فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
مدلسازی واکنش کاتالیستی اکسایش متانول به فرمالدیید در یک راکتور بستر سیال
چکیده
تولید فرمالدیید که یکی از ترکیبهای پرارزش و پرمصرف است به طور معمول از اکسایش کاتالیستی متانول در راکتورهای بستر ثابت به دست میآید. در این تحقیق فرایند ذکر شده در راکتور بستر سیال مورد مطالعه قرار گرفته است. بدین منظور یک راکتور بستر سیال به قطر 22 میلیمتر و طول 50 سانتیمتر از جنس فولاد زنگنزن که قابلیت کنترل دما و شدت جریان مواد را داراست ساخته شده است. اثر پارامترهای متفاوت عملیاتی بر عملکرد راکتور بالا مطالعه شده است. نتیجهها با سه مدل سه فازی تطبیق داده شده و میزان دقت مدلها در پیشبینی رفتار راکتور مشخص شده است. نتیجهها نشان میدهد که تحت شرایط مناسب میزان تبدیل متانول به فرمالدیید تا 89 درصد افزایش مییابد و با بالا رفتن سرعت گاز در بستر سیال این میزان کاهش مییابد که دلیل آن کاهش زمان اقامت و در نتیجه کاهش تماس متانول با فرمالدیید است. بررسی مدلها نشان میدهد که بیشترین انحراف مربوط به مدل Shiau _ Lin با 23 درصد خطا و بیشترین تطابق مربوط به مدل El_Rafai و El_Halwagi با 10 درصد خطا میباشد. بنابراین در این واکنش جریانهای برگشتی به دلیل کوچک بودن قطر راکتور در مقایسه با طول آن از اهمیت کمتری برخوردار است.
مقدمه
بسترهای سیال از جمله دستگاههای مهم عملیاتی در فرایندهای شیمیایی هستند که درآنها محدودیتهایی از قبیل انتقال حرارت یا نفوذ وجود دارد. از جمله مزایای راکتورهای بستر سیال نسبت به راکتورهای بستر ثابت کنترل دمای بهتر، عدم وجود نقطههای داغ در بستر، توزیع یکنواخت کاتالیست در بستر و عمر طولانی کاتالیست است. بنابراین انجام فرایندها در بستر سیال میتواند حایز اهمیت باشد. یکی از موارد مهم در بسترهای سیال مدلسازی آنهاست. مدلسازی راکتورهای بستر سیال ابتدا با نظریه محیط دوفازی آغاز شد. در بین مدلهای اولیه دوفازی میتوان از مدل Davidsoin_Harrison نام برد.
در این مدل فاز چگال (امولسیون) و فاز حبابهای گاز دو فاز مدل را تشکیل میدهند و افزون بر این فرض شده است که فاز امولسیون در حداقل سرعت سیالیت باقی میماند و نیز قطر حباب در طول بستر ثابت بوده و واکنش در فاز امولسیون اتفاق میافتد و انتقال جرم بین دو فاز صورت میگیرد. این مدل بر مبنای اصول هیدرودینامیک بنا شده است ولی جریانهای برگشتی در فاز امولسیون را درنظر نمیگیرد. Fryer مدل جریان برگشتی غیر همسو را که بر مبنای مدل بستر حبابی بود ارایه کرد و سرعت جریان برگشتی جامد را برابر با حداقل سرعت سیالیت در نظر گرفت.
مدل سه فازی Kunii و Levenspiel بر اساس اصول هیدرودینامیک بنا شده و بستر از سه ناحیه حباب، ابر و امولسیون تشکیل شده به طوری که دنباله به عنوان بخشی از فاز ابر در نظر گرفته میشود. حباب صعود کننده از مدل Davidsoin پیروی میکند و فاز امولسیون در شرایط حداقل سیالیت باقی میماند که در آن پارامتر اصلی قطر حباب است که در بستر توزیع میشود و یک قطر موثر در طول بستر در نظر گرفته میشود. واکنش درجه اول و جریان در فاز حباب، پلاگ در نظر گرفته میشود. تبادل جرم بین فازهای حباب _ ابر و ابر_ امولسیون صورت میگیرد.
بخش تجربی
مواد شیمیایی
متانول، هپتامولیبیدات آمونیوم، آهن نیترات، بیسموت نیترات از شرکت MERCK و از نوع آزمایشگاهی تهیه و در تمام فرایند از آب مقطر استفاده شد.
تجهیزات و دستگاهها
برای ساخت کاتالیست از همزن آزمایشگاهی با دور قابل تنظیم 50 تا rmp1500 ساخت شرکت طبآزما و برای تنظیم شرایط واکنش ساخت کاتالیست از حمام با دمای ثابت مجهز به ترموستات و Ph متر دیجیتال استفاده شد. راکتور مورد استفاده به قطر داخلی 22 میلیمتر و ارتفاع 50 سانتیمتر دارای 5 قسمت مجزا و مجهز به ترموکوپل نوع K برای اندازهگیری پروفایل دمایی در طول بستر است. جنس راکتور و تجهیزات آن از جنس فولاد زنگنزن L 316 AISI است. برای گرم کردن هوا از دو کوره سری با توان W 1500 برای هر کدام و برای تبخیر متانول از یک کوره به توان KW 1 به صورت مجزا استفاده شد. سیستم کنترل از نوع PID و حسگر دما از نوع K میباشد. شماتیک سیستم مورد استفاده در شکل 1 آمده است. نتیجهها با استفاده از SHIMATZU GC 17A تجزیه شد.
