حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

اندیشه هایی از شاهنامه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

چکیده

در این پژوهش سعی شده است که به بیان برخی از تفکرات و موضوعات مطرح شده در شاه نامه به طور بسیار مختصر به میان آید.

اندیشه هایی از شاهنامه که در این تحقیق ذکر شده اند عبارتند از: اندیشه اسلامی، اندیشه ایرانی، مقام اندیشه و تفکر. اما درباره نکات اخلاقی در شاهنامه به بیان اسطوره و اخلاق، پهلوانان و اخلاق و همچنین برخورد فردوسی با استبداد پرداخته شده است. و رستم نیز با شنیدن این سخنان که بوی استبداد و خودکامگی میدهد با خشم و خروش از درگاه کاووس خارج می شود. در واقع فردوسی اینجا خودش رستم می شود. رستم را می سازد و بر فراز آن می ایستد.( فرهنگ فروتن، غلامرضا)

و یا در داستان نبرد با اسفندیار

و به طور کلی می توان گفت: که این تفکر استبداد ستیزی و آزادی خواهی فردوسی در سرای شاهنامه موج می زند.

مقدمه:

شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از گنجینه های عظیم ادب و فرهنگ پارسی است. شاه نامه نه تنها نزد پارسی زبانان بلکه نزد تمامی ملل و در جهان ادب حرفهای زیادی برای گفتن دارد.

آنچه شاهنامه را از سایر آثار ادبی متمایز می گرداند، شیوه های خاص نگارش آن است. در واقع فردوسی با تیز هوشی تمام و با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی زمانه خود به نوشتن آن پرداخته است. در واقع آنچه ما در شاهنامه می خوانیم تنها یک سرگذشت حماسی و یا داستانی از اسطوره ها و افسانه ها نیست، بلکه نماد خوب و کاملی از تاریخ، فرهنگ، سنتها و ادبیات یک ملت است.

حال ما چرا با داشتن چنین گنجینه هایی به آنها بها ندهیم و به مردم نشناسانیم.

شاهنامه و اندیشه اسلامی – ایرانی

یکی از اندیشه هایی که فردوسی در تدوین شاهنامه به وجود آن در این حماسه بزرگ توجه فراوان کرده است، اندیشه ایرانی است.

به تعبیر کویاجی (( فردوسی نه تنها نماینده سنت تاریخی زبان پهلوی است، بلکه نمایشگر تفکرات و عقاید فلسفی مطرح شده است در آن زبان نیز است.

فردوسی در روی آوردن به سرچشمه اساطیر و تاریخ و فلسفه روزگار ساسانی، حقیقتاً خوشبخت بوده است، اما از سوی دیگر، یزدان شناخت و فلسفه آن دوران با پیدا کردن نماینده و گزارشگر زیرکی چون فردوسی عاقبت به خیر شده است.))

(کورجی کویاجی، جهانگیر،1371)

همچنین فردوسی در مقدمه خرد نمونه هایی از این اندیشه را آورده است:

((11- که آفریدگار بسیار نیک این مخلوقات را به خرد آفرید 12- و آنان را به خرد نگاه می دارد 13- و به سبب قدرت خرد که سود بخش ترین است، آنان را پایدار و بی دشمن، به جاودانگی همیشگی از آن خود کند…

43- از دستوراتی که در دین آگاهتر و اناتر بودند، پرسیدند که 44- برای نگاه داری تن و نجات دادن چه چیزی بهتر است 45- و آنان بنابر آنچه در دین معلوم شده است. 46- گفتند که از همه نیکیها که به مردم میرسد خرد بهتر است 47- زیرا که گیتی را به نیروی خرد می توان اداره کرد. 48- و مینو را هم به نیروی خرد میتوان از آن خود کرد. 49- این نیز پیدا ست که او رمزد این آفریدگار گیتی را به خرد غریزی، آفریده است 50- و ادراه گیتی و مینو به خرد است))

(مترجم: تفضلی، احمد، 1364)

گذشته از این نمونه، که فردوسی در آن سعی داشته است که به بیان این اندیشه ها بپردازد، ما در جای جای شاهنامه می بینیم که فردوسی به بیان اندیشه ایرانی و زنده کردن آن در زمانه خود پرداخته است.با توجه به این موارد می توان به روشنی دریافت که فردوسی به وجود این اندیشه در شاهنامه توجه بسیار داشته است.

یکی دیگر از اندیشه هایی که وجود آن را در شاهنامه، این حماسه بزرگ ملی نمی توان انکار کرد اندیشه اسلامی است، زیرا این اندیشه در جای جای شاهنامه موج می زند و ابیات بسیاری را در ستایش خداوند و پیغمبر می توان در شاهنامه یافت.

