حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

دانلود مقاله. نگاهی به جایگاه وقف در فرهنگ اسلام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

<<نگاهی به جایگاه وقف در فرهنگ اسلام>>

کلمه نخست

از جمله اموری که شایسته است در جوامع اسلامی، بویژه ایران مورد توجه قرار گیرد و با قوت رواج یابد، احیای سنت حسنۀ وقف است که به نوبۀ خود میتواند حلالّ بسیاری از مشکلات جامعه باشد.

سنت پسندیده وقف ریشه در تاریخ صدر اسلام دارد و اولین واقف در اسلام و مشوق وقف، شخص پیامبر (ص) بوده است و پس از آن بزرگوار، اهلبیت (ع) و اصحاب آن بزرگواران بوده اند و تا به امروز همچنان به عنوان یک سنت نیکو، سیره مستمر مسلمین و مومنین بوده است و امروز بر عالمان و آگاهان جامعه بویژه خطبای محترم جمعه فرض است که در بنای جامعه نوین اسلامی، به برکت انقلاب اسلامی مان به تجدید حیات این سیره نیکو بپردازند که با گسترش فرهنگ وقف در جامعه، بسیاری از معضلات اجتماعی در اشکال گوناگون آن حل خواهد شد و در زدودن گرد و غبار فقر و محرومیت و تالیف قلوب و برداشتن یا تقلیل فاصله طبقاتی تاثیر بسزائی خواهد گذاشت.

 .تعریف وقف

وقف که از جمله عبادات و از صدقه جاریه است، در لغت به معنی ایستادن (1) و در اصطلاح فقهی به معنی حبس عین ملکی است بر ملک خدای تعالی که ملکیت از مالک ملک به خداوند منتقل میشود(2)

مرحوم محقق حلی میفرماید : وقف عقدی است که ثمره آن حبس کردن اصل و رها کردن منفعت آن است. (3)

صاحب جواهر می فرماید: الوقف عقد ثمرته تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه. (4)

وقف نوعی عقد است که ثمره آن حبس مال است و رها کردن منفعت آن .

بعبارتی دیگر : ماندن اصل مال و جابجائی منفعت آن، تا مردم از منافعش بهره مند شوند.

به عبارت دیگر : وقف یعنی رقبه شئی را نگهداشتن و منفعت آن را آزاد کردن است.

 

1-منتهی الارب

2-لغتنامه دهخدا ذیل ماده وقف

3-شرایع الاسلام

4-جواهر الاکلام/ج28/ص2

 

شیخ طوسی می فرماید : وقف"تحبیس الاصل و تسبیل المنفعة" است (1)

بنابراین وقف شرعا تحبیس است یعنی اصل آن نه قابل خرید و فروش است و نه به ارث برده میشود و نه قابل هبه و بخشش است و نه به رهن و اجاره و عاریه و از این قبیل ... داده میشود ( الا ما خرج بالدلیل ) و تسبیل المنفعه یعنی صرف کردن مال وقفی در جهتی که واقف تعیین کرده است که همان راه خداست. چنانکه معصوم (ع) می فرماید : الوقف علی حسب ما یشرط الواقف (2)

.مشروعیت وقف

وقف، نزد تمام مذاهب اسلامی ( از امامیه و اهل سنت عموما ) جایز است دلیل همه آنها در جواز وقف، قرآن و سنت است.

از جمله آیات قرآن، آیه های ذیل است که می فرماید:

لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون.(3)

المال و البنون زینة الحیوة الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املاء.(4)

که در این آیات به انفاق و انجام آیات صالح پایدار و ماندگار توصیه و ترغیب شده و وقف کردن هم انفاق است و از بهترین اعمال شایسته ماندگار و جاوید.

و اما مشروعیت وقف با تمسک به سنت به استناد سیره عملی و احادیث شریف، نبوی است که از جمله پیامبر (ص) در ترغیب به وقف فرمود:

حبّس الاصل و سبّل المنفعه (5)

یعنی اصل آن را حبس کردن و منفعتش را در راه خدا آزادنما.

و حدیث نبوی دیگر که فرمود:

اذا مات الانسان انقطع عمله الامن ثلاثة : صدقة جاریه او علم ینتفع به او ولد صالح یدعواله.(6)

بسیاری از فقها از جمله شهید اول، وقف را صدقه جاریه می دانند (7) که دارای اجری مستمر است.