شکل ص 61
شکل 1 _ نمای کلی راکتور بستر سیال مورد استفاده
روش آزمایش
برای انجام آزمایش 2 تا 3 گرم کاتالیست را در راکتور قرار داده و سیستم با گاز نیتروژن به مدت 2 ساعت تمیز شد تا شرایط دمایی در سیستم برقرار شود. سپس به آهستگی جریان هوا روی سیستم باز شده و جریان نیتروژن قطع شد سپس به آهستگی جریان متانول ورودی به کوره تبخیر برقرار شد تا میزان متانول به حد مطلوب و مشخص برسد. پس از گذشت 10 دقیقه نمونهگیری و تجزیه خروجی از کندانسور انجام و این عمل در فاصلههای زمانی معین تکرار شد تا خروجی راکتور به شرایط پایدار برسد.
شرایط عملیاتی جریان سیال حبابی
در راکتورهای بستر سیال حرکت رو به بالای حبابهای گاز سبب اختلاط در فاز امولسیون و ایجاد شرایط همگن در راکتور میشود. بنابراین برای برقراری این نظام جریان در راکتور بایستی پارامترهای عملیاتی سیستم تنظیم شود.
از جمله این پارامترها میتوان به سرعت گاز ورودی اشاره کرد. این سرعت تابعی از اندازه و چگالی ذرهها و نیز چگالی گاز سیالکننده و برخی پارامترهای فیزیکی دیگر میباشد. در تحقیقات حاضر اندازه ذرههای کاتالیست بین 147 تا 417 میکرومتر و حداقل سرعت سیالسازی بین 98 تا 333 سانتیمتر بر ثانیه است. لذا با توجه به شرایط عملیاتی ذکر شده همواره نظام جریان سیال حبابی برقرار بوده است.
نتیجهگیری نهایی
اکسایش جزیی کاتالیستی متانول به فرمالدیید به طور عمومی در راکتورهای بستر ثابت انجام میشود اما عدم کنترل موثر دما در راکتور و نیز محدودیت اندازه ذرهها، مشکلهای افت فشار یا مقاومتهای نفوذی را در پی دارد. همچنین نتیجههای به دست آمده در مطالعه حاضر نشان میدهد که واکنشهایی مانند تبدیل متانول به فرمالدیید به سادگی و با بازده بالا در راکتورهای بستر سیال قابل اجراست. نتیجههای بررسی حاضر حاکی از آن است که راکتورهای بستر سیال محتوی ذرههای ریز کاتالیست اکسید آهن _ اکسید مولیبیدن، به علت ایجاد تبدیل بالای متانول، سطح تماس مطلوب، گزینشپذیری مناسب و ساییدگی اندک ذرهها، بهترین شرایط عملیاتی را برای اکسایش متانول به فرمالدیید فراهم میآورد. بسترهای سیال دارای بازده پایینتری نسبت به بسترهای ثابت هستند اما مزایای فراوان این بسترها آنها را عنوان انتخابی برجسته و ممتاز نسبت به بسترهای ثابت درآورده است. مناسبترین مدل برای تطبیق دادههای تجربی در این مطالعه EL_Rafai و El_ Halwagi است. نتیجههای به دست آمده از این سیستم نشان میدهد که تحت شرایط مناسب میزان تبدیل متانول به فرمالدیید در محدوده مورد بحث تا 89 درصد افزایش مییابد. نتیجهها نشان میدهد که بالا رفتن سرعت گاز در بستر سیال باعث کاهش میزان تبدیل میشود و این مساله به دلیل کاهش زمان اقامت و در نتیجه کاهش تماس متانول با فرمالدیید است. نتیجههای بررسی مدلها نشان میدهد که بیشترین انحراف مربوط به مدل Shiau و El_Halwagi، بیشترین تطابق با دادهها را با 10 درصد خطا دارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در واکنش تبدیل متانول به فرمالدیید جریانهای برگشتی اهمیت کمتری دارند و این موضوع منطقی است زیرا قطر راکتور در مقایسه با طول آن کوچک است و این مساله بیانگر عدم وجود جریانهای برگشتی است.
