لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
« انسان و آفرینش او »
موضوع تربیت انسان است و اگر هدف ساختن و بعمل آوردن او باشد ضروری است به کشف و شناخت او اقدام گردد . باید بدانیم او کیست و برچه اساس آفریده شده دارای چه جوانب و ابعادی است ؟ چه استعدادهائی دارد ؟ تمایلات فطری او کدامند ؟ ……
شناخت انسان گام اول تربیت اوست ، بدون آن هیچ هدف و برنامه ای را نمیتوان دنبال کرد این امر مخصوصاً باید به موقع صورت گیرد از آن بابت که اگر سن انسان بالا رود امکان اصلاح و سازندگی او بسیار دشوار خواهد شد .
دراین معرفی ما به این مساله توجه داریم که او کیست ؟ آفرینش او برچه اساس است ؟ طبیعت انسانی او دارای چه نقطه های مثبت یا منفی است ؟ سیر او به کدام سو و جهت است ؟ آیا تعهد ووظیفه ای برای او مطرح است .یا نه ؟
انسان چیست ؟
همه مکاتب چه مادی چه عرفانی تصوری از انسان دارند که برآن اساس او را معرفی کرده اند . با این تفاوت که مادیون او را چون دیگر موجودات زنده ای دانسته اند که دارای غریزه ، مراحل رشد و نمو، تمایلات و رغبتها ، تحرک و پویائی ، و بالاخره حدی و محدودیتی است . ولی عرفا علاوه براین جهات او را دارای روح الهی و مقام خلیفه الهی ذکر کرده اند . او موجودی اندیشمند ، ناطق ، عاقل ، ابزار ساز ، جویای کمال ، اجتماعی و سیاسی است ، که رفتارش درگروه تغییر میکند . به لحاظ اصل خلقت جاهل است ولی میتواند چیزی بیاموزد و با این تفاوت که برخلاف حیوان قادر است آموخته های خود را به دیگران منتقل نماید .
درجنبه ، آموزندگی نه از طریق القاء بلکه از طریق تلقین ، مطالعه ، تدبیر ، تفکر و تعقل ، عبرت آموزی نیز میتواند به پیش رود ضمن آنکه قادر به تزکیه خویش و آراستن خود از آلودگیها و حرکت براساس اهداف و است . جنبه های غریزی در او کمتر از حیوانات است ولی قدرت یادگیری او از حیوانات بیشتر است .
آفرینش انسان
انسان از بزرگترین معجزات آفرینش است بخصوص از آن بابت که نه فرشته است ، نه شیطان و نه حیوان ولی در سیر حرکت خود فرشته میتواند شود و حتی بالاتر از او ، شیطانی بعمل آید و در مواردی حتی از حیوان نیز پست تر گردد .
آفرینش انسان براساس :
حق است واین تنها ویژگی انسان نیست ، بلکه همه پدیده ها این چنین آفریده شده اند .
هدف و طرح و نقشه است و سرسری و تصادفی آفریده نشده .
قدر و اندازه و حساب است نه بی حساب و دور از تعادل .
کرامت است بحدی که میتوان گفت حتی واجد کرامت و شرافت ذاتی است .
فضیلت است نسبت به بسیاری از آفریده های خداوندی .
حسن است و زیبائی است در خلقت .
او پدیده از دو موجود و دارای منشاء خاکی است که ریشه علوی دارد . روح خدا در او دمیده شده است – خلقتش توام با رنج و گذشته از مراحل گوناگون است که سرانجام بصورت انسانی کامل درمیآید .
ابعاد وجودی انسان
انسان به ظاهر یک موجود است ولی دارای ابعاد وجودی متعدد و جلوه ای از جهان عظیم و پردامنه با همه وسعت آن است .
ابعاد وجودیش آنچنان متنوع و گوناگون و با دیگران در فرق و تغییر است که او را با هیچیک از انسان ها درعین شباهت ظاهر شبیه نمیتوان دانست . و وجود این تنوع در وجود ، و تفاوت بادیگران خود نعمتی برای تکامل و سببی برای تعارف و الفت است .
همه ابعاد وجودی او نیاز به پرورش دارند . آنچنان که نمیتوان رشد یک بعدی را بدون رشد بعدی دیگر مورد نظر و قرار داد . و تربیت نمیتواند از هیچ بعدی غافل باشد . عظمت وجودی و آفرینش او خود سبب و انگیزه این توجه باید باشد و رکن اساسی کار هر مربی توجه به این جنبه است .
طبیعت انسانی او .
طبیعت انسانی انسان از نظر جهان بینی های گوناگون متفاوت معرفی شده و ما را توان آن نیست که دراین بحث به همه آن جوانب اشاره کنیم . ما دراین قسمت تنها به جهان بینی اسلامی آنهم براساس آیات قرآن توجه کرده و گمان ما این است که با ذکر این جنبه ها از دیگر مسائل و مکاتب بی نیاز باشیم .
