حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد تفسیر سوره روم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 24 صفحه

 قسمتی از متن .docx : 

 

سوره روم‏

تمام این سوره بگفتار حسن در مکه نازل شده بجز یک آیه و آن «فَسُبْحانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ ...» میباشد.

عدد آیات این سوره از نظر اهل مکه و پیشینیان اهل مدینه ۵۹ آیه و از نظر دیگران ۶۰ آیه است.

قراء کوفه «الم» را یک آیه و غیر کوفیان و پسینیان اهل مدینه «غُلِبَتِ الرُّومُ» را یک آیه و نیز غیر کوفیان و پیشینیان مدینه «فِی بِضْعِ سِنِینَ» را آیه‏اى و «یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ» را نیز پیشینیان اهل مدینه آیه‏اى میدانند.

فضیلت این سوره:

ابى بن کعب از پیامبر (ص) روایت کرده که فرمود هر که این سوره را قرائت کند ده برابر اجر ملائکه‏اى که بین آسمان و زمین مشغول تسبیح پروردگار بوده، باو اجر داده شده و آنچه را که در آن روز و شب از او ثواب فوت شده باشد باو داده خواهد شد.

تفسیر و توضیح:

در پایان سوره عنکبوت، خداوند از افرادى که در راه او جهاد نموده‏اند تقدیر نموده و باجمال و اختصار گذارده بود و اینک در آغاز این سوره بتفصیلش مى‏پردازد.

سوره الروم (۳۰): آیات ۱ تا ۷

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏

الم (۱) غُلِبَتِ الرُّومُ (۲) فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ (۳) فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (۴(

بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ (۵) وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ (۶) یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ )۷(

ترجمه:

شکست خوردند (سپاه) روم در نزدیکترین سرزمین و ایشان پس از شکست خوردن بزودى پیروز میشوند. در چند سالى، از براى خداست امر (هر چه خواهد) چه قبل (از پیروزى روم) و چه بعد و در آن روز (پیروزى روم) خرسند شوند مؤمنان.

بیارى خدا، یارى کند هر که را که خواهد و او غالب مهربان است. و (این پیروزى) وعده خدا است و نمى‏شکند خدا وعده‏اش را و لکن بیشتر مردم نمیدانند. میدانند ظاهرى از زندگانى دنیا را (از منفعتها و ضررها) و ایشان از آخرت غافلند.

شرح لغات:

غلبت: «زجاج» گوید که «الغلب و الغلبه» مصدر «غلبت» میباشد و هم وزن آنها «الجلب و الجلبه» است و معنى غلبه همان پیروزى بر دشمن است.

بضع: یعنى قسمتى از عدد که بین ۳ تا ۱۰ میباشد و «بضعته تبضیعا» بمعنى قطعه بوده- و قطعه همان قسمتى و مقدارى از شى‏ء است-.

و «بضاعة» هم بهمین معنى قطعه و مقدارى از مال را گویند که در تجارت در گردش است. مبرد گوید: که (بضع) عبارت است از اعدادى که ما بین (۱۰ تا ۲۰) و ما بین (۲۰ تا ۳۰) و ... «۱»

یفرح المؤمنون: فرح و سرور از نظر معنى مساوى بوده و در مقابل غم و اندوه بکار برده میشود.

اعراب:

مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ: در تقدیر «من بعد ان غلبوا» بوده و مصدر اضافه به مفعول گردیده است.

وَعْدَ اللَّهِ: مصدر و تأکید است زیرا جمله «سیغلبون» وعده خداوند بمؤمنین بود یعنى خداوند وعده داده بمؤمنین وعده‏اى.

مقصود:

الم: معنى و تفسیر آن قبلا گذشت.

غُلِبَتِ الرُّومُ: مفسرین گویند که یعنى «اهل فارس» بر رومیان غالب شدند و آن در زمان حیات رسول خدا (ص) بوده و بمنظور این پیروزى قریش خوشحال و ابراز احساسات مینمودند چون (فارس) در آن وقت کافر بودند و اما مسلمانان‏ اظهار تأثر مینمودند چون «بیت المقدس» قبله مؤمنین بوده و بدست کفار افتاده از این جهت ناراحت بودند چنان که کعبه قبله مسلمانان است.

