فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
بررسی افیولیت منطقه دهشیر و مقایسه آن با دیگر مناطق
چکیده
سنگهای اولترامافیک سازنده افیولیتها در اثر هجوم سیالات گرمابی حاوی CO2 تحت تاثیر فرآیند کربناته شدن تبدیل به لیستونیت می شوند. لیستونیتها با مجموعه کانیائی عمومی کوارتز و کربناتهای حاویMg- Fe- Ca مشخص هستند. از چند دهه گذشته در افیولیتهای جهان، کانی سازی طلا در همیافتی با این سنگها مورد توجه قرار گرفته است.
افیولیتهای ایران مرکزی به شکل دو کمربند اصلی یعنی دهشیر- سورک- نائین و جندق-انارک رخنمون دارند. این افیولیتها در بخش سرپانتینیتی خود لیستونیتی شده اند. دگرسانی گرمابی در این سنگها تا مرحله سیلیسی شدن(شکل گیری بیربیریتها) نیز یپش رفته است.در افیولیت دهشیر لیستونیتها(در دو نقطه)هم ساز با روند عمومی افیولیت ها فاقد کانی سازی طلا هستند. در حالیکه لیستونیتی شدن تا مرحله تشکیل بیربیریت در افیولیت سورک پیش رفته است و کانی سازی طلا در همیافتی با فریت کرومیت مشاهده شده است. کانی سازی پیریت در بخشهای شدیدا سیلیسی شده (بیربیریت) همراه با ناهنجاری طلا- جیوه در افیولیت نائین شاخص می باشد.در سرپانتینیتهای جندق فرآیند کربنات زائی سنگهای تالک – سرپانتین کربنات با ناهنجاری ناچیز طلا را شکل داده است. افیولیت قدیمی انارک میزبان وسیع لیستونیتی شدن با مراحل مختلف تکوین کانیهای متنوع می باشد. وجود طلا علاوه بر مشاهدات میکروسکوپی توسط آنالیزهای ژئوشیمیایی نیز به اثبات رسیده است.
ملانژ افیولیتی ائین در لبه غربی زون ایران مرکزی و در امتداد زون گسلی دهشیر بافت، از بافت تا دهشیر – جنوب نائین – شمال نائین – انارک و … رخنمون هایی را نشان میدهد. مشاهدات صحرایی در زمین شناسی اولیه شباهتهای نزدیکی را بین این ملانژها نشان میدهد. لیتولوژی این
دو ناخیه به مقدار زیادی مشابه بوده و از بالا به پائین شامل:
1ـ آهک های پلازیک، آهک ماسه ای و رادیولاریت کرتاسه فوقانی
2ـ بازالت ها با ساخت بالشی و ماسیون (بیشتر در منطقه دهشیر)
3ـ دایکهای صفحه ای با ترکیب دلریتی
4ـ پلاژیورانیت ها که در زیر دایک ها و روی گابروها قرار دارند.
5ـ خانواده گابرو که شامل نوریت ها، گابروها و گابروهای نوریتی می باشد (دهشیر کابروی آمفیبول، و پیروکسن دار)
6ـ سنگهای پریدوتیتی با بافت کومولا شامل هرزبورژیت، ورلیت و دونیت
7ـ سنگهای پریدوتیتی با بافت تکتونیت شامل هرزبورژیت، ورلیت و دونیت که این سنگها در افیولیتهای نائین گاهی توسط دایکهای رودنژیتی قطع شده اند کمپلکس افیلویتی نائین به طور عمده از پریدوتیتهای هرزبورژیتی و سرپانتینیت شتکیل شده اند. پیروکسنیت ها و لرزولیت ها در آن خیلی کم است. گاهی دایکهای لرزولیتی و دیابازی و گابرویی آنها را قطع کرد اند. سنگهای اهکی و رادیولاریت به طور پراکنده در سرتاسر منطقه وجود دارد که از قطعات چند متری تا چند صد متری می باشند بخصوص در بخش جنوب شرقی افیولیتها (شمال شرق نائین) سن احتمالی ملانژ افیولیتی نائین پالئوسن تا ائوسن زیرین می باشد، زیرا جوانترین سنگ رسوی منطقه متعلق به ائوسن زیرین است. با توجه به جایگیری بسیاری از افیولیتهای ایران بر اثر فاز کوهزایی لارامید احتمالا این ملانژ افیولیتی بر اثر این فاز کوهزایی حاصل شده است. نتایج آنالیزهای ژئوشیمیایی نشان می دهد که ملانژ افیولیتی شمال نائین از نظر K2O فقیر شده (دارای کمتر از ده درصد وزنی K2O) است. ترمهای بازیک و حد واسط این مجموه نسبت به آهن و تیتان غنی شدگی نشان نمی دهند و از نظر پترولوژی و ژئوشیمی دارای روند ماگمای تولوئیت جزایر قوسی بوده که در نتیجه ذوب بخشی یک منشا تهی شده بوجود امده است. با توجه به شواهد صحرایی، ژئوشیمیایی، پتروگرافی و پترولوژی و شباهتهای این ملانژ افیولیتی به افیولیتهای سبزوار وانارک، این سنکانس با تولئیتهای جزایر قوسی قابل مقایسه است. و اما در افیولتهای دهشیر داد ه های ژئوشیمیایی عناصر اصلی، قلیل و نادر خاکی برای تایید خویشاندی واحدهای مختلف سنگی مورد بررسی قرار گرفته اند. به طور کلی ماگمای سازنده افیولیت دهشیر دارای سرشت تولئیتهای MORB است که از ذوب بخشی (حدود 22%) سنگ مادرگارنت لرزولیت حاصل شده است. پلاژیوگرانیتها در اینجا به دو دسته قابل جدایش هستند:
1ـ در همیافتی با دایکهای صفحه ای – گابروهای آمفیبول دار
2ـ در همیافتی با مجموعه دگرگونی ناحیه ای بصورت نافذ در آن.
