لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حکمتهاى دهگانه لقمان در قرآن (درباره نماز )
برپا داشتن نماز
لقمان سومین نصیحت خود به پسرش را این گونه بیان مىکند: «یا بنى اقم الصلاة؛ اى پسر جان! نماز را برپا دار». [1] دو نصیحت قبل پیرامون خداشناسى و مبدء و معاد و حساب رسى بود، لقمان پس از بیان پایههاى دین، یعنى مساله خداشناسى و معاد و توجه به حساب و کتاب قیامت، به ذکر مهمترین برنامه عملى که نگهبان فکرى و عملى مبدء و معاد و حسابرسى است یعنى مساله نماز پرداخته، آن هم نه انجام نماز، بلکه اقامه و برپا داشتن نماز مىپردازد. چرا که نماز در وقتهاى مختلف شبانه روزى مهمترین وسیله پیوند انسان با خالق است، و در پرتو خداشناسى، انسان را به یاد معاد و روز جزا «ملک یوم الدین» مىاندازد و تلقین و تمرین همیشگى صراط مستقیم و توجه و حسابگرى در این رابطه مىباشد. پیرامون نماز، مسایل گوناگونى مطرح مىشود و قابل بحث است، ولى نکته مهمى که لقمان به آن توجه نموده مساله اقامه نماز است، اقامه در اصل از واژه قیام گرفته شده، و بیانگر این مطلب است که نماز را نباید طوطىوار انجام داد و به صورت یک عبادت خشک و یک عادت فردى و عادى پنداشت، بلکه باید مفاهیم آن را در روح و روان و در متن زندگى فردى و اجتماعى استوار ساخت، و پرچم نماز را همواره به اهتزاز درآورد. بنابراین شایسته است نظر شما را به سه مطلب پیرامون نماز جلب کنیم:
1- اهمیت نماز
نماز به قدرى اهمیت دارد که براى نشان دادن اهمیت آن، در اسلام با تعبیرات مختلف و معنى دار از آن یاد شده است.
گاهى به عنوان عمود و عماد دین معرفى شده، چنان که امام باقر (ع) فرمود: «الصلاة عمود الدین؛ نماز ستون دین است» [2] و پیامبر (ص) فرمود: «الصلاة عماد الدین؛ نماز تکیه گاه دین است». [3]
لقمان در یکى از اندرزهاى خود به پسرش، این مطلب را چنین تبیین مىکند: «یا بنى اقم الصلاة فانما مثلها فى دین الله کمثل عمود فسطاط؛ اى پسرم! نماز را برپا دار، چرا که مثل نماز نسبت به دین خدا مانند ستون خیمه است، اگر ستون خیمه، استوار و پابرجا باشد، طنابها و میخها و سایهاش، استوار مىماند، ولى اگر ستون شکسته شد یا افتاد، میخها و طنابها و سایه خیمه، فایدهاى نخواهد داشت». [4]
و گاهى نماز به عنوان برترین عمل معرفى شده است، چنان که امام صادق (ع) فرمود: «ما اعلم شیئا بعد المعرفة افضل من هذه الصلوة؛ بعد از خداشناسى، هیچ چیزى را برتر از این نماز نمىدانم». [5]
و زمانى از نماز به عنوان بهترین موضوع (برترین برنامهاى که از طرف خدا وضع، و قرار داده شده) یاد شده، چنان که در روایت آمده، ابوذر به پیامبر (ص) عرض کرد: نماز چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «خیر موضوع؛ نماز بهترین موضوع است». [6]
و گاهى از نماز به عنوان سر و صورت اسلام یاد شده، چنان که پیامبر (ص) فرمود: «لیکن اکثر همک الصلاة فانها راس الاسلام؛ باید بیشترین همت و اهتمام تو به نماز باشد، چرا که نماز سرچشمه اسلام است».[7]
و امام صادق (ع) فرمود: «براى هر چیزى صورتى هست و صورت دین اسلام، نماز است». [8]
تعبیرات دیگرى نیز در روایات اسلامى از زبان معصومین (ع) شده مانند این که: نماز معراج مؤمن است، نماز تقرب بخش مؤمن به خدا است، نماز مایه خشنودى خدا است، نماز خیرالعمل است، نماز محبوب دل پیامبر (ص) و نور چشم او است، نماز نهر شستشوگر آلودگىها است، نماز کفاره گناهان است. قبولى اعمال بستگى به قبولى نماز دارد، نماز نخستین موضوعى است که از آن در قیامت سؤال مىشود و . ..
