لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
درقصه ی آفرینش حضرت آدم علیه السلام آمده است که ((چون ملک تعالی خواست که آدم را بیافریند جبرییل را بفرستاد تا از زمین خاک گیرد.جبرییل ارش خاک از زمین برگرفت.آنگاه حق تعالی بارانی بفرستاد تا آن گل سرشته شد و آدم را بیافرید چنانکهخواست ودانست وجسد او را به صورتکرد به کمال قدرت خود))
قدر مسلم آن است که انسان سرشتی از((خاک))و((آب))دارد و بقا او بستگیبه این دوعنصر
خدادادی وحیاتی است.
من دراین تحقیق به بیان موضوعات اب و موضوعات مرتبط(اب وخاک اب وپوشش گیاهی و...) و به خصوص بحران اب پرداخته ام .امید وارم مطالب من در ای تحقیق مورد توجه شما خواننده گرامی قرار بگیرد وگا می در راه پیشرفت وابادی کشورم ایران برداشته باشم .
اب در زندگی روزانه
وجود هر گونه حیات، متکی به وجود آب است. آب در بیشتر فرایندهای متابولیسمی بدن، نقش حیاتی دارد. هنگام گوارش غذا، مقادیر قابل توجهی آب مورد استفاده قرار میگیرد.تقریباً 70 درصد وزن بدن را آب تشکیل میدهد. برای عملکرد درست، بدن ، روزانه به 1 تا 7 لیتر آب نیاز دارد البته این میزان آب به مقدار فعالیت بدن ، دمای هوا ، رطوبت و دیگر عوامل بستگی دارد. آب از طریق ادرار ، مدفوع ، تعریق و همچنین از طریق بازدم به شکل بخار آب دفع میشود.بدن انسان به آبی نیاز دارد که نمک یا ناخالصی های دیگر ( مثل باکتری یا دیگر عوامل بیماریزا و یا مواد شیمیایی) نداشته باشد. البته برخی مواد محلول در آب طعم و مزه آن را بهتر هم میکند. امروزه ، با توجه به رشد روز افزون جمعیت ، میزان سرانه آب آشامیدنی کاهش یافته است. راه حل های تحت بررسی، تولید بیشتر آب ، بهبود توزیع و جلوگیری از هدر رفتن آن میباشد. منبع کمیاب
در بسیاری از کشورها ، آب نوعی منبع استراتژیک محسوب میشود. بسیاری از جنگها از جمله جنگ 6 روزه در خاور میانه، بر سر به دست آوردن منابع آبی بیشتر صورت گرفت. البته کارشناسان، مشکلات بیشتری را هم پیش بینی میکنند که بدلیل رشد جمعیت، آلودگی آب ها و گرم شدن زمین حادث میشود
اب اشامیدنی
آبهای آشامیدنی را از چشمه ها ، قنات ها و یا چاه ها استخراج میکنند. بنابراین ، برای تولید بیشتر آب ، میتوان چاههای بیشتری ساخت. باران و دریا هم از دیگر منابع آبی هستند که البته به عنوان آب آشامیدنی مناسب نیستند. این گونه آبها را باید تصفیه نمود. روش های معروف تصفیه آب ، تقطیر و جوشاندن میباشند.
مهم ترین بحران آب ـ خشکسالی
آب یکی از بزرگتری چالشهای قرن حاضر بشریت است که می تواند به انقلاب آب منجر شود. چالش آب (فاصله یا خلا) بین توان تامین و نیاز مصرف است که لاجرم در طول زمان رو به افزایش است، زیرا از یک سو منابع آب محدود و محدودتر میشود و همه ساله بخش قابل توجهی از منابع محدود آب به علت کیفیت از اولویت مصرف خارج می شود که نمود بارز آن فاضلابهای شهری و صنعتی و پابهای کشاورزی است که در موارد زیادی این تغییر کیفیت عامل تهدید کننده برای تغییر کیفیت منابع آب سالم نیز هست. از سوی دیگر مصارف و تقاضای آب همواره رو به فزونی میرود.
انسان هر چه بیشتر رموز طبیعت را می گشاید، به قانونمندیهای بینظیر آن پی می برد. دخالت در این چرخه منظم بدون در نظر گرفتن عواقب آن می تواند محدودیتهای منابع آب و چگونگی استفاده از آن را محدودتر کند. خشکسالی و کم بارندگی نیز از جمله عوارضی است که با دخالت مطالعه نشده انسان در طبیعت محدودیت منابع آب را تشدید میکند.
عدم توزیع مناسب بارندگی، کاهش بارندگیهای سالیانه به نسبت میانگین بلند مدت (خشکسالی) از جمله عوامل و عوارضی است که ر قانون طبیعت وجود دارد و به نسبت نیاز انسان شدت و ضعف آن نمایان می شود. بنابراین باید به اصل محدودیت منابع آب در عمل اعتقاد پیدا کرد و به فاکتور خشکسالی به عنوان واقعیتی که اتفاق میافتد حدود و ثغور آن را شناسایی و برای کاهش تبعات آن برنامهریزی کرد.