در هر دو دسته پلاژیوگرانیت شباهت ژئوشیمیایی داشته و در محدوده پلاژیوگرانیتهای اقیانوسی (OP) واقع می شوند. پلاژیو گرانیتهای دسته دوم احتمالا از ذوب بخشی گابروهای هیدراته – آمفیبولیتها حاصل شده اند. با توجه به شواهد موجود محیط ژئودینامیک افیولیت دهشیر یک کافت اقیانوسی بوده است. رخداد سرپانتینی شدن اولترامافیک ها در گستره دهشیر منجر به آزادی Cao و هجوم آن به سوی دایکهای گابرویی شده استرودنژیت ها که حاصل متاسوماتیسم هستند از مجموعه کانیابی جگراسولر، پکتولیت، وزوویان ، اسفن، پرهنیت، اپیدوت تشکیل شده اند. فرایند کربنات زایی (لیستونیتی شدن) تحت تاثیر سیالات حاوی CO2 در اولترابازیک های دهشیر صورت گرفته است. ولکانیسم کوارتنر با سرشت کالکوآلکالن در حواشی افیولیت به عنوان عامل تامین سیالات co2 دار در لیستونیتی شدن از دیدگاه ژئوشیمی مورد بررسی قرار گرفته است.
پترولوژی و ژئوشیمی افیولیت های دهشیر با تأکید بر آلتراسیون هیدروترمال وابسته(رودنژیتی شدن، لیستونیتی شدن)
مجموعه افیولیتی دهشیر واقع در 80 کیلومتری جنوب غرب یزد در راستای گسل بزرگ دهشیر - بافت رخنمون دارد و جزئی از کمربند حلقوی افیولیت ایران مرکزی محسوب می شود.
واحدهای سنگی تشکیل دهنده این افیولیت به ترتیب از پایین به بالا شامل موارد زیر است: الف) سنگ های اولترامافیک متشکل از سرپانتینیت، هرزبورژیت، دونیت لرزولیت و پیروکسنیت. ب) گابرو های آمفیبول دار، پیروکسن دار و کمتر دیوریت. ج) پلاژیوگرانیت. د) دایک های صفحه ای. ه) بازالت های توده ای وکمتر بالشی. و) سنگ آهک های پلاژیک و رادیولاریت ها به سن کرتاسه فوقانی. سنگ های دگرگونی که شامل دگرگونی های کف اقیانوسی، دگرگونی های دینامیک در زون های برشی و دگرگونی های ناحیه ای تا رخساره آمفیبولیت هستند. بر پایه مشاهدات صحرائی، پلاژیوگرانیت ها به دو دسته قابل جدایش هستند. الف) در همیافتی با دایک های صفحه ای- گابروهای آمفیبول دار. ب) در همیافتی با مجموعه دگرگون ناحیه ای و بصورت نافذ در آن.
داده های ژئوشیمیایی عناصر اصلی، قلیل و نادر خاکی برای تأئید خویشاوندی واحدهای مختلف سنگی مورد بررسی قرار گرفته اند. بطور کلی ماگمای سازنده افیولیت دهشیر دارای سرشت تولئیت های(MORB) است که از ذوب بخشی (حدود 22%) سنگ مادر گارنت لرزولیت حاصل شده است.
هر دو دسته پلاژیوگرانیت، شباهت ژئوشیمیایی داشته و در محدوده پلاژیوگرانیت های اقیانوسی(OP)واقع می شوند. پلاژیوگرانیت های دسته دوم احتمالاً از ذوب بخشی گابروهای هیدراته و آمفیبولیت ها حاصل شده اند.
با شواهد موجود محیط ژئودینامیک افیولیت دهشیر یک کافت اقیانوسی بوده است. رخداد سرپانتینی شدن اولترامافیک در گستره دهشیر منجر به آزاد سازیCaOو هجوم آن به سوی دایک های گابرویی شده است. رودنژیت ها که حاصل متاسوماتیسم هستند از مجموعه کانیائی گروسولر، پکتولیت، وزوویان، اسفن، پرهنیت، اپیدوت تشکیل شده اند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
معاد در ادیان دیگر
ادیان بزرگ از سعادت انسان در دنیا و آخرت صحبت می کنند. اما معاد پرستان حکومتی که عموما خود بدون هیچگونه پای بندی اخلاقی از موقعیت اجتماعی شان بهره های مادی میگیرند، برای مردم آخرت را اصل دانسته، بهره گیری از فضائل دنیا را حقیر جلوه می دهند. آنها مردم را به ظهور امام غایب، معاد، رستاخیز و بهشت رجوع می دهند. به مردم می گویند اگر فقر، بیکاری، فساد، بی امنیتی، فقدان آزادی ها و همه گونه خطر را تحمل کنید به بهشت می روید و رستگار خواهید شد.
اسلام، مسیحیت و یهودیت از سعادت انسان در دنیا و آخرت صحبت می کنند. انسان هائی که در دنیا نیکوکارند به بهشت بشارت داده میشوند: "آنانکه ایمان آوردند و نیکو کار شدند بزودی در بهشتی در آوریم که نهرها از زیر آن جاریست و در آن زندگانی جاوید کنند و بر آنها در بهشت، جفت های پاکیزه است و آنان را بسایه رحمت ابدی خود در آوریم"(قران النسا 57)(1). دنیائی که مملو از نیکو کاری باشد مسلما بهتر و انسانی تر است. در هیچ یک از ادیان سختی کشیدن در دنیا برای رسیدن به سعادت آینده توصیه نمیشود. در این ادیان روز معاد یا قیامت، مردگان به پا می خیزند و اعمال نیک و بد هرکدام به حساب می آید. انسان های خوب به بهشت میروند و آخرتی خوب دارند و دیگران راهی جهنم شده به آخرتی بد می رسند. اما در ادیان نامبرده مبحثی وجود دارد که اشاتولوگی (Eshatology) یا علم المعاد نام دارد. میتوان آن را فرجام شناسی(2) یا معاد شناسی ترجمه کرد. معاد شناسی مبحث "آخرین چیزها ،مرگ، رستاخیز، دوزخ و بهشت" است(3). موضوع آن بررسی معاد، مرز میان دنیا و آخرت است. معاد شناسی در ادیان مختلف معنای یکسانی ندارد. اسلام، مسیحیت و یهودیت هرکدام معاد شناسی خود را دارند.
در معاد شناسی زندگی در دنیا فرع و معاد یا آخرت که زمان آن معلوم نیست اصل است. عمده فعالیت های انسان برای سعادت در آینده است. بهره گیری از فضائل زندگی، لذت بردن و گاهی حتی بر آورده نمودن امیال و غرائز طبیعی انسانی دل بستن به مسائل حقیر به شمار میرود. رسیدن به بهشت موعود هدف زندگی انسان است.
