لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 75
اندیشه سیاسی جدید در تفکر هابز
4-1- مقدمه
«علوم انسانی از تشبیه به علوم طبیعی آغاز کردند و جز این افقی نمیدیدند و چارهای نداشتند. پیروزی و کامیابی علوم طبیعی و در صدر آنها علم فیزیک، در فتح عرصههای طبیعت چندان کوبنده و دلربا بود که هیچ کس را دو دل نمینهاد که علم اگر هست همان علم روشمند طبیعت است و معیار علمیت را اگر از جایی باید وام کرد، آنجا عرصة علوم طبیعی است. جایی که زانوان کانت در برابر علم نیوتونی لرزید، و متافیزیک را به خاطر «زایندگی ملعونش» طعن زد و طرد کرد» و دیگر نمیشد با عینک متافیزیک به طبیعت نگاه کرد. زیرا که طبیعت ریاضی گونه دیده میشد.
گسترش غیرمذهبی در عصر ما که معروف به انفجار شناخت یا پیروزی عقلانیت علمی یا تکنولوژی است، مولود این انقلاب علمی بود. ذهن انسان قادر است که عمق و ژرفای عالم طبیعی را با علم و تکنولوژی یعنی با شناخت عملکرد داخلی ملکول و وضعیت فضای بیرونی فیزیک و شیمی بدست بیاورد.
بینش علمی مدرن با فروپاشی جهان میانه همراه شد. به عبارت دیگر، فروپاشی جهان عصر میانه نه تنها طرز برخورد جدیدی از طبیعت بنیادی نهاد، بلکه تلاشها و کوششهای جدیدی را برای فهم از خود نیز مهیا و آماده کرد. از هنگامی که خداوند دیگر بیواسطه در آفرینش درک نمیشد، برای متکلمین و معتقدان ضروری میباشد، که به طور کلی تأکید بیش از اندازهای بر وحی خداوندی کنند که کلامش حاوی کتاب مقدس است، وحیای که تنها برای انسان در میان همه مخلوقات بدلیل توانایی در زبان قابل فهم است. این گرایش منجر به این شد تا برای درک آن نگاه هرمنوتیکی یا تفسیری از کتاب مقدس به عمل آورند، این مسئله در طول رفورم و پست رفورم بوده است.
پس، بینش علمی، در قلمروی تحقیق تجربی است و آن ناشی از تلاشی است تا جهان را چنانچه ما آن را دریافت میکنیم، بفهمیم، پیشبینی کنیم و رویدادهای قابل مشاهده را تبیین کنیم و قوانین طبیعت را صورتبندی کنیم.
در اینجا به اندیشه سیاسی قدیم میپردازیم. زیرا که اندیشه سیاسی مدرن در برابر آن معنا پیدا میکند.
4-2- اندیشه سیاسی قدیم
به نظر افلاطون و ارسطو، قدرت سیاسی جدا از جامعه نیست. قدرت سیاسی یعنی جامعه، قدرت سیاسی عبارت از کل قدرت جامعه است و تنها به دلیل فنونی که در آن به کار میرود از دیگر مناسبات ممتاز میشود. بر طبق این نظر، بین دولت و جامعه یا اقتصاد و سیاست یا اخلاق و سیاست یا دین و سیاست یا فرهنگ و سیاست، فرقی نیست. انسان یعنی شهروند، هر فعالیت جامعه یا شهروندان جامعه دارای ماهیت سیاسی است. شهروند فقط از راه فعالیت سیاسی به اشعه ادعای خویش تحقق میبخشد و تنها به برکت سیاسی به مرتبه انسانی دست مییابد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جایگاه تعقل در زندگی
در آموزه های دینی ما بیش از هر چیزی به مسئله تفکر و تعقل سفارش شده است : امام رضا (ع) می فرماید : عبادت روزه داشتن و نماز خواندن نیست ، همانا عبادت اندیشه کردن در امر خداست و در روایات دیگر یک ساعت فکر کردن با هفتاد سال عبادت برابر دانسته شده است .
با تمام این توصیه ها خیلی از مردم در مورد آنچه انجام می دهند فکر نمی کنند و به جایگاه تفکر و اندیشه در زندگی عادی و معنوی خود پی نبرده اند .
شاید یکی از دلایل عمده نبود فکر و اندیشه در امور زندگی ، سطحی نگری و خواسته های نفسانی می باشد .
از آنجا که انسان موجودی عجول است و زودتر می خواهد به مطلوب برسد همین شتابزدگی موجب می شود تا اینکه خوبی و بدی ، زشتی و زیبایی ، حق و باطل ، صلاح و فساد را از یکدیگر تشخیص ندهد .
