حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد حکمت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 8 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حکمت‏هاى دهگانه لقمان در قرآن (درباره نماز )

برپا داشتن نماز

لقمان سومین نصیحت خود به پسرش را این گونه بیان مى‏کند: «یا بنى اقم الصلاة؛ اى پسر جان! نماز را برپا دار». [1] دو نصیحت قبل پیرامون خداشناسى و مبدء و معاد و حساب رسى بود، لقمان پس از بیان پایه‏هاى دین، یعنى مساله خداشناسى و معاد و توجه به حساب و کتاب قیامت، به ذکر مهم‏ترین برنامه عملى که نگهبان فکرى و عملى مبدء و معاد و حساب‏رسى است یعنى مساله نماز پرداخته، آن هم نه انجام نماز، بلکه اقامه و برپا داشتن نماز مى‏پردازد. چرا که نماز در وقت‏هاى مختلف شبانه روزى مهم‏ترین وسیله پیوند انسان با خالق است، و در پرتو خداشناسى، انسان را به یاد معاد و روز جزا «ملک یوم الدین» مى‏اندازد و تلقین و تمرین همیشگى صراط مستقیم و توجه و حساب‏گرى در این رابطه مى‏باشد. پیرامون نماز، مسایل گوناگونى مطرح مى‏شود و قابل بحث است، ولى نکته مهمى که لقمان به آن توجه نموده مساله اقامه نماز است، اقامه در اصل از واژه قیام گرفته شده، و بیان‏گر این مطلب است که نماز را نباید طوطى‏وار انجام داد و به صورت یک عبادت خشک و یک عادت فردى و عادى پنداشت، بلکه باید مفاهیم آن را در روح و روان و در متن زندگى فردى و اجتماعى استوار ساخت، و پرچم نماز را همواره به اهتزاز درآورد. بنابراین شایسته است نظر شما را به سه مطلب پیرامون نماز جلب کنیم:

1- اهمیت نماز

نماز به قدرى اهمیت دارد که براى نشان دادن اهمیت آن، در اسلام با تعبیرات مختلف و معنى دار از آن یاد شده است.

گاهى به عنوان عمود و عماد دین معرفى شده، چنان که امام باقر (ع) فرمود: «الصلاة عمود الدین؛ نماز ستون دین است» [2] و پیامبر (ص) فرمود: «الصلاة عماد الدین؛ نماز تکیه گاه دین است». [3]

لقمان در یکى از اندرزهاى خود به پسرش، این مطلب را چنین تبیین مى‏کند: «یا بنى اقم الصلاة فانما مثلها فى دین الله کمثل عمود فسطاط؛ اى پسرم! نماز را برپا دار، چرا که مثل نماز نسبت به دین خدا مانند ستون خیمه است، اگر ستون خیمه، استوار و پابرجا باشد، طناب‏ها و میخ‏ها و سایه‏اش، استوار مى‏ماند، ولى اگر ستون شکسته شد یا افتاد، میخ‏ها و طناب‏ها و سایه خیمه، فایده‏اى نخواهد داشت». [4]

و گاهى نماز به عنوان برترین عمل معرفى شده است، چنان که امام صادق (ع) فرمود: «ما اعلم شیئا بعد المعرفة افضل من هذه الصلوة؛ بعد از خداشناسى، هیچ چیزى را برتر از این نماز نمى‏دانم». [5]

و زمانى از نماز به عنوان بهترین موضوع (برترین برنامه‏اى که از طرف خدا وضع، و قرار داده شده) یاد شده، چنان که در روایت آمده، ابوذر به پیامبر (ص) عرض کرد: نماز چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «خیر موضوع؛ نماز بهترین موضوع است». [6]

و گاهى از نماز به عنوان سر و صورت اسلام یاد شده، چنان که پیامبر (ص) فرمود: «لیکن اکثر همک الصلاة فانها راس الاسلام؛ باید بیشترین همت و اهتمام تو به نماز باشد، چرا که نماز سرچشمه اسلام است».[7]

و امام صادق (ع) فرمود: «براى هر چیزى صورتى هست و صورت دین اسلام، نماز است». [8]

تعبیرات دیگرى نیز در روایات اسلامى از زبان معصومین (ع) شده مانند این که: نماز معراج مؤمن است، نماز تقرب بخش مؤمن به خدا است، نماز مایه خشنودى خدا است، نماز خیرالعمل است، نماز محبوب دل پیامبر (ص) و نور چشم او است، نماز نهر شستشوگر آلودگى‏ها است، نماز کفاره گناهان است. قبولى اعمال بستگى به قبولى نماز دارد، نماز نخستین موضوعى است که از آن در قیامت سؤال مى‏شود و . ..

از اهمیت نماز این که کهن‏ترین برنامه عبادى است که از آغاز خلقت‏بشر وجود داشته است، و تاکنون وجود دارد . منظور این است که اصل نماز وجود داشته، گرچه چگونگى آن در عصرهاى مختلف تفاوت داشته است.

ابراهیم خلیل قهرمان توحید، پس از آن که اسماعیل و مادر او را در مکه (که آن وقت بیابان بى‏آب و علف بود) گذاشت، در مقام دعا گفت: «پروردگارا من بعضى از فرزندانم را در سرزمین بى‏آب و علف در کنار خانه‏اى که حرم تو است‏ساکن ساختم؛ «لیقیموا الصلاة؛ تا نماز را برپا دارند». [9]

و در مورد دیگر پس از سپاسگزارى از درگاه الهى که در سن پیرى، اسحاق و اسماعیل را به او عنایت فرموده، چنین دعا مى‏کند: «رب اجعلنی مقیم الصلاة ومن ذریتی؛ پروردگارا! مرا برپا کننده نماز قرار ده و از فرزندانم نیز چنین فرما». [10]

چنان که ملاحظه مى‏کنید، ابراهیم (ع) در میان خواسته‏هاى بسیار، نخستین خواسته‏اش برپادارى نماز است.

