لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
مسئله انتظار
پیغمبر اکرم (ص) می فرماید : افضل اعمال امتی انتظار الفرج
بهترین کارهای امت من انتظار فرج است.
انتظار از یک سم به معنای چشم به راه کسی یا چیزی بودن است و انتظار فرج یعنی چشم به راه امام زمان (عج) داشتن و آمادگی برای ظهور امام می باشد.
در سایه انتظار است که آینده ای روشن و جامعه ای که در آن نهایت عدالت رعایت می شود ، نوید بخش شخص منتظر است. شخص منتظر هم همواره در طول غیبت در راه زمینه سازی و تحقق جامعه مهدوی می کوشد او با تاریکی ها و ظلمتها و افراد سفیان صفت و دجالی می جنگد و محیط را برای ایجاد حکومت مهدوی که عاری از هر گونه انحراف می باشد آماده می کند. شخص منتظر آنچنان غرق در مولای خود در زمان غیبت می شود که تعجب همه را بر می انگیزد که این چه فردی است که نه پیغمبر (ص) را دیده و نه ائمه را ولی با یک نوشته به خدا و غیبت ایمان آورده و اینگونه مشتاق لقای دوست می باشد.
منتظر واقعی دو عملیات زمینه سازی مهم جهت منظور آقا را بر دوش خود دارد.
1 ـ خودسازی : مهیا نمودن روح و جسم برای ایثار در زمان ظهور حضرت او می کوشد تا دل و روح خود را آنچنان که شایسته خدمت به اسلام و آقا می باشد آماده ظهور نماید وی هرگونه ناپاکی و کدورت را از لوح دل خود می زداید تا جایی برای مهر و محبت امام عمرش باز نماید. زنگار از وجود خود می شوید و دل خود را صیقل می دهد تا به ظرفیت یاری حضرت مهدی (عج) برسد.
2 ـ جامعه سازی : منتظر آنگونه خود را ساخته و پرداخته نموده است برای ظهور مهدی همانگونه جامعه را نی ز می سازد. او این امر را که باید جامعه پذیرا و آماده استقبال از مهدی باشد احساس کرده و آن را به عنوان وظیفه خود می داند تا جامعه را از لوث هرگونه کوته نظری و پوچ نگری نجات دهد تا جامعه أی باشد که در راه امام مهدی همه چیزش را فدا کند نه مثل جامعه کوفه زمان علی و امام حسن و حسین (ع) تا یک موضعی موافق با امام باشد ولی از آن موضع به امام از پشت خنجر بزنند و او را تنها بگذارند . این شخص برای این کار ابتدا از اطرافیان خود و خانواده اش شروع می کند سپس دامنه زمینه سازی را گسترش می دهد تا این که جامعه را آماده حضرت مهدی نماید. او تر آینه ظهور را نزدیک می بیند و برای همین خود را همیشه در پیشگاه امام زمان (عج) می بیند و این امر باعث می شود تا کاری که مورد رضای خدا نیست انجام ندهد .
پس با انتظارات انسان به تکامل خود می رسد و از یک جایگاه بندگی حضرت حق در شخص منتظر نمایان می شود تا فرشتگان الهی نیز به این درجه غبطه بخورند.
تعریف گل واژه انتظار
انتظار یعنی پرچم مقاومت و ایستادگی
انتظار یعنی شعار عدالت خواهی و آزادگی
انتظار یعنی تبلور آیة فطرت و ره آورد حدیث کنز
انتظار یعنی قصة شوریدگی عاشقان حضرت دوست
انتظار یعنی پاسداشت شرافت و کمال انسانی
انتظار یعنی حماسه تبر ابراهیم و ذوالفقار علی
انتظار یعنی تفسیر خون نامة نینوا
انتظار یعنی ضمانت نامه پیروزی هابیلیان
انتظار یعنی دریچه ای رو به پایین سکوت
انتظار یعنی بهانه ای برای تپیدن قلب تاریخ
انتظار یعنی زورقی عرض پیما در گرداب شهوات و موج خیز هواهای نفسانی
انتظار یعنی واحة سبز معنی در برهوت
و بالاخره انتظار یعنی چکامة شورانگیز یکتا پرستی .
اعمال دورة انتظار
1 ـ تقویت ابعاد اسلام در وجود منتظر
شخص منتظر باید همة ابعاد دین مبین اسلام را در وجود خود پرورش دهد و سپس به عنوان یک فرد مسلمان دین اسلام را آنچنان که از طرف خداوند آمده به سایرین بشناساند.