به همین جهت خیلی از گرفتاریها و ناهنجاری های فردی ، خانوادگی و اجتماعی را باید نشات گرفته از کار بدون تفکر و اندیشه دانست بی توجهی به نیروی تعقل و تفکر و استفاده از آن در امور زندگی مادی و معنوی به از بین رفتن و تضعیف آن منجر می شود و انسان را در حد تخیل و توهم نگاه می دارد .
بی تردید به کارگیری اندیشه و استفاده از فکر موجب می شود تا عقل کارآمدی خود را بازیابد و در عرصه های گوناگون ، میدان برای او باز شود . چنانکه بیکاری موجب می شود تا قوه عقل و فکر تحلیل رود و از روند رو به رشد بازایستد به همین خاطر امام صادق ( ع ) به یکی از یارانش که به علت بی نیازی ، کسب و تجارت خود را رها کرده بود و اوقات خودش را به بیکاری می گذراند فرمود : « تجارت و کار را از سر بگیر که بیکاری از عقل انسان می کاهد » از طرف دیگر اسلام اشتغال و گرفتاری های زیاد کاری را هم مذموم شمرده است به دلیل اینکه کار زیاد انسان را از فکر کردن درباره آنچه که انجام می دهد باز می دارد و او را به وادی تخیلات ، تشویش و آشفتگی ذهنی می افکند .
در اسلام آرزو نه تنها مورد نکوهش نیست بلکه لازمه زندگی یک انسان پویاست و آنچه که مورد نکوهش در اسلام است آروزهای بی پایان و دو از دسترس و امیدهای واهی است ، حضرت علی (ع) در این رابطه می فرماید : بدانید آرزوی دراز فکر را از فعالیت باز می دارد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد .
بی توجهی به واقعیات و دل بستن به آرزوهای دور ، قوه تفکر را تضعیف و از رشد آن می کاهد و در نتیجه اوهام و تخیلات جای آن را می گیرد .
تفکر از دیدگاه قرآن
انسان، در وظیفه ادراک حسی با حیوان اشتراک دارد. اما از نظر داشتن عقل، که خدا به او عطا کرده و قدرت اندیشیدن که او را بر نگرش و تحقیق در اشیا و حوادث توانا می کند و از جزئیات به کلیات می رساند و قدرت استنباط از نتایج از مقدمات را به او می دهد، از حیوان متمایز می شود. همین قدرت تفکر انسان است که او را شایسته مکلف شدن به انجام عبادتها و تحمل مسؤولیت اختیار و اراده قرار داده و در نتیجه، او را سزاوار احراز مقام جانشینی خدا در روی زمین گردانیده است.
اطلاعاتی که کودک، در نخستین مرحله زندگی، از طریق ادراک حسی کسب می کند، ماده اولیه ای را تشکیل می دهد که بعدها در جریان تفکرش از آن کمک می گیرد؛ زیرا او در آینده، آن اطلاعات را به ذهنش باز می گرداند و در تصور می آورد و برخی را در کنار برخی دیگر قرار می دهد و با روشی جدید، طوری تنظیمشان می کند که در اکتشاف اطلاعات تازه، به او کمک نماید؛ و این اطلاعات تازه را که انسان در جریان تفکر و اندیشیدن به دست می آورد به بایگانی اطلاعاتش می افزاید و انسان همواره به کار تنظیم اطلاعات قدیمی و اکتشاف اطلاعات و حقایق تازه می پردازد و این، در واقع، پایه و اساس تکامل تحقیق علمی در خلال قرون مختلف تاریخ و همچنین علت پیشرفت مداومی است که در علوم نظری – تطبیقی به وجود می آید.