برای مثال در ستایش خداوند در شاهنامه آمده است:

((به نام خداوند جان و خرد

خداوند نام و خداوند جای



خرید و دانلود  اندیشه هایی از شاهنامه


بررسی اندیشه اداره کلاس مثبت ( پروژه کلاسی )

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

اندیشه اداره کلاس مثبت روش درست آموزش کودکان، به درستی با رفتار درست با شهروندان مشابه است. ما یک اندیشه داریم . آرزوی ما، درباره مدارسی است که در آنها با نوجوانان، با احترام رفتار می کنند و فرصت هایی برای یادگیری مهارتهایی که آنها برای زندگی توأم با موفقیت خود نیاز دارند، فراهم می شود. این اندیشه، در مورد مدرسه هایی است که بچه ها هرگز تجربه تحقیر به هنگام شکست را نداشته باشند، و در عوض با فرصتهای یادگیری که از اشتباه های خود در یک فضای ایمن به دست می آورند، احساس قدرت کنند. در این مدرسه ها، خطا و اشتباه پذیرفته می شود و به مثابه یک فرصت یادگیری مورد توجه قرار می گیرد. این، اندیشه ای است در مورد مدرسه هایی که در آنها، دانش آموزان احساس همکاری را توأم با رقابت صحیح فرا می گیرند. در این مدرسه ها، معلمان و دانش آموزان، برای حل مسائل، با هم تشریک مساعی دارند. این اندیشه، درباره دانش آموزان و معلمانی است که به یکدیگر کمک می کنند تا محیطی خلق کنند که در آن روح هیجان برای زندگی و یادگیری بدمد، برای اینکه ترس و احساس های بی کفایتی و ناامیدی دیگر نتواند بخشی از محیط یادگیری آنان باشد و در نهایت، نتیجه این است که یک سامانه آموزشی موفق که نوجوانان را پرورش می دهد و به آنها مهارتها و نگرشهایی می دهد، پدید خواهد آمد. این سیستم مدرسه ای به آنها کمک خواهد کرد که فقر شادی نداشته باشند و به مثابه عضوی از افراد جامعه ، مشارکت داشته باشند. معلمان و دانش آموزان عضو این سامانه می دانند که اندیشه پدید آمدن چنین مدرسه هایی، بر پایه روشهایی مبتنی بر احترام متقابل استوار است.لازمه احترام متقابل این است که بزرگترها، بچه ها را به عنوان انسان و افرادی منحصر به فرد ببینند. در این سامانه معلمان، کسانی هستند که دانش آموزان را به عنوان موجوداتی زنده درک کنند و با آنها به عنوان روباتهایی خشک و بی روح رفتار نکنند. در واقع معلمان نباید به دنبال این باشند که فقط دانش آموزان را کنترل کنند و آنها را تحت نفوذ داشته باشند. در پژوهشی که ما انجام دادیم معلمان دانش آموزان را به عنوان منابع ارزشمندی مملو از ایده ها و مهارتهای گرانبها دیدند.احترام متقابل خیابانی دو طرفه است، این مفهوم،  نوجوانان را دعوت می کند که بزرگسالان خود را به عنوان انسانی قبول کنند. بزرگسالان نیز نیاز به پرورش و تشویق دارند و حتماً  می توانند، به این تشویق و پرورش، در احترام متقابل- به عنوان یکی از راهکارهای تربیتی- نائل شوند. شرایط برای احترام متقابل، وقتی پدید می آید که معلمان اجازه درگیر شدن با روشهایی را بدهند که می توانند همراه با دانش آموزان به یکدیگر گوش دهند و هر دو طرف یکدیگر را جدی تلقی کنند؛ با یکدیگر در جهت حل مشکلات کار کنند و برای بهره وری، همه، هر نوع کاری را انجام دهند. در شرایط احترام متقابل، با دانش آموزان به عنوان سرمایه هایی که برای مشارکت، قابلیت فراوانی دارند، رفتار می شود. معلمان وقتی که مهارتهای همکاری و مشارکت را یاد می دهند، مجبور نیستند، همه کاره باشند. این معلمان، به دانش آموزان خود اجازه می دهند که به آنها در امر یاددهی- یادگیری کمک کنند. این، معلمان حق ندارند وقتی که همه دانش آموزان با احترام با یکدیگر کار می کنند، آنها و کلاس دررا به صورت یکطرفه کنترل کنند.به وجود آوردن مدیریت مثبت در کلاس درس،  هم جریان ساختن مسیرهای گوناگون یک رودخانه پرخروش و آسیب زاست. این جریان سازی، شامل به وجود آوردن شرایط مراقبت بر پایه مهربانی، صلابت، بزرگی و احترام متقابل است.



خرید و دانلود بررسی  اندیشه اداره کلاس مثبت  ( پروژه کلاسی )


مقاله درمورد. آسیب شناسی اندیشه انسان امروز

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 41

 

آسیب شناسی اندیشه انسان امروز

 

ه

 

 

برگی از تاریخ :

(هیتلر و پایان قدرت فاشیسم):

سال 43 سال عقب نشینی آلمان در جبهه شرق بود.