بهینهسازی پویای راکتور شکست حرارتی اتیلن دی کلرید
چکیده
در تحقیق حاضر بررسی مختصری روی روشهای متفاوت بهینهسازی دینامیکی صورت گرفته است. در ادامه بهینهسازی دینامیکی راکتور شکست حرارتی اتیلن دی کلرید برای تولید وینیل کلرید (مونو پلیمر PVC ) مورد بررسی قرار گرفته است. راکتور حاضر یک راکتور جریان قالبی است. در این مساله به جای استفاده از توابع هدف وابسته به زمان از تابع وابسته به طول راکتور استفاده شده است. تابع هدف در اینجا در بیشینهسازی میزان تولید VCM در انتهای راکتور است. قیدهای موجود نیز معادلههای دیفرانسیل حالت سیستم است. در نهایت با بررسی های صورت گرفته از روش پونتریاگین برای حل مساله بهره گرفته شده است. برای این کار در محیط برنامهنویس دلفی کدنویسی صورت گرفته است و پس از اجرای برنامه، پروفیل دمای بهینه راکتور و همچنین پروفیلهای بهینه متغیرهای دیگر به عنوان نتیجههای آن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
مدلسازی واکنش کاتالیستی اکسایش متانول به فرمالدیید در یک راکتور بستر سیال
چکیده
تولید فرمالدیید که یکی از ترکیبهای پرارزش و پرمصرف است به طور معمول از اکسایش کاتالیستی متانول در راکتورهای بستر ثابت به دست میآید. در این تحقیق فرایند ذکر شده در راکتور بستر سیال مورد مطالعه قرار گرفته است. بدین منظور یک راکتور بستر سیال به قطر 22 میلیمتر و طول 50 سانتیمتر از جنس فولاد زنگنزن که قابلیت کنترل دما و شدت جریان مواد را داراست ساخته شده است. اثر پارامترهای متفاوت عملیاتی بر عملکرد راکتور بالا مطالعه شده است. نتیجهها با سه مدل سه فازی تطبیق داده شده و میزان دقت مدلها در پیشبینی رفتار راکتور مشخص شده است. نتیجهها نشان میدهد که تحت شرایط مناسب میزان تبدیل متانول به فرمالدیید تا 89 درصد افزایش مییابد و با بالا رفتن سرعت گاز در بستر سیال این میزان کاهش مییابد که دلیل آن کاهش زمان اقامت و در نتیجه کاهش تماس متانول با فرمالدیید است. بررسی مدلها نشان میدهد که بیشترین انحراف مربوط به مدل Shiau _ Lin با 23 درصد خطا و بیشترین تطابق مربوط به مدل El_Rafai و El_Halwagi با 10 درصد خطا میباشد. بنابراین در این واکنش جریانهای برگشتی به دلیل کوچک بودن قطر راکتور در مقایسه با طول آن از اهمیت کمتری برخوردار است.
مقدمه
بسترهای سیال از جمله دستگاههای مهم عملیاتی در فرایندهای شیمیایی هستند که درآنها محدودیتهایی از قبیل انتقال حرارت یا نفوذ وجود دارد. از جمله مزایای راکتورهای بستر سیال نسبت به راکتورهای بستر ثابت کنترل دمای بهتر، عدم وجود نقطههای داغ در بستر، توزیع یکنواخت کاتالیست در بستر و عمر طولانی کاتالیست است. بنابراین انجام فرایندها در بستر سیال میتواند حایز اهمیت باشد. یکی از موارد مهم در بسترهای سیال مدلسازی آنهاست. مدلسازی راکتورهای بستر سیال ابتدا با نظریه محیط دوفازی آغاز شد. در بین مدلهای اولیه دوفازی میتوان از مدل Davidsoin_Harrison نام برد.
در این مدل فاز چگال (امولسیون) و فاز حبابهای گاز دو فاز مدل را تشکیل میدهند و افزون بر این فرض شده است که فاز امولسیون در حداقل سرعت سیالیت باقی میماند و نیز قطر حباب در طول بستر ثابت بوده و واکنش در فاز امولسیون اتفاق میافتد و انتقال جرم بین دو فاز صورت میگیرد. این مدل بر مبنای اصول هیدرودینامیک بنا شده است ولی جریانهای برگشتی در فاز امولسیون را درنظر نمیگیرد. Fryer مدل جریان برگشتی غیر همسو را که بر مبنای مدل بستر حبابی بود ارایه کرد و سرعت جریان برگشتی جامد را برابر با حداقل سرعت سیالیت در نظر گرفت.
مدل سه فازی Kunii و Levenspiel بر اساس اصول هیدرودینامیک بنا شده و بستر از سه ناحیه حباب، ابر و امولسیون تشکیل شده به طوری که دنباله به عنوان بخشی از فاز ابر در نظر گرفته میشود. حباب صعود کننده از مدل Davidsoin پیروی میکند و فاز امولسیون در شرایط حداقل سیالیت باقی میماند که در آن پارامتر اصلی قطر حباب است که در بستر توزیع میشود و یک قطر موثر در طول بستر در نظر گرفته میشود. واکنش درجه اول و جریان در فاز حباب، پلاگ در نظر گرفته میشود. تبادل جرم بین فازهای حباب _ ابر و ابر_ امولسیون صورت میگیرد.
بخش تجربی
مواد شیمیایی
متانول، هپتامولیبیدات آمونیوم، آهن نیترات، بیسموت نیترات از شرکت MERCK و از نوع آزمایشگاهی تهیه و در تمام فرایند از آب مقطر استفاده شد.