آب چالش بزرگ آینده
با توجه به مواردی که اعلام شد و مطالبی که به دنبال میآید، تردیدی باقی نمیماند که آب یکی از بزرگتری چالشهای پیش روی بشر است، زیرا:
- خلا بین منابع آب و تقاضای انسان برای دستیابی به آن رو به تزاید است.
- منابع آب مواره محدودیت داشته و با تغییر در کیفیت به سوی حدودیت بیشتر پیش میرود.
- توزیع بارندگی بر روی کره زمین نامتوازن است.
- افزایش حجم فاضلابها و پسابها بر محدودیت منابع آب میافزاید.
- برداشت بیش از حد از سفرههای آب زیرزمینی این منابع ارزشمند را با تحلیل جدی مواجه کرده است.
- رشد خدمات جانبی و مواد غذایی و دیگر محصولات، نیاز به آب را همواره افزایش میدهد.
- عدم توان و توازن مالی و مبانی تعرفهای برای اجرای به موقع پروژههای تامین و تقاضای آب، غالب راهکارهای اندیشیده شده را با تاخیر و عدم کارآیی مواجه میسازد.
- در بین وامل تشدید کننده چالش بزرگ آب نقش جمعیت بسار حایز اهمیت است.
رشد جمعیت مهمترین عامل تشدید کمبود آب
رشد جمعیت در مصارف مستقیم و غیر مستقیم آب عامل بسیار مهمی است.
- جمعیت جهان طی 50 سال اخیر از 5/2 به 6 میلیارد نفر افزایش یافته است.
- میانگین پتانسیل سرانه آب در 50 سال اخیر 58% کاهش یافته است.
- سالانه 30 میلیون نفر به جمعیت بهره گیرنده از آب در جهان اضافه می شود
این ارقام نشانگر اثرات عمیق رشد جمعیت جهانی بر منابع آب مصرفی است، با این روند مصرف در پایان قرن حاضر، در صورت عدم چارهجویی اساسی در بخش مدیریت تقاضا، نسل های آتی با بحران عظیم آب شیرین و کاهش شدید سهم سرانه آب روبرو خواهند شد.
در کشور ما نیز وضع به راتب حادتر است. جمعیت حدود 6 میلیون نفری کشورمان طی 45 سال اخیر به حدود 65 میلیون نفر افزایش یافته است و در طول این دوره میانگین پتانسیل سرانه آب حدود 90% کاهش یافته است.
این روند اگر چه در استانهای مختلف کشور متفاوت است لیکن میانگین بسیار کم سهم سرانه در کشور نشانه چالش پیش رو است.
جمعیت کلان شهر فعلی تهران نیز که در سال 1200 حدود 30 هزار نفر بوده است و در سال 1330 به حدود 75 میلیون نفر رسیده و در حال حاضر به 7 میلیون نفر افزایش یافته است، سرعت رشد جمعیت کاهش پتانسیل سهم سرانه آب را به دنبال داشته است. این کاهش سهم سرانه با پذیرش اندکی خطا حدود 78% است به گونه ای که از نظر معیارهای جهانی این شهر در طیف شهرهای دارای بحران اب می باشد.
خشکسالی و اثرات آن
خشکسالی دورهای است که در آن بارش نزولات جوی نسبت به میانگین دراز مدت آن کمتر است. کاهش جریانهای سطحی، افت سطح آب زیرزمینی و نقصان آب رودخانهها از تبعات مشهود خشکسالی است. خشکسالی را می توان بدینگونه نیز تعریف کرد که محصول یک دوره با شرایط خشک غیر عادی است که به اندازه کافی دوام داشته و با دم تعادل جوی در وضعیت هیدرولوژیکی یک ناحیه ایجاد می شود. خشکسالی پدیدهای طبیعی است و در طول دورانهای مختلف اتفاق افتاده است لیکن اثرات آن در سالهای اخیر که رشد جمعیت و میزان مصرف آب افزایش داشته است مشهودتر بوده است. در دورانهای گذشته نیز به نوعی اسیبهای ناشی از خشکسالی به علت عدم اشراف و آگاهی انسان بر رموز طبیعت و عدم چارهجویی های مناسب بعنوان بلایی آسمانی تلقی شده است که نمونه ای از آن در کتیبه های عهد هخامنشیان در ایران بدست آمده است. اثرات خشکسالی در کشور ما در حال حاضر به چالشی سنگین مبدل شده است زیرا همواره خسارات سگینی را با خود بهمراه دارد. برای مثال در سال 1380 خسارات وارده از خشکسالی در بخشهایی از کشور فقط در زمینه کشاورزی حدود 21000 میلیارد ریال بوده است.
وضعیت خشکسالی در ایران
در اساس آمارها مصرف آب در ایران حدود 90 تا 95 میلیارد متر مکعب است، این موضوع به دلیل پیش بینی گرم شدن زمین که کاهش بارندگی در سالهای آتی را در پی خواهد داشت به موازاتها با پدیده های همچون رشد فزاینده بیابانهای کویری و افزایش جمعیت مواجه هستیم لذا مجموعه این عوامل موجب شده تا جمعیت کشور به آب شرب سالم و بیشتری نیازمند باشند، حتی برخی کارشناسان پیش بینی میکنند در دهههای آتی ایران نیازمند 120 میلیارد متر معکب آب خواهد شد.