2 ـ پیشه کردن تقوای الهی
همانگونه که قبلاً ذکر گردید انسان آخرالزمان برای از دین و اعتقادش مثل کسی است که آتشی را در دست نگه دارد پس در این دوران حساس و پر تلاطم انسان منتظر مولا باید تقوای الهی پیشه کند تا از طریق تقوای خود زمینه ساز ظهور حضرت حجت باشد. او باید آنچنان در راه تقوا به خود زحمت بدهد تا به راحتی از دین خود بر نگردد و هر چیزی را به هم عنوان دین قبول نکند . امام زمان (عج) خواهان یارانی است که ابتدا به ترتیب نفوس خود پرداخته اند و سپس آنچنان که اسلام واقعی را شناخته اند دینداران متقی دیگری تربیت نموده اند که آنها هم در راه امام زمان (عج) مجاهدت و ایثار می نمایند. پس تقوا یکی از وظایف منتظران مهدی می باشد که باید به نحو احسن آن را دارا بود.
3 ـ اجرای عدالت
اصولاً عدل در مقابل ظلم است و هر گاه و در هر جا سخن از عدالت به میان می آید در آن عدالت فرض می شود : الف ـ عدالت فردی ب ـ عدالت اجتماعی
الف ـ عدالت فردی : زیر بنا و اساس عدالت اجتماعی عدالت فردی است و عبارت است از این که شخص حتی در مورد خود نیز عدالت را رعایت نموده و آن را به اجرا در آورده . حال باید دید که این کار چگونه انجام می گیرد .
همانگونه که گفته شد عدالت در مقابل ظلم است ، یکی از کارهایی که انسان انجام می دهد و در مورد خودش عدالت را پایمال می نماید ارتکاب گناه می باشد . در واقع ارتکاب گناه یک نوع ظلم به نفس است. چرا انسان کاری کند که ضرر دنیوی و اخروی آن متوجه باشد . فرد منتظر کسی است که حتی در مورد خود نیز عدالت را به حد اعلای خود انجام می دهد و هیچ وقت عدالت را با انجام عملی که ضرر و زیان آن متوجه خودش و حتی دیگران است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
موضوع تحقیق:مغناطیس و مواد مغناطیسی
مغناطیس سلطان میدان ها
مغناطیس و الکتریسیته تاریخی طولانی و درازی دارند. الکتریسیته و مغناطیس ابتدا در قرن هشتم قبل از میلاد مورد توجه یونانیان باستان قرار گرفتند. مهمترین عاملی که موجب جذب و توجه مردم به الکتریسیته ومغناطیس شد، دو ماده طبیعی کهربا و کانی مگنتیت(سنگ مغناطیس) بود. کهربا، شیره برخی از درختانی است که چوب نرمی دارند؛ هنگامی که این شیره از درخت بیرون می آید، پس از مدتی سفت می شود. این جامد سفت که رنگی بین قهوه ای و زرد دارد، کهرباست. و اگر کهربا را به پارچه ای بمالیم، باردار شده و می تواند تکه های برگ یا کاغذ را جذب کند.
سنگ مغناطیس، همان اکسید آهن است؛ که براده های آهن را جذب می کند. سنگ های مغناطیسی می توانند یکدیگر را جذب کنند. و علت این نامگذاری آنست که این سنگ در منطقه ای به نام "مگنزیا" یا "مغناطیس" برای نخستین بار کشف شد. که به ماهیت این سنگ، مغناطیس گفته می شود. اگر یک تکه از این سنگ ها را بر روی آب شناور کنیم، جهت آن در راستای شمال-جنوب قرار می گیرد. همین خاصیت سنگ مغناطیسی سبب شد که در قرون گذشته دریانوردان از آن بعنوان جهت یاب استفاده کنند.
دموکریتوس، که یکی از فلاسفه بزرگ باستان و بنیانگذار تئوری اتمی است، معتقد است که میان سنگ مغناطیسی جریانی از ذرات بسیار ریز به نام اتم وجود دارد. و در این جریان هنگامی که اتم به آهن یا سنگ مغناطیسی دیگر برخورد می کند، در برگشت به سوی سنگ مناطیس، سبب می شود که آهن را به دنبال خود بکشاند. ویلیام گیلبرت یکی از نخستین دانشمندانی است که در زمینه مغناطیس دست به آزمایش ها و بررسی های اساسی کرد. او مشاهده کرد که براده های آهن در اطراف سنگ مغناطیس در راستای منظمی قرار می گیرند. و همچنین سنگ مغناطیس در حالت آویزان یا حتی سوزن های آهنی در حالت شناور در راستای شمال-جنوب قرار می گیرند. او چنین پنداشت که علت این امر آنست که زمین یک سنگ مغناطیس بسیار بزرگیست که اینگونه عمل می کند. او برای اثبات نظریه خود، یک سنگ مغناطیس را به صورت یک کره بزرگ در آورد و سپس در اطراف و بر روی سطح این کره، سنگ های مغناطیسی کوچک و براده های آهنی قرار داد و مشاهده کرد که این براده ها در راستای شمال-جنوب قرار می گیرند.
