لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 157 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
اتحاد عاقل و معقول
حقیقت علم از نظر صدرا
صدرا: علم از سنخ وجود است. گاهی نیز علم را کیفیت نفسانی میداند
وجود در ذات خود نه جوهر است نه عرض. جوهر و عرض بودن وجود، بالعرض است.
با توجه به اینکه گستره وجود همه چیز را فراگرفته، در مرحلهای عرض و مرتبهای بالاتر، جوهر و در برترین مرحله فوق جوهر و عرض باشد که آن ذات واجب الوجود بالذات است.
تفاوت میان علم و وجود ذهنی
صدرا بر خلاف دیگر فلاسفه اسلامی، میان علم و وجود ذهنی فرق گذاشت
تا زمان صدرا اکثر فلاسفه بر این باور بودند که علم بشر، همان صورتهای ذهنی اوست.
صدرا، اشکالات بسیاری بر این اندیشه وارد کرد.
سپس گفت: حل اشکالات وجود ذهنی، تنها با روش ما ممکن است. ما صور ذهنی را نسبت به نفس صدوری میدانیم (یعنی صور ذهنی مخلوق خود نفس است) نه حلولی، و وجود ذهنی را متمایز از علم میبینیم.
من استنار قلبه بنور اللّه و ذاق شیئا من علوم الملکوتیین یمکنه ان یذهب الی ما ذهبنا الیه (اسفار، ج3، ص492)
کمال بودن علم نه وجود ذهنی
به نظر صدرا علم کمال نفس است و وجود ذهنی در سایه علم قرار دارد، شبیه اعیان ثابته در علم خداوند متعال.
با توجه به همین نکته است که وجود ذهنی را ضعیفتر از وجود خارجی میداند و اگر گاهی وجود ذهنی را قویتر میداند، نظرش به علم است که علم برتر از موجودات مادی خارجی است.
العلم لیس عبارة عن نفس مفهوم الصورة المجردة لأمر بل العلم عبارة عن نحو وجود امر مجرد (اسفار، ج3، ص294)
لیس توسیط تلک الصورة فی ادراک الاشیاء کتوسیط الآلات الصناعیة بل مثالها مثال النور المحسوس فی ادارک المبصرات حیث یبصر النور اوّلا و بتوسطه غیره (اسفار، ج3، ص318)
تشبیه علم و وجود ذهنی به نور خورشید
صدرا، در بسیاری از موارد، علم و وجود ذهنی را به نور خورشید تشبیه کرد: علم چون نور خورشید است که اولا خودش مشاهده میشود سپس سبب دیده شدن اشیاء جهان میگردد. این نور از مبادی عالیه افاضه شده که بینایی بالقوه توسط آن به فعلیت میرسد.
به یصیر البصر بصرا بالفعل بعد ما کان بالقوة و به یصیر المبصرات بالفعل بعد ما کانت بالقوة (اسفار، ج7، ص264)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وظایف دولت برای اتحاد ملی
آفتاب: صبر و تحمل دولتمردان دولت نهم در قبال برنامههای انتقادی شبکه رادیویی «جوان» بالاخره به انتها رسید. صدور اطلاعیه تند و تیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی علیه رادیو جوان ]اینجا[ در آخرین روزهای سال 1385 نشاندهنده عمق نارضایتی و ناراحتی مسئولین اجرایی از خط مشی و برنامههای این شبکه بود که با واکنشهای مختلف و البته غالبا در حمایت از رادیو جوان، روبرو شد. اطلاعیهای که طی آن، مسئولین و سردبیران برنامههای گوناگون این رادیو «در مسیر دشمنان و مدعیان دروغین خبررسانی» معرفی شدند! با این حال به نظر میآید خشم وزارت ارشاد در کنار حملات سایتهای خبری و حتی وبلاگهای حامی دولت علیه رادیو جوان، تنها به علت آنچه «به دست گرفتن عنان دروغگویی و تخریب، با انتشار اخبار کذب و ارائه تصویر ذهنی مخدوش از عملکردهای بخشهای مختلف دولت خدمتگزار» عنوان شده، نباشد. واقعاً اگر برنامههای انتقادی حرفهای رادیو جوان از دولت و دستگاههای اجرایی کشور، به «تخریب دولت نهم» بینجامد، پس سیاستها و برنامههای مختلف و رنگارنگ شبکههای متعدد رادیو و تلویزیون در قبال دولت «سیدمحمد خاتمی» یا تبلیغ گسترده فعالیتهای کابینه محمود احمدینژاد در صدا و سیما را چه میتوان نامید؟