متاسفانه در حال حاضر بیش از 90 درصد از آبهای کشور در بخش کشاورزی به مصرف میرسد آن هم با راندمان حدود 35 درصدی که خود نیاز به بازنگری اساسی دارد. به عنوان مثال در سه دهه اخیر بسیاری از روستانشینهای ما به علت خشکسالیهای پیاپی مجبور به ترک روستاهای خود شدهاند. بسیاری از جنگلهای ما در برخی قسمتها از جمله استان گلستان به شدت آسیب دیدهاند و موجب شده که در 5 سال اخیر 4 سال آن در مرداد ماه در این بخش سیلهای وحشتناکی جاری شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
درقصه ی آفرینش حضرت آدم علیه السلام آمده است که ((چون ملک تعالی خواست که آدم را بیافریند جبرییل را بفرستاد تا از زمین خاک گیرد.جبرییل ارش خاک از زمین برگرفت.آنگاه حق تعالی بارانی بفرستاد تا آن گل سرشته شد و آدم را بیافرید چنانکهخواست ودانست وجسد او را به صورتکرد به کمال قدرت خود))
قدر مسلم آن است که انسان سرشتی از((خاک))و((آب))دارد و بقا او بستگیبه این دوعنصر
خدادادی وحیاتی است.
من دراین تحقیق به بیان موضوعات اب و موضوعات مرتبط(اب وخاک اب وپوشش گیاهی و...) و به خصوص بحران اب پرداخته ام .امید وارم مطالب من در ای تحقیق مورد توجه شما خواننده گرامی قرار بگیرد وگا می در راه پیشرفت وابادی کشورم ایران برداشته باشم .
اب در زندگی روزانه
وجود هر گونه حیات، متکی به وجود آب است. آب در بیشتر فرایندهای متابولیسمی بدن، نقش حیاتی دارد. هنگام گوارش غذا، مقادیر قابل توجهی آب مورد استفاده قرار میگیرد.تقریباً 70 درصد وزن بدن را آب تشکیل میدهد. برای عملکرد درست، بدن ، روزانه به 1 تا 7 لیتر آب نیاز دارد البته این میزان آب به مقدار فعالیت بدن ، دمای هوا ، رطوبت و دیگر عوامل بستگی دارد. آب از طریق ادرار ، مدفوع ، تعریق و همچنین از طریق بازدم به شکل بخار آب دفع میشود.بدن انسان به آبی نیاز دارد که نمک یا ناخالصی های دیگر ( مثل باکتری یا دیگر عوامل بیماریزا و یا مواد شیمیایی) نداشته باشد. البته برخی مواد محلول در آب طعم و مزه آن را بهتر هم میکند. امروزه ، با توجه به رشد روز افزون جمعیت ، میزان سرانه آب آشامیدنی کاهش یافته است. راه حل های تحت بررسی، تولید بیشتر آب ، بهبود توزیع و جلوگیری از هدر رفتن آن میباشد. منبع کمیاب
در بسیاری از کشورها ، آب نوعی منبع استراتژیک محسوب میشود. بسیاری از جنگها از جمله جنگ 6 روزه در خاور میانه، بر سر به دست آوردن منابع آبی بیشتر صورت گرفت. البته کارشناسان، مشکلات بیشتری را هم پیش بینی میکنند که بدلیل رشد جمعیت، آلودگی آب ها و گرم شدن زمین حادث میشود
اب اشامیدنی
آبهای آشامیدنی را از چشمه ها ، قنات ها و یا چاه ها استخراج میکنند. بنابراین ، برای تولید بیشتر آب ، میتوان چاههای بیشتری ساخت. باران و دریا هم از دیگر منابع آبی هستند که البته به عنوان آب آشامیدنی مناسب نیستند. این گونه آبها را باید تصفیه نمود. روش های معروف تصفیه آب ، تقطیر و جوشاندن میباشند.
مهم ترین بحران آب ـ خشکسالی
آب یکی از بزرگتری چالشهای قرن حاضر بشریت است که می تواند به انقلاب آب منجر شود. چالش آب (فاصله یا خلا) بین توان تامین و نیاز مصرف است که لاجرم در طول زمان رو به افزایش است، زیرا از یک سو منابع آب محدود و محدودتر میشود و همه ساله بخش قابل توجهی از منابع محدود آب به علت کیفیت از اولویت مصرف خارج می شود که نمود بارز آن فاضلابهای شهری و صنعتی و پابهای کشاورزی است که در موارد زیادی این تغییر کیفیت عامل تهدید کننده برای تغییر کیفیت منابع آب سالم نیز هست. از سوی دیگر مصارف و تقاضای آب همواره رو به فزونی میرود.
انسان هر چه بیشتر رموز طبیعت را می گشاید، به قانونمندیهای بینظیر آن پی می برد. دخالت در این چرخه منظم بدون در نظر گرفتن عواقب آن می تواند محدودیتهای منابع آب و چگونگی استفاده از آن را محدودتر کند. خشکسالی و کم بارندگی نیز از جمله عوارضی است که با دخالت مطالعه نشده انسان در طبیعت محدودیت منابع آب را تشدید میکند.