فاشیسم در ایتالیا در ماه جولای سال 43 به زانو درآمده و موسولینی (رهبر ایتالیا) بعد از 21 سال حکومت استعفا داد. دولت بعدی ابتدا اعلام بیطرفی کرد. اما فشار آمریکا از یک سو و اقدام آلمان در عملیات چریکی برای نجات موسولینی از بند، از سوی دیگر، ایتالیاییها را به حمایت از متفقین مجبور کرد تا دشمنی به دشمنان هیتلر اضافه شود. اما همچنان سربازان آلمانی شمال ایتالیا را در دست داشتند. از ابتدای سال 44 حدود 6 ماه جنگ بین آلمان و متفقین در ایتالیا ادامه یافت تا اینکه ارتش هیتلر مجبور به عقل نشینی کامل گشت.

هماهنگی عجیب شوروی، انگلیس و آمریکا و امضای قرارداد ملل متحد دیگر مشکل هیتلر بود.

چرچیل نخست وزیر بریتانیا در نطقی در پارلمان در سال 41 گفت "اختلافات تئوریک من و استالین به جای خود اما از امروز تا پایان جنگ، دشمن مشترک انگلیس و شوروی، فقط هیتلر است. جنگ ما با کمونیسم بماند برای بعد"

در سال 44 اوضاع بد آلمان غیر قابل تصور بود. نیمی از نیروی زمینی در جبهه شرق، نیمی در ایتالیا. نیروی دریایی در کانال مانش (انگلستان) و دریای شمال. ضمن اینکه نهضت‌های مقاومت در کشورهای مختلف بخصوص فرانسه و بلژیک بر مشکلات هیتلر افزوده بود. نیروی هوایی قدرتمند آلمان در این سال شکست خورده و جنگنده‌های انگلیسی موفق شدند انتقام بمب‌ باران‌های سالهای قبل را گرفته و برلین را بلرزانند.

در ژوئن 1944 آمریکا هم رسما با حمله به سواحل نورماندی فرانسه تحت اشغال، به شکل مستقیم با آلمان رودررو شد. ارتش سرخ در اواخر سال 43 کیف را تصرف کرده و در فوریه 44 به سمت لهستان و رومانی پیشروی کرد. فرانسه، هلند و بلژیک با کمک آمریکا آزاد شده و متفقین از غرب به مرزهای آلمان رسیدند. شوروی هم کشورهای اروپای شرقی را یک به یک نه آزاد بلکه به تصرف خود در آورد. از نظر مردم کشورهای اروپای شرقی یعنی لهستان، بلغارستان، فنلاند، چکوسلواکی، یوگسلاوی و رومانی تفاوتی بین فاشیسم و کمونیسم وجود نداشت اما آنها توان آغاز جنگی دوباره را نداشتند. در اکتبر سال 44 پاریس آزاد شد.

سال 44 سال با خاک یکسان کردن برلین، هامبورگ، کلن، فرانکفورت و سایر شهرهای آلمان بود. و نهایتا زمان حمله نهایی آغاز گشت. از ابتدای سال 45 متفقین وارد خاک آلمان شدند. در ماه مارس شهر کلن با حمله آمریکا سقوط کرد. روسها از شرق، فرانسوی‌ها و آمریکائیها از غرب و انگلیسیها از شمال وارد آلمان شده و شهرهای بی‌دفاع آلمان یکی پس از دیگری تسلیم آنها می شدند. ماه می برابر بود با ورود همزمان چهار نیرو به برلین.

آلمان نازی در هم شکست و هیتلر این اسطوره آرمان‌خواهی یک روز قبل از سقوط برلین، خودکشی کرد. همانطورکه گفتیم او تمام قدرت خود را فدای ارزشها و آرمان‌هایش کرد و در نهایت آخرین و عزیزترین ثروت خود یعنی جانش را هم قربانی هدف کرد تا با مردن خود هم درسی برای آیندگان باشد. و بدین شکل به موسیلینی که توسط پارتیزان‌های ایتالیایی کشته شده بود پیوست. هرچند بسیاری هیتلر را در کنار جنگ‌طلب‌ها و دیکتاتور‌هایی مثل ناپلئون، سزارهای روم باستان، هیدکی تویو (نخست وزیر ژاپن)، استالین، ژنرال فرانکو، پینوشه و صدام قراد دادند. اما از دید من حداقل تفاوتی که بین همه اینها با هیتلر وجود داشت آرمان خواهی و ذوب در ایدئولوژی بود. هدفی غیر از قدرت‌طلبی، جاه‌طلبی و دشمنی با مردم خود.