خداوند متعال، انسان را به تفکر در هستی و نگرش در پدیده های مختلف آن و دقت و تأمل در شگفتیهای آفرینش و استحکام نظام هستی تشویق کرده است همان طور که به تحصیل علم و شناخت سنتها و قوانین الهی در تمام صحنه های مختلف علوم، ترغیب کرده است و ما، این دعوت به مشاهده و تفکر و بررسی و تحصیل علم را در موارد متعددی در قرآن کریم می بینیم: "ای رسول! بگو به مردم که در زمین سیر کنید و ببینید که خدا چگونه نخست، خلق را ایجاد کرده است ... ". (سوره عنکبوت، آیه 20)
"آیا در خلقت شتر نمی نگرند که چگونه خلق شده است و در خلوت آسمان فکر نمی کنند که چگونه بلند گردانیده شده است. کوهها را نمی بینند که چگونه (در زمین) افراشته شده است و به زمین، نظر نمی کنند که چگونه گسترانیده شده است. ای رسول تو مردم را متذکر ساز که وظیفه پیغمبری تو غیر از این نیست ... ". (سوره غاشیه، آیه 17-21)
قرآن، انسان را تنها به تفکر و کنکاش علمی، در پدیده طبیعی دعوت نمی کند، بلکه به تفکر در نفس و در اسرار بیولوژیک درونی خلقت خود نیز تشویق می کند و به این ترتیب او را به ورود در میادین علوم بیولوژیک و فیزیولوژیک پزشکی و روانی فرا می خواند: "انسان (مغرور در بدو خلقت خود) می نگرد که از چه آفریده شده است؟ از آب نطفه جهنده ای آفریده شده است که از میان پشت پدر و سینه مادر بیرون آمده است". (سوره طارق، آیه 5-7)
مسأله اصرار قرآن کریم در دعوت مردم به تفکر را می توان از آیات زیادی که در آنها عبارتهایی همچون عبارتهای ذیل دیده می شود، دریافت:
"افلا یعقلون": آیا تعقل نمی کنند. "افلا یتفکرون": آیا اندیشه نمی کنند؟ "لعلّکم تعقلون": شاید تعقل کنید. "لعلکم تتفکرون": شاید به تفکر بپردازید. "ان کنتم تعقلون": اگر تعقل می کردید. "لعلهم یتفکرون": شاید آنان بیندیشند. "افلا یتدبرون": آیا تدبر نمی کنند. "افلا یتذکرون": آیا متذکر نمی شوند. "لقوم یتفکرون": برای مردمی که می اندیشند. "لقوم یعقلون": برای گروهی که تعقل می کنند.
قرآن، اهمیت تفکر در زندگی انسان را بیان کرده و ارزش فردی را که عقل و تفکرش را به خدمت می گیرد، بالا برده است و مقام کسی را که از عقل و تفکر خویش استفاده نمی کند، پایین آورده و درجه اش را پایین تر از حیوان قرار داده است: "بدترین جانوران (و شقی ترین اشخاص) نزد خدا، کسانی هستند که از شنیدن و گفتن حرف حق، کر و لالند و اصلاً (در آیات خدا) تعقل نمی کنند. "سوره انفال، آیه 22)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جایگاه تعقل در زندگی
در آموزه های دینی ما بیش از هر چیزی به مسئله تفکر و تعقل سفارش شده است : امام رضا (ع) می فرماید : عبادت روزه داشتن و نماز خواندن نیست ، همانا عبادت اندیشه کردن در امر خداست و در روایات دیگر یک ساعت فکر کردن با هفتاد سال عبادت برابر دانسته شده است .
با تمام این توصیه ها خیلی از مردم در مورد آنچه انجام می دهند فکر نمی کنند و به جایگاه تفکر و اندیشه در زندگی عادی و معنوی خود پی نبرده اند .
شاید یکی از دلایل عمده نبود فکر و اندیشه در امور زندگی ، سطحی نگری و خواسته های نفسانی می باشد .
از آنجا که انسان موجودی عجول است و زودتر می خواهد به مطلوب برسد همین شتابزدگی موجب می شود تا اینکه خوبی و بدی ، زشتی و زیبایی ، حق و باطل ، صلاح و فساد را از یکدیگر تشخیص ندهد .
به همین جهت خیلی از گرفتاریها و ناهنجاری های فردی ، خانوادگی و اجتماعی را باید نشات گرفته از کار بدون تفکر و اندیشه دانست بی توجهی به نیروی تعقل و تفکر و استفاده از آن در امور زندگی مادی و معنوی به از بین رفتن و تضعیف آن منجر می شود و انسان را در حد تخیل و توهم نگاه می دارد .
بی تردید به کارگیری اندیشه و استفاده از فکر موجب می شود تا عقل کارآمدی خود را بازیابد و در عرصه های گوناگون ، میدان برای او باز شود . چنانکه بیکاری موجب می شود تا قوه عقل و فکر تحلیل رود و از روند رو به رشد بازایستد به همین خاطر امام صادق ( ع ) به یکی از یارانش که به علت بی نیازی ، کسب و تجارت خود را رها کرده بود و اوقات خودش را به بیکاری می گذراند فرمود : « تجارت و کار را از سر بگیر که بیکاری از عقل انسان می کاهد » از طرف دیگر اسلام اشتغال و گرفتاری های زیاد کاری را هم مذموم شمرده است به دلیل اینکه کار زیاد انسان را از فکر کردن درباره آنچه که انجام می دهد باز می دارد و او را به وادی تخیلات ، تشویش و آشفتگی ذهنی می افکند .