فِی أَدْنَى الْأَرْضِ: «زجاج گوید» یعنى در نزدیک‏ترین سرزمین بزمینهاى عرب و گفته‏اند: نزدیکترین شهر از شام بسوى فارس، و مقصود البته همان جزیرة العرب است چنان که مجاهد گفته، و عکرمه گوید مراد اذرعات و کسکر مى‏باشد.

وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ: و ایشان یعنى فارس پس از پیروزى بزودى مغلوب میگردند.

فِی بِضْعِ سِنِینَ: در چند سالى- در ظرف همین چند سال که بین ۳ تا ۱۰ باشد- و این از آیاتیست که دلالت دارد بر اینکه قرآن از نزد پروردگار نازل شده است زیرا در آن پیشگوییهایى است که جز خداوند بآن آگاه نیست.

لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ: و از براى خداوند امر و اختیار است چه قبل از مغلوب شدن آنها و چه بعد از آن پس هر که را خداوند بخواهد غالب و پیروز بر دشمن نموده و یا هر دو را هلاک میگرداند.

وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ: و در آن روز که سپاه روم بر سپاه فارس پیروز شود مؤمنین خوشحال گردند که رومیان سپاه فارس را از بیت المقدس بیرون نموده و شادمانى آنان از آن جهت بوده که سپاه فارس شکست خورده نه آنکه «بیت المقدس» بدست روم افتاده است. و شادمانى مؤمنین علل دیگرى نیز داشت از قبیل افسردگى مشرکین (مکه) از این جریان و دیگر صحت گفتار پیامبر که قبلا پیروزى آنان را خبر داده بود و دیگر آنکه این پیروزى مقدمه براى پیروزى مؤمنین است.

یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ: یارى مینماید خداوند هر کس را که خواهد- تا بدان وسیله حق را ظاهر فرماید- و بالنتیجه بندگان او مدد شوند.

وَ هُوَ الْعَزِیزُ: و آن خداوند عزیز و همیشه غالب و پیروز در انتقام از دشمنان خویش میباشد.

الرَّحِیمُ: رحیم است نسبت بآنکه- او را پرستش کند و- از او حاجات خود را بخواهد.

وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ: و این پیروزى وعده خداوند بود و خدا وعده خود را هرگز نمى‏شکند و روم را بر سپاه فارس پیروز مى‏نماید.

وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ: ولى بیشتر مردم از بت پرستان «مکه» نمى‏دانند و به صحت اخبار ما اعتراف ندارند چون از خداوند جهان غافلند.

یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ: (بلى) میدانند ظاهرى از زندگانى دنیا را یعنى منفعت‏ها و ضررهاى دنیایى را که در چه وقت کشت نموده و در چه زمانى درو کند و بچگونه اموال را گرد آورده و ساختمانها را بنا کند.

- ولى تمام اینها مربوط به دنیا است- و ایشان غافل از جهان بعدى و آخرت میباشند و بدین سبب دنیاى خود را ساخته و در امر آخرت بغفلت میگذرانند.

این معنى از «ابن عباس» نقل شده ولى «حسن» گوید مقصود آنست که آنان در امر دنیا آن چنان خبیر و عالمند که اگر )درهمى) را بروى پشت خویش بگذارند از وزن او هم اطلاع



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره روم


تحقیق در مورد تفسیر سوره همزه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَیْلٌ لِّکلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ(1)

الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ(2)

یحْسب أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ(3)

َکلا لَیُنبَذَنَّ فى الحُْطمَةِ(4)

وَ مَا أَدْرَاک مَا الحُْطمَةُ(5)

نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ(6)

الَّتى تَطلِعُ عَلى الاَفْئِدَةِ(7)

إِنهَا عَلَیهِم مُّؤْصدَةٌ(8)

فى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ(9)

ترجمه آیات

به نام اللّه که رحمان و رحیم است .

واى به حال هر طعنه زن عیب جوى (1).

کسى که مالى را جمع مى کند و از شمردن مکرر آن لذت مى برد (2).

گمان مى کند که مال او وى را براى ابد از مرگ نگه مى دارد (3).

نه ، چنین نیست به طور حتم در حطمه اش مى افکنند (4).

و تو چه مى دانى که حطمه چیست ؟ (5).

آتش فروزان و خرد کننده خداست (6).

آتشى که نه تنها ظاهر جسم را مى سوزاند بلکه بر باطن و جان انسان نیز نزدیک مى شود (7).

