لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
خانه دوم
مدرسه، خونه دوم همه بچه مدرسهایهاست. توی این خونه، آقامعلم وخانم معلم، به جای پدر ومادر هستند و دانشآموزای کلاس که با هم دوست و رفیقاند، مثل خواهر و برادرند. خلاصه، خونه دوم همه ما، اون قدر جذاب و قشنگه که هیچ چی از خونه اول کم نداره. معلم، چراغ این خونه رو روشن نگه میداره. دست مهربونش رو به سر بچهها میکشه و همه اونها رو سر سفره علم خودش مهمون میکنه. اون وقت به اندازه اشتهای هر دانشآموز، غذای علم و دانش به اونها میده. بچهها! هر قدر میتونید از غذاهای رنگارنگ معلم بر سر سفره دانش بخورید که پرخوری کردن درکنار سفره علم و دانش، نه تنها بد نیست؛ بلکه خیلی هم خوبه.
کولهبار دانش
یک کلاس بود و چند تا نیمکت. تو هر نیمکت، چند تا دانشآموز و هر دانشآموز با چند تا کتاب. کلاسْ یک چیزی کم داشت و همه منتظر بودند. از دور، صدای پا اومد. یک نفر به کلاس نزدیک شد. چند ثانیه بعد، کسی وارد کلاس شد. بله، انتظار تموم شده بود و آقا معلم به کلاس اومده بود. بچههای کلاس با صدای برپای مبصر، روی پا ایستادند. معلم، نگاه مهربونش رو به بچهها انداخت. بعد تشکر کرد و همه نشستند. معلم به سمت تخته سیاه رفت. گچ برداشت و شروع کرد به نوشتن. این کار هر روزش بود. او هر روز پنجرهای به سمت باغ پر گل دانش باز میکرد و ما رو به اونجا میبرد و ما هر روز وقت ظهر، پس از گشت و گذار توی باغ دانش، با کولهباری از چیزهایی که یاد گرفته بودیم، به خونه هامون برمیگشتیم.
روز سپاس
روز معلم، روز تشکر و قدردانیه. روز سپاس ازمعلمای عزیزمونه که برای ما خیلی زحمت میکشند؛ اونهایی که تمام وقت خودشون رو برای با سواد کردن ما بچهها، صرف میکنن و با تلاش زیاد، به ما خواندن و نوشتن یاد میدن. آرزوی همه معلمها، اینه که ما درس بخونیم، به شهر علم و دانش وارد بشیم و از صحرای خشک و بیآب و علف نادونی بگذریم...! اینطوری وقتی بزرگ میشیم، آدم موفقی میشیم و پیروز و سربلند، زندگی میکنیم و به انسانهای دیگر هم کمک و خدمت میکنیم. ما میتونیم با درس خوندنمون، آرزوی معلمهای زحمتکش رو برآورده کنیم.
یک معلم بزرگ
امروزکه روز معلمه، همه جا حرف از یک معلم بزرگه. یک روحانی عالم و دانشمند که شاگردهای زیادی داشت و علم و دانش فراوان خودش روبه اونها یاد میداد. اسم او مرتضی بود؛ مرتضی مطهری. شهید مطهری، یک نویسنده بزرگ هم بود و کتابهای زیادی نوشت. مردم ایران،شهید مطهری رو خیلی دوست داشتند و قدر معلم بزرگی مثل او رو میدونستند و از او درسهای فراوانی گرفتند. اما در دل یک شب تاریک، نقشه شوم آدمهای نادون، مطهری رو از ما گرفت. خبر شهادت او، مردم ایران رو در غم بزرگی فرو برد. بچهها! هر سال، دوازدهم اردیبهشت، روز شهادت این معلم بزرگ که میشه، ما یک تصمیم بزرگ میگیریم؛ تصمیم بر این که مثل او راه دانش رو ادامه بدیم.
مثل یک باغبان
معلم، مثل یک باغبون زحمت کشه که بامراقبت و توجه او، گلها رشد میکنن. معلم، باغبون باغ مدرسه است و شما دانشآموزای خوب، گلهای این باغید. اولِ مهر که مدرسهها باز میشه، معلم، شروع به کار میکنه. معلم با هر درسی که به دانش آموزای خوبش میده، بذر دانش رو درذهن اونها میکاره و اونها رو آبیاری میکنه تا این که یواش یواش، بچهها چیزهای بیشتری یاد میگیرن و ریشه و برگ دانش پیدامی کنن. بعد که علم ودانش اونها بیشتر و بیشتر میشه، گل دانایی شکوفه میکنه و گلهای رنگارنگ علم و دانش تو کلاس، به وجود میآن. بله بچهها، آخر سال که شما با کارنامه قبولی ازمدرسه بیرون میآیید، گلهای زیباو خوشبویی هستیدکه به دست باغبون مهربونتون، معلم زحمتکش، شکوفه کردید.