عدم توزیع مناسب بارندگی، کاهش بارندگیهای سالیانه به نسبت میانگین بلند مدت (خشکسالی) از جمله عوامل و عوارضی است که ر قانون طبیعت وجود دارد و به نسبت نیاز انسان شدت و ضعف آن نمایان می شود. بنابراین باید به اصل محدودیت منابع آب در عمل اعتقاد پیدا کرد و به فاکتور خشکسالی به عنوان واقعیتی که اتفاق میافتد حدود و ثغور آن را شناسایی و برای کاهش تبعات آن برنامهریزی کرد.
آب چالش بزرگ آینده
با توجه به مواردی که اعلام شد و مطالبی که به دنبال میآید، تردیدی باقی نمیماند که آب یکی از بزرگتری چالشهای پیش روی بشر است، زیرا:
- خلا بین منابع آب و تقاضای انسان برای دستیابی به آن رو به تزاید است.
- منابع آب مواره محدودیت داشته و با تغییر در کیفیت به سوی حدودیت بیشتر پیش میرود.
- توزیع بارندگی بر روی کره زمین نامتوازن است.
- افزایش حجم فاضلابها و پسابها بر محدودیت منابع آب میافزاید.
- برداشت بیش از حد از سفرههای آب زیرزمینی این منابع ارزشمند را با تحلیل جدی مواجه کرده است.
- رشد خدمات جانبی و مواد غذایی و دیگر محصولات، نیاز به آب را همواره افزایش میدهد.
- عدم توان و توازن مالی و مبانی تعرفهای برای اجرای به موقع پروژههای تامین و تقاضای آب، غالب راهکارهای اندیشیده شده را با تاخیر و عدم کارآیی مواجه میسازد.
- در بین وامل تشدید کننده چالش بزرگ آب نقش جمعیت بسار حایز اهمیت است.
رشد جمعیت مهمترین عامل تشدید کمبود آب
رشد جمعیت در مصارف مستقیم و غیر مستقیم آب عامل بسیار مهمی است.
- جمعیت جهان طی 50 سال اخیر از 5/2 به 6 میلیارد نفر افزایش یافته است.
- میانگین پتانسیل سرانه آب در 50 سال اخیر 58% کاهش یافته است.
- سالانه 30 میلیون نفر به جمعیت بهره گیرنده از آب در جهان اضافه می شود
این ارقام نشانگر اثرات عمیق رشد جمعیت جهانی بر منابع آب مصرفی است، با این روند مصرف در پایان قرن حاضر، در صورت عدم چارهجویی اساسی در بخش مدیریت تقاضا، نسل های آتی با بحران عظیم آب شیرین و کاهش شدید سهم سرانه آب روبرو خواهند شد.
در کشور ما نیز وضع به راتب حادتر است. جمعیت حدود 6 میلیون نفری کشورمان طی 45 سال اخیر به حدود 65 میلیون نفر افزایش یافته است و در طول این دوره میانگین پتانسیل سرانه آب حدود 90% کاهش یافته است.
این روند اگر چه در استانهای مختلف کشور متفاوت است لیکن میانگین بسیار کم سهم سرانه در کشور نشانه چالش پیش رو است.
جمعیت کلان شهر فعلی تهران نیز که در سال 1200 حدود 30 هزار نفر بوده است و در سال 1330 به حدود 75 میلیون نفر رسیده و در حال حاضر به 7 میلیون نفر افزایش یافته است، سرعت رشد جمعیت کاهش پتانسیل سهم سرانه آب را به دنبال داشته است. این کاهش سهم سرانه با پذیرش اندکی خطا حدود 78% است به گونه ای که از نظر معیارهای جهانی این شهر در طیف شهرهای دارای بحران اب می باشد.
خشکسالی و اثرات آن
خشکسالی دورهای است که در آن بارش نزولات جوی نسبت به میانگین دراز مدت آن کمتر است. کاهش جریانهای سطحی، افت سطح آب زیرزمینی و نقصان آب رودخانهها از تبعات مشهود خشکسالی است. خشکسالی را می توان بدینگونه نیز تعریف کرد که محصول یک دوره با شرایط خشک غیر عادی است که به اندازه کافی دوام داشته و با دم تعادل جوی در وضعیت هیدرولوژیکی یک ناحیه ایجاد می شود. خشکسالی پدیدهای طبیعی است و در طول دورانهای مختلف اتفاق افتاده است لیکن اثرات آن در سالهای اخیر که رشد جمعیت و میزان مصرف آب افزایش داشته است مشهودتر بوده است. در دورانهای گذشته نیز به نوعی اسیبهای ناشی از خشکسالی به علت عدم اشراف و آگاهی انسان بر رموز طبیعت و عدم چارهجویی های مناسب بعنوان بلایی آسمانی تلقی شده است که نمونه ای از آن در کتیبه های عهد هخامنشیان در ایران بدست آمده است. اثرات خشکسالی در کشور ما در حال حاضر به چالشی سنگین مبدل شده است زیرا همواره خسارات سگینی را با خود بهمراه دارد. برای مثال در سال 1380 خسارات وارده از خشکسالی در بخشهایی از کشور فقط در زمینه کشاورزی حدود 21000 میلیارد ریال بوده است.