قبل از اینکه به بحث در مورد خطوط و میدان مغناطیسی آهنربا و زمین بپردازیم، لازم است که به قطب های مغناطیسی و خاصیت آن اشاره ای کنیم.
در آهنربا یا همان سنگ مغناطیسی، دو ناحیه وجود دارد که نسبت به سایر نقاط دیگر آهنربا، خاصیت جذب براده های آهن بیشتر و راستای این براده ها به سمت این نواحی است. که به این دو ناحیه، قطب های مغناطیسی می گویند. اگر آهنربا را شناور قرار دهیم، قطبی که به سمت شمال است را قطب شمال یا شمال یاب، و قطب مقابل آن را قطب جنوب یا جنوب یاب می گویند. پس هر ماده مغناطیسی از دو قطب شمال وجنوب تشکیل شده است. در مغناطیس مانند الکتریسیته، قطب های ناهمنام
یکدیگر را جذب و قطب های همنام یکدیگر را دفع می کنند. پس در خاصیت مغناطیسی، نیروی دفع وجذب نیز وجود دارد. آزمایش ها نشان می دهد که اگر در اطراف یک آهنربا، قطب نما یا سنگ های مغناطیسی کوچک قرار دهیم، نیروی حاصله از مغناطیس بر قطب های آن ها اثر گذاشته، به طوری که قطب شمال قطب نما به سمت قطب جنوب آهنربا و بلعکس قرار می گیرد. و این نشان می دهد، که در نقاط اطراف آهنربا، نیرویی وجود دارد که بر قطب های قطب نما وارد می شود و آن را در راستای مشخصی قرار می دهد. که به مجموعه ای از این نیروها یا نقاط، میدان مغناطیسی می گویند. میدان مغناطیسی اطراف آهنربا را توسط خطوطی نشان می دهند که این خطوط قطب جنوب(S) را به قطب شمال(N) وصل می کند. و جهت این خطوط از شمال(N) به جنوب(S) است. خطوط میدان مغناطیسی ویژگی هایی دارند که عبارتند از:
1) خطوط همانطور که قبلا گفته شد راستاو جهتشان از شمال به جنوب است.
2) خطوط یکدیگر را قطع نمی کنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 40
مفهوم پیشداوری و انواع آن
اصطلاحات پیشداوری ، تبعیض و حتی قالبی در محاورات روزانه و رسانه ها گاه به یک معنا به کار می روند ، ولی در واقع هر یک به مفهوم خاص اشاره دارد از این رو متون روان شناسی اجتماعی به طور متمایز بررسی می شوند. روان شناسی اجتماعی برای پیشداوری تعاریف متعددی ارائه داده اند که به چند نمونه اشاره می کنیم :
« پیشداوری، دوست داشتن یا بیزاری از افراد به دلیل عضویت آنان در یک گروه اجتماعی است که معمولاً بیشتر به سوگیری منفی اشاره دارد». (فورسیث ، 1995)
« پیشداوری نگرش ویژه نسبت به اعضای گروههای اجتماعی است که صرفاً به جهت عضویت آنها در آن گروهها شکل می گیرد و معمولاً منفی است » .(بارون،بایرن 1997)
پیشداوری قضاوت زود هنگام ، پندار یا احساس ویژه نسبت به یک موضوع است که معمولاً قبل از جمع آوری و بررسی اطلاعات لازم پدید می آید و بر شواهد ناکافی یا حتی خیالی مبتنی است. (کلاین برگ ، 1968) .
پیشداوری مفهومی عام است ولی در متون روان شناسی اجتماعی در اغلب موارد فقط پیشداوری منفی نسبت به اعضای گروههای اجتماعی بررسی گردیده و کمتر به موارد دیگر پیشداوری اشاره شده است. در حالی که ممکن است پیشداوری نسبت به اشخاص ، اشیا و حتی مکان ها باشد. افزون بر این پیشداوری ممکن است مثبت باشد که در بحث تصورات قالبی به آن اشاره خواهیم کرد.
پیشداوری نسبت به گروههای اجتماعی معمولاً به صورت نگرش در می اید و خصوصیات آن را به همراه دارد. نگرش ها به عنوان طرح ذهنی عمل می کنند. طرحهای ذهنی چارچوبهایی شناختی اند که تفسیر و یادآوری اطلاعات را سازماندهی می کنند. به همین جهت افرادی که نسبت به برخی گروهها پیشداوری دارند مایلند اطلاعات مربوط به این گروه ها را به نحو متفاوتی پردازش کنند . آنان اطلاعات هماهنگ با دیدگاههای خویش را بیشتر مورد توجه قرار می دهند و آنها را با دقت به خاطر می سپارند . یکی از خصوصیات دیگر نگرش ، احساسات و عواطف مربوط به موضوع نگرش است. معمولاً افراد دچار پیشداوری نسبت به اعضای گروه های اجتماعی احساسات و عواطف منفی دارند.