در دین زرتشت انسان آزاد است که از خوبی که دائما با بدی در حال مبارزه است پشتیبانی کند. اما این دین معتقد به دوگرائی، ثنویت، یا دوآلیسم، خوبی یا بدی، سفیدی یا سیاهی پدیده ها است، مقوله ای که میتواند انسان را در این دنیای پیچیده و رنگارنگ به نتایج غلطی برساند.مبحث مکاشفه یوحنا بخشی از معاد شناسی تفکری را در بر می گیرد که "مکاشفه یوحنا" (apocalypse) نام گرفته است(5). یوحنا یکی از نام های خدا در انجیل، جان در انگلیسی، ژان در فرانسه، یوهانس در آلمانی ، نام یکی از مقدسین در کلیسای کاتولیک و ارتدکس و همچنین نامی است که اغلب پاپ های کاتولیک برای خود انتخاب می کنند. مبحث مکاشفه یوحنا در آغاز مسیحیت به وجود آمد. تصاویری از نبرد عیسی مسیح به نمایندگی خداوند از یکطرف و شیطان با طرفدارانش در روز معاد نقش شده است که مراحل پیروزی عیسی مسیح بر شیطان را نشان میدهند. این تصاویر در ضمن نشان می دهند که چگونه طی این نبرد جهان کنونی که یکی از صفات مشخصه آن کفر و مرکز فساد است (در آن زمان مسیحیان محل کفار یا مرکز فساد را بابل اطلاق می کردند)، بطور وحشتناکی از بین میرود و جهانی که حکومت خدا، کمال خلقت و مظهر عدل و داد است، جای آن را میگیرد. گفته میشود که ایده جنگ خوبی علیه بدی، نور علیه ظلمت و خدا علیه اهریمن از دین زرتشت به ادیان دیگر راه پیدا کرده است(5).چون در رابطه با مبحث مکاشفه یوحنا به کلیسا انتقادات زیادی شد، امروز کلیسا از آن فاصله می گیرد. در مبحث نامبرده دنیای ناقص و فاسد امروز در پی جنگ عیسی مسیح علیه شیطان در یک فاصله زمانی کوتاه (لحظه) به دنیائی کامل تبدیل میشود. اما کلیسا امروز معتقد است که رسیدن به آخرت در یک لحظه نیست و طی یک روند یا پروسه صورت میگیرد. حاکمیت خداوند با خلقت عیسی مسیح و در قسمت هائی از زمین (کلیسا) شروع شده و طی روندی همه جهان را در بر خواهد گرفت(5).
مارتین بوبر فیلسوف یهودی الاصل آلمانی می نویسد(7): "دو نوع معاد شناسی وجود دارد. یکی پیامبرانه که در آن هموار کردن راه نجات ابدی، در هر لحظه تا حد غیر قابل تعیینی در اختیار خود انسان است". برای مثال از نظر دین، انسان در اثر کارهای نیک که انجام و یا عدم انجام آن در گرو تصمیم و خواست خود او است یا به آخرت خوب یا به آخرت بد یعنی جهنم و نیستی کامل می رسد. او ادامه می دهد: "نوع دیگر، نوع مربوط به مکاشفه یوحنا (یا آپوکالیپتیک apocalyptic) است که در آن پروسه رهائی انسان با تمام جزئیاتش از آغاز جهان مشخص شده و برای اجرای آن از انسان ها فقط به عنوان ابزار استفاده میشود. به آنها حد اقل این حق داده میشود که آنچه بطور تغییر ناپذیر از قبل آنچه تعیین شده است را بشناسند، از آن آگاهی یابند و در مورد نقش خود از آن اطلاع حاصل کنند". به گفته زیگموند هورویتس (8): "یک فرد معتقد به مکاشفه یوحنا (Apokalyptiker) در واقع در لحظه حاضر که او آن را می گذراند زندگی نمی کند بلکه به خاطر آینده بهتری زنده است که با چشم خود آن را مشاهده نموده است". ژاکوب تاوبس(9) مینویسد: مبحث نامبرده برمبنای این تصور قرار دارد که "آنچه تصویر گردیده است بعلت ضرورت های درونی باید تحقق یابد. وظیفه بیننده فقط آنست که پرده از این ضرورت بگیرد و آنرا آشکار کند".
بنیاد گرائی اسلامی و معاد پرستی
بنیاد گرایان اسلامی از مکاشفه یوحنا باز هم فراتر می روند. آنها نه تنها دنیا را گذرا، بی ارزش و معاد را هدف غائی می دانند و رسیدن هرچه زودتر آن را خواهانند، بلکه علاوه بر این به نوعی معاد را می پرستند و معتقدند باید بطور فعال به فرا رسیدن آن سرعت بخشید. راه این سرعت بخشیدن را هم نابودی انسان ها و جهان خاکی می دانند. منطق بنیاد گرایان معاد پرست منطقی ساده، ابتدائی و جنایتکارانه است: مرگ و نابودی انسان ها را به آخرت می رساند. اگر مقتولی بی گناه باشد به بهشت می رود و اگر گناهکار باشد کشتن او به طریق اولی جائز بوده است. بنابراین نظر، کشتار هرچه وسیعتر باشد ثواب بنیادگرا نیز بیشتر است. با شناختن این سیستم فکری، جنایات مسلمانان افراطی در 11 سپتامبر در آمریکا، در الجزیره که بنیادگرایان مردم دهات را گروه گروه (حدود پنجاه تا صد نفر) سر می بریدند و نیز در عراق و سایر نقاط دنیا لااقل تا حدی قابل درک میشود.
هدف تبلیغات معاد پرستان چه کسانی هستند؟
برای جامعه شناسان روشن است که فقر، سرکوب، تحقیر و نداشتن امید به آینده زمینه مناسبی برای رشد این طرز فکر بخصوص در جوانان است. پس باید میان قربانیانی که از نا امیدی و فشار زندگی جذب تفکر بنیاد گرائی میشوند و آن هائی که مروجین اصلی این تفکر هستند، تفاوت قائل شد. غالب انسان هائی که جذب این تفکر میشوند، به تصور خود چیزی برای از دست دادن ندارند. عموما از وضع موجود ناراضی اند و شانسی هم برای تغییر نمی بینند. همراه با تفکر معاد پرستی آنها قبول می کنند که راه حل مشکلات آنها و سایر انسان ها سرعت بخشیدن به فرا رسیدن معاد می باشد. اما این که مبلغین اصلی معاد پرستی چه کسانی هستند را کمی پائین تر مورد بررسی قرار می دهیم.