الگوی خوب
مریم، یک سیب سرخ جلو خودش گذاشت و یک نقاشی از روی اون تو دفترش کشید. سیب سرخ، الگوی قشنگ وزیبایی بود و نقاشی مریم نمره بیست گرفت. دفتر زندگی ما هم، پر از نقاشیهای جور واجوریه که به وسیله کارها و رفتارها و حرفهای ما کشیده میشن. بچههای گلم! تو دفتر نقاشی زندگی، معلم، الگوی خیلی خوبیه؛ چون معلم، آدم با اخلاق، با ادب و با ایمانیه که اگه همه ما سعی کنیم مثل او باشیم، کارهای درست انجام بدیم و راستگو باشیم، اون وقت ما هم مثل او، انسان مفیدی میشیم که همه بهمون افتخار میکنن. ما هم مثل معلم، الگو میشیم تا بچههای دیگه از روی رفتار و حرفهای ما نقاشی کنند و دفتر زندگیشون، ازکارها و فکرای خوب پر بشه.
معلمی، شغل پیامبران
تو کلاس جواد، بالای تخته سیاه، تابلوی کوچیکی وجود داره که با خط زیبا نوشته شده «معلمی، شغل انبیاست». وقتی زنگ آخر به صدا در اومد و جواد به خونه رسید، از پدرش خواست تا درباره این جمله برای او توضیح بده. پدر که در حال خوندن یک کتاب بود، کتاب رو بست و گفت: ببین پسرم، کار پیامبران، مثل کار معلمان، یاد دادن خوبیهاست. خدای بزرگ، پیامبران رو برای تعلیم و تربیت مردم فرستاده و معلم هم در مدرسه، دقیقا همین کار رو انجام میده. او به بچهها علم و دانش یاد میده، و اونها رو به سمت خوبی و نیکی، راهنمایی میکنه، پس شغل معلمی هم مثل کار پیامبران، خدایی و مقدسه و همه ما باید مثل پیامبران، به معلمای خوبمون احترام بگذاریم و اونها رو دوست داشته باشیم.
بهترین هدیه
امروز که روز معلمه، هر کسی دوست داره یک چیزی به معلمش هدیه بده، از زحمتهای او تشکر کنه و اونو خوشحال ببینه. امروز، خانم معلم بعد از این که کادوهای بچهها رو گرفت و از اونها تشکر کرد، گفت: بچههای گلم، چیزی که منو خیلی خوشحال میکنه، خوب درس خوندن شما و نمرههای بیست شماست. من وقتی میبینم شما درسهاتون رو خیلی خوب یاد گرفتید، خیلی خوب درس میخونید و به اون علاقه دارید، از ته دل خوشحال میشم، خستگی خودم رو فراموش میکنم و برای یاد دادن به شما، نیرو میگیرم. بچههای کلاس هم که به راز خوشحالی واقعی معلم پی برده بودند، تصمیم گرفتند همگی حسابی درس بخونن تا خانم معلم رو خوشحال کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
خانه دوم
مدرسه، خونه دوم همه بچه مدرسهایهاست. توی این خونه، آقامعلم وخانم معلم، به جای پدر ومادر هستند و دانشآموزای کلاس که با هم دوست و رفیقاند، مثل خواهر و برادرند. خلاصه، خونه دوم همه ما، اون قدر جذاب و قشنگه که هیچ چی از خونه اول کم نداره. معلم، چراغ این خونه رو روشن نگه میداره. دست مهربونش رو به سر بچهها میکشه و همه اونها رو سر سفره علم خودش مهمون میکنه. اون وقت به اندازه اشتهای هر دانشآموز، غذای علم و دانش به اونها میده. بچهها! هر قدر میتونید از غذاهای رنگارنگ معلم بر سر سفره دانش بخورید که پرخوری کردن درکنار سفره علم و دانش، نه تنها بد نیست؛ بلکه خیلی هم خوبه.