تصورات قالبی : این اصطلاح را نخستین بار لیپمن 1992 به کار برد وی آن را تصویری ذهنی در نظر گرفت که ماهیت و کارکرد گروههای اجتماعی را نشان می دهد بعد از وی تصور قالبی معنای فراتر به خود گرفت و بدین صورت تعریف شد : « تصورات قالبی مجموعه ای از چارچوب های شناختی است که مشتمل بر شناخت ها و باورهایی راجع به گروههای اجتماعی خاص است. (بارون ، بایرن ، 1997) .
تصورات قالب نقش میان برهای دهنی را ایفا می کند و به کارگیری آنها ما را در بسیاری از موارد از کوشش های شناختی بی نیاز می سازد. وقتی توانایی ما برای فعالیت شناختی محدود است بیشتر احتمال دارد که برای قضاوت درباره دیگران به تصورات قالبی میان برهای ذهنی رجوع کنیم. بنابراین تصورات قالبی را می توان نخستین عناصر شناختی پیشداوری در نظر گرفت.
تبعیض : پیشداوری معمولاً به صورت رفتار تبعیض آمیز آشکار می شود. البته نگرش ها همیشه در رفتار آشکار تجلی نمی نماید و پیشداوری نیز از این امر مستثنی نیست . در برخی موارد اشخاصی که نسبت به اعضای گروههای مختلف اجتماعی نگرش های منفی دارند نمی توانند نظر خویش را مستقیماً ابراز کنند. زیرا محدودیت های اجتماعی و ترس از انتقام آنان را از چنین امری باز می دارد و همچنین افرادی که اعتقاد دارند تبعیض تعدی به حقوق دیگران است ، هنگامی که خود به رفتار تبعیض آمیز دست می زنند دچار احساس گناه می شوند.
انواع پیشداوری
هرگاه افرادی در یک صفت قابل ملاحظة اجتماعی مانند دین ، قومیت ، جنس ، سن ، گرایش سیاسی ، جایگاه اجتماعی و زمینه فرهنگی مشترک باشد یک گروه اجتماعی محسوب می شوند، هر چند دیگران آنان را یک گروه در نظر نگیرند و گاه خود نیز از این که یک گروه تشکیل داده اند بی خبرند. مثلاً مسافران یک کشتی که سفری نسبتاً طولانی در پیش دارند یک گروه محسوب می شوند ، هر چند روابط اعضای چنین گروهی اغلب با پایان سفر بیشتر ادامه نخواهد یافت . پیشداوری مبتنی بر ملاک های فوق شکل می گیرد و به همین جهت در جوامع بشری شاهد پیشداوری گروهی بر اساس علایق دینی ، نژادی ، قومیت و سایر ملاک ها هستیم. نتایج بررسی های بارن ، بایرن نشان می دهد که غیر از گروههای اجتماعی ، گاهی افراد دارای تیپ های جسمانی مختلف چاق ، لاغر و عضلانی در معرض پیشداوری قرار می گیرند. مثلاً افراد چاق در مصاحبه های شغلی بی کفایت تر از دیگران ارزیابی می شوند و پرستاران نیز از همدلی کمتر خویش با افراد چاق و بی میلی به مراقبت از آنان گزارش می دهند. این در حالی است که هیچ افراد چاق یک گروه اجتماعی محسوب نمی شوند.(بارون ، بایرن، 1997) .
روشن شده است که در جریان پیشداوری به هر دو دستة پیشداوران و کسانی که هدف پیشداوری قرار می گیرند آسیب های شدیدی وارد می شود. اگر چه مضرات پیشداوری در موارد مختلف یکسان نیست ولی تاثیر فراگیر آن در رفتار و روابط افراد و گروهها قابل مشاهده است. ما در این بخش اشاره ای به پیشداوری دینی و قومی می کنیم و سپس پیشداوری جنسی را بررسی خواهیم نمود.