وضعیت خشکسالی در ایران
در اساس آمارها مصرف آب در ایران حدود 90 تا 95 میلیارد متر مکعب است، این موضوع به دلیل پیش بینی گرم شدن زمین که کاهش بارندگی در سالهای آتی را در پی خواهد داشت به موازاتها با پدیده های همچون رشد فزاینده بیابانهای کویری و افزایش جمعیت مواجه هستیم لذا مجموعه این عوامل موجب شده تا جمعیت کشور به آب شرب سالم و بیشتری نیازمند باشند، حتی برخی کارشناسان پیش بینی میکنند در دهههای آتی ایران نیازمند 120 میلیارد متر معکب آب خواهد شد.
متاسفانه در حال حاضر بیش از 90 درصد از آبهای کشور در بخش کشاورزی به مصرف میرسد آن هم با راندمان حدود 35 درصدی که خود نیاز به بازنگری اساسی دارد. به عنوان مثال در سه دهه اخیر بسیاری از روستانشینهای ما به علت خشکسالیهای پیاپی مجبور به ترک روستاهای خود شدهاند. بسیاری از جنگلهای ما در برخی قسمتها از جمله استان گلستان به شدت آسیب دیدهاند و موجب شده که در 5 سال اخیر 4 سال آن در مرداد ماه در این بخش سیلهای وحشتناکی جاری شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جهان ما را با بحرانهای زیادی می شناسند. بحران هویت، بحران اخلاقی، بحران مشروعیت، بحران اعتماد و... با این همه شاید بحران اخلاقی یکی از مهمترین بحرانهایی باشد که جهان ما با آن روبه روست. اما پرسش این است که بحران اخلاقی به چه اخلاقیست و چه رویه ها و شقوقی را داراست؟ چرا ما باید این بحران را جدی بگیریم و وضعیت آن در سده های نوزدهم و بیستم و بیست و یکم چگونه بوده است. نقش دین و معنویت در رفع این بحران تا چه اندازه است؟ اینها برخی پرسشها هستند که در این مقال سعی می کنیم بدانها نزدیک شویم.
بحران اخلاقی چیست؟
اولین پرسش در مورد ماهیت بحران اخلاقی است. اما شاید در اینجا هم به جهت ابهامهای مفهومی زیادی که وجود دارند بهتر باشد بپرسیم که بحران اخلاقی چه نیست، به جای اینکه از چیستی و ماهیت بحران اخلاقی سخن بگوییم.
در اولین گام باید تفاوت میان بحران اخلاقی و بحران هویت را بازگوییم. هویت را ناشی از تصاویر ما از خودمان، جهان و زندگی اجتماعی می دانند. این تصاویر که با هم همبستگی دارند و در طول تاریخ فراز و نشیبهای خود را پشت سر گذاشته اند، هویت را به وجود می آورند. در این بستر، ما هویتی به نام هویت ایرانی - اسلامی داریم که با یک تصویر و تعریف نسبت به انسان و جهان و همچنین زندگی اجتماعی شناخته می شود. همچنان که هویت چینی و هویت ژاپنی و هویت هندی با تصویرهایی خاص نسبت به هستی و انسان و زندگی اجتماعی شناخته می شوند. این هویتها هرچند با یکدیگر شباهت دارند، اما تفاوتهایشان به اندازه ای است که می توان قایل به چندین تصویر مختلف نسبت به انسان و جهان و زندگی اجتماعی در مورد آنها شد. به طور مثال هویت ایرانی- اسلامی بیش و پیش از هویت هندی در مورد زندگی اجتماعی سخن گفته است. به تعبیر دیگر دین این دو هویت که یکی اسلام است و دیگری هندوئیسم و بودیسم تصویرهای متفاوتی نسبت به زندگی اجتماعی دارند. آنچه در اسلام در مورد زندگی اجتماعی گفته شده بیشتر از چیزی است که ما در هویتهای هندی و چینی در مورد زندگی اجتماعی و سیاسی سراغ داریم.
چند سده ای است هویتی جدید و نوین به نام هویت غربی رواج یافته که در بسیاری از مؤلفه ها با هویتهای دیگر متفاوت است. به طور مثال این هویت نگاهی جدید در مورد میزان تصرف در جهان دارد. هویتهای شرقی و به طور مثال هویتهای ایرانی - اسلامی و هویتهای هندی و چینی و ژاپنی هرگونه دخل و تصرفی در عالم را درست نمی دانند و در این زمینه قایل به محدودیتهایی هستند. اما هویت غربی با گونه ای انسان گرایی بسیاری از دخل و تصرفها در جهان را برای خواستها و نیازهای انسانی مجاز می داند. توجه به تغییر جهان در هویت غربی بسیار زیاد است، در حالی که هویتهای دیگر بیشتر به تفسیر جهان می پردازند و هرگونه تغییر جهان را مجاز نمی دانند. تکیه بر حق به جای تکلیف، توجه به بهره مندی از زندگی این جهانی و همچنین نادیده گرفتن جنبه های فراعقلانی - و نه ضد عقلانی سنت - از ویژگیهای هویت غربی است که این هویت را از هویتهایی دیگر متمایز می کند. بسیاری از این جهت هویت غربی را بسیار خاص و منحصربه فرد ارزیابی می کنند. با این تعریف از هویت بحران هویت را هم می توان ناتوانی درجواب دادن به پرسشهای انسان کیست؟ جهان چیست و زندگی اجتماعی چگونه سامان می پذیرد؟ دانست. این بحران در هویت غربی پس از زلزله هایی که کانت و هیوم و دیگر متفکران پسامدرن در اندیشه غربی به وجود آوردند حادث شد.