مبارزه با تفکر معاد شناسی
مبارزه با تفکر معاد شناسی و مقاومت در برابر آن شاید سنتی کمتر از خود این طرز فکر ندارد. در قرآن آمده است: "ای کسانی که ایمان آورده اید، جهت چیست که چون به شما امر شود که برای جهاد در راه دین بی درنگ خارج شوید بخاک زمین دل بسته اید؟ آیا راضی به زندگی دنیا عوض حیات ابدی آخرت شدید؟ متاع دنیا در پیش عالم آخرت اندک و ناچیز است"(التوبه 38).حکیم عمر خیام در یکی از زیباترین رباعیات خود میگوید:
گویند بهشت و حور عین خواهد بود
وانجا می ناب و انگبین خواهد بود
گرما می ناب و معشوق پرستیم رواست
چون عاقبت کار چنین خواهد بود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
پَرخاشگَری، در روانشناسی و دیگر علوم رفتاری و اجتماعی، به معنی رفتاری است که منجر به آزار و درد میشود.
طرفداران ذاتی بودن پرخاشگری
گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید۱ و لورنز۲ معتقدند که پرخاشگری یک رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا میکند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزشها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. در غیر اینصورت به گونهای تخلیه میشود که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم ، تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری میکوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود میکند و از بین میبرد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب خود قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر میشود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری حالتی مخرب و منفی دارد.(اکبری سال ۱۳۸۱-ص ۱۹۱).
طرفداران منشاء اجتماعی پرخاشگری
عدهای دیگر در مقابل ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند که فکر ذاتی بودن پرخاشگری برای انسان خطرناک و مخرب است زیر داشتن چنین فکری سبب میشود که پرخاشگری مانند میل به غذا یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود بنابراین انسان در کنترل یا کاهش آن نمیتواند نقش داشته باشد همچنین این گروه دلائل فراوانی را مبتنی براینکه پرخاشگری منشاء غریزی و ذاتی نمیتواند داشته باشد ارائه دادهاند به همین دلیل از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری و کنترل این گروه دلائل خود را در این باره این طور برمی شمرند:
۱: دشمنی ذاتی بین حیوانات وجود ندارد و آنچه ما در این مورد میبینیم آموزشهایی است که والدین این حیوانات به آنها دادهاند. ۲: وجود کرومزوم اضافی را نمیتوان دلیلی برذاتی بودن پرخاشگری دانست، کروموزم اضافی سبب افزایش و درشتی اندام میشود ولی چه بسا وجود اندام قوی و قد بلند از نظر اجتماعی خود یک امتیاز است و این گونه افراد را به عنوان مأمون، آدم کش که حالتهای پرخاشگرانه را به وجود میآورند باشند حال میتوان عدهای از پرخاشگران را یافت که فاقد کروموزم اضافی نیز هستند. ۳: تحریک الکتریکی هیپوتالاموس در مورد حیوان وقتی موجب رفتار پرخاشگرانه میشود که او در برابر حیوان ضعیف تر از خود قرار گرفته باشد اگر حیوان در مقابل او قویتر از وی باشد واکنش او فرار و ترس است نه پرخاشگری. در انسان نیز حالت هیچانی عصبانیت و پرخاشگری بر طبق نظریه تحریکی- شناختی ناشی از شناخت فرد از کلمات و مفاهیم به عنوان ابزار عصبانی کننده و توهین آمیز استفاده کرد به همین دلیل ممکن است از دو فرد یکی در برابر شنیدن کلمهای عصبانی نشود و دیگری در برابر شنیدن همان کلمه عصبانی شود حال آنکه اگر پرخاشگری ذاتی بود بایستی هر دو نفر عصبانی میشدند. گذشته از دو گروه اصلی مطرح شده، گروهی معتقدند که رفتار پرخاشگری ریشه در عدم فرصت یادگیری دارد، یعنی کودک به علت اینکه فرصت یادگیری نداشته و یک موجود ناپختهاست، نمیداندکه نسبت به یک محرک چگونه عمل کند لذا ممکن است به صورت پرخاشگری از خود واکنش نشان دهد. لذا این کودک باستی به مرور یادبگیرد تا چگونه پاسخ محرکات را به صورت مناسب دهد. (نوابی نژاد سال ۷۳ ص ۴۲و۴۳). گاهی رفتارهای پرخاشگرانه ناشی از یک احساس ناامنی است که در حقیقت این رفتار یک پاسخ دفاعی به وضعیت ناامنی است که در آن قرار گرفتهاست. یک کودک با ابزار دفاعی که یک حرکت پرخاشگرانهاست از خود دفاع میکند تا وضعیت ناامن را زا بین ببرد.(نوابی نژاد سال ۷۳ ص۴۸)
فرضیه ناکامی – پرخاشگرانه
گرچه پاسخ افراد نسبت به ناکامی بسیار متفاوت است زیرا عوامل ناکام کننده و شخصیت فرد ناکام شونده دامنه بسیار گستردهای دارند در مجموع میتوان گفت که پاسخ ناکامی پرخاشگری یعنی رفتار دشمنانه و تند به هنگام عدم سازگاری با موفقیت در این رفتار در زندگی روزمره ارتباط بسیار نزدیک با ناکامی دارد مثلاً کودکی که از بازی کردن منع میشود در اثر خشم اخم میکند یا پاهای خود را بر زمین میکوبد. چیزی که ثابت شدهاست این است که ناکامی پرخاشگری را افزایش میدهد پرخاشگری میتواند ناکامیهای فشرده را رها سازد و نوعی تسکین موقتی برای فرد مزاحم آورد اما پایان آن معمولاً رضایت بخش نیست به هنگام مواجه شدن با ناکامی باید آنرا به صورت یک مساله مطرح کرد و به دنبال آن راه چاره افتاد. پرخاشگری ممکن است مستقیما خود مانع را هدف قرار دهد.(فرقان رئیسی سال ۱۳۷۶ ص ۸۳و ۸۴) جان والر و همکارانش فرضیه پرخاشگری در کلمه پاسخ به ناکامی را ارائه نمودند که در آن پرخاشگری همیشه در پی ناکامی خواهد بود(والر دوب-مورد سیرز-۱۹۳۹) این افراد مانند فروید پرخاشگری را در حکم عامل تصفیه میدانستند پیداست که فرضیه ناکامی- پرخاشگریها میتوانند واکنشی در برابر ناکامی باشد اما عوامل دیگری نیز میتواند در پرخاشگر بودن یا نبودن یک کودک موثر باشد افزون بر آن ناکامی یا سایر تحریکهای عاطفی همیشه موجب پرخاشگری نمیشود(ریتا ولکسی نلسون، سال ۱۳۶۹ ص ۵۲۲- ۵۲۷)