از اهمیت نماز این که کهنترین برنامه عبادى است که از آغاز خلقتبشر وجود داشته است، و تاکنون وجود دارد . منظور این است که اصل نماز وجود داشته، گرچه چگونگى آن در عصرهاى مختلف تفاوت داشته است.
ابراهیم خلیل قهرمان توحید، پس از آن که اسماعیل و مادر او را در مکه (که آن وقت بیابان بىآب و علف بود) گذاشت، در مقام دعا گفت: «پروردگارا من بعضى از فرزندانم را در سرزمین بىآب و علف در کنار خانهاى که حرم تو استساکن ساختم؛ «لیقیموا الصلاة؛ تا نماز را برپا دارند». [9]
و در مورد دیگر پس از سپاسگزارى از درگاه الهى که در سن پیرى، اسحاق و اسماعیل را به او عنایت فرموده، چنین دعا مىکند: «رب اجعلنی مقیم الصلاة ومن ذریتی؛ پروردگارا! مرا برپا کننده نماز قرار ده و از فرزندانم نیز چنین فرما». [10]
چنان که ملاحظه مىکنید، ابراهیم (ع) در میان خواستههاى بسیار، نخستین خواستهاش برپادارى نماز است.
نیز خداوند در مقام تمجید اسماعیل (ع) مىفرماید: «وکان یامر اهله بالصلاة؛ اسماعیل همواره خانوادهاش را به نماز فرمان مىداد». [11]
حضرت عیسى (ع) وقتى که در گهواره لب به سخن گشود، پس از بیان عبودیت و نبوت خود، سخن از نماز به میان آورده و مىگوید: «واوصانی بالصلاة؛ خداوند مرا به نماز توصیه فرمود». [12]
کوتاه سخن آن که نماز با اهمیتترین دستورى است که خداوند به بشر داده است، و بالاترین اطاعت الهى است تا آنجا که امام صادق (ع) فرمود: «ان طاعة الله خدمته فى الارض، فلیس شىء من خدمته یعدل الصلاة؛ اطاعت خدا یعنى خدمت الهى در زمین، و پاداش و عظمت هیچ خدمتى نسبتبه خدا، با نماز برابرى نمىکند». [13]
جالب این که در سیره درخشان پیامبر (ص) آمده: در سال نهم هجرت، طایفه «طى» به نمایندگى از قبیله «طائف» در مدینه به حضور رسول خدا (ص) رسیدند، پس از مذاکره حاضر شدند تسلیم گردند مشروط بر این که آن حضرت آنها را از نماز معاف دارد، پیامبر (ص) با کمال قاطعیت این پیش نهاد را رد کرد و فرمود: «لا خیر فى دین لا صلوة معه؛ دینى که در آن نماز نباشد، خیر و برکت ندارد». [14]
این نیز در جاى خود با توجه به موقعیتحساس، بیانگر اهمیت نماز از دیدگاه اسلام و پیامبر اسلام (ص) است.