الف : درجنبه های ضعف و نفی :
آیات متعدد قرآن نشان میدهند که انسان :
ضعیف و ناتوان آفریده شده (28 – نساء )
بسیار ستمگر و نادان است (72 – احزاب )
شتابکار و عجول است ( 11- اسراء )
بسیار ستمکار و کفران کننده است (34 – ابراهیم )
بسیار مال دوست است (20 – فجر )
فردی است بسیار بیتاب (20 – معارج )
اگر مستغنی شود طغیان میکند (6- علق )
تنگ چشم است وممسک (12 –یونس )
اگر بدبختی به او رسد زود نومید میشود (83 – اسراء )
حریص و آزمند است (19 – معارج )
کافر نعمت و ناسپاس است (67 – اسراء )
بدنبال جارو جنجال است (54- کهف )
بخل و امساک همراه اوست (128 – نساء )
بسیار نومیده شونده است (49 – فضلت )
دربرابر خیر بسیار منع کننده است (21 – معارج )
تنها در سختیها یاد خدا میکند (33- روم )
ازترس کمبود انفاق نمیکند (100 – اسراء )
دردوستی مال و ثروت عجیب علاقمند است (8- عادیات )
و بالاخره دائماً درحال خسران و زیان است (1- عصر ) و …….
ب- درجنبه قدرت و طلب :
او موجودی است که از یگانه باریتعالی هست شده و موجودیت گرفته و به خدای تعالی بازگشت میکند . دارای روح الهی است ، در احسن تقویم آفریده شده ، مورد کرامت و بزرگداشت خداست . خلیفه خداوند درروی زمین است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
« انسان و آفرینش او »
موضوع تربیت انسان است و اگر هدف ساختن و بعمل آوردن او باشد ضروری است به کشف و شناخت او اقدام گردد . باید بدانیم او کیست و برچه اساس آفریده شده دارای چه جوانب و ابعادی است ؟ چه استعدادهائی دارد ؟ تمایلات فطری او کدامند ؟ ……
شناخت انسان گام اول تربیت اوست ، بدون آن هیچ هدف و برنامه ای را نمیتوان دنبال کرد این امر مخصوصاً باید به موقع صورت گیرد از آن بابت که اگر سن انسان بالا رود امکان اصلاح و سازندگی او بسیار دشوار خواهد شد .
دراین معرفی ما به این مساله توجه داریم که او کیست ؟ آفرینش او برچه اساس است ؟ طبیعت انسانی او دارای چه نقطه های مثبت یا منفی است ؟ سیر او به کدام سو و جهت است ؟ آیا تعهد ووظیفه ای برای او مطرح است .یا نه ؟
انسان چیست ؟
همه مکاتب چه مادی چه عرفانی تصوری از انسان دارند که برآن اساس او را معرفی کرده اند . با این تفاوت که مادیون او را چون دیگر موجودات زنده ای دانسته اند که دارای غریزه ، مراحل رشد و نمو، تمایلات و رغبتها ، تحرک و پویائی ، و بالاخره حدی و محدودیتی است . ولی عرفا علاوه براین جهات او را دارای روح الهی و مقام خلیفه الهی ذکر کرده اند . او موجودی اندیشمند ، ناطق ، عاقل ، ابزار ساز ، جویای کمال ، اجتماعی و سیاسی است ، که رفتارش درگروه تغییر میکند . به لحاظ اصل خلقت جاهل است ولی میتواند چیزی بیاموزد و با این تفاوت که برخلاف حیوان قادر است آموخته های خود را به دیگران منتقل نماید .
درجنبه ، آموزندگی نه از طریق القاء بلکه از طریق تلقین ، مطالعه ، تدبیر ، تفکر و تعقل ، عبرت آموزی نیز میتواند به پیش رود ضمن آنکه قادر به تزکیه خویش و آراستن خود از آلودگیها و حرکت براساس اهداف و است . جنبه های غریزی در او کمتر از حیوانات است ولی قدرت یادگیری او از حیوانات بیشتر است .
آفرینش انسان
انسان از بزرگترین معجزات آفرینش است بخصوص از آن بابت که نه فرشته است ، نه شیطان و نه حیوان ولی در سیر حرکت خود فرشته میتواند شود و حتی بالاتر از او ، شیطانی بعمل آید و در مواردی حتی از حیوان نیز پست تر گردد .
آفرینش انسان براساس :
حق است واین تنها ویژگی انسان نیست ، بلکه همه پدیده ها این چنین آفریده شده اند .
هدف و طرح و نقشه است و سرسری و تصادفی آفریده نشده .
قدر و اندازه و حساب است نه بی حساب و دور از تعادل .
کرامت است بحدی که میتوان گفت حتی واجد کرامت و شرافت ذاتی است .
فضیلت است نسبت به بسیاری از آفریده های خداوندی .
حسن است و زیبائی است در خلقت .