علل و عوامل پرخاشگری
عوامل خانوادگی پرخاشگری
عوامل خانوادگی به عنوان یکسری از عوامل محیطی در بررسی عوامل تربیتی افراد موثر میباشند، چرا که خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی زندگی افراد بسیار حائز اهمیت میباشد و خیلی از چیزها را افراد در سالهای اولیه حیات اجتماعی خود در آن میآموزند. خانواده میتواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتاند از: ۱) نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک: معمولاً کودکی که وسایل و اسباب بازی مورد علاقه خود را در دست دیگری میبیند برانگیخته میشود و در صدر گرفتن آن حتی با اعمال خشونت میشود.تجربه نشانگر آن است که چنانچه در کودکی همیشه توقعات و انتظارات فرد برآورده شده باشد او بیشتر از کسانی که توقعات و انتظاراتشان برآورده نشدهاست خشمگین وپرخاشگر میشود. ۲) وجود الگوهای نامناسب، داشتن الگوی مناسب در زندگی یکی از نیازهای انسان است زیرا انسانها علاقه مند هستند که رفتار و کردار خود را مطابق با کسی که مورد علاقه خودشان است انجام دهند و چنین کسانی را راهنما و الگوی زندگی خود قرار دهند بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بیشتر کودکان پرخاشگر والدین خشن و متخاصمی داشتهاند یعنی نه تنها کودک آنها از محبت لازم برخوردار نبود از الگوی پرخاشگری موجود در خانواده نیز تأثیر پذیرفته بود. دیکتاتوری خانوادههایی که تابع اصول دیکتاتوری هستند معمولاً رشد فرزندانشان را محدود میکند در این نوع از خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است که غالبا پدر چنین نقشی را دارد اما گاهی اوقات مادر، خواهران و برادران بزرگتر نیز با دیکتاتوری رفتار میکنند در این گونه خانوادهها فرد دیکتاتور تصمیم میگیرد، هدف تعیین میکند، راه نشان میدهد، وظیفه معلوم میکند، برنامه میریزد و همه باید به طور مطلق مطابق میل او رفتار کند و حق اظهارنظر از آن اوست. بچههایی که در محیط دیکتاتوری پرورش پیدا میکنند ظاهراً حالت تسلیم و اطاعت در رفتارشان مشاهده میشود و همین حالت آنهارا به هیجان و اضطراب وا میدارد. این بچهها در مقابل دیگران حالت دشمنی و خصومت به خود میگیرند و به بچههای هم سن و سال خود یا کمتر از خود صدمه میرسانند این افراد از تعصب خاصی نیز برخوردارند و از به سر بردن با دیگران عاجز هستند، در کارهای گروهی نمیتوانند شرکت کنند و از اعتماد به نفس ضعیفی برخوردارند و در امور زندگیشان بی لیاقتی خود را نشان میدهند و اغلب در کارها با شکست روبرو میشوند. ۳) تأثیر رفتار پرخاشگرانه: عدهای از افراد پرخاشگر و زورگویی را تقبیح نمیکنند بلکه آنرا نشانه شهامت و قدرت خود میدانند این افراد اعمال پرخاشگرانه خود و دیگران را مثبت موجه و حتی لازم میدانند و به آن صحه میگذارند. ۴) تشویق رفتار پرخاشگرانه: در مواقعی که رفتار پرخاشگرانه توسط والدین و دیگر افراد سبب تقویت مثبت و تثبیت این رفتار میشود. گاه با والدین یا مربیانی روبرو میشویم که به بهانه آموزش دفاع از خود به کودکی میگویند «از کی نخوری» «توسری نخوری» و... که به طور وضوح به جای نشان دادن رفتارهای منطقی در مقابل برخورد با موانع شخصی را به پرخاشگری بی مورد تشویق میکنند. ۵) تنبیه والدین و مربیان: والدین و مربیان که در برابر پرخاشگری و خشونت کودک عصبانی میشوند به صورت پرخاشگرانه اورا تنبیه میکنند از تشدید این رفتار در او موثرند درچنین مواقعی تنبیه عامل فزاینده و تقویت کننده پرخاشگری است زیرا علاوه بر اینکه سبب خشم و احتمالاً پرخاشگری کودک میشود، شخص تنبیه کننده الگوی نامناسبی برای پرخاشگری کودک میشود.(اکبری-۸۱ ص۱۹۷و۱۹۸)
عوامل محیطی (اجتماعی – فرهنگی)
عواملی که در پیرامون زندگی انسان هستند میتوانند در بروز یا تشدید پرخاشگری و تخفیف یا تعدیل آن اثر گذار باشند، برخی از اینگونه عوامل عبارتاند از: ۱) زندگی در ارتفاع خیلی بلند و تغذیه ناقص؛ پژوهشهای به عمل آمده در میان سرخپوستان قبیله کولا در میال آندورپرو، که به پرخاشگرترین انسانهای روی زمین شهرت دارند حاکی از آن است که پرخاشگری این قبیله سه دلیل دارد: الف: زندگی در ارتفاعات خیلی بلند کمبود مواد غذایی و بالاخره تغذیه ناقص. ب: جویدن برگ کوکا که محتوی کوکائین و نوع مخدر است و سبب میشود مصرف کنندگان آن موقتا احساس آرامش میکنند اما
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
پَرخاشگَری، در روانشناسی و دیگر علوم رفتاری و اجتماعی، به معنی رفتاری است که منجر به آزار و درد میشود.
طرفداران ذاتی بودن پرخاشگری
گروهی از صاحب نظران علوم رفتاری نظیر فروید۱ و لورنز۲ معتقدند که پرخاشگری یک رفتاری است که ریشه در ذات و فطرت انسان دارد. این دو معتقدند که پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده میشود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا میکند. به نظر لورنز اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً در طرق ورزشها و بازیها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت. در غیر اینصورت به گونهای تخلیه میشود که مخرب خواهد بود و ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم ، تخریب و نظایر آن را در برداشته باشد. از نظر فروید پرخاشگری در انسان نماینده غریزه مرگ است که در مقابل غریزه زندگی در فعالیت است، یعنی همچنان که غریزه زندگی مارا در جهت ارضای نیازها و حفظ هدایت میکند غریزه مرگ به صورت پرخاشگری میکوشد به نابود کردن و تخریب کردن بپردازد این غریزه چنانچه بتواند دیگران را نابود میکند و از بین میبرد و اگر نتواند دیگران را هدف پرخاشگری و تخریب خود قرار دهد به جانب خود متوجه شده و به صورت خودآزاری و خودکشی جلوه گر میشود، بنابراین از نظر وی پرخاشگری حالتی مخرب و منفی دارد.(اکبری سال ۱۳۸۱-ص ۱۹۱).