در اسلام آرزو نه تنها مورد نکوهش نیست بلکه لازمه زندگی یک انسان پویاست و آنچه که مورد نکوهش در اسلام است آروزهای بی پایان و دو از دسترس و امیدهای واهی است ، حضرت علی (ع) در این رابطه می فرماید : بدانید آرزوی دراز فکر را از فعالیت باز می دارد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد .
بی توجهی به واقعیات و دل بستن به آرزوهای دور ، قوه تفکر را تضعیف و از رشد آن می کاهد و در نتیجه اوهام و تخیلات جای آن را می گیرد .
تفکر از دیدگاه قرآن
انسان، در وظیفه ادراک حسی با حیوان اشتراک دارد. اما از نظر داشتن عقل، که خدا به او عطا کرده و قدرت اندیشیدن که او را بر نگرش و تحقیق در اشیا و حوادث توانا می کند و از جزئیات به کلیات می رساند و قدرت استنباط از نتایج از مقدمات را به او می دهد، از حیوان متمایز می شود. همین قدرت تفکر انسان است که او را شایسته مکلف شدن به انجام عبادتها و تحمل مسؤولیت اختیار و اراده قرار داده و در نتیجه، او را سزاوار احراز مقام جانشینی خدا در روی زمین گردانیده است.
اطلاعاتی که کودک، در نخستین مرحله زندگی، از طریق ادراک حسی کسب می کند، ماده اولیه ای را تشکیل می دهد که بعدها در جریان تفکرش از آن کمک می گیرد؛ زیرا او در آینده، آن اطلاعات را به ذهنش باز می گرداند و در تصور می آورد و برخی را در کنار برخی دیگر قرار می دهد و با روشی جدید، طوری تنظیمشان می کند که در اکتشاف اطلاعات تازه، به او کمک نماید؛ و این اطلاعات تازه را که انسان در جریان تفکر و اندیشیدن به دست می آورد به بایگانی اطلاعاتش می افزاید و انسان همواره به کار تنظیم اطلاعات قدیمی و اکتشاف اطلاعات و حقایق تازه می پردازد و این، در واقع، پایه و اساس تکامل تحقیق علمی در خلال قرون مختلف تاریخ و همچنین علت پیشرفت مداومی است که در علوم نظری – تطبیقی به وجود می آید.
خداوند متعال، انسان را به تفکر در هستی و نگرش در پدیده های مختلف آن و دقت و تأمل در شگفتیهای آفرینش و استحکام نظام هستی تشویق کرده است همان طور که به تحصیل علم و شناخت سنتها و قوانین الهی در تمام صحنه های مختلف علوم، ترغیب کرده است و ما، این دعوت به مشاهده و تفکر و بررسی و تحصیل علم را در موارد متعددی در قرآن کریم می بینیم: "ای رسول! بگو به مردم که در زمین سیر کنید و ببینید که خدا چگونه نخست، خلق را ایجاد کرده است ... ". (سوره عنکبوت، آیه 20)
"آیا در خلقت شتر نمی نگرند که چگونه خلق شده است و در خلوت آسمان فکر نمی کنند که چگونه بلند گردانیده شده است. کوهها را نمی بینند که چگونه (در زمین) افراشته شده است و به زمین، نظر نمی کنند که چگونه گسترانیده شده است. ای رسول تو مردم را متذکر ساز که وظیفه پیغمبری تو غیر از این نیست ... ". (سوره غاشیه، آیه 17-21)
قرآن، انسان را تنها به تفکر و کنکاش علمی، در پدیده طبیعی دعوت نمی کند، بلکه به تفکر در نفس و در اسرار بیولوژیک درونی خلقت خود نیز تشویق می کند و به این ترتیب او را به ورود در میادین علوم بیولوژیک و فیزیولوژیک پزشکی و روانی فرا می خواند: "انسان (مغرور در بدو خلقت خود) می نگرد که از چه آفریده شده است؟ از آب نطفه جهنده ای آفریده شده است که از میان پشت پدر و سینه مادر بیرون آمده است". (سوره طارق، آیه 5-7)
مسأله اصرار قرآن کریم در دعوت مردم به تفکر را می توان از آیات زیادی که در آنها عبارتهایی همچون عبارتهای ذیل دیده می شود، دریافت:
"افلا یعقلون": آیا تعقل نمی کنند. "افلا یتفکرون": آیا اندیشه نمی کنند؟ "لعلّکم تعقلون": شاید تعقل کنید. "لعلکم تتفکرون": شاید به تفکر بپردازید. "ان کنتم تعقلون": اگر تعقل می کردید. "لعلهم یتفکرون": شاید آنان بیندیشند. "افلا یتدبرون": آیا تدبر نمی کنند. "افلا یتذکرون": آیا متذکر نمی شوند. "لقوم یتفکرون": برای مردمی که می اندیشند. "لقوم یعقلون": برای گروهی که تعقل می کنند.