او پدیده از دو موجود و دارای منشاء خاکی است که ریشه علوی دارد . روح خدا در او دمیده شده است – خلقتش توام با رنج و گذشته از مراحل گوناگون است که سرانجام بصورت انسانی کامل درمیآید .
ابعاد وجودی انسان
انسان به ظاهر یک موجود است ولی دارای ابعاد وجودی متعدد و جلوه ای از جهان عظیم و پردامنه با همه وسعت آن است .
ابعاد وجودیش آنچنان متنوع و گوناگون و با دیگران در فرق و تغییر است که او را با هیچیک از انسان ها درعین شباهت ظاهر شبیه نمیتوان دانست . و وجود این تنوع در وجود ، و تفاوت بادیگران خود نعمتی برای تکامل و سببی برای تعارف و الفت است .
همه ابعاد وجودی او نیاز به پرورش دارند . آنچنان که نمیتوان رشد یک بعدی را بدون رشد بعدی دیگر مورد نظر و قرار داد . و تربیت نمیتواند از هیچ بعدی غافل باشد . عظمت وجودی و آفرینش او خود سبب و انگیزه این توجه باید باشد و رکن اساسی کار هر مربی توجه به این جنبه است .
طبیعت انسانی او .
طبیعت انسانی انسان از نظر جهان بینی های گوناگون متفاوت معرفی شده و ما را توان آن نیست که دراین بحث به همه آن جوانب اشاره کنیم . ما دراین قسمت تنها به جهان بینی اسلامی آنهم براساس آیات قرآن توجه کرده و گمان ما این است که با ذکر این جنبه ها از دیگر مسائل و مکاتب بی نیاز باشیم .
الف : درجنبه های ضعف و نفی :
آیات متعدد قرآن نشان میدهند که انسان :
ضعیف و ناتوان آفریده شده (28 – نساء )
بسیار ستمگر و نادان است (72 – احزاب )
شتابکار و عجول است ( 11- اسراء )
بسیار ستمکار و کفران کننده است (34 – ابراهیم )
بسیار مال دوست است (20 – فجر )
فردی است بسیار بیتاب (20 – معارج )
اگر مستغنی شود طغیان میکند (6- علق )
تنگ چشم است وممسک (12 –یونس )
اگر بدبختی به او رسد زود نومید میشود (83 – اسراء )
حریص و آزمند است (19 – معارج )
کافر نعمت و ناسپاس است (67 – اسراء )
بدنبال جارو جنجال است (54- کهف )
بخل و امساک همراه اوست (128 – نساء )
بسیار نومیده شونده است (49 – فضلت )
دربرابر خیر بسیار منع کننده است (21 – معارج )
تنها در سختیها یاد خدا میکند (33- روم )
ازترس کمبود انفاق نمیکند (100 – اسراء )
دردوستی مال و ثروت عجیب علاقمند است (8- عادیات )
و بالاخره دائماً درحال خسران و زیان است (1- عصر ) و …….
ب- درجنبه قدرت و طلب :
او موجودی است که از یگانه باریتعالی هست شده و موجودیت گرفته و به خدای تعالی بازگشت میکند . دارای روح الهی است ، در احسن تقویم آفریده شده ، مورد کرامت و بزرگداشت خداست . خلیفه خداوند درروی زمین است .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کلام خدا و راز آفرینش
به راستی قرآن کتاب نا متناهی و بی پایانی است و نسخه دوم طبیعت به شمار می رود که هر چه بینش ها وسیع تر و دیدها عمیق تر شود و هر چه در باره آن تحقیقات و مطالعات زیاد تری انجام گیرد ، رموز و اسرار آن رخ می نماید و حقایق نویی از ان کشف می شود .
از کتابی که از جانب خدای نامتناهی برای هدایت بشر فرستاده شده است جز این انتظار نیست . کتاب او باید بسان خود او نا متناهی و ویژگی مقام ربوبی را دارا باشد و در نمایاندن انتساب خود به حق و مبدا عالم ، به دلیل و برهانی نیاز نداشته باشد و به سا ن خورشید ، خویش را بنمایاند و محیط را روشن کند .
راز آفرینش کوه ها و نهرها :
« وَ جَعَلَ فِیها رَواسیَ وَاَنهاراًَ »
در آن ( زمین ) کوه ها و جوی ها را آفرید .
قرآن مجید در سوره های متعددی در باره آفرینش کوه ها سخن گفته و راز خلقت و اسرار وجود آنها را با تعبیرات گوناگونی روشن ساخته است . از میان راز ها ، بیشتر روی استقرار و آرامشی که در پرتو کوه ها نصیب ساکنان زمین شده است تکیه کرده و وجود آنها را مانع از پدید آمدن حرکات نا موزون و اضطراب و نوسان معرفی می نماید و در سوره های متعددی می فرماید :
« وَ اَلقَی فِی الاَرضِ رَوَاسیَ اَن تَمیدَ بِکُم »
در زمین کوه هایی افکند تا حرکات آن ، شما را مضطرب نسازد .
