌برد. اما چند سال بعد همین کار، برایش برای او تکراری شد؛ به گونه‌ای که در عین حال که نمی‌توانست خود را از آن رها سازد، دیگر از آن لذت نمی‌برد. در طی همین سال ها، آنا به شغل پرستاری اشتغال داشت که درآمد چندانی هم نداشت. اگرچه آنا هر روز به انبوه شکایت‌های شغلی جاکوب گوش می‌داد، اما او علاقه‌ی خاصی به شنیدن مسایل شغلی آنا نداشت.چهار سال پیش آنا در دوره مراقبت‌های پیشرفته شرکت کرد و از آن پس به عنوان مسؤول درمانگاه به کار پرداخت که همان کاری بود که آن را د‌وست می‌داشت. طی این چند سال، علاقه او به جاکوب تغییر کرد. دیگر حوصله شنیدن شکایت‌های او را نداشت و از رفتار اجتناب جویانه و خشک او با خود، به خشم می‌آمد. به جاکوب گفت که تمایلی ندار‌د که به مشکلات او گوش بدهد و دو سال پیش به او اقرار کرد که دیگر او را مثل قبل دوست ندارد و احتمال دار‌د که ا‌ز او جدا شود. اما چنین نکرد. حال که به گفته خود، نقش زنی «غرغرو» را ایفا می‌کند جاکوب به راستی تغییر کرده است. او دیگر معمولاَ به زبان می‌آورد که چقدر او را د‌وست دارد! این‌که او زنی فوق‌العاده است و کمابیش به احساسات او توجه نشان می‌دهد. آنا از این ناراحت است که همسرش، زمانی مهربانی با او را آغاز کرده است که او دیگر علاقه‌ی سابق را به وی ندارد؛ زیرا احساسات گذشته‌اش نسبت به او تغییر کرده است.اگرچه شاید چنین به نظر برسد که عامل اختلاف در این‌جا «ناهماهنگی زمانی» است، اما در زندگی مشترک آنا و جاکوب، به واقع هیچ نوع هم زمانی وجود ندارد. گویی قرارداد ناگفته‌ای که بر این ازدواج سایه افکنده، مستلزم آن است که یکی از دو طرف همواره از خود مایه بگذارد و ببخشد، و دیگری همواره بستاند. البته هیچ یک ا‌ز آن دو هشیارانه از چنین توافقی آگاهی ندارد، اما در عین حال به آن عمل می‌کند و در نتیجه حالت سادومازوخیسم (خودآزاری – دیگرآزاری) میان آن دو برقرار می‌ماند. در چند سال اول ازدواج، جاکوب عشق و حمایت خود را از آنا دریغ می‌داشت و آنا طرفی بود که بدون آن‌که توقعی داشته باشد همواره ایثار می‌کرد. اما در این چند سال اخیر، موقعیت آن دو جابه‌جا شده است؛ حال آنا عشق و محبت خود را از جاکوب دریغ می‌دارد در حالی که او در این رابطه در نقش فرد خوش‌رو عمل می‌کند. در صورتی که در ارتباط میان شما و مرد مورد نظرتان شما در نقش ایثارگر خستگی‌ناپذیر قرار دارید و او عشق خود را ابراز نمی‌کند، می‌توانید همین‌ که از علل روانی زیربنایی این حالت آگاهی پیدا کردید، این الگو را تغییر دهید.نخستین این علت‌ها، به آموزش خانوادگی مربوط می‌شود. هر گاه افراد به صورتی بزرگ شوند که نشانی از ابراز تحسین، عشق، و قدرشناسی مشاهده نکرده باشند، به سختی می‌توانند این حالت‌ها را در بزرگسالی خود، ظاهر سازند. پدر و مادرها علت ابراز محبت خود را به گونه‌هایی برای فرزندانشان توضیح می‌دهند که دیگر به صورت کلیشه درآمده‌اند: «اگر خیلی از تو تعریف کنم، کله‌ات پر از باد می‌شود»، «او که هیچ کاری را درست انجام نمی‌دهد»، «با این کار، مثل بچه کوچولوها دل نازک بار می‌آید.» و ... تمامی این توضیحات برای کودکان منطقی و غیرقابل تردید به نظر می‌رسند. پدر جاکوب، زمانی که او شش ساله بود آن‌ها را ترک کرد. و او که با پدری طرد کننده و مادری سخت‌گیر و همواره خسته روبرو بود، هیچ الگویی از ابراز علاقه در برابر خود نداشت. او مشاهده کرده بود که هر گاه ساکت و عبوس بود، رفتار مادرش با او ملایم‌تر می‌شد؛ به همین دلیل طبیعتاً انتظار داشت که همسرش نیز به همان‌‌گونه با این نوع رفتا‌ر او برخورد کند. و آنا هم به دلیل پیشینه خانوادگی خود، به این کار تمایل نشان می‌داد. پدر ا‌و از آن قبیل مردانی بود که فکر می‌کرد اگر فرزندانش را تنبیه بدنی نکند، آن‌ها فاقد تربیت درست به بار می‌آیند، و مادرش هم همانند فرزندان خانواده هم ا‌ز او می‌ترسید و هم به او وابسته بود. او با همسرش نه به منزله شوهر که همانند پادشاه رفتار می‌کرد. اگرچه والدین او به وجود آنا افتخار می‌کردند و هر یک در عمل و کلام به او محبت می‌ورزیدند، اما او همان الگوی حاکم بر روابط پدر و مادر‌ش را به خانه همسر آورده بود. یعنی زوجی که یکی از آن دو سلطه‌جو پرخاشگر و ممسک بود و طرف دیگر، همسری مطیع، مهربان، و کم‌توقع بود. حال روشن است که چرا در بررسی چنین وضعیت‌هایی هم نحوه‌ی برخورد والدین با فرزندان و هم شیوه‌ی برخورد آن دو با یکدیگر اهمیت دارد.