2- توجه به فلسفه و آثار نماز
قبلا ذکر شد که آنچه مهم است اقامه و برپادارى نماز است، این تعبیر بیانگر آن است که در نماز باید قیام و انگیزش و جهش فردى و اجتماعى باشد، خداوند چنین نمازى را نماز مقبول و حقیقى مىداند، و اگر نماز آن همه اهمیت دارد، در صورتى است که واقعا ستون و نگهبان دین شود، معراج مؤمن در ملکوت اعلى گردد، و تکیه محکم براى رفع و دفع نگرانىها شود، چنین نمازى داراى شرایط صحت و کمال است، بنابراین نماز کامل را باید از آثار آن جستجو کرد، آداب و اسرار آن را دانست، و از مکتب عالى نماز آموخت و در زندگى شکوفا کرد، هدف اسکلت نماز نیستبلکه روح و باطن نماز است، اکتفا به قیام و قعود ظاهرى، پوست نماز است، ولى مغز نمازقیام و خیزش باطنى نماز است، ما وقتى که در رابطه با نماز به قرآن و روایات نگاه مىکنیم مىبینیم به فلسفه و رازهاى نماز تصریح و اشاره کردهاند، مىفهمیم که نماز کامل به خاطر آن فلسفه و رازها است . مثلا در قرآن مىخوانیم:
«واقم الصلاة ان الصلاة تنهى عن الفحشاء والمنکر ولذکر الله اکبر؛ نماز را برپا دار که نماز انسان را از زشتىها و گناه باز مىدارد، و ذکر و یاد خدا از آن هم بالاتر و برتر است». [15]
و در آیه دیگر مىخوانیم: «واقم الصلاة لذکری؛ نماز را براى یاد من به پا دار». [16]
بنابراین راز بزرگ نماز نهادینه کردن یاد خدا در روح و روان است، که همین یاد خدا موجب پیوند و رابطه با خدا، و سرچشمه پاک سازى و اکتساب ارزشها و کمالات است. چنین نماز انسان را از زشتىها و گناهان باز مىدارد، و از آن بالاتر یاد خدا را که موجب کسب ارزشها است در وجود انسان شکوفا و آشکار مىسازد. یاد خدا موجب آرامش و رفع دغدغهها و تنشها است، یاد خدا در حقیقت یاد پاداشها وکیفرها، و یاد خودسازى و بازسازى و به سازى است.
براساس قرآن، انسان غافل، در خسران است، و کیفر چنین کسى زندگى سخت و ناگوار در دنیا، و کورى در آخرت خواهد شد. [17] نماز که موجب یاد خدا است این آثار شوم را از زندگى انسان مىشوید، انسان را به جاى خسران، خوشبخت، و به جاى کورى، بینا مىکند.
یکى از غرائز منفى وجود انسان حریص بودن او است که منشا انواع گناهان و انحرافات و دورى از فیوضات معنوى و ملکوتى مىگردد، نماز صحیح داراى خاصیتى است که هلوعیت و حرص انسان را نابود مىکند، و این سنگ مانع سر راه تکامل را از مسیر حرکت او برمىدارد. چنان که قرآن مىفرماید: «انسان، هلوع و حریص آفریده شده، هنگامى که بدى به او رسد، بىتابى مىکند، و وقتى که خوبى به او برسد مانع دیگران مىشود، مگر نمازگزاران، آنان که نمازها را مرتب انجام مىدهند». [18]
محمدبن سنان مىگوید: مسائلى از حضرت امام رضا (ع) (از جمله درباره فلسفه نماز) پرسیدم، حضرت رضا (ع) در مورد فلسفه و آثار نماز چنین فرمود: علت تشریع نماز آن است که:
1- به ربوبیت خدا اقرار کنى.
2- شریک و همتا را از ذات پاک خدا دور سازى.
3- با کمال کوچکى و بیچارگى و نهایت تواضع در پیشگاه خدا بایستى.
4- به گناهان خود اعتراف کرده و تقاضاى بخشش نمایى.
5- همه روز براى تعظیم پروردگار، پیشانى خود را به زمین بگذارى.
6- همواره هشیار و در یاد خدا باشى به طورى که گرد و غبار فراموش کارى و غفلت و غرور و مستى از صفحه دلت زدوده شود.
7- در نهایت خشوع خواهان افزایش مواهب دین و دنیا از درگاه الهى گردى.
