لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
مدیریت بحران
فهرست مطالب
مقدمه
مدیریت در شرایط بحران
شرح مسئله
تشکیل ستاد بحران
ارائه راه کارهای حل اساسی مشکل
راه حل نهایی
ضرورت انجام اقدامات پیشگیرانه
مقدمه بلایای طبیعی همچون سیل و زلزله وآتشفشان،صاعقه-آتش سوزی های مهیب جنگلها-سو نامی- بروز ناگهانی امراض خطرناک مانند ایدز- سارس- آنفولانزای مرغی- طوفان و
گردباد و مواردی از این قبیل که برخی از آنها بدلیل توسعه روز افزون صنعت بشری بوجود می آید هر ساله جان هزاران انسان را گرفته و خسارات سنگینی نیز ببار می آورد.
چالشهای اینچنین همواره مشکلات عدیده ای پیش روی دولت ها گذاشته است و آنها را مجبور به چاره جویی های گوناگون نموده است که شامل پیشگیری و کاهش خسارات تا حد ممکن بوده است.به عنوان مثال ساختمان سازی بر اساس معیار های مهندسی جهت مقابله با خسارت های جانی و مالی زلزله،ایجاد سد ها و سیل بندها جهت مقابله با سیلاب های گوناگون و مواردی از این قبیل می باشد.این راه کار های بلند مدت جهت مقابله با حوادث می باشند.امّا مرتّباً مواردی پیش می آید که اتفاقات غیر منتظره توأم با خسارات و مشکلات فراوان مالی و جانی برای ساکنین شهر ها و روستاها بوجود می آید
مثل زلزله بم در دی ماه سال 82 که منجر به مرگ حدود 40000 نفر از مردم و خسارات سنگین مالی و جانی گردید.در چنین مواردی بهترین راه حل فوری تشکیل ستاد های مدیریت بحران جهت کاهش خسارات جانی و مالی و حل معضلات بوجود آمده است.
مدیریت در شرایط بحران
تعریف بحران :
تعریف بحران به علت اینکه تاکنون در خصوص آن توافقی میان صاحبنظران پدید نیامده
کار ساده ای نیست،واژه بحران که معادل CRISIS در زبان انگلیسی است از پزشکی وارد علوم اجتماعی و اقتصادی شده است.در پزشکی وضعیت بحران به وضعیتی اطلاق می شود که ارگانیسم دچار بی نظمی شده و به خطر افتاده است.برخی عقیده دارند که در
زمینه مسائل اجتماعی هم زمانی که جامعه و سازمان از نظم عادی خارج و دچار آشفتگی می شود وضعیت بحرانی حاکم می گردد.در نهایت بحران به صورت زیر تعریف شده است:
" بحران شرایط غیر عادی است که در آن مشکلات ناگهانی و پیش بینی نشده ای پدید
می آید و در چنین شرایطی ضوابط و هنجار ها و قوانین مرسوم دیگر کار ساز نیست "
بحران در سازمان:
اکثر سازمانهای اقتصادی،اجتماعی،سیاسی و ….. در زمان های خاص با بحران روبرو می گردند.امروزه بحران در سازمانهای اقتصادی نمود بیشتری دارد که ناشی از بحران پولی و انرژی و رکود تورمی اقتصاد است و از طرف دیگر بحران در سازمانهای اقتصادی با بحران در محیط زیست،جهش تکنولوژی و انفجار اطلاعات و ارتباطات روز به روز تشدید می شود.بحران های اقتصادی خود زمینه ساز ایجاد بحران های اجتماعی در جوامع و سازمان ها شده اند.پیچیدگی های سازمان های اجتماعی و گستردگی ارتباطات میان جوامع خود منجر به بحران های جدیدی شده است.
همه مطالب عنوان شده فوق لزوم شناخت بحران و تجزیه و تحلیل مسائل مربوط به آن را برای ما روشن می سازد.در حقیقت وجود بحران،فشار را بر مدیران افزایش می دهد.