آتشى که دربش به روى آنان بسته مى شود (8).

در ستون هاى بلند و کشیده شده (9).

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 615

بیان آیات

این سوره تهدید شدیدى است به کسانى که عاشق جمع مالند، و مى خواهند با مال بیشتر خود بر سر و گردن مردم سوار شوند، و بر آنان کبریایى بفروشند، و به همین جهت از مردم عیب هایى مى گیرند که عیب نیست و این سوره در مکه نازل شده است .

تهدید شدید به گردآورندگان مال و ذکر اوصاف آنان که ((همزه ))اند و ((لمزه )) ومال خود را مایه جاودانى مى پندارند و... صفحه

وَیْلٌ لِّکلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ

در مجمع البیان گفته : کلمه ((همزه )) به معناى کسى است که بدون جهت بسیار به دیگران طعنه مى زند و عیب جویى و خرده گیریهایى مى کند که در واقع عیب نیست . و اصل ماده ((همز)) به معناى شکستن است ، و کلمه ((لمز)) نیز به معناى عیب است پس ‍ ((همزه )) و ((لمزه )) هر دو به یک معنا است .

ولى بعضى گفته اند: بین آن دو فرقى هست ، و آن این است ((همزه )) به آن کسى گویند که دنبال سر مردم عیب مى گوید و خرده مى گیرد، و اما ((لمزه )) کسى را گویند که پیش روى طرف خرده مى گیرد - نقل از لیث .

و بعضى گفته اند: همزه کسى را گویند که همنشین خود را با سخنان زشت آزار دهد، و لمزه آن کسى است که با چشم و سر علیه همنشین خود اشاره کند، و به اصطلاح فارسى تقلید او را در آورد. آنگاه مى گوید صیغه ((فعله )) براى مبالغه در صفتى بنا شده که باعث مى شود فعل مناسب با آن صفت از صاحب آن صفت زیاد سر بزند، و خلاصه فعل مذکور عادتش شده باشد، مثلا به مردى که زیاد زن مى گیرد، مى گویند، فلانى مردى ((نکحه )) است ، و به کسى که زیاد مى خندد، مى گوید فلانى ((ضحکه )) است ((همزه و لمزه )) هم از همین باب است .

پس معناى آیه این است که : واى بر هر کسى که بسیار مردم را عیبگویى و غیبت مى کند. البته این دو کلمه به معانى دیگرى نیز تفسیر شده ، و در نتیجه آیه را هم به معانى مختلفى معنا کرده اند.

الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ یحْسب أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ

این آیه ، ((همزه )) و ((لمزه )) را بیان مى کند، و اگر کلمه ((مالا)) را نکره آورد به منظور تحقیر و ناچیز معرفى کردن مال دنیا بوده ، چون مال هر قدر هم که زیاد و زیادتر باشد دردى از صاحبش را دوا نمى کند،

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 616

تنها سودى که به حالش دارد همان مقدارى است که به مصرف حوائج طبیعى خودش مى رساند، مختصرى غذا که سیرش کند، و شر بتى آب که سیرابش سازد، و دو قطعه جامه که به تن کند.

و کلمه ((عدده )) از ماده ((عدبه )) معناى شمردن است ، مى فرماید شخصى که همزه و لمزه است از بس عاشق مال و حریص بر جمع آن است ، مال را



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره همزه


تحقیق در مورد تفسیر سوره همزه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 12 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

وَیْلٌ لِّکلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ(1)

الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ(2)

یحْسب أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ(3)

َکلا لَیُنبَذَنَّ فى الحُْطمَةِ(4)

وَ مَا أَدْرَاک مَا الحُْطمَةُ(5)

نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ(6)

الَّتى تَطلِعُ عَلى الاَفْئِدَةِ(7)

إِنهَا عَلَیهِم مُّؤْصدَةٌ(8)

فى عَمَدٍ مُّمَدَّدَةِ(9)

ترجمه آیات

به نام اللّه که رحمان و رحیم است .

واى به حال هر طعنه زن عیب جوى (1).

کسى که مالى را جمع مى کند و از شمردن مکرر آن لذت مى برد (2).

گمان مى کند که مال او وى را براى ابد از مرگ نگه مى دارد (3).

نه ، چنین نیست به طور حتم در حطمه اش مى افکنند (4).

و تو چه مى دانى که حطمه چیست ؟ (5).

آتش فروزان و خرد کننده خداست (6).

آتشى که نه تنها ظاهر جسم را مى سوزاند بلکه بر باطن و جان انسان نیز نزدیک مى شود (7).

آتشى که دربش به روى آنان بسته مى شود (8).

در ستون هاى بلند و کشیده شده (9).

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 615

بیان آیات

این سوره تهدید شدیدى است به کسانى که عاشق جمع مالند، و مى خواهند با مال بیشتر خود بر سر و گردن مردم سوار شوند، و بر آنان کبریایى بفروشند، و به همین جهت از مردم عیب هایى مى گیرند که عیب نیست و این سوره در مکه نازل شده است .

تهدید شدید به گردآورندگان مال و ذکر اوصاف آنان که ((همزه ))اند و ((لمزه )) ومال خود را مایه جاودانى مى پندارند و... صفحه

وَیْلٌ لِّکلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ

در مجمع البیان گفته : کلمه ((همزه )) به معناى کسى است که بدون جهت بسیار به دیگران طعنه مى زند و عیب جویى و خرده گیریهایى مى کند که در واقع عیب نیست . و اصل ماده ((همز)) به معناى شکستن است ، و کلمه ((لمز)) نیز به معناى عیب است پس ‍ ((همزه )) و ((لمزه )) هر دو به یک معنا است .

ولى بعضى گفته اند: بین آن دو فرقى هست ، و آن این است ((همزه )) به آن کسى گویند که دنبال سر مردم عیب مى گوید و خرده مى گیرد، و اما ((لمزه )) کسى را گویند که پیش روى طرف خرده مى گیرد - نقل از لیث .

و بعضى گفته اند: همزه کسى را گویند که همنشین خود را با سخنان زشت آزار دهد، و لمزه آن کسى است که با چشم و سر علیه همنشین خود اشاره کند، و به اصطلاح فارسى تقلید او را در آورد. آنگاه مى گوید صیغه ((فعله )) براى مبالغه در صفتى بنا شده که باعث مى شود فعل مناسب با آن صفت از صاحب آن صفت زیاد سر بزند، و خلاصه فعل مذکور عادتش شده باشد، مثلا به مردى که زیاد زن مى گیرد، مى گویند، فلانى مردى ((نکحه )) است ، و به کسى که زیاد مى خندد، مى گوید فلانى ((ضحکه )) است ((همزه و لمزه )) هم از همین باب است .

پس معناى آیه این است که : واى بر هر کسى که بسیار مردم را عیبگویى و غیبت مى کند. البته این دو کلمه به معانى دیگرى نیز تفسیر شده ، و در نتیجه آیه را هم به معانى مختلفى معنا کرده اند.

الَّذِى جَمَعَ مَالاً وَ عَدَّدَهُ یحْسب أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ

این آیه ، ((همزه )) و ((لمزه )) را بیان مى کند، و اگر کلمه ((مالا)) را نکره آورد به منظور تحقیر و ناچیز معرفى کردن مال دنیا بوده ، چون مال هر قدر هم که زیاد و زیادتر باشد دردى از صاحبش را دوا نمى کند،

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 616

تنها سودى که به حالش دارد همان مقدارى است که به مصرف حوائج طبیعى خودش مى رساند، مختصرى غذا که سیرش کند، و شر بتى آب که سیرابش سازد، و دو قطعه جامه که به تن کند.

و کلمه ((عدده )) از ماده ((عدبه )) معناى شمردن است ، مى فرماید شخصى که همزه و لمزه است از بس عاشق مال و حریص بر جمع آن است ، مال را



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره همزه


تحقیق در مورد تفسیر سوره کوثر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 8 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تفسیر سوره کوثر

نام سوره کوثر است بر وزن فوعل که صیغه ی مبالغه است ازماده کثرت . و اینجابه معنی فراوانی است مطلق فراوانی ؛یعنی کثرت در هر چیزی را شامل می شود و به قرینه ی آیات بعدی ، اشاره به کثرت در خیر می باشد . کثرت در هرچیزی که انسان طالبش است و به آن نیازمند است . طبیعت انسان را خداوند طوری خلق کرده است ؛ که زیادت طلبی یکی از ویژگی های شخصیتی اوست .منتهی باید تعدیل شود و به تعادل برسد . مال زیاد می خواهد ، بالاترین مقام می خواهد ، طولانی ترین عمر را می خواهد و نهایتا" انسان می خواهد نمیرد این معنای سوره است .این سوره یک سوره مکی است ، لذا محور سوره هم مشخص است که اصلاح بینش است وقتی که کسی می خواهد خداوند را بندگی کند و دیگران را به بندگی دعوت کند ، می بایست احساس ضعف و کمبود نکند و گرنه در دعوتش موفق نخواهد شد و این نکته بسیار مهم می باشد .باید اهل کوثر بود و به کم قانع نشد .بایستی قادر و مقتدر باشی ؛ چون خدای تو قادر و مقتدر می باشد . بایستس نچنان از هز حیث قوت بگیری و دارای همت بلند شوی که در هرمیدانی حق انتخاب را از ان خود سازی . مجال ندهی که دیگران تو را انتخاب کنند . بلکه تو انتخاب کردن کار انسان های مقتدر است ، کار انسان های توانا است . اگر انسان از لحاظ علمی معلوماتش بالا باشد ، چه در زمینه علوم تجربی و چه در زمینه های دیگر ، حرف اول را می زند و مسلمانان نباید همیشه گیرنده و ریز خوار باشند بلکه باید از هر حیث بخشنده و قوی باشند و ما این استعداد را داریم اصلاح بینش خود مبنی براین که تا انسان خود را اهل کوثر نسازد و در راستای حرکت نکند که خداوند کوثر را از آن او بگرداند ،نمی تواند بندگی کوفقی را داشتته باشد .

مفردات سوره :

اعطینا : از عطا به معنای مطلق بخشش است . بخششی که اگر از طرف خداوند باشد طبیعتا" بخششی بی منت است . و اگر از جانب غیر خدا باشد ، می تواند بی منت باشد و یا با منت باشد  .لذا اگر این بخشش از طرف خداوند باشد در انسان تحول مثبت ایجاد می کند و اگر دهنده غیر خدا باشد ، ما هر لحظه باید منتظر تحقیر باشیم ، یا منتظر باشیم که پشیمان شود و آن را از ما پس بگیرد . تنها دهنده ایکه خیال ما راحت کرده است و هر چه را که به ما داده است از ما نمی گیرد،خداوند است . و عجیب است که کمترین تشکر را هم انسان از خداوند دارد . بیشترین تشکر را در رابطه با کسانی دارد که کمترن ها را می دهند و منتظر بیشترین تشکرها  هستند . و وقتی که اعطا شد دو تا مفعول می خواهد که یکی کاف است ، که مفعول اول است ، و دیگری کوثر است که مفعول دوم آن می باشد . 

کوثر: 

همچنان که در معنای نام سوره گفتیم به معنای مبالغه است اینجا خیر فراوان است .چون چیزی راکه خداوند معطی آن باشد شر نیست . چیزی را که خداوند دهنده ی آن می باشد ، خیر است ، چه مادی و چه غیر مادی . و ما نیازمند این خیرها هستیم ، احساس خود کم بینی نکنیم ، فکر نکنیم چیزی نداریم ، خیلی چیزها را خداوند به ما داده است و البته بعضی چیزها را هم برای ما محدود کرده است و به نداده است . حالا خیلی ها ممکن است از وضعیت اقتصادیشان راضی نباشند می خواهند که خداوند مرتب به صورت وافر بر آنها  ببارند . اما اگر دنیا را باهمه ی امکاناتش به کسی داد معنی اش این نیست که آن فرد در نزد خداوند خیلی مکرم است و اگر دنیا را به کسی نداد و یا کم داد معنی اش این نیست که آن فرد در نزد خداوند بی ارزش است . این تعبیر را خداوند در سوره ی فجر دارد که انشاءالله در آن سوره توضیح بیشتری خواهیم داد. بلکه همه یاینها ابتلاء و آزمایش می باشد . زرا اگر خداوند  یکک سری امکانات را به من داد یعنی من را اکرام کرده است و اگر یک سری امکانات را به من نداد یعنی خداوند به من اهانت کرده استدر حالی که اصلا" اینطوری نیست و نکته جالبی که در حدیث است و پیامبر اشاره می کند این است که : خداوند دنیا را هم به دوستانش و هم به دشمنانش میدهد اما دین را فقط به دوستانش میدهد و به دشمنانش نمی دهد .