8- مداومت در ذکر خدا در پرتو نماز، موجب فراموش نکردن آفریدگار مدبر خواهد شد، و همین یاد خدا انسان را از سرکشى و غرور باز مىدارد، و او را از گناهان و هرگونه فساد دور مىسازد». [19]
با توجه به این آثار درخشان است که رسول اکرم (ص) فرمود: «الصلوة حصن من سطوات الشیطان؛ نماز دژ محکمى در برابر یورشهاى شیطانى است». [20]
در حالات عالم ربانى شیخ عبدالله شوشترى (متوفاى 1021 ه . ق) از علماى برجسته عصر علامه مجلسى مىنویسند: براى اقامه نماز جمعه وارد مسجد شد، بسیار پریشان بود، زیرا فرزندش دچار بیمارى سختى بود، او به عنوان امام جمعه مشغول نماز جمعه شد، هنگامى که سوره منافقون را (در رکعت دوم بعد از حمد) خواند به این آیه (9 منافقون) رسید: «یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم ولا اولادکم عن ذکر الله؛ اى افراد با ایمان! اموال و فرزندانتان، شما را از یاد خدا غافل نکند».
چندین بار همین آیه را تکرار کرد (با توجه به این که تکرار آیات قرآن در وقت وسیع در نماز جایز است) بعد از نماز بعضى از همراهان از علت این تکرار سؤال کردند، فرمود: «فرزندم بر اثر بیمارى سخت بسترى است، من هنگامى که به این آیه رسیدم، به یاد فرزندم افتادم، و با تکرار آن به مبارزه با نفس خود برخاستم، آن چنان با یاد خدا (که در این آیه آمده) یاد دیگران را از دلم زدودم که فرض کردم فرزندم مرده و جنازهاش در برابر من است، و من از خدا غافل نیستم، آن گاه بود که دیگر آیه را تکرار نکردم. [21]
3- تاملى بیشتر در اسرار و قبولى نماز
از مسائل مهمى که در همه عبادات به ویژه نماز، قطعا باید مورد توجه قرار گیرد، مساله قبولى نماز است، قبولى نماز همان شرط کمال نماز است، و اندازه قبولى نماز بستگى به اندازه تاثیر نماز در پاکسازى و به سازى دارد، قرآن به طور کلى مىفرماید: «انما یتقبل الله من المتقین؛ قطعا خداوند آن اعمالى را مىپذیرد که از افراد پرهیزکار سر زند». [22] یعنى اعمال گناه آلود، پذیرفته نمىشود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
حکمتهاى دهگانه لقمان در قرآن (درباره نماز )
برپا داشتن نماز
لقمان سومین نصیحت خود به پسرش را این گونه بیان مىکند: «یا بنى اقم الصلاة؛ اى پسر جان! نماز را برپا دار». [1] دو نصیحت قبل پیرامون خداشناسى و مبدء و معاد و حساب رسى بود، لقمان پس از بیان پایههاى دین، یعنى مساله خداشناسى و معاد و توجه به حساب و کتاب قیامت، به ذکر مهمترین برنامه عملى که نگهبان فکرى و عملى مبدء و معاد و حسابرسى است یعنى مساله نماز پرداخته، آن هم نه انجام نماز، بلکه اقامه و برپا داشتن نماز مىپردازد. چرا که نماز در وقتهاى مختلف شبانه روزى مهمترین وسیله پیوند انسان با خالق است، و در پرتو خداشناسى، انسان را به یاد معاد و روز جزا «ملک یوم الدین» مىاندازد و تلقین و تمرین همیشگى صراط مستقیم و توجه و حسابگرى در این رابطه مىباشد. پیرامون نماز، مسایل گوناگونى مطرح مىشود و قابل بحث است، ولى نکته مهمى که لقمان به آن توجه نموده مساله اقامه نماز است، اقامه در اصل از واژه قیام گرفته شده، و بیانگر این مطلب است که نماز را نباید طوطىوار انجام داد و به صورت یک عبادت خشک و یک عادت فردى و عادى پنداشت، بلکه باید مفاهیم آن را در روح و روان و در متن زندگى فردى و اجتماعى استوار ساخت، و پرچم نماز را همواره به اهتزاز درآورد. بنابراین شایسته است نظر شما را به سه مطلب پیرامون نماز جلب کنیم:
1- اهمیت نماز
نماز به قدرى اهمیت دارد که براى نشان دادن اهمیت آن، در اسلام با تعبیرات مختلف و معنى دار از آن یاد شده است.