عواملی نظیر تورم،کمبود منابع اولیه،انرژی،کیفیت نامطلوب،نارضایتی کارکنان،مسائل اجتماعی،مسائل روانی،نیز تشدید کننده فشار بر مدیران جهت اداره سازمان هایی هستند که با بحران روبرو می باشند.اگر بخواهیم مطلب فوق را به طور منسجم ارائه دهیم می- توان گفت مدیران سازمان های امروزی تحت پنج نوع فشار قرار دارند که به شرح زیر
می باشد:
اولین فشار از ناحیه زیستی می باشد.فضای زیستی روز بروز تحت تاثیر فعالیت سازمان های تولیدی تحت فشار بیشتری ناشی از آلودگی قرار می گیرند.این مسئله بخصوص
برای مدیران در ایران علیرغم کم بها بودن آن دارای اهمیت خاصی می باشد.
دومین فشار از فضای اجتماعی سرچشمه می گیرد.فضای اجتماعی به تدریج با تکثیر نهاد ها و سازمان ها پیچیده تر می شود و باعث یک رشته عکس العمل زنجیره ای
می گردد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
مدیریت بحران
فهرست مطالب
مقدمه
مدیریت در شرایط بحران
شرح مسئله
تشکیل ستاد بحران
ارائه راه کارهای حل اساسی مشکل
راه حل نهایی
ضرورت انجام اقدامات پیشگیرانه
مقدمه بلایای طبیعی همچون سیل و زلزله وآتشفشان،صاعقه-آتش سوزی های مهیب جنگلها-سو نامی- بروز ناگهانی امراض خطرناک مانند ایدز- سارس- آنفولانزای مرغی- طوفان و
گردباد و مواردی از این قبیل که برخی از آنها بدلیل توسعه روز افزون صنعت بشری بوجود می آید هر ساله جان هزاران انسان را گرفته و خسارات سنگینی نیز ببار می آورد.
چالشهای اینچنین همواره مشکلات عدیده ای پیش روی دولت ها گذاشته است و آنها را مجبور به چاره جویی های گوناگون نموده است که شامل پیشگیری و کاهش خسارات تا حد ممکن بوده است.به عنوان مثال ساختمان سازی بر اساس معیار های مهندسی جهت مقابله با خسارت های جانی و مالی زلزله،ایجاد سد ها و سیل بندها جهت مقابله با سیلاب های گوناگون و مواردی از این قبیل می باشد.این راه کار های بلند مدت جهت مقابله با حوادث می باشند.امّا مرتّباً مواردی پیش می آید که اتفاقات غیر منتظره توأم با خسارات و مشکلات فراوان مالی و جانی برای ساکنین شهر ها و روستاها بوجود می آید
مثل زلزله بم در دی ماه سال 82 که منجر به مرگ حدود 40000 نفر از مردم و خسارات سنگین مالی و جانی گردید.در چنین مواردی بهترین راه حل فوری تشکیل ستاد های مدیریت بحران جهت کاهش خسارات جانی و مالی و حل معضلات بوجود آمده است.
مدیریت در شرایط بحران
تعریف بحران :
تعریف بحران به علت اینکه تاکنون در خصوص آن توافقی میان صاحبنظران پدید نیامده
کار ساده ای نیست،واژه بحران که معادل CRISIS در زبان انگلیسی است از پزشکی وارد علوم اجتماعی و اقتصادی شده است.در پزشکی وضعیت بحران به وضعیتی اطلاق می شود که ارگانیسم دچار بی نظمی شده و به خطر افتاده است.برخی عقیده دارند که در
زمینه مسائل اجتماعی هم زمانی که جامعه و سازمان از نظم عادی خارج و دچار آشفتگی می شود وضعیت بحرانی حاکم می گردد.در نهایت بحران به صورت زیر تعریف شده است:
" بحران شرایط غیر عادی است که در آن مشکلات ناگهانی و پیش بینی نشده ای پدید
می آید و در چنین شرایطی ضوابط و هنجار ها و قوانین مرسوم دیگر کار ساز نیست "
بحران در سازمان:
اکثر سازمانهای اقتصادی،اجتماعی،سیاسی و ….. در زمان های خاص با بحران روبرو می گردند.امروزه بحران در سازمانهای اقتصادی نمود بیشتری دارد که ناشی از بحران پولی و انرژی و رکود تورمی اقتصاد است و از طرف دیگر بحران در سازمانهای اقتصادی با بحران در محیط زیست،جهش تکنولوژی و انفجار اطلاعات و ارتباطات روز به روز تشدید می شود.بحران های اقتصادی خود زمینه ساز ایجاد بحران های اجتماعی در جوامع و سازمان ها شده اند.پیچیدگی های سازمان های اجتماعی و گستردگی ارتباطات میان جوامع خود منجر به بحران های جدیدی شده است.