الف) پیشداوری و تعصبات قومی و دینی
یکی از قدیمی ترین منابع اختلاف گروهها که پیشداوری ، تعصب ناروا به دنبال داشته است . عقاید دینی و گرایش های مذهبی بوده است بسیاری از جنگ های خونین ، قتل و پرخاشگری و تفتیش عقاید را می توان از پیامدهای ناگوار تعصبات دینی بر شمرد مخالفت های یهودیان با عیسی (ع) معارضة یهودیان مدینه با پیامبر اسلام جنگ های صلیبی ، اشغال سرزمین فلسطین و سرانجام جنگ نابرابر صربستان با مسلمانان بوسنی و تجاوز به کوزور از تعصبات دینی نشأت گرفته است. در آسیا به ویژه هند و پاکستان نیز شاهد اختلاف ادیان هستیم . در میان گروندگان به هر دین نیز اختلافات فرقه أی متداول است که اختلاف بین کاتولیک ها و پروتستان ها در مسیحیت و اختلاف شیعه و اهل سنت در اسلام از این نمونه اند . در همة این موارد آمیزه ای از علایق دینی و قومی موجب اختلافات شده است. بررسی ها نشان می دهد که طرفداران و معتقدان به ادیان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
مناطق جغرافیایی ترکیه:
کنگره جغرافیای اول که در سال 1941 در آنکارا برگزار شد، در پایان بررسی های طولانی خود ترکیه را به هفت منطقه جغرافی تقسیم نمود. در بررسی های کنگره نامبرده ویژگی های مختلف جغرافیایی ترکیه در نظر گرفته شد. بدین صورت که: این کشور از سه جهت با آب دریا محصور است، در طول کناره های بلندش موازی با ساحل رشته کوه ها قرار دارند، قسمت میانی این کوه ها که در عین بلند بودن فراز و نشیب کمتری دارند تحت تاثیر شرایط دریایی نمی باشند، بهمین خاطر این وضعیت بین نوار ساحلی و مناطق میانی ازجنبه آب و هوایی، پوشش گیاهی طبیعی و پراکندگی انواع مزارع تفاوت هایی ایجاد می کند که در نتیجه سیستم های مواصلانی و شکل خانه های این مناطق نیز از آن متأثر می شوند. و کنگره یاد شده با در نظر گرفتن این ویژگی ها ترکیه را به چهار منطقه ساحلی و سه منطقه میانی تقسیم کرده است. از این هفت منطقه، چهار منطقه اول نام دریای چسبیده به آن منطقه را گرفته اند: (دریای سیاه- مرمره، اژه و مدیترانه.) سه منطقه باقیمانده نیز بنا بر موقعیت جغرافیایی شان در آناطولی نامگذاری شده اند: (آناطولی میانی، آناطولی شرقی و آناطولی جنوب شرقی.)
1-منطقه دریای سیاه (کارادنیز) ، مرمره، اژه، آناطولی میانی، آناطولی شرقی، آناتولی جنوب شرقی.
منطقه دریای سیاه (کارادنیز)
این منطقه که نام خود را از دریای سیاه گرفته از شرق دشت ساکاریا تا مرزهای گرجستان امتداد می یابد. این منطقه ازجهت وسعت در میان دیگر مناطق کشور در ردیف سوم قرار دارد. فاصله بین شرق تا غرب آن نسبت به دیگر مناطق بالاترین رقم را تشکیل می دهد. بهمین خاطر نیز این منطقه بالاترین میزان تفاوت ساعت محلی در مرزهای شرقی و غربی خود را داراست.
موقعیت اراضی منطقه:
اشکال زمینی این منطقه از رشته کوه های شرق تا غرب آناطولی شمالی که در دوره ژئولوژیک سوم در نتیجه پیچ و خم های آلپ بوجود آمده اند و نیز دره ها و راه آب های بین این کوه ها تشکیل شده اند. کوه های یاد شده که در غرب بصورت سه رشته امتداد می یابند، از شمال به جنوب شامل کوه های کده، بولو، ایغاز و کوراوغلو می شوند. در میانه کوه های جائیک قرار دارند و در شرق بدو رشته کوه تقسیم می شوند. این ها در شمال به صورت کوه های گیره سون- ریزه و درجنوب نیز بصورت کوه های مسجد، کوپ و چمن جای دارند.
بلندی کوه های کناره دریای سیاه در غرب حدود 2000 متر است و در دریای سیاه میانه تا 1000 متر تنزل می یابد. در شرق نیز بلندی کوه ها به 4000 متر می رسد (بلندترین کوه منطقه کوه کاچار در ریزه است).
سواحل منطقه به سبب امتداد موازی کوه ها با آن، فرورفتگی و برآمدگی چندانی ندارند. یعنی بجز خلیج های کوچک پیشرفتگی آب در خشکی و یا بالعکس آن که اهمیت داشته باشند وجود ندارد. بهمین خاطر به غیر از بندر سینوپ، فاقد بندرهای طبیعی جهت پهلو گرفتن کشتی های بزرگ می باشد.