گاهی این حقیقت را به عبارت دیگر بیان کرده و می فرماید :
« وَ الجِبالَ اَوتاداً . . . »
کوه ها را میخ های زمین آفریدیم .
قرآن راز کوه ها را ضمن دو آیه در سرچشمه نهرها و تصفیه آب بیان نموده است . که مجال پرداختن بدان در این مجموعه نیست .
قرآن و راز آفرینش
قرآن بهار دلها ،سرچشمه دانشها ، زداینده تیرگیها ، و استوارترین و ارجمندترین مستند شناخت و معرفت است . قرآن مبنای تفکر ، منبع شناخت ، مرجع فهم و سند کرامت و شرافت ماست . قرآن چشمه سار زلالی است که آگاهان با بهره گیری از معارف آن ، دلهای تفتیده را سیراب می کنند و ژرف اندیشان با گلگشتی در بوستان رنگا رنگ آن طراوت جان می گیرند و صالحان و استوار مردانِ حراستگر از مرزهای اندیشه در برابر دیگر اندیشان ، شیوه انسانی مرزداری و حراست را فرا می گیرند .
قرآن مشعل فروزان جاودانی است بر معبر تاریخ که در تاریکی سده ها ، انبوه انسانهای سرگشته را به مقصد اعلی و مقصود والا رهنمون گشته است .
قرآن مجید برای تدریس علوم و فنون زندگی ، که بشر به نیروی تفکر می تواند به آنها دست بیابد ، نیامده است و هرگز پیامبر برای این مبعوث نگردیده ، که علوم فیزیک و یا شیمی و یا دیگر مسائل ریاضی و نجومی و فلکی را به ما بیاموزد زیرا قرآن کتاب هدایت و تربیت است و هدف از نزول آن ، رهبری بشر به سوی خدا و رستاخیز و فضائی اخلاقی و سجایای انسانی است . از یک چنین کتابی نباید انتظار داشت که روش خیاطی و معماری به ما بیاموزد و در باره انواع بیماری ها و داروهای آن و یا فرمولهای ریاضی و معادلات جبری سخن بگوید زیرا همه اینها از هدف یک کتاب تربیتی بیرون است .
به راستی قرآن کتاب نا منتهایی و بی پایانی است و نسخه دوم طبیعت به شمار می رود که هر چه بینش ها وسیع تر و دیدها عمیق تر شود و هر چه در باره آن تحقیقات و مطالعات زیاد تری انجام گیرد رموز و اسرار آن رخ می نماید و حقایق نویی از آن کشف میشود . پیامبر عالی قدر در سخنان خود به خصیصه نهایت ناپذیری قرآن اشاره می کند و می فرماید :
« ظاهِرةً اَ نیق ُوَ باطِنُه عمیقُ لا تَحصی عَجا ئِبُه وَ لا تبلی غرا ئِبُه »
قرآن ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد . شگفتیهای آن پایان نمی پذیرد و تازه های آن کهنه نمی شود .
امید است که این مجموعه مطالب چراغی فرا راه پیروان قرآن باشد و تمام طبقات مخصوصا نسل جوان را با حقایق نورانی قرآن آشنا سازد .
کلام (راز آفرینش)
مقصود از سجده فرشتگان اطاعت امر الهی، تکریم و خضوع در برابر آدم است و کسی که مسجود ملائک قرار گرفت آدم بعنوان نماد انسان ها است و خلافت امر تشکیکی و دارای مراتب می باشد مرتبه ادنای آن را تمامی انسانها دارا بوده و عالیترین مرتبه آن مربوط انسان کامل است
این پرسش که «آدمی چیست، کجاست، از کجا و چگونه و برای چه آمده است؟» و نیز پرسش هایی از این سنخ، هیچ گاه بشر اندیشمند و حقیقت جو را رها نکرده است. آدمی نیز، هیچ گاه این پرسش ها را وانخواهد گذاشت; زیرا معنای زندگی هر کس مبتنی بر پاسخی است که به این پرسش ها می دهد. در این بخش تلاش شده تا در قالب چند پرسش و پاسخ به تبیین علت سجده ی ملائک برای حضرت آدم و نیز به چالشی درباره ی چگونگی خلقت انسان های اولیه پرداخته شود.
● هدف از آفرینش انسان از دیدگاه فلسفه و عرفان اسلامی چیست؟ (محمدرضا متقیان)
روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
ز کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود به کجا می روم آخر ننمایی وطنم (مولوی)
یکی از پرسش های مهم آدمی این است که برای چه آمده ام؟ چرا خداوند مرا آفریده است و به عبارتی، چرا هستم و برای چه باید زندگی کنم؟ امیر المؤمنین علی(علیه السلام)می فرماید:
رحم الله امرء اعد لنفسه و استعد لرمسه و علم من این؟ فی این؟ و الی این؟[۱]خداوند رحمت کند آن انسانی را که آن چه لازم است، برای نفس خود تهیه و خویشتن را برای قبر مستعد و آماده سازد. آن انسانی که بداند از کجا آمده و در کدام راه است و به سوی کدام مقصد باز می گردد.