مدت کوتاهی بعد از تصرف برلین، روزولت (رئیس جمهور وقت آمریکا) فوت کرده و ترومن جای او را گرفت. ترومن قسم خورد که هر چه سریعتر جنگ را خاتمه داده و آخرین کشور شروع کننده جنگ یعنی ژاپن را از پای درآورد. در طول سال 44 (زمان روزولت) هواپیماهای آمریکا نیمی از توکیو را به تلی از خاک بدل کرده بودند اما هنوز ژاپن حاضر به ترک مخاصمه نبود. بنابراین ترومن که اصلا آدم صبوری نبود تصمیم به انجام کاری گرفت که به تنهایی تمام جنگ را تحت الشعاع قرار داد. او در 6 اکتبر سال 45 هیروشیما یکی از پایگاههای اصلی نظامی ژاپن را با بمب اتمی هدف قرار داده و بیشتر شهر و ساکنانش را نابود کرد. و پس از آن به دولت ژاپن هشدار داد تا کنار رود اما ژاپن تسلیم نشد. دو روز بعد نوبت به ناکازاکی بود که با بمباران هسته‌ای از نقشه حذف شود. تا اینکه ژاپن پیشنهاد تسلیم بدون قید و شرط را پذیرفت و آمریکا به راحتی ژاپن را اشغال نظامی کرد.

در جریان این بمباران‌ها نیم میلیون نفر کشته شدند که بیشتر آنان را غیر نظامیان تشکیل می‌دادند. جالب اینجاست که قبلا در جریان بمباران‌های معمولی در سایر شهرهای ژاپن هم نیم میلیون کشته شده بودند. ژاپن در 10 اکتبر تسلیم شده و هیدکی تویو به دار آویخته شد. ترومن میدانست که ژاپن دیر یا زود تسلیم می‌شود اما بدلایلی این کار باید در همان سال 45 انجام می‌گرفت. یکی از دلایل این بود که شوروی در حال حرکت به سمت ژاپن بود. اگر آمریکا کمی دیرتر اقدام می‌کرد احتمالا این کشور توسط استالین فتح شده و مانند کشورهای اروپای شرقی به دام کمونیسم می‌افتاد. البته جنایت از سوی هرکس که باشد محکوم است اما فراموش نشود که ژاپنیها هم از کوچکترین جنایتی نسبت به کشورهای دیگر بخصوص چینیها و کره‌ایها دریغ نکردند. ضمن اینکه این ژاپن بود که با حمله به پرل هاربر جنگ را با آمریکا آغاز کرد و میدانیم که عواقب جنگها به عهده شروع کننده جنگ میباشد.

در بحث کشتن غیر نظامی ها هم باز آمریکا به ژاپن در این زمینه پاسخ داد و مقابله به مثل کرد.

ایران هم در جریان جنگ هشت ساله بنابر حکم فقهی مقابله به مثل، مناطق مسکونی عراق را هدف قرار داد.

محکوم کنندگان فاجعه اتمی یادشان باشد که آمریکا با زودتر پایان دادن جنگ به نوعی از جنایت و خونریزی بیشتر جلوگیری کرد و طبق براوردها اگر بمب اتم استفاده نمیشد آمریکا یا شوروی برای اشغال ژاپن میبایست بیش از یک میلیون ژاپنی را میکشتند.

کشورهای پیروز جنگ در همان سال برای ایجاد نظم جهانی و جلوگیری ار شکل گیری چنین حادثه‌ای سازمان ملل متحد را به وجود آوردند. که مرکب از یک مجمع عمومی بود که در آن هر کشوری یک عضو دارد و شورای امنیت با پنج عضو ثابت و شش عضو چرخشی بود. عضویت ثابت و حق وتو پاداشی بود برای آمریکا، شوروی، بریتانیا، فرانسه و چین به عنوان پیروزان جنگ.

هرچند که هم انگلستان هم فرانسه و هم چین میدانند که اگر آمریکا نبود شاید جزو پیروزان نبودند

پس از جنگ از اروپا و آسیا چیزی جز ویرانه‌هایی قحطی زده چیزی باقی نمانده بود فرانسه و انگلیس هرچند اسما جزو پیروزها بودند اما هیچ تفاوتی با آلمان و ایتالیا و ژاپن نداشتند. و فقط این شوروی و آمریکا بودند که مشکل چندانی نداشتند. آنان با تقسیم اروپا به دو قسمت غربی و شرقی و توازن قوا در سازمان ملل گرفته و از لحاظ سیاسی به قدرت‌های برتر تبدیل شدند (در حالیکه قبل از جنگ چنین نبود).

از لحاظ نظامی هم قابل مقایسه با کشورهای دیگر نبودند. با فشار کشورهای پیروز، در قانون اساسی کشورهای شروع کننده جنگ به عنوان مجازات و برای جلوگیری از تکرار وقایع، این کشورها حق داشتن ارتش را نداشته و و آمریکا، فرانسه و انگلیس، موظف به حفاظت از آلمان غربی و آمریکا مامور حفاظت از ایتالیا و شوروی موظف به حمایت نظامی از آلمان شرقی شد.