سواحل در طول امتدادشان ویژگی های ساحلی را دارا می باشند. لذا به غیر از دلتاهایی که در دهانه های روخانه های قزل ایرماک و یشیل ایرماک تشکیل شده، ساحل اکثر حالت مستقیم دارد. در دامنه های رو به شمال منطقه، باران های دامنه ای افزایش یافته است. به سبب تفاوت مهم آب و هوایی بین نقاط ساحلی با مناطق میانی، در محصولات زراعی این مناطق نیز تفاوت هایی دیده می شود. همچنین به علت وفور باران و سراشیبی و نیز وجود خاک رس در زمین، این منطقه هیلان خیز است. یعنی همواره با ریزش کوه و تپه مواجه است. لذا منطقه دریای سیاه ازجهت میلان در میان دیگر مناطق کشور در رده اول قرار دارد.
پستی و بلندی های کوه ها بطور طبیعی راه های مواصلاتی، آب و هوا و فعالیت های زراعی را تحت تاثیر قرار می دهد. به غیر از منطقه میانه رفت و آمد از طریق گذرگاه های کوپ و زیگانا (کالکانلی) انجام می شود. گذرگاه زیگانا موجب رشد و ترقی طرابوزان شده است. از سوی دیگر سینوپ علیرغم این که صاحب بندری طبیعی است، به سبب صعب العبور بودن راه های کوهستانی اش، نسبت به دیگر بنادر کشور رشد نکرده است. موازی بودن کوه ها با سواحل، مزارع را نیز محدود کرده است. فراوانی شیب ها در مناطق کوهستانی، کشت ماشینی را دشوار ساخته است. لذا این منطقه هنوز هم محتاج نیروهای انسانی و حیوانی است. از دیگر سو، پراکندگی وسیع کوه ها در منطقه، مانع ایجاد شهرهای بزرگ گشته و در نتیجه شهرهای کوچک و نزدیک بهم در سواحل ایجاد شده و همانگونه مانده اند.
رودخانه ها و دریاچه ها:
مهمترین رودخانه های منطقه: چوروح (پرسرعت ترین رودخانه ترکیه است)، یشیل ایرماک، قزل ایرماک، بارتن(تنها رودخانه کشور که روی آن تردد انجام می گیرد)، ینیجه (فیلیوس) و رودخانه ساکاریا که بخشی از آن در این منطقه جاریست، می باشد.
نهرهایی که از دامنه های رو به دریای سلسله کوه های منطقه سرچشمه می گیرند، به سبب بارندگی ها و سراشیبی های زیاد همواره پرآبند. فقط به نهرهای کوچک تقسیم شده اند.
دریاچه در این منطقه کم و کوچک است. از میان آنها: تورتوم، سرا، آبانت، یدی گوللر و ا وزون گول را می توان نام برد.
آب و هوا و پوشش گیاهی:
شرایط اقلیمی دریای سیاه بر منطقه حاکم است. تمام فصول بارانی اند. تفاوت دمای سالیانه اندک است. تابستان خنک و زمستان نیم گرم و معتدل است. پرباران ترین منطقه ترکیه، منطقه دریای سیاه است. پرباران ترین استان منطقه ریزه (با 2400 م. م) می باشد. (علت آن هم این است که این استان در مسیر بادهای سمت کوه های بلند جنوبی قرار گرفته است). میزان باران سالیانه منطقه 1500 م.م است.
کوه ها در مسیر انتقال هوای مرطوب سواحل به مناطق داخلی حکم مانع را دارند. لذا بین مناطق ساحلی و میانی اختلاف اقلیمی قابل توجهی به چشم می خورد.
هر چه از ساحل به طرف مناطق داخلی برویم هم از میزان باران کاسته می شود و هم به علت خشکی منطقه شدت حرارت نیز پایین می آید. در مناطقی که اقلیم (آب و هوای) خشکی بر آن حاکم باشد تابستان ها گرم و زمستان ها سرد و برفی می باشند.
در منطقه دریای سیاه میانی بعلت پستی و بلندی کوه ها، محدوده گسترش آب و هوای دریایی نسبت به مناطق شرق و غرب وسیع تر است. همچنین در منطقه میانی از آنجا که کوه ها از بخش های داخلی شروع می شوند، از میزان بارندگی هم کم می شود. در اینجا میزان بارندگی سالیانه تا 700 م.م پایین می آید. از آنجا هر چه به طرف غرب برویم باز میزان بارندگی افزایش می یابد. در آن قسمت میزان بارندگی از 1000 م.م. می گذرد. در بخش ساحلی شرق منطقه دریای سیاه، به علت این که در زمستان میانگین دمای هوا چندان تغییر نمی کند، این قسمت برای کاشت و پرورش مرکبات مناسب است. منطقه بخاطر باران خیز بودن دامنه کوه های رو به دریا، از جنگل های انبوه پوشیده شده است. هر چه که به طرف بخش های میانی برویم می بینیم پوشش گیاهی منطقه را درختان مقاوم در برابر سرما و گیاهان خشک صحرایی تشکیل می دهند. اگر از ساحل در طول دامنه به طرف بالا برویم متوجه می شویم که در نتیجه کاهش دمای هوا پوشش گیاهی هم تغییر می یابد. در عرصه ای به ارتفاع 800 متر بلندتر از سطح ساحل درختانی با برگ های پهن، در ارتفاع 1500-800 متر درختانی با برگ های متنوع، در ارتفاع 2000-1500 درختانی با برگ های سوزنی و در ارتفاع بیش از 2000 متر نیز علف های کوهی به چشم می خورند.