مولوی چه خوب توانسته است این کلام نورانی را به نظم در آورد; ز کجا آمده ام (مِنْ اَیْنَ); آمدنم بهر چه بود؟ (فی اَیْنَ); به کجا می روم آخر ننمایی وطنم؟ (الی اَیْنَ).
به گفته ی ژان فوارستی، دانشمند آلمانی:
هر چه بشریت ترقی می کند این سؤال بیش تر مطرح می شود که چرا باید بمیرد و منظور از این آمدن و رفتن چیست؟ و به قول سقراط: «زندگیِ بررسی نشده، ارزش زیستن ندارد».[۲]
قبل از پاسخ گویی به پرسش فوق، توجه شما را به چند نکته جلب می کنم:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
« انسان و آفرینش او »
موضوع تربیت انسان است و اگر هدف ساختن و بعمل آوردن او باشد ضروری است به کشف و شناخت او اقدام گردد . باید بدانیم او کیست و برچه اساس آفریده شده دارای چه جوانب و ابعادی است ؟ چه استعدادهائی دارد ؟ تمایلات فطری او کدامند ؟ ……
شناخت انسان گام اول تربیت اوست ، بدون آن هیچ هدف و برنامه ای را نمیتوان دنبال کرد این امر مخصوصاً باید به موقع صورت گیرد از آن بابت که اگر سن انسان بالا رود امکان اصلاح و سازندگی او بسیار دشوار خواهد شد .
دراین معرفی ما به این مساله توجه داریم که او کیست ؟ آفرینش او برچه اساس است ؟ طبیعت انسانی او دارای چه نقطه های مثبت یا منفی است ؟ سیر او به کدام سو و جهت است ؟ آیا تعهد ووظیفه ای برای او مطرح است .یا نه ؟
انسان چیست ؟
همه مکاتب چه مادی چه عرفانی تصوری از انسان دارند که برآن اساس او را معرفی کرده اند . با این تفاوت که مادیون او را چون دیگر موجودات زنده ای دانسته اند که دارای غریزه ، مراحل رشد و نمو، تمایلات و رغبتها ، تحرک و پویائی ، و بالاخره حدی و محدودیتی است . ولی عرفا علاوه براین جهات او را دارای روح الهی و مقام خلیفه الهی ذکر کرده اند . او موجودی اندیشمند ، ناطق ، عاقل ، ابزار ساز ، جویای کمال ، اجتماعی و سیاسی است ، که رفتارش درگروه تغییر میکند . به لحاظ اصل خلقت جاهل است ولی میتواند چیزی بیاموزد و با این تفاوت که برخلاف حیوان قادر است آموخته های خود را به دیگران منتقل نماید .
درجنبه ، آموزندگی نه از طریق القاء بلکه از طریق تلقین ، مطالعه ، تدبیر ، تفکر و تعقل ، عبرت آموزی نیز میتواند به پیش رود ضمن آنکه قادر به تزکیه خویش و آراستن خود از آلودگیها و حرکت براساس اهداف و است . جنبه های غریزی در او کمتر از حیوانات است ولی قدرت یادگیری او از حیوانات بیشتر است .
آفرینش انسان
انسان از بزرگترین معجزات آفرینش است بخصوص از آن بابت که نه فرشته است ، نه شیطان و نه حیوان ولی در سیر حرکت خود فرشته میتواند شود و حتی بالاتر از او ، شیطانی بعمل آید و در مواردی حتی از حیوان نیز پست تر گردد .
آفرینش انسان براساس :
حق است واین تنها ویژگی انسان نیست ، بلکه همه پدیده ها این چنین آفریده شده اند .
هدف و طرح و نقشه است و سرسری و تصادفی آفریده نشده .
قدر و اندازه و حساب است نه بی حساب و دور از تعادل .
کرامت است بحدی که میتوان گفت حتی واجد کرامت و شرافت ذاتی است .
فضیلت است نسبت به بسیاری از آفریده های خداوندی .
حسن است و زیبائی است در خلقت .
او پدیده از دو موجود و دارای منشاء خاکی است که ریشه علوی دارد . روح خدا در او دمیده شده است – خلقتش توام با رنج و گذشته از مراحل گوناگون است که سرانجام بصورت انسانی کامل درمیآید .
ابعاد وجودی انسان
انسان به ظاهر یک موجود است ولی دارای ابعاد وجودی متعدد و جلوه ای از جهان عظیم و پردامنه با همه وسعت آن است .
ابعاد وجودیش آنچنان متنوع و گوناگون و با دیگران در فرق و تغییر است که او را با هیچیک از انسان ها درعین شباهت ظاهر شبیه نمیتوان دانست . و وجود این تنوع در وجود ، و تفاوت بادیگران خود نعمتی برای تکامل و سببی برای تعارف و الفت است .