طرفداران منشاء اجتماعی پرخاشگری
عدهای دیگر در مقابل ذاتی بودن پرخاشگری اعتقاد دارند که فکر ذاتی بودن پرخاشگری برای انسان خطرناک و مخرب است زیر داشتن چنین فکری سبب میشود که پرخاشگری مانند میل به غذا یک واکنش اجتناب ناپذیر تلقی شود بنابراین انسان در کنترل یا کاهش آن نمیتواند نقش داشته باشد همچنین این گروه دلائل فراوانی را مبتنی براینکه پرخاشگری منشاء غریزی و ذاتی نمیتواند داشته باشد ارائه دادهاند به همین دلیل از نظر اجتماعی هم قابل آموزش است هم قابل پیشگیری و کنترل این گروه دلائل خود را در این باره این طور برمی شمرند:
۱: دشمنی ذاتی بین حیوانات وجود ندارد و آنچه ما در این مورد میبینیم آموزشهایی است که والدین این حیوانات به آنها دادهاند. ۲: وجود کرومزوم اضافی را نمیتوان دلیلی برذاتی بودن پرخاشگری دانست، کروموزم اضافی سبب افزایش و درشتی اندام میشود ولی چه بسا وجود اندام قوی و قد بلند از نظر اجتماعی خود یک امتیاز است و این گونه افراد را به عنوان مأمون، آدم کش که حالتهای پرخاشگرانه را به وجود میآورند باشند حال میتوان عدهای از پرخاشگران را یافت که فاقد کروموزم اضافی نیز هستند. ۳: تحریک الکتریکی هیپوتالاموس در مورد حیوان وقتی موجب رفتار پرخاشگرانه میشود که او در برابر حیوان ضعیف تر از خود قرار گرفته باشد اگر حیوان در مقابل او قویتر از وی باشد واکنش او فرار و ترس است نه پرخاشگری. در انسان نیز حالت هیچانی عصبانیت و پرخاشگری بر طبق نظریه تحریکی- شناختی ناشی از شناخت فرد از کلمات و مفاهیم به عنوان ابزار عصبانی کننده و توهین آمیز استفاده کرد به همین دلیل ممکن است از دو فرد یکی در برابر شنیدن کلمهای عصبانی نشود و دیگری در برابر شنیدن همان کلمه عصبانی شود حال آنکه اگر پرخاشگری ذاتی بود بایستی هر دو نفر عصبانی میشدند. گذشته از دو گروه اصلی مطرح شده، گروهی معتقدند که رفتار پرخاشگری ریشه در عدم فرصت یادگیری دارد، یعنی کودک به علت اینکه فرصت یادگیری نداشته و یک موجود ناپختهاست، نمیداندکه نسبت به یک محرک چگونه عمل کند لذا ممکن است به صورت پرخاشگری از خود واکنش نشان دهد. لذا این کودک باستی به مرور یادبگیرد تا چگونه پاسخ محرکات را به صورت مناسب دهد. (نوابی نژاد سال ۷۳ ص ۴۲و۴۳). گاهی رفتارهای پرخاشگرانه ناشی از یک احساس ناامنی است که در حقیقت این رفتار یک پاسخ دفاعی به وضعیت ناامنی است که در آن قرار گرفتهاست. یک کودک با ابزار دفاعی که یک حرکت پرخاشگرانهاست از خود دفاع میکند تا وضعیت ناامن را زا بین ببرد.(نوابی نژاد سال ۷۳ ص۴۸)
فرضیه ناکامی – پرخاشگرانه
گرچه پاسخ افراد نسبت به ناکامی بسیار متفاوت است زیرا عوامل ناکام کننده و شخصیت فرد ناکام شونده دامنه بسیار گستردهای دارند در مجموع میتوان گفت که پاسخ ناکامی پرخاشگری یعنی رفتار دشمنانه و تند به هنگام عدم سازگاری با موفقیت در این رفتار در زندگی روزمره ارتباط بسیار نزدیک با ناکامی دارد مثلاً کودکی که از بازی کردن منع میشود در اثر خشم اخم میکند یا پاهای خود را بر زمین میکوبد. چیزی که ثابت شدهاست این است که ناکامی پرخاشگری را افزایش میدهد پرخاشگری میتواند ناکامیهای فشرده را رها سازد و نوعی تسکین موقتی برای فرد مزاحم آورد اما پایان آن معمولاً رضایت بخش نیست به هنگام مواجه شدن با ناکامی باید آنرا به صورت یک مساله مطرح کرد و به دنبال آن راه چاره افتاد. پرخاشگری ممکن است مستقیما خود مانع را هدف قرار دهد.(فرقان رئیسی سال ۱۳۷۶ ص ۸۳و ۸۴) جان والر و همکارانش فرضیه پرخاشگری در کلمه پاسخ به ناکامی را ارائه نمودند که در آن پرخاشگری همیشه در پی ناکامی خواهد بود(والر دوب-مورد سیرز-۱۹۳۹) این افراد مانند فروید پرخاشگری را در حکم عامل تصفیه میدانستند پیداست که فرضیه ناکامی- پرخاشگریها میتوانند واکنشی در برابر ناکامی باشد اما عوامل دیگری نیز میتواند در پرخاشگر بودن یا نبودن یک کودک موثر باشد افزون بر آن ناکامی یا سایر تحریکهای عاطفی همیشه موجب پرخاشگری نمیشود(ریتا ولکسی نلسون، سال ۱۳۶۹ ص ۵۲۲- ۵۲۷)
علل و عوامل پرخاشگری
عوامل خانوادگی پرخاشگری
عوامل خانوادگی به عنوان یکسری از عوامل محیطی در بررسی عوامل تربیتی افراد موثر میباشند، چرا که خانواده به عنوان اولین محیط اجتماعی زندگی افراد بسیار حائز اهمیت میباشد و خیلی از چیزها را افراد در سالهای اولیه حیات اجتماعی خود در آن میآموزند. خانواده میتواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتاند از: ۱) نحوه برخورد والدین با نیازهای کودک: معمولاً کودکی که وسایل و اسباب بازی مورد علاقه خود را در دست دیگری میبیند برانگیخته میشود و در صدر گرفتن آن حتی با اعمال خشونت میشود.