گاهى به عنوان عمود و عماد دین معرفى شده، چنان که امام باقر (ع) فرمود: «الصلاة عمود الدین؛ نماز ستون دین است» [2] و پیامبر (ص) فرمود: «الصلاة عماد الدین؛ نماز تکیه گاه دین است». [3]
لقمان در یکى از اندرزهاى خود به پسرش، این مطلب را چنین تبیین مىکند: «یا بنى اقم الصلاة فانما مثلها فى دین الله کمثل عمود فسطاط؛ اى پسرم! نماز را برپا دار، چرا که مثل نماز نسبت به دین خدا مانند ستون خیمه است، اگر ستون خیمه، استوار و پابرجا باشد، طنابها و میخها و سایهاش، استوار مىماند، ولى اگر ستون شکسته شد یا افتاد، میخها و طنابها و سایه خیمه، فایدهاى نخواهد داشت». [4]
و گاهى نماز به عنوان برترین عمل معرفى شده است، چنان که امام صادق (ع) فرمود: «ما اعلم شیئا بعد المعرفة افضل من هذه الصلوة؛ بعد از خداشناسى، هیچ چیزى را برتر از این نماز نمىدانم». [5]
و زمانى از نماز به عنوان بهترین موضوع (برترین برنامهاى که از طرف خدا وضع، و قرار داده شده) یاد شده، چنان که در روایت آمده، ابوذر به پیامبر (ص) عرض کرد: نماز چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «خیر موضوع؛ نماز بهترین موضوع است». [6]
و گاهى از نماز به عنوان سر و صورت اسلام یاد شده، چنان که پیامبر (ص) فرمود: «لیکن اکثر همک الصلاة فانها راس الاسلام؛ باید بیشترین همت و اهتمام تو به نماز باشد، چرا که نماز سرچشمه اسلام است».[7]
و امام صادق (ع) فرمود: «براى هر چیزى صورتى هست و صورت دین اسلام، نماز است». [8]
تعبیرات دیگرى نیز در روایات اسلامى از زبان معصومین (ع) شده مانند این که: نماز معراج مؤمن است، نماز تقرب بخش مؤمن به خدا است، نماز مایه خشنودى خدا است، نماز خیرالعمل است، نماز محبوب دل پیامبر (ص) و نور چشم او است، نماز نهر شستشوگر آلودگىها است، نماز کفاره گناهان است. قبولى اعمال بستگى به قبولى نماز دارد، نماز نخستین موضوعى است که از آن در قیامت سؤال مىشود و . ..
از اهمیت نماز این که کهنترین برنامه عبادى است که از آغاز خلقتبشر وجود داشته است، و تاکنون وجود دارد . منظور این است که اصل نماز وجود داشته، گرچه چگونگى آن در عصرهاى مختلف تفاوت داشته است.
ابراهیم خلیل قهرمان توحید، پس از آن که اسماعیل و مادر او را در مکه (که آن وقت بیابان بىآب و علف بود) گذاشت، در مقام دعا گفت: «پروردگارا من بعضى از فرزندانم را در سرزمین بىآب و علف در کنار خانهاى که حرم تو استساکن ساختم؛ «لیقیموا الصلاة؛ تا نماز را برپا دارند». [9]
و در مورد دیگر پس از سپاسگزارى از درگاه الهى که در سن پیرى، اسحاق و اسماعیل را به او عنایت فرموده، چنین دعا مىکند: «رب اجعلنی مقیم الصلاة ومن ذریتی؛ پروردگارا! مرا برپا کننده نماز قرار ده و از فرزندانم نیز چنین فرما». [10]
چنان که ملاحظه مىکنید، ابراهیم (ع) در میان خواستههاى بسیار، نخستین خواستهاش برپادارى نماز است.