مهم ترین عوامل موثر در پراکندگی بارندگی های منطقه باد حاکم بر منطقه، موقعیت دامنه ها و بلندی کوه ها می باشند. در خصوص بالا بودن میانگین بارندگی سالیانه در منطقه میانی نسبت به بخش های شرق و غرب، افزایش بلندی ها و امتداد مستقیم ساحل درجهت باد حاکم منطقه نقش دارند. و نیز در نتیجه باران های منظم و انبوه در مناطق ساحلی جریان آب نهرها تند است. لذا مزارع اطراف چندان به آبیاری نیاز ندارند. شخم زنی مزارع کم اتفاع می افتد. محوطه جنگل ها وسیع است ومشکل آتش سوزی جنگل روی نمی دهد.
زراعت:
پربارندگی بودن تمام فصول در منطقه، مانع رشد محصولات زراعی (چون گندم و جو، جو صحرایی، چاودار، عدس و پنبه) است. در مناطق ساحلی کاشت ذرت جای غلات را گرفته است.
در زمستان در بخش شرقی منطقه دریای سیاه، هوای نیم گرم زمستانی رشد محصولاتی چون فندق، چای، مرکبات و زیتون را آسان می سازد. تقلیل باران در مناطق میانی ضمن کاستن از انبوهی جنگل ها موجب خوب بار آمدن محصولاتی چون غلات و چغندر قند می شود. هفتاد درصد از اهالی منطقه از طریق زراعت امرار معاش می کنند. پرمحصول ترین زمین های کشاورزی در دامنه های روبه شمال منطقه واقعند. مهم ترین محصولات کشاورزی منطقه این ها هستند.
فندق: بیشتر در طرابزون، گیره سون وارد و کاشت می شود. هشتاد و پنج درصد کل تورید این محصول در سطح ترکیه در این منطقه صورت می گیرد.
چای: در نوار مرزی بین گیره سون تا گرجستان کاشت می شود. در اطراف ریزه بطور انبوه کاشته می شود. کل تولید چای در سطح کشور در همین منطقه انجام می گیرد. تنها محصولی است که در ترکیه در حدود محدودی تولید می شود.
توتون: بیشتر در بخش میانی منطقه (سامسون، آماسیا و اطراف توکات) به عمل می آید. همچنین در غرب منطقه در اطراف دوزجه نیز کاشت می شود. سیزده درصد تولید آن در سطح ترکیه، از همین منطقه تامین می گردد.
ذرت: در طول سواحل منطقه کشت می شود.
سیب: منطقه آماسیا در رأس کاشت این محصول قرار دارد و پس از آن اطراف کاستامونو و توکات منطقه کشت این محصول به شمار می آیند.
چغندر قند: مزارع آن در اطراف آماسیا، توکات و کاستامونو است.
کتان- چتایی: مزارع آن بیشتر در اطراف کاستامونو و پس از آن در حوالی سینوپ و زونگولواغ واقع است.