این در حالی است که به باور اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان و ناظران، حجم برنامههای صدا و سیما در همین مدت کمتر از دو سال که از عمر دولت نهم میگذرد، چه در حمایت و چه در نقد اقدامات این دولت، قابل مقایسه با برنامههایی نیست که در 8 سال دولت اصلاحات، درباره عملکرد حوزههای مختلف آن از شبکههای متعدد رادیویی و تلویزیونی پخش شد. اما در تمام سالهای اصلاحات هیچ کس، حتی یک بیانیه یا اطلاعیه از سوی دستگاههای دولتی علیه صدا و سیما را به خاطر نمیآورد. پس واقعا دلیل صدور بیانیه شدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت احمدینژاد و حمله گسترده رسانهای حامیان دولت علیه رادیو جوان چیست؟ به نظر میآید که پاسخ این پرسش در «فرهنگ انتقادناپذیری مجموعه دولت نهم» نهفته باشد. برخی مقامات دولت احمدینژاد بارها و بارها تحمل پایین خود را در قبال انتقادات کارشناسان و اصحاب رسانه نشان دادهاند. پاسخ یکی از وزرای دولت به خبرنگاران رسانههای گروهی در راهروهای مجلس شورای اسلامی و نقل صریح این جمله از جانب وی که او «خبرنگاران را به عنوان چشمان ناظر مردم بر عملکرد دستگاهها به رسمیت نمیشناسد و بر این مبنا، نیازی هم به پاسخگوی به آنها نمیبیند» خود گویای وجود نگاهی در درون مجموعه دولت نهم نسبت به «نقد» است که در آن هر انتقادی حتی اگر جزیی و از دستگاههای میانی اجرایی باشد، برابر با «تخریب دولت» در نظر گرفته میشود. فیلترینگ سایت خبری «بازتاب» که در محدوده اصولگرایی به نقد اقدامات دولت نهم میپرداخت نیز گویاترین نمونه درباره انتقادناپذیری دولتی است که حتی نقد درون جناحی را نیز بر نمیتابد. البته در این میان یک نکته دیگر را هم نباید در حمله شدید دولت به رادیو جوان نادیده گرفت. این نکته «همپوشانی نوع کارکرد تبلیغاتی دولت نهم با کارکرد انتقادی رادیو و تلویویزیون» است. دولت نهم و شخص رئیسجمهور محترم، از بدو بر سر کار آمدن ثابت کردهاند که «تبلیغات» به معنای خاص کلمه را به غایت میشناسند و در این راستا برنامههای مختلف صدا و سیما در حمایت از عملکرد دولت نهم در حوزههای مختلف که البته زمان آغاز آنها به دوران شهرداری «محمود احمدینژاد» باز میگردد را به عنوان «مؤثرین و با نفوذترین» ابزار تبلیغاتی خود در کنار سفرهای استانی هیأت دولت، شناسایی کردهاند. اینگونه است که مسئولان دولت نهم به علت تکیه فوقالعاده بر کارکرد تبلیغات، نمیتوانند تحت هیچ شرایطی وجود یک شبکه رادیویی که در قبال اقدامات دولت نهم مشی انتقادی را در پیش گرفته است، بپذیرند و از تمام امکانات و ابزار موجود برای جلوگیری از این روند، استفاده میکنند. با این حال واقعیات دیگری نیز وجود دارند که توجه به آنها ضروری است. واقعیاتی که در آغاز سال مزین به راهبرد «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» اهمیتی بیش از گذشته پیدا کردهاند:1ـ مدیران و تئوریسینهای دولت نهم باید بپذیرند که «نقد» و «انتقاد» بخشی از واقعیت موجود فضای سیاسی ایران و مهمترین علت پویایی و پایداری مردمسالاری دینیای است که برای نخستین بار در عرصه جهانی؛ اینجا یعنی در جمهوری اسلامی تجربه میشود. همانگونه که دولتهای هاشمی و به صورت جدیتر دولتهای سید محمد خاتمی حریم نقد و انتقاد نیروهای معتقد به چارچوب نظام را پاسداری کردند، دولت محمود احمدینژاد نیز باید در دو سالگی خود نگاهی تازهتر و عمیقتر به حوزه نقد و نقادی داشته باشد. افقی که رهبری معظم انقلاب در سال 86 برای «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» ترسیم کردند از هیچ معبری جز وحدت در عین کثرت و خود انتقادی گذر نخواهد