لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 45 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست مطالب:
اسلام و تعلیم و تربیت............................................................................................2
محیط مادی ............................................................................................................................................2
محیط معنوی .......................................................................................................................................2
محیط خانواده .....................................................................................................................................2
محیط مدرسه ......................................................................................................................................4
ویژگى هاى تربیت اسلامى....................................................................................6
منبع وحى................................................................................................................................................6
اسوه هاى الهى......................................................................................................................................8
برنامه عملى مناسب..............................................................................................................................9
تعبد و تسلیم.........................................................................................................................................10
جهانشمول بودن..................................................................................................................................11
هدف بودن انسان................................................................................................................................11
جامعیت.................................................................................................................................................12
سایر دیدگاه ها و احتمالات ...............................................................................15
منابع و مآخذ. ....................................................................................................................................18
اسلام و تعلیم و تربیت
اسلام بر اساس نیاز فطری انسان ، مبانی تربیتی و آموزشی را به ایمان آورندگان می آموزد.
چنانکه اگر تربیت را به سه قسم تربیت بدنی ، تربیت عقلی و تربیت روانی تقسیم کنیم اسلام در یک نظام هماهنگ دربارة هر قسم از این انواع بیاناتی حکیمانه دارد . این نظام تربیتی هماهنگ باید در محیطی مناسب به آدمی القاء گردد.منظور از محیط ، تمام عوامل خارجی است که در موجود زنده از آغاز رشد وجود دارد.هر چند عوامل محیطی بسیار فراوان است ، اما در تقسیم اولیه می توان آن را به دو قسم مادی و معنوی تقسیم نمود.
محیط مادی :عبارت از آب ، هوا ، نور ، حرارت ، مسکن ، خوراک ، پوشاک و ... بالآخره هر امر مادی که انسان بدانها محفوف و محاط می باشد.
محیط معنوی :عبارت از عوامل فرهنگی است که روح آدمی را به تعالی سوق می دهد.
محیط مورد نظر ما محیطی است که در تعلیم و تربیت از آن بهره برداری می شود و ضبط و کنترل آن امکان دارد .مانند محیط خانه ، خانواده و مدرسه . این گونه عوامل محیطی برای مربی ، معلم و والدین بسیار با اهمیت است.
محیط خانواده : محیط خانه و خانواده ، یک محیط طبیعی است که در آن پدر و مادر تربیت کودک را بر عهده می گیرند .
کودک تحت تاثیر مقام انگیزه های خانوادگی است و رفتار او قهراً از خانواده درست می شود ، او زبان مادری را می آموزد و از طریق مکالمه وگفتگو ، افکار و آراء زیادی از افراد خانواده به او منتقل می شود و معارف و اطلاعات او هم سطح با افکار خانواده پیش می رود .نقش تربیتی و الدین آنچنان بزرگ و مهم است که دین و علوم الهی نیز در نخستین لحظات حیات به وی منتقل می شود ، چنانکه پیامبر اسلام (ص) می فرماید :
((کل مولود یولد علی الفطرة حتی یکون ابواه یهودانه و ینصرانه ))[2]
((هر کودک ونوزادی به این فطرت متولد می شود ، جز اینکه پدر و مادر او به یهودیت و نصرانیت گرایش می دهند .))
رسول اکرم (ص) دین ورفتار کودک را در ارتباط پیوسته به افکار و وسعت معارف وبینش پدر و مادر می داند . پس کودک به خویشها و ناخویشهای خانواده مربوط می شود ومیان او خانواده اش رابطة وجدانی بر قرار می شود.
به لحاظ اینکه محیط خانواده بهترین محل تربیت کودک است ، تربیت وی در آن محیط از حقوق کودک محسوب می شود و اهمال وسهل انگاری در آن روا نیست.