نیز خداوند در مقام تمجید اسماعیل (ع) مىفرماید: «وکان یامر اهله بالصلاة؛ اسماعیل همواره خانوادهاش را به نماز فرمان مىداد». [11]
حضرت عیسى (ع) وقتى که در گهواره لب به سخن گشود، پس از بیان عبودیت و نبوت خود، سخن از نماز به میان آورده و مىگوید: «واوصانی بالصلاة؛ خداوند مرا به نماز توصیه فرمود». [12]
کوتاه سخن آن که نماز با اهمیتترین دستورى است که خداوند به بشر داده است، و بالاترین اطاعت الهى است تا آنجا که امام صادق (ع) فرمود: «ان طاعة الله خدمته فى الارض، فلیس شىء من خدمته یعدل الصلاة؛ اطاعت خدا یعنى خدمت الهى در زمین، و پاداش و عظمت هیچ خدمتى نسبتبه خدا، با نماز برابرى نمىکند». [13]
جالب این که در سیره درخشان پیامبر (ص) آمده: در سال نهم هجرت، طایفه «طى» به نمایندگى از قبیله «طائف» در مدینه به حضور رسول خدا (ص) رسیدند، پس از مذاکره حاضر شدند تسلیم گردند مشروط بر این که آن حضرت آنها را از نماز معاف دارد، پیامبر (ص) با کمال قاطعیت این پیش نهاد را رد کرد و فرمود: «لا خیر فى دین لا صلوة معه؛ دینى که در آن نماز نباشد، خیر و برکت ندارد». [14]
این نیز در جاى خود با توجه به موقعیتحساس، بیانگر اهمیت نماز از دیدگاه اسلام و پیامبر اسلام (ص) است.
2- توجه به فلسفه و آثار نماز
قبلا ذکر شد که آنچه مهم است اقامه و برپادارى نماز است، این تعبیر بیانگر آن است که در نماز باید قیام و انگیزش و جهش فردى و اجتماعى باشد، خداوند چنین نمازى را نماز مقبول و حقیقى مىداند، و اگر نماز آن همه اهمیت دارد، در صورتى است که واقعا ستون و نگهبان دین شود، معراج مؤمن در ملکوت اعلى گردد، و تکیه محکم براى رفع و دفع نگرانىها شود، چنین نمازى داراى شرایط صحت و کمال است، بنابراین نماز کامل را باید از آثار آن جستجو کرد، آداب و اسرار آن را دانست، و از مکتب عالى نماز آموخت و در زندگى شکوفا کرد، هدف اسکلت نماز نیستبلکه روح و باطن نماز است، اکتفا به قیام و قعود ظاهرى، پوست نماز است، ولى مغز نمازقیام و خیزش باطنى نماز است، ما وقتى که در رابطه با نماز به قرآن و روایات نگاه مىکنیم مىبینیم به فلسفه و رازهاى نماز تصریح و اشاره کردهاند، مىفهمیم که نماز کامل به خاطر آن فلسفه و رازها است . مثلا در قرآن مىخوانیم:
«واقم الصلاة ان الصلاة تنهى عن الفحشاء والمنکر ولذکر الله اکبر؛ نماز را برپا دار که نماز انسان را از زشتىها و گناه باز مىدارد، و ذکر و یاد خدا از آن هم بالاتر و برتر است». [15]
و در آیه دیگر مىخوانیم: «واقم الصلاة لذکری؛ نماز را براى یاد من به پا دار». [16]
بنابراین راز بزرگ نماز نهادینه کردن یاد خدا در روح و روان است، که همین یاد خدا موجب پیوند و رابطه با خدا، و سرچشمه پاک سازى و اکتساب ارزشها و کمالات است. چنین نماز انسان را از زشتىها و گناهان باز مىدارد، و از آن بالاتر یاد خدا را که موجب کسب ارزشها است در وجود انسان شکوفا و آشکار مىسازد. یاد خدا موجب آرامش و رفع دغدغهها و تنشها است، یاد خدا در حقیقت یاد پاداشها وکیفرها، و یاد خودسازى و بازسازى و به سازى است.
براساس قرآن، انسان غافل، در خسران است، و کیفر چنین کسى زندگى سخت و ناگوار در دنیا، و کورى در آخرت خواهد شد. [17] نماز که موجب یاد خدا است این آثار شوم را از زندگى انسان مىشوید، انسان را به جاى خسران، خوشبخت، و به جاى کورى، بینا مىکند.