نیز خداوند در مقام تمجید اسماعیل (ع) مى‏فرماید: «وکان یامر اهله بالصلاة؛ اسماعیل همواره خانواده‏اش را به نماز فرمان مى‏داد». [11]

حضرت عیسى (ع) وقتى که در گهواره لب به سخن گشود، پس از بیان عبودیت و نبوت خود، سخن از نماز به میان آورده و مى‏گوید: «واوصانی بالصلاة؛ خداوند مرا به نماز توصیه فرمود». [12]

کوتاه سخن آن که نماز با اهمیت‏ترین دستورى است که خداوند به بشر داده است، و بالاترین اطاعت الهى است تا آنجا که امام صادق (ع) فرمود: «ان طاعة الله خدمته فى الارض، فلیس شى‏ء من خدمته یعدل الصلاة؛ اطاعت خدا یعنى خدمت الهى در زمین، و پاداش و عظمت هیچ خدمتى نسبت‏به خدا، با نماز برابرى نمى‏کند». [13]

جالب این که در سیره درخشان پیامبر (ص) آمده: در سال نهم هجرت، طایفه «طى» به نمایندگى از قبیله «طائف» در مدینه به حضور رسول خدا (ص) رسیدند، پس از مذاکره حاضر شدند تسلیم گردند مشروط بر این که آن حضرت آنها را از نماز معاف دارد، پیامبر (ص) با کمال قاطعیت این پیش نهاد را رد کرد و فرمود: «لا خیر فى دین لا صلوة معه؛ دینى که در آن نماز نباشد، خیر و برکت ندارد». [14]

این نیز در جاى خود با توجه به موقعیت‏حساس، بیانگر اهمیت نماز از دیدگاه اسلام و پیامبر اسلام (ص) است.

2- توجه به فلسفه و آثار نماز

قبلا ذکر شد که آنچه مهم است اقامه و برپادارى نماز است، این تعبیر بیانگر آن است که در نماز باید قیام و انگیزش و جهش فردى و اجتماعى باشد، خداوند چنین نمازى را نماز مقبول و حقیقى مى‏داند، و اگر نماز آن همه اهمیت دارد، در صورتى است که واقعا ستون و نگهبان دین شود، معراج مؤمن در ملکوت اعلى گردد، و تکیه محکم براى رفع و دفع نگرانى‏ها شود، چنین نمازى داراى شرایط صحت و کمال است، بنابراین نماز کامل را باید از آثار آن جستجو کرد، آداب و اسرار آن را دانست، و از مکتب عالى نماز آموخت و در زندگى شکوفا کرد، هدف اسکلت نماز نیست‏بلکه روح و باطن نماز است، اکتفا به قیام و قعود ظاهرى، پوست نماز است، ولى مغز نمازقیام و خیزش باطنى نماز است، ما وقتى که در رابطه با نماز به قرآن و روایات نگاه مى‏کنیم مى‏بینیم به فلسفه و رازهاى نماز تصریح و اشاره کرده‏اند، مى‏فهمیم که نماز کامل به خاطر آن فلسفه و رازها است . مثلا در قرآن مى‏خوانیم:

«واقم الصلاة ان الصلاة تنهى عن الفحشاء والمنکر ولذکر الله اکبر؛ نماز را برپا دار که نماز انسان را از زشتى‏ها و گناه باز مى‏دارد، و ذکر و یاد خدا از آن هم بالاتر و برتر است». [15]

و در آیه دیگر مى‏خوانیم: «واقم الصلاة لذکری؛ نماز را براى یاد من به پا دار». [16]

بنابراین راز بزرگ نماز نهادینه کردن یاد خدا در روح و روان است، که همین یاد خدا موجب پیوند و رابطه با خدا، و سرچشمه پاک سازى و اکتساب ارزش‏ها و کمالات است. چنین نماز انسان را از زشتى‏ها و گناهان باز مى‏دارد، و از آن بالاتر یاد خدا را که موجب کسب ارزش‏ها است در وجود انسان شکوفا و آشکار مى‏سازد. یاد خدا موجب آرامش و رفع دغدغه‏ها و تنش‏ها است، یاد خدا در حقیقت یاد پاداش‏ها وکیفرها، و یاد خودسازى و بازسازى و به سازى است.

براساس قرآن، انسان غافل، در خسران است، و کیفر چنین کسى زندگى سخت و ناگوار در دنیا، و کورى در آخرت خواهد شد. [17] نماز که موجب یاد خدا است این آثار شوم را از زندگى انسان مى‏شوید، انسان را به جاى خسران، خوشبخت، و به جاى کورى، بینا مى‏کند.

یکى از غرائز منفى وجود انسان حریص بودن او است که منشا انواع گناهان و انحرافات و دورى از فیوضات معنوى و ملکوتى مى‏گردد، نماز صحیح داراى خاصیتى است که هلوعیت و حرص انسان را نابود مى‏کند، و این سنگ مانع سر راه تکامل را از مسیر حرکت او برمى‏دارد. چنان که قرآن مى‏فرماید: «انسان، هلوع و حریص آفریده شده، هنگامى که بدى به او رسد، بى‏تابى مى‏کند، و وقتى که خوبى به او برسد مانع دیگران مى‏شود، مگر نمازگزاران، آنان که نمازها را مرتب انجام مى‏دهند». [18]

محمدبن سنان مى‏گوید: مسائلى از حضرت امام رضا (ع) (از جمله درباره فلسفه نماز) پرسیدم، حضرت رضا (ع) در مورد فلسفه و آثار نماز چنین فرمود: علت تشریع نماز آن است که:

1- به ربوبیت خدا اقرار کنى.

2- شریک و همتا را از ذات پاک خدا دور سازى.

3- با کمال کوچکى و بیچارگى و نهایت تواضع در پیشگاه خدا بایستى.

4- به گناهان خود اعتراف کرده و تقاضاى بخشش نمایى.

5- همه روز براى تعظیم پروردگار، پیشانى خود را به زمین بگذارى.

6- همواره هشیار و در یاد خدا باشى به طورى که گرد و غبار فراموش کارى و غفلت و غرور و مستى از صفحه دلت زدوده شود.

7- در نهایت خشوع خواهان افزایش مواهب دین و دنیا از درگاه الهى گردى.