تجهیزات و دستگاهها
برای ساخت کاتالیست از همزن آزمایشگاهی با دور قابل تنظیم 50 تا rmp1500 ساخت شرکت طبآزما و برای تنظیم شرایط واکنش ساخت کاتالیست از حمام با دمای ثابت مجهز به ترموستات و Ph متر دیجیتال استفاده شد. راکتور مورد استفاده به قطر داخلی 22 میلیمتر و ارتفاع 50 سانتیمتر دارای 5 قسمت مجزا و مجهز به ترموکوپل نوع K برای اندازهگیری پروفایل دمایی در طول بستر است. جنس راکتور و تجهیزات آن از جنس فولاد زنگنزن L 316 AISI است. برای گرم کردن هوا از دو کوره سری با توان W 1500 برای هر کدام و برای تبخیر متانول از یک کوره به توان KW 1 به صورت مجزا استفاده شد. سیستم کنترل از نوع PID و حسگر دما از نوع K میباشد. شماتیک سیستم مورد استفاده در شکل 1 آمده است. نتیجهها با استفاده از SHIMATZU GC 17A تجزیه شد.
شکل ص 61
شکل 1 _ نمای کلی راکتور بستر سیال مورد استفاده
روش آزمایش
برای انجام آزمایش 2 تا 3 گرم کاتالیست را در راکتور قرار داده و سیستم با گاز نیتروژن به مدت 2 ساعت تمیز شد تا شرایط دمایی در سیستم برقرار شود. سپس به آهستگی جریان هوا روی سیستم باز شده و جریان نیتروژن قطع شد سپس به آهستگی جریان متانول ورودی به کوره تبخیر برقرار شد تا میزان متانول به حد مطلوب و مشخص برسد. پس از گذشت 10 دقیقه نمونهگیری و تجزیه خروجی از کندانسور انجام و این عمل در فاصلههای زمانی معین تکرار شد تا خروجی راکتور به شرایط پایدار برسد.
شرایط عملیاتی جریان سیال حبابی
در راکتورهای بستر سیال حرکت رو به بالای حبابهای گاز سبب اختلاط در فاز امولسیون و ایجاد شرایط همگن در راکتور میشود. بنابراین برای برقراری این نظام جریان در راکتور بایستی پارامترهای عملیاتی سیستم تنظیم شود.
از جمله این پارامترها میتوان به سرعت گاز ورودی اشاره کرد. این سرعت تابعی از اندازه و چگالی ذرهها و نیز چگالی گاز سیالکننده و برخی پارامترهای فیزیکی دیگر میباشد. در تحقیقات حاضر اندازه ذرههای کاتالیست بین 147 تا 417 میکرومتر و حداقل سرعت سیالسازی بین 98 تا 333 سانتیمتر بر ثانیه است. لذا با توجه به شرایط عملیاتی ذکر شده همواره نظام جریان سیال حبابی برقرار بوده است.
نتیجهگیری نهایی
اکسایش جزیی کاتالیستی متانول به فرمالدیید به طور عمومی در راکتورهای بستر ثابت انجام میشود اما عدم کنترل موثر دما در راکتور و نیز محدودیت اندازه ذرهها، مشکلهای افت فشار یا مقاومتهای نفوذی را در پی دارد. همچنین نتیجههای به دست آمده در مطالعه حاضر نشان میدهد که واکنشهایی مانند تبدیل متانول به فرمالدیید به سادگی و با بازده بالا در راکتورهای بستر سیال قابل اجراست. نتیجههای بررسی حاضر حاکی از آن است که راکتورهای بستر سیال محتوی ذرههای ریز کاتالیست اکسید آهن _ اکسید مولیبیدن، به علت ایجاد تبدیل بالای متانول، سطح تماس مطلوب، گزینشپذیری مناسب و ساییدگی اندک ذرهها، بهترین شرایط عملیاتی را برای اکسایش متانول به فرمالدیید فراهم میآورد. بسترهای سیال دارای بازده پایینتری نسبت به بسترهای ثابت هستند اما مزایای فراوان این بسترها آنها را عنوان انتخابی برجسته و ممتاز نسبت به بسترهای ثابت درآورده است. مناسبترین مدل برای تطبیق دادههای تجربی در این مطالعه EL_Rafai و El_ Halwagi است. نتیجههای به دست آمده از این سیستم نشان میدهد که تحت شرایط مناسب میزان تبدیل متانول به فرمالدیید در محدوده مورد بحث تا 89 درصد افزایش مییابد. نتیجهها نشان میدهد که بالا رفتن سرعت گاز در بستر سیال باعث کاهش میزان تبدیل میشود و این مساله به دلیل کاهش زمان اقامت و در نتیجه کاهش تماس متانول با فرمالدیید است. نتیجههای بررسی مدلها نشان میدهد که بیشترین انحراف مربوط به مدل Shiau و El_Halwagi، بیشترین تطابق با دادهها را با 10 درصد خطا دارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در واکنش تبدیل متانول به فرمالدیید جریانهای برگشتی اهمیت کمتری دارند و این موضوع منطقی است زیرا قطر راکتور در مقایسه با طول آن کوچک است و این مساله بیانگر عدم وجود جریانهای برگشتی است.