 

.اقسام وقف

وقف به اعتبار موقوف بر دو قسم است:

الف: وقف عام

ب: وقف خاص

 

1-مبسوط/ج3/کتاب الوقف

2-خلاف، شیخ طوسی/ص329

3-آل عمران/92

4-کهف/46

5-المستدرک/ج2/ص511

6-نهج الفصاحه/ص182

7-لمعه/کتاب الوقف

 



خرید و دانلود دانلود مقاله. نگاهی به جایگاه وقف در فرهنگ اسلام


دانلود مقاله. نگاهی به جغرافیای انسانی ایران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 35

 

زندگى انسان در ایران

قبل از مطالعه آغاز زندگى انسان در ایران احتیاج به شناسائى وضع جغرافیائى ایران در عهود و اعصار زمین‌شناسى Paleogeographie و چگونگى پراکندگى آب‌ها و خاک‌ها در آن قسمت که فعلاً سرزمین ایران است مى‌باشد. رجوع شود به زمین‌شناسى ایران در مبحث اول جغرافیاى طبیعى. گرچه حدود آب‌ها و خاک‌ها و اوضاع معرفةالارضى ایران در ادوار مختلف به‌علت عدم انجام مطالعات دیرینه شناسى کافى کاملاً مشخص نیست ولى تحقیقات معرفةالارضى انجام شده و شواهد و دلایل زیادى مسلم مى‌دارد که در تمام طول دوران اول زمین‌شناسى دریائى به‌نام تتیس Tehtys تمامى آسیاى جنوب غربى منجمله ایران را مى‌ساخته است. با توجه به عمر ادوار زمین‌شناسى مى‌توان گفت که زندگى در دریاى تتیس حدود ۴۰۰ الى ۵۰۰ میلیون سال قبل ظهور یافته است. این دریا در تمامى دوران دوم زمین‌شناسى وجود داشته ولى حرکات کوهزائى دوران سوم به‌ عمر این دریا خاتمه بخشیده است، برجستگى‌هاى شمالى و غربى ایران در اواخر این دوره ظاهر گشته‌اند، گودالى‌هاى فعلى دریاى خزر و اورال که در گذشته به‌هم ارتباط داشته‌اند هر یک به‌صورت دریاچه‌هاى مستقلى درآمدند. پیدایش نباتات دوران سوم (ائوسن) همچنین فسیل‌هاى برخى حیوانات در سرتاسر منطقه آسیاى مرکزى وجود حیات را در پایان دوره سوم مسلم مى‌سازد. در دوران چهارم زمین‌شناسى که دوره آن حدود یک میلیون سال تخمین زده شده است همه‌جا در آسیا و اروپا یخبندان بوده ولى در اواخر عهد چهارم یخ‌ها به‌تدریج عقب‌نشینى کرده‌اند و شرایطى اقلیمى به‌شکلى که بعد از دوران سوم دگرگون شد به‌تدریج تغییر یافت و کره زمین‌رو به گرمى رفت و شرایط حیات انسانى مساعد گردید تا جائى‌که عقیده علماءِ طبیعى و باستان‌شناسى با تکیه بر آثارى که به‌دست آوردند بر این اصل است که انسان در دوران چهارم یعنى بعد از دوره یخبندان در روى زمین ظاهر شد و ظهور انسان را از