در فرهنگهای غیرغربی هم بحران هویت پس از آن به وجود آمد که این هویتها با هویت غربی ارتباط برقرار کردند و در پاسخ دادن به پرسشهایشان نه قایل به سنت بودند و نه قایل به تجدد. در واقع بحران هویت در فرهنگهای غیرغربی با بحران هویت در فرهنگ غرب بسیار متفاوت است. در حالی که در فرهنگ غرب شک به عقل جدید و ناتوانی در پاسخ به پرسشهای هویت، بحران هویت را به وجود آورد، در فرهنگهای دیگر حالت برزخی باعث شده بود که این هویتها ندانند منبع پاسخگویی به این پرسشها باید فرهنگ غرب باشد یا سنت خودشان.
پس بحران هویت را می توان به اخلاقیی ناتوانی در جواب به پرسشهایی چون انسان کیست؟ جهان چیست؟ و زندگی اجتماعی چگونه سامان می یابد؟ دانست. حال خواه این ناتوانی ناشی از شک به عقل باشد و یا تذبذب در منابع عقلی متفاوت.
بحران اخلاقی اما بحران هویت نیست. هویت به دنبال پرسش از ماهیت انسان و جهان است اما اخلاقی به دنبال پاسخ به نیازها و رنجهای آدمی است. کسی که اخلاقییی در زندگی ندارد نتوانسته است که دردها و رنجها و شیوه زندگی خود را در جهان توجیه کند. چنین فردی اصلاً نمی خواهد جهان شناسی یا انسان شناسی کند یا زندگی اجتماعی را بشناسد. او صرفاً می خواهد به دغدغه های خود در مورد چرایی زندگی و چرایی درد و رنجش پاسخ دهد. بدین جهت کسی که به پرسشهای هویت پاسخ دهد، به صورت خودکار و خودجوش به پرسشهای اخلاقی هم پاسخ داده است. کسی که جهان شناسی و انسان شناسی کرده و مواضع مشخصی در مورد زندگی اجتماعی دارد،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جهان ما را با بحرانهای زیادی می شناسند. بحران هویت، بحران اخلاقی، بحران مشروعیت، بحران اعتماد و... با این همه شاید بحران اخلاقی یکی از مهمترین بحرانهایی باشد که جهان ما با آن روبه روست. اما پرسش این است که بحران اخلاقی به چه اخلاقیست و چه رویه ها و شقوقی را داراست؟ چرا ما باید این بحران را جدی بگیریم و وضعیت آن در سده های نوزدهم و بیستم و بیست و یکم چگونه بوده است. نقش دین و معنویت در رفع این بحران تا چه اندازه است؟ اینها برخی پرسشها هستند که در این مقال سعی می کنیم بدانها نزدیک شویم.
بحران اخلاقی چیست؟
اولین پرسش در مورد ماهیت بحران اخلاقی است. اما شاید در اینجا هم به جهت ابهامهای مفهومی زیادی که وجود دارند بهتر باشد بپرسیم که بحران اخلاقی چه نیست، به جای اینکه از چیستی و ماهیت بحران اخلاقی سخن بگوییم.
در اولین گام باید تفاوت میان بحران اخلاقی و بحران هویت را بازگوییم. هویت را ناشی از تصاویر ما از خودمان، جهان و زندگی اجتماعی می دانند. این تصاویر که با هم همبستگی دارند و در طول تاریخ فراز و نشیبهای خود را پشت سر گذاشته اند، هویت را به وجود می آورند. در این بستر، ما هویتی به نام هویت ایرانی - اسلامی داریم که با یک تصویر و تعریف نسبت به انسان و جهان و همچنین زندگی اجتماعی شناخته می شود. همچنان که هویت چینی و هویت ژاپنی و هویت هندی با تصویرهایی خاص نسبت به هستی و انسان و زندگی اجتماعی شناخته می شوند. این هویتها هرچند با یکدیگر شباهت دارند، اما تفاوتهایشان به اندازه ای است که می توان قایل به چندین تصویر مختلف نسبت به انسان و جهان و زندگی اجتماعی در مورد آنها شد. به طور مثال هویت ایرانی- اسلامی بیش و پیش از هویت هندی در مورد زندگی اجتماعی سخن گفته است. به تعبیر دیگر دین این دو هویت که یکی اسلام است و دیگری هندوئیسم و بودیسم تصویرهای متفاوتی نسبت به زندگی اجتماعی دارند. آنچه در اسلام در مورد زندگی اجتماعی گفته شده بیشتر از چیزی است که ما در هویتهای هندی و چینی در مورد زندگی اجتماعی و سیاسی سراغ داریم.