قرآن، اهمیت تفکر در زندگی انسان را بیان کرده و ارزش فردی را که عقل و تفکرش را به خدمت می گیرد، بالا برده است و مقام کسی را که از عقل و تفکر خویش استفاده نمی کند، پایین آورده و درجه اش را پایین تر از حیوان قرار داده است: "بدترین جانوران (و شقی ترین اشخاص) نزد خدا، کسانی هستند که از شنیدن و گفتن حرف حق، کر و لالند و اصلاً (در آیات خدا) تعقل نمی کنند. "سوره انفال، آیه 22)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
بررسی تطبیقی خانواده در استعمار فرانوین و تفکر دینی
مقدمه
خانواده، واحد بنیادین جامعه، کانون اصلی رشد و تعالی انسان و مؤثرترین عامل در انتقال فرهنگ اسلامی است که در شرایط مختلف در تأثیر و تأثر متقابل با فرهنگ و عوامل اجتماعی است. انسان در خانواده به هویت و رشد شخصیت دست می یابد و در خانواده های سالم و رشید به تکامل معنوی و اخلاقی نائل می شوند.
از این رو، خانواده نه تنها عامل کمال یابی و سکونت و آرامش و بالندگی اعضای خویش است، بلکه در تحولات اساسی جوامع نقش عمده ای ایفا می کند و مذهب و آموزش و حکومت نیز از عملکرد خانواده متأثرمی شود و این تأثیر به صورت متقابل باعث ایجاد تغییرات اساسی می گردد.
اگر خانواده محیط سالم و سازنده ای داشته باشد و به نقش کلیدی و جایگاه زن در تحکیم و تقویت خود خانواده آگاه باشد، مسلماً پر برکت و ماندگار خواهد بود و بهره های فراوانی نصیب اجتماع خواهد کرد.
بالاخره نظر به کارکرد بسیار محوری و فردی و اجتماعی خانواده در حفظ و انتقال ارزش ها و همچنین حفظ سلامت فردی و اجتماعی، همواره مهاجمان فرهنگی درصد تضعیف خانواده وانحلال آن می باشند. همان طور که « الوین تافلر» در کتاب « موج سوم » خود بیان می کند جز از طریق به نابودی کشاندن خانواده و تضعیف این نهاد، فرهنگ سازی صورت نمی پذیرد، از این رو کلیه تلاش دشمن مصروف به از هم پاشیدن نظام خانواده است و جا دارد که متولیان و صاحبنظران به این مسئله توجه داشته باشند و جهت مقابله اصولی با تهاجم فرهنگی به تقویت و استحکام نظام خانواده بپردازد و صاحب نظران در این عرصه با تنویر افکار، رسواگر توطئه های شوم دشمن شوند.
از این روبه نظر می رسد که پرداختن به مسأله خانواده و تلاش جهت استحکام بنیان های این نهاد مقدس، مؤثرترین گام جهت حفظ فرهنگ ملی و ارزش های مذهبی است.
با اولویت ترین رسالت مسئولان ذیر بط می باشند، چرا که بستر رشد و تعالی و توسعه جامعه خانواده است و بدون برخورداری از جامعه سالم امکان دسترسی به رشد و توسعه وجود ندارد.
جایگاه رفیع خانواده
بخش قابل توجهی از شکل گیری شخصیت، تبلور رفتارهای اجتماعی، تعاملات بین فردی و مسئولیت پذیری انسانها حاصل چگونگی بازخوردها، بینش ها و تجارب فرد در زندگی خانوادگی است.
برای کودک، پدر و مادر کامل ترین و خوشایندترین موجود هستی و کامل ترین الگو برای همانند سازی است.
ارضای عاطفی، اجتماعی کودک در خانواده صورت می پذیرد، بسیاری از تخلفات، پرخاشگری ها کجروی ها و بزهکاری ها از مشکلات خانواده نشأت می گیرد. فقر عاطفی در خانواده زمینه ساز تبهکاری ها است. رمز پیشرفت تحصیلی، سلامت روانی اجتماعی و رشد و تعالی یک یک اعضای جامعه، نقش بنیادین دارد.
