لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 16 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع
دانشمندان ریاضی ایرانی
دانشمندانی که راجع به آن ها خواهیم خواند
1-حکیم عمر خیام
2-محمد بن موسی خوارزمی
حکیم عمر خیام
امام غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری یکی از حکما و ریاضی دانان و شاعران بزرگ ایران در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است. سال ولادت او دقیقاً مشخص نیست. او در شهر نیشابور به دنیا آمد. به این علت به او خیام می گفتند که پدرش به شغل خیمه دوزی مشغول بوده است. او از بزرگترین دانشمندان عصر خود به حساب می آمد و دارای هوشی فوق العاده بوده و حافظه ای نیرومند و قوی داشت. در دوران جوانی خود به فراگیری علم و دانش پرداخته به طوری که در فلسفه، نجوم و ریاضی به مقامات بلندی رسید و در علم طب نیز مهارت داشته به طوری که گفته شده او سلطان سنجر را که در زمان کودکی به مرض آبله گرفتار شده بود معالجه کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 16 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع
دانشمندان ریاضی ایرانی
دانشمندانی که راجع به آن ها خواهیم خواند
1-حکیم عمر خیام
2-محمد بن موسی خوارزمی
حکیم عمر خیام
امام غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری یکی از حکما و ریاضی دانان و شاعران بزرگ ایران در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است. سال ولادت او دقیقاً مشخص نیست. او در شهر نیشابور به دنیا آمد. به این علت به او خیام می گفتند که پدرش به شغل خیمه دوزی مشغول بوده است. او از بزرگترین دانشمندان عصر خود به حساب می آمد و دارای هوشی فوق العاده بوده و حافظه ای نیرومند و قوی داشت. در دوران جوانی خود به فراگیری علم و دانش پرداخته به طوری که در فلسفه، نجوم و ریاضی به مقامات بلندی رسید و در علم طب نیز مهارت داشته به طوری که گفته شده او سلطان سنجر را که در زمان کودکی به مرض آبله گرفتار شده بود معالجه کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 16 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع
دانشمندان ریاضی ایرانی
دانشمندانی که راجع به آن ها خواهیم خواند
1-حکیم عمر خیام
2-محمد بن موسی خوارزمی
حکیم عمر خیام
امام غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری یکی از حکما و ریاضی دانان و شاعران بزرگ ایران در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم است. سال ولادت او دقیقاً مشخص نیست. او در شهر نیشابور به دنیا آمد. به این علت به او خیام می گفتند که پدرش به شغل خیمه دوزی مشغول بوده است. او از بزرگترین دانشمندان عصر خود به حساب می آمد و دارای هوشی فوق العاده بوده و حافظه ای نیرومند و قوی داشت. در دوران جوانی خود به فراگیری علم و دانش پرداخته به طوری که در فلسفه، نجوم و ریاضی به مقامات بلندی رسید و در علم طب نیز مهارت داشته به طوری که گفته شده او سلطان سنجر را که در زمان کودکی به مرض آبله گرفتار شده بود معالجه کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
قرن دوم
امام مسلم بن حجاج، ابوالحسن الغشیری النیشابوری
آن پیشوا و آن حجت در شناخت احادیث «صحیح» از سقیم، مسکن وی در بالای محله و مجاز بود و تجارتگاه او دَرخان = (کاروانسرا) محمش و زندگیش از ضیاعی که در ناحیة استوا داشت گذران می شد و در شب یکشنبه پنج شب مانده از رجب سال دویست و شصت و یک درگذشت. رحمت خدا بر او باد، گورش در سر میدان زیاد است و کتابهای زیادی نوشته است.
کتاب المسند الکبیر علی الرجال، الجامع الکبیر علی الابراب ـ الاسامی و الکنی ـ المسند الصحیح ـ التمیز ـ العلل ـ الوحدان ـ الأفراد ـ الأقران ـ سؤالات احمدبن حنبل ـ الانتفاع باهر السباع ـ کناب عمروبن شعیب ـ کتاب مشایخ مالک بن انس ـ کتاب مشایخ الثور ـ کتاب مشایخ شعبه ـ کتاب اولاد الصحابه فمن بعدهم من المرثین ـ کتاب ذکر اوهام المحرثین ـ کتاب تفصیل السنین ـ کتاب طبقات التعابعین ـ کتاب افراد الشامیین من الحدیث عن الرسول صلی الله و علیه و سلم ـ کتاب «المعمر» فیه ذکر ما اخطأ معمر.