لوبیای سویا: در اطراف اردو و گیره سون کشت می شوند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 32
مهریه یا شیربها
. مهر چیست؟
. اهمیت مهر از دیدگاه اسلام
. مهر نشانه استقلال اقتصادی زن
. چه چیز می تواند مهر قرار بگیرد؟
. میزان و مقدار مهر
. مهر از آن کیست؟
. زن با مهر خود چه کند؟
. احکام مهر
. مهر در ازدواج، در چه صورتی واجب است؟
مهر چیست؟
مهر هدیه ای است که مرد به هنگام ازدواج به زن می دهد تا صداقت خود را در خواستگاری از زن نشان دهد.پس مهر از یک طرف بیانگر علاقه مرد به زنی است که در آینده،همسر او خواهد شد و از طرف دیگر وسیله ای است برای احترام به زن و تکریم شخصیت او و جلب نظر وی در قبول همسری.به عبارت دیگر مهر وسیله ای برای ایجاد مهر،محبت و الفت بین زوجین است و لذا قرآن از آن به عنوان «صداق» یعنی نشانه صدق و «نحله» یعنی بخشش وهدیه یاد کرده است.و از همین روست که متقابلاً به زن نیز سفارش شده است برای ریشه دار شدن این محبت و صفا،پس از قبول مهریه،آن را به شوهر خود ببخشد و صفای خود را به او نشان دهد. در روایتی از پیامبر(ص)برای هر دینار آن اجر آزاد کردن بنده وعده داده شده است و از این جا به خوبی برمی آید که مهر بیشتر جنبهمعنوی دارد،نه مادی و لذا در برخی از روایات آمده است که پیامبر تعلیم قرآن را مهر بعضی از زنان قرار داد.عده ای خواسته اند بگویند مهر وسیله ای برای انفصال خدمت از خانهپدر و یا اشتغال به خدمت در خانه شوهر است.در حالی که این درست نیست.زیرا زن اجباری به خدمت در خانه پدر یا شوهر نداشته و ندارد تا این که خرید خدمت مطرح شود.مهر در ازدواج صرفاً نشان محبت است.اگر مرد نتواند اندوخته های قبلی خود را به هنگام ازدواج،به زن آیندهخود هدیه کند،چگونه می تواند درآمدهای آینده خود را تقدیم زن بکند؟و لذا مهر بهترین وسیله برای کسب اطمینان برای زن است.و برخی دیگر خواسته اند بگویند مهر وثیقه است و اگر وثیقه ای در میان نباشد،رشته زناشویی سخت متزلزل می شود.در حالی که این سخن نیز درست نیست.زیرا:اولاً در برخی از ازدواج ها اصولاً نیازی به وثیقه نبوده،در حالی که مهر وجود داشته است.نظیر ازدواج پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع).ثانیاً اگر چنین بود هرگز پیامبر سفارشی نمی کرد که زنان از مهریه خود چشم پوشی کنند و آن را متقابلاً برای ایجاد صفا و صمیمیت،به شوهران خود ببخشند.ثالثاً اگر چنین بود پیامبر توصیه نمی فرمود که مهر زنان زیاد نباشد.زیرا در وثیقه چنین سفارشی معقول نیست.مرسوم است مرد در هنگام ازدواج چیزی را به همسرش تقدیم می کند که در اصطلاح،مهر و صداق نامیده می شود.چنانکه خواستگاری همیشه از جانب مرد انجام می گیرد مهرنیز از جانب او به زن تقدیم می شود.مرد است که به سراغ زن می رود و اظهار علاقه می کند،نه برعکس،و اوست که برای اثبات صدق خویش و جلب توجه زن باید چیزی را به عنوان مهر تقدیمش کند،نه برعکس.زن کالای خریدنی نیست که به وسیله مهر معامله شود،بلکه محبوبه مرد است که باید برای اثبات صدق خویش و به دست آوردن دل او مقداری از آنچه را دارد نثارش سازد. بوسیله خواستگاری و اعطای مهر شخصیت مرد تحقیر نمی شود بلکه لازمه مردانگی همین است.در صورتی که اگر زن چنین عملی را انجام دهد بر شخصیتش لطمه وارد می آید.زن از زیبایی و لطافت و جاذبه ویژه ای برخوردار است که مرد را اسیر و دلباخته خود می سازد و برای خواستگاری به آستانه خویش جذب می کند.زن به الهام فطری دریافته که محبوبه مرد است و عزت و احترامش در این است که خود را رایگان در اختیار او قرار ندهد بلکه بوسیله غرور و اظهار بی نیازی و ناز و کرشمه،خود را شیرین تر و محبوب تر سازد.زن تشنه محبت و دوستی است و دوستدار مردی است که از صمیم قلب او را دوست بدارد،و اعطای مهر را دلیل بر صدق گفتار مرد می شمارد.مهر مبلغ معامله نیست بلکه از علائم صدق مرد به شمار می رود و به همین جهت صداق نامیده می شود.زن خودش را به مهرنمی فروشد بلکه بدین وسیله صدق مرد را در اظهار عشق و علاقه می آزماید و آرامش خاطر پیدا می کند و این است فلسفه مهر.برای تشریع مهر، فلسفهمهمتر دیگری را نیز می توان بیان کرد و آن عبارتست از ایجاد زمینه مناسب برای اینکه زن بتواند وظایفی را که ناموس آفرینش بر عهده اش نهاده ایفا کند.هر یک از زن و مرد آفرینش ویژه ای دارند،مرد به منزله زارع است و زن به منزله مزرعه،مرد به منزله باغبان است و زن به منزله باغ.مرد نطفه فرزند را در رحم زن غرس می کند و بعد از آن،طبیعت چیزی را بر عهده اش نگذارده است.در صورتی که مسؤولیت طبیعی زن از همان زمان شروع می شود.بر طبق آفرینش ویژه اش ناچار است دوران دشوار و خطیر بارداری و زایمان و نقاهت ناشی از آن را تحمل کند.ناچار است مدت دو سال نوزاد ضعیف را با شیره جان تغذیه نماید و بعد از آن تا مدتی در حفظ و حراست و پرورش او کوشش و فداکاری کند.