یکى از غرائز منفى وجود انسان حریص بودن او است که منشا انواع گناهان و انحرافات و دورى از فیوضات معنوى و ملکوتى مىگردد، نماز صحیح داراى خاصیتى است که هلوعیت و حرص انسان را نابود مىکند، و این سنگ مانع سر راه تکامل را از مسیر حرکت او برمىدارد. چنان که قرآن مىفرماید: «انسان، هلوع و حریص آفریده شده، هنگامى که بدى به او رسد، بىتابى مىکند، و وقتى که خوبى به او برسد مانع دیگران مىشود، مگر نمازگزاران، آنان که نمازها را مرتب انجام مىدهند». [18]
محمدبن سنان مىگوید: مسائلى از حضرت امام رضا (ع) (از جمله درباره فلسفه نماز) پرسیدم، حضرت رضا (ع) در مورد فلسفه و آثار نماز چنین فرمود: علت تشریع نماز آن است که:
1- به ربوبیت خدا اقرار کنى.
2- شریک و همتا را از ذات پاک خدا دور سازى.
3- با کمال کوچکى و بیچارگى و نهایت تواضع در پیشگاه خدا بایستى.
4- به گناهان خود اعتراف کرده و تقاضاى بخشش نمایى.
5- همه روز براى تعظیم پروردگار، پیشانى خود را به زمین بگذارى.
6- همواره هشیار و در یاد خدا باشى به طورى که گرد و غبار فراموش کارى و غفلت و غرور و مستى از صفحه دلت زدوده شود.
7- در نهایت خشوع خواهان افزایش مواهب دین و دنیا از درگاه الهى گردى.
8- مداومت در ذکر خدا در پرتو نماز، موجب فراموش نکردن آفریدگار مدبر خواهد شد، و همین یاد خدا انسان را از سرکشى و غرور باز مىدارد، و او را از گناهان و هرگونه فساد دور مىسازد». [19]
با توجه به این آثار درخشان است که رسول اکرم (ص) فرمود: «الصلوة حصن من سطوات الشیطان؛ نماز دژ محکمى در برابر یورشهاى شیطانى است». [20]
در حالات عالم ربانى شیخ عبدالله شوشترى (متوفاى 1021 ه . ق) از علماى برجسته عصر علامه مجلسى مىنویسند: براى اقامه نماز جمعه وارد مسجد شد، بسیار پریشان بود، زیرا فرزندش دچار بیمارى سختى بود، او به عنوان امام جمعه مشغول نماز جمعه شد، هنگامى که سوره منافقون را (در رکعت دوم بعد از حمد) خواند به این آیه (9 منافقون) رسید: «یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم ولا اولادکم عن ذکر الله؛ اى افراد با ایمان! اموال و فرزندانتان، شما را از یاد خدا غافل نکند».
چندین بار همین آیه را تکرار کرد (با توجه به این که تکرار آیات قرآن در وقت وسیع در نماز جایز است) بعد از نماز بعضى از همراهان از علت این تکرار سؤال کردند، فرمود: «فرزندم بر اثر بیمارى سخت بسترى است، من هنگامى که به این آیه رسیدم، به یاد فرزندم افتادم، و با تکرار آن به مبارزه با نفس خود برخاستم، آن چنان با یاد خدا (که در این آیه آمده) یاد دیگران را از دلم زدودم که فرض کردم فرزندم مرده و جنازهاش در برابر من است، و من از خدا غافل نیستم، آن گاه بود که دیگر آیه را تکرار نکردم. [21]
3- تاملى بیشتر در اسرار و قبولى نماز
از مسائل مهمى که در همه عبادات به ویژه نماز، قطعا باید مورد توجه قرار گیرد، مساله قبولى نماز است، قبولى نماز همان شرط کمال نماز است، و اندازه قبولى نماز بستگى به اندازه تاثیر نماز در پاکسازى و به سازى دارد، قرآن به طور کلى مىفرماید: «انما یتقبل الله من المتقین؛ قطعا خداوند آن اعمالى را مىپذیرد که از افراد پرهیزکار سر زند». [22] یعنى اعمال گناه آلود، پذیرفته نمىشود.