لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه :
«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل»
یکی از نشانههای او این است که خود شما برای شما همسر آفرید تا با او آرام گیرید و میان شما مهر و محبت قرار داد .
اخلاق جنسی
اخلاق جنسی قسمتی از اخلاق به معنی عام است . شامل آن عده از عادات و ملکات و روشهای بشری است که با غریزه جنسی بستگی دارد .
حیاء زن از مرد ، غیرت ناموسی مرد ، عفاف و وفاداری زن نسبت به شوهر ، ستر عورت ، ستر بدن زن از غیر محارم ، منع زنا ، منع تمتع نظری و لمسی از غیر همسر قانونی ، منع ازدواج با محارم ، منع نزدیکی با زن در ایام عادت ، منع نشر صور قبیحه ، تقدس یا پلیدی تجرد جزء اخلاق و عادات جنسی بشمار میروند .
اخلاق جنسی به حکم قوت و قدرت فوق العاده غریزه که این قسمت از اخلاق بشری وابسته به آن است ، همواره مهمترین بخشهای اخلاق به شمار میرفته است . ویل دورانت میگوید : " سر و سامان بخشیدن به روابط جنسی همیشه مهمترین وظیفه اخلاقی به شمار میرفته است ، زیرا غریزه تولید مثل ، نه تنها در حین ازدواج بلکه قبل و بعد آن نیز مشکلاتی فراهم میآورد .
علاقه جنسی یا گناه ذاتی
برای ما مسلمانان که علاقه دو همسر را بیکدیگر یکی از نشانههای بارز وجود خداوند میدانیم ( 1 ) و نکاح را " سنت " و تجرد را یکنوع " شر " حساب میکنیم هنگامیکه یخوانیم یا میشنویم بعضی از آئینها علاقه جنسی را ذاتا پلید ، و آمیزش جنسی را ( ولو با همسر شرعی و قانونی ) موجب تباهی و سقوط میدانند دچار تعجب می شویم
در آن نقاط دنیا نیز که دور از تأثیر مذهب بودا و مسیح بوده است ادیان و راهبانی بودهاند که طرفداری از تجرد میکردهاند ، مانند "
اسنیتها " در میان یهودیان و بدین طریق یک نهضت عمومی ریاضت در دنیای قدیم ایجاد شد . در یونان و روم متمدن نیز طریقه کلبیون جای طریقه اپیکور را گرفت . افلاطونیان نو نیز باندازه کلبیون ریاضت طلب بودهاند.
از ایران ، این عقیده ( دکترین ) بسمت باختر پخش شد که ماده عین تباهی است و به همراه آن این اعتقاد به وجود آمد که هر گونه رابطه جنسی ناپاک است و این عقیده با جزئی اصلاح ، اعتقادکلیسای مسیحیت محسوب گردید
منشأ این گونه افکار و عقاید چیست ؟
ظاهرا علت اینکه فکر پلیدی " علاقه و آمیزش جنسی " در میان مسیحیان تا این حد اوج گرفت ، تفسیری بود که از بدو تشکیل کلیسا ، از طرف کلیسا برای مجرد زیستن حضرت عیسی مسیح ، صورت گرفت . گفته شد علت اینکه مسیح تا آخر مجرد زیست پلیدی ذاتی این عمل است و به همین جهت روحانیین مقدسین مسیحی شرط وصول به مقامات روحانی را آلوده نشدن به زن در تمام مدت عمر دانستند و " پاپ " از میان اینچنین افرادی انتخاب میشود . به عقیده ارباب کلیسا تقوا ایجاب میکند که انسان از ازدواج خودداری کند ، راسل میگوید : " در رسالات قدیسین به دو یا سه توصیف زیبا از ازدواج برمیخوریم ، ولی در سایر موارد ، پدران کلیسا از ازدواج به زشتترین صورت یاد کردهاند .
راسل میگوید : " طبق نظریه سن پول ، مسئله تولید نسل هدف فرعی بوده و هدف اصلی ازدواج همان جلوگیری از فسق بوده است ،این نقش اساسی ازدواج است که در حقیقت دفع افسد به فاسد شمرده است "
کلیسا ازدواج را غیر قابل فسخ ، و طلاق را ممنوع میشمارد ، گفته میشود کلیسا خواسته است بدین وسیله ازدواج را تقدیس و از تحقیر آن بکاهد .
اخلاق جنسی از نظر اسلام
از نظر اسلام روابط جنسی را فقط مصالح اجتماعی حاضر یا نسل آینده محدود میکند و در این زمینه تدابیری اتخاذ کرده است که منجر به احساس محرومیت و ناکامی و سرکوب شدن این غریزه نگردد .