مشخصات دوره چهارم مى‌دانند، چه تا پایان دوران سوم هیچ‌گونه آثارى که به تحقیق دلیل بر وجود انسان باشد به‌دست نیامد ولى در رسوبات اوایل چهارم شواهد یافت شد که وجود انسان را معلوم مى‌دارد و این تاریخ از پنجاه هزار سال قبل که خاتمه دوران یخبندان است تجاوز نمى‌کند و تحقیقات باستان‌شناسى نیز سابقه حیات انسانى را تا همین مدت یا کمى بیشتر در روى کره زمین مى‌داند. گرچه در اروپا در میان احجار رسوبى آثارى مانند قطعه سنگ تیز شده با دست یافته‌اند که تعلق به دوره‌هاى پیش از تاریخ مذکور دارد و شاید بر این اساس باشد که نژادشناسان و فسیل‌شناسان آغاز حیات بشرى را در حدود ۵۰۰،۰۰۰ سال پیش از میلاد ذکر کرده‌اند ولى به تحقیق ثابت شد که این آثار انسان نیست بلکه از میمون‌هائى است که نسبت به انواع جنس خود بسیار زیرک و باهوش (جنس نزدیک به انسان) بوده‌اند. اولین آثارى که از انسان واقعى به‌دست آمده مربوط به ۳۰،۰۰۰ سال قبل است که متعلق به اروپاى غربى مخصوصاً فرانسه و اسپانیا مى‌باشد. و این آثار و اشیاء که قدیمى‌ترین یادگار اجداد مردم کنونى به‌شمار مى‌آیند عبارت است از سنگ‌هاى تیز شده و استخوان‌هاى تراشیده شده و نقاشى روى در و دیوارهاى غارها. گرچه هنوز قسمت عمده آسیا و آفریقا از این نظر مورد مطالعه علمى تاریخ طبیعى قرار نگرفته است، خصوصاً در ایران که شناسائى مراحل زندگى بشرى چندان پیشرفتى نکرده نمى‌توان به‌طور قطع و یقین ظهور اولین طایفه انسان را در اروپاى غربى دانست ولى آنچه که مسلم است و مدارک و دلایل کافى نشان مى‌دهد مدارج اولیه تجمع انسان‌ها را باید در ممالکى از اطراف آن دره‌ها و جلگه‌هاى حاصلخیز و تپه‌ها وجود دارد کاوش کرد. در ایران از این‌گونه نواحى و مناطق وجود دارد که مى‌توان دامنه‌هاى اطراف رشته کوه‌هاى زاگرس و کوهپایه‌هاى شمالى و جنوبى البرز خصوصاً حوزه‌هاى داخلى را که سابقاً اقلیمى مساعدتر داشته‌اند نام برد و با تحقیقاتى که به‌عمل آمده وجود آثارى از زندگى انسان‌ها در غالب این نواحى مسلم شده است و باستان‌شناسان در نقاطى که اکتشاف به‌عمل آورده‌اند به آثارى از انسان دست یافته‌اند. قدیمى‌ترین آثار به‌دست آمده از زندگى انسان‌ها در ایران تاکنون متعلق به حدود ۱۰،۰۰۰ سال قبل از میلاد است، مردم این دوره غارنشین بوده و نوع معیشت آنان شکار حیوانات بوده است وجود تصاویرى از حیوانات و اشیاءِ