امام سجاد (ع) می فرماید :
((حق فرزند است که بدانی او از تو و پیوسته به تو در خیر و شر امر دنیا است ، وتو مسئول او از لحاظ نیک ادب کردن و راهنمایی به پروردگارش و کمک به طاعت او هستی .پس عمل تو دربارة او عمل کسی باشد که می داند در او احسان به مثاب ، و در مسامحه وبدی نسبت به او کیفر می بیند .))[3]
بر این اساس رسول اکرم (ص) می فرماید :
((خداوند خشم نمی گیرد برای چیزی مانند خشمی که او را به خاطر زنان و کودکان می گیرد ))[4]
پیامبر اسلام در جایی می فرماید :
((احبّوا الصبیان و ارحموهم ))[5]
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تاریخچه حجاب در اسلام
چـکیدهحجاب به معناى پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم از احکام ضرورى دین اسلام است. در ادیان الهى دیگر از جمله آئین زرتشت، یهود و مسیحیت نیز این حکم با تفاوتهایى وجود دارد. در سرزمینى که اسلام در آن ظهور کرد زنان با صورتى گشاده و گریبانى چاک در معابر آمد و شد مى کردند. برخى نویسندگان چنین اظهار نظر کرده اند که پوشش اسلامى نتیجه تعامل فرهنگى بین اعراب و ایرانیان و رومیان است و در نتیجه، اسلام نسبت به چگونگى حضور زن در برابر نامحرم قانونى خاص ندارد و آن چه امروز به صورت دستورى شرعى در آمده، مستندى شرعى ندارد. این مقاله به تحقیق درباره صحت و سقم این نظر مى پردازد.
واژگان کلیدى: حجاب، تاریخ حجاب و پیشینه حجاب در اسلام.
مقدمه صرف نظر از مباحثى چون ادله حجاب، محدوده حجاب اسلامى، فلسفه آن و مباحث دیگر، یکى از مباحث لازم در این باره، بررسى پیشینه این حکم است; به این معنا که آیا اسلام خود قانون و دستور خاصى براى پوشش زنان در برابر مردان نامحرم ارائه داده است یا نه، رسم موجود بین بانوان مسلمان ریشه اى دیرینه دارد؟ ضرورت طرح این بحث از آن جا ناشى مى شود که برخى مدعى شده اند: «ارتباط عرب با ایران از موجبات رواج حجاب در قلمرو اسلام شد»2 و معتقدند که «حجاب رایج میان مسلمانان عادتى است که از ایرانیان، پس از مسلمان شدنشان به سایر مسلمانان سرایت کرد». برخى دیگر نیز گفته اند: «حجاب از ملل غیر مسلمان روم و ایران به جهان اسلام وارد شده است».3 این مقاله در صدد کشف اثبات این مسئله است.
مفهوم شناسى
قبل از ورود به بحث لازم است معناى واژه حجاب و مقصود از حجاب بیان شود.
مفهوم لغوى حجاب
به گفته اهل لغت این واژه به صورت متعدى و به معناى در پرده قرار دادن به کار مى رود. ابن درید مى گوید: «حجبت الشىء. .. اذا سترته، و الحجاب: السِّتر...، احتجبت الشمس فى السحاب اذا تستترت فیه.4 حجاب، پوششى است که روى شىء را فرا مى گیرد و حجاب یعنى پرده...، زمانى که خورشید در ابر فرو مى رود عرب مى گوید: احتجبت الشمس فى السحاب». فیومى این واژه را چنین توضیح مى دهد:
حجب فعلى متعدى است و به معناى مانع شدن به کار مى رود. به پرده، حجاب مى گویند، زیرا مانع از دیدن است، و به دربان، حاجب گفته مى شود، زیرا وى مانع از ورود افراد است. این واژه در اصل بر موانع جسمانى اطلاق مى گردد، ولى برخى مواقع به موانع معنوى نیز حجاب گفته مى شود.5
از گفتار اهل لغت مى توان نتیجه گرفت که در زبان عرب، حجاب به پوششى گفته مى شود که مانع از دیدن شیئى پوشانده شده مى شود. شهید مطهرى نتیجه تحقیقات لغوى خود را درباره این واژه، چنین بیان مى کند:
کلمه حجاب هم به معنى پوشیدن است و هم به معنى پرده و حاجب، بیشتر استعمالش به معنى پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش مى دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نیست; آن پوشش حجاب نامیده مى شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.6