در حدیثی میخوانیم : " من اخلاق الانبیاء حب النساء » رسول اکرم (ص ) و ائمه اطهار ( ع ) طبق آثار و روایات فراوان که رسیده است ، محبت و علاقه خود را به زن در کمال صراحت اظهار میکردهاند و بر عکس روش کسانی را که میل به رهبانیت پیدا میکردند سخت تقبیح مینمودند .
یکی از اصحاب رسول اکرم ( ص ) به نام عثمان بن مظعون کار عبادت را به جائی رسانید که همه روزها روزه میگرفت ، و همه شب تا صبح به نماز میپرداخت ، همسر وی جریان را باطلاع رسول اکرم ( ص ) رسانید ، رسول اکرم ( ص ) در حالی که آثار خشم از چهرهاش هویدا بود از جا حرکت کرد و پیش عثمان بن مظعون رفت ، و به او فرمود : ای " عثمان " بدان که خدا مرا برای رهبانیت نفرستاده است ، شریعت من شریعت فطری آسانی است ، من شخصا نماز میخوانم و روزه میگیرم و با همسر
خودم نیز آمیزش میکنم ، هر کس میخواهد از دین من پیروی کند باید سنت مرا بپذیرد . ازدواج و آمیزش زن و مرد با یکدیگر جزء سنتهای من است .
مطالبی که درباره پلیدی علاقه جنسی و آثار ناشی از آن گفتیم مربوط به گذشته دنیای غرب بود ، دنیای غرب در زمان حاضر در زمینه اخلاق جنسی نسبت به گذشته ، باصطلاح یک دور 180 درجهای زده است امروز همه سخن از تقدیس و احترام علائق و روابط جنسی و لزوم آزادی و برداشتن هر قید و بندی در این زمینه است ، در گذشته آنچه گفته شده است بنام دین بوده و امروز نقطه مقابل آنها بنام علم و فلسفه پیشنهاد میشود .
بدبختانه ما از ضرر افکار قدیم غربیها با همه ضعیف بودن وسایل ارتباطی میان اقوام و ملل ، مصون نماندیم و کم و بیش در میان ما رخنه کرد ، اما افکار جدیدشان در اوضاع و احوال حاضر سیل آسا بسوی ما روان است ( در قسمت دوم این بحث درباره افکار جدیدی که در زمینه اخلاق جنسی در جهان پیدا شده بحث میشود) .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه :
«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل»
یکی از نشانههای او این است که خود شما برای شما همسر آفرید تا با او آرام گیرید و میان شما مهر و محبت قرار داد .
اخلاق جنسی
اخلاق جنسی قسمتی از اخلاق به معنی عام است . شامل آن عده از عادات و ملکات و روشهای بشری است که با غریزه جنسی بستگی دارد .
حیاء زن از مرد ، غیرت ناموسی مرد ، عفاف و وفاداری زن نسبت به شوهر ، ستر عورت ، ستر بدن زن از غیر محارم ، منع زنا ، منع تمتع نظری و لمسی از غیر همسر قانونی ، منع ازدواج با محارم ، منع نزدیکی با زن در ایام عادت ، منع نشر صور قبیحه ، تقدس یا پلیدی تجرد جزء اخلاق و عادات جنسی بشمار میروند .
اخلاق جنسی به حکم قوت و قدرت فوق العاده غریزه که این قسمت از اخلاق بشری وابسته به آن است ، همواره مهمترین بخشهای اخلاق به شمار میرفته است . ویل دورانت میگوید : " سر و سامان بخشیدن به روابط جنسی همیشه مهمترین وظیفه اخلاقی به شمار میرفته است ، زیرا غریزه تولید مثل ، نه تنها در حین ازدواج بلکه قبل و بعد آن نیز مشکلاتی فراهم میآورد .
علاقه جنسی یا گناه ذاتی
برای ما مسلمانان که علاقه دو همسر را بیکدیگر یکی از نشانههای بارز وجود خداوند میدانیم ( 1 ) و نکاح را " سنت " و تجرد را یکنوع " شر " حساب میکنیم هنگامیکه یخوانیم یا میشنویم بعضی از آئینها علاقه جنسی را ذاتا پلید ، و آمیزش جنسی را ( ولو با همسر شرعی و قانونی ) موجب تباهی و سقوط میدانند دچار تعجب می شویم
در آن نقاط دنیا نیز که دور از تأثیر مذهب بودا و مسیح بوده است ادیان و راهبانی بودهاند که طرفداری از تجرد میکردهاند ، مانند "
اسنیتها " در میان یهودیان و بدین طریق یک نهضت عمومی ریاضت در دنیای قدیم ایجاد شد . در یونان و روم متمدن نیز طریقه کلبیون جای طریقه اپیکور را گرفت . افلاطونیان نو نیز باندازه کلبیون ریاضت طلب بودهاند.