وانحر: از ماده ای نحر است به معنی گلو گاه و اینجا گلوی شتر را می گویند . اگر دقت کرده باشید و یا شنیده باشید برای سر بریدن شتر ، نمی توان شتر را مستقیما" سر برید . برای همین ابتدا شتر را نحر می کنند یعنی نیزه هایی را به گردنش می زنند و بعد از اینکه بدنش سست شد به زمین می افتد و سپس گردنش را می بند . به این عمل نحر گفته می شود . که بعدا" به معنی قربانی آمده است .

شان: از ماده ی شنئانو فعل شنأگرفته شده است یعنی دشمنی کرد . شانی یعنی دشمن . اینکه در رابطه با قومی شما یک بغض و کینه ای در دلتان است این باعث نشود که شما میزان و محدوده ی عدالت دا دعایت نکنید ، دشمنی ها سبب نشود ظالم شوید .

ابتر :از ماده ی بتر است .یعنی مقطوع یعنی بی نتیجه ، بی خیر و برکت.

تقسیم بندی آیات : 

آیه ی اول اشاره به این است که خداوند زمینه ها ، بسترها و ظرفیتهای انسان را بی نهایت آفریده و دراختیار او قرار داده برای این که اهل کوثر شود . آیه ی دوم تکلیف انسان در رابطه با کوثر و این که موضع گیریشان در رابطه با آن کوثر چگونه باید باشد ؟ و انسان در باب کوثر چکار باید بکند ؟ آیه ی سوم ، برای کسی که در زمینه ی بندگی با استفاده از امکانات موجود خود به رشد و کمال می رسد و دیگران راهم به کمال می رساند و البته کسانی پیدا می شوند که او را تحقیر و سرزنش کنند و پاسخ داعی باید به آنها چه باشد ؟



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره کوثر


تحقیق در مورد تفسیر سوره کوثر

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 8 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

تفسیر سوره کوثر

نام سوره کوثر است بر وزن فوعل که صیغه ی مبالغه است ازماده کثرت . و اینجابه معنی فراوانی است مطلق فراوانی ؛یعنی کثرت در هر چیزی را شامل می شود و به قرینه ی آیات بعدی ، اشاره به کثرت در خیر می باشد . کثرت در هرچیزی که انسان طالبش است و به آن نیازمند است . طبیعت انسان را خداوند طوری خلق کرده است ؛ که زیادت طلبی یکی از ویژگی های شخصیتی اوست .منتهی باید تعدیل شود و به تعادل برسد . مال زیاد می خواهد ، بالاترین مقام می خواهد ، طولانی ترین عمر را می خواهد و نهایتا" انسان می خواهد نمیرد این معنای سوره است .این سوره یک سوره مکی است ، لذا محور سوره هم مشخص است که اصلاح بینش است وقتی که کسی می خواهد خداوند را بندگی کند و دیگران را به بندگی دعوت کند ، می بایست احساس ضعف و کمبود نکند و گرنه در دعوتش موفق نخواهد شد و این نکته بسیار مهم می باشد .باید اهل کوثر بود و به کم قانع نشد .بایستی قادر و مقتدر باشی ؛ چون خدای تو قادر و مقتدر می باشد . بایستس نچنان از هز حیث قوت بگیری و دارای همت بلند شوی که در هرمیدانی حق انتخاب را از ان خود سازی . مجال ندهی که دیگران تو را انتخاب کنند . بلکه تو انتخاب کردن کار انسان های مقتدر است ، کار انسان های توانا است . اگر انسان از لحاظ علمی معلوماتش بالا باشد ، چه در زمینه علوم تجربی و چه در زمینه های دیگر ، حرف اول را می زند و مسلمانان نباید همیشه گیرنده و ریز خوار باشند بلکه باید از هر حیث بخشنده و قوی باشند و ما این استعداد را داریم اصلاح بینش خود مبنی براین که تا انسان خود را اهل کوثر نسازد و در راستای حرکت نکند که خداوند کوثر را از آن او بگرداند ،نمی تواند بندگی کوفقی را داشتته باشد .