این واژه در قرآن و حدیث نیز با عنایت به همین معناى لغوى به کار رفته و معناى خاصى پیدا نکرده است.7 شهید مطهرى مى فرماید:
در قرآن کریم در داستان سلیمان غروب خورشید را این طور توصیف مى کند: «حتى توارت بالحجاب» یعنى تا آن وقتى که خورشید در پشت پرده مخفى شد. تعبیر حجاب با همین معنا در آیه 51 سوره شورى و نیز در آیه 53 سوره احزاب به کار برده شده است... . در دستورى که امیر المومنین(علیه السلام) به مالک اشتر نوشته است مى فرماید: «فلا تطولن احتجابک عن رعیتک» یعنى در میان مردم باش کمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان کن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده.8
مفهوم اصطلاحى حجاب
حجاب در علومى چون عرفان و طب و شاید دیگر علوم، اصطلاح خاصى دارد9اما در مسئله مورد بحث این نوشتار که مسئله اى فقهى است داراى معناى خاصى نیست. این واژه در فقه در معناى لغوى خود که همان پرده حائل میان دو چیز باشد به کار رفته و معناى جدیدى براى آن ایجاد نشده بود. در دوران متأخر این واژه معناى اصطلاحى خاصى پیدا کرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است. شهید مطهرى در این باره مى فرماید:
استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن اصطلاح نسبتاً جدیدى است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه ستر که به معنى پوشش است به کار مى رفته است. فقها چه در کتاب الصلوة10 و چه در کتاب النکاح11 که متعرض این مطلب شده اند کلمه ستر را به کار برده اند نه کلمه حجاب را. بهتر این بود که این کلمه عوض نمى شد و ما همیشه همان کلمه پوشش را به کار مى بردیم، زیرا چنان که گفتیم معنى شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده مى شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادى گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گرى و خود نمایى نپردازد. آیات مربوطه همین معنى را ذکر مى کند و فتواى فقها هم مؤید همین مطلب است... در آیات مربوطه، لغت حجاب به کار نرفته است. آیاتى که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب حدود پوشش و تماس هاى زن و مرد را ذکر کرده است بدون آن که کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه اى که در آن کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام.12
معناى اصطلاحى جدید این واژه، عبارت است از پوششى که زن در برابر نامحرمان باید استفاده کند و از جلوه گرى و خود نمایى بپرهیزد. در این نوشتار نیز همین معناى اصطلاحى مورد نظر است، نه پرده نشینى زنان. تردیدى نیست که حجاب در این اندازه یکى از احکام مشترک ادیان ابراهیمى13 و از احکام ضرورى اسلام بوده و همه طوایف اسلامى بر آن اتفاق نظر دارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وقتی به دوران هزار ساله نظم و نثر ادبی کشورمان بنگریم،میبینیم که شوق تأدب و تخلق به آداب قرآنی در ادبیات فارسی مشاهده میشود.
در شعر شاعر حماسه سرای فارسی زبان، ابو القاسم فردوسی، با زیباترین زبان و رساترین بیان، برخی از ایات و احادیث به کار رفته است.
فردوسی، حدیث شریف «انا مدینة العلم و علی بابها»را این گونه بیان میکند:
که من شهر علمم، علیم درست درست این سخن گفت،پیغمبرست
تو گویی دو گوشم به آوای اوست گواهی دهم کاین سخن رای اوست
این بیتها،نشانگر ارادت و باور راسخ شاعر به خاندان نبوت و امامت میباشد که پس از گذشت چند قرن،این گونه حکیمانه و عاشقانه شهادت می دهد که این کلام گهربار از پیامبر اکرم(ص) است.
