لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
مکتب رئالیسم و ناتورالیسم:
نیمه دوم قرن نوزدهم (۱۹۰۰ـ ۱۸۵۰) با چندین جریان هنری منجمله رئالیسم و ناتورالیسم همراه بود که بازتابی از نگرانی های اجتماعی و علمی آن عصر بودند. رئالیسم متشکل از کلمه «ریئل » به معنای «واقعیت» و درمجموع به معنای حقیقت جویی و واقع بینی است. رئالیسم از میل و گرایش هنرمندان (بویژه رمان نویسها و نقاشها) برای نزدیک کردن هنر با واقعیت به وجود آمد. هنرمندان این مکتب عقیده داشتند که مناظر زندگانی باید آیینه وار، بی کم وزیاد و بدون دخل و تصرف نمایانده شوند وحقایق طبیعی ، در صنایع و ادبیات ارائه شود. رئالیسم قبل از سال ۱۸۵۰ به وجود آمد ولی بعداز این تاریخ طرفدارانی پیدا کرد و گسترش یافت. درابتدا منتقدان آثارهنری این کلمه را به کار بردند. بعد به تدریج در واژگان نقد ادبی رایج شد . به عنوان مثال وقتی کوربه روستایی را بدون تلاش برای آراستن و زیباجلوه دادن آن با تمام واقعیتهایش به تصویر می کشید برای نقد کار او از اصطلاح «رئالیسم» استفاده می کردند. ناتورالیسم ، نوعی رئالیسم است که به افراط و اغراق کشیده شده است . البته به طور کلی رئالیسم و ناتورالیسم یک هدف را دنبال می کنند. رئالیسم رسالت تقلید و نمونه برداری از طبیعت وحقایق را بر عهده داشت و با نویسندگانی مانند فلوبر و نقاشانی مانند کوربه مشهور شد.
به همین دلیل طبیعت گرایی (ناتورالیسم ) با رهبری زولا درادبیات وکروت ، منه و دوگاس درنقاشی ، برای رئالیسم جانشین مناسبی بود و دراین مکتب برای رسیدن به واقعیات به علم رجوع می شد. زولا، طبیعت گرایی را به عنوان روش علمی جدید و دقیق درادبیات تعریف کرد. بنابراین باید منشأ آن را درتحول علمی قرن جست وجو نمود. دو عنوان «رمان تجربی » و «تاریخ طبیعی و اجتماعی » مشخص کننده موضوعات جریان طبیعت گرایی هستند واین دو موضوع ارتباط تنگاتنگ با حوزه علمی دارند. رئالیسم موضوعاتش را از مشاهده دنیای اجتماعی و تاریخی معاصر اقتباس می کند. رئالیسم درواقع به مردم و اوضاع واحوال مردمی علاقه مند است که تا به آن زمان برای کارهای هنری قابل توجه نبودند. دراین مکتب خلق اثر تصویری و ادبی بیشتر به طبقات متوسط و پایین جامعه مانند کارگران، صنعتگران ، زنان روسپی، ولگردهای خیابانی و به نفرت انگیزترین جنبه های زندگی آنان پرداخته می شود.