همه ابعاد وجودی او نیاز به پرورش دارند . آنچنان که نمیتوان رشد یک بعدی را بدون رشد بعدی دیگر مورد نظر و قرار داد . و تربیت نمیتواند از هیچ بعدی غافل باشد . عظمت وجودی و آفرینش او خود سبب و انگیزه این توجه باید باشد و رکن اساسی کار هر مربی توجه به این جنبه است .
طبیعت انسانی او .
طبیعت انسانی انسان از نظر جهان بینی های گوناگون متفاوت معرفی شده و ما را توان آن نیست که دراین بحث به همه آن جوانب اشاره کنیم . ما دراین قسمت تنها به جهان بینی اسلامی آنهم براساس آیات قرآن توجه کرده و گمان ما این است که با ذکر این جنبه ها از دیگر مسائل و مکاتب بی نیاز باشیم .
الف : درجنبه های ضعف و نفی :
آیات متعدد قرآن نشان میدهند که انسان :
ضعیف و ناتوان آفریده شده (28 – نساء )
بسیار ستمگر و نادان است (72 – احزاب )
شتابکار و عجول است ( 11- اسراء )
بسیار ستمکار و کفران کننده است (34 – ابراهیم )
بسیار مال دوست است (20 – فجر )
فردی است بسیار بیتاب (20 – معارج )
اگر مستغنی شود طغیان میکند (6- علق )
تنگ چشم است وممسک (12 –یونس )
اگر بدبختی به او رسد زود نومید میشود (83 – اسراء )
حریص و آزمند است (19 – معارج )
کافر نعمت و ناسپاس است (67 – اسراء )
بدنبال جارو جنجال است (54- کهف )
بخل و امساک همراه اوست (128 – نساء )
بسیار نومیده شونده است (49 – فضلت )
دربرابر خیر بسیار منع کننده است (21 – معارج )
تنها در سختیها یاد خدا میکند (33- روم )
ازترس کمبود انفاق نمیکند (100 – اسراء )
دردوستی مال و ثروت عجیب علاقمند است (8- عادیات )
و بالاخره دائماً درحال خسران و زیان است (1- عصر ) و …….
ب- درجنبه قدرت و طلب :
او موجودی است که از یگانه باریتعالی هست شده و موجودیت گرفته و به خدای تعالی بازگشت میکند . دارای روح الهی است ، در احسن تقویم آفریده شده ، مورد کرامت و بزرگداشت خداست . خلیفه خداوند درروی زمین است .
و موجودی است متعالی ، دینامیک ، اندیشمند ، آزاد ، انتخابگر ، درمسیر کمال و جویای کمال ، دارای زمینه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 145
مقدمه
اهمیت موضوع
تحولات گوناگون در تاریخ هر مرز و بومی جدای از همه عوامل درونی و بیرونی اش یک واقعیت غیر قابل انکار بوده است. عرصه های گوناگون اجتماعی، تاریخی، فرهنگی و ... شاهد این دگرگونی با درجات مختلف بوده اند.
یک روز در جامعه ای ورود صنعت و ماشین منشا این تحولات بوده و روزگاری شرایط خاص منطقه ای چنین نقشی را ایفا کره است. شهرها و روستاهای مختلف سرزمین عزیزمان ایران، سرد و گرم بسیار چشیده اند و تغییرات بسیاری را تجربه کرده اند. با پیشرفت علم، فن آوری ارتباطات و ... روز به روز تحولات، گسترده تر شده اند و آثار آنها گریز ناپذیر تر نموده اند. چنین تحولات، علتها، چگونگی و تبعات آن بخشی است که شاید راهکارهای مناسبی برای دستیابی به یک هدف مشخص در هر زمینه فعالیتی باشد.
ساختار معماری هر منطقه ای هم روند فوق الذکر را داشته است و کما بیش تحولات و دگرگونی هایش منطبق بر مدعای اخیر است. با یک نگاه گذرا اما پر دقت می توان دریافت که بافتهای شهری و اجتماعی شهرهای ایران و به خصوص منطقه فوق ، دستخوش بسیاری از اتفاقات به طور خواسته و یا ناخواسته و مثبت یا منفی گشته اند. سنت، مردم، اعتقادات، اقلیم، امکانات و ... در طول دورانهای مختلف گذشته چهره یک شهر یکدست، متمرکز را تصویر کرده است. که در سایه تمامی همان عوامل بر شمرده شده پاسخگوی تمام جوانب یا لااقل بخش عمده ای از نیازهای زمان خود بوده است.
به عنوان مثال سلسله مراتب دسترسی بر اساس مرکزیت اماکن عمومی مثل بازار،مسجد جامع، حسینیه ها و حمام و ... شکل گرفته بود و در نهایت به کوچه ها و در بندها و هشتی و حیاط و اتاقها منتهی می شد، راهکاری بود برای پاسخگویی به تمامی نیازهای فوق.
