حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

حریم فایل

دانلود کتاب، جزوه، تحقیق | مرجع دانشجویی

تحقیق در مورد اختلالات فراگیر رشد

تحقیق در مورد اختلالات فراگیر رشد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

اختلالات فراگیر رشد  

اختلالات فراگیر رشد با اسیب شدید و گسترده زمینه های گوناگون رشد مشخص می شوند مانند: اختلال در مهارتهای تعامل اجتماعی متقابل, مهارتهای ارتباطی, یا وجود رفتار, علایق و فعالیتهای کلیشه ای, اختلالهای کیفی که این وضعیتها را مشخص می کنند, با توجه به سطح رشد و سن عقلی فرد تفاوتهای اشکار دارند. این بخش شامل اختلالهای زیر است: اختلال اتیستیک , اختلال رت, اختلال از هم پاشیدگی کودکی , اختلال اسپرژر و اختلال فراگیر رشد که به گونه ای دیگر مشخص نشده است. این اختلالها معمولا در نخستین سالهای زندگی اشکار شده و اغلب با درجه هایی از عقب ماندگی ذهنی  همراهند, که در این صور عقب مانگی باید روی محور 2 کدگذاری شود. اختلال های فراگیر رشد گاهی همراه با گروه گسترده ای از سایر بیماریهای جسمانی دیده می شوند( مانند نابهنجاریهای کروموزومی, عفونتهای مادرزادی , نابهنجاریهای ساختاری دستگاه اعصاب مرکزی ) . اگر چنین اختلالهایی وجود داشته باشند, باید روی محور 3 کدگذاری شوند. هرچند در  گذشته اصطلاحاتی مانند روان پریشی و اسکیزوفرنی کودکی را برای اشاره به افرادی که به این اختلالها دچار بودند, به کار می بردند, ولی اکنون شواهد قابل ملاحظه ای وجود دارند دال بر اینکه اختلالهای فراگیر رشد با اسکیزوفرنی کودکی تفاوت دارند (هرچند کودکی که اختلال فراگیر رشد دارد بعدها ممکن است دچار اسکیزوفرنی شود) .

اختلال اتیستیک اگرچه اوتیسم اولین بار بطور رسمی در سال 1943 توسط لئوکانر معرفی شد اما احتمالا پیش از ان نیز نمونه هایی تحت عنوان بچه های وحشی یا احمق گزارش شده است. سردرگمی های زیادی قبل و پس از توصیف کانر در مورد اینکه اوتیسم بعدا به صورت اسکیزوفرنی یا سایر انواع سایکوز گسترش می یابد وجود داشته است. کانر در گزارش های خود یازده مورد را معرفی می کند که مشکلات زیادی در رابطه با سایر افراد داشتند . در حالی که در برقراری ارتباط و کار با اشیا» توانایی بسیار زیادی از خود نشان می دادند. وی همچنین مشاهده کرد در صورت پیشرفت زبان, این کودکان مشکلاتی نظیر اکولالیا خواند داشت. این افراد همچنین رفتار و اعمال تکراری و بی هدفی را بطور مداوم و به صورت کلیشه ای تکرار می کنند. برای سالهای متمادی تصور براین بود که اوتیسم تظاهر اولیه اسکیزوفرنی است. البته مطالعات گسترده بعدی مشخص کردند که اسکیزوفرنی کودکی و اوتیسم دو اختلال متفاوت و مجزا هستند. اوتیسم اولین بار در DSMIII  درحیطه اختلالات نافذ رشدی ( PDDs) معرفی شد.

ویژگی ها و اختلال های توام برخلاف اختلال اتیستیک , در اختلال اسپرژر عقب ماندگی ذهنی دیده نمی شود, اما در موارد اتفاقی عقب ماندگی ذهنی نیز مشاهده شده است( برای مثال وقتی عقب ماندگی ذهنی فقط در  سال های دبستانی , بدون تاخیر اشکار شناختی یا زبانی در نخستین سالهای زندگی ظاهر می شود) . تغییر پذیری در کارکردهای شناختی ممکن است مشاهده شود, که اغلب با نقاط قوت در زمینه های توانایی کلامی ( برای مثال : واژگان , حافظه شنوایی طوطی وار ) و ضعفهایی در زمینه های غیر کلامی ( برای مثال مهارتهای دیداری - حرکتی و دیداری - قضایی ) همراه است. ممکن است کودک از نظر حرکتی دست و پا چلفتی و بی دقت باشد, اما این حالت اغلب نسبتا خفیف است, هرچند مشکلات حرکتی ممکن است به طرد شدن از سوی همسالان و انزوای اجتماعی منجر شود( برای مثال , ناتوانی برای شرکت در ورزشهای گروهی ) . در اختلال اسپرژر نشانه های فعالیت افراطی و فقدان توجه اغلب دیده می شود و تشخیص اختلال کاستی توجه - بیش فعالی برایشان گذاشته می شود. گزارش شده است که اختلال اسپرژر با تعداد دیگری از اختلالهای روانی , از جمله اختلالهای افسرده کننده رابطه دارد. ویژگی های خاص وابسته به سن و جنسیت در سنین مختلف تصویر بالینی ممکن است به گونه ای متفاوت ظاهر شود. اغلب ناتوانی اجتماعی افراد دچار این اختلال به مرور زمان برجسته تر می شود . در نوجوانی برخی از افراد دچار این اختلال ممکن است استفاده از زمینه های توانایی یا نقاط قوت خود ( برای مثال , تواناییهای کلامی طوطی وار ) را برای جبران زمینه های ضعف , یاد بگیرند. افراد دچار اختلال اسپرژر ممکن است مورد ازار و اذیت قرار گیرند, که این موضوع همراه با انزوای اجتماعی و افزایش توانایی خوداگاهی , ممکن است در نوجوانی واوایل جوانی موجب افسردگی و اضطراب شود. این اختلال در پسران بسیار بیشتر از دختران ( دست کم 5 برابر ) تشخیص داده می شود. شیوع درباره شیوع اختلال اسپرژر داده های قطعی وجود ندارد. دوره یا سیر اختلال اسپرژر یک اختلال پیوسته بوده و در تمام طول عمر دوام می یابد . کودکان دبستانی تواناییهای کلامی خوب ممکن است تا اندازه ای شدت کژ کاریهای اجتماعی کودک را پوشانده و همچنین مراقبان و معلمان را گمراه نماید.