مولانا:مجموعه اندیشهها، مضامین، باورها و الهامهای خود را به ایات مرتبط می سازد و میگوید:
گر چه قرآن از لب پیغمبر است هر که گوید:«حق نگفت» او کافر است
مولوی معتقد است که قرآن کریم،کامل ترین سخن حق بر زبان بنده است که از سوی خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده است و ساخته ذهن بشر نیست و بیت یاد شده،اشاره دارد به ایات:
«الله نزل احسن الحدیث…؛خداوند بهترین و نیکوترین سخن را نازل کرد…»
و ایه:… بل هو الحق من ربک لتنذر قوما ما اتاهم من نذیر من قبلک…؛اما این سخن حق است از سوی پروردگارت،تا گروهی را انذار کنی که پیش از تو هیچ انذار کنندهای برای آنان نیامده است…(سوره سجده،ایه 3)
به نمونههای دیگر شعرهای مولوی که الهام گرفته از ایات قرآن و احادیث است،به طور مختصر اشاره میشود:
گفت پیغمبر که هر که سر نهفت زود گـردد بر مـراد خـویـش جفت
این بیت اشاره دارد به حدیث نبوی«استعینوا علی قضاء الحوائج بالکتمان فان کل ذی نعمة محسود؛نیازها و حاجت های نیازمندان را در پنهانی بر طرف کنید؛زیرا هر صاحب نعمتی مورد حسادت قرار می گیرد».
نیکوان را، هست میراث از خوشاب آن چه میراث است اورثنا الکتاب
اشاره به ایهثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا؛سپس، بندگان برگزیده خود را وارث علم قرآن قرار دادیم.(سوره فاطر،ایه 32)
گوش من لا یلدغ المؤمن شنید قول پیغمبر به جان و دل گزید
اشاره به حدیث شریف نبوی «لا یلدغ المؤمن من حجر مرتین؛مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود».
عاشق رنج است نادان تا ابد خیز ولا اقسم بخوان تا فی کبد
این بیت به 4 ایه اول سوره بلد اشاره دارد:
استاد سخن، سعدی شیرازی، شاعر گرانمایه و دلبسته به اخلاق نبوی و عبرت آموزی از ایات الهی، آنچه را از قرآن و حدیث آموخته،در آثار خود به صورت «استشهاد»، «اقتباس»، «اشاره» و «تلمیح» آورده است.گواه این مطلب نمونههای بسیاری است که در زیر به چند مورد از آنها اشاره می کنیم:
شواهدی از گلستان
بنی آدم اعضای یـکدیـگرنـد کـه در آفرینش ز یـک گوهرند
چو عضوی به دردآورد روزگار دگـر عـضـوها را نـمـانـد قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی نـشایـد کـه نـامت نهند آدمی
این سه بیت شعر سعدی، به دو حدیث پیامبر(ص)اشاره دارد:
اولین حدیث:«هر کس صبح کند و در اندیشه ی کارهای مسلمانان نباشد، مسلمان نیست».
دومین حدیث:«مثل مؤمنان در دوستی و مهرورزیشان نسبت به یکدیگر،همانند یک پیکر است که هنگامی که عضوی از آن به درد اید، سایر اعضا در بی خوابی و تب،با آن هم ناله می شوند».
شیخ اجل در دیباچه گلستان می گوید:
«منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت»
این کلام اشاره به این ایه دارد:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وقتی به دوران هزار ساله نظم و نثر ادبی کشورمان بنگریم،میبینیم که شوق تأدب و تخلق به آداب قرآنی در ادبیات فارسی مشاهده میشود.
در شعر شاعر حماسه سرای فارسی زبان، ابو القاسم فردوسی، با زیباترین زبان و رساترین بیان، برخی از ایات و احادیث به کار رفته است.
فردوسی، حدیث شریف «انا مدینة العلم و علی بابها»را این گونه بیان میکند:
که من شهر علمم، علیم درست درست این سخن گفت،پیغمبرست
تو گویی دو گوشم به آوای اوست گواهی دهم کاین سخن رای اوست
این بیتها،نشانگر ارادت و باور راسخ شاعر به خاندان نبوت و امامت میباشد که پس از گذشت چند قرن،این گونه حکیمانه و عاشقانه شهادت می دهد که این کلام گهربار از پیامبر اکرم(ص) است.