بهینهسازی پویای راکتور شکست حرارتی اتیلن دی کلرید
چکیده
در تحقیق حاضر بررسی مختصری روی روشهای متفاوت بهینهسازی دینامیکی صورت گرفته است. در ادامه بهینهسازی دینامیکی راکتور شکست حرارتی اتیلن دی کلرید برای تولید وینیل کلرید (مونو پلیمر PVC ) مورد بررسی قرار گرفته است. راکتور حاضر یک راکتور جریان قالبی است. در این مساله به جای استفاده از توابع هدف وابسته به زمان از تابع وابسته به طول راکتور استفاده شده است. تابع هدف در اینجا در بیشینهسازی میزان تولید VCM در انتهای راکتور است. قیدهای موجود نیز معادلههای دیفرانسیل حالت سیستم است. در نهایت با بررسی های صورت گرفته از روش پونتریاگین برای حل مساله بهره گرفته شده است. برای این کار در محیط برنامهنویس دلفی کدنویسی صورت گرفته است و پس از اجرای برنامه، پروفیل دمای بهینه راکتور و همچنین پروفیلهای بهینه متغیرهای دیگر به عنوان نتیجههای آن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
مدلسازی واکنش کاتالیستی اکسایش متانول به فرمالدیید در یک راکتور بستر سیال
چکیده
تولید فرمالدیید که یکی از ترکیبهای پرارزش و پرمصرف است به طور معمول از اکسایش کاتالیستی متانول در راکتورهای بستر ثابت به دست میآید. در این تحقیق فرایند ذکر شده در راکتور بستر سیال مورد مطالعه قرار گرفته است. بدین منظور یک راکتور بستر سیال به قطر 22 میلیمتر و طول 50 سانتیمتر از جنس فولاد زنگنزن که قابلیت کنترل دما و شدت جریان مواد را داراست ساخته شده است. اثر پارامترهای متفاوت عملیاتی بر عملکرد راکتور بالا مطالعه شده است. نتیجهها با سه مدل سه فازی تطبیق داده شده و میزان دقت مدلها در پیشبینی رفتار راکتور مشخص شده است. نتیجهها نشان میدهد که تحت شرایط مناسب میزان تبدیل متانول به فرمالدیید تا 89 درصد افزایش مییابد و با بالا رفتن سرعت گاز در بستر سیال این میزان کاهش مییابد که دلیل آن کاهش زمان اقامت و در نتیجه کاهش تماس متانول با فرمالدیید است. بررسی مدلها نشان میدهد که بیشترین انحراف مربوط به مدل Shiau _ Lin با 23 درصد خطا و بیشترین تطابق مربوط به مدل El_Rafai و El_Halwagi با 10 درصد خطا میباشد. بنابراین در این واکنش جریانهای برگشتی به دلیل کوچک بودن قطر راکتور در مقایسه با طول آن از اهمیت کمتری برخوردار است.
مقدمه
بسترهای سیال از جمله دستگاههای مهم عملیاتی در فرایندهای شیمیایی هستند که درآنها محدودیتهایی از قبیل انتقال حرارت یا نفوذ وجود دارد. از جمله مزایای راکتورهای بستر سیال نسبت به راکتورهای بستر ثابت کنترل دمای بهتر، عدم وجود نقطههای داغ در بستر، توزیع یکنواخت کاتالیست در بستر و عمر طولانی کاتالیست است. بنابراین انجام فرایندها در بستر سیال میتواند حایز اهمیت باشد. یکی از موارد مهم در بسترهای سیال مدلسازی آنهاست. مدلسازی راکتورهای بستر سیال ابتدا با نظریه محیط دوفازی آغاز شد. در بین مدلهای اولیه دوفازی میتوان از مدل Davidsoin_Harrison نام برد.
در این مدل فاز چگال (امولسیون) و فاز حبابهای گاز دو فاز مدل را تشکیل میدهند و افزون بر این فرض شده است که فاز امولسیون در حداقل سرعت سیالیت باقی میماند و نیز قطر حباب در طول بستر ثابت بوده و واکنش در فاز امولسیون اتفاق میافتد و انتقال جرم بین دو فاز صورت میگیرد. این مدل بر مبنای اصول هیدرودینامیک بنا شده است ولی جریانهای برگشتی در فاز امولسیون را درنظر نمیگیرد. Fryer مدل جریان برگشتی غیر همسو را که بر مبنای مدل بستر حبابی بود ارایه کرد و سرعت جریان برگشتی جامد را برابر با حداقل سرعت سیالیت در نظر گرفت.
مدل سه فازی Kunii و Levenspiel بر اساس اصول هیدرودینامیک بنا شده و بستر از سه ناحیه حباب، ابر و امولسیون تشکیل شده به طوری که دنباله به عنوان بخشی از فاز ابر در نظر گرفته میشود. حباب صعود کننده از مدل Davidsoin پیروی میکند و فاز امولسیون در شرایط حداقل سیالیت باقی میماند که در آن پارامتر اصلی قطر حباب است که در بستر توزیع میشود و یک قطر موثر در طول بستر در نظر گرفته میشود. واکنش درجه اول و جریان در فاز حباب، پلاگ در نظر گرفته میشود. تبادل جرم بین فازهای حباب _ ابر و ابر_ امولسیون صورت میگیرد.