در حال حاضر با توجه به خطر اتمی کره شمالی، آمریکا با استقرار هزاران نیرو در یکی از جزایر ژاپن 60 سال است که این کشور را حفاظت می‌کند. هرچند پس از وحدت دو آلمان و از بین رفتن خطر کمونیسم. نیروهای بیگانه آلمان و ایتالیا را تخلیه کرده و ارتش‌های این کشورها فعال شده است.

پس از جنگ آمریکا با حمایت اقتصادی، سیاسی در مدت زمانی کوتاه نه تنها سه کشور بازنده جنگ را از ویرانگی به کشورهایی توسعه یافته تبدیل کرد. بلکه این کشورها با ورود به گروه 8 (کشورهای صنعتی) خیلی زود به ابرقدرت‌هایی اقتصادی تبدیل شدند. ژاپن دومین اقتصاد برتر



خرید و دانلود مقاله درمورد. آسیب شناسی اندیشه انسان امروز


تحقیق در مورد کنفرانس اندیشه اسلامی 20 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن .DOC : 

 

1- موضوع اول

بررسی خلقت جهان:

1- آیا خلقت این جهان هدفدار می باشد؟ سوره دخان آیه 38 و سوره آل عمران آیه 191

2- هدف از خلقت این جهان هستی؟ حدیث قدسی

3- هدف از خلقت انسان چیست؟

2- موضوع دوم

بررسی انسان کامل از دیدگاه اسلام و مکتب هایی نظیر: عقلیون، عرف، قدرت و نظر اسلام درباره این مکتب ها:

1- تعریف انسان کامل و اهمیت آن؟

2- راههای شناخت انسان کامل از نظر اسلام؟ 1- قرآن و سنت 2- دیدن عینی افراد

3- فرق تمام و کمال؟

4- تاریخچه تعبیر انسان کامل؟

5- انسان مسخ شده؟

6- علت تفاوت کمال در انسان با سایر موجودات؟ شعر مولوی

7- نظر روحیون و مادیون در مورد انسان؟

8- مکتب عقلیون؟ و نظر اسلام؟ اشکالاتی که به این مکتب وارد می شود؟

9- مکتب عرفا؟ اشکالاتی که به این مکتب وارد می شود و نظر اسلام؟

10- مکتب قدرت؟ اشکالاتی که به این مکتب وارد می شود و نظر اسلام؟

3- موضوع سوم

بررسی مرگ و عالم برزخ:

1- اندیشه مرگ و حقیقت مرگ و نظر اسلام؟

2- مرگ و اقسام آن؟ ارادی و طبیعی

3- انسان و مرگ؟ سخن حضرت علی (ع)

4- ترس از مرگ؟ دیدگاه ابن سینا

5- چگونگی نظام برزخی؟ عالم هستی، ملکوت و برزخ، جبروت

6- برزخ در آیات و روایات؟ جایگاه این عالم کجاست؟

7- پرسش قبر؟ 1- مومنان 2- کافران

موضوع چهارم

بررسی روز قیامت:

1- توصیف قیامت از نظر قرآن؟

2- علائم قیامت؟ حوادث طبیعی، حوادث اجتماعی و اخلاقی (سخن پیامبر اکرم (ص))

3- زمان رسیدن قیامت؟ حدیث امام صادق (ع)

4- نفخ صور؟

5- توصیف چگونگی روح در محشر؟

6- روایتی از موازی بودن روز محشر؟

(استاد راهنما: استاد منصفی)

منابع:

انسان کامل (استاد مرتضی مطهری)

عروج روح (استاد محمد شجاعی)

قیام قیامت (استاد محمد شجاعی)

سیاحت در قیامت (قرآن و ترجمه تفسیر المیزان)

آیا خلقت این جهان هستی دارای هدف می باشد یا خیر؟

برای پاسخ به این سوال دو بینش وجود دارد. 1- بینش توحیدی 2- بینش مادی

بینش مادی یعنی این که این جهان خود به خود خلق شده و خالقی ندارد که قرآن کریم در پاسخ می فرماید: آیه سی و هشتم سوره دخان.

«خداوند هرگز آسمانها و زمین را و آنچه بین آن دو هست را به بازیچه خلق نکرده است.»

اما در بینش توحیدی اعتقاد بر این است که جهان با اراده خداوند خلق شده و هدف دار می باشد. سوره آل عمران آیه 191

«در این آیه اشاره شده است که اهل توحید در هر حالت ایستاده، نشسته، و خفتن خدا را یاد می کنند و دائم فکر در خلقت آسمانها و زمین کرده و گویند پروردگار این دستگاه با عظمت را بیهوده نیافریده»

پس ما متوجه می شویم که خلقت این جهان هدفدار می باشد.