8- مداومت در ذکر خدا در پرتو نماز، موجب فراموش نکردن آفریدگار مدبر خواهد شد، و همین یاد خدا انسان را از سرکشى و غرور باز مى‏دارد، و او را از گناهان و هرگونه فساد دور مى‏سازد». [19]

با توجه به این آثار درخشان است که رسول اکرم (ص) فرمود: «الصلوة حصن من سطوات الشیطان؛ نماز دژ محکمى در برابر یورش‏هاى شیطانى است». [20]

در حالات عالم ربانى شیخ عبدالله شوشترى (متوفاى 1021 ه . ق) از علماى برجسته عصر علامه مجلسى مى‏نویسند: براى اقامه نماز جمعه وارد مسجد شد، بسیار پریشان بود، زیرا فرزندش دچار بیمارى سختى بود، او به عنوان امام جمعه مشغول نماز جمعه شد، هنگامى که سوره منافقون را (در رکعت دوم بعد از حمد) خواند به این آیه (9 منافقون) رسید: «یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم ولا اولادکم عن ذکر الله؛ اى افراد با ایمان! اموال و فرزندانتان، شما را از یاد خدا غافل نکند».

چندین بار همین آیه را تکرار کرد (با توجه به این که تکرار آیات قرآن در وقت وسیع در نماز جایز است) بعد از نماز بعضى از همراهان از علت این تکرار سؤال کردند، فرمود: «فرزندم بر اثر بیمارى سخت بسترى است، من هنگامى که به این آیه رسیدم، به یاد فرزندم افتادم، و با تکرار آن به مبارزه با نفس خود برخاستم، آن چنان با یاد خدا (که در این آیه آمده) یاد دیگران را از دلم زدودم که فرض کردم فرزندم مرده و جنازه‏اش در برابر من است، و من از خدا غافل نیستم، آن گاه بود که دیگر آیه را تکرار نکردم. [21]

3- تاملى بیش‏تر در اسرار و قبولى نماز

از مسائل مهمى که در همه عبادات به ویژه نماز، قطعا باید مورد توجه قرار گیرد، مساله قبولى نماز است، قبولى نماز همان شرط کمال نماز است، و اندازه قبولى نماز بستگى به اندازه تاثیر نماز در پاک‏سازى و به سازى دارد، قرآن به طور کلى مى‏فرماید: «انما یتقبل الله من المتقین؛ قطعا خداوند آن اعمالى را مى‏پذیرد که از افراد پرهیزکار سر زند». [22] یعنى اعمال گناه آلود، پذیرفته نمى‏شود.



خرید و دانلود تحقیق در مورد حکمت


تحقیق در مورد حکمت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 8 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حکمت‏هاى دهگانه لقمان در قرآن (درباره نماز )

برپا داشتن نماز

لقمان سومین نصیحت خود به پسرش را این گونه بیان مى‏کند: «یا بنى اقم الصلاة؛ اى پسر جان! نماز را برپا دار». [1] دو نصیحت قبل پیرامون خداشناسى و مبدء و معاد و حساب رسى بود، لقمان پس از بیان پایه‏هاى دین، یعنى مساله خداشناسى و معاد و توجه به حساب و کتاب قیامت، به ذکر مهم‏ترین برنامه عملى که نگهبان فکرى و عملى مبدء و معاد و حساب‏رسى است یعنى مساله نماز پرداخته، آن هم نه انجام نماز، بلکه اقامه و برپا داشتن نماز مى‏پردازد. چرا که نماز در وقت‏هاى مختلف شبانه روزى مهم‏ترین وسیله پیوند انسان با خالق است، و در پرتو خداشناسى، انسان را به یاد معاد و روز جزا «ملک یوم الدین» مى‏اندازد و تلقین و تمرین همیشگى صراط مستقیم و توجه و حساب‏گرى در این رابطه مى‏باشد. پیرامون نماز، مسایل گوناگونى مطرح مى‏شود و قابل بحث است، ولى نکته مهمى که لقمان به آن توجه نموده مساله اقامه نماز است، اقامه در اصل از واژه قیام گرفته شده، و بیان‏گر این مطلب است که نماز را نباید طوطى‏وار انجام داد و به صورت یک عبادت خشک و یک عادت فردى و عادى پنداشت، بلکه باید مفاهیم آن را در روح و روان و در متن زندگى فردى و اجتماعى استوار ساخت، و پرچم نماز را همواره به اهتزاز درآورد. بنابراین شایسته است نظر شما را به سه مطلب پیرامون نماز جلب کنیم:

1- اهمیت نماز

نماز به قدرى اهمیت دارد که براى نشان دادن اهمیت آن، در اسلام با تعبیرات مختلف و معنى دار از آن یاد شده است.

گاهى به عنوان عمود و عماد دین معرفى شده، چنان که امام باقر (ع) فرمود: «الصلاة عمود الدین؛ نماز ستون دین است» [2] و پیامبر (ص) فرمود: «الصلاة عماد الدین؛ نماز تکیه گاه دین است». [3]

لقمان در یکى از اندرزهاى خود به پسرش، این مطلب را چنین تبیین مى‏کند: «یا بنى اقم الصلاة فانما مثلها فى دین الله کمثل عمود فسطاط؛ اى پسرم! نماز را برپا دار، چرا که مثل نماز نسبت به دین خدا مانند ستون خیمه است، اگر ستون خیمه، استوار و پابرجا باشد، طناب‏ها و میخ‏ها و سایه‏اش، استوار مى‏ماند، ولى اگر ستون شکسته شد یا افتاد، میخ‏ها و طناب‏ها و سایه خیمه، فایده‏اى نخواهد داشت». [4]

و گاهى نماز به عنوان برترین عمل معرفى شده است، چنان که امام صادق (ع) فرمود: «ما اعلم شیئا بعد المعرفة افضل من هذه الصلوة؛ بعد از خداشناسى، هیچ چیزى را برتر از این نماز نمى‏دانم». [5]

و زمانى از نماز به عنوان بهترین موضوع (برترین برنامه‏اى که از طرف خدا وضع، و قرار داده شده) یاد شده، چنان که در روایت آمده، ابوذر به پیامبر (ص) عرض کرد: نماز چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «خیر موضوع؛ نماز بهترین موضوع است». [6]