تجربه نشانگر آن است که چنانچه در کودکی همیشه توقعات و انتظارات فرد برآورده شده باشد او بیشتر از کسانی که توقعات و انتظاراتشان برآورده نشدهاست خشمگین وپرخاشگر میشود. ۲) وجود الگوهای نامناسب، داشتن الگوی مناسب در زندگی یکی از نیازهای انسان است زیرا انسانها علاقه مند هستند که رفتار و کردار خود را مطابق با کسی که مورد علاقه خودشان است انجام دهند و چنین کسانی را راهنما و الگوی زندگی خود قرار دهند بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بیشتر کودکان پرخاشگر والدین خشن و متخاصمی داشتهاند یعنی نه تنها کودک آنها از محبت لازم برخوردار نبود از الگوی پرخاشگری موجود در خانواده نیز تأثیر پذیرفته بود. دیکتاتوری خانوادههایی که تابع اصول دیکتاتوری هستند معمولاً رشد فرزندانشان را محدود میکند در این نوع از خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است که غالبا پدر چنین نقشی را دارد اما گاهی اوقات مادر، خواهران و برادران بزرگتر نیز با دیکتاتوری رفتار میکنند در این گونه خانوادهها فرد دیکتاتور تصمیم میگیرد، هدف تعیین میکند، راه نشان میدهد، وظیفه معلوم میکند، برنامه میریزد و همه باید به طور مطلق مطابق میل او رفتار کند و حق اظهارنظر از آن اوست. بچههایی که در محیط دیکتاتوری پرورش پیدا میکنند ظاهراً حالت تسلیم و اطاعت در رفتارشان مشاهده میشود و همین حالت آنهارا به هیجان و اضطراب وا میدارد. این بچهها در مقابل دیگران حالت دشمنی و خصومت به خود میگیرند و به بچههای هم سن و سال خود یا کمتر از خود صدمه میرسانند این افراد از تعصب خاصی نیز برخوردارند و از به سر بردن با دیگران عاجز هستند، در کارهای گروهی نمیتوانند شرکت کنند و از اعتماد به نفس ضعیفی برخوردارند و در امور زندگیشان بی لیاقتی خود را نشان میدهند و اغلب در کارها با شکست روبرو میشوند. ۳) تأثیر رفتار پرخاشگرانه: عدهای از افراد پرخاشگر و زورگویی را تقبیح نمیکنند بلکه آنرا نشانه شهامت و قدرت خود میدانند این افراد اعمال پرخاشگرانه خود و دیگران را مثبت موجه و حتی لازم میدانند و به آن صحه میگذارند. ۴) تشویق رفتار پرخاشگرانه: در مواقعی که رفتار پرخاشگرانه توسط والدین و دیگر افراد سبب تقویت مثبت و تثبیت این رفتار میشود. گاه با والدین یا مربیانی روبرو میشویم که به بهانه آموزش دفاع از خود به کودکی میگویند «از کی نخوری» «توسری نخوری» و... که به طور وضوح به جای نشان دادن رفتارهای منطقی در مقابل برخورد با موانع شخصی را به پرخاشگری بی مورد تشویق میکنند. ۵) تنبیه والدین و مربیان: والدین و مربیان که در برابر پرخاشگری و خشونت کودک عصبانی میشوند به صورت پرخاشگرانه اورا تنبیه میکنند از تشدید این رفتار در او موثرند درچنین مواقعی تنبیه عامل فزاینده و تقویت کننده پرخاشگری است زیرا علاوه بر اینکه سبب خشم و احتمالاً پرخاشگری کودک میشود، شخص تنبیه کننده الگوی نامناسبی برای پرخاشگری کودک میشود.(اکبری-۸۱ ص۱۹۷و۱۹۸)
عوامل محیطی (اجتماعی – فرهنگی)
عواملی که در پیرامون زندگی انسان هستند میتوانند در بروز یا تشدید پرخاشگری و تخفیف یا تعدیل آن اثر گذار باشند، برخی از اینگونه عوامل عبارتاند از: ۱) زندگی در ارتفاع خیلی بلند و تغذیه ناقص؛ پژوهشهای به عمل آمده در میان سرخپوستان قبیله کولا در میال آندورپرو، که به پرخاشگرترین انسانهای روی زمین شهرت دارند حاکی از آن است که پرخاشگری این قبیله سه دلیل دارد: الف: زندگی در ارتفاعات خیلی بلند کمبود مواد غذایی و بالاخره تغذیه ناقص. ب: جویدن برگ کوکا که محتوی کوکائین و نوع مخدر است و سبب میشود مصرف کنندگان آن موقتا احساس آرامش میکنند اما
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
زمین شناسی دریچه ای به جهانی دیگر تاریخچه زمین:
مراحل آغازین شکل گرفتن زمین به دوره پره کامبرین یعنی در حدود ۶/۴میلیارد سال پیش باز می گردد.
اولین موجوداتی که بر روی زمین بوجود آمدند تنها دارای یک سلول بودند وسپس میلیونها سال طول کشید تا اولین گیاهان و سپس اولین جانوران که دایناسورها بودند بوجود بیایند.اما اگر بخواهیم به دید زمین شناسی نگاه کنیم انسان جزء موجودات جدیدی است که بر روی زمین بوجود آمده اند. چرا که در مقایسه با این زمان عظیم از پیدایش انسان زمان زیادی نمی گذرد.
زمین شناسی فیزیکی:
زمین شناسی فیزیکی شامل شامل علوم مختلفی در رابطه با فیزیک زمین مانند:« هیدرولوژی-پترولوژی-تکتونیک و ... » می شود.
به دلیل گسترده بودن این علوم از شرح آنها صرفنظر می کنم و نظرتان را به دیدن چند تصویر در رابطه با زمین شناسی فیزیکی جلب مینمایم.
سنگ شناسی رسوبی
ریشه لغوی
سنگ شناسی رسوبی از دو کلمه Sedimentary به معنی رسوبی و Petrology به معنی سنگ شناسی گرفته شده است.
دید کلی
سنگهای رسوبی به دلیل داشتن منابع مهم نظیر نفت ، گاز ، ذغال ، آهن ، اوارنیم و نیز مواد مورد نیاز در مصالح ساختمانی مانند آهک ، گچ و غیره از اهمیت خاصی برخوردارند لذا سنگ شناسی رسوبی یکی از مهمترین شاخههای علوم زمین محسوب میگردد. در حدود 70٪ از سنگهای سطح زمین ، دارای منشا رسوبی هستند، و این سنگها عمدتا از ماسه سنگها ، سنگهای آهکی ، شیل ها و به مقدار کمتری اما با همان معروفیت از رسوبات نمک ، سنگهای آهندار ، ذغال و چوب تشکیل شده است.