خرید و دانلود تحقیق در مورد اختلالات فراگیر رشد


تحقیق در مورد اختلالات هویت جنسی

تحقیق در مورد اختلالات هویت جنسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 5 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

طبقه بندی به عنوان مبتلا به اختلال هویت جنسی با ویژگی های فوق الذکر نمی باشند(جدول 2-22). سه نمونه در DSM-IV-TR ذکر شده است: افراد مبتلا به اختلالات دو جنسیتی و ملال جنسیتی؛ بالغین مبتلا به رفتار مدل پوشی موقتی وابسته به استرس؛ افرادی که اشتغال ذهنی دائم با اختگی یا قطع احلیل بدون میل به کسب خصوصیات جنسی جنس مقابل دارند.

جدول 2-22:

ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR برای اختلال هویت جنسی که به گونه ای دیگر مشخص نشده است

این طبقه برای گروهی از اختلالات هویت جنسی است که واجد ملاک های اختلالات هویت جنسی نمی باشند. نمونه های آن عبارتند از:

1) اختلالات دو جنسیتی(مثل سندرم عدم حساسیت آندروژنی یا هیپرپلازی مادرزادی آدرئال) همراه با ملال جنسیتی(gender dysphoria)

2) رفتار مبدل پوشی وابسته به استرس موقتی.

3) اشتغال ذهنی دائم با اختگی یا قطع احلیل بدون میل به کسب خصوصیات جنسی جنس مقابل.

اختلالات دو جنسی: اختلالات دو جنسی شامل انواعی از سندرم ها هستند که افرادی با جنبه های تشریحی و فیزیولوژیکی بارز جنس مقابل به وجود می آورند.

سندرم تورنر: در سندرم تورنر(Turner's syndrome)(شکل 1-21) یکی از کروموزوم های جنسی افتاده است(XO). نتیجه فقدان(آژنزی) یا رشد جزئی(دیس ژنری) گونادها است، هورمون جنسی مهمی، زنانه یا مردانه، در زندگی جنینی و پس از تولد تولید نمی شود. بنابراین نسوج جنسی در حالت سکون نسجی زنانه باقی می مانند. چون کروموزوم X دوم، که به نظر می رسد مسئول زنانگی کامل است وجود ندارد، این دخترها ساختمان تشریحی جنسی ناقص دارند، فاقد استروژن کافی هستند، و بدون درمان خصوصیات جنسی ثانوی پیدا نمی کنند، غالبا نشانه های دیگری نیز وجود دارد، مثل گردن پرده دار، پایین بودن خط رویش مو، قامت کوتاه و کوبیتوس و الگوس. نوزاد با آلت تناسلی خارجی به ظاهر طبیعی متولد می شود و به همین جهت بدون تردید به جنس ماده منسوب و به همین نقش پرورش می یابد. تمام این کودکان به دختران ناهمجنس گرای معمولی تبدیل می گردند. معهذا، در مورد نازائی و فقدات صفات جنسی ثانوی به توجه طبی بعدی نیاز پیدا می کنند.

شکل 1-22

تصویر کودکی مبتلا به سندرم تورنر. خصوصیات عمده عبارتند از گردن پرده دار، قامت کوتاه، سینه پهن و فقدان بالیدگی جنسی.

سندرم کلاین فلتر: شخص مبتلا به سندرم کلاین فلتر(Klinefelter's syndrome) ساختمان جنسی مردانه، تحت تاثیر کروموزوم Y دارد، اما این اثر با وجود کروموزوم X دوم تضعیف می شود. این افراد هر چند با بیضه و آلت رجولیت نیز ممکن است کوچک باشد. در نوجوانی، بعضی از این بیماران، برجستگی پستان و سایر خصوصیات جسمی زنانه پیدا می کنند. میل جنسی آن ها معمولا ضعیف است. پرورش و انتساب جنسی باید به پیدایش احساس واضح مردی منجر شود. اما، چنین بیمارانی غالبا دچار اختلالات هویت جنسی، از وارونگی کامل، مثل ترانس سکسوالیسم، تا میل متناوب برای پوشیدن لباس زنانه می باشند. در نتیجه کاهش تولید آندروژن، حالت هیپوگونادال جنینی در بعضی از بیماران سازمان سلسله اعصاب مرکزی را که باید زمینه ساز رفتار مردانه باشد، تکمیل نکرده است. در واقع، در بسیاری از این بیماران، گستره وسیعی از بسیکوپاتولوژی وجود دارد که حدود آن از بی ثباتی هیجانی تا عقب ماندگی ذهنی فرق می کند.

هیپرپلازی آدرنال ویسریلیزان مادرزادی(سندرم آدرنوژنیتال):

هیپرپلازی آدرنال ویریلیزان مادرزادی از زیادی آندروژن موثر بر جنین پره ناتال ناشی می گردد. وقتی این حالت در جنس مونث روی دهد، زیادی آندروژن های آدرنال جنینی از غده فوق کلیوی، موجب مردانه شدن آلت تناسلی خارجی، از عظم خفیف کلیتوریس گرفته تا آلت تناسلی خارجی که به کیسه بیضه، بیضه، و آلت رجولیت طبیعی شباهن دارد، می گردد.

-A هرمافرودیسم کاذب مونث ناشی از هیپرپلازی آدرنال مادرزادی

-B به رشد پستان 6 ماه پس از درمان با کورتیزون توجه کنید؛ قاعدگی طبیعی ظرف چند ماه آغاز شد.

-C به بزرگ شدن کلیتوریس و سینوس اوروژنیتال توجه کنید.

اما پشت این آلت تناسلی خارجی رحم و مهبل پنهان است.(شکل 2-22) این بیماران از سایر لحاظ شبیه زن های طبیعی هستند. هنگام تولد، اگر آلت تناسلی شبیه آلت مردانه باشد، طفل به جنس مذکر منسوب شده و به همین ترتیب تربیت می شود، نتیجه احساس واضح مردی و مردانگی معمولی است. اما، اگر کودک دختر شناخته شده و به این صورت پرورش یابد، احساس زن بودن و زنانگی پدید خواهد آمد. اگر والدین در منسوب ساختن نوزاد به یک جنس مردد و بمانند هویت هر ما فرودیتی ظاهر خواهد شد. هویت جنسی حاصل بازتاب روش تربیتی است. آنروژن ها ممکن است به تعیین رفتار کمک کنند. کودکانی که بدون ابهام به عنوان دختر پرورش یافته اند در مقایسه با گروه شاهد رفتار پسرانه تری دارند. اکثر دخترها غالبا گرایش غیرهمجنس گرا دارند. برخی نیز تعارض های هویت جنسی دارند.

هرمافرودیسم کاذب: نوزادان مبتلا به این اختلال ممکن است با آلت تناسلی مبهم و نامشخص متولد شوند، که یکی از فوریت های مامائی است. چون انتساب جنس، معین کننده هویت جنسی چنین نوزادانی خواهد بود. هرمافرودیسم کاذب مردانه تمایز تمایز ناقص آلت تناسلی خارجی است، حتی اگر کروموزوم Y وجود داشته باشد. بیضه ها موجودند اما رشد نکرده اند. هرمافرودیسم کاذب زنانه عبارتست از مردانه شدن آلت تناسلی خارجی در فردی که XX است و شایعترین علت آن سندرم آدرنوژنیتال است که فوقا ذکر شد. شکل 3-22 یک زن فتوتیپیک را با کاریوتیپ XY نشان می دهد.

هر مافرودیسم واقعی با وجود تخمدان و بیضه در یک فرد مشخص است. اختلالی نادر است(شکل 4-22).

سندرم عدم حساسیت آندروژنی- سندرم عدم حساسیت آندروژنی(androgen insensivity syndrome) اختلالی مادرزادی با صفت وابسته به X مغلوب- که سندرم تانیت بیضه ای نیز نامیده می شود- از عدم حساسیت نسوج هدف در مقابل آندروژن ناشی می گردد. نسوج جنینی، ناتوان از واکنش، در حالت سکون نسجی زنانه باقی مانده و سلسله واکنش، در حالت سکون نسجی زنانه باقی مانده و سلسله اعصاب مرکزی خود را برای مردانگی سازمان نمی دهد. نوزاد به هنگام تولد دختر بچه ای معمولی به نظر می رسد اما بعدها معلوم می گردد که بیضه های کریپتورکیدی دارد، که تولید تستسترون کرده اما بر نسوج هدف تاثیر نمی گذارد، اعضاء تناسلی داخلی و مهیل نیز یا بسیار کوچک است یا وجود ندارد. صفات جنسی ثانوی در سن بلوغ، زنانه هستند چون مقادیر کم اما کافی استروژن از بیضه ها ترشح می گردد. چنین بیمارانی بدون استثناء خود را زن می پندارند و رفتار زنانه دارند.

شکل 3-22

مجرای مهبلی طبیعی و بزرگی کلیتوریس وجود داشت. در لاپاراتومی گونادهای دیسژنتیک و رحمی با لوله های فالوپ مشاهده شد. در درمان دوره ای با استروژن- پروژسترون، قاعدگی با فواصل عادی شروع شد، رشد پستان ها در نتیجه درمان حاصل شد.

مبدل پوشی(Cross-dressing): DSM-IV-TR مبدل پوشی- یعنی ملبس شدن به لباس جنس مقابل را- اگر گذرا و مربوط به استرس باشد اختلال هویت جنسی طبقه بندی می کند، اگر اختلال وابسته به استرس نباشد، افراد مبدل پوش مبتلا به یادگار خواهی با مبدل پوشی(transvestice fetishism) شناخته می شوند، که در DSM-IV-TR به عنوان پارافیلیا طبقه بندی شده است. ویژگی اساسی یادگار خواهی با مدل پوشی این است که ایجاد انگیزش می کند. مبدل پوشی وابسته به استرس گاهی ممکن است تحریک جنسی بوجود آورد، اما در بیمار تنش و اضطراب را کاهش می دهد. بیمار ممکن است تخیلات مبدل پوشی داشته باشد، اما در مواقع استرس به کنش نمائی آن ها می پردازند. اکثر مردهای بالغ مبدل پوش، تخیلات زن بودن، به طور کامل یا نسبی دارند.

شکل 4-22

هر مافرودیت واقعی. تخمدان شکمی و بیضه داخل اسکروتوم در بیوسی ساختمان های گونادال مشاهده شد. قاعدگی هر ماه از سینوس اورژنیتال روی می داد. -A به ژینکوماستی توجه کنید. -B سیستوگرام و اوتر و سالپنگوگرام منافذ جداگانه برای رحم و مجرای واژینال نشان داد.

مبدل پوشی معمولا ترانس و سیستم(transvestism) و شخص مبتلا به آن transvestism نامیده می شود. هر چند این اصطلاحات در DSM-IV-TR بکار برده نشده اند، کاربرد روزمره دارند.

طیف پدیده مبدل پوشی از پوشیدن گاه بگاه لباس زنانه تا همانند سازی وسیع زنانه در مردها و همانند سازی مردانه در زن ها و درآمیختن با خرده فرهنگ مبدل پوش ها گسترده است. در



خرید و دانلود تحقیق در مورد اختلالات هویت جنسی


تحقیق در مورد اختلالات روحی در زنان شاغل 38 ص

تحقیق در مورد اختلالات روحی در زنان شاغل 38 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 49 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

بررسی دلایل بروز اختلالات روحی در زنان شاغل

زنان نیز همپای مردان در عرصه های مختلف اجتماعی فعالیت می کنند و دیده شده که در بیشتر مشاغل حتی مشاغل سخت که پیشتر تصور می شد فقط مردان قادر به انجام آنها هستند، مسوولیت های مهم و کارآمد را برعهده دارند. وظایف زنان امروز به مراتب بیشتر از گذشته است.

هرچه به جلو می رویم حضور زنان در اجتماع پررنگ تر می شود. زنان نیز همپای مردان در عرصه های مختلف اجتماعی فعالیت می کنند و دیده شده که در بیشتر مشاغل حتی مشاغل سخت که پیشتر تصور می شد فقط مردان قادر به انجام آنها هستند، مسوولیت های مهم و کارآمد را برعهده دارند. وظایف زنان امروز به مراتب بیشتر از گذشته است.

زنی که تا دیروز فقط در خانه فعالیت می کرد و عهده دار خانه داری و همسر داری بود و تنها دغدغه اش به چگونگی تربیت فرزندان معطوف می شد، امروز علاوه بر مسوولیت های پیشین بایستی در محیط اداره نیز به عنوان یک فرد کاری و پرتوان حضور داشته باشد و در راستای حفظ نقش خود به عنوان یک فرد مستقل در جامعه بکوشد. افزایش حضور زنان در عرصه های اجتماعی جدا از تاثیری که بر رشد شخصیت فرد و افزایش آگاهی های وی می گذارد در آینده نیز موجب تحکیم پایه های خانواده شده و به تربیت فرزندان سالم کمک می کند؛ چنانکه بارها گفته و شنیده ایم که پشت هر مرد موفقی زن موفق تری وجود دارد.

به رغم تمامی نتایج مثبتی که از حضور زنان در اجتماع حاصل می شود ولی پیامد های منفی هم وجود دارد که تنها متوجه خود زنان است و آن به خطرافتادن سلامت روانی آنهاست. افزایش میزان مراجعات به کلینیک های اعصاب و روان و نیز بالارفتن آمار ابتلا به بیماری های قلبی در زنان در چند سال اخیر همگی حکایت از تاثیرات منفی حضور پیش رونده زنان در مشاغل مختلف دارد.

یکی از مهمترین پیامد های فعالیت در اجتماع بروز استرس و فشار های روحی و روانی است که در زنان بیش از مردان بروز می کند. استرس موقعیتی است که در آن شخص از نظر روحی به هم می ریزد و در هم می شکند و معمولاً با واکنش هایی نظیر مشت کردن انگشتان، انقباض عضلات و به هم فشردن دندان ها و برافروختگی چهره همراه است.

به طور کلی پژوهشگران استرس را وضعیتی توصیف می کنند که افراد مجبور به ایجاد تغییرات ناخواسته در جهت تطابق با حوادث و پیشامد های زندگی می شوند. بنابراین استرس تنها پاسخ های بدنی به تغییرات فیزیکی و نیازهای فیزیولوژیک نیست که پاسخ های روحی، هیجانی و رفتاری را نیز شامل می شود. مطالعات نشان می دهد زنان در مقایسه با مردان بیشتر در معرض ابتلا به اختلالات روحی و روانی ناشی از بروز استرس و اضطراب قرار دارند که این میزان در زنان شاغل خارج از منزل که مسوولیت رسیدگی به فرزندان و کارهای منزل را نیز به عهده دارند بیشتر دیده می شود.

زنان شاغل در مواجهه با شرایط بحرانی در وضعیت پراسترس زندگی می کنند. آنها نسبت به مردان شاغل یا زنان خانه دار از تظاهرات بدنی (کابوس های شبانه، اختلالات گوارشی، ناراحتی کمر و ستون فقرات) به مراتب بیشتری شکایت می کنند، ضمن اینکه بیشتر از آنان نیز در معرض ابتلا به ناراحتی های خلق و خوی، نظیر افسردگی قرار دارند.

براساس تحقیقات انجام شده در دانشگاه ییل، زنان شاغل در مقایسه با زنان خانه دار از سلامت جسمی نامطلوبی برخوردارند. ریسک ابتلا به بیماری های قلبی در زنانی که در کارشان تحت فشار شدید قرار دارند بیشتر از افراد دیگر است.

به نظر می رسد اگر زنان بتوانند به روش دلخواه و در مشاغل مناسب تا مراحل مدیریتی کار کنند، ریسک بیماری های قلبی در آنها پایین باقی می ماند. شاغل بودن زنان تنها به قرار گرفتن آنها در شرایط پراسترس محدود نمی شود. متاسفانه همراه با شاغل شدن، مصرف غذاهای آماده که به نسبت از چربی و کالری بیشتری برخوردارند و در گروه غذاهای پرکلسترول ناسالم به شمار می روند بیشتر می شود که این خود نقش مهمی در به خطر افتادن سلامت جسمی و بروز بیماری های قلبی ایفا می کند. ضمن اینکه تاثیر استعمال سیگار که در زنان شاغل بیشتر از زنان خانه دار است و در موارد بحران زا بیشتر می شود را نباید نادیده انگاشت که آن خود نیز عامل مهمی در پایین بودن سطح سلامت زنان به شمار می رود.

زنان شاغل حتی بیشتر از مردان شاغل در معرض ابتلا به بیماری های قلبی قرار دارند که البته آن هم به الگوی رفتاری آنها مربوط می شود، مثلاً اینکه زنان در مقایسه با مردان زودتر دچار کمبود اعتماد به نفس می شوند و امنیت خود را از دست می دهند. با اینکه زنان در موقعیت های اجتماعی نرم خو تر از مردان هستند و در کنترل خشم نیز موفق تر از آنها عمل می کنند ولی در مواجهه با موقعیت های پرخطر خیلی زود ثبات روحی و روانی خود را از دست می دهند و در بحران ها سریعاً پریشان و گیج می شوند.

در زمان پیشامد های ناگوار نظیر شرایط استرس زا فشار خون بالا رفته و ضربان قلب تند می شود که باعث ایجاد آشفتگی در جریان خون شده و آن هم فشار وارده به دیواره های شریان ها را افزایش می دهد. ترشح بیش از حد هورمون های استرس در گردش خون ممکن است باعث آسیب در جداره درونی شریان ها شود. پلاکت های موجود در خون (به حرکت درآمده توسط هورمون های استرسی) در جهت شروع عمل ترمیم جداره آسیب دیده بدان متصل می شود که در نتیجه این عمل ترمیمی، دیواره شریانی ضخیم رگ ها تنگ می شود. با توجه به اینکه گفته شد استرس تاثیر بسزایی در بروز بیماری های قلبی دارد تعجب آور نخواهد بود اگر بگوییم زنان شاغل رتبه اول را در ابتلا به بیماری های قلبی دارند.

استرس تنها یکی از عوامل تهدید کننده سلامت زنان شاغل است. زنان به علت نداشتن شرایط یکسان اجتماعی در جامعه بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی و اضطراب قرار دارند. طبق آمار های رسمی اعلام شده، ۷ تا ۱۲ درصد از مردان در سراسر دنیا از افسردگی رنج می برند در حالی که این رقم در زنان به ۲۰ تا ۲۵ درصد می رسد.

تاکنون فرضیه های فراوانی برای کشف علل افزایش بروز افسردگی در بین زنان عرضه شده است ولی آنچه مشخص است میزان بروز افسردگی در زنان امروز به نسبت گذشته تفاوت بسیاری کرده است. در گذشته و تا قبل از ورود گسترده زنان به اجتماع تنها عوامل فیزیولوژیک بودند که به بروز افسردگی منجر می شدند. افسردگی پس از زایمان یکی از مهمترین دلایل بروز افسردگی در زنان است که در نوع شاغل و غیرشاغل تفاوتی ندارد.



خرید و دانلود تحقیق در مورد اختلالات روحی در زنان شاغل 38 ص


تحقیق در مورد اختلالات هویت جنسی 31 ص

تحقیق در مورد اختلالات هویت جنسی 31 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 30 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

اختلالات هویت جنسی

«هویت جنسی(Gender Identity)» بازتاب احساس مردانگی یا زنانگی فرد است. هر کودکی تاسن  2-3  سالگی باور محکمی‌در مورد مرد یا زن بودن خود پیدا می‌کند و راحت و قاطع می‌گوید:«من یک پسرم» یا «من یک دخترم» اما حتا اگر رشد جنسی او طبیعی هم باشد، حس نرینگی یا مادینگی فرد کامل نیست و باید رشد و تکامل یابد.

هویت جنسی بر اساس زیست شناسی افراد بنا می‌شود، از آموزه‌های اجتماعی اثر می‌پذیرد و برای این که به دوام و ثبات دست یابد، به گذشت زمان نیاز دارد.

هویت جنسی به طور ضمنی به معنای وجوه فیزیولوژیک رفتار مرتبط با مردانگی یا زنانگی است. اما باید بین جنسیت اچتماعی و جنسیت بیولوژیک(زیست شناختی) تمایز و تفاوت قائل شد؛ هرچند در اغلب موارد، این دو با یکدیگر متناسب و هماهنگ هستند، یعنی مردان رفتار مردانه و زنان رفتار زنانه از خودنشان می‌دهند. ولی گاه در مواردی چون مبحث ما جنسیت و هویت‌جنسی بایکدیگر در تعارض و تضادند.

ویژگی‌های جسمانی از جنسیت زیست شناختی فرد بر می‌آید اما این به تنهایی هویت جنسی را شکل نمی‌دهد. در پیدایش هویت جنسی، سر مشق‌های بی شمار اجتماع نقش دارند، سرمشق‌هایی از همبازی‌ها، پدر و مادر، خواهر و برادر، آشنایان، آموزگاران و دیگر روابط اجتماعی – فرهنگی ساری و جاری.

به طور معمول، افراد با جنسیت بیولوژیک خود، همانندسازی می‌کنند اما همیشه این گونه نیست. گاه مغز و روان مردانه در پیکری زنانه اسیر می‌شود و سه بار شایع تر از آن، مغز و روان زنانه در کالبدی مردانه فریاد بر می‌آورد!

چرا که هویت جنسی تنها از وضعیت مردانه یا زنانه‌ی دستگاه تناسلی خارجی کودک پدید نمی‌آید. عوامل ژنتیک، به ویژه از بسته شدن نطفه تا هفته‌ی ششم زندگی جنینی و نگرش‌های پدر، مادر و خانواده و فرهنگ پیدا و پنهان اجتماع پیرامون ، بی شک اثر گذار است.

«نقش جنسی»، رفتار بیرونی است که اعلام عمومی‌جنسیت محسوب می‌شود و بازتاب احساس درونی شخص در مورد هویت جنسی اش است. نقش جنسی انتقال شمای مرد بودن یا زن بودن به دیگران است: هویدا شدن هویت جنسی ذهنی.

اغلب «هویت جنسی» و «نقش جنسی(Gender Role) » با یکدیگر هماهنگ هستند. زنی که حسی از زن بودن دارد، دیدگاه خودش را با رفتار زنانه به جهان انتقال می‌دهد و مردی که خودش را مرد می‌داند، کردار مردانه دارد. از این رو، نقش جنسی، هر رفتار و گفتاری است که شخص برای نشان دادن اندازه‌ی مرد بودن یا زن بودن خود ابراز می‌کند.

پس، سخن نخست آن که «هویت جنسی» و «نقش جنسی» از بنیاد می‌بایست از جنسیت بیولوژیک(زیست شناختی) و آناتومیک (کالبدی) تمایز داده شود. جنسیت کاملاً محدود و منحصر به ویژگی‌های تشریحی و فیزیولوژیکی است که «ظاهر» مردانه یا زنانه برای فرد پدید می‌آورد.

اما افتراق «گرایش جنسی (Sexual Orientation) » نیز از مفهوم هویت جنسی مهم است. گرایش جنسی، به موضوع یا هدف تکانه‌های جنسی اشاره دارد و بیانگر تمایل جنسی – شهوانی فرد برای جنس مقابل (Heterosexual)، جنس موافق (Homosexual) یا هر دوست (Bisexual)  و بستگی به این دارد که کشش فرد به ایجاد رابطه با کدام جنس بوده و خواهد بود.

اختلال هویت جنسی(Disorder   Gender Identity) در پسرها بیشتر است و نسبت پسر به دختر از  6  به  1  تا  30  به  1  متفاوت است.

نرینگی (مردانگی) بستگی به اثر هورمون‌های مردان (آندروژن‌ها) در دوران جنینی دارد.

تستوسترون روی نورون‌هایی از مغز که در نرینگی (مردانگی) مغز در مناطقی از جمله هیپوتالاموس نقش دارند، اثر می‌کند. مطالعات اخیر تفاوت‌هایی را در مغز افراد دچار Transsexualism  مرد به زن نشان داده است. در این افراد هسته‌های هیپوتالاموس وهسته‌قرمز مغزشان کوچکتر از دیگر مردان و در قد و قواره‌ی هسته‌های مغز زنان بوده است. امابه جز این عوامل بیولوژیک، عوامل روان شناختی و اجتماعی نیز بر پیدایش هویت جنسی مؤثرند. از نظر فرهنگی نقش‌های جنسی مشخص است. از پسرها انتظار نمی‌رود که دخترانه رفتار کنند و از دخترهاهم رفتار پسرانه پذیرفتنی نیست. این نقش‌ها آموخته می‌شوند، هرچند این یک واقعیت است که برخی پسرها مزاج ظرفی و حساسی دارند و برخی دخترها پرخاشگر و پرانرژی‌اند.