به عنوان مثال، بالزاک دراثر خود به نام «پدرگوریوت» ، انسانی را با ذات و درونی پست و قبیح و نفرت انگیز توصیف می کند. در رئالیسم محدودیتهای «آداب و نزاکت» رعایت نمی شود. برخلاف رمانتیکها که معتقد بودند باید فقط زیباییها را بیان کرد، رئالیستها عقیده دارند که حقیقت چه زیبا و چه زشت و چه زننده باید بیان یا به تصویر کشیده شود. به همین دلیل است که نقاشی کوربه «بی ادبانه و قبیح» و یا رمان «مادام بوواری » اثر فلوبر به عنوان رئالیسم زشت و زننده وتوهین کننده به عفت، قضاوت می شود. رئالیسم تنها یک گرایش و جریان نیست بلکه حرکتی درارتباط تنگاتنگ با تحولات روحی و طرز تفکر واطلاعات گرفته شده از اجتماع و علم است. علم و ادبیات به سختی با یکدیگر موافق و سازگار هستند و برای خلق اثر ادبی همراه با علم تناقض گویی به وجود می آید. واقعیت بشر، حقیقت رفتار، افکار و احساسات درصورت ضرورت علمی فراموش می شود، درحالی که شخصیت رمان یک روبوت (آدم ماشینی) نیست. در رئالیسم مسأله «سبک» درحاشیه قرار می گیرد. میل نویسندگان رئالیسم به پیروی و تقلید از واقعیت، مستلزم مشاهده و استناد به حقیقت است و باتوجه به این ، کشف عکس وهنر عکاسی که نمونه برداری و انعکاس دقیق واقعیت است، هنرقابل توجهی برای هنرمندان این مکتب بود واین عملاً پایانی برای توهمات شاعرانه و آرمانگرایانه رمانتیکها محسوب می شد.
ناتورالیسم :
ناتورالیسم از نظر فلسفی به قدرت کامل و محض طبیعت که نظم بی نظیری داشته باشد گفته می شود. از جهت ادبی تقلید موبه مو و دقیق از طبیعت را گویند. برخی از نویسندگان ناتورالیست معتقدند که ادبیات و هنر بایستی جنبه علمی داشته باشد. به گفته امیل زولا همانطور که زیست شناس درباره موجود جاندار به بررسی می پردازد نویسنده باید شیوه یک زیست شناس را پیروی کند و روش تجربی باید مورد توجه نویسندگان قرار گیرد. اختصاصات سبک ناتورالیسم عبارتند از: 1- فرد و اجتماع دارای هیچگونه امتیاز خارجی نمی باشد قانون تنازع بقاء در کلیه کارها و اتفاقات به چشم می خورد، پس اگر موجودی کار خوب یا بدی دست بزند نتیجه اراده اش نیست بلکه جبر و قوانین طبیعت او را به این کار وادار می کند. 2- در نوشته های ناتورالیستی بیش از حد و اندازه به جزئیات توجه می شود. این باریک بینی و ریزه کاری و ذکر عوامل و حوادث بسیار جزئی گاهی خسته کننده و بیهوده می شود. این ذکر جزئیات شامل کوچکترین حرکات قهرمان داستان تا جزئی ترین چیز در محیط او و فرعی ترین حادثه را شامل می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
فلسفه آموزش و پرورش ایده آلیسم و رئالیسم:
مقدمه:
یک : ایدهآلیسم 1 - نمیتوان "وجود" و "ادراک " را مساوی دانست آن گونه که برکلی عقیده دارد (زیرا اشاره شد که از تحلیل این جمله مطابقت و تساوی وجود و ادراک ناشی نمیشود و مساوی دانستن آن دو خلط مقام ثبوت و اثبات است). 2 - از این نظر برکلی که وجود مساوی ادراک است به هیچ وجه انکار جوهر مادی آن گونه که برکلی میگفت نتیجه نمیشود. 3 - برکلی جهان خارج و علم به آن را بطورکلی نفی نمیکند، بلکه وی جهان (جوهر) مادی مستقل از ادراک را نفی میکند، اگرچه نظریه شناخت برکلی در نهایت به دلیل حسی مذهب بودن او به نفی جهان خارج منجر میگردد (زیرا وی میخواهد مشکل نظریه شناخت خود را با یک اعتقاد مذهبی و متافیزیکی (خدا) رفع کند با اینکه وی اصالت تجربی (حسی) است . 