اقلیم سرد بواسطه سازوکارهای اندیشیده شده توسط معماران و استفاده از مصالح بوم آور، رام گشته بود. مسائل اعتقادی و فرهنگی نیز چه در مقیاس بزرگ شهری (مساجد و ...) و چه در مقیاس مسکن شخصی (اندرونی و بیرونی و ...) به شکل مطلوبی پاسخ داده شده بود برای هر پرسش، پاسخ برازنده تراشیده شده بود در هر زمان برای هر سوالی، جوابی در خور (یا لا اقل قابل قبول) اندیشیده می شد که خود پیوستگی دورانها و تحولات آن مورد را رقم می زد. این راهکارها و تفکرات پاسخگو را شاید بتوان در زمره پیشرو ترین های آن دوران قلمداد کرد. اما بنا به دلائل مختلف (انقلاب صنعتی و پس از آن عدم کفایت حکام زمان و ...) دوران شکوفایی در تمام عرصه ها به نوعی از دست این قوم گسیخته شد و به تبع آن مانند مسابقه دوئی که همیشه چشم دیگران به ما که در جلو بودیم دوخته شده بود. حالا چشم به ساق پیشرو سبقت گرفته داریم.
به این ترتیب ابتکار عمل و اندیشه به لحاظ عقب افتادگی ناخواسته از دستمان خارج شده و روز به روز شاهد تغییرات تحولاتی بودیم که به علت وجود اندیشه ها و کارهای نوی دیگران ما را نیز تحت تاثیر قرار می داد. اما از آنجا که تحولات پی در پی و رشد پویای همه جانبه افکار، اندیشه ها، فن اوری و ... یکی از اصول همیشگی دورانها بوده است، بی تردید هر مملکت و قومی که به هر علتی نتواند رشد قابل توجه در زمینه ای مختلف داشته باشد نمی تواند تعیین کننده و تاثیر گذار باشد. به عبارتی همزمان باافول تدریجی همه جانبه تواناییها در سرزمین ما و رشد و توسعه جوامع دیگر به خصوص مغرب زمین، تمام فعالیتها و روابط به طور اعم و فرهنگ و هنر به طور اخص تحت تاثیر این موج ایجاد شده قرار گرفت. به طوری که با گذشت هرروز، ماه و سال، شاهد کمرنگ شدن اصالتهاو هویتهای خویش بودیم. علت نیز کاملا مشخص است، وقتی توان و مایه اصلی به هر علت و دلیلی وجود نداشته باشد توانایی مقابله با مایه ها و حرفها و توانهای شاید بد، اما اندیشیده شده نیز نخواهد بود. مانند بسیاری از ورزشها ما نیز در این شرایط حالت دفاع آن هم از نوع بدش را داشتیم، دفاع بازی که هر بار بازتر و بازتر می شد.
بعضا هم اگر مقابله ای می کردیم که یا شاید قدرتمان کمتر بوده و شاید چون اندیشه خاصی نداشتیم بزودی زود از صحنه خارج شدیم به این شکل در بسیاری از زمینه ها ما مصرف کننده تولیدات و ابتکارات دیگران شدیم. تجربه و تحقیق نشان داده است که در طی این روند خواسته یا ناخواسته ملتهایی از نوع و درجه ملت ما هر جا که اندیشه ها و فکر برتر و طبیعتا عمل مناسب تر در آستین داشته اند موفق بوده اند. یعنی هر جا که صرفا مصرف کننده بدون تفکر نبوده ایم و در همان زمینه وارداتی اندیشه را نیز بکار گرفته ایم، نسبتا موفق بوده ایم چنین جریانی در باب فرهنگ و معنی به ویژه در چند سال اخیر بعد از انقلاب اسلامی در کشور خودمان به شکل زاینده ای دیده می شود. برای مثال درست است که سینما و فیلم یک مقوله کاملا بیگانه با فرهنگ ماست و ما مبتکر آن نبوده ایم اما با مختصری اندیشه و کار عاقلانه توانسته ایم در سالهای گذشته (صرف نظر از سالهای قبل از انقلاب که خود بافته بودیم) حرفهای بسیاری برای گفتن داشته باشیم و سینمایی را تحت عنوان «سینمای ایران» در دنیا مطرح کنیم. باشد که در کلیه زمینه های فرهنگ ، هنر و .. به جایگاه واقعی خود دست یابیم .
فرهنگسرا Cultural Center
فرهنگ معماری مدرن به طور سیستماتیک، فضاهای شهری سنتی مانند خیابان و میدان را از شهرها حذف کرد و با تفکیک کار بریها بر اساس عملکرد آنها برای هر یک ، یک مجموعه یا ساختمانهای اختصاصی در نظر گرفت. بدین ترتیب، فروشگاههای کنار خیابانها به فروشگاههای بزرگ و مراکز خرید، دفاتر قدیمی به مجموعه های اداری، تماشاخانه ها و گالریها به مجموعه های عظیم فرهنگی نقل مکان کردند. این نگرش یک بعدی به پاسخگویی به نیازها موجب شد ابنیه مدرن به محفظه هایی برای تعدادی کاربری مشخص از قبیل کتابخانه ، سینما، تئاتر، موزه، گالری و ... تبدیل شوند.