تلاش در جهت استحکام خانواده و استوارسازی روابط درون این سیستم، زمینه را برای سلامت اخلاقی و سعادت عموم مردم یک جامعه فراهم می سازد. گروهی از کارشناسان خانواده و مسایل اجتماعی به سرپرستی بری ( bray ) در آمریکا در سال 1988 پس از یک مطالعه طولانی سیستماتیک طی 9 سال به این نتیجه رسیدند که بحرانهای اجتماعی و روانی در جهان معاصر به جهت تضعیف و تزلزل و در نهایت سقوط خانواده می باشد. بحرانهایی چون، استرس رو به تزاید در زمینه های تحصیلی و شغلی، ناشی از زندگی ماشینی و پیشرفت تکنولوژی، تغییر بنیادین در الگوهای تولید، تغییرات در شیوه های زندگی افراد، تورم و بحرانهای شدید اقتصادی، کاهش یا سقوط ارزش های مذهبی و اخلاقی، از جمله بحرانهای ناشی از تزلزل خانواده در جهان معاصر است.
نهاد خانواده به خودی خود یک جامعه کوچک است و هر گونه تغییر مثبت یا منفی در آن، در جامعه بزرگ انسانها تأثیر مستقیم و مؤثر دارد.ثبات یا بی ثباتی خانواده مستقیماً بر ثبات و بی ثباتی جامعه تأثیر گذار است. جوامعی که برخوردار از خانواده متزلزل است، ارزشهای اخلاقی در سطح کلان سقوط می کند.
کنفوسیوس می گوید :
«وقتی زناشوئی با عشق و علاقه باشد، هماهنگی در خانه و خانواده به وجود می آید و هنگامی در خانه مستقر باشد، رضایت در جامعه حاصل می شود و وقتی خشنودی در جامعه حاصل باشد، آبادانی و رفاه در آن جامعه موجود خواهد بود و بالاخره هنگامی که رفاه وآبادانی در جوامع فراهم باشد صلح جهانی بیشتر تأمین خواهد شد.»
خانواده نخستین بستر، فعلیت یافتن استعدادهای بشر است و اصلی ترین پایگاه رشد و شکوفایی شخصیت و پرورش مهارت های اجتماعی کودکان و نوجوانان میباشد . و اساسی ترین سهم را در سلامت و سعادت و تعالی جوامع بشری به عهده دارد.
زیانهای فروپاشی خانواده
تضعیف بنیانهای خانواده و فروپاشی آن، خسارت های زیادی را برای جامعه بشری به ارمغان می آورد که در این بخش از نوشتار به برخی از آنها به صورت اجمالی پرداخته می شود.
1-اختلال در جامعه
نخستین اختلالی که در زندگی اجتماعی با فروپاشی خانواده ایجاد می شود، اختلال در جمعیت است. رشد جمعیت مختل می شود.
2- فقدان عواطف
جامعه ای که خانواده نداشته باشد از کانون اصلی پیدایش محبت و عاطفه بی بهره است.
« و من آیاته أن خلق لکم من انفسکم ازواجاً و جعل بینکم موده و رحمته »؛ مودت یعنی محبت شدید مربوط به اوایل زندگی و رحمت برای زن و شوهر سالخورده .
3- از بین رفتن آداب و سنن
خانواده یک بستر و جویبار طبیعی است برای انتقال تدریجی سنت ها، ارزشها و آداب و رسوم و فرهنگ از نسلی به نسل دیگر، و اگر این جویبار قطع شود، فرهنگ نیز منتقل نمی شود و جامعه دچار مشکل هویت می گردد. فرهنگ برای جامعه در حکم حافظه است برای فرد، جامعه ای که فرهنگ خود را از دست بدهد حافظه جمعی تاریخی خود را از دست داده است و دچار بحران شدید می شود.
با توجه به جایگاه بلند خانواده و کارکرد بسیار محوری و مؤثر آن در جوامع بشری جا دارد که به بررسی تطبیقی بین نگاه استعمار فرانوین نسبت به خانواده و جایگاه آن و مقایسه آن با دیدگاه اسلام بپردازیم.
خانواده در منظر استعمار نوین
انسان معاصر در پناه برنامه های استعمار فرانوین که منجر به فروپاشی نهاد خانواده شد، دچار سردرگمی و مشکلات زیادی شده است. استعمار فرانوین توانست یکپارچگی و پیوند خانواده را به نابودی بکشاند و براثراین نابودی ، انسان دچار دشواری ها و مشکلات زیادی شده است.
پدیده مادران مجرد، پدیده شومی در استعمار فرانوین است که هدف آن متلاشی کردن نظام خانواده است. مجموعه قوانین جاری در این نظام، لجام گسیختگی فرهنگی و حمایت از مادران مجرد است و این یعنی اضمحلال خانواده و خانه به دوشی.
کلیه شئونات خانواده در این تفکر مبتنی بر دو عنصر آزادی و فرد گرایی است.
تنها چیزی که صلاحیت محدود سازی آزادی و فرد گرایی را دارد، آزادی و حقوق فردی دیگران است. نکته قابل توجه این است که تشکیل خانواده در تفکر فرانوین ضرورتاً در گرو پیوند زدن زن و مرد نیست بلکه به انواع هم زیستی رسمیت داده می شود، در کنفرانس پکن مفهوم خانواربه جای مفهوم خانواده به ادبیات بین الملل راه پیدا کرده است. یکی از مباحثی که کشورهای اروپایی و آمریکایی تلاش داشتند درسند پکن بگنجد تعریف خانواده بود.
اصرار داشتند که همه کشورها ملزم بشوند خانواده ای متشکل از دو هم جنس بازرا به عنوان خانواده بپذیرند و حمایت قانونی کنند. درسند پکن که به گفته ی البرایت وزیر خارجه آمریکادر سال 1995 دقیقاً در راستای سیاست های آمریکایی است، اساساًخانواده ارزشی ندارد. بر اساس این سند خانواده متشکل از چند فردی است که
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
موضوع تحقیق:تأثیر تفکر مثبت در موفقیت
بیان مسئله:چرا بعضی مردم موفق و بعضی ناموفق هستند؟
علت انتخاب این موضوع این است که عده بسیاری برای رسیدن به موفقیت خوب فکر نمی کنند.زندگی از افکاری ساخته می شود که در طول روز ذهن انسان را به خود مشغول می کند.افکار ما سرنوشت ما را رقم می زنند. ما می توانیم شیوۀ تفکر خود را تغییر دهیم. هیچ چیز مثل افکار کوچک موفقیت انسان را محدود نمی کند. تفکر خود را تغییر دهید تا زندگی تان تغییر کند.
اهمیت و ضرورت تحقیق:
تغییر و تحول فقط زاینده تفکر است.تفکری ناب و بخردانه،تفکر چون صدفی است که پس از تجزیه و تحلیل های خود درّی را بوجود می آورد.که آن درّ همان موفقیت است چرا که خداوند متعال آفرینش را بر پایه ی تغییر و تحول بنا نهاد.افکار می گوید که ما چه هستیم و که هستیم.می خواهیم یاد بگیریم چگونه تفکر رایج را زیر سؤال ببریم و قدرت تفکر راهبردی را آزاد کنیم.و اینکه بدانیم تغییر شیوه ی تفکر اهمیت و ارزش وقت گذاشتن دارد.
اهداف تحقیق:
1ـ هدف کلی:تأثیر تفکر مثبت در موفقیت جوانان
2ـ اهداف جزیی:بررسی نوع تفکری که احتمال موفقیت افراد را افزایش می دهد.
1ـ تفکر جزءنگر یا کل نگر؟
2ـ تفکر خیال پردازانه یا واقع بینانه؟
3ـ تفکر امیدوارانه یا نتیجه نگر؟
متغیرهای تحقیق:
در این پژوهش تفکر مثبت بعنوان متغیر مستقل و موفقیت بعنوان متغیر وابسته و تأثیرپذیر مورد بررسی قرار می گیرد.
فرضیه تحقیق:
1ـ بین تفکر جزءنگر با موفقیت رابطه وجود دارد.
2ـ بین تفکر خیال پردازانه با کاهش موفقیت رابطه وجود دارد.
3ـ بین تفکر امیدوارانه با موفقیت رابطه وجود دارد.
ادبیات یا تاریخچه تحقیق:
جان سی مکسول در کتاب هنراندیشیدن که در سال 1386 منتشر شد،می گوید تا زمانی که فکر با هدف پیوند نخورد،هیچ دستاورد هوشمندانه ای حاصل نمی شود.همچنین می گوید رویاپردازان منجیان جهان هستندـ چیزهایی را که باید روی آنها تمرکز داشته باشید جلوی چشم خود قرار دهید.
استاد دانشگاه ایالتی جورجیا،دیوید شوارتز می گوید:
در زمینه ی موفقیت افراد با مقیاس متر،کیلوگرم و مدارک دانشگاهی و سابقه خانوادگی سنجیده نمی شوند بلکه با اندازه افکارشان مورد سنجش قرار می گیرند.