بخش تجربی
مواد شیمیایی
متانول، هپتامولیبیدات آمونیوم، آهن نیترات، بیسموت نیترات از شرکت MERCK و از نوع آزمایشگاهی تهیه و در تمام فرایند از آب مقطر استفاده شد.
تجهیزات و دستگاهها
برای ساخت کاتالیست از همزن آزمایشگاهی با دور قابل تنظیم 50 تا rmp1500 ساخت شرکت طبآزما و برای تنظیم شرایط واکنش ساخت کاتالیست از حمام با دمای ثابت مجهز به ترموستات و Ph متر دیجیتال استفاده شد. راکتور مورد استفاده به قطر داخلی 22 میلیمتر و ارتفاع 50 سانتیمتر دارای 5 قسمت مجزا و مجهز به ترموکوپل نوع K برای اندازهگیری پروفایل دمایی در طول بستر است. جنس راکتور و تجهیزات آن از جنس فولاد زنگنزن L 316 AISI است. برای گرم کردن هوا از دو کوره سری با توان W 1500 برای هر کدام و برای تبخیر متانول از یک کوره به توان KW 1 به صورت مجزا استفاده شد. سیستم کنترل از نوع PID و حسگر دما از نوع K میباشد. شماتیک سیستم مورد استفاده در شکل 1 آمده است. نتیجهها با استفاده از SHIMATZU GC 17A تجزیه شد.
شکل ص 61
شکل 1 _ نمای کلی راکتور بستر سیال مورد استفاده
روش آزمایش
برای انجام آزمایش 2 تا 3 گرم کاتالیست را در راکتور قرار داده و سیستم با گاز نیتروژن به مدت 2 ساعت تمیز شد تا شرایط دمایی در سیستم برقرار شود. سپس به آهستگی جریان هوا روی سیستم باز شده و جریان نیتروژن قطع شد سپس به آهستگی جریان متانول ورودی به کوره تبخیر برقرار شد تا میزان متانول به حد مطلوب و مشخص برسد. پس از گذشت 10 دقیقه نمونهگیری و تجزیه خروجی از کندانسور انجام و این عمل در فاصلههای زمانی معین تکرار شد تا خروجی راکتور به شرایط پایدار برسد.
شرایط عملیاتی جریان سیال حبابی
در راکتورهای بستر سیال حرکت رو به بالای حبابهای گاز سبب اختلاط در فاز امولسیون و ایجاد شرایط همگن در راکتور میشود. بنابراین برای برقراری این نظام جریان در راکتور بایستی پارامترهای عملیاتی سیستم تنظیم شود.
از جمله این پارامترها میتوان به سرعت گاز ورودی اشاره کرد. این سرعت تابعی از اندازه و چگالی ذرهها و نیز چگالی گاز سیالکننده و برخی پارامترهای فیزیکی دیگر میباشد. در تحقیقات حاضر اندازه ذرههای کاتالیست بین 147 تا 417 میکرومتر و حداقل سرعت سیالسازی بین 98 تا 333 سانتیمتر بر ثانیه است. لذا با توجه به شرایط عملیاتی ذکر شده همواره نظام جریان سیال حبابی برقرار بوده است.
نتیجهگیری نهایی
اکسایش جزیی کاتالیستی متانول به فرمالدیید به طور عمومی در راکتورهای بستر ثابت انجام میشود اما عدم کنترل موثر دما در راکتور و نیز محدودیت اندازه ذرهها، مشکلهای افت فشار یا مقاومتهای نفوذی را در پی دارد. همچنین نتیجههای به دست آمده در مطالعه حاضر نشان میدهد که واکنشهایی مانند تبدیل متانول به فرمالدیید به سادگی و با بازده بالا در راکتورهای بستر سیال قابل اجراست. نتیجههای بررسی حاضر حاکی از آن است که راکتورهای بستر سیال محتوی ذرههای ریز کاتالیست اکسید آهن _ اکسید مولیبیدن، به علت ایجاد تبدیل بالای متانول، سطح تماس مطلوب، گزینشپذیری مناسب و ساییدگی اندک ذرهها، بهترین شرایط عملیاتی را برای اکسایش متانول به فرمالدیید فراهم میآورد. بسترهای سیال دارای بازده پایینتری نسبت به بسترهای ثابت هستند اما مزایای فراوان این بسترها آنها را عنوان انتخابی برجسته و ممتاز نسبت به بسترهای ثابت درآورده است. مناسبترین مدل برای تطبیق دادههای تجربی در این مطالعه EL_Rafai و El_ Halwagi است. نتیجههای به دست آمده از این سیستم نشان میدهد که تحت شرایط مناسب میزان تبدیل متانول به فرمالدیید در محدوده مورد بحث تا 89 درصد افزایش مییابد. نتیجهها نشان میدهد که بالا رفتن سرعت گاز در بستر سیال باعث کاهش میزان تبدیل میشود و این مساله به دلیل کاهش زمان اقامت و در نتیجه کاهش تماس متانول با فرمالدیید است. نتیجههای بررسی مدلها نشان میدهد که بیشترین انحراف مربوط به مدل Shiau و El_Halwagi، بیشترین تطابق با دادهها را با 10 درصد خطا دارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در واکنش تبدیل متانول به فرمالدیید جریانهای برگشتی اهمیت کمتری دارند و این موضوع منطقی است زیرا قطر راکتور در مقایسه با طول آن کوچک است و این مساله بیانگر عدم وجود جریانهای برگشتی است.