چند سده ای است هویتی جدید و نوین به نام هویت غربی رواج یافته که در بسیاری از مؤلفه ها با هویتهای دیگر متفاوت است. به طور مثال این هویت نگاهی جدید در مورد میزان تصرف در جهان دارد. هویتهای شرقی و به طور مثال هویتهای ایرانی - اسلامی و هویتهای هندی و چینی و ژاپنی هرگونه دخل و تصرفی در عالم را درست نمی دانند و در این زمینه قایل به محدودیتهایی هستند. اما هویت غربی با گونه ای انسان گرایی بسیاری از دخل و تصرفها در جهان را برای خواستها و نیازهای انسانی مجاز می داند. توجه به تغییر جهان در هویت غربی بسیار زیاد است، در حالی که هویتهای دیگر بیشتر به تفسیر جهان می پردازند و هرگونه تغییر جهان را مجاز نمی دانند. تکیه بر حق به جای تکلیف، توجه به بهره مندی از زندگی این جهانی و همچنین نادیده گرفتن جنبه های فراعقلانی - و نه ضد عقلانی سنت - از ویژگیهای هویت غربی است که این هویت را از هویتهایی دیگر متمایز می کند. بسیاری از این جهت هویت غربی را بسیار خاص و منحصربه فرد ارزیابی می کنند. با این تعریف از هویت بحران هویت را هم می توان ناتوانی درجواب دادن به پرسشهای انسان کیست؟ جهان چیست و زندگی اجتماعی چگونه سامان می پذیرد؟ دانست. این بحران در هویت غربی پس از زلزله هایی که کانت و هیوم و دیگر متفکران پسامدرن در اندیشه غربی به وجود آوردند حادث شد.
در فرهنگهای غیرغربی هم بحران هویت پس از آن به وجود آمد که این هویتها با هویت غربی ارتباط برقرار کردند و در پاسخ دادن به پرسشهایشان نه قایل به سنت بودند و نه قایل به تجدد. در واقع بحران هویت در فرهنگهای غیرغربی با بحران هویت در فرهنگ غرب بسیار متفاوت است. در حالی که در فرهنگ غرب شک به عقل جدید و ناتوانی در پاسخ به پرسشهای هویت، بحران هویت را به وجود آورد، در فرهنگهای دیگر حالت برزخی باعث شده بود که این هویتها ندانند منبع پاسخگویی به این پرسشها باید فرهنگ غرب باشد یا سنت خودشان.
پس بحران هویت را می توان به اخلاقیی ناتوانی در جواب به پرسشهایی چون انسان کیست؟ جهان چیست؟ و زندگی اجتماعی چگونه سامان می یابد؟ دانست. حال خواه این ناتوانی ناشی از شک به عقل باشد و یا تذبذب در منابع عقلی متفاوت.
بحران اخلاقی اما بحران هویت نیست. هویت به دنبال پرسش از ماهیت انسان و جهان است اما اخلاقی به دنبال پاسخ به نیازها و رنجهای آدمی است. کسی که اخلاقییی در زندگی ندارد نتوانسته است که دردها و رنجها و شیوه زندگی خود را در جهان توجیه کند. چنین فردی اصلاً نمی خواهد جهان شناسی یا انسان شناسی کند یا زندگی اجتماعی را بشناسد. او صرفاً می خواهد به دغدغه های خود در مورد چرایی زندگی و چرایی درد و رنجش پاسخ دهد. بدین جهت کسی که به پرسشهای هویت پاسخ دهد، به صورت خودکار و خودجوش به پرسشهای اخلاقی هم پاسخ داده است. کسی که جهان شناسی و انسان شناسی کرده و مواضع مشخصی در مورد زندگی اجتماعی دارد،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جهان ما را با بحرانهای زیادی می شناسند. بحران هویت، بحران اخلاقی، بحران مشروعیت، بحران اعتماد و... با این همه شاید بحران اخلاقی یکی از مهمترین بحرانهایی باشد که جهان ما با آن روبه روست. اما پرسش این است که بحران اخلاقی به چه اخلاقیست و چه رویه ها و شقوقی را داراست؟ چرا ما باید این بحران را جدی بگیریم و وضعیت آن در سده های نوزدهم و بیستم و بیست و یکم چگونه بوده است. نقش دین و معنویت در رفع این بحران تا چه اندازه است؟ اینها برخی پرسشها هستند که در این مقال سعی می کنیم بدانها نزدیک شویم.
بحران اخلاقی چیست؟
اولین پرسش در مورد ماهیت بحران اخلاقی است. اما شاید در اینجا هم به جهت ابهامهای مفهومی زیادی که وجود دارند بهتر باشد بپرسیم که بحران اخلاقی چه نیست، به جای اینکه از چیستی و ماهیت بحران اخلاقی سخن بگوییم.