از ایران ، این عقیده ( دکترین ) بسمت باختر پخش شد که ماده عین تباهی است و به همراه آن این اعتقاد به وجود آمد که هر گونه رابطه جنسی ناپاک است و این عقیده با جزئی اصلاح ، اعتقادکلیسای مسیحیت محسوب گردید
منشأ این گونه افکار و عقاید چیست ؟
ظاهرا علت اینکه فکر پلیدی " علاقه و آمیزش جنسی " در میان مسیحیان تا این حد اوج گرفت ، تفسیری بود که از بدو تشکیل کلیسا ، از طرف کلیسا برای مجرد زیستن حضرت عیسی مسیح ، صورت گرفت . گفته شد علت اینکه مسیح تا آخر مجرد زیست پلیدی ذاتی این عمل است و به همین جهت روحانیین مقدسین مسیحی شرط وصول به مقامات روحانی را آلوده نشدن به زن در تمام مدت عمر دانستند و " پاپ " از میان اینچنین افرادی انتخاب میشود . به عقیده ارباب کلیسا تقوا ایجاب میکند که انسان از ازدواج خودداری کند ، راسل میگوید : " در رسالات قدیسین به دو یا سه توصیف زیبا از ازدواج برمیخوریم ، ولی در سایر موارد ، پدران کلیسا از ازدواج به زشتترین صورت یاد کردهاند .
راسل میگوید : " طبق نظریه سن پول ، مسئله تولید نسل هدف فرعی بوده و هدف اصلی ازدواج همان جلوگیری از فسق بوده است ،این نقش اساسی ازدواج است که در حقیقت دفع افسد به فاسد شمرده است "
کلیسا ازدواج را غیر قابل فسخ ، و طلاق را ممنوع میشمارد ، گفته میشود کلیسا خواسته است بدین وسیله ازدواج را تقدیس و از تحقیر آن بکاهد .
اخلاق جنسی از نظر اسلام
از نظر اسلام روابط جنسی را فقط مصالح اجتماعی حاضر یا نسل آینده محدود میکند و در این زمینه تدابیری اتخاذ کرده است که منجر به احساس محرومیت و ناکامی و سرکوب شدن این غریزه نگردد .
در حدیثی میخوانیم : " من اخلاق الانبیاء حب النساء » رسول اکرم (ص ) و ائمه اطهار ( ع ) طبق آثار و روایات فراوان که رسیده است ، محبت و علاقه خود را به زن در کمال صراحت اظهار میکردهاند و بر عکس روش کسانی را که میل به رهبانیت پیدا میکردند سخت تقبیح مینمودند .
یکی از اصحاب رسول اکرم ( ص ) به نام عثمان بن مظعون کار عبادت را به جائی رسانید که همه روزها روزه میگرفت ، و همه شب تا صبح به نماز میپرداخت ، همسر وی جریان را باطلاع رسول اکرم ( ص ) رسانید ، رسول اکرم ( ص ) در حالی که آثار خشم از چهرهاش هویدا بود از جا حرکت کرد و پیش عثمان بن مظعون رفت ، و به او فرمود : ای " عثمان " بدان که خدا مرا برای رهبانیت نفرستاده است ، شریعت من شریعت فطری آسانی است ، من شخصا نماز میخوانم و روزه میگیرم و با همسر
خودم نیز آمیزش میکنم ، هر کس میخواهد از دین من پیروی کند باید سنت مرا بپذیرد . ازدواج و آمیزش زن و مرد با یکدیگر جزء سنتهای من است .
مطالبی که درباره پلیدی علاقه جنسی و آثار ناشی از آن گفتیم مربوط به گذشته دنیای غرب بود ، دنیای غرب در زمان حاضر در زمینه اخلاق جنسی نسبت به گذشته ، باصطلاح یک دور 180 درجهای زده است امروز همه سخن از تقدیس و احترام علائق و روابط جنسی و لزوم آزادی و برداشتن هر قید و بندی در این زمینه است ، در گذشته آنچه گفته شده است بنام دین بوده و امروز نقطه مقابل آنها بنام علم و فلسفه پیشنهاد میشود .
بدبختانه ما از ضرر افکار قدیم غربیها با همه ضعیف بودن وسایل ارتباطی میان اقوام و ملل ، مصون نماندیم و کم و بیش در میان ما رخنه کرد ، اما افکار جدیدشان در اوضاع و احوال حاضر سیل آسا بسوی ما روان است ( در قسمت دوم این بحث درباره افکار جدیدی که در زمینه اخلاق جنسی در جهان پیدا شده بحث میشود) .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
طبقه بندی به عنوان مبتلا به اختلال هویت جنسی با ویژگی های فوق الذکر نمی باشند(جدول 2-22). سه نمونه در DSM-IV-TR ذکر شده است: افراد مبتلا به اختلالات دو جنسیتی و ملال جنسیتی؛ بالغین مبتلا به رفتار مدل پوشی موقتی وابسته به استرس؛ افرادی که اشتغال ذهنی دائم با اختگی یا قطع احلیل بدون میل به کسب خصوصیات جنسی جنس مقابل دارند.