خرید و دانلود دانلود مقاله. نگاهی به جغرافیای انسانی ایران


دانلود مقاله. نگاهی به مکاتب شرق‏شناسی در اروپا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 27

 

نگاهی به مکاتب شرق‏شناسی در اروپا

اولین اقدامات اروپاییان برای مطالعه درباره سرزمین‏های شرقی به خصوص شرق اسلامی به قرن‏های سیزدهم و چهاردهم میلادی همزمان با نهضت ترجمه متون اسلامی به زبان‏های اروپایی بازمی‏گردد که با تأسیس دانشگاه‏های اختصاصی از قرن هجدهم میلادی این مطالعات به صور ت آکادمیک درآمدند. مطالعات شرق‏شناسی در کشورهای مختلف اروپایی، با توجه به انگیزه‏ها و اهداف مختلف سیاسی، مذهبی و علمی، خصلت و خصوصیات گوناگونی داشته است که بر این اساس می‏توان آن را به مکاتب متفاوت تفکیک کرد. مقاله حاضر که ترجمه بخشی از نوشتار دکتر فتح ا لله الزیادی در کتاب «تاریخ الاستشراق الاروبی» است، به این مقوله پرداخته است.

●مقدمه‏

تصور بر این است که شرق‏شناسی علی‏رغم این که در محیطهای گوناگون و متعدد صورت گرفته ماهیتی واحد و خصلت‏هایی مشترک دارد و اهداف و انگیزه‏ها و اسباب آن را می‏توان بر هر یک از شرق شناسان و فعالیت‏هایشان در هرجایی تطبیق داد. زیرا شرق‏شناسی پدیده‏ای غربی با ماهیتی تکاملی است که اگر چه برخی رویکردها و گرایش‏های آن متفاوت هستند، ولی رشته‏های مطالعاتی مختلف آن با یکدیگر توافق دارند. امّا این تصور چندان درست نمی‏نماید. زیرا در عمل مشاهده می‏کنیم مطالعات شرق‏شناسی به لحاظ اهداف و انگیزه‏ها، ماهیت، محتوا و... تفاوت‏هایی با یکدیگر دارند و برای شناخت دقیق‏تر این پدیده لازم است آن را در قالب مکتب‏هایی تقسیم بندی کرد. البته این کار به سبب کم بودن منابع و مصادر قابل دسترس بسیار دشوار است و حتی کسانی که تاریخ شرق‏شناسی را رقم زده‏اند به آن راه نیافته‏اند و اغلب تحق یقاتشان را به بررسی انتقادی و تحلیلی فعالیت‏های شرق شناسان متمرکز کرده‏اند. در این میان برخی هم به دسته بندی مکاتب شرق‏شناسی توجه نموده‏اند مثلاً بعضی از محققان، شرق شناسان را در سه مکتب جای داده‏اند.

۱. مکتبی که به مباحث قرآنی اختصاص دارد.

۲. مکتبی که به پیامبر اسلام مربوط است.

۳. مکتبی که به تاریخ عربی - اسلامی اختصاص یافته است.۲

البته این تقسیم بندی قابل اعتماد نیست، زیرا به شرق‏شناسی از این منظر که فقط مربوط به اسلام و مسلمانان است، نگریسته است و این پذیرفتنی نیست، زیرا شرق‏شناسی حوزه‏ای وسیع‏تر است که همه فعالیت‏هایی را که به شرق مربوط می‏شود، در بر می‏گیرد خواه اسلامی باشد ی ا غیر اسلامی، دینی باشد یا زبان‏شناسی و یا هر گونه‏ای دیگر.

از کسان دیگری که به این امر توجه داشته‏اند نجیب العقیقی [نویسنده مصری ]است که فصلی از کتابش، المستشرقون، را در چاپ اوّل به این موضوع اختصاص داده بود و شرق‏شناسی را به دو مکتب منتسب کرده بود:

۱. مکتب سیاسی که در حوزه ادبیات به معنای کلّی آن تحقیق می‏کند.

۲. مکتب باستان‏شناسی که به آثار و ابنیه بازمانده از گذشته توجه دارد.۳

با این حال او در بقیه کتابش به بررسی شرق شناسان بر اساس تقسیمات کشوری و جغرافیایی پرداخته و البته به ویژگی‏ها و خصوصیات مناطق و محیطهای فعالیت این شرق شناسان توجه نداشته و فقط تلاش خود را به ذکر نام شرق شناسان و آثارشان متمرکز کرده است. به طوری که کتاب او عبارت است از فهرستی بزرگ، مشتمل بر نام شمار زیادی از مردانی که در حوزه شرق‏شناسی ظهور کردند. بدین ترتیب عقیقی به تقسیم بندی جغرافیایی روی آورده و از تقسیم اول خود صرف‏نظر نموده است. به طوری که چاپ بعدی کتاب وی فاقد فصلی خاصّ درباره مکاتب شرق‏شناسی و ت قسیم‏بندی آنهاست. در واقع جای دادن شمار زیادی از شرق شناسان که دارای نژادهای مختلف، زبان‏های متفاوت و گرایش‏های متنوع و اهداف متعدد بودند، در یک تقسیم منسجم کاری بس دشوار است و به نظر می‏رسد، تقسیم‏بندی آنان براساس تقسیمات جغرافیایی - کشوری - میسّرتر باش د. از این رو در ادامه به بررسی مکاتب شرق‏شناسی و ویژگی‏های آن‏ها در قالب همین تقسیم بندی خواهیم پرداخت.

●مکتب بریتانیا

انگلستان از دوران بسیار قدیم با مشرق زمین در ارتباط بود و این ارتباط به سالهای پیش از ظهور اسلام باز می‏گردد. به طوری که بعضی ذکر کرده‏اند، روابط ایرلندی‏ها با نواحی شرقی از نیمه قرن سوم میلادی آغاز گردید، یعنی زمانی که گروهی از راهبان جهانگرد مسیح ی در سفر خود به اراضی مقدس به مصر، سوریه و فلسطین وارد شدند. امّا با وجود این سفرهای قدیمی، نوشته‏های انگلیسی‏ها درباره شرق فقط در قرن اوّل هجری/هفتم میلادی ظاهر شدند یعنی زمانی که «ویلبلاد»۴ جهانگرد انگلیسی مطالبی درباره سفرش به سرزمین‏های عربی نوشت و ا ز آن پس دیگر زائران و تاجران و مسافران که به شرق سفر می‏کردند از وی پیروی کرده به نوشتن شرح سفرهایشان دست زدند.۵

شرق‏شناسی انگلیسی دارای ویژگی‏های خاصّی بود در واقع، شرق‏شناسی بریتانیایی برخاسته از انگیزه‏های ذاتی بود که در تماس و ارتباط دانشمندان انگلیسی با اندلس و صقلیه به منظور آموختن زبان عربی و آگاهی از فلسفه یونانی در خلال آثار ترجمه شده به عربی در این زمینه ، جلوه‏گر شد. این انگیزه‏ها به تدریج به انگیزه‏های دینی تغییر یافتند که هدف آنها فعال‏سازی نهضت اعزام هیئت‏های تبشیری همراه با آموختن زبان عربی و برخی علوم دینی بود و در نهایت در شرق‏شناسی انگلیسی انگیزه‏های استعماری بروز کرد که در روابط نظامی و استعماری انگلستان در کشورهای شرقی تجلّی یافت. بدین ترتیب دو هدف مسیحی‏سازی شرق و استعمار نقش بارزی در تعیین مسیر و حرکت شرق‏شناسی انگلیسی بازی کردند.

مطالعات شرق‏شناسی انگلیسی، بر زبان عربی و آن چه که با ادبیات و بلاغت و نقد ادبی و دیگر علوم مربوط به زبان عربی مرتبط بود، متمرکز شده بود. دانشگاه‏های کمبریج و آکسفورد مهم‏ترین مراکزی بودند که شرق‏شناسی انگلیسی در آنها پا گرفت و رشد یافت. شماری از شرق شن اسان انگلیسی به طرق مختلف به عنوان اعضای فعال به مجامع مطالعات زبان عربی راه یافتند که از آن جمله می‏توان مارگلیوث‏۶، نیکلسون‏۷ و آلفرد گیوم‏۸ را نام برد. هم‏چنین در بسیاری از دانشگاه‏های انگلستان کرسی‏های مطالعات شرقی تأسیس شدند و شمار آموزشگاه‏ها و مؤس ساتی که به مطالعه در خصوص زبان عربی می‏پرداختند، فزونی یافت و در کنار آن‏ها تعداد کتابخانه‏ها و چاپخانه‏هایی که در انتشار کتاب‏ها و نشریات مربوط به مطالعات شرقی فعالیت داشتند، زیاد شدند. در این قرون اخیر هم توجه شرق شناسان انگلیسی به مطالعات اسلامی در زم ینه‏های مختلف، افزایش یافت.

با توجه به اهداف تبشیری و استعماری انگلستان تحقیقات و توجهات شرق شناسان انگلیسی به برخی سرزمین‏های شرقی مانند هندوستان، مصر و شام معطوف گردید. و در همین راستا برخی شرق شناسان این



خرید و دانلود دانلود مقاله. نگاهی به مکاتب شرق‏شناسی در اروپا


دانلود مقاله. نگرشی کلی بر تغذیه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

نگرشی کلی بر تغذیه

تغذیه علمی است که از تغییر و تبدیل غذا در بدن و شرکت مواد مغذی در بافتها بعد از هضم و جذبشان،عمل مواد مذکور در فعل و انفعالات بیولوژیکی بدن و بالاخره دفع آنها صحبت می کند.مواد مغذی در غذا اجزاء شیمیایی تشکیل دهنده غذایی هستند که در بدن سه نقش عمده،ایجاد انرژی،تنظیم اعمال بدن،و یا عمل رشد و ترمیم بافتهای بدن را به عهده دارند.

علم تغذیه علم نسبتاً جوانی است که از سال 1934 شناخته شده است.مانند سایر علوم،

تغذیه نیز متکی به علوم از قبیل شیمی،میکرو بیولوژی،فیزیولوژی،پزشکی، و بالاخره بیولوژی سلولی است.

اگر چه مطالعات شکل یافته بر روی تغذیه در قرن بیستم شروع شد ولی چندین آزمایش تجربی بر روی این موضوع مربوط به قبل از این دوره می باشد.شنیدر Schneider

تاریخچه تغذیه را به سه عنصر طبیعی ،تجزیه شیمیایی و بیولوژی تقسیم کرده است.

عصر سلولی یا ملکولی را نیز می توان به سه عنصر قبلی اضافه کرد،در این عصر تأکید بیشتر بر روی مطالعه تغذیه داخل سلولی شده است.

عصر طبیعی :

در این عصر مردم عقاید مبهم و خرافی از قبیل قدرت " معجزه" قدرت شفا دهی و ارزش طبی نسبت به غذا ها داشتند.همچنانکه که میلیون ها نفر امروزه به ضروری بودن

غذا برای ادامه زندگی آگاهند،مردمان اوّلیه نیز باین موضوع پی برده بودند ولی اطلاع چندانی در مورد ارزش غذایی غذاهای مختلف نداشتند.در آخر این عصر اولین آزمایش تجربی توسط پزشک انگلیسی به نام لیند Lind انجام شد.این پزشک سعی کرد که بیماران مبتلی به اسکوربوت را معالجه کند و بدین جهت به 11 دریانورد شش ماده غذایی مختلف تجویز کرد و دریافت که لیمو و یا آب آن در شفا بخشیدن به این بیماری مؤثر

می باشد.

عصر تجزیه شیمیایی :

در این عصر لاوازیه که بعنوان پدر تغذیه،شناخته شده است،کار خود را بر روی مطالعه تنفس،اکسیداسیون و کالری سنجی ،که همه در مورد استفاده قرار گرفتن انرژی غذایی است،بنا نهاد.کار لاوازیه بر روی اکسیژن مصرفی با و یا بدون غذا در هنگام کار بر روی

خوکچه هندی،اولین تحقیقی بود که ارتباط بین تولید گرما و اکسیژن مصرفی در بدن را

نشان داد.

در این عصر کربن،هیدروژن و ازت موجود در ترکیبات آلی را بوسیله روشهای شیمیایی تعیین کردند و عقیده بر این بود که یک رژیم کافی بایستی حاوی پروتئین ، کربوهیدرات

و چربی باشد.بدین جهت اقدام به تهیه شیر سنتیک(شامل سه ماده فوق به همان نسبتی که در شیر گاو وجود دارد )کردند.تغذیه شیر خوار با چنین شیری باعث مرگ او گردید و لذا

نتیجه گرفتند که شیر گاو علاوه بر سه ماده فوق می بایستی دارای بعضی از مواد ناشناخته دیگر نیز باشد.

عصر بیولوژی :

اوایل این قرن عوامل بسیاری که خواصی مشابه ویتامین داشتند کشف گردید.و بالاخره در سال1940 چهار ویتامین محلول در چربی، و هشت ویتامین محلول در آب کشف و جهت

تغذیه انسان ضروری شناخته شد.از سال 1940 تا کنون فقط دو ویتامین ضروری، اسید- فولیک و ویتامین B12 شناخته شده است.

در همین عصر،خاکستر املاح رژیم مورد مطالعه قرار گرفت و ثابت شد که از مخلوطی از

عناصر پیچیده تشکیل شده است.تا کنون بیش از 20 عنصر از این مخلوط پیچیده بعنوان عنصر ضروری برای انسان شناخته شده است.ضروری بودن چند عنصر شناخته شده دیگر هنوز مشخص نشده است.

از سال 1960 به بعد تأکید در تحقیقات تغذیه ای از شناخت اجزاء ضروری به مطالعه ارتباط و همبستگی میان مواد مغذی،نقش دقیق بیولوژیکی آنها و تعیین تعداد مورد لزوم

و اثر آماده سازی غذا بر روی کیفیت مواد مغذی غذاها ، تغییر کرده است.

عصر سلولی یا ملکولی :

از سال 1955 با پیشرفت در فن و پیدایش میکروسکوپ الکترونی،الترا سانتریفیوژ و بکار

بردن ایزوتوپ های رادیو اکتیو،امکان مطالعه احتیاجات تغذیه و متابولیسم هر سلول و حتی اجزاء یا ارگانهای داخل سلول بیشتر شده است.

در زمان حاضر اطلاعات زیادی در مورد ساختمان سلول و نقش حیاتی و پیچیده ای که

مواد مغذی در رشد،نمو و نگهداری سلول دارند،در دست است.تغذیه سلول جهت تغذیه بافت،که مجموعه ای از سلول هاست، ضروری است و تغذیه بافت نیز جهت تغذیه ارگانهای بدن لازم است.

وضع کنونی :

اکنون حدود بیش از 100 سال از اولین تحقیقات که نشان داد که علاوه بر کربوهیدرات،

چربی و پروتئین مواد دیگری برای رشد و نمو طبیعی لازم است میگذرد.تاکنون بیش از 45 ماده مغذی برای اعمال طبیعی بدن لازم شناخته شده است.فقدان هر کدام،بدون در نظر گرفتن مقدار لازم،می تواند بر روی عمل همه بدن اثر بگذارد.



خرید و دانلود دانلود مقاله. نگرشی کلی بر تغذیه


دانلود مقاله. نیشابور شناسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

عنوان تحقیق :

نیشابور شناسی

شهرستان نیشابور به مرکزیت ‏شهر نیشابور، 9308 (1) کیلومتر مربع وسعت دارد و جمعیت آن طبق سرشمارى سال 1370 هـ . ش، ‏287/399 نفر است. تراکم نسبى جمعیت این شهرستان حدود 42 نفر در کیلومتر مربع مى‏باشد. 632 آبادى مسکون دارد و در قسمت مرکزى استان خراسان واقع شده است. (2)

این شهرستان با مختصات ریاضى طبق نقشه زیر با طول جغرافیایى بین 58 تا 59 درجه و عرض جغرافیایى بین 35 تا 37 درجه، محدود است از شمال به شهرستانهاى چناران و قوچان، از جنوب به شهرستانهاى کاشمر و تربت‏حیدریه، از مشرق به شهرستان مشهد و از مغرب به شهرستانهاى اسفراین و سبزوار. (3)

این شهرستان داراى پنج ‏بخش است‏ به نامهای:

تحت جلگه به مرکزیت ‏بزغان و دهستانهاى تحت‏جلگه، طاغنکوه، فیروزه.

زبرخان به مرکزیت قدمگاه و دهستانهاى اردوغش، اسحاق‏آباد، زبرخان.

سرولایت‏به مرکزیت چکنه و دهستانهاى بینالود، سرولایت.

میان جلگه به مرکزیت عشق‏آباد و دهستانهاى غزالى، عشق‏آباد، بلهیرات.

مرکزى به مرکزیت‏شهر نیشابور و دهستانهاى دربقاضى، ریوند، فضل، مازول. (4)

دشت نیشابور در دامنه کوه بینالود قرار دارد، این رشته کوه در دنباله رشته کوه البرز در جهت ‏شمال‏غربى و جنوب‏شرقى کشیده شده است. مرتفع‏ترین قله این رشته کوه با 3400 متر در شمال نیشابور قرار دارد که در همان حال بلندترین قله خراسان به‏شمار مى‏آید.

دشت مرتفع نیشابور محصور بین کوههاى بینالود و کوه‏سرخ، فلات ایران را به دشتهاى آسیاى مرکزى مرتبط مى‏سازد و این مسیر در طى قرنهاى متمادى همواره یکى از مهمترین شاهراه ها بوده و جهت مسافرت و حمل و نقل و نیز لشکرکشى‏ها مورد استفاده بوده است. متاسفانه طوایف مهاجم نیز از این شاهراه به منظور یورشهاى ددمنشانه خود بهره برده‏اند.

در حال حاضر، این دشت، مشهد را به وسیله جاده آسفالته درجه یک و راه‏آهن به تهران مربوط مى‏سازد. در طول زمان چنین موقعیت استثنایى برحسب اقتضا به نفع و یا به ضرر شهر نیشابور بوده است. در دوره‏هاى صلح و آرامش، آبادى، جمعیت و بازرگانى نیشابور به سبب داشتن منابع طبیعى مرغوب از قبیل معادن فیروزه و خاکهاى زراعتى وسیع، رو به گسترش نهاده و برعکس در زمان جنگ چون مورد طمع مهاجمان قرار داشته مورد حملات متعدد واقع شده و رو به ویرانى نهاده است. نشانه‏ها و شواهد امروزى که عبارت از خرابه‏هاى متعدد در اطراف شهر است گستردگى این شهر را در زمانهاى قدیم بخوبى نشان مى‏دهد. (5)