همه مطالب عنوان شده فوق لزوم شناخت بحران و تجزیه و تحلیل مسائل مربوط به آن را برای ما روشن می سازد.در حقیقت وجود بحران،فشار را بر مدیران افزایش می دهد.
عواملی نظیر تورم،کمبود منابع اولیه،انرژی،کیفیت نامطلوب،نارضایتی کارکنان،مسائل اجتماعی،مسائل روانی،نیز تشدید کننده فشار بر مدیران جهت اداره سازمان هایی هستند که با بحران روبرو می باشند.اگر بخواهیم مطلب فوق را به طور منسجم ارائه دهیم می- توان گفت مدیران سازمان های امروزی تحت پنج نوع فشار قرار دارند که به شرح زیر
می باشد:
اولین فشار از ناحیه زیستی می باشد.فضای زیستی روز بروز تحت تاثیر فعالیت سازمان های تولیدی تحت فشار بیشتری ناشی از آلودگی قرار می گیرند.این مسئله بخصوص
برای مدیران در ایران علیرغم کم بها بودن آن دارای اهمیت خاصی می باشد.
دومین فشار از فضای اجتماعی سرچشمه می گیرد.فضای اجتماعی به تدریج با تکثیر نهاد ها و سازمان ها پیچیده تر می شود و باعث یک رشته عکس العمل زنجیره ای
می گردد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
مدیریت بحران
فهرست مطالب
مقدمه
مدیریت در شرایط بحران
شرح مسئله
تشکیل ستاد بحران
ارائه راه کارهای حل اساسی مشکل
راه حل نهایی
ضرورت انجام اقدامات پیشگیرانه
مقدمه بلایای طبیعی همچون سیل و زلزله وآتشفشان،صاعقه-آتش سوزی های مهیب جنگلها-سو نامی- بروز ناگهانی امراض خطرناک مانند ایدز- سارس- آنفولانزای مرغی- طوفان و
گردباد و مواردی از این قبیل که برخی از آنها بدلیل توسعه روز افزون صنعت بشری بوجود می آید هر ساله جان هزاران انسان را گرفته و خسارات سنگینی نیز ببار می آورد.
چالشهای اینچنین همواره مشکلات عدیده ای پیش روی دولت ها گذاشته است و آنها را مجبور به چاره جویی های گوناگون نموده است که شامل پیشگیری و کاهش خسارات تا حد ممکن بوده است.به عنوان مثال ساختمان سازی بر اساس معیار های مهندسی جهت مقابله با خسارت های جانی و مالی زلزله،ایجاد سد ها و سیل بندها جهت مقابله با سیلاب های گوناگون و مواردی از این قبیل می باشد.این راه کار های بلند مدت جهت مقابله با حوادث می باشند.امّا مرتّباً مواردی پیش می آید که اتفاقات غیر منتظره توأم با خسارات و مشکلات فراوان مالی و جانی برای ساکنین شهر ها و روستاها بوجود می آید
مثل زلزله بم در دی ماه سال 82 که منجر به مرگ حدود 40000 نفر از مردم و خسارات سنگین مالی و جانی گردید.در چنین مواردی بهترین راه حل فوری تشکیل ستاد های مدیریت بحران جهت کاهش خسارات جانی و مالی و حل معضلات بوجود آمده است.
مدیریت در شرایط بحران
تعریف بحران :
تعریف بحران به علت اینکه تاکنون در خصوص آن توافقی میان صاحبنظران پدید نیامده
کار ساده ای نیست،واژه بحران که معادل CRISIS در زبان انگلیسی است از پزشکی وارد علوم اجتماعی و اقتصادی شده است.در پزشکی وضعیت بحران به وضعیتی اطلاق می شود که ارگانیسم دچار بی نظمی شده و به خطر افتاده است.برخی عقیده دارند که در
زمینه مسائل اجتماعی هم زمانی که جامعه و سازمان از نظم عادی خارج و دچار آشفتگی می شود وضعیت بحرانی حاکم می گردد.در نهایت بحران به صورت زیر تعریف شده است:
" بحران شرایط غیر عادی است که در آن مشکلات ناگهانی و پیش بینی نشده ای پدید
می آید و در چنین شرایطی ضوابط و هنجار ها و قوانین مرسوم دیگر کار ساز نیست "
بحران در سازمان:
اکثر سازمانهای اقتصادی،اجتماعی،سیاسی و ….. در زمان های خاص با بحران روبرو می گردند.امروزه بحران در سازمانهای اقتصادی نمود بیشتری دارد که ناشی از بحران پولی و انرژی و رکود تورمی اقتصاد است و از طرف دیگر بحران در سازمانهای اقتصادی با بحران در محیط زیست،جهش تکنولوژی و انفجار اطلاعات و ارتباطات روز به روز تشدید می شود.بحران های اقتصادی خود زمینه ساز ایجاد بحران های اجتماعی در جوامع و سازمان ها شده اند.پیچیدگی های سازمان های اجتماعی و گستردگی ارتباطات میان جوامع خود منجر به بحران های جدیدی شده است.
همه مطالب عنوان شده فوق لزوم شناخت بحران و تجزیه و تحلیل مسائل مربوط به آن را برای ما روشن می سازد.در حقیقت وجود بحران،فشار را بر مدیران افزایش می دهد.
عواملی نظیر تورم،کمبود منابع اولیه،انرژی،کیفیت نامطلوب،نارضایتی کارکنان،مسائل اجتماعی،مسائل روانی،نیز تشدید کننده فشار بر مدیران جهت اداره سازمان هایی هستند که با بحران روبرو می باشند.اگر بخواهیم مطلب فوق را به طور منسجم ارائه دهیم می- توان گفت مدیران سازمان های امروزی تحت پنج نوع فشار قرار دارند که به شرح زیر
می باشد:
اولین فشار از ناحیه زیستی می باشد.فضای زیستی روز بروز تحت تاثیر فعالیت سازمان های تولیدی تحت فشار بیشتری ناشی از آلودگی قرار می گیرند.این مسئله بخصوص
برای مدیران در ایران علیرغم کم بها بودن آن دارای اهمیت خاصی می باشد.
دومین فشار از فضای اجتماعی سرچشمه می گیرد.فضای اجتماعی به تدریج با تکثیر نهاد ها و سازمان ها پیچیده تر می شود و باعث یک رشته عکس العمل زنجیره ای
می گردد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
مدیریت بحران
فهرست مطالب
مقدمه
مدیریت در شرایط بحران
شرح مسئله
تشکیل ستاد بحران
ارائه راه کارهای حل اساسی مشکل
راه حل نهایی
ضرورت انجام اقدامات پیشگیرانه
مقدمه بلایای طبیعی همچون سیل و زلزله وآتشفشان،صاعقه-آتش سوزی های مهیب جنگلها-سو نامی- بروز ناگهانی امراض خطرناک مانند ایدز- سارس- آنفولانزای مرغی- طوفان و
گردباد و مواردی از این قبیل که برخی از آنها بدلیل توسعه روز افزون صنعت بشری بوجود می آید هر ساله جان هزاران انسان را گرفته و خسارات سنگینی نیز ببار می آورد.
چالشهای اینچنین همواره مشکلات عدیده ای پیش روی دولت ها گذاشته است و آنها را مجبور به چاره جویی های گوناگون نموده است که شامل پیشگیری و کاهش خسارات تا حد ممکن بوده است.به عنوان مثال ساختمان سازی بر اساس معیار های مهندسی جهت مقابله با خسارت های جانی و مالی زلزله،ایجاد سد ها و سیل بندها جهت مقابله با سیلاب های گوناگون و مواردی از این قبیل می باشد.این راه کار های بلند مدت جهت مقابله با حوادث می باشند.امّا مرتّباً مواردی پیش می آید که اتفاقات غیر منتظره توأم با خسارات و مشکلات فراوان مالی و جانی برای ساکنین شهر ها و روستاها بوجود می آید
مثل زلزله بم در دی ماه سال 82 که منجر به مرگ حدود 40000 نفر از مردم و خسارات سنگین مالی و جانی گردید.در چنین مواردی بهترین راه حل فوری تشکیل ستاد های مدیریت بحران جهت کاهش خسارات جانی و مالی و حل معضلات بوجود آمده است.