جدول 2-22:
ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR برای اختلال هویت جنسی که به گونه ای دیگر مشخص نشده است
این طبقه برای گروهی از اختلالات هویت جنسی است که واجد ملاک های اختلالات هویت جنسی نمی باشند. نمونه های آن عبارتند از:
1) اختلالات دو جنسیتی(مثل سندرم عدم حساسیت آندروژنی یا هیپرپلازی مادرزادی آدرئال) همراه با ملال جنسیتی(gender dysphoria)
2) رفتار مبدل پوشی وابسته به استرس موقتی.
3) اشتغال ذهنی دائم با اختگی یا قطع احلیل بدون میل به کسب خصوصیات جنسی جنس مقابل.
اختلالات دو جنسی: اختلالات دو جنسی شامل انواعی از سندرم ها هستند که افرادی با جنبه های تشریحی و فیزیولوژیکی بارز جنس مقابل به وجود می آورند.
سندرم تورنر: در سندرم تورنر(Turner's syndrome)(شکل 1-21) یکی از کروموزوم های جنسی افتاده است(XO). نتیجه فقدان(آژنزی) یا رشد جزئی(دیس ژنری) گونادها است، هورمون جنسی مهمی، زنانه یا مردانه، در زندگی جنینی و پس از تولد تولید نمی شود. بنابراین نسوج جنسی در حالت سکون نسجی زنانه باقی می مانند. چون کروموزوم X دوم، که به نظر می رسد مسئول زنانگی کامل است وجود ندارد، این دخترها ساختمان تشریحی جنسی ناقص دارند، فاقد استروژن کافی هستند، و بدون درمان خصوصیات جنسی ثانوی پیدا نمی کنند، غالبا نشانه های دیگری نیز وجود دارد، مثل گردن پرده دار، پایین بودن خط رویش مو، قامت کوتاه و کوبیتوس و الگوس. نوزاد با آلت تناسلی خارجی به ظاهر طبیعی متولد می شود و به همین جهت بدون تردید به جنس ماده منسوب و به همین نقش پرورش می یابد. تمام این کودکان به دختران ناهمجنس گرای معمولی تبدیل می گردند. معهذا، در مورد نازائی و فقدات صفات جنسی ثانوی به توجه طبی بعدی نیاز پیدا می کنند.
شکل 1-22
تصویر کودکی مبتلا به سندرم تورنر. خصوصیات عمده عبارتند از گردن پرده دار، قامت کوتاه، سینه پهن و فقدان بالیدگی جنسی.
سندرم کلاین فلتر: شخص مبتلا به سندرم کلاین فلتر(Klinefelter's syndrome) ساختمان جنسی مردانه، تحت تاثیر کروموزوم Y دارد، اما این اثر با وجود کروموزوم X دوم تضعیف می شود. این افراد هر چند با بیضه و آلت رجولیت نیز ممکن است کوچک باشد. در نوجوانی، بعضی از این بیماران، برجستگی پستان و سایر خصوصیات جسمی زنانه پیدا می کنند. میل جنسی آن ها معمولا ضعیف است. پرورش و انتساب جنسی باید به پیدایش احساس واضح مردی منجر شود. اما، چنین بیمارانی غالبا دچار اختلالات هویت جنسی، از وارونگی کامل، مثل ترانس سکسوالیسم، تا میل متناوب برای پوشیدن لباس زنانه می باشند. در نتیجه کاهش تولید آندروژن، حالت هیپوگونادال جنینی در بعضی از بیماران سازمان سلسله اعصاب مرکزی را که باید زمینه ساز رفتار مردانه باشد، تکمیل نکرده است. در واقع، در بسیاری از این بیماران، گستره وسیعی از بسیکوپاتولوژی وجود دارد که حدود آن از بی ثباتی هیجانی تا عقب ماندگی ذهنی فرق می کند.
هیپرپلازی آدرنال ویسریلیزان مادرزادی(سندرم آدرنوژنیتال):
هیپرپلازی آدرنال ویریلیزان مادرزادی از زیادی آندروژن موثر بر جنین پره ناتال ناشی می گردد. وقتی این حالت در جنس مونث روی دهد، زیادی آندروژن های آدرنال جنینی از غده فوق کلیوی، موجب مردانه شدن آلت تناسلی خارجی، از عظم خفیف کلیتوریس گرفته تا آلت تناسلی خارجی که به کیسه بیضه، بیضه، و آلت رجولیت طبیعی شباهن دارد، می گردد.
-A هرمافرودیسم کاذب مونث ناشی از هیپرپلازی آدرنال مادرزادی
-B به رشد پستان 6 ماه پس از درمان با کورتیزون توجه کنید؛ قاعدگی طبیعی ظرف چند ماه آغاز شد.
-C به بزرگ شدن کلیتوریس و سینوس اوروژنیتال توجه کنید.
اما پشت این آلت تناسلی خارجی رحم و مهبل پنهان است.(شکل 2-22) این بیماران از سایر لحاظ شبیه زن های طبیعی هستند. هنگام تولد، اگر آلت تناسلی شبیه آلت مردانه باشد، طفل به جنس مذکر منسوب شده و به همین ترتیب تربیت می شود، نتیجه احساس واضح مردی و مردانگی معمولی است. اما، اگر کودک دختر شناخته شده و به این صورت پرورش یابد، احساس زن بودن و زنانگی پدید خواهد آمد. اگر والدین در منسوب ساختن نوزاد به یک جنس مردد و بمانند هویت هر ما فرودیتی ظاهر خواهد شد. هویت جنسی حاصل بازتاب روش تربیتی است. آنروژن ها ممکن است به تعیین رفتار کمک کنند. کودکانی که بدون ابهام به عنوان دختر پرورش یافته اند در مقایسه با گروه شاهد رفتار پسرانه تری دارند. اکثر دخترها غالبا گرایش غیرهمجنس گرا دارند. برخی نیز تعارض های هویت جنسی دارند.
هرمافرودیسم کاذب: نوزادان مبتلا به این اختلال ممکن است با آلت تناسلی مبهم و نامشخص متولد شوند، که یکی از فوریت های مامائی است. چون انتساب جنس، معین کننده هویت جنسی چنین نوزادانی خواهد بود. هرمافرودیسم کاذب مردانه تمایز تمایز ناقص آلت تناسلی خارجی است، حتی اگر کروموزوم Y وجود داشته باشد. بیضه ها موجودند اما رشد نکرده اند. هرمافرودیسم کاذب زنانه عبارتست از مردانه شدن آلت تناسلی خارجی در فردی که XX است و شایعترین علت آن سندرم آدرنوژنیتال است که فوقا ذکر شد. شکل 3-22 یک زن فتوتیپیک را با کاریوتیپ XY نشان می دهد.
هر مافرودیسم واقعی با وجود تخمدان و بیضه در یک فرد مشخص است. اختلالی نادر است(شکل 4-22).
سندرم عدم حساسیت آندروژنی- سندرم عدم حساسیت آندروژنی(androgen insensivity syndrome) اختلالی مادرزادی با صفت وابسته به X مغلوب- که سندرم تانیت بیضه ای نیز نامیده می شود- از عدم حساسیت نسوج هدف در مقابل آندروژن ناشی می گردد. نسوج جنینی، ناتوان از واکنش، در حالت سکون نسجی زنانه باقی مانده و سلسله واکنش، در حالت سکون نسجی زنانه باقی مانده و سلسله اعصاب مرکزی خود را برای مردانگی سازمان نمی دهد. نوزاد به هنگام تولد دختر بچه ای معمولی به نظر می رسد اما بعدها معلوم می گردد که بیضه های کریپتورکیدی دارد، که تولید تستسترون کرده اما بر نسوج هدف تاثیر نمی گذارد، اعضاء تناسلی داخلی و مهیل نیز یا بسیار کوچک است یا وجود ندارد. صفات جنسی ثانوی در سن بلوغ، زنانه هستند چون مقادیر کم اما کافی استروژن از بیضه ها ترشح می گردد. چنین بیمارانی بدون استثناء خود را زن می پندارند و رفتار زنانه دارند.
شکل 3-22
مجرای مهبلی طبیعی و بزرگی کلیتوریس وجود داشت. در لاپاراتومی گونادهای دیسژنتیک و رحمی با لوله های فالوپ مشاهده شد. در درمان دوره ای با استروژن- پروژسترون، قاعدگی با فواصل عادی شروع شد، رشد پستان ها در نتیجه درمان حاصل شد.
مبدل پوشی(Cross-dressing): DSM-IV-TR مبدل پوشی- یعنی ملبس شدن به لباس جنس مقابل را- اگر گذرا و مربوط به استرس باشد اختلال هویت جنسی طبقه بندی می کند، اگر اختلال وابسته به استرس نباشد، افراد مبدل پوش مبتلا به یادگار خواهی با مبدل پوشی(transvestice fetishism) شناخته می شوند، که در DSM-IV-TR به عنوان پارافیلیا طبقه بندی شده است. ویژگی اساسی یادگار خواهی با مدل پوشی این است که ایجاد انگیزش می کند. مبدل پوشی وابسته به استرس گاهی ممکن است تحریک جنسی بوجود آورد، اما در بیمار تنش و اضطراب را کاهش می دهد. بیمار ممکن است تخیلات مبدل پوشی داشته باشد، اما در مواقع استرس به کنش نمائی آن ها می پردازند. اکثر مردهای بالغ مبدل پوش، تخیلات زن بودن، به طور کامل یا نسبی دارند.
شکل 4-22
هر مافرودیت واقعی. تخمدان شکمی و بیضه داخل اسکروتوم در بیوسی ساختمان های گونادال مشاهده شد. قاعدگی هر ماه از سینوس اورژنیتال روی می داد. -A به ژینکوماستی توجه کنید. -B سیستوگرام و اوتر و سالپنگوگرام منافذ جداگانه برای رحم و مجرای واژینال نشان داد.
مبدل پوشی معمولا ترانس و سیستم(transvestism) و شخص مبتلا به آن transvestism نامیده می شود. هر چند این اصطلاحات در DSM-IV-TR بکار برده نشده اند، کاربرد روزمره دارند.
طیف پدیده مبدل پوشی از پوشیدن گاه بگاه لباس زنانه تا همانند سازی وسیع زنانه در مردها و همانند سازی مردانه در زن ها و درآمیختن با خرده فرهنگ مبدل پوش ها گسترده است. در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن .doc :
اختلالات هویت جنسی
«هویت جنسی(Gender Identity)» بازتاب احساس مردانگی یا زنانگی فرد است. هر کودکی تاسن 2-3 سالگی باور محکمیدر مورد مرد یا زن بودن خود پیدا میکند و راحت و قاطع میگوید:«من یک پسرم» یا «من یک دخترم» اما حتا اگر رشد جنسی او طبیعی هم باشد، حس نرینگی یا مادینگی فرد کامل نیست و باید رشد و تکامل یابد.
هویت جنسی بر اساس زیست شناسی افراد بنا میشود، از آموزههای اجتماعی اثر میپذیرد و برای این که به دوام و ثبات دست یابد، به گذشت زمان نیاز دارد.
هویت جنسی به طور ضمنی به معنای وجوه فیزیولوژیک رفتار مرتبط با مردانگی یا زنانگی است. اما باید بین جنسیت اچتماعی و جنسیت بیولوژیک(زیست شناختی) تمایز و تفاوت قائل شد؛ هرچند در اغلب موارد، این دو با یکدیگر متناسب و هماهنگ هستند، یعنی مردان رفتار مردانه و زنان رفتار زنانه از خودنشان میدهند. ولی گاه در مواردی چون مبحث ما جنسیت و هویتجنسی بایکدیگر در تعارض و تضادند.
ویژگیهای جسمانی از جنسیت زیست شناختی فرد بر میآید اما این به تنهایی هویت جنسی را شکل نمیدهد. در پیدایش هویت جنسی، سر مشقهای بی شمار اجتماع نقش دارند، سرمشقهایی از همبازیها، پدر و مادر، خواهر و برادر، آشنایان، آموزگاران و دیگر روابط اجتماعی – فرهنگی ساری و جاری.
به طور معمول، افراد با جنسیت بیولوژیک خود، همانندسازی میکنند اما همیشه این گونه نیست. گاه مغز و روان مردانه در پیکری زنانه اسیر میشود و سه بار شایع تر از آن، مغز و روان زنانه در کالبدی مردانه فریاد بر میآورد!
چرا که هویت جنسی تنها از وضعیت مردانه یا زنانهی دستگاه تناسلی خارجی کودک پدید نمیآید. عوامل ژنتیک، به ویژه از بسته شدن نطفه تا هفتهی ششم زندگی جنینی و نگرشهای پدر، مادر و خانواده و فرهنگ پیدا و پنهان اجتماع پیرامون ، بی شک اثر گذار است.
«نقش جنسی»، رفتار بیرونی است که اعلام عمومیجنسیت محسوب میشود و بازتاب احساس درونی شخص در مورد هویت جنسی اش است. نقش جنسی انتقال شمای مرد بودن یا زن بودن به دیگران است: هویدا شدن هویت جنسی ذهنی.
اغلب «هویت جنسی» و «نقش جنسی(Gender Role) » با یکدیگر هماهنگ هستند. زنی که حسی از زن بودن دارد، دیدگاه خودش را با رفتار زنانه به جهان انتقال میدهد و مردی که خودش را مرد میداند، کردار مردانه دارد. از این رو، نقش جنسی، هر رفتار و گفتاری است که شخص برای نشان دادن اندازهی مرد بودن یا زن بودن خود ابراز میکند.