چگونگی روابط مادر با کودک در نخستین سال‌های زندگی در برقراری هویت جنسی اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. در خلال این سال‌ها، مادران به طور طبیعی کودکان را از هویت جنسی شان آگاه کرد و سبب می‌شوند که آن‌ها جنسیت خود را بپذیرند و بدان افتخار کنند. اما مادر خشن، کنترل کننده و بی‌ارزش کننده می‌تواند در رشد و شکل‌گیری هویت جنسی کودک اختلال پدیدآورد. برخی کودکان ممکن است با این پیام روبرو شوند که اگر هویت جنس مقابل را داشتند، از ارزش بیشتری برخوردار بودند. مشکلات هویت جنسی گاه



خرید و دانلود تحقیق در مورد اختلالات هویت جنسی 31 ص


تحقیق در مورد اختلالات رفتاری

تحقیق در مورد اختلالات رفتاری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 41 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

انـجـمـن حـمـایـت و یـاری آسـیـب دیـدگـان اجـتـمـاعـی

احــیــا ارزشــهــا

خلاصه سخنرانی آقای دکتر پیران

موضـوع سخنرانـی : "جامعـه آنومیـک و بحـران هویت جوانـان"

این سخنرانی مبتنی بر یافته های پژوهشی که بر روی 210 نوجوان و جوان انجام گرفته، تنظیم شده است.

مفاهیم“جامعه آنومیک” و“هویت” هر دو مفهوم از مفاهیم مناقشه برانگیز علوم اجتماعی به خصوص روان شناسی است. در ابتدا لازم است خلاصه ای از سیر تاریخی این دو مفهوم بیان گردد.

آنومی چیست؟ آنومیا در یونان باستان به معنای فاقد قانون ( ناعادلانه)، بی اخلاقی( غیرقابل ارزشیابی با اخلاق) به کار برده شده است. در تعابیر مختلفی که از این مفهوم شده نوعی اغتشاش و بی نظمی است که بالاخره نمی توان پی برد که بار مثبت دارد یا بار منفی. زیرا گرچه در بیشتر متون منفی به کار می رود ولی جاهایی نشان دهنده یک جریان ساخت شکنانه است، مثل اینکه یک سنتی را می شکند، یک بندی را پاره می کند و یا قیدی را آزاد می کند که نهایتا برداشتی مثبت است. رد پای آنومی را در متون ایرانی نیز می توانیم به خوبی پیدا کنیم، خصوصا در عرفان. در قرن شانزدهم و هفدهم در یونان و روم به معنی بی اعتنایی به قانون ازلی و بی توجهی به قانون الهی تعبیر شده است. ژان ماری گویو از آن به معنای مثبت استفاده می‌کند و معتقد است از یک نظر یک “ضداجتماعی”، به آینده ایده آل توجه دارد. ولی دورکهایم جامعه شناس فرانسوی در نقد نظریه ژان گویو به آن معنای منفی می دهد. در دو کتاب او تقسیم کار در جامعه (1893) و سپس کتاب خودکشی (1897) رد پای این واژه را می بینیم، که در برگیرنده حالت یا صفتی است که در آن مجموعه ای از قواعد حاکم بر کارکردهای اجتماعی مفقود شده است. به نظر دورکهایم علت اصلی وقوع حالت آنومیک، سرعت شتابان صنعتی شدن است. منافع متضاد طبقات و گروه های اجتماعی، زمانی برای رسیدن به تعادل ندارد و هیچ کس جای خودش نیست. دروکهایم اشاره می کند که شهری شدن باعث می شود نیازهای کارکردن افزایش پیدا کند، ولی شرایط تشفی این نیازها وجود ندارد. او در مورد ازدیاد خودکشی در چنین حالتی می گوید، آنومی حالت و وضعیتی از محیط اجتماعی است که بر اساس کارکرد این محیط اجتماعی نرخ خودکشی افزایش پیدا می کند. این اوضاع و شرایط گویای بهم ریختن قواعد تنظیم کننده جامعه است. این مفاهیم اشاره دارد به این که جامعه دارای قواعد تنظیم کننده است، بعد از طی یک دوره بحرانی به تعادل می رسد و تعادل را باز تولید می کند. وی از دو نوع آنومی اقتصادی و آنومی خانواده سخن می گوید. وی می گوید آنومی اقتصادی حاکی از فروپاشی چارچوب ارزشهای پذیرفته شده ای است که چشم داشت ها را به ثبات می گرایاند. یعنی جامعه قواعدی دارد که چشم داشت های آدمی را تنظیم می کند. وی در مورد آنومی اقتصادی می گوید: شرایطی است که آرزوهای بی پایان به هر قیمت تجویز می گردد و برای آنها هیچ توجیه عقلانی ارزشی یا دلایلی مبتنی بر توانمندی نمی توان ارائه کرد. شرایطی که در نبود قاعده خود قاعده مند شده است و آدمیان قربانیان شرایطی هستند که در تب و تاب به کف آوردن آروزهای بی پایان در رنج جانکاه و دائمی به سر می برند. اما آنومی خانواده، مربوط است به روابط زناشویی و خانوادگی. زن و شوهر و خانواده در چارچوب تعریف شده قرار نمی گیرند و احساسات کنترل ناشده، رها می گردند. چون این چارچوب دیگر پاسخ احساسات و عواطف تشدید شده و آرزوهای گسترش یافته را نمی دهد. لذا باید پاره شود. بشکند و فرو بریزد. دورکهایم می گوید طلاق علت قدرتمند این نوع آنومی است.

مرتن جامعه شناس دیگر آنومی را ناشی از فروپاشی ساختار فرهنگی می داند و معتقد است زمانی این نوع آنومی رخ می دهد که تمایز مادی بین ارزشها و اهداف فرهنگی به وجود بیاید. وی از چهار شیوة انطباق با شرایط آنومیک صحبت می کند.

1. شیوه همسازی و همرنگی: که ایرانی ها در این زمینه خیلی قوی هستند، زیرا چاره ای نداشته اند. در یونان قدیم وقتی که طراحی شهری می شود، نشست گاههایی را برای شهروندان تعبیه می نمایند تا شهروندان در این مکان ها بتوانند با یکدیگر تبادل فکر کنند. ولی در ایران چنین مفهومی بنام شهرسازی یا طراحی شهری وجود ندارد. در متن های قدیمی ایران به کلمه شهرساز بر نمی خوریم ولی معمار داریم، که امروز نیز شهرسازی ما زیر سیطره معماران است. در همسازی و همرنگی هم هدف های فرهنگی وجود دارد و هم وسایل نمادی شده.

2. شیوه دیگر انطباق، نوآوری است که این روزها نوآوری در بزهکاری رایج شده است.

مثلا می گوید هدف فرهنگی وجود دارد، ولی نمی خواهد از وسایل نهادینه شده برای کسب آن استفاده نماید و از روش ها و راه های خلاف برای طی مدارج استفاده می نماید.

3. شیوه دیگر انطباق، مقررات گرایی است: قائل بودن به یک اصالت شکلی، مانند بروکرات هایی که فقط به تبصره و قانون فکر می کنند و نمی گذارند کار پیش برود.

4. شیوه دیگر انطباق، انقلابی گری و شورشگری است. در اینجا می تواند هم هدف های مثبت هم منفی وجود داشته باشند.و در اینجا او می خواهد یک سری وسایل نمادی شده جدید و یا یک سری وسایل نمادی شده موجود را تعریف کند. بنابراین یک سری را منفی نقد می کند و یک سری را تأیید و خلق می نماید.

مطالعه کجروی و جرم و تبهکاری: کم کم آنومی به معنای یک ویژگی شخصیتی به کار می رود و جنبه سایکولوژیک پیدا می کند که با مفهوم از خود بیگانگی یکسان می شود و بعد مقیاس سنجش از خود بیگانگی رایج می شود و از اینجا به بعد مفهوم آنومی بین جامعه شناس و روان شناس در نوسان است.

دکتر پیران در ادامه بحث تعریفی از هویت ارائه می نماید:

هویت: از کلمه Idendity لاتین سرچشمه گرفته که به معنای همانی و تداوم است. به عبارتی پایداری و تداوم در حین دگرگونی و وحدت در عین کثرت است. هم به وضعیت و شرایط و هم ایستار و برداشت و هم باور ارتباط دارد.

اما هویت در عرصه جدید در غرب با مفهوم فردگرایی رابطه دارد. آدم هایی که دچار سرگشتگی شده اند و به ذره تبدیل شده اند. جامعه ای که آدم ها را به اتم تبدیل کرده، این سئوال مطرح است که واقعا هر کسی کیست؟ در تحلیل هویت دوجریان به چشم می خورد. یکی نظریه سایکودینامیک(پویایی روانی)ودیگری تحلیل جامعه شناختی.

بحث پویایی روانی، بر پایه نظرات فروید قرار دارد که، بعد نظریه همسان سازی است که کودک خود را با اشیاء خارجی یا با والدین و یا شخصی خارجی همسان می کند، “همانندسازی” می کند.

به نظر او سوپر ایگو ( Super Ego)، والدین هستند که در همانندسازی کودک ظاهر می شوند و از آن طریق او یک هویت برای خود تعیین می کند و دائما این هویت را تقویت می کند و تغییر می دهد. بالاخره در یک دوره ای کم کم شکلی برای این هویت پیدا می کند. در نظریه سایکودینامیک، ساخت روانی دارای هسته مرکزی است که با هویت پایدار یا متداوم است، اگرچه حاکی تناقض بوده ولی مشخص می شود. یعنی یک چارچوب تعریف شده که در آن این نوسانات می تواند اتفاق بیافتد.

لیختن اشتاین از ظرفیت “ همان ” ماندن در غوغای تغییر مداوم یاد می کند اما تحول در این دیدگاه با نظریه اریکسون آغاز می شود. او هویت را فرایندی می داند که در درون فرد و در درون فرهنگ اجتماع ( محله) ساخته می شود. پدیده ای که هویت را به وجود می آورد از دو پدیده فرد و فرهنگ سرچشمه می گیرد. اریکسون اولین کسی است که در خلال جنگ جهانی دوم بحران هویت را مطرح می کند و می گوید بیمارانی هستند که مفهوم همانی شخصی و تداوم فرهنگی را از دست داده اند. او در تقسیم بندی خود می گوید جوانی به عنوان بحرانی فراگیر است که در واقع امکان اغتشاش در هویت شخصیتی در دوره نوجوانی به صورت بالقوه وجود دارد که نهایتا از طریق ایمان به یک ایدئولوژی اجتماعی تبدیل می شود. و در اینجاست که بحران قابل حل می شود. او معتقد است هر جامعه دارای نیاز روان شناختی برای نظامی از ایده هاست که برداشتی از جهان را قابل قبول می کند. این برداشت، مبنای ساختن ارزشهایی می شود که جوان با رجوع به آن ارزشها، بحران جوانی را طی می کند و به یک شخصیت و هویت پایدار تا آخر عمر می رسد. در این رابطه بحران شخصی و نقطه ی تاریخی شدیدا به هم مرتبط هستند. هویت یابی فرایند نامگذاری و جایگاه یابی خودمان در مقوله هایی است که در اجتماع بنا شده است. زبان در این فرایند نقش کلیدی دارد. هر دو سنت سایکوداینامیک و جامعه شناختی به مبنای وصل دنیای درونی و بیرونی است. عده ای معتقدند که دنیای مدرن، حس هویت را زایل کرده و شرایط آنومیک را پدید آورده است. داستان کوتاه قرن بیستم، گویای این هیچ انگاری و این هم زیستی آنومی و هویت است. در تمامی این داستان صحبت از فروپاشی نفس است و بعد همزمان تقاضا برای هویت است یعنی برگردیم و هویت خود را کشف کنیم و چیستی خود را تعریف کنیم. دو نوع نگاه به این فورپاشی وجود دارد. یکی خوش بینانه می گوید، که دنیای جدید دارای فردیت و انتخاب از میان هویت های متکثر است. لذا انتخاب آنها بسیار گسترده شده و انواع هویت ها را نمی توانند انتخاب کنند و در مقابل نگاه بدبینانه می گوید، فرهنگ توده وار بیگانگی را همه گیر می کند، لذا در دنیای همه بیگانه و دنیای آنومیک، دنیای بی هویت به وجود می آورد. در اینجا باید به مسئله جوان هم نگاهی بکنیم در چهل سال گذشته بالاترین میزان جوان را در حوزه عمومی شاهد هستیم، وقتی جوان را در بحث عمومی نگاه می کنیم، جوان تبدیل می شود به کار، ازدواج، اوقات فراغت و . . . .

این برداشت از جوان نه با مذهب هماهنگ است نه با هیچ چارچوب عقلانی ( اینکه جوان را به عنوان کار یا یک شغل بپنداریم). از نکته های مهم یافته های این تحقیق، بی هویتی و انکارگرایی این جوانان است.