مفردات سوره :

اعطینا : از عطا به معنای مطلق بخشش است . بخششی که اگر از طرف خداوند باشد طبیعتا" بخششی بی منت است . و اگر از جانب غیر خدا باشد ، می تواند بی منت باشد و یا با منت باشد  .لذا اگر این بخشش از طرف خداوند باشد در انسان تحول مثبت ایجاد می کند و اگر دهنده غیر خدا باشد ، ما هر لحظه باید منتظر تحقیر باشیم ، یا منتظر باشیم که پشیمان شود و آن را از ما پس بگیرد . تنها دهنده ایکه خیال ما راحت کرده است و هر چه را که به ما داده است از ما نمی گیرد،خداوند است . و عجیب است که کمترین تشکر را هم انسان از خداوند دارد . بیشترین تشکر را در رابطه با کسانی دارد که کمترن ها را می دهند و منتظر بیشترین تشکرها  هستند . و وقتی که اعطا شد دو تا مفعول می خواهد که یکی کاف است ، که مفعول اول است ، و دیگری کوثر است که مفعول دوم آن می باشد . 

کوثر: 

همچنان که در معنای نام سوره گفتیم به معنای مبالغه است اینجا خیر فراوان است .چون چیزی راکه خداوند معطی آن باشد شر نیست . چیزی را که خداوند دهنده ی آن می باشد ، خیر است ، چه مادی و چه غیر مادی . و ما نیازمند این خیرها هستیم ، احساس خود کم بینی نکنیم ، فکر نکنیم چیزی نداریم ، خیلی چیزها را خداوند به ما داده است و البته بعضی چیزها را هم برای ما محدود کرده است و به نداده است . حالا خیلی ها ممکن است از وضعیت اقتصادیشان راضی نباشند می خواهند که خداوند مرتب به صورت وافر بر آنها  ببارند . اما اگر دنیا را باهمه ی امکاناتش به کسی داد معنی اش این نیست که آن فرد در نزد خداوند خیلی مکرم است و اگر دنیا را به کسی نداد و یا کم داد معنی اش این نیست که آن فرد در نزد خداوند بی ارزش است . این تعبیر را خداوند در سوره ی فجر دارد که انشاءالله در آن سوره توضیح بیشتری خواهیم داد. بلکه همه یاینها ابتلاء و آزمایش می باشد . زرا اگر خداوند  یکک سری امکانات را به من داد یعنی من را اکرام کرده است و اگر یک سری امکانات را به من نداد یعنی خداوند به من اهانت کرده استدر حالی که اصلا" اینطوری نیست و نکته جالبی که در حدیث است و پیامبر اشاره می کند این است که : خداوند دنیا را هم به دوستانش و هم به دشمنانش میدهد اما دین را فقط به دوستانش میدهد و به دشمنانش نمی دهد .

وانحر: از ماده ای نحر است به معنی گلو گاه و اینجا گلوی شتر را می گویند . اگر دقت کرده باشید و یا شنیده باشید برای سر بریدن شتر ، نمی توان شتر را مستقیما" سر برید . برای همین ابتدا شتر را نحر می کنند یعنی نیزه هایی را به گردنش می زنند و بعد از اینکه بدنش سست شد به زمین می افتد و سپس گردنش را می بند . به این عمل نحر گفته می شود . که بعدا" به معنی قربانی آمده است .

شان: از ماده ی شنئانو فعل شنأگرفته شده است یعنی دشمنی کرد . شانی یعنی دشمن . اینکه در رابطه با قومی شما یک بغض و کینه ای در دلتان است این باعث نشود که شما میزان و محدوده ی عدالت دا دعایت نکنید ، دشمنی ها سبب نشود ظالم شوید .

ابتر :از ماده ی بتر است .یعنی مقطوع یعنی بی نتیجه ، بی خیر و برکت.

تقسیم بندی آیات : 

آیه ی اول اشاره به این است که خداوند زمینه ها ، بسترها و ظرفیتهای انسان را بی نهایت آفریده و دراختیار او قرار داده برای این که اهل کوثر شود . آیه ی دوم تکلیف انسان در رابطه با کوثر و این که موضع گیریشان در رابطه با آن کوثر چگونه باید باشد ؟ و انسان در باب کوثر چکار باید بکند ؟ آیه ی سوم ، برای کسی که در زمینه ی بندگی با استفاده از امکانات موجود خود به رشد و کمال می رسد و دیگران راهم به کمال می رساند و البته کسانی پیدا می شوند که او را تحقیر و سرزنش کنند و پاسخ داعی باید به آنها چه باشد ؟



خرید و دانلود تحقیق در مورد تفسیر سوره کوثر