خرید و دانلود تحقیق درمورد روانشناسی مرد و زن


تحقیق درمورد روانشناسی ورزش 230 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 259

 

روانشناسی ورزش

مقدمه:

روان‎شناسی ورزشی شاخه‎ای از علم ورزش است که در جستجوی فراهم نمودن پاسخ به سؤالات مختلف در زمینه‎های رفتار انسانی در حیطه ورزش است. از آنجایی که روان‎شناسی به مطالعه رفتار می‎پردازد، بالطبع موضوع روان‎شناسی ورزشی نیز مطالعه حرکات و فعالیت‎های ورزشی در تمام ابعاد از فعالیت حرکتی یک کودک دبستانی تا مسابقات جهانی و المپیک می‎باشد.

اگر چه اهمیّت مسائل روانی در ورزش از چندین سال پیش شناخته شده است با این حال روان‎شناسی ورزشی هنوز دانشی بسیار جوان می‎باشد و در خلال دهه‎های اخیر علاقه و توجه به «روان‎شناسی ورزشی شناختی» افزایش چشم‎گیری یافته است. ابتدا تمام تلاش‎ها در این حیطه معطوف به مردان قهرمان بود اما در سال‎های اخیر این روند متحول شده است و روان‎شناسی ورزشی قهرمانان زن و مرد حرفه‎ای و برجسته افراد شرکت کننده در فعالیت‎های غیر حرفه‏ای را نیز مورد توجه قرار می‎دهد. به عبارتی هدف روان‎شناسی ورزشی کمک به ورزشکاران در تمام رده‎های سنی از نوجوانان تا بزرگسالان است.