کولهبار دانش
یک کلاس بود و چند تا نیمکت. تو هر نیمکت، چند تا دانشآموز و هر دانشآموز با چند تا کتاب. کلاسْ یک چیزی کم داشت و همه منتظر بودند. از دور، صدای پا اومد. یک نفر به کلاس نزدیک شد. چند ثانیه بعد، کسی وارد کلاس شد. بله، انتظار تموم شده بود و آقا معلم به کلاس اومده بود. بچههای کلاس با صدای برپای مبصر، روی پا ایستادند. معلم، نگاه مهربونش رو به بچهها انداخت. بعد تشکر کرد و همه نشستند. معلم به سمت تخته سیاه رفت. گچ برداشت و شروع کرد به نوشتن. این کار هر روزش بود. او هر روز پنجرهای به سمت باغ پر گل دانش باز میکرد و ما رو به اونجا میبرد و ما هر روز وقت ظهر، پس از گشت و گذار توی باغ دانش، با کولهباری از چیزهایی که یاد گرفته بودیم، به خونه هامون برمیگشتیم.
روز سپاس
روز معلم، روز تشکر و قدردانیه. روز سپاس ازمعلمای عزیزمونه که برای ما خیلی زحمت میکشند؛ اونهایی که تمام وقت خودشون رو برای با سواد کردن ما بچهها، صرف میکنن و با تلاش زیاد، به ما خواندن و نوشتن یاد میدن. آرزوی همه معلمها، اینه که ما درس بخونیم، به شهر علم و دانش وارد بشیم و از صحرای خشک و بیآب و علف نادونی بگذریم...! اینطوری وقتی بزرگ میشیم، آدم موفقی میشیم و پیروز و سربلند، زندگی میکنیم و به انسانهای دیگر هم کمک و خدمت میکنیم. ما میتونیم با درس خوندنمون، آرزوی معلمهای زحمتکش رو برآورده کنیم.
یک معلم بزرگ
امروزکه روز معلمه، همه جا حرف از یک معلم بزرگه. یک روحانی عالم و دانشمند که شاگردهای زیادی داشت و علم و دانش فراوان خودش روبه اونها یاد میداد. اسم او مرتضی بود؛ مرتضی مطهری. شهید مطهری، یک نویسنده بزرگ هم بود و کتابهای زیادی نوشت. مردم ایران،شهید مطهری رو خیلی دوست داشتند و قدر معلم بزرگی مثل او رو میدونستند و از او درسهای فراوانی گرفتند. اما در دل یک شب تاریک، نقشه شوم آدمهای نادون، مطهری رو از ما گرفت. خبر شهادت او، مردم ایران رو در غم بزرگی فرو برد. بچهها! هر سال، دوازدهم اردیبهشت، روز شهادت این معلم بزرگ که میشه، ما یک تصمیم بزرگ میگیریم؛ تصمیم بر این که مثل او راه دانش رو ادامه بدیم.
مثل یک باغبان
معلم، مثل یک باغبون زحمت کشه که بامراقبت و توجه او، گلها رشد میکنن. معلم، باغبون باغ مدرسه است و شما دانشآموزای خوب، گلهای این باغید. اولِ مهر که مدرسهها باز میشه، معلم، شروع به کار میکنه. معلم با هر درسی که به دانش آموزای خوبش میده، بذر دانش رو درذهن اونها میکاره و اونها رو آبیاری میکنه تا این که یواش یواش، بچهها چیزهای بیشتری یاد میگیرن و ریشه و برگ دانش پیدامی کنن. بعد که علم ودانش اونها بیشتر و بیشتر میشه، گل دانایی شکوفه میکنه و گلهای رنگارنگ علم و دانش تو کلاس، به وجود میآن. بله بچهها، آخر سال که شما با کارنامه قبولی ازمدرسه بیرون میآیید، گلهای زیباو خوشبویی هستیدکه به دست باغبون مهربونتون، معلم زحمتکش، شکوفه کردید.