کرد. فراموش نکنیم که رهبری انقلاب بارها بر مرز میان «نقد سازنده» و «تخریب» تاکید کرده و نقد سازنده و منطقی را موهبتی بزرگ و ضروری دانستهاند. از این رویکرد، خشم توفنده برخی مقامات و رسانههای حامی دولت بر هر اظهارنظر انتقادی، معنایی جز تحملناپذیری و بیتوجهی به مقتضیات وحدت ملی نخواهد داشت.2ـ مدیران و تئوریسینهای دولت نهم همچنین باید به این نکته نیز توجه داشته باشند که «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» بیش از هر چیز در گرو رفتار هوشمندانه دولت به عنوان بزرگترین و مؤثرترین نهاد حاکمیتی جمهوری اسلامی است. «اتحاد ملی» بیش از هر چیز نیازمند بسط دامنه مشورتپذیری دولت به تمام جناحهای سیاسی معتقد به قانون اساسی مخصوصاً در شرایط حساس کنونی است. در چنین معادلهای است که احزاب و مدیران با سابقهای که هماکنون حاشیهنشینی را برگزیدهاند در متن تحولات به کمک دولت خواهند آمد و هر یک گوشهای از مشکلات داخلی و خارجی کابینه احمدینژاد را بر عهده خواهند گرفت. 3ـ اتحاد ملی همچنین مستلزم پرهیز جناحهای سیاسی از تخریب یکدیگر است که تصمیم گروههای موسوم به «حامی دولت» برای خودداری از تخریب گذشتگان میتواند نخستین گام آن باشد. واقعیت این است که از این پس هیچ کس نمیتواند مدعی حمایت از «نظام و رهبری» باشد و در عین حال مقالات هتاکانه و بنیانافکنی چون مقالات فاطمه رجبی را منتشر کند. چگونه میتوان به «اتحاد ملی» پایبند بود و در عین حال اکثریت مقامات و نیروهای سیاسی جمهوری اسلامی را که به اندازه سن بسیاری از تخریبگران سابقه فعالیت سیاسی و انقلابی دارند (از آیتالله هاشمی شاهرودی و حداد عادل گرفته تا هاشمی و خاتمی و روحانی) با حیرتآورترین دشنامها، متهم و تخریب کرد.در صورت توجه به 3 نکته فوق، مثلثی از «نقد کارشناسی»، «همکاری سیاسی» و «اخلاق رسانهای» تشکیل خواهد شد که «اتحاد ملی» در کانون آن قرار خواهد گرفت. در چنین فضایی البته اظهارنظرهای انتقادی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وظایف دولت برای اتحاد ملی
آفتاب: صبر و تحمل دولتمردان دولت نهم در قبال برنامههای انتقادی شبکه رادیویی «جوان» بالاخره به انتها رسید. صدور اطلاعیه تند و تیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی علیه رادیو جوان ]اینجا[ در آخرین روزهای سال 1385 نشاندهنده عمق نارضایتی و ناراحتی مسئولین اجرایی از خط مشی و برنامههای این شبکه بود که با واکنشهای مختلف و البته غالبا در حمایت از رادیو جوان، روبرو شد. اطلاعیهای که طی آن، مسئولین و سردبیران برنامههای گوناگون این رادیو «در مسیر دشمنان و مدعیان دروغین خبررسانی» معرفی شدند! با این حال به نظر میآید خشم وزارت ارشاد در کنار حملات سایتهای خبری و حتی وبلاگهای حامی دولت علیه رادیو جوان، تنها به علت آنچه «به دست گرفتن عنان دروغگویی و تخریب، با انتشار اخبار کذب و ارائه تصویر ذهنی مخدوش از عملکردهای بخشهای مختلف دولت خدمتگزار» عنوان شده، نباشد. واقعاً اگر برنامههای انتقادی حرفهای رادیو جوان از دولت و دستگاههای اجرایی کشور، به «تخریب دولت نهم» بینجامد، پس سیاستها و برنامههای مختلف و رنگارنگ شبکههای متعدد رادیو و تلویزیون در قبال دولت «سیدمحمد خاتمی» یا تبلیغ گسترده فعالیتهای کابینه محمود احمدینژاد در صدا و سیما را چه میتوان نامید؟