وقتی یک فضایی فراهم می شود(مانند مسابقات فوتبال) یکبار سیاسی و یا جنبش اجتماعی پیدا می کند. یعنی اگر تا به حال غیرعلنی بود، وقتی شرایط فراهم شد علنی می شود.

این جوانان معتقدند که بدون استثنا پدران و مادران ما را کجرو تعریف می کنند. خطر دیگری که این جوانان را تهدید می کند مسئله سکس است و مصرف گرایی آن و زیاده خواهی و بیخودی مصرف کردن است. نکته دیگری که در خلال تحقیقاتم به آن برخورد کردم مصرفی شدن همه ارزشهاست. شبکه ای شکل گرفته که الگوی مصرف گرایی سکس است. که به خاطر محدودیت های اعمال شده به یک نوع مصرف گرایی و یافتن جنبه های اقتصادی تبدیل شده است و سن این افراد بین 14 تا 18 سال است. یک قواعد رفتاری و الگو جدید برای این کار تعریف شده است. واژه سازی شده و زبان بخصوصی بوجود آمده است. در بین این جوانان چند خرده فرهنگ شکل گرفته است. کارکرد خرده فرهنگ، ارائه راه حل به درگیری ها و تضاد درونی است. جوانان دچار چند چهره گی شده اند. در هر موقعیتی دقیقا خود را با شرایط تطبیق می دهند. دیالوگ بین معلمان این شاگردان، رکیک، توهین آمیز و تحقیر آمیز است. فکر می کنم این دوران سخت ترین دوران برای معلمان است، چون مشارکت نیست و الگو در آموزش و پرورش الگوی آمرانه است.

در بحث هویت مفاهیم و ارزشها فرو پاشیده است. مفاهیم جدیدی تعریف و موضوعات جدیدی مطرح شده اند. این جوانان تضادهای درونی خودشان را از حالت رسمی، از خانواده خارج کرده اند و در بیرون آن را تعریف می کنند. خطر این کار این است که آنها را در معرض انحراف، اعتیاد، الکلیسم، ایدز و . . . قرار می دهد. در اینجا نقش خیانتی که رسانه ملی می کند فراموش شدنی و بخشیدنی نیست. مثلا سریال خشایار که همه جوان ها هم خوششان آمده و استقبال کرده اند، نگاه کنید یک شخصیت دروغ گو یا به عبارتی خالی بند محبوب ترین آدم سریال است. خالی بندی، گوش ایستادن، فضولی کردن، لات بازی درآوردن و تمام ارزشهای منفی را قبحش را ریختن کاری است که در این سریال آموخته می شود. خنگ ترین و هالوترین شخصیت داستان اتفاقا دانشجوست. این یعنی چه؟ خرده فرهنگ جوان ها الگوهای ضدفرهنگی و ضدارزشی را جذب می کند و ارزشهای تبلیغ شده و تأکید شده رسمی را پس می زند و انکار می کند. این خرده فرهنگ باز هم از یک طریقی راههایی برای حالت بینابینی که نمی توانیم تصمیم بگیریم، به وجود می آورد و مهم ترین مسأله راهی برای ارائه خود، این جوانان به شدت نیازمند این هستند که خودشان را به نحوی نشان دهند، فریاد می زنند که من هستم، من جوان هستم. من باید یک جوان پرانرژی و شورشی باشم، من باید خلاف کنم، باید گناه کنم. تظاهرات این تلاش برای ارائه خود به شکل هایی جلوه می کند. مهم ترین این تظاهر جنبه مالی پیدا می کند. کفش چند صد هزار تومانی، موبایلی که آهنگ چنان بزند. کامپیوتر چنان، CD فلان و . . . درجه بندی می شود. هرچه وضع مالی پایین می آید تظاهرات ارائه خود جنبه های رادیکال تری پیدا می‌کند و فردی می شود. مثلا در میهمانی من این کار را بکنم تا همه ببینند که من خیلی مهم هستم.

آقای دکتر پیران در انتها پیشنهاد کردند که بیایید یک جنبشی راه بیاندازیم مثل جنبش حفظ هویت محله، مثل جنبش زنان، یک جنبشی برای نجات جوانان، ایشان گفتند من ضمن اینکه خوش بین هستم، بدبین عمل گرا هستم. فکر می‌کنم این لایه را کنار بزنیم اینها توانمند هستند، بسیار بسیار باهوش هستند. واقعا اگر یک بسیج اجتماعی بشود این پوسته باز می شود، که می تواند یک نیرویی برای دگرگونی آینده ایران باشد. من معتقدم دگرگونی آینده ایران دارد اتفاق می افتد. توسط همین‌ها که ما فکر می کنیم کجرو هستند.

این حالت موقتی است و اگر ادامه پیدا کند یک بحران اجتماعی فراگیر اتفاق خواهد افتاد که قابل جمع کردن نیست. چند نکته در مورد این جوانان قابل ذکر است. اینها بدون استثنا “ تیک” دارند، اضطراب و هیجان دارند. تنش دارند بین فردیت نوجوان و جوان. تنش ناشی از باخودبیگانگی دارند، تنش دارند بین آزادی مطلق و توانایی کامل و یک هنجارهای فوق محدود کننده، تنش دارند از ترس مرگ و خطر کردن دائمی در عرصه خیابان، تنش دارند به چشم داشت های یک نسل بزرگ تر و تمایلات جوانی و هیچ توجیهی برای چشم داشت های جامعه و نسل بزرگ تر ندارند

اختلالات رفتاری و ناتوانی های ویژه یادگیری

 

1- بررسی‌ شیوه‌های‌ فرزندپروری‌ مادران‌ کودکان‌ افسرده‌، مضطرب‌،وسواس‌ و کودکان‌ عادی‌ مجریان‌: مرجان‌ فرضی‌، فاطمه‌ رئوفیان‌، هاجر عسگری‌ ناظر: الهه‌ محمداسماعیل‌

2-  ارزشیابی‌ مقدماتی‌ کلینیکهای‌ ناتوانیهای‌ خاص‌ یادگیری‌ مجری‌: الهه‌ محمداسماعیل

 3- نیاز سنجی‌، جایگزینی‌، توانبخشی‌ و آموزش‌ دانش‌آموزان‌ استثنایی‌مجری‌: گروه‌ اختلالات‌ یادگیری‌     



خرید و دانلود تحقیق در مورد اختلالات رفتاری