اما در سه دهه پایانی قرن بیستم توجه جهانیان به این واقعیت معطوف شد که ارتباطات اجتماعی پیچیده ای که به طور ضمنی در بهره وری از کاربریهای شهری شکل می گیرند و موجب جاری و تپیده شدن زندگی شهری می شوند. به مراتب مهم تر از پاسخگویی صرف به نیازی مشخص به صورت مستقیم و صریح است. تحقیقات بسیار دهه های 70 و 80 نشان دادند که کاربریهای مهم فرهنگی اعم از سینما، تئاتر، موزه، اپرا و ... همه درگیر بحران اند و نمی توانند مخارج خود را تامین کنند. و علت اصلی این بحران بی روح بودن و تخصصی بودن بیش از حد این فضاهاست. این تحقیقات نشان دادند که ایجاد امکانات پیشرفته علمی و تکنولوژی برای پاسخگویی به نیاز مردم کافی نیست.
تئوریهای جدید موزه سازی، که به ایجاد تغییرات در موزه های مهمی چون لوور انجامید، حاصل تجدید نظر در نگرشهای رایج نسبت به این نوع فضاها بودند و در عمل اثبات کردند که تلفیق کاربریهای تخصصی با کاربریهای جذاب عادی می تواند در موفقیت یک موزه نقش مهمی ایفا کند.
هم اینک دیگر موزه های جدید خواه علمی ، خواه هنری دیگر مکانهایی نیستند که فقط افراد علاقه مند با اهداف مشخصی به آنها رجوع می کنند. بلکه فضاهایی برای گذران اوقات فراغت که در عین حال آشنایی با اهداف مشخصی به آنها رجوع میکنند. بلکه فضاهایی برای گذران اوقات فراغت اند که در عین حال آشنایی مردم را با مضامین حدی و اصلی نیز امکان پذیر می کنند. درواقع، امروزه تمایل پذیرفته شده در هم آمیختن فعالیتهای فرهنگی و علمی با تفریح، سرگرمی و برخوردهای اجتماعی است. موزه های علمی گالریهای نقاشی، نمایشگاهها و لابراتوارها، بیش از آنکه به ارائه نمونه های اصل و آزمایشهای علمی دقیق مورد توجه متخصصان بپردازند. به طور عمده به برنامه های آموزشی ـ تفریحی، شبیه سازیهای بازی گونه، به نمایش گذاردن ماکتها و نمونه های بدلی فراوان، متنوع و سرگرم کننده، اختصاص یافته اند از معروفترین این نوع مراکز فرهنگی، مرکز ژرژپمپیدو و مجموعه فرهنگی دلاویلت است.
چنین بینشی با شرایط جدید پیشرفت علم و تکنولوژی و تنوع و تغییرات سریع در زمینه های هنری مطابقت دارد. چرا که معلومات عمومی علمی یک فرد تحصیلکرده ـ حتی اروپایی ـ عمدتا مربوط به کشفیات و اختراعات قرن نوزده است و کمتر کسی از آخرین پیشرفتهای علم نجوم، فیزیک، ریاضیات و ... خبر دارد. فرهنگسراها از اولین نمونه های فضاهای فرهنگی هوشمند برای پاسخگویی به این شرایط جدید به شمار می روند.
فرهنگسرا به عبارتی فضای واقعی محصور شهری است که در درون آن کاربریهای بسیار متنوع و غیر همجنس تجاری، فرهنگی، آموزشی، نمایشی و ... در کنار هم قرار می گیرند؛ محل گذران اوقات فراغت و محل برخوردهای اجتماعی و معاشرتهاست، مکانی است برای شرکت مردم در تولید فرهنگ، و سرانجام جایی است که در آن بین شهر و شهروند رابطه ای متقابل و پویا ایجاد می شود.
و به همین دلیل بر دیگر کاربریهای تک منظوره و کمابیش منفعل مانند موزه و گالری سنتی برتری دارد. استقبال وسیع ایران به صورت مختص تهران از فرهنگسراها، که با تاخیر زیاد نسبت به دیگر کشورها ولی با سرعت چشمگیر ساخته شده اند، حاکی از موفقیت آنها در پاسخگویی به نیازی عینی است. ظاهرا آنها اگر چه از نمونه های غربی اقتباس شده اند. کاملا با فرهنگ و روحیه ایرانی تطابق دارند. پیشینه فضاهای شهری در ایران حاکی از آن است که ایرانیان بسیار پیش از اروپاییها به محاسن تلفیق کاربریهای گوناگون در قالب مجموعه ای واحد پی برده اند. کتابخانه ، مساجد،