این در حالی است که به باور اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان و ناظران، حجم برنامههای صدا و سیما در همین مدت کمتر از دو سال که از عمر دولت نهم میگذرد، چه در حمایت و چه در نقد اقدامات این دولت، قابل مقایسه با برنامههایی نیست که در 8 سال دولت اصلاحات، درباره عملکرد حوزههای مختلف آن از شبکههای متعدد رادیویی و تلویزیونی پخش شد. اما در تمام سالهای اصلاحات هیچ کس، حتی یک بیانیه یا اطلاعیه از سوی دستگاههای دولتی علیه صدا و سیما را به خاطر نمیآورد. پس واقعا دلیل صدور بیانیه شدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت احمدینژاد و حمله گسترده رسانهای حامیان دولت علیه رادیو جوان چیست؟ به نظر میآید که پاسخ این پرسش در «فرهنگ انتقادناپذیری مجموعه دولت نهم» نهفته باشد. برخی مقامات دولت احمدینژاد بارها و بارها تحمل پایین خود را در قبال انتقادات کارشناسان و اصحاب رسانه نشان دادهاند. پاسخ یکی از وزرای دولت به خبرنگاران رسانههای گروهی در راهروهای مجلس شورای اسلامی و نقل صریح این جمله از جانب وی که او «خبرنگاران را به عنوان چشمان ناظر مردم بر عملکرد دستگاهها به رسمیت نمیشناسد و بر این مبنا، نیازی هم به پاسخگوی به آنها نمیبیند» خود گویای وجود نگاهی در درون مجموعه دولت نهم نسبت به «نقد» است که در آن هر انتقادی حتی اگر جزیی و از دستگاههای میانی اجرایی باشد، برابر با «تخریب دولت» در نظر گرفته میشود. فیلترینگ سایت خبری «بازتاب» که در محدوده اصولگرایی به نقد اقدامات دولت نهم میپرداخت نیز گویاترین نمونه درباره انتقادناپذیری دولتی است که حتی نقد درون جناحی را نیز بر نمیتابد. البته در این میان یک نکته دیگر را هم نباید در حمله شدید دولت به رادیو جوان نادیده گرفت. این نکته «همپوشانی نوع کارکرد تبلیغاتی دولت نهم با کارکرد انتقادی رادیو و تلویویزیون» است. دولت نهم و شخص رئیسجمهور محترم، از بدو بر سر کار آمدن ثابت کردهاند که «تبلیغات» به معنای خاص کلمه را به غایت میشناسند و در این راستا برنامههای مختلف صدا و سیما در حمایت از عملکرد دولت نهم در حوزههای مختلف که البته زمان آغاز آنها به دوران شهرداری «محمود احمدینژاد» باز میگردد را به عنوان «مؤثرین و با نفوذترین» ابزار تبلیغاتی خود در کنار سفرهای استانی هیأت دولت، شناسایی کردهاند. اینگونه است که مسئولان دولت نهم به علت تکیه فوقالعاده بر کارکرد تبلیغات، نمیتوانند تحت هیچ شرایطی وجود یک شبکه رادیویی که در قبال اقدامات دولت نهم مشی انتقادی را در پیش گرفته است، بپذیرند و از تمام امکانات و ابزار موجود برای جلوگیری از این روند، استفاده میکنند. با این حال واقعیات دیگری نیز وجود دارند که توجه به آنها ضروری است. واقعیاتی که در آغاز سال مزین به راهبرد «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» اهمیتی بیش از گذشته پیدا کردهاند:1ـ مدیران و تئوریسینهای دولت نهم باید بپذیرند که «نقد» و «انتقاد» بخشی از واقعیت موجود فضای سیاسی ایران و مهمترین علت پویایی و پایداری مردمسالاری دینیای است که برای نخستین بار در عرصه جهانی؛ اینجا یعنی در جمهوری اسلامی تجربه میشود. همانگونه که دولتهای هاشمی و به صورت جدیتر دولتهای سید محمد خاتمی حریم نقد و انتقاد نیروهای معتقد به چارچوب نظام را پاسداری کردند، دولت محمود احمدینژاد نیز باید در دو سالگی خود نگاهی تازهتر و عمیقتر به حوزه نقد و نقادی داشته باشد. افقی که رهبری معظم انقلاب در سال 86 برای «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» ترسیم کردند از هیچ معبری جز وحدت در عین کثرت و خود انتقادی گذر نخواهد کرد. فراموش نکنیم که رهبری انقلاب بارها بر مرز میان «نقد سازنده» و «تخریب» تاکید کرده و نقد سازنده و منطقی را موهبتی بزرگ و ضروری دانستهاند. از این رویکرد، خشم توفنده برخی مقامات و رسانههای حامی دولت بر هر اظهارنظر انتقادی