لئوتولستوی نویسنده گفته است:همه در فکر تغییر جهان هستند اما کسی به فکر تغییر دادن خود نیست.
جیمز آلن فیلسوف روح انسان،در کتاب آن گونه که انسان می اندیشد می نویسد:افکار و اعمال خوب هرگز نمی تواند به نتایج بدی منجر شود.اعمال و افکار بد نیز هرگز نمی تواند به نتایج خوبی منجر شود مانند این است که بگوییم از ذرت جز ذرت نمی روید و از علف هرز جز علف هرز به بار نمی آید.اگر می خواهید به موفقیت برسید،بذر خوب فکر کردن را بکارید.
اچ ال منکن نویسنده مشهور گفته است:من حدس می زنم بیش از 80 درصد افراد بشر بدون حتی یک فکر از خود،زندگی را به پایان می رسانند.
دنیس ویتلی در کتاب خود که در سال 1386 منتشر شد در صفحه 43 می گوید:اگر ذهن خود را به روی تفکر امکان گرا باز کنید خود را در معرض کارهای ممکن زیادی قرار می دهید.
نتیجه درست = زمان مناسب + محیط مناسب + افراد مناسب + فکر درست
فیلسوف فرانسوی هندی ـ لویی برگسون که جایزه ی نوبل ادبیات را در سال 1927 برده گفته است:که انسان باید «همچون مرد عمل فکر کند و مانند مردی متفکر عمل کند.فکری که هیچ کاربردی نداشته باشد چه فایده ای دارد؟ تفکری که از عمل فاصله بگیرد بهره ور نیست.»
مارک فیشر در کتاب خود در صفحه 60 که در سال 1386 منتشر شده است می گوید:موفقیت به کسانی رومی آورد که کوهستان کاملی از افکار طلایی دارند و مدام آن را حفاری می کنند.توانایی تمرکز طولانی مدت،برای رسیدن به موفقیت های دشوار ضروری است.
در دهه 1930، از تعدادی راهبه خواسته شد در مورد زندگی شخصی خود چند خطی بنویسند. آنها به توصیف خاطرات دوران کودکی، مدارسی که در آن درس خوانده بودند، تجارب مذهبی و مسائلی که باعث شد به صومعه روی آورند، پرداختند. در ابتدا این یادداشتها برای بررسی آینده شغلی راهبهها بهکار گرفته شد، اما نهایتاً به طور کامل فراموش شدند.
پس از حدود 60 سال، آن یادداشتها مجدداً مورد توجه قرار گرفتند. به این ترتیب که سه روانشناس برای انجام تحقیقی آنها را از بایگانی بیرون کشیدند. در این تحقیق جدید، هر یک از این یادداشتها بر اساس میزان حضور احساسهای مثبت در آن نمرهگذاری شد. نتیجهی این بررسی بسیار جالب بود: راهبههایی که به احساسهای مثبت بیشتری در گزارش خود اشاره کرده بودند، تا 10 سال بیشتر از آنهایی که احساسهای مثبت کمتری داشتند، عمر کردند.
نتایج این تحقیق و تحقیقات مشابه، دانشمندان را متقاعد کرد که افرادی که احساسهای مثبت زیادتری را تجربه میکنند عمر طولانیتری دارند. در فرهنگ خودمان نیز ضربالمثلها و گفتههایی وجود دارد که احساسهای مثبت را با عمر طولانی و بهتر شدن کیفیت زندگی در ارتباط میداند؛ مانند ضربالمثلهای رایج در مورد خنده و سهل گرفتن دنیا.
روش انجام تحقیق:
با توجه به اینکه در این پژوهش هدف،بررسی تأثیر تفکر مثبت با موفقیت است،لذا روش مناسب روش تحقیق همبستگی است تا از این طریق رابطه بین متغیر موفقیت بعنوان متغیر وابسته و تفکر مثبت بعنوان متغیر مستقل بررسی و مطالعه شود.
ابزار گردآوری داده ها:
ابزار اصلی گردآوری داده ها در این پژوهش،پرسشنامه محقق است.علاوه بر پرسشنامه ها از نظریات و گفته های نویسنده ها و افراد صاحب نام نیز استفاده شده است.
جامعه آماری:
جامعه آماری ما جوانان 20 تا 30 سال هستند . تعداد 100 نفر از جوانان را از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب کرده که در این فاصله سنی هستند و پرسشنامه هایی به انها داده شده و آنها را تکمیل کرده اند.
روش تجزیه و تحلیل داده ها:
چون روش تحقیق همبستگی است از آزمون ضریب همبستگی استفاده می شود.