الگوی خوب
مریم، یک سیب سرخ جلو خودش گذاشت و یک نقاشی از روی اون تو دفترش کشید. سیب سرخ، الگوی قشنگ وزیبایی بود و نقاشی مریم نمره بیست گرفت. دفتر زندگی ما هم، پر از نقاشیهای جور واجوریه که به وسیله کارها و رفتارها و حرفهای ما کشیده میشن. بچههای گلم! تو دفتر نقاشی زندگی، معلم، الگوی خیلی خوبیه؛ چون معلم، آدم با اخلاق، با ادب و با ایمانیه که اگه همه ما سعی کنیم مثل او باشیم، کارهای درست انجام بدیم و راستگو باشیم، اون وقت ما هم مثل او، انسان مفیدی میشیم که همه بهمون افتخار میکنن. ما هم مثل معلم، الگو میشیم تا بچههای دیگه از روی رفتار و حرفهای ما نقاشی کنند و دفتر زندگیشون، ازکارها و فکرای خوب پر بشه.
معلمی، شغل پیامبران
تو کلاس جواد، بالای تخته سیاه، تابلوی کوچیکی وجود داره که با خط زیبا نوشته شده «معلمی، شغل انبیاست». وقتی زنگ آخر به صدا در اومد و جواد به خونه رسید، از پدرش خواست تا درباره این جمله برای او توضیح بده. پدر که در حال خوندن یک کتاب بود، کتاب رو بست و گفت: ببین پسرم، کار پیامبران، مثل کار معلمان، یاد دادن خوبیهاست. خدای بزرگ، پیامبران رو برای تعلیم و تربیت مردم فرستاده و معلم هم در مدرسه، دقیقا همین کار رو انجام میده. او به بچهها علم و دانش یاد میده، و اونها رو به سمت خوبی و نیکی، راهنمایی میکنه، پس شغل معلمی هم مثل کار پیامبران، خدایی و مقدسه و همه ما باید مثل پیامبران، به معلمای خوبمون احترام بگذاریم و اونها رو دوست داشته باشیم.
بهترین هدیه
امروز که روز معلمه، هر کسی دوست داره یک چیزی به معلمش هدیه بده، از زحمتهای او تشکر کنه و اونو خوشحال ببینه. امروز، خانم معلم بعد از این که کادوهای بچهها رو گرفت و از اونها تشکر کرد، گفت: بچههای گلم، چیزی که منو خیلی خوشحال میکنه، خوب درس خوندن شما و نمرههای بیست شماست. من وقتی میبینم شما درسهاتون رو خیلی خوب یاد گرفتید، خیلی خوب درس میخونید و به اون علاقه دارید، از ته دل خوشحال میشم، خستگی خودم رو فراموش میکنم و برای یاد دادن به شما، نیرو میگیرم. بچههای کلاس هم که به راز خوشحالی واقعی معلم پی برده بودند، تصمیم گرفتند همگی حسابی درس بخونن تا خانم معلم رو خوشحال کنند.
گزارش تخصصی آموزگار دوم ابتدایی تقویت مهارت نوشتن (انشاء) در دانش آموزان پایه دوم ابتدایی
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات: 12
فهرست مطالب
مقدمه ( بیان مساله و ارزیابی از وضع موجود )3
ارزیابی از وضع موجود3
اهداف گزارش تخصصی :4
هدف اختصاصی :4
اهداف جزئی :4
مقایسه با شاخص :4
جمع آوری اطلاعات4
پیشینه ی تحقیق در مورد درس انشا:4
تجزیه و تحلیل اطلاعات ( موانع کلاس انشاء )5
چگونگی انجام کار6
*مراحل نوشتن انشا:6
روشهایی جهت تقویت مهارت انشا نویسی7
نقاط قوت اجرای طرح9
نتیجه گیری10
پیشنهادات11
فهرست منابع12
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 37
بخش دوم : امور مشترکین خراسان شمالی
امور مشترکین
امور مشترکین یکی از بخش های شرکت مخابرات است که به مشترکین تلفن همراه اول و تلفن ثابت، در سطح استان خراسان شمالی به منظور رفع مشکلات مردم و همچنین قبوض مشترکان را به حساب آنها می آورد. البته این موضوع برای بانکهایی انجام می شود که ON LINE نشده اند مانند بانکهای: کشاورزی، تجارت، مسکن.