امروزه متخصصان فیزیولوژی ورزش از دانش روان‎شناسی ورزشی برای کمک به شرکت‎کنندگان در برنامه‎های باز پروری قلبی استفاده می‎کنند تا آنها بر ترس خود نسبت به از سرگیری و شروع تمرین غلبه کنند. معلمان همچنین با استفاده از دانش روانشناختی ورزشی شیوه توجه به تأثیرات محیطی را که باعث بهبود اجرا می‎شوند، به متعلمان خود می‎آموزانند. دست اندر کاران تیمهای جوانان برای اطمینان از کسب تجارب مثبت از سوی ورزشکاران جوان، از روان‎شناسی ورزشی بهره می‎گیرند. و نهایتاً مربیان در تمام سطوح از تکنیکهای روان‎شناسی ورزشی همچون کنترل هیجان، تصویر سازی ذهنی، هدف گزینی و انگیزش کمک می‎گیرند تا ورزشکاران را در تکامل بخشیدن اجراهایشان یاری دهند. اکنون با پیشرفت علم روان‎شناسی ورزشی، بحث مهارت‎های روانی در اجرای عملکردهای ورزشی از اهمییت بسزایی برخوردار شده است و در حالی که قبلاً به اهمیت آماده سازی جسمانی تأکید می‎شد امروزه قهرمانان هرچه بیشتر بر آماده سازی روانی توجه و تأکید می‎کنند. تجارب کسب شده آنان حاکی از آنست که وقتی در میدانهای بزرگ با قهرمانانی همتراز به لحاظ جسمی‎به رقابت می‎پردازند، سرانجام آمادگی روانی پیروزی را به نفع یکی از طرفین رقم خواهد زد.

مربیان برتر نیز به جنبه‎های آماده سازی روانی ورزشکاران و ضرورت تدارک آن در طول تمرینات واقفند. و بخشی از برنامه آماده‎گی را به آماده سازی روانی اختصاص می‎دهند. با وجود این، آماده سازی روانی تا حدود زیادی مورد غفلت قرار گرفته است که به نظر می‎رسد عمده‎ترین علت این غفلت فقدان آگاهی مربیان در چگونگی آماده سازی روانی ورزشکاران می‎باشد. صاحبنظران ورزش چنین می‎پندارند که ورزش می‎تواند به بازیکنان جوان قدرت اراده‎گری، اعتماد به نفس، نحوه سلوک، برقراری ارتباط با دیگران و تجربه رسیدن به هدفهای مشکل را بیاموزد ولی امروزه می‎دانیم که این قابلیتها به طور خود بخودی به حداکثر نرسیده و رشد نمی‎یابند مگر اینکه ورزشکار تحت آموزش و تمرین مهارت‎های روانی1 قرار گیرد.

اکنون مهارت‎های روانی در همان نقطه‎ای قرار دارند که پنجاه سال پیش مهارت‎های جسمانی قرار داشتند مربیان باید به این اعتقاد دست یابند که مهارت‎های روانی هم چون مهارت‎های جسمانی قابل کسب‎اند و باید به طور اصولی و علمی آموزش داده شوند.

روانشناسی ورزشی:

پیدایش علم روانشناسی ورزشی به قرن بیستم باز می گردد اما اولین مطالعات در این زمینه در سال‎های آخر قرن نوزدهم انجام شد. در واقع به صراحت نمی توان بیان کرد که روانشناسی ورزشی دقیقاً در چه زمانی بصورت علم مطرح شد, به همین جهت برخی ادعا می‎کنند علم روانشناسی ورزشی همچون نوزادی است که به تازگی متولد شده است. بطور کلی در ابتدا مطالعه رفتار ورزشی در جهت تشریح اصول و موضوعات روانشناسی عمومی بود و جهت‎گیری مشخصی بعنوان روانشناسی ورزشی دیده نمی شد. دکتر نورمن تریپلت روانشناس دانشگاه ایندیانا, در اوایل سالهای 1897, در مجله‎ آمریکایی روانشناسی مطلبی را منتشر کرد که به گونه‎ای مستقیم به روانشناسی ورزشی ارتباط داشت. تریپلت پدیده‎ای را بررسی کرد که اکنون «‎سهولت اجتماعی» می‎نامیم, و آن اثر مساعد مشاهده کنندگان برعملکرد شخص است. او پی برد دوچرخه‎سوارانی که گروهی فعالیت می‎کنند نسبت به زمانی که فردی دوچرخه‎سواری می‎کنند, نیز سریع‎تر حرکت می کنند. دکتر ای. دبلیو. اسکریپچر روانشناس دانشگاه ییل از مطالعه خود چنین نتیجه گرفت که شرکت در ورزش به دارا شدن ویژگی‎های شخصیتی مطلوب می‎انجامد (مارک، اچ انشل،1380).



خرید و دانلود تحقیق درمورد روانشناسی ورزش 230 ص