تاریخچه و سیر تحولی
مطالعه سنگهای رسوبی از نظر مشخصات ساختی ، بافتی و ترکیب شیمیایی آنها ، اولین بار در سال 1879 توسط سوربی انگلیسی انجام گرفت. وی مطالعه سنگهای رسوبی در مقاطع نازک را برای اولین بار ابداع نمود. بعدها در 1899 ، کایوی فرانسوی پارهای از مشخصات میکروسکوپی و مشخصات ماکروسکوپی بعضی از سنگهای رسوبی در کشور فرانسه را ، به صورت مصور تشریح و تفسیر کرد.از آن تاریخ به بعد ، به پیروی از کایو ، بررسیهای سنگهای رسوبی و کوشش اکثر سنگ شناسان ، عمدتا بر کانی شناسی و تشخیص کانیهای تشکیل دهنده این سنگها متمرکز گردید. که در این میان ماسه سنگها و رسوبات ماسهای و از میان کانیها هم ، کانیهای سنگین (دارای وزن مخصوص بیش از 2.85) ، بیشتر مورد توجه قرار گرفتند.
در سال 1919 ، ونت ورث آمریکایی برای سنجش اندازه ذرات و دانه های تشکیل دهنده رسوبات تخریبی مقیاسی ارائه داد و به کمک مقیاس ونت ورث مطالعه دانه سنجی و تجزیههای کمی و مکانیکی رسوبات بر مبنای اندازه دانه ها و فراوانی آنها ، میسر گردید.
سرانجام در 1933 ، آدن و کرمباین ، مقیاسهای جدیدتری برای اندازه گیری دانههای رسوبی ارائه دادند و در مکانیسم تجزیههای مکانیکی رسوبات تخریبی ، تسهیلات زیادتری ایجاد کردند. امروز هم ، مقیاسهای اندازه گیری متداول برای مطالعات رسوب شناسی و سنگهای رسوبی ، به نام همین افراد معروف بوده و مورد استفاده سنگ شناسان و رسوب شناسان قرار دارد.
گروههای اصلی سنگهای رسوبی
رسوبات سیلیسی آواری :رسوبات سیلیسی آواری (همچنین تحت عنوان رسوبات تریجنوس یا اپی کلاستیک خوانده میشوند) آنهایی هستند که از خرده سنگهای قبلی که توسط فرآیند فیزیکی حمل و رسوب کردهاند، تشکیل شدهاند. این گروه شامل سنگها زیر میباشد:
کنگلومراها :در این سنگها ، مواد دانه درشت گرد شده در زمینهای از مواد دانه ریز قرار دارند.
برشها :مواد دانه درشت گرد نشده در زمینهای از مواد دانه ریز قرار دارند.
ماسه سنگها :اندازه دانهها در ماسه سنگها ، کمتر از 2 میلیمتر است.
گلسنگها :اندازه دانهها کمتر از 2 میکرون میباشد.
رسوبات بیوژنیک ، بیوشیمیای و آلی :رسوباتی هستند که بیشتر منشا بیو ژنیکی ، بیو شیمیایی و آلی دارند و شامل:
سنگهای آهکی :سنگهای آهکی میتوانند هم از طریق ته نشست مستقیم CaCo3 از آب دریا و هم از طریق رسوب کردن اسکلتهای کربناتی موجودات به وجود آید.
چرتها :چرت ، یک واژه خیلی کلی برای رسوبات سیلیسی دانه ریز ، با منشا شیمیایی ، بیو شیمیایی یا بیوژنیکی است.
فسفاتها :یکی از مهمترین کانیهای رسوبی فسفاتها ، آپاتیت میباشد.
ذغال و شیل نفتی :ذغال و شیلهای نفتی که از بقایای موجودات زنده قدیمی میباشند، انعکاسی از فرآیندهای دیانژ و دگرگونی دارند.
رسوبات شیمیایی :این رسوبات منشا شیمیایی دارند و شامل موارد زیر میباشند:
تبخیریها: تبخیریها عمدتا رسوبات شیمیایی هستند که پس از تغلیط نمکهای محلول در آب (بر اثر تبخیر) رسوب کردهاند.
سنگهای آهندار :آهن ، عملا بر اندازه چند در صد در تمام سنگهای رسوبی وجود دارد، ولیکن بطور غیر معمول ، در جایی که مقدار آهن بیش از 15٪ باشد، سنگهای آهندار را تشکیل میدهد.
رسوبات آذر آواری :رسوبات آذر آواری رسوباتی هستند که عمدتا از دانههای با منشا ولکانیکی ، که از فعالیتهای آتشفشانی همزمان سرچشمه گرفتهاند، تشکیل شدهاند. و شامل موارد زیر میباشند:
رسوبات اتوکلاستیک :سنگهای ولکانوژیکی هستند که توسط برشی شدن در جای لاوا تشکیل شدهاند.
رسوبات پیروکلاستیک – ریزشی :این رسوبات به راحتی از طریق خردههای آتشفشانی خارج شده از یک مجرا یا یک شکاف ، بر اثر انفجار ماگماتیکی ، تشکیل میشوند.
رسوبات ولکانی کلاستیک – جریانی :این رسوبات توسط انفجارات فورانی در محیطهای خشکی ایجاد میشوند.
هیدروکلاستیکها :هنگامی که لاوای خارج شده ، با آب تماس پیدا کند، سرد شدن و خاموشی سریع ، باعث قطعه قطعه شدن لاوا میشود. این قطعات پس از حرکت در آب و دانه دانه شدن رسوبات هیدروکلاستیک را تشکیل میدهند.
رسوبات اپی کلاستیک :رسوباتی هستند که از حرکت و ته نشست مجدد رسوبات ولکانی کلاستیک ایجاد شدهاند.
اهمیت مطالعه سنگهای رسوبی
سنگهای رسوبی در ادوار گذشته زمین شناسی در محیطهای طبیعی متفاوتی که امروزه وجود دارد، رسوب کردهاند. مطالعه این محیطهای عهد حاظر و رسوبات و فرآیندهای آنها به درک بیشتر معادل قدیمی آنها کمک میکند.
دلایل زیادی برای مطالعه سنگهای رسوبی وجود دارد زیرا ارزش اقتصادی کانیها و مواد موجود در آنها کم نمیباشد. سوختهای نفت و