مولانا:مجموعه اندیشهها، مضامین، باورها و الهامهای خود را به ایات مرتبط می سازد و میگوید:
گر چه قرآن از لب پیغمبر است هر که گوید:«حق نگفت» او کافر است
مولوی معتقد است که قرآن کریم،کامل ترین سخن حق بر زبان بنده است که از سوی خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده است و ساخته ذهن بشر نیست و بیت یاد شده،اشاره دارد به ایات:
«الله نزل احسن الحدیث…؛خداوند بهترین و نیکوترین سخن را نازل کرد…»
و ایه:… بل هو الحق من ربک لتنذر قوما ما اتاهم من نذیر من قبلک…؛اما این سخن حق است از سوی پروردگارت،تا گروهی را انذار کنی که پیش از تو هیچ انذار کنندهای برای آنان نیامده است…(سوره سجده،ایه 3)
به نمونههای دیگر شعرهای مولوی که الهام گرفته از ایات قرآن و احادیث است،به طور مختصر اشاره میشود:
گفت پیغمبر که هر که سر نهفت زود گـردد بر مـراد خـویـش جفت
این بیت اشاره دارد به حدیث نبوی«استعینوا علی قضاء الحوائج بالکتمان فان کل ذی نعمة محسود؛نیازها و حاجت های نیازمندان را در پنهانی بر طرف کنید؛زیرا هر صاحب نعمتی مورد حسادت قرار می گیرد».
نیکوان را، هست میراث از خوشاب آن چه میراث است اورثنا الکتاب
اشاره به ایهثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا؛سپس، بندگان برگزیده خود را وارث علم قرآن قرار دادیم.(سوره فاطر،ایه 32)
گوش من لا یلدغ المؤمن شنید قول پیغمبر به جان و دل گزید
اشاره به حدیث شریف نبوی «لا یلدغ المؤمن من حجر مرتین؛مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود».
عاشق رنج است نادان تا ابد خیز ولا اقسم بخوان تا فی کبد
این بیت به 4 ایه اول سوره بلد اشاره دارد:
استاد سخن، سعدی شیرازی، شاعر گرانمایه و دلبسته به اخلاق نبوی و عبرت آموزی از ایات الهی، آنچه را از قرآن و حدیث آموخته،در آثار خود به صورت «استشهاد»، «اقتباس»، «اشاره» و «تلمیح» آورده است.گواه این مطلب نمونههای بسیاری است که در زیر به چند مورد از آنها اشاره می کنیم:
شواهدی از گلستان
بنی آدم اعضای یـکدیـگرنـد کـه در آفرینش ز یـک گوهرند
چو عضوی به دردآورد روزگار دگـر عـضـوها را نـمـانـد قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی نـشایـد کـه نـامت نهند آدمی
این سه بیت شعر سعدی، به دو حدیث پیامبر(ص)اشاره دارد:
اولین حدیث:«هر کس صبح کند و در اندیشه ی کارهای مسلمانان نباشد، مسلمان نیست».
دومین حدیث:«مثل مؤمنان در دوستی و مهرورزیشان نسبت به یکدیگر،همانند یک پیکر است که هنگامی که عضوی از آن به درد اید، سایر اعضا در بی خوابی و تب،با آن هم ناله می شوند».
شیخ اجل در دیباچه گلستان می گوید:
«منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت»
این کلام اشاره به این ایه دارد:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وقتی به دوران هزار ساله نظم و نثر ادبی کشورمان بنگریم،میبینیم که شوق تأدب و تخلق به آداب قرآنی در ادبیات فارسی مشاهده میشود.
در شعر شاعر حماسه سرای فارسی زبان، ابو القاسم فردوسی، با زیباترین زبان و رساترین بیان، برخی از ایات و احادیث به کار رفته است.