و گاهى از نماز به عنوان سر و صورت اسلام یاد شده، چنان که پیامبر (ص) فرمود: «لیکن اکثر همک الصلاة فانها راس الاسلام؛ باید بیشترین همت و اهتمام تو به نماز باشد، چرا که نماز سرچشمه اسلام است».[7]

و امام صادق (ع) فرمود: «براى هر چیزى صورتى هست و صورت دین اسلام، نماز است». [8]

تعبیرات دیگرى نیز در روایات اسلامى از زبان معصومین (ع) شده مانند این که: نماز معراج مؤمن است، نماز تقرب بخش مؤمن به خدا است، نماز مایه خشنودى خدا است، نماز خیرالعمل است، نماز محبوب دل پیامبر (ص) و نور چشم او است، نماز نهر شستشوگر آلودگى‏ها است، نماز کفاره گناهان است. قبولى اعمال بستگى به قبولى نماز دارد، نماز نخستین موضوعى است که از آن در قیامت سؤال مى‏شود و . ..

از اهمیت نماز این که کهن‏ترین برنامه عبادى است که از آغاز خلقت‏بشر وجود داشته است، و تاکنون وجود دارد . منظور این است که اصل نماز وجود داشته، گرچه چگونگى آن در عصرهاى مختلف تفاوت داشته است.

ابراهیم خلیل قهرمان توحید، پس از آن که اسماعیل و مادر او را در مکه (که آن وقت بیابان بى‏آب و علف بود) گذاشت، در مقام دعا گفت: «پروردگارا من بعضى از فرزندانم را در سرزمین بى‏آب و علف در کنار خانه‏اى که حرم تو است‏ساکن ساختم؛ «لیقیموا الصلاة؛ تا نماز را برپا دارند». [9]

و در مورد دیگر پس از سپاسگزارى از درگاه الهى که در سن پیرى، اسحاق و اسماعیل را به او عنایت فرموده، چنین دعا مى‏کند: «رب اجعلنی مقیم الصلاة ومن ذریتی؛ پروردگارا! مرا برپا کننده نماز قرار ده و از فرزندانم نیز چنین فرما». [10]

چنان که ملاحظه مى‏کنید، ابراهیم (ع) در میان خواسته‏هاى بسیار، نخستین خواسته‏اش برپادارى نماز است.

نیز خداوند در مقام تمجید اسماعیل (ع) مى‏فرماید: «وکان یامر اهله بالصلاة؛ اسماعیل همواره خانواده‏اش را به نماز فرمان مى‏داد». [11]

حضرت عیسى (ع) وقتى که در گهواره لب به سخن گشود، پس از بیان عبودیت و نبوت خود، سخن از نماز به میان آورده و مى‏گوید: «واوصانی بالصلاة؛ خداوند مرا به نماز توصیه فرمود». [12]

کوتاه سخن آن که نماز با اهمیت‏ترین دستورى است که خداوند به بشر داده است، و بالاترین اطاعت الهى است تا آنجا که امام صادق (ع) فرمود: «ان طاعة الله خدمته فى الارض، فلیس شى‏ء من خدمته یعدل الصلاة؛ اطاعت خدا یعنى خدمت الهى در زمین، و پاداش و عظمت هیچ خدمتى نسبت‏به خدا، با نماز برابرى نمى‏کند». [13]

جالب این که در سیره درخشان پیامبر (ص) آمده: در سال نهم هجرت، طایفه «طى» به نمایندگى از قبیله «طائف» در مدینه به حضور رسول خدا (ص) رسیدند، پس از مذاکره حاضر شدند تسلیم گردند مشروط بر این که آن حضرت آنها را از نماز معاف دارد، پیامبر (ص) با کمال قاطعیت این پیش نهاد را رد کرد و فرمود: «لا خیر فى دین لا صلوة معه؛ دینى که در آن نماز نباشد، خیر و برکت ندارد». [14]

این نیز در جاى خود با توجه به موقعیت‏حساس، بیانگر اهمیت نماز از دیدگاه اسلام و پیامبر اسلام (ص) است.

2- توجه به فلسفه و آثار نماز

قبلا ذکر شد که آنچه مهم است اقامه و برپادارى نماز است، این تعبیر بیانگر آن است که در نماز باید قیام و انگیزش و جهش فردى و اجتماعى باشد، خداوند چنین نمازى را نماز مقبول و حقیقى مى‏داند، و اگر نماز آن همه اهمیت دارد، در صورتى است که واقعا ستون و نگهبان دین شود، معراج مؤمن در ملکوت اعلى گردد، و تکیه محکم براى رفع و دفع نگرانى‏ها شود، چنین نمازى داراى شرایط صحت و کمال است، بنابراین نماز کامل را باید از آثار آن جستجو کرد، آداب و اسرار آن را دانست، و از مکتب عالى نماز آموخت و در زندگى شکوفا کرد، هدف اسکلت نماز نیست‏بلکه روح و باطن نماز است، اکتفا به قیام و قعود ظاهرى، پوست نماز است، ولى مغز نمازقیام و خیزش باطنى نماز است، ما وقتى که در رابطه با نماز به قرآن و روایات نگاه مى‏کنیم مى‏بینیم به فلسفه و رازهاى نماز تصریح و اشاره کرده‏اند، مى‏فهمیم که نماز کامل به خاطر آن فلسفه و رازها است . مثلا در قرآن مى‏خوانیم:

«واقم الصلاة ان الصلاة تنهى عن الفحشاء والمنکر ولذکر الله اکبر؛ نماز را برپا دار که نماز انسان را از زشتى‏ها و گناه باز مى‏دارد، و ذکر و یاد خدا از آن هم بالاتر و برتر است». [15]

و در آیه دیگر مى‏خوانیم: «واقم الصلاة لذکری؛ نماز را براى یاد من به پا دار». [16]

بنابراین راز بزرگ نماز نهادینه کردن یاد خدا در روح و روان است، که همین یاد خدا موجب پیوند و رابطه با خدا، و سرچشمه پاک سازى و اکتساب ارزش‏ها و کمالات است. چنین نماز انسان را از زشتى‏ها و گناهان باز مى‏دارد، و از آن بالاتر یاد خدا را که موجب کسب ارزش‏ها است در وجود انسان شکوفا و آشکار مى‏سازد. یاد خدا موجب آرامش و رفع دغدغه‏ها و تنش‏ها است، یاد خدا در حقیقت یاد پاداش‏ها وکیفرها، و یاد خودسازى و بازسازى و به سازى است.

براساس قرآن، انسان غافل، در خسران است، و کیفر چنین کسى زندگى سخت و ناگوار در دنیا، و کورى در آخرت خواهد شد. [17] نماز که موجب یاد خدا است این آثار شوم را از زندگى انسان مى‏شوید، انسان را به جاى خسران، خوشبخت، و به جاى کورى، بینا مى‏کند.

یکى از غرائز منفى وجود انسان حریص بودن او است که منشا انواع گناهان و انحرافات و دورى از فیوضات معنوى و ملکوتى مى‏گردد، نماز صحیح داراى خاصیتى است که هلوعیت و حرص انسان را نابود مى‏کند، و این سنگ مانع سر راه تکامل را از مسیر حرکت او برمى‏دارد. چنان که قرآن مى‏فرماید: «انسان، هلوع و حریص آفریده شده، هنگامى که بدى به او رسد، بى‏تابى مى‏کند، و وقتى که خوبى به او برسد مانع دیگران مى‏شود، مگر نمازگزاران، آنان که نمازها را مرتب انجام مى‏دهند». [18]

محمدبن سنان مى‏گوید: مسائلى از حضرت امام رضا (ع) (از جمله درباره فلسفه نماز) پرسیدم، حضرت رضا (ع) در مورد فلسفه و آثار نماز چنین فرمود: علت تشریع نماز آن است که:

1- به ربوبیت خدا اقرار کنى.

2- شریک و همتا را از ذات پاک خدا دور سازى.

3- با کمال کوچکى و بیچارگى و نهایت تواضع در پیشگاه خدا بایستى.

4- به گناهان خود اعتراف کرده و تقاضاى بخشش نمایى.

5- همه روز براى تعظیم پروردگار، پیشانى خود را به زمین بگذارى.

6- همواره هشیار و در یاد خدا باشى به طورى که گرد و غبار فراموش کارى و غفلت و غرور و مستى از صفحه دلت زدوده شود.

7- در نهایت خشوع خواهان افزایش مواهب دین و دنیا از درگاه الهى گردى.

8- مداومت در ذکر خدا در پرتو نماز، موجب فراموش نکردن آفریدگار مدبر خواهد شد، و همین یاد خدا انسان را از سرکشى و غرور باز مى‏دارد، و او را از گناهان و هرگونه فساد دور مى‏سازد». [19]

با توجه به این آثار درخشان است که رسول اکرم (ص) فرمود: «الصلوة حصن من سطوات الشیطان؛ نماز دژ محکمى در برابر یورش‏هاى شیطانى است». [20]

در حالات عالم ربانى شیخ عبدالله شوشترى (متوفاى 1021 ه . ق) از علماى برجسته عصر علامه مجلسى مى‏نویسند: براى اقامه نماز جمعه وارد مسجد شد، بسیار پریشان بود، زیرا فرزندش دچار بیمارى سختى بود، او به عنوان امام جمعه مشغول نماز جمعه شد، هنگامى که سوره منافقون را (در رکعت دوم بعد از حمد) خواند به این آیه (9 منافقون) رسید: «یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم ولا اولادکم عن ذکر الله؛ اى افراد با ایمان! اموال و فرزندانتان، شما را از یاد خدا غافل نکند».

چندین بار همین آیه را تکرار کرد (با توجه به این که تکرار آیات قرآن در وقت وسیع در نماز جایز است) بعد از نماز بعضى از همراهان از علت این تکرار سؤال کردند، فرمود: «فرزندم بر اثر بیمارى سخت بسترى است، من هنگامى که به این آیه رسیدم، به یاد فرزندم افتادم، و با تکرار آن به مبارزه با نفس خود برخاستم، آن چنان با یاد خدا (که در این آیه آمده) یاد دیگران را از دلم زدودم که فرض کردم فرزندم مرده و جنازه‏اش در برابر من است، و من از خدا غافل نیستم، آن گاه بود که دیگر آیه را تکرار نکردم. [21]

3- تاملى بیش‏تر در اسرار و قبولى نماز

از مسائل مهمى که در همه عبادات به ویژه نماز، قطعا باید مورد توجه قرار گیرد، مساله قبولى نماز است، قبولى نماز همان شرط کمال نماز است، و اندازه قبولى نماز بستگى به اندازه تاثیر نماز در پاک‏سازى و به سازى دارد، قرآن به طور کلى مى‏فرماید: «انما یتقبل الله من المتقین؛ قطعا خداوند آن اعمالى را مى‏پذیرد که از افراد پرهیزکار سر زند». [22] یعنى اعمال گناه آلود، پذیرفته نمى‏شود.



خرید و دانلود تحقیق در مورد حکمت


تحقیق در مورد حکمت هنر اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

«به نام حق»

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری

 

مؤسسۀ آموزش عالی جهاد دانشگاهی استان یزد

دانشکدۀ هنر و معماری اردکان

موضوع تحقیق:

حکمت هنر اسلامی

«در جامعۀ مدرن»

 

استاد راهنما:

جناب آقای اشعاری

تهیه و تنظیم:

امیرحسین رمضانی

پیمان خسرویان عرب

زمستان 86

مقدمه

در این نوشتار در پی توضیح معنای "هنر دینی" و کارکردهای اجتماعی آن هستیم. در مباحث جاری هنر تعبیرهایی مثل هنر قدسی، هنر سنـّتی، هنر معنوی، هنر دینی یا حتی هنر اسلامی، هنر مسیحی، هنر بودایی و ... را فراوان می خوانیم و می شنویم، اما درست آن است که پیش از هرگونه داوری و سخنی در این باب به تنقیح و وضوح بخشیدن به مفهوم هنر دینی بپردازیم وبررسی کنیم که اساساً هنر دینی یعنی چه ؟ ملاک دینی بودن هنر چیست؟ آیا سرزمین و جغرافیای تولد آن هنر است که آن را دینی می سازد یا "جهان بینی" شخص هنرمند و نوع و نحوه نگرش اوست که معیار دینی بودن یا نبودن هنر می شود؟ یا ساختار اثر هنری و ویژگیهای آن است که موجب دینی بودن یا غیردینی بودن هنر می شود؟ یا معیار دینی بودن هنر وابسته به مراحل و فرایند تکوین آن و شیوه پدید آمدن آن می شود؟ یا اینکه دینی بودن یا نبودن هنر، مربوط و منوط به هیچیک از این عناصر و عوامل یاد شده نیست، بلکه تابع نحوه نگرش و "افق فکری" و "قرائتی" است که مخاطب یا مخاطبان از آن دارند به گونه ای که مثلا ً برخی کسان در یک اثر هنری، باورها و ارزشها و جهان بینی دینی را متجلی می بینند و از آن "قرائتی" دین باورانه و معنوی و قدسی ارائه می دهند و برخی دیگر تفسیری الحادی و غیردینی یا حتی دین ستیزانه از آن اثر ارائه می کنند و کسان دیگری نیز احتمالا ً هیچگونه جلوه و نشانی از دین باوری یا دین ستیزی در آن نمی بینند و آن را از این حیث یک اثر و پدیده خنثی و فاقد موضع و مضمون خاصی تلقی می کنند که صرفاً بازتاب یک احساس طبیعی عادی و بی رنگ است و در هیچ قالب دینی یا ضدّ دینی نمی گنجد.

شکل گیری هنر مدرن

لغو حقوق و امتیازات اشراف و فئودال ها تدوین اعلامیه ی حقوق بشر، تولید انبوه کالا و ساخت ماشین آلات صنعتی، ایجاد شهرهای بزرگ و شکل گیری طبقه ی متوسط شهرنشین از جمله دست آوردهای نوینی بودند که پس از انقلاب صنعتی کبیر فرانسه پدیدار شدند. هنر هم در این شرایط مخاطبان تازه ای یافت. مخاطبان و حامیان هنر و ادبیات، دیگر فقط اشراف و دربار و کلیسا نبودند، بلکه طبقه ی متوسط نوظهوری بود خلق و خو و روان شناسیش در زندگی صنعتی و تولید انبوه و سرعت روزافزون زندگی نوین شهری، شکل می گرفت. در چننی شرایطی قواعد و قالب های متحجر هنر آکادمیک، نمی توانست پاسخگوی نیازهای نو باشد.

هنرمند اروپایی که از حصار سنت های پوشیده رها شده وبد در بستر متغیر و متحولی که شرایط اجتماعی پیش روی او نهاده بود به نفع سنت هنری 500 ساله اش پرداخت. در زمینه ی ادبیات، اندیشه ی مدرن بودن یا بودلر پدیدار شد. وی در مقاله ای با عنوان نقاش دنیای نوین منتقدان و هنر دوستان را ترغیب به کشف زیبایی نهفته در اشیا می کند. اشیایی که از نعمت بودن در زمان حال، برخوردارند و از آنان در این مقاله می خواهد که به لطف این زیبایی، ارتباط خود را با جهان طراف مستحکم تر سازد. ارائه ی آن مقاله با نمایش تابلوی ناهار روی علف های مانه، در نمایشگاه مردودین در سال 1863 بود. مانه، با این اثر خواستار حق مسلمی برای نقاش شد که نقاش، تابلوی نقاشی را صرفاً برای لذت زیبایی شناختی آن تفسیر می کند، بی آنکه نگران بازنمایی یا تصویر سازی آن باشند و فقط از ساخته های شخصی خود پیروی می کند و به عبارت دیگر هنر برای هنر می آفریند.

ریشه های این فرایند، به فلسفه ی روشنگری قرن هیجدهم و انقلابی باز می گردد که کانت در فلسفه ی هنر به وجود می آید. کانت برای نخستین بار، گستره ی هنر و زیبایی را از علم و اخلاق جدا ساخت. به اعتقاد کانت هر موجود خردمند از نوعی استقلال برخوردار است و همپای خرد خود، به معبارها و قوانین ویژه ی خویش می رسد و از پذیرش سایر معیارها اجتناب می کند. کانت این قاعده را درمورد هنر به کار گرفت که سه حوزه ی علم، قانون (اخلاق)، هنر، هر کدام دارای حقیقت ویژه ی خود هستند و حقیقت هیچ حوزه ای به حوزه ی دیگر قابل تسری نیست. کانت، به پیوری روانشناسی رایج در عصر خود، ذهن انسان را به دو بخش تقسیم کرد: بخشی که شامل ادراک است و بخشی دیگر که مربوط به اندیشیدن است. غیر از این، کانت به اخلاق توجه کرد و مدعی شد که اصول اخلاقی مانند اصول ریاضی، امور گوهری، یعنی مقدم بر تجربه ی ناشی از حواس ما هستند. کانت، تأکید می کند که یکی از مفاهیم مهم در بحث پیرامون اصول اخلاقی اصل آزادی و اختیار فردی است. و بدون وجود آزادی، حسن و قبح رفتاری معنا ندارد. کانت، سپس به موضوع هنر و زیبایی



خرید و دانلود تحقیق در مورد حکمت هنر اسلامی


تحقیق در مورد حکمت هنر اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

«به نام حق»

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری

 

مؤسسۀ آموزش عالی جهاد دانشگاهی استان یزد

دانشکدۀ هنر و معماری اردکان

موضوع تحقیق:

حکمت هنر اسلامی

«در جامعۀ مدرن»

 

استاد راهنما:

جناب آقای اشعاری

تهیه و تنظیم:

امیرحسین رمضانی

پیمان خسرویان عرب

زمستان 86

مقدمه

در این نوشتار در پی توضیح معنای "هنر دینی" و کارکردهای اجتماعی آن هستیم. در مباحث جاری هنر تعبیرهایی مثل هنر قدسی، هنر سنـّتی، هنر معنوی، هنر دینی یا حتی هنر اسلامی، هنر مسیحی، هنر بودایی و ... را فراوان می خوانیم و می شنویم، اما درست آن است که پیش از هرگونه داوری و سخنی در این باب به تنقیح و وضوح بخشیدن به مفهوم هنر دینی بپردازیم وبررسی کنیم که اساساً هنر دینی یعنی چه ؟ ملاک دینی بودن هنر چیست؟ آیا سرزمین و جغرافیای تولد آن هنر است که آن را دینی می سازد یا "جهان بینی" شخص هنرمند و نوع و نحوه نگرش اوست که معیار دینی بودن یا نبودن هنر می شود؟ یا ساختار اثر هنری و ویژگیهای آن است که موجب دینی بودن یا غیردینی بودن هنر می شود؟ یا معیار دینی بودن هنر وابسته به مراحل و فرایند تکوین آن و شیوه پدید آمدن آن می شود؟ یا اینکه دینی بودن یا نبودن هنر، مربوط و منوط به هیچیک از این عناصر و عوامل یاد شده نیست، بلکه تابع نحوه نگرش و "افق فکری" و "قرائتی" است که مخاطب یا مخاطبان از آن دارند به گونه ای که مثلا ً برخی کسان در یک اثر هنری، باورها و ارزشها و جهان بینی دینی را متجلی می بینند و از آن "قرائتی" دین باورانه و معنوی و قدسی ارائه می دهند و برخی دیگر تفسیری الحادی و غیردینی یا حتی دین ستیزانه از آن اثر ارائه می کنند و کسان دیگری نیز احتمالا ً هیچگونه جلوه و نشانی از دین باوری یا دین ستیزی در آن نمی بینند و آن را از این حیث یک اثر و پدیده خنثی و فاقد موضع و مضمون خاصی تلقی می کنند که صرفاً بازتاب یک احساس طبیعی عادی و بی رنگ است و در هیچ قالب دینی یا ضدّ دینی نمی گنجد.

شکل گیری هنر مدرن

لغو حقوق و امتیازات اشراف و فئودال ها تدوین اعلامیه ی حقوق بشر، تولید انبوه کالا و ساخت ماشین آلات صنعتی، ایجاد شهرهای بزرگ و شکل گیری طبقه ی متوسط شهرنشین از جمله دست آوردهای نوینی بودند که پس از انقلاب صنعتی کبیر فرانسه پدیدار شدند. هنر هم در این شرایط مخاطبان تازه ای یافت. مخاطبان و حامیان هنر و ادبیات، دیگر فقط اشراف و دربار و کلیسا نبودند، بلکه طبقه ی متوسط نوظهوری بود خلق و خو و روان شناسیش در زندگی صنعتی و تولید انبوه و سرعت روزافزون زندگی نوین شهری، شکل می گرفت. در چننی شرایطی قواعد و قالب های متحجر هنر آکادمیک، نمی توانست پاسخگوی نیازهای نو باشد.

هنرمند اروپایی که از حصار سنت های پوشیده رها شده وبد در بستر متغیر و متحولی که شرایط اجتماعی پیش روی او نهاده بود به نفع سنت هنری 500 ساله اش پرداخت. در زمینه ی ادبیات، اندیشه ی مدرن بودن یا بودلر پدیدار شد. وی در مقاله ای با عنوان نقاش دنیای نوین منتقدان و هنر دوستان را ترغیب به کشف زیبایی نهفته در اشیا می کند. اشیایی که از نعمت بودن در زمان حال، برخوردارند و از آنان در این مقاله می خواهد که به لطف این زیبایی، ارتباط خود را با جهان طراف مستحکم تر سازد. ارائه ی آن مقاله با نمایش تابلوی ناهار روی علف های مانه، در نمایشگاه مردودین در سال 1863 بود. مانه، با این اثر خواستار حق مسلمی برای نقاش شد که نقاش، تابلوی نقاشی را صرفاً برای لذت زیبایی شناختی آن تفسیر می کند، بی آنکه نگران بازنمایی یا تصویر سازی آن باشند و فقط از ساخته های شخصی خود پیروی می کند و به عبارت دیگر هنر برای هنر می آفریند.

ریشه های این فرایند، به فلسفه ی روشنگری قرن هیجدهم و انقلابی باز می گردد که کانت در فلسفه ی هنر به وجود می آید. کانت برای نخستین بار، گستره ی هنر و زیبایی را از علم و اخلاق جدا ساخت. به اعتقاد کانت هر موجود خردمند از نوعی استقلال برخوردار است و همپای خرد خود، به معبارها و قوانین ویژه ی خویش می رسد و از پذیرش سایر معیارها اجتناب می کند. کانت این قاعده را درمورد هنر به کار گرفت که سه حوزه ی علم، قانون (اخلاق)، هنر، هر کدام دارای حقیقت ویژه ی خود هستند و حقیقت هیچ حوزه ای به حوزه ی دیگر قابل تسری نیست. کانت، به پیوری روانشناسی رایج در عصر خود، ذهن انسان را به دو بخش تقسیم کرد: بخشی که شامل ادراک است و بخشی دیگر که مربوط به اندیشیدن است. غیر از این، کانت به اخلاق توجه کرد و مدعی شد که اصول اخلاقی مانند اصول ریاضی، امور گوهری، یعنی مقدم بر تجربه ی ناشی از حواس ما هستند. کانت، تأکید می کند که یکی از مفاهیم مهم در بحث پیرامون اصول اخلاقی اصل آزادی و اختیار فردی است. و بدون وجود آزادی، حسن و قبح رفتاری معنا ندارد. کانت، سپس به موضوع هنر و زیبایی



خرید و دانلود تحقیق در مورد حکمت هنر اسلامی


تحقیق در مورد حکمت هنر اسلامی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

«به نام حق»

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری

 

مؤسسۀ آموزش عالی جهاد دانشگاهی استان یزد

دانشکدۀ هنر و معماری اردکان

موضوع تحقیق:

حکمت هنر اسلامی

«در جامعۀ مدرن»

 

استاد راهنما:

جناب آقای اشعاری

تهیه و تنظیم:

امیرحسین رمضانی

پیمان خسرویان عرب

زمستان 86

مقدمه

در این نوشتار در پی توضیح معنای "هنر دینی" و کارکردهای اجتماعی آن هستیم. در مباحث جاری هنر تعبیرهایی مثل هنر قدسی، هنر سنـّتی، هنر معنوی، هنر دینی یا حتی هنر اسلامی، هنر مسیحی، هنر بودایی و ... را فراوان می خوانیم و می شنویم، اما درست آن است که پیش از هرگونه داوری و سخنی در این باب به تنقیح و وضوح بخشیدن به مفهوم هنر دینی بپردازیم وبررسی کنیم که اساساً هنر دینی یعنی چه ؟ ملاک دینی بودن هنر چیست؟ آیا سرزمین و جغرافیای تولد آن هنر است که آن را دینی می سازد یا "جهان بینی" شخص هنرمند و نوع و نحوه نگرش اوست که معیار دینی بودن یا نبودن هنر می شود؟ یا ساختار اثر هنری و ویژگیهای آن است که موجب دینی بودن یا غیردینی بودن هنر می شود؟ یا معیار دینی بودن هنر وابسته به مراحل و فرایند تکوین آن و شیوه پدید آمدن آن می شود؟ یا اینکه دینی بودن یا نبودن هنر، مربوط و منوط به هیچیک از این عناصر و عوامل یاد شده نیست، بلکه تابع نحوه نگرش و "افق فکری" و "قرائتی" است که مخاطب یا مخاطبان از آن دارند به گونه ای که مثلا ً برخی کسان در یک اثر هنری، باورها و ارزشها و جهان بینی دینی را متجلی می بینند و از آن "قرائتی" دین باورانه و معنوی و قدسی ارائه می دهند و برخی دیگر تفسیری الحادی و غیردینی یا حتی دین ستیزانه از آن اثر ارائه می کنند و کسان دیگری نیز احتمالا ً هیچگونه جلوه و نشانی از دین باوری یا دین ستیزی در آن نمی بینند و آن را از این حیث یک اثر و پدیده خنثی و فاقد موضع و مضمون خاصی تلقی می کنند که صرفاً بازتاب یک احساس طبیعی عادی و بی رنگ است و در هیچ قالب دینی یا ضدّ دینی نمی گنجد.

شکل گیری هنر مدرن

لغو حقوق و امتیازات اشراف و فئودال ها تدوین اعلامیه ی حقوق بشر، تولید انبوه کالا و ساخت ماشین آلات صنعتی، ایجاد شهرهای بزرگ و شکل گیری طبقه ی متوسط شهرنشین از جمله دست آوردهای نوینی بودند که پس از انقلاب صنعتی کبیر فرانسه پدیدار شدند. هنر هم در این شرایط مخاطبان تازه ای یافت. مخاطبان و حامیان هنر و ادبیات، دیگر فقط اشراف و دربار و کلیسا نبودند، بلکه طبقه ی متوسط نوظهوری بود خلق و خو و روان شناسیش در زندگی صنعتی و تولید انبوه و سرعت روزافزون زندگی نوین شهری، شکل می گرفت. در چننی شرایطی قواعد و قالب های متحجر هنر آکادمیک، نمی توانست پاسخگوی نیازهای نو باشد.

هنرمند اروپایی که از حصار سنت های پوشیده رها شده وبد در بستر متغیر و متحولی که شرایط اجتماعی پیش روی او نهاده بود به نفع سنت هنری 500 ساله اش پرداخت. در زمینه ی ادبیات، اندیشه ی مدرن بودن یا بودلر پدیدار شد. وی در مقاله ای با عنوان نقاش دنیای نوین منتقدان و هنر دوستان را ترغیب به کشف زیبایی نهفته در اشیا می کند. اشیایی که از نعمت بودن در زمان حال، برخوردارند و از آنان در این مقاله می خواهد که به لطف این زیبایی، ارتباط خود را با جهان طراف مستحکم تر سازد. ارائه ی آن مقاله با نمایش تابلوی ناهار روی علف های مانه، در نمایشگاه مردودین در سال 1863 بود. مانه، با این اثر خواستار حق مسلمی برای نقاش شد که نقاش، تابلوی نقاشی را صرفاً برای لذت زیبایی شناختی آن تفسیر می کند، بی آنکه نگران بازنمایی یا تصویر سازی آن باشند و فقط از ساخته های شخصی خود پیروی می کند و به عبارت دیگر هنر برای هنر می آفریند.

ریشه های این فرایند، به فلسفه ی روشنگری قرن هیجدهم و انقلابی باز می گردد که کانت در فلسفه ی هنر به وجود می آید. کانت برای نخستین بار، گستره ی هنر و زیبایی را از علم و اخلاق جدا ساخت. به اعتقاد کانت هر موجود خردمند از نوعی استقلال برخوردار است و همپای خرد خود، به معبارها و قوانین ویژه ی خویش می رسد و از پذیرش سایر معیارها اجتناب می کند. کانت این قاعده را درمورد هنر به کار گرفت که سه حوزه ی علم، قانون (اخلاق)، هنر، هر کدام دارای حقیقت ویژه ی خود هستند و حقیقت هیچ حوزه ای به حوزه ی دیگر قابل تسری نیست. کانت، به پیوری روانشناسی رایج در عصر خود، ذهن انسان را به دو بخش تقسیم کرد: بخشی که شامل ادراک است و بخشی دیگر که مربوط به اندیشیدن است. غیر از این، کانت به اخلاق توجه کرد و مدعی شد که اصول اخلاقی مانند اصول ریاضی، امور گوهری، یعنی مقدم بر تجربه ی ناشی از حواس ما هستند. کانت، تأکید می کند که یکی از مفاهیم مهم در بحث پیرامون اصول اخلاقی اصل آزادی و اختیار فردی است. و بدون وجود آزادی، حسن و قبح رفتاری معنا ندارد. کانت، سپس به موضوع هنر و زیبایی



خرید و دانلود تحقیق در مورد حکمت هنر اسلامی