بهینهسازی پویای راکتور شکست حرارتی اتیلن دی کلرید
چکیده
در تحقیق حاضر بررسی مختصری روی روشهای متفاوت بهینهسازی دینامیکی صورت گرفته است. در ادامه بهینهسازی دینامیکی راکتور شکست حرارتی اتیلن دی کلرید برای تولید وینیل کلرید (مونو پلیمر PVC ) مورد بررسی قرار گرفته است. راکتور حاضر یک راکتور جریان قالبی است. در این مساله به جای استفاده از توابع هدف وابسته به زمان از تابع وابسته به طول راکتور استفاده شده است. تابع هدف در اینجا در بیشینهسازی میزان تولید VCM در انتهای راکتور است. قیدهای موجود نیز معادلههای دیفرانسیل حالت سیستم است. در نهایت با بررسی های صورت گرفته از روش پونتریاگین برای حل مساله بهره گرفته شده است. برای این کار در محیط برنامهنویس دلفی کدنویسی صورت گرفته است و پس از اجرای برنامه، پروفیل دمای بهینه راکتور و همچنین پروفیلهای بهینه متغیرهای دیگر به عنوان نتیجههای آن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
این تحقیق ، با موضوع تخمین تنش پسماند با استفاده از روش های غیر مخرب و ارتباط آن با پروسههای تولید در انواع مختلف جوشکاری بصورت Word انجام گرفته است.تحقیق برای رشته مهندسی مکانیک مناسب است و در 46 برگه می باشد. شما می توانید این تحقیق را بصورت کامل و آماده تحویل از پایین همین صفحه دانلود نمایید.
بلافاصله بعد از پرداخت و خرید ، لینک دانلود نمایش داده می شود، علاوه بر آن لینک فایل مربوطه به ایمیل شما نیز ارسال می گردد.
1- مقدمه (قسمتی از متن)
طی چند دهه گذشته تنش های پسماند در ظروف فشار دار و کاربردهای ساختمانی و خطوط انتقال گاز و نفت و در ساختارها و قطعات فلزی و ... مورد توجه قرار گرفته است. از سوی پیشرفت هایی که امروز در ارزیابی یکپارچه ساختارها و ساختمانها در ارتباط با قطعات جوش صورت پذیرفته است. خواستار اطلاعات دقیق تری دربارة حالت تنش پسماند می باشد. تنش های پسماند در اثر عدم هماهنگی در شکل طبیعی بین نواحی مختلف در یک قطعه حاصل می شود به خصوص در جوشکاری تنش های پسماند مورد توجه قرار می گیرند. تنش های پسماند می توانند بسته به علامت، اندازه و توزیع شان با توجه به تنش های اعمالی، تعیین کننده باشند.
ارزیابی تنش پسماند یک ابزار مهمی نیز برای کنترل فرآیند، کنترل کیفی، ارزیابی طراحی و آنالیز نقص می باشد. چون این تنش ها می توانند پیامدهای مهمی روی عمکلرد اجزاء و قطعات مهندسی داشته باشند و همچنین تأثیر زیادی روی خوردگی، مقاومت شکست، خزش و ... دارا میباشند. لذا کاهش و کم کردن این تنش ها مطلوب می باشد. از این رو تنش های پسماند در اتصالات جوشکاری شده عمدتاً توسط عملیات حرارتی یا توسط تنش مکانیکی کاهش می یابد.
روش های متفاوتی برای اندازه گیری یا تخمین تنش پسماند براساس اندازه گیری دقیق یا با استفاده از تکنیک های عددی وجود دارد. اندازه گیریها می توانند از نوع مخرب مانند (سوراخکاری) یا غیر مخرب مانند اشعه x، یا تفرق نوترونی و فراصوتی باشند. و تفرق نوترونی اساساً یک تکنیک برجسته برای پی بردن به تنش پسماند به صورت غیر مخرب در درون قطعات مهندسی در سه بعد و در حجم های کوچک می باشد.
در این تحقیق به تخمین تنش پسماند با استفاده از روش های غیر مخرب و ارتباط آن با پروسههای تولید در انواع مختلف جوشکاری فولاد می پردازیم.