(تاریخ نیشابور ـ الحاکم ـ به تصحیح دکتر شفیق کدکنی ص 239)
شهید مرتضی مطهری درباره صحیح مسلم می گوید: «مؤلف این کتاب مسلم بن حجاج نیشابوری است. پس از صحیح بخاری معتبرترین کتاب حدیث در نزد اهل تسنن، صحیح مسلم است. برخی آن را بر صحیح بخاری ترجیح می دهند. مسلم به عراق و حجاز و مصر و شام در طلب حدیث مسافرت کرد و مدتی در نیشابور ملازم بخاری بوده است.» مسلم در سال 261 هـ . ق در نصرآباد نیشابور درگذشت.
(خدمات متقابل اسلام و // ـ شهید مرتضی مطهری ـ ص 475)
ابراهیم بن نوح بن عبدان بن خلد بن اثرس ابواسحق المزکی النیشابوری
ابواسحق مزکی نیشابوری بود و کنیة پدرش محمد ابوطالب است.
از عبدالله بن سعید شلیدم که می گفت: «همچون ابراهیم بن ابی طالب هرگز ندیدم و او نیز چون خود هرگز ندید.»
روز یکشنبه دوم رجب سال دویست و نود و پنج درگذشت و در مقبرة حسین بن معاذ به خاک سپرده شد و از ابوعبدالله محمد بن یعقوب حافظ بارها شنیده شد که می گفت: «این شهر ما سه تن از مردان حدیث را بیرون داده، محمد بن یحیحی و مسلم بن حجاج و ابراهیم بن ابیطالب» که رحمت حق بر همه شان باد. و او را در دانش حدیث تصنیف هاست.
(تاریخ نیشابور ـ // ـ تصحیح دکتر شفیعی کدکَنی)
ابن راهویه «راوی أنا من شروطها»
اسحق پسر الی الحسن ابراهیم بن مخلد بن ابراهیم
کنیه او ابویعقوب بود و راوی انا من شروطها [در حدیث سلسله الذهب] می باشد که در سال 135 هـ . ق در نیشابور متولد شد.
از جسر دارالسلام فقیهی از او برتر عبور نکرده است. این جمله ای است که احمد حنبل دربارة او گفته است.
ابن راهویه، یکی از تقاضاکنندگان نقل حدیث سلسله الذهب از امام هشتم (ع) می باشد و به مرکب داری و کشیدن مهار استر امام (ع) افتخار می کند. وی به مسافرتهای زیادی رفت و از مشایخ مجاز و عراق و یمن و شام و دیگر نقاط اختر حدیث نمود و زمانی نیز از امام شافعی و دیگران اخذ حدیث و اجازة روایت یافت و در نیشابور مسکن گرفت و به تدریس پرداخت. محدثین عامه مثل نجاری و مسلم و ترمزی از او استماع حدیث نمودند.
خودش می گوید: هفتاد هزار حدیث به حافظه سپرده ام و در یکصد هزار حدیث مباحثه کرده ام. هیچ گاه چیزی نشنیدم مگر آن را حفظ نمودم.
الحاکم نویسنده تاریخ نیشابور او را قطب الانام، کهف العلما، برهان المجتهدین و محب محبوب حقیقی نه مجازی یاد می کند. الحاکم می گوید: وی با کبر سن تا قریة مؤید به (در غرب نیشابور نزدیک شهر بزغان) مهار مرکب امام را بر دوش می کشید و با زبان فصیح و عبارت صحیح می گفت: «به روز قیامت نزد ملک علام جل جلاله وسیله نجاح و وسیله فلاح من این است که روزی در دنیا خادم و مهارکش مرکب حضرت سلطان خود بوده ام.»
وی در سال 237 هـ . ق در نیشابور به ملکوت اعلی رفت و در کنار خندق شادیاخ (اطراف آرامگاه شیخ عطار) به طرف راه تلاجرد کنار محدبن اسلم طوسی در بنای یک صفة قوی به هم قریب مدفون شد.