مدیریت در شرایط بحران
تعریف بحران :
تعریف بحران به علت اینکه تاکنون در خصوص آن توافقی میان صاحبنظران پدید نیامده
کار ساده ای نیست،واژه بحران که معادل CRISIS در زبان انگلیسی است از پزشکی وارد علوم اجتماعی و اقتصادی شده است.در پزشکی وضعیت بحران به وضعیتی اطلاق می شود که ارگانیسم دچار بی نظمی شده و به خطر افتاده است.برخی عقیده دارند که در
زمینه مسائل اجتماعی هم زمانی که جامعه و سازمان از نظم عادی خارج و دچار آشفتگی می شود وضعیت بحرانی حاکم می گردد.در نهایت بحران به صورت زیر تعریف شده است:
" بحران شرایط غیر عادی است که در آن مشکلات ناگهانی و پیش بینی نشده ای پدید
می آید و در چنین شرایطی ضوابط و هنجار ها و قوانین مرسوم دیگر کار ساز نیست "
بحران در سازمان:
اکثر سازمانهای اقتصادی،اجتماعی،سیاسی و ….. در زمان های خاص با بحران روبرو می گردند.امروزه بحران در سازمانهای اقتصادی نمود بیشتری دارد که ناشی از بحران پولی و انرژی و رکود تورمی اقتصاد است و از طرف دیگر بحران در سازمانهای اقتصادی با بحران در محیط زیست،جهش تکنولوژی و انفجار اطلاعات و ارتباطات روز به روز تشدید می شود.بحران های اقتصادی خود زمینه ساز ایجاد بحران های اجتماعی در جوامع و سازمان ها شده اند.پیچیدگی های سازمان های اجتماعی و گستردگی ارتباطات میان جوامع خود منجر به بحران های جدیدی شده است.
همه مطالب عنوان شده فوق لزوم شناخت بحران و تجزیه و تحلیل مسائل مربوط به آن را برای ما روشن می سازد.در حقیقت وجود بحران،فشار را بر مدیران افزایش می دهد.
عواملی نظیر تورم،کمبود منابع اولیه،انرژی،کیفیت نامطلوب،نارضایتی کارکنان،مسائل اجتماعی،مسائل روانی،نیز تشدید کننده فشار بر مدیران جهت اداره سازمان هایی هستند که با بحران روبرو می باشند.اگر بخواهیم مطلب فوق را به طور منسجم ارائه دهیم می- توان گفت مدیران سازمان های امروزی تحت پنج نوع فشار قرار دارند که به شرح زیر
می باشد:
اولین فشار از ناحیه زیستی می باشد.فضای زیستی روز بروز تحت تاثیر فعالیت سازمان های تولیدی تحت فشار بیشتری ناشی از آلودگی قرار می گیرند.این مسئله بخصوص
برای مدیران در ایران علیرغم کم بها بودن آن دارای اهمیت خاصی می باشد.