فهرست مطالب1- مقدمه. 12- پیش بینی تنش پسماند جوشکاری در لولة فولادی 9Cr-1Mo اصلاح شده با جوشکاری لب به لب با چند پاس با توجه به اثرات انتقال فازی.. 53- فرآیند تجربی.. 64- مدل سازی المان محدود. 65- آنالیز حرارتی.. 96- انتقال فاز حالت جامد. 107- آنالیز مکانیکی.. 128- حالت های شبیه سازی شده149- مباحثه دربارة موضوع ارائه شده159-1- تأثیر تغییرات حجمی.. 159-2- تأثیر تغییر استحکام نهایی.. 189-3- مقایسه بین نتایج شبیه سازی شده و نتایج تجربی.. 1810- بهبود تنش پسماند مربوط به جوشکاری توسط کوبکاری لیزری.. 2211- اصول مربوط به کوبکاری لیزری.. 2212- بهبود تنش پسماند مربوط به محدوده های ایجاد جوش.... 2313- بهبود تنش پسماند مربوط به محدوده های تحت تأثیر حرارت اتصال جوشکاری شده2514- تست ترک خوردگی تنش (ترک خوردگی حاصل از خوردگی تنش)2615- استفاده و کاربرد برای ساختارهای راکتور هسته ای.. 2816- بررسی تنش پسماند و عملیات حرارتی پس از جوش در جوش های چندپاسه با آزمایش ها و روش المان محدود2917- تحلیل تنش پسماند. 3117-1- فرآیند تحلیل.. 3117-2- تحلیل یک اتصال جوش لب به لب... 3217-2- مکانیسم تنش زایی تنش پسماند. 3518- کاربرد در جوشکاری صفحات ضخیم.. 3518-1- اتصال جوش لعاب نوع K.. 3518-2- اتصال جوش لب به لب نوع V.. 3719- نتیجه گیری.. 39فهرست شکل هاشکل 1- جزئیات ابعادی مربوط به شیارها و محل های مربوط به پاس جوش.... 6شکل 2- محل های اندازه گیری گیج های کرنشی در امتداد جهت محوری.. 8شکل 3- خواص فیزیکی حرارتی وابسته به درجه حرارت... 8شکل 4- خواص مکانیکی حرارتی وابسته به درجه حرارت... 8شکل 5 (a) - مدل شبیه سازی و (b) 5 شبکه های المان محدود نزدیک محدودة جوش و توالیپاس هایجوش 10شکل 6- نمودار شماتیک مربوط به تغییرات حجمی به واسطة انتقال فازی.. 12شکل 7- تغییرات حجمی فلز جوش 9Cr-1Mo در حین خنک کاری.. 13شکل 8- تغییر استحکام نهایی در ضمن انتقال مارتنزیتی.. 14شکل 9- توزیع تنش مماسی مربوط به حالت A و حالت B روی سطح بیرونی.. 16شکل 10- توزیع های تنش محوری حالت A و حالت B روی سطح بیرونی.. 16شکل 11- توزیع های تنش مماسی مربوط به حالت A و حالت C روی سطح بیرونی.. 16شکل 12- توزیع های تنش محوری حالت A و حالت C روی سطح بیرونی.. 17شکل13- توزیع های تنش مماسی در جهت محوری (a)سطح بیرونی ،(b) سطح درونی.. 17شکل 14- نمودارهای مربوط به تصاویرپیش بینی شده در مقایسه با مقادیر اندازه گیری شدهای از تنش پسماند مماسی روی سطح بیرونی.. 18شکل 15- توزیع تنش محوری در جهت محوری: a))سطح بیرونی ،(b) سطح درونی (داخلی)19شکل 16- نمودارهای مربوط به مقادیر اندازه گیری شده در مقایسه با مقادیر اندازه گیری شدهای از تنش پسماند محوری روی سطح بیرونی.. 21شکل 17- اصول مربوط به کوبکاری لیزری.. 23شکل 18- کار کوبکاری لیزری.. 24شکل 19- بهبود تنش پسماند در ایجاد محدوده های ایجاد جوش 132 Inconel25شکل 20- بهبود تنش پسماند در محدوده های ایجاد جوش 182 Inconel25شکل 21- نمای بیرونی اتصال جوش.... 26شکل 22- بهبود تنش پسماند در محدوده های تحت تأثیر حرارت (304SUS)26شکل 23- بهبود تنش پسماند در نواحی تحت تأثیر حرارت(HAZ) (600 Inconel)27شکل 24- نتایج تست ترک خوردگی در اثر خوردگی تنشی (182 Inconel)28شکل 25- نتایج تست ترک خوردگی در اثر خوردگی تنشی (600 Inconel)28شکل 26- ابعاد و شبکه مربوط به جوش لب به لب... 32شکل 27- توالی جوشکاری برای جوش لب به لب... 32شکل 28- ورودی درجه حرارت برای هر بستر. 33شکل 29- توزیع تنش پسماند در جوش لب به لب (قبل از عملیات حرارتی جوش)33شکل 30- توزیع تنش پسماند در جوش لب به لب (پس از عملیات حرارتی جوش)34شکل 31- مقایسه تنش های پسماند تجربی و شبیه سازی شده34شکل 32- شماتیک مربوط به مکانیسم برای کاهش تنش پسماند. 35شکل 33- ابعاد و شبکه برای مدل K-groove. 36شکل 34- توالی جوشکاری برای مدل K-groove. 36شکل 35- توزیع تنش پسماند برای مدل K-groove (قبل از عملیات حرارتی جوش)37شکل 36- توزیع تنش پسماند برای مدل K-groove (بعد از عملیات حرارتی جوش)37شکل 37- ابعاد و شبکه برای مدل V-groove. 38شکل 38- توالی جوشکاری برای مدل V-groove. 38شکل 39- توزیع تنش برای مدل V-groove (قبل از عملیات حرارتی جوش)39شکل 40- توزیع تنش پسماند برای مدل V-groove (قبل از عملیات حرارتی جوش)39