در اولین گام باید تفاوت میان بحران اخلاقی و بحران هویت را بازگوییم. هویت را ناشی از تصاویر ما از خودمان، جهان و زندگی اجتماعی می دانند. این تصاویر که با هم همبستگی دارند و در طول تاریخ فراز و نشیبهای خود را پشت سر گذاشته اند، هویت را به وجود می آورند. در این بستر، ما هویتی به نام هویت ایرانی - اسلامی داریم که با یک تصویر و تعریف نسبت به انسان و جهان و همچنین زندگی اجتماعی شناخته می شود. همچنان که هویت چینی و هویت ژاپنی و هویت هندی با تصویرهایی خاص نسبت به هستی و انسان و زندگی اجتماعی شناخته می شوند. این هویتها هرچند با یکدیگر شباهت دارند، اما تفاوتهایشان به اندازه ای است که می توان قایل به چندین تصویر مختلف نسبت به انسان و جهان و زندگی اجتماعی در مورد آنها شد. به طور مثال هویت ایرانی- اسلامی بیش و پیش از هویت هندی در مورد زندگی اجتماعی سخن گفته است. به تعبیر دیگر دین این دو هویت که یکی اسلام است و دیگری هندوئیسم و بودیسم تصویرهای متفاوتی نسبت به زندگی اجتماعی دارند. آنچه در اسلام در مورد زندگی اجتماعی گفته شده بیشتر از چیزی است که ما در هویتهای هندی و چینی در مورد زندگی اجتماعی و سیاسی سراغ داریم.
چند سده ای است هویتی جدید و نوین به نام هویت غربی رواج یافته که در بسیاری از مؤلفه ها با هویتهای دیگر متفاوت است. به طور مثال این هویت نگاهی جدید در مورد میزان تصرف در جهان دارد. هویتهای شرقی و به طور مثال هویتهای ایرانی - اسلامی و هویتهای هندی و چینی و ژاپنی هرگونه دخل و تصرفی در عالم را درست نمی دانند و در این زمینه قایل به محدودیتهایی هستند. اما هویت غربی با گونه ای انسان گرایی بسیاری از دخل و تصرفها در جهان را برای خواستها و نیازهای انسانی مجاز می داند. توجه به تغییر جهان در هویت غربی بسیار زیاد است، در حالی که هویتهای دیگر بیشتر به تفسیر جهان می پردازند و هرگونه تغییر جهان را مجاز نمی دانند. تکیه بر حق به جای تکلیف، توجه به بهره مندی از زندگی این جهانی و همچنین نادیده گرفتن جنبه های فراعقلانی - و نه ضد عقلانی سنت - از ویژگیهای هویت غربی است که این هویت را از هویتهایی دیگر متمایز می کند. بسیاری از این جهت هویت غربی را بسیار خاص و منحصربه فرد ارزیابی می کنند. با این تعریف از هویت بحران هویت را هم می توان ناتوانی درجواب دادن به پرسشهای انسان کیست؟ جهان چیست و زندگی اجتماعی چگونه سامان می پذیرد؟ دانست. این بحران در هویت غربی پس از زلزله هایی که کانت و هیوم و دیگر متفکران پسامدرن در اندیشه غربی به وجود آوردند حادث شد.
در فرهنگهای غیرغربی هم بحران هویت پس از آن به وجود آمد که این هویتها با هویت غربی ارتباط برقرار کردند و در پاسخ دادن به پرسشهایشان نه قایل به سنت بودند و نه قایل به تجدد. در واقع بحران هویت در فرهنگهای غیرغربی با بحران هویت در فرهنگ غرب بسیار متفاوت است. در حالی که در فرهنگ غرب شک به عقل جدید و ناتوانی در پاسخ به پرسشهای هویت، بحران هویت را به وجود آورد، در فرهنگهای دیگر حالت برزخی باعث شده بود که این هویتها ندانند منبع پاسخگویی به این پرسشها باید فرهنگ غرب باشد یا سنت خودشان.
پس بحران هویت را می توان به اخلاقیی ناتوانی در جواب به پرسشهایی چون انسان کیست؟ جهان چیست؟ و زندگی اجتماعی چگونه سامان می یابد؟ دانست. حال خواه این ناتوانی ناشی از شک به عقل باشد و یا تذبذب در منابع عقلی متفاوت.
بحران اخلاقی اما بحران هویت نیست. هویت به دنبال پرسش از ماهیت انسان و جهان است اما اخلاقی به دنبال پاسخ به نیازها و رنجهای آدمی است. کسی که اخلاقییی در زندگی ندارد نتوانسته است که دردها و رنجها و شیوه زندگی خود را در جهان توجیه کند. چنین فردی اصلاً نمی خواهد جهان شناسی یا انسان شناسی کند یا زندگی اجتماعی را بشناسد. او صرفاً می خواهد به دغدغه های خود در مورد چرایی زندگی و چرایی درد و رنجش پاسخ دهد. بدین جهت کسی که به پرسشهای هویت پاسخ دهد، به صورت خودکار و خودجوش به پرسشهای اخلاقی هم پاسخ داده است. کسی که جهان شناسی و انسان شناسی کرده و مواضع مشخصی در مورد زندگی اجتماعی دارد،