دومین فشار از فضای اجتماعی سرچشمه می گیرد.فضای اجتماعی به تدریج با تکثیر نهاد ها و سازمان ها پیچیده تر می شود و باعث یک رشته عکس العمل زنجیره ای
می گردد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
بحران طلاق
اشاره:
در سال 1365 در برابر هر 340 هزار و 342 ازدواج،35 هزار و 211 طلاق در کشور ثبت شده است. این آمار در سال 1375 به 479هزار و 263 ازدواج در برابر 37 هزار و 817 طلاق و در سال 1381 به 650هزار و 960 ازدواج در برابر 67هزار و 256 طلاق میرسد. اگر چه آمارهای مربوط به طلاق به دلایل مختلف از جمله ثبت نشدن در دفاتر، جاری کردن صیغه شرعی طلاق بدون درج محضری آن و...با کم شماری مواجه میشوند و چندان قابل استناد نیستند، ولی بررسی همین آمار و محاسبه شاخصهایی چون نسبت طلاق به ازدواج و یا نسبت طلاق به کل جمعیت نشان دهنده آن است که این آمار طی سالهای مختلف با نوساناتی روبهرو بوده است. بررسی رقم مطلق طلاق طی سالهای 1365 تا 1381 نشان دهنده افزایش آمار طلاق طی سالهای مورد بررسی است اما محاسبه شاخصهای آماری نشان میدهد در سال 1365 شاخص طلاق با افزایش روبهروست سپس طی سالهای 1370 تا 1377 بهتدریج کاهش مییابد و از سال 1379 تا 1381 این آمار مجدداً افزایش مییابد. این امر، گویای آن است که اگرچه به گفته جمعیتشناسان افزایش طلاق با افزایش ازدواج رابطهای مستقیم دارد، ولی به صورت غیرمستقیم نوسانات شاخصهای طلاق تحت تأثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی و همچنین مسایل حقوقی است، چنانکه وضع قوانین و مقررات میتواند با تسهیل روند طلاق آن را به میزان طبیعی خود نزدیک کرده و فضایی ایجاد کند که بسیاری از زوجهایی که در عمل، دگی اشویی آنان به بنبست رسیده است و به دلیل مسایل حقوقی قادر به جدایی نیستند، این مرحله را پشت سربگذارند و یا با ایجاد موانع حقوقی و قانونی آمار طلاق را کاهش دهد.
کدام شاخص؟
دکتر محمد میرزایی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران معتقد است: در محاسبه تحولاتی که در ارتباط با شاخصهایی مثل طلاق و ازدواج اتفاق میافتد، مبنا میتواند رقم "مطلق" باشد؛ یعنی تعداد طلاقی که ممکن است با توجه به رشد جمعیت افزایش یابد، اما مبنای محاسبه فقط تعداد طلاقهای واقع شده است. این جمعیتشناس ادامه میدهد: اما برای محاسبه دقیقتر، "میزان" طلاق را محاسبه میکنند که براساس آن تعداد طلاق را بر کل جمعیت تقسیم کنند. میزان طلاق برای مقایسه نسبت به تعداد طلاق شاخص دقیقتری است چون ممکن است تعداد طلاق افزایش یابد ولی با توجه به مخرج کسر که کل جمعیت است، میزان طلاق کاهش یابد. دکتر میرزایی شاخص مهم دیگری را که برای بررسی طلاق محاسبه میشود ،"نسبت" طلاق به ازدواج میداند و میافزاید: این شاخص نشان میدهد که طلاق در مقایسه با ازدواج چه تغییراتی کرده است. براساس این شاخص تعداد طلاق را محاسبه و تقسیم بر ازدواج میکنند و آنگاه آن را در 100 ضرب میکنند و به عنوان مثال میگویند که در مقابل هر 100 ازدواج 10 طلاق اتفاق افتاده است. وی به مقایسه طلاق بین کشورها اشاره میکند و میگوید: شاخص نسبت طلاق به ازدواج در این مقایسه خیلی بهکار گرفته میشود. در این زمینه کشورهایی هستند که میزان طلاق در آنها خیلی بالاست و نسبت طلاق به ازدواج در آنها 50 درصد است.
دکتر میرزایی میزان طلاق در ایران را در عرف بینالمللی خیلی بالا نمیداند و میگوید: با اینکه میزان طلاق در ایران روندی رو به افزایش داشته است - بهخصوص تعداد طلاق - اما تعداد طلاق با توجه به رشد جمعیت زیاد شده ولی شتاب تعداد طلاق به اندازه تعداد نبوده است. هنگامی که ما شتاب تعداد طلاق را میگیریم شاهد نوساناتی طی سالهای مختلف هستیم که این مقدار گاهی کم و گاهی زیاد شده است. از سوی دیگر دکتر شهلا کاظمیپور جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران نیز با اشاره به نرخ رشد طلاق و ازدواج میگوید: در حال حاضر طلاق 2برابر و ازدواج 5/1 برابر شده است. بنابراین مشاهده میکنیم که رشد طلاق بیشتر از رشد ازدواج است. اگر بخواهیم ازدواج را به صورت شاخص درآوریم میزان دقیق ازدواجهای واقع شده در یک سال را به جمعیت در معرض ازدواج یعنی جمعیت ازدواج نکرده واقع در سن ازدواج تقسیم میکنیم. برای تعیین شاخص طلاق نیز تعداد طلاقهای واقع شده در یک سال را به تعداد افراد ازدواج کرده، تقسیم میکنیم. دکتر حبیبالله جانی جمعیتشناس و استاد دانشگاه در زمینه رابطه بین تعداد ازدواجها و تعداد طلاقها در جامعه میگوید: علیالاصول با افزایش تعداد ازدواجها که تعداد افراد ازدواج کرده در کل کشور را بالا میبرد، بر تعداد طلاقها نیز افزوده میشود. اگر میزان طلاق نیز ثابت بماند بر تعداد طلاقها افزوده میشود زیرا جمعیت در معرض آن واقعه یعنی جمعیت ازدواج کرده جامعه افزایش یافته است. بیتردید تعداد طلاقها نه تنها در رابطه با تعداد افراد ازدواج کرده قرار دارد، بلکه با عوامل اقتصادی و اجتماعی، هنجارها و نگرشهای زوجین به دگی و استحکام خانواده نیز در رابطه است و آسیبهای اجتماعی نظیر اعتیاد، کجرویها و کجرفتاریها نیز آن را تشدید میکند. دکتر میرزایی به مقایسه دو شاخص طلاق نسبت به ازدواج و طلاق نسبت به کل جمعیت میپردازد: در شاخص طلاق نسبت به کل جمعیت، به این دلیل که کل جمعیت بسیار بیشتر از ازدواجهای انجام نشده است مخرج کسر بزرگ و در نتیجه کل کسر کوچک میشود. این جمعیتشناس تصریح میکند: اگر میخواهیم طلاق را میان کشورها مقایسه کنیم نمیتوانیم برای یک کشور طلاق را تقسیم بر کل جمعیت کنیم و برای کشور دیگر تقسیم بر تعداد ازدواجهای صورت گرفته. بنابراین باید تصمیم بگیریم کدام شاخص را میخواهیم به کار بریم، ولی استفاده از هر دو شاخص در جمعیتشناسی مرسوم و صحیح است.
وضعیت طلاق در ایران به استناد آمار
دکتر محمد میرزایی در مقالهای با عنوان "طرحی از مسایل اجتماعی با تأکید بر مسأله طلاق و روند تغییرات آن در ایران" به بررسی شاخص نسبت طلاق به ازدواج طی سالهای 1351 تا 1377 پرداخته است.در این مقاله آمده است: "بررسی تغییرات طلاق نشان میدهد که در ایران طی سالهای پس از انقلاب اسلامی شاخص نسبت طلاق به ازدواج کاهش و در اواسط دهه 1360 افزایش یافته است. ارقام بیانگر آن است که همواره شاخص مذکور در مناطق شهری کشور به مراتب بیش از مناطق روستایی بوده است. کاهش شاخص طلاق به ازدواج در فاصله سالهای 62-1357 نسبت به دوره قبل از آن درکل کشور و بخصوص در مناطق شهری، رقمی قابل توجه بوده، ولی در مناطق روستایی تفاوتی نکرده است. در سالهای 67-1363 نسبت به دوره قبل از آن (1362-1357) نسبت درصد طلاق به ازدواج، هم در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی افزایش داشته است." این مقاله میافزاید: "هر چند در دهه 1370 شاخص نسبت درصد طلاق به ازدواج هم در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی کاهش یافته ولی این کاهش در مناطق شهری محسوستر از مناطق روستایی بوده است. در مناطق شهری شاخص طلاق به ازدواج از 8/14 درصد در سالهای 56-1351 به 7/10 درصد در سالهای 62-1357 کاهش و سپس به 1/12 درصد در سالهای 67-1363 افزایش یافته است. این شاخص در مناطق شهری طی سالهای 73-1368 با افت درخور توجهی نسبت به دوره قبل مواجه بوده است." دکتر میرزایی در مقاله خود یادآور میشود: "از آنجا که شاخص مقطعی نسبت طلاق به ازدواج تحت تأثیر نوسانات میزان ازدواج قرار میگیرد، هر چند برای بیان وضعیت کلی اشویی جامعه شاخص مناسبی است، برای بیان قوت طلاق چندان مناسب نیست، استناد به میزانهای عمومی ازدواج