این عمل اینگونه انجام می شود: هنگامی که مشترک قبض تلفن خود را چه همرا و چه ثابت باشد پرداخت نماید این قبوض از اول هفته تا آخر هفته در بانک جمع آوری می شود. در امور مشترکین فردی مسئول جمع آوری این قبوض تلفن همراه یا تلفن ثابت از بانکهای مختلف درسطح مرکز استان را عهده دار می باشد و همچنین افراد دیگری در سطح شهرستان های مختلف به انجام این کار در سطح شهر خود را دارا می باشند. هنگامی که فرد مسئول به بانک مراجعه و از بانک می خواهد که قبوض پرداخت شده تلفن ثابت یا همراه را به او واگذار نمایند آنان همراه این قبوض، چک بین بانکی را نیز که این چک حاوی تمامی مبالغ پرداخت شده قبوض تلفن همراه یا ثابت است به او می دهند که این چک برای شرکت مخابرات است.
فرد با گرفتن قبوض و چک و ژورنالهای بانکی به امور مشترکین مراجعه می کند و قبوض مربوط به تلفن همراه را با چک و ژورنالهای آن را به قسمت تلفن همراه می دهد و از اینجا کار کارکنان تلفن همراه شروع می شود. ابتدا مشاهده می کنیم که قبوض با ژورنالهای داده شده از بانک یکی است یا نه، در صورتی که در ژورنال قبضی با مبلغی دیگر ثبت شده یا در ژورنال مبلغی وجود دارد که قبض آن به امور مشترکین نیامده است آن را به فردی که مسئول جمع آوری قبوض است اطلاع داده تا به بانک مراجعه نماید و از جریان آن با خبر شود و به اطلاع امور مشترکین برساند.
هنگامی که قبوض با ژورنال و چک مشکلی ندارد می توان آن را به حساب مشترک برده و در سیستم حسابداری آن را ثبت کنند. چک در روزی که به امور مشترکین فرستاده می شود تمامی آن در دفتری به نام دفتر چکها به ثبت می رسد و اگر بانکی چک را بیشتر از حد صادر کرده باشد به آن مازاد چک گفته می شود و در دفتر این مازاد چک نیز یاد داشت می شود و به اطلاع بانک می رسد که این مبلغ مازاد است و برای چک بعدی آن را کسر نمایند. اصطلاح دیگری نیز وجود دارد که به آن کسری چک گویند، کسری چک به معنای آن است که بانک می بایست............................................ ریال چک صادر می کرده در حالی که کمتر از آن مبلغ را به حساب مخابرات برده است و این نیز در دفتر چکها برای آن بانک ثبت می شود، و این نیز به اطلاع بانک مذبور می رسد.
افرادی که در سطح شهرستان های استان خراسان شمالی به منظور جمع آوری قبوض به استخدام شرکت مخابرات استان خراسان شمالی در آمده اند نیز در سطح شهرستان خود به جمع آوری قبوض از بانکهای مختلف نموده و آن را به شهر بجنورد امور مشترکین خراسان شمالی می آورند.
هنگامی که این قبوض چه قبوض شهرستان ها و چه قبوض شهر بجنورد کنترل و محاسبه شد آنان را برای پانچ به افراد مسئول این کار می دهیم که توسط دو نفر این عمل انجام می شود. پس از انجام عملیات پانچ می بایست آنان را در دفتر ثبت چک مبلغ چک و جمع مبلغ پانچ شده را با یکدیگر کنترل کرد.
قبوض پانچ شده را پس از 15 روز وارد دفتر معین می نمایند.
خدمات قابل ارائه امور مشترکین
1- انتظار مکالمه
1- CALL Waiting
شرح وظایف
محلهای ارائه خدمت
شرایط و مدارک مورد نیاز
توصیه ها و توضیحات
2- انتقال مکالمه
2- CALL Divert
شرح وظایف
محلهای ارائه خدمت
شرایط و مدارک مورد نیاز
گزارش تخصصی آموزگار دوم ابتدایی تقویت مهارت نوشتن (انشاء) در دانش آموزان پایه دوم ابتدایی
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات: 12
فهرست مطالب
مقدمه ( بیان مساله و ارزیابی از وضع موجود )3
ارزیابی از وضع موجود3
اهداف گزارش تخصصی :4
هدف اختصاصی :4
اهداف جزئی :4
مقایسه با شاخص :4
جمع آوری اطلاعات4
پیشینه ی تحقیق در مورد درس انشا:4
تجزیه و تحلیل اطلاعات ( موانع کلاس انشاء )5
چگونگی انجام کار6
*مراحل نوشتن انشا:6
روشهایی جهت تقویت مهارت انشا نویسی7
نقاط قوت اجرای طرح9
نتیجه گیری10
پیشنهادات11
فهرست منابع12