هدف از خلقت جهان هستی چیست؟

با کمی تفکر متوجه می شویم که در این عالم تنها موجودی که از ویژگی های خاصی برخوردار است انسان می باشد که تمامی موجودات در خدمت او هستند. حدیثی قدسی از خداوند در این باره: یابن آدم خلقت الاشیاء لاجلک معنی حدیث «ای انسان همه چیز را برای تو و بخاطر تو خلق کرد» در واقع خداوند این جهان را بخاطر انسان آفرید تا انسان با استفاده از امکانات خود را به سر منزل نهایی برساند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد کنفرانس اندیشه اسلامی 20 ص


دانلود تحقیق فضا در اندشه استوره ای

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

فضا در اندیشه اسطوره‌ای(شبنم السادات اسمعیلی)

تفسیر کاسیرر از فضا در اندیشه اسطوره‌ای

واژه اسطوره:

واژه اسطوره(myth) در میانه قرن 19 بطور مستقیم و یا از واژه فرانسوی mythe از واژه لاتین جدید mythus از یونانی muthos به معنای سخن(speech) به انگلیسی وارد شده است. واژه یونانی همانطور که ازمعنای نیز برمی‌آید برای هر روایتی بکارگرفته می‌شده است.

Encarta dictionary & encyclopedia))

مطالعه اسطوره:

ریشه تحلیل اسطوره را می‌توان تا قرن 6 قبل از میلاد به عقب برد. متفکران یونانی اولین کسانی بودند که صحت اسطوره‌ها را به زیر سوال بردند وبا این به چالش کشیدن مضامین اسطوره‌ها واژه mythos به تدریج معنای قصه‌های باورنکردنی را پیدا کرد. در قرن 5 قبل از میلاد متفکران یونانی اسطوره را توضیح خامی برای پدیده‌های طبیعی دانستند. در سده 4 ق.م. افلاطون اسطوره را در مقابل لوگوس قرارداد.یوهمروس در قرن 4 قبل از میلاد خدایان اسطوره‌ها را همان قهرمانان تاریخی دانست و بعدها رواقیون و نوافلاطونیان اسطوره‌ها را به عنوان تمیثلها تفسیر کردند.این چالش تا جایی پیش رفت که در قرن 1 بعد از میلاد هجونامه نویسی یونانی اسطوره‌های زاده شدن آتنا از سر زئوس و قضاوت پاریس را که منجر به جنگ تروا شد به سخره گرفت.

بر خلاف سنت یونانی در سنت عبری جدایی از اسطوره نه به دلیل ناهمخوانی اسطوره با عقل (لوگوس) آنچنان که در یونان اتفاق افتاده بود، بلکه به دلیل ناهمخوانی چند خداپرستی شرق نزدیک و تک خداپرستی یهود ایجاد شد. یونانی‌ها این تناقض را با منتسب کردن عناصر مقدس اسطوره‌های شرق نزدیک به نیروها و عوامل طبیعی رفع کردند و کتاب مقدس یهود با تاکید بر نقش خدای بزرگتر و تضعیف دیگر خدایان توانست ناهمخوانی مذکور را برطرف سازد.

در آغاز مسیحیت نقد یونانیان بر اسطوره‌ها به دست عالمان مسیحی رسیده بود و آنها این نقدها را ابزار خوبی برای مقابله با کافران دانسته و از آن استفاده کردند. برخی از آنها نیز سعی کردند که میان اسطوره‌ها و مسیحیت تناظرهایی پیدا کنند که منجر به پیدایش تمثیلهای برگرفته از اسطوره‌ها در هنر مسیحی شد.از قرن 5 تا 15 قبل از میلاد این تفسیر تمثیلی از اسطوره غالب بود. این رویکرد تا قرن 17 نیز ادامه پیدا کرد و در فاصله قرنهای 14 تا 17 با علاقه به کیهان شناسی در آمیخت و سیارات نام خدایان یونانی را به خود گرفت.عمده تفسیرهای تمثیلی این دوران متکی بر تخیل بوده و از نظریه خاصی پیروی نمی‌کردند.

با آغاز دوران روشنگری در اوایل قرن 17 با توجه به فضای ضد مذهب ایجاد شده و تاکید بر عقلانیت با هر شکل از مذهب و از آن جمله اسطوره مخالفت شد. پس از آن به تدریج در اواخر قرن با توجه به کسب اطلاعات بیشتر راجع به جماعتهایی که اسطوره ساز بودند و از آن جمله آمریکایی‌ها رویکرد جدیدی آغاز شد. عالمان اروپا در پی ردیابی سالهای پیش از تاریخ حیات انسان در زندگی این جماعتها، اسطوره را به عنوان پاسخهای انسان به نیازهای فیزیکی و اجتماعی در دوران کودگی نوع انسان تفسیر کردند.