4 - چون برکلی به نوعی جهان خارج (طبق نظر خودش) قائل است و فقط جهان مادی خارج از ذهن و ادراک انسان را انکار میکند، لذا نمیتوان او را در ردیف سوفسطاییان قرار داد. 5 - طرد و نفی ماده در نظریه برکلی مقدمهای برای اثبات اصالت روح و خداست . 6 - اعتقاد به وجود خداوند در ایدهآلیسم بویژه فلسفه برکلی نقش اساسی داردو خدا غایت آفرینش محسوب میشود (یکی از موارد هماهنگی با رئالیسم اسلامی است). 7 - ارزشهای اخلاقی کلی و مطلق و تغییرناپذیرند، چون منبع ارزشها خداوند است و دین و اخلاق نیز به هم پیوستگی کامل دارند. (مورد اشتراک با رئالیسم اسلامی) 8 - شر امری عدمی و منفی است و در جهان، خیر، اصیل است و شر امری تبعی . (نقطه اشتراک با رئالیسم اسلامی) 9 - بعد اصیل انسان بعد روحانی اوست لذا انسان شریفترین و برترین مخلوقات خداوند است و به لحاظ دارابودن دو ویژگی (خصوصیت) مهم یعنی عقل و اختیار (اراده) دارای جایگاه ویژهای است (این مورد نیز از موارد اشتراک با رئالیسم اسلامی است). 10 - نظریه توافق (که ملاک درستی معرفت از نظر ایدهآلیسم است) در زمینه معرفتهای تحلیلی و منطقی درست است اما در مورد معرفتهای ترکیبی و غیرتحلیلی کارآیی ندارد و کافی به نظر نمیرسد (این مورد از نکات مورد اختلاف با رئالیسم اسلامی است). 11 - در جریان تعلیم و تربیت آنچه از نظر ایدهآلیسم مهم است ایدهآل است و این ایدهآل که اساس جهان را تشکیل میدهد "خدا" است و تمام فعالیتهای تربیتی باید به سوی او جهتدهی شود (این مورد نیز از موارد هماهنگی با رئالیسم اسلامی است) و چون انسان دارای ویژگی مهم عقل و اختیار است لذا تنها موجود قابل تربیت است و باید در جریان تعلیم و تربیت بر رشد عقل و اختیار وی تکیه شود. اگرچه معلم طبق نظر ایدهآلیستها نقش اصلی و اساسی را در جریان تعلیم و تربیت دارد اما باید توجه داشت که اهمیت قائل شدن به نقش معلم و جهت دادن تعلیم و تربیت به سوی ایدهآل (خدا) نباید باعث تحتالشعاع قرارگرفتن سایر جنبهها و عوامل تربیتی گردد. 12 - تکیه بر آموزشهای اخلاقی و رشد خصوصیات اخلاقی در جریان تعلیم و تربیت یکی از ویژگیهای نظام تربیتی مکتب ایدهآلیسم است (رئالیسم اسلامی نیز چنین ویژگی را در تربیت قائل است). دو: رئالیسم اسلامی 1 - فلسفه رئالیسم اسلامی از مکتب ایدهآلیسم، که موجودات جهان را وابسته به انسان و ادراکات او تلقی مینماید، متمایز است . 2 - اگرچه فلسفه استاد علامه طباطبایی و استاد مطهری جزو مکتب رئالیسم قرار میگیرد اما با توجه به ویژگیهایی که دارد با آن نیز تفاوت دارد، لذا آن را به عنوان رئالیسم اسلامی میتوان نامید. 3 - رئالیسم اسلامی اعتقاد به وجود جهان خارج از ذهن (واقعیت قائل شدن برای موجودات خارجی) را یک اصل اساسی و فطری میداند که سرحد ایدهآلیسم و رئالیسم است . 4 - جهانبینی رئالیسم اسلامی "خدا محوری" است یعنی جهان، ماهیت ازاویی و به سوی اویی دارد و غایت جهان هستی خداوند است . (نقطه اشتراک با ایدهآلیسم) 5 - انسان دارای دو بعد جسمانی و روحانی است که بعد اصیل او همان بعد روحانی است (اصالت روح) که دارای ویژگیهای مهم عقل و ایمان، اختیار و فطرت است لذا مشکل ثنویت روح و بدن بخوبی حل میگردد (از طریق حرکت جوهری، الروح جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء). 6 - ارزشها و اصول اخلاقی کلی و مطلق بوده و به من ملکوتی انسان که جنبه خدایی دارد