بشرین بشار نیشابوری
شیخ طوسی او را در زمرة اصحاب امام هادی (ع) آورده است و درباره وی می گوید: او عموی عبدالله شاذانی است. سهل از وی روایت کرده که گفت: به امام نوشتم مردم اطراف ما، دربارة توحید اختلاف کرده اند. بعضی گویند (ذات باری جسم است و بعضی گویند صورت است) آن حضرت به من نوشتند، (او منزه است از این صفات و محدود نیست و وصف ناشدنی و چیزی مانند او نیست و او به چیزی نمی ماند او شنوا و بیناست.)
(اعیان الشیعه، سید مهدی حاثری ص 571)
تمیمی نیشابوری
ابوزکریا عبدالرحمن تمیمی که در نیشابور متولد شد و حق اولیه تدریس قرآن را بر مردم نیشابور دارد. در تاریخ الحاکم نام صبیح به عنوان اولین معلم قرآن و تمیمی و عده ای از شاگردان او معلمین قرآن نیشابور بوده اند.
(مشاهیر ص 400)
زکریا دُلویه
کنیت وی ابویحیی از اهالی نیشابور و از جمله زهاد و متوکلانی است که در یک لقمه نان با احتیاط بوده است که روزی حلال بخورد. ابوعثمان حیری گفته است: هر که چون ابویحیی زِیَد [زندگی کند] او را اندیشه مرگ نبود و اندیشة بعد از مرگ هم نبود به گفته نقحات الانس وی در سال 194 هـ . ق از دنیا رفت.
سلامت نیشابوری
ابراهیم بن سلام (سلامه) نیشابوری از راویان حدیث شیعه و از اصحاب امام رضا (ع) به شمار می رود که شیخ طوسی او را وکیل توصیف می کند. بدین جهت بعضی از بزرگان شیعه مانند علامه حلی روایات او را معتبر دانسته و بزودی اعتماد کرده اند. زیرا که این وکالت از طرف امام معصوم (ع) بوده و معصوم، فاسق را وکیل ننماید، ولی بعضی دیگر وکالت او را از جانب امام تردید کرده اند و بر فرض ثبوت هم، آن را برای وثاقت کافی نمی دانند.
(مشاهیر ص 443 به نقل الذریعه ـ ریاض العلماء ـ معالم العلما ـ دائره المعارف تشیه ج ـ رجال طوسی ـ رجال علامه حلی ـ معجم الرجال)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
آفرینش انسان از دیدگاه دانشمندان
درباره آفرینش انسان و مواد اولیّه آن نظریات گوناگونی وجود دارد که دو نظریه از دیرباز بوده است. عدّهای معتقد به تبدّل انواع جانداران از جمله انسان هستند. مانند "چارلز داروین" طبیعی دان انگلیسی که درباره آفرینش انسان معتقد است انسان یکی از انواع موجودات زنده است و با میمون از یک منشأ بوده و این دو دارای اجداد مشترک بودند و انسان تکامل یافته و به صورت کنونی درآمده است1.خداوند متعال در آیه 59 سوره آل عمران با تشبیه خلقت حضرت عیسی علیهالسلام در خارقالعاده بودن و استقلال آفرینش به آدم علیهالسلام میفرماید:"إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَم خَلَقَهُ مِنْ تُراب." همانا مَثَل آفرینش عیسی در خارقالعاده بودن به امر خدا مانند آفرینش آدم بوده که خدا او را از خاک آفرید پس بدان خاک گفت بشری به حدّ کمال باش، هماندم چنان شد.
"کرسی موریسُن" در انتقاد از نظریه داروین مینویسد: "کشفیّات داروین فقط قدم بزرگی در راه پیشرفت افکار فلسفی بوده است. اما امروز کسی مانند "هِگل" نمیتواند بگوید که با آب و مواد شیمیائی و زمان میتوان آدم آفرید"2. هگل میگوید: "هوا و آب و مواد شیمیایی و زمان به من بدهید و من با آنها انسان خلق کنم"3. با پیشرفت روزافزون علم و دانش، بیپایه بودن این نظریه روشنتر می شود. ما میبینیم در عصر حاضر حتی کسانی که دست به شبیهسازی میزنند، با پیوند سلّول زنده از یک گیاه یا حیوان به یک موجود دیگر مانند خود موجود سلول گرفته شده، جاندار دیگری به وجود میآورند، همانند پیوند گل و گیاه است4. نه این که با یک مشت خاک و هوا و آب بتوان موجود زندهای را خلق کرد. چرا که دمیدن روح و جان خلاّقی قادر و حکیم میخواهد که او تنها خداوند حکیم است که هستیبخش تمام جهان هستی است. و او است که به خاک تیره و خاموش، روح و جان میبخشد چنانکه میفرماید: "...وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی..." و از روح خود در آن دمیدم.. و بعضی دیگر معتقدند که آفرینش انسان مستقل از سایر جانداران میباشد که این عقیده نشأت گرفته از ظواهر دینی و کتب آسمانی میباشد. مخصوصا قرآن مجید هم تأیید میکند. از جمله آیه 20 سوره روم و 59 سوره آل عمران.
"کرسی موریسُن" مینویسد: "حقیقت امر این است که مؤلف این کتاب هم اطلاع صحیحی در این خصوص ندارد اما معتقد است که حیات، نشانهای از قدرت بیچون و چرای الهی است و به هیچ وجه جنبه مادی ندارد"5. "هو الخالِقُ الباریءُ المُصَوِّرُ.."6. او خداوندی است خالق، آفرینندهای بیسابقه و صورتگری بینظیر.... باز در همان کتاب در جواب "هگل" که انسان را موجودی کاملاً مادی و تصادفی فرض میکند، مینویسد: هگل فراموش کرده است که برای این کار نطفه و جرثومه حیات نیز لازم است. ایشان پس از آن که ذرّات نامریی را جمع کردند و برای خلقت انسان آنها را با نظم و ترتیب پهلوی هم چیدند، تازه باید به قالب آن جان بدهند. به فرض آن که به انجام همه این امور خارقالعاده توفیق یافت از بین میلیون ها احتمال فقط به یک احتمال ممکن است جانوری به وجود آید که چشم روزگار غریبتر از آن چیزی ندیده باشد. خوشمزهتر آن که پس از کامیابی در این امر، تازه خود "هگل" نخواهد گفت این موجود عجیب بر حسب اتفاق و تصادف به وجود آمده، بلکه میگوید:«هوش و نبوغ من آن را خلق کرده است».
"راستی خداوند برای ایجاد شگفتیهای خلقت، اسباب و وسایل اسرارآمیزی به کار میبرد که فهم آن از قوّه تعقّل ما خارج است".
خصایص انسان از نظر علمی
1. تمام خصایص موجودات آلی را دارد چون از عناصر تشکیل یافته است(خصایص عنصری)= تن.
2. تمام خصایص موجودات زنده و آلی را دارد.
3. تمام خصایص "جانوری" را دارد (خصایص بیولوژیک)= جان. علاوه بر آن، خصایصی مخصوص به خود دارد که در هیچیک از موجودات زنده و جانوران جاندار هم دیده نشده و آن وجود "روان انسانی" با خصائص انسانی است= روان7 .
***
موادّ اولیّه آفرینش انسان از نظر قرآن نخستین آیهای که خداوند متعال به آن اشاره میکند، و آن را نشانهای از عظمت و خلاّقیت خود میشمارد، آیه 20 سوره روم و اشاره به آفرینش و موادّ اولیه انسان نخستین که مهمترین نعمت و موهبت الهی به انسان است، میباشد. چنانکه میفرماید:"وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ". یکی از نشانههای او این است که شما را از خاک آفرید و سپس شما انسان هایی شدید که در روی زمین پراکنده شدید چرا که دیباچه هر کتابی خلاصه و فشرده مطالبی است که در آن کتاب نوشته شده است. و دیباچه کتاب آفرینش، انسان است که در هر جمله و صفحه آن کتاب، علوم و فنونی نهفته است و هرکدام از آن صفحات، دانش و تخصصّ مخصوص به خود را میطلبد. مثلاً علم طب از نظر جسم و تن و روانشناسی از جهت روان و... انسان را مورد بررسی قرار میدهند. از امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نقل شده است که فرمود: "أَتَزعَمُ أنَّک جِرمٌ صَغیرٌ وَ فیک انْطَویَ العالَمُ الأَکْبَر، أنتَالکتابُ المُبینُ الَّذی بِأَحْرُفِه تَظْهَرُ المُضمَرُ8 " ای بشر آیا خیال میکنی که به ظاهر جِسم کوچکی هستی، در صورتی که در وجود تو جهانی پر از رمز و راز نهفته است. تو یک کتاب آشکاری هستی که هر یک از حروف و کلمات آن کتاب آشکار کننده نهان خلقت بزرگ است.
واقعا انسان چه مخلوق عجیبی است که ابعاد گوناگون آن هنوز برای بشر ناشناخته است. چنانکه علی علیهالسلام میفرماید: "مَن عرفَ نَفسَهُ فَقد عرف رَبِّهُ" هرکس خودش را بشناسد، خدای خود را شناخته است. انسانی که کرات مختلف و دریاها و خشکیها را تسخیر کرده و با پیشرفت سریع علمی خود، دنیا را مانند یک دهکده کوچک قرار داده و در یک زمان خیلی کوتاه از تمام گیتی باخبر میشود و اطلاعات علمی خود را در اختیار دیگران میگذارد و اطلاعات دیگران را بلافاصله دریافت میکند؛ چگونه از خاکی آفریده میشود که یک مادّه بیحرکت و خاموش است؟ چه نیرویی غیر از خالق توانا میتواند از خاک تیره، انسان متمدن و سراسر نور و لطافت و زیبایی بیافریند و هوش و ذکاوتی به او عطا کند که دنیا را به استخدام خود درآورد؟
میدانیم که هر سازنده و پدید آورندهای ابزار و ماده اولیه میخواهد اما خداوند متعال همه موجودات از جمله انسان را بدون سابقه و ابزار و ماده اولیه آفرید: "...اِبتدعَ ما خلقَ بِلا مِثالٍ و لا تعبٍ و لا نصَبٍ و کُلّ صانِعِ شَیءٍ فَمِن شَیءٍ صنَعَ و اللّهُ لا مِن شیءٍ صنع ما خلقَ". خدا هرچه آفریده، ابتکاری و بدون سابقه بوده، نقشهای از پیش در میان نبوده و رنج و تلاشی تحمل نکرده9.خداوند متعال در مورد خلقت اولیّه انسان در آیات متعددی با لفظ "تراب"10 و "طین"11 تعبیر آورده و بیان فرموده است که انسان را ابتداءً از خاک آفریده است. چنانکه در این باره جریان حضرت عیسی علیهالسلام را به آدم علیهالسلام که کاملاً مستقل، و از خاک به وجود آورده، مقایسه میکند و میفرماید: "إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب...". این آیه تصریح دارد بر این که حضرت آدم علیهالسلام مستقلاً از خاک گرفته شده زیرا که قرآن برای آدم نه پدری قایل است و نه مادری و تبدّل انسان از موجودات دیگر را نفی میکند و میفرماید: "بَدأَ خَلْقَ الإِنْسانِ مِنْ طِین..12. خداوند انسان را ابتداءً از خاک آفرید. حالا خاک چه مراحلی را پشتسر گذاشته در آیات متعدد متذکّر میشود مانند: سورههای سجده:7 - مؤمنون: 12 - حجر: 26 - الرحمان: 14 که حاکی از مراحل خاک، گِل و لای، گِل خشکیده(مانند سفال) و گِل چسبنده است. آیه 20 سوره روم به دو نمونه از قدرت خلاّقیت خداوند متعال اشاره میکند:
1. آفرینش انسان از خاک ممکن است اشاره به خلقت اولیه انسان که مخلوطی از آب و خاک، آنهم از انواع مختلف خاک های تیره، قرمز، سبز، سخت، نرم، خشن، ملایم و سخت باشد13 یا اشاره به نطفه و غذای انسان است که باز از خاک به صورت میوهجات و سبزیجات به دست میآید و با آن غذاها سلّول به وجود میآید و از آن سلولها نطفه ساخته میشود و از نطفه؛ انسان.