با فتوحاتی که اروپاییان در سرزمینهای دیگر داشتند و هرچه بیشتر با فرهنگهای دیگر آشنا شدند، عالمان اروپایی پیچیدگی بیشتری را در اسطوره‌ها پیدا کردند. آنها مخصوصا با دست یافتن به بهاگاوات گیتا و زنداوستا به این نتیجه رسیدند که که خصیصه اسطوره‌ها در مکانها و زمانهای مختلف به شدت تغییر می‌کند.کارل اوتفرید مولر در 1825 این موضوع را در " مقدمه‌ای بر اسطوره شناسی علمی" دنبال کرد و مطرح کرد که اسطوره نسبتا ساده یونانی پرسفونه، علائق یک جامعه کشاورز را نشان می‌دهد ، حال آنکه دیگر اسطوره‌ها به جوامع رشدیافته‌تری مربوطند.

از اواخر قرن 18 تا اوایل قرن 19 مشابه تلاشی که برای یافتن زبان مادر زبانهای هندواروپایی صورت گرفت ، تلاشهایی نیز برای یافتن اسطوره مادر شکل گرفت. ماگس مولر ریگ ودا را که اولین ادبیات مکتوب زبان هندواروپایی است را بازنماینده مراحل اولیه اسطوره هندواروپایی دانست که اسطوره‌های بعدی از فهم نادرست عبارات تصویری آن برخاسته اند.

در قرن 19 نظریه تطورگرایی چارلز داروین بر اسطوره شناسی به شدت تاثیر گذاشت و باعث ترسیم مراحل تحول حیات انسانی که اسطوره نیز در مرحله مشخصی از آن جای می‌‌گرفت شد . می‌توان این رویکرد را در " فرهنگ ابتدایی" ادوارد برنت تایلور و شاخه زرین فریزر دید.تحقیقات متخصص انگلیسی رابرتسون اسمیت که در 1889 چاپ شد نیز فریزر را تحت تاثیر قرارداد. با توجه به این مطالعات فریزر به این نتیجه رسید که بسیاری از اسطوره‌ها ریشه در اعمال مناسکی مردمان کشاورز دارد که برداشتهای سالانه برای آنها بسیار مهم بوده‌اند.هریسون این رویکرد را کاملا بسط داد و به این نتیجه رسید که تمام اسطوره‌ها در مناسک جمعی یک جامعه ریشه دارند و این تفکر در کارکرد گرایی رادکلیف براون به کمال خود رسید و به این صورت درآمد که هر اسطوره‌ای بیانگر منسکی است و هر منسکی به اسطوره‌ای اشاره دارد.

تمام تحلیلهای اسطوره در قرون 18 و 19، تمایل داشتند که اسطوره را به یک هسته مرکزی که می‌توانست چرخه‌های طبیعی، شرایط تاریخی یا مناسک باشند، تقیل دهند.

در قرن 20 محققان به محتوای اسطوره‌های این اسطوره‌ها توجه کردند.زیگموند فروید اسطوره‌ها را همچون رویاها، نمادین شده تجارب واقعی در نظر گرفت و یونگ با همین رویکرد اسطوره‌ها را بازنمایاننده الگوهای باستانی( archetype) مشترک در ناخودآگاه ذهن انسانها دانست که به صورت تصویرها و نمادهای مشترک بازنمایانده شده‌اند. کلود لوی استروس نیز اولین کارکرد اسطوره را حل تناقض میان دوتایی‌های مفهومی همچون زندگی و مرگ، طبیعت و فرهنگ و خود و جامعه دانست.

اسطوره از منظر کاسیرر

از منظر کاسیرر اسطوره یکی از اشکال مختلف فهم انسان است. وی انسان را جانور سمبل ساز تعریف می‌کند که در مواجهه با جهان خارج، شناخت خود از آن را بر پایه نظامهای سمبلیک بنا می‌کند. به عبارت دیگر انسان در مواجهه با جهان، جهانهای سمبلیک می‌سازد و این جهانهای سمبلیک میان او و واقعیت قرار می‌گیرند.علم، هنر، زبان و اسطوره هریک جهانهای سمبلیکی هستند که کاسیرر از آنها نام می‌برد. کاسیرر معتقد است که این جهانها خود بسامان و مستقلند و هریک به تنهایی کل جهان را تبیین می‌کنند.

وی بر این باور است که برای رسیدن به یک روش شناسی علوم انسانی نیاز به شناخت شیوه‌های گوناگون فهم انسان و مقتضیات هریک از آنها وجود دارد. رسیدن به یک ریخت شناسی از انواع شناخت و سپس بررسی هریک بنا بر عقیده کاسیرر راه را برای بررسی اجتماعی که انسان می‌سازد، هموار می‌کند.

فضا در اندیشه اسطوره‌ای:

کاسیرر مطالعه خود بر مفهوم فضا در اندیشه اسطوره‌ای را با گونه شناسی انواع ادراک فضا آغاز می‌کند. وی سه نوع ادراک حسی، ادراک اسطوره‌ای و ادراک نظری(عقلانی) را بر می‌شمارد که در ادراک فضایی منجر به سه نوع فضای حسی، فضای اسطوره‌ای و فضای هندسی می‌شوند.

کاسیرر با مطالعه تطبیقی، تمایزات هریک از این سه فضا با دیگری را مطرح می‌کند و به این ترتیب سعی در شناخت چگونگی مفهوم فضا در اندیشه اسطوره‌ای دارد.

مقایسه خصوصیتهای بارز فضای اقلیدسی که همگنی، پیوستگی و بی‌نهایت بودن است با ویژگیهای فضای حسی تمایز تفاوت دو نوع ادراک را روشن می‌سازد. از آنجایی که حس، فضا را بدون محتوای درونیش نمی‌تواند تشخیص دهد وبه عبارت بهتر هیچ چیزی جز محتویات فضا بوسیله حواس شناسایی نمی‌شوند، هیچ دو نقطه‌ای از فضا شبیه یکدیگر نبوده و هریک با ویژگی محتواییش تعریف می‌شود. بنابراین ادراک حسی باید وارونه گردد تا خاصیت همگنی و پیوسته بودن فضای اقلیدسی حاصل شود. علاوه بر این مفهوم بی نهایت، اساسا به تجربه و حس در نمی‌آید.

آنچه منجر به تمایزاتی از این دست می‌شود، مهمترین تمایز میان فضای هندسی با فضای حسی و اسطوره‌ای، یعنی تفکیک محتوا از مکان در ادراک هندسی و نظری است که در مورد هیچ کدام از ادراک حسی و اسطوره‌ای صدق نمی‌کند.این تمایز ویژگیهایی به ادراک هندسی فضا می‌بخشد که متفاوت از ویژگیهای ادراک حسی و اسطوره‌ایست.

اما فضای اسطوره‌ای نیز به شدت متفاوت از ادراک حسی فضا است. فضای اسطوره‌ای حاصل شیوه‌ای از اندیشیدن است.آگاهی اسطوره‌ای از منظر کاسیرر در اینکه یک جهان سمبلیک است با زبان، علم وهنر مشترک است. اسطوره یک ساختار است و جهان را بر اساس قوانین ساختار خودش طبقه بندی می‌کند و در این طبقه بندی با ادراک نظری مشترک است و نوع این طبقه بندی است که آن را از علم و اندیشه نظری جدا می‌کند.به همین سبب فضای هندسی متمایز از فضای اسطوره‌ای می‌شود. اما فضای حسی یک مکانیسم بیولوژیک است که نمی‌توان آن را یک جهان سمبلیک برشمرد.

کاسیرر برای مطالعه اسطوره از آنجا که آن را نظامی سمبلیک همچون علم می‌داند، روش مقایسه‌ای را پیش می‌گیرد و تفکر اسطوره‌ای را به مثابه یک جهان سمبلیک در مقابل تفکر عقلانی می‌گذارد و این دو را با یکدیگر مقایسه می‌کند.

حاصل مطالعه وی را می‌توان به شیوه ذیل طبقه بندی کرد:

فضای اقلیدسی یک فضای همگن است در حالیکه فضای اسطوره‌ای و ادراک حسی فضا ناهمگن.

همسانی به این مفهوم که فضایی را متصور شویم که تمام نقاطش شبیه یکدیگرند و هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. بنابراین تمام جهتها یکسانند و هیچ معنای متفاوتی را بیان نمی‌کنند. در فضای حسی هر مکانی ویژگی خاصی دارد و هیچ دو نقطه‌ای شبیه به یکدیگر نیستند. چرا که هر نقطه بنا بر آنچه در آن واقع شده است ، بوسیله حس شناسایی می‌شود.

فضای اقلیدسی یک فضای منتزع و خالی از معناست، حال آنکه فضای اسطوره‌ای با معنا یکی شده است. تصور فضای هندسی به معنای تصور و ایجاد تمایز میان محتوا و بستر وقوع آن یعنی فضا است .یعنی تفکیک محتوا از مکان و این تفکیک نه در ادراک حسی و نه در اندیشه اسطوره‌ای یافت نمی‌شود. ما فضای بدون ویژگی را نه می‌بینیم و نه حس می‌کنیم.

به لحاظ ایجاد طبقه بندی در فضا، آگاهی اسطوره‌ای در میانه ادراک حسی و ادراک هندسی قرار می‌گیرد. از لحاظ ایجاد طبقه بندی با ساختمان هندسی مشابهت دارد. به این معنا که عناصری ناهمجنس را با یکدیگر مرتبط می‌کند و همین نکته آن را از فضای حسی متمایز می‌سازد چرا که برای ادراک حسی هیچ دو نقطه‌ای از فضا یکسان نیست. اندیشه اسطوره‌ای از طریق معنای مشترکی که به نقاط می‌دهد، نقاط ناهمجنس را به یکدیگر مرتبط می‌کند. در هندسه اقلیدسی فضا بصورت مجزای از معنا به نقاط مشابه تقسیم می‌شود، حال آنکه در



خرید و دانلود دانلود تحقیق فضا در اندشه استوره ای