وجه تسمیه نیشابور

قدیمترین سندى که از نیشابور یاد مى‏کند اوستا است که با واژه «رئونت‏» به معنى جلال و شکوه از آن نام مى‏برد. احتمالا این واژه بعدها به کلمه ریوند تبدیل شده که اکنون نام دهستانى از توابع نیشابور است. (6) در برخى از متون دوره اسلامى نام دیگر نیشابور «ابرشهر» آمده است که مسلما این لفظ در دوره‏هاى قبل از اسلام به کار مى‏رفته است. سکه‏هاى مکشوفه، این موضوع را مدلل مى‏سازد. براى نمونه در سکه‏اى که تصویر قباد ساسانى را نشان مى‏دهد کلمه ابرشهر دیده مى‏شود. (7)

بحث درباره کلمه ابرشهر زیاد است از آن جمله برخى «ابرشهر» را از ریشه «اپرناک» گرفته‏اند که مربوط به قوم «پرنى‏» است که اسلاف پارتیان مى‏باشند. (8) بعضى ابرشهر (با سکون ب) گویند که مراد شهرى ابرى یا شهرى مرتفع که به ابرها نزدیک است. این هر دو قول بدون مبنا و اصولا مردود است اگر چه براى سند اول هنوز جاى تامل باقى است اما اگر ابر را فارسى قدیم «بر» به معنى بلند جایگاه و رفیع و بزرگ بدانیم کلمه ابرشهر مقبولتر مى‏نماید. (9)

مسکوکاتى که از دوران باکتریان در افغانستان به جاى مانده از پادشاهى به نام «نیکه‏فور» یاد مى‏کند که دامنه فرمانروایى او تا نیشابور گسترش داشته و به روایتى این شهر را وى بنا نهاده است که بعدها به «نیسه‏فور» و «نیسافور» و نهایتا به «نیشابور» تبدیل شده است. «نیسافور» در گویش عرب به معنى شى‏ء سایه‏دار است و شاید در آن جا درختهایى وجود داشته که سایه‏گستر تارک خستگان بوده است. (10)

واژه نیشابور در دوره ساسانى همه جا به شکل «نیوشاپور» آمده است که آن را به معنى کار خوب شاپور یا جاى خوب شاپور گرفته‏اند زیرا شاپور دوم این شهر را تجدید بنا کرد ولى به روایت اغلب مورخان شاپور اول بانى آن بوده است. اگر مطلب بالا را در مورد نوسازى این شهر قرین صحت ‏بدانیم، کلمه «نیو» مى‏توان به شکل امروزى آن «نو» تعبیر کرد و معنى نیشابور چیزى جز شهر نوسازى شده شاپور نخواهد بود و دیگر دلیلى براى بحث در مورد شاپور اول و دوم وجود نخواهد داشت. زیرا که بعضى از مورخان در انتخاب هر یک از آن دو دچار شک شده‏اند ولى قدر مسلم بانى اولیه باید شاپور اول باشد و پس از وقوع زلزله‏اى شاپور دوم امر به ترمیم و بازسازى آن کرده است و این به هر حال کار نیک شاپور دوم بوده است که به لفظ «نیوشاپور» از آن یاد کرده‏اند. (11)

نیشابور در اوایل اسلام به «ابرشهر» معروف بود که در سکه‏هاى دوره‏هاى اموى و عباسى به همین نام آمده است. «ایران‏شهر» هم گفته‏اند که شاید عنوانى افتخارى براى این شهر بوده است. البته چون یکى از چهار شهر کرسى‏نشین خراسان بود لقب «ام‏البلاد» هم براى خود کسب کرده است. (12)

نیشابور در دوران پیش از اسلام

گفتار فردوسى، قدمت نیشابور را به دورانهاى باستان مى‏برد و شعر وى گواه بر وجود این شهر در اساطیر ملى ایران است. درباره به سلطنت رسیدن کیکاوس مى‏گوید: بیامد سوى پارس کاووس کى

جهانى به شادى نو افکند پى

فرستاد هر سو یکى پهلوان



خرید و دانلود دانلود مقاله. نیشابور شناسی