پس، سخن نخست آن که «هویت جنسی» و «نقش جنسی» از بنیاد میبایست از جنسیت بیولوژیک(زیست شناختی) و آناتومیک (کالبدی) تمایز داده شود. جنسیت کاملاً محدود و منحصر به ویژگیهای تشریحی و فیزیولوژیکی است که «ظاهر» مردانه یا زنانه برای فرد پدید میآورد.
اما افتراق «گرایش جنسی (Sexual Orientation) » نیز از مفهوم هویت جنسی مهم است. گرایش جنسی، به موضوع یا هدف تکانههای جنسی اشاره دارد و بیانگر تمایل جنسی – شهوانی فرد برای جنس مقابل (Heterosexual)، جنس موافق (Homosexual) یا هر دوست (Bisexual) و بستگی به این دارد که کشش فرد به ایجاد رابطه با کدام جنس بوده و خواهد بود.
اختلال هویت جنسی(Disorder Gender Identity) در پسرها بیشتر است و نسبت پسر به دختر از 6 به 1 تا 30 به 1 متفاوت است.
نرینگی (مردانگی) بستگی به اثر هورمونهای مردان (آندروژنها) در دوران جنینی دارد.
تستوسترون روی نورونهایی از مغز که در نرینگی (مردانگی) مغز در مناطقی از جمله هیپوتالاموس نقش دارند، اثر میکند. مطالعات اخیر تفاوتهایی را در مغز افراد دچار Transsexualism مرد به زن نشان داده است. در این افراد هستههای هیپوتالاموس وهستهقرمز مغزشان کوچکتر از دیگر مردان و در قد و قوارهی هستههای مغز زنان بوده است. امابه جز این عوامل بیولوژیک، عوامل روان شناختی و اجتماعی نیز بر پیدایش هویت جنسی مؤثرند. از نظر فرهنگی نقشهای جنسی مشخص است. از پسرها انتظار نمیرود که دخترانه رفتار کنند و از دخترهاهم رفتار پسرانه پذیرفتنی نیست. این نقشها آموخته میشوند، هرچند این یک واقعیت است که برخی پسرها مزاج ظرفی و حساسی دارند و برخی دخترها پرخاشگر و پرانرژیاند.
چگونگی روابط مادر با کودک در نخستین سالهای زندگی در برقراری هویت جنسی اهمیت فوقالعادهای دارد. در خلال این سالها، مادران به طور طبیعی کودکان را از هویت جنسی شان آگاه کرد و سبب میشوند که آنها جنسیت خود را بپذیرند و بدان افتخار کنند. اما مادر خشن، کنترل کننده و بیارزش کننده میتواند در رشد و شکلگیری هویت جنسی کودک اختلال پدیدآورد. برخی کودکان ممکن است با این پیام روبرو شوند که اگر هویت جنس مقابل را داشتند، از ارزش بیشتری برخوردار بودند. مشکلات هویت جنسی گاه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 73 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بنام ایزد منان
بخش 13
تکثیر غیر جنسی در رابطه با اصلاح با جهش
پرتوتابی پیازها، ریزوم ها، قلمه گیاه، پیوندها و قسمتهای دیگر گیاه یا تمام گیاهان دارای جوانه با رأسهای چند سلولی که از تعدادی از لایه های سلولی نسبتاً مستقل تشکیل شده است، بطور خودکار به سمت تشکیل شمیر راهنمایی می کند. پرتوتابی جوانه های شمیرهای مری کلینال در بخش کوچک تولید می کنند. و شانس بهبود جهشهای القا شده از اینها نسبتا پائین هستند. این مانع اصلی در اصلاح بطریق جهش است، بویژه در گونه هایی که از نظر رشد شناسی مرحله جوان جوانه زنی که پرتوتابی شده باشد وجود ندارد.
موقعیت ایده ال برای یک گیاه یا قسمتی آن اینست که از یک سلول در محیط این دیترو یا این ویوو یا از یک یا تعدادی از سلولهای دفتری رویشی از سلول جهش یافته، منشا گرفته باشد. در این حالت تشکیل شمیر اجتناب می شود.
تشکیل جوانه های نایی از یک سلول: جنبه های عمومی
یک روش مهم برای اصلاحگردهای گیاهان تجاری تکنیک جوانه نابجا است که وادار به استفاده از جوانه های نابجا می کند مثل تجزیه برگها، سرانجام ممکن است تنها از یک سلول منشا بگیرند و اغلب از منشا اپیدر می باشند.
جوانه های نای بطور اختصاصی بوسیله سلولهای قسمت پائین برگچه از یک انتهای برشی تشکیل می شوند. آنچنانکه در سایر گیاهان نیز اینچنین یافت شده مانند دندروفیت.
- در آزمایشات با سنیت پائولن و گونه های دیگر، انتهای 5 میلیمتر برگچه همیشه بعد از تکمیل پرتوتابی و قبل از کاشت قطع می شد.
در این حالت سلولهای اپیدرمی بالاتر از برگچه قرار داشتند که قبلا تحریک به تقسیم نشده اند، برای تقسیم فعال می شدند. در نتیجه، همه سلولهای اپیدرمی تحت تیمار پرتوتابی در حالت استمرامت و بدون تقسیم در فاز توسعه یعنی G1 یا G2 سیکل سلولی میتوز قرار گرفتند.
یک پدیده مهم این حقیقت است که اکثریت فشار جهشهای نایی ایجاد می شود در سنیت پائوین ، آشیمنز، استرپتوکارپوس، کالانچو بگوین و سایر گونه ها که قوی و غیر شمریک بودند مشاهده شدند.
عموماً درصد کمی از جهشها ممکن است شیمریک باشند. این می تواند بوسیله جهشهای خود بخودی یا بوسیله ناپایداری ژنتیکی در طول جوانه زنی نایی در راس بیان شود.
برخی از شیمرهاکه در آزمایشات بارز این جوانه های نایی استفاده شدند، بطور مناسب تولید نمی شوند.
مثلا گل پین بنفشه آفریقایی بوسیله لینبرگ و دراکنبورد (1985) استفاده شد. شیمرهای دیگر اگرچه توانستند ازدیاد یابند مثل کشت گیاهچه والنیا که بوسیله ایردوم توصیف شد.
خیلی از گیاهان بوسیله انواع مختلف تشکیل گیاهچه های نایی روی برگها می توانند زیاد شوند. (1968) Broertjes بیش از 350 تا از این سمونه ها را لیست کردند که متعلق به خانواده های مختلف گیاهان هستند که در نوشتجات ثبت می شوند. گونه های متعلق به خانواده های گیاهان مختلف اگرچه خیلی ها لیست شده اند شامل تعدادی از گونه های از خانواده های گیاهان که از نظر اقتصادی اهمیت دارند. مانند گرامینه ها یعنی غلات و خانواده سولاتاسه مانند گوجه و سیب زمینی.
Broertijes و Leffering از نظر فیزیولوژیکی برگهای مسن را مقایسه کردند، برگهای کاملاً رشد کرده و برگهای جوان کالانچو. اگرچه همه برگها بسهولت ریشه کردند، برگهای جوان گیاهچه های نایی تولید کردند در انتهای برگچه که زودتر از برگهای مسن و بیشتر از آنها بود. در کریسانتموم بیشتر جوانه ها تشکیل شده روی گالوسها یا قسمتهای بالایی ریشه ها یا در انتهای برگچه در روشنی تر از تاریکی.
در استرپتوکارپوس، اگرچه گیاهان مسن بیشتر تولید شدند اما گیاهچه های کوچکتر در مقایسه با برگهای جوان (براون 1971) داشتند. برگهای کالانچو بندرت گیاهچه ها را تولید کردند موقعی که برگچه بریده شد.
اندازه برگ نیز مانند قسمتی از برگ یک فاکتور مهم برای تعدادی از جوانه های نابجای تشکیل یافته در تک لپه ایها، است.
در اورنیتوگالوم برگهای تقریباً 20 سانتی متری از نظر طول با برگهای بالا مقایسه شدند. انتهای برگ و قطعات میانی برگ که همه تقریبا 10 سانتی متر طول داشتند. همه برگها دو مرتبه مانند تعدادی از جوانه های نایی از هر یک از قطعات برگ تولید شدند.
قسمتهای پایانی کمترین تعداد جوانه های کوچک تولید کرد اما آنها بزرگتر تولید کردند.
تشکیل جوانه نابجاروی پیازها:
در لیلیوم جهشهای قوی را بوسیله پرتوتابی پیاز می توان بدست آورد. بعد از اندازه گیری پیازها یا حتی بهتر از آن برای اندازه گیری بعد از پرتوتابی پیازها.
از آنجائیکه افزایش کلونی جهشهای انتخاب شده بویژه در طول سالهای اخیر کند است، آن تقریباً 5 سال زمان می برد قبل از اینکه گیاهان به حد کافی در دسترس باشند و آزمایش کافی جهشها انجام شود برای قضاوت در بهره برداری تجاری از جهش.
پیازچه های نایی از بعضی دیگر از گیاهان پیازی بدست می آیند، یک روش نشتی افزایش رویشی