فردوسی، حدیث شریف «انا مدینة العلم و علی بابها»را این گونه بیان میکند:
که من شهر علمم، علیم درست درست این سخن گفت،پیغمبرست
تو گویی دو گوشم به آوای اوست گواهی دهم کاین سخن رای اوست
این بیتها،نشانگر ارادت و باور راسخ شاعر به خاندان نبوت و امامت میباشد که پس از گذشت چند قرن،این گونه حکیمانه و عاشقانه شهادت می دهد که این کلام گهربار از پیامبر اکرم(ص) است.
مولانا:مجموعه اندیشهها، مضامین، باورها و الهامهای خود را به ایات مرتبط می سازد و میگوید:
گر چه قرآن از لب پیغمبر است هر که گوید:«حق نگفت» او کافر است
مولوی معتقد است که قرآن کریم،کامل ترین سخن حق بر زبان بنده است که از سوی خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده است و ساخته ذهن بشر نیست و بیت یاد شده،اشاره دارد به ایات:
«الله نزل احسن الحدیث…؛خداوند بهترین و نیکوترین سخن را نازل کرد…»
و ایه:… بل هو الحق من ربک لتنذر قوما ما اتاهم من نذیر من قبلک…؛اما این سخن حق است از سوی پروردگارت،تا گروهی را انذار کنی که پیش از تو هیچ انذار کنندهای برای آنان نیامده است…(سوره سجده،ایه 3)
به نمونههای دیگر شعرهای مولوی که الهام گرفته از ایات قرآن و احادیث است،به طور مختصر اشاره میشود:
گفت پیغمبر که هر که سر نهفت زود گـردد بر مـراد خـویـش جفت
این بیت اشاره دارد به حدیث نبوی«استعینوا علی قضاء الحوائج بالکتمان فان کل ذی نعمة محسود؛نیازها و حاجت های نیازمندان را در پنهانی بر طرف کنید؛زیرا هر صاحب نعمتی مورد حسادت قرار می گیرد».
نیکوان را، هست میراث از خوشاب آن چه میراث است اورثنا الکتاب
اشاره به ایهثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا من عبادنا؛سپس، بندگان برگزیده خود را وارث علم قرآن قرار دادیم.(سوره فاطر،ایه 32)
گوش من لا یلدغ المؤمن شنید قول پیغمبر به جان و دل گزید
اشاره به حدیث شریف نبوی «لا یلدغ المؤمن من حجر مرتین؛مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود».
عاشق رنج است نادان تا ابد خیز ولا اقسم بخوان تا فی کبد
این بیت به 4 ایه اول سوره بلد اشاره دارد:
استاد سخن، سعدی شیرازی، شاعر گرانمایه و دلبسته به اخلاق نبوی و عبرت آموزی از ایات الهی، آنچه را از قرآن و حدیث آموخته،در آثار خود به صورت «استشهاد»، «اقتباس»، «اشاره» و «تلمیح» آورده است.گواه این مطلب نمونههای بسیاری است که در زیر به چند مورد از آنها اشاره می کنیم:
شواهدی از گلستان
بنی آدم اعضای یـکدیـگرنـد کـه در آفرینش ز یـک گوهرند
چو عضوی به دردآورد روزگار دگـر عـضـوها را نـمـانـد قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی نـشایـد کـه نـامت نهند آدمی
این سه بیت شعر سعدی، به دو حدیث پیامبر(ص)اشاره دارد:
اولین حدیث:«هر کس صبح کند و در اندیشه ی کارهای مسلمانان نباشد، مسلمان نیست».
دومین حدیث:«مثل مؤمنان در دوستی و مهرورزیشان نسبت به یکدیگر،همانند یک پیکر است که هنگامی که عضوی از آن به درد اید، سایر اعضا در بی خوابی و تب،با آن هم ناله می شوند».
شیخ اجل در دیباچه گلستان می گوید:
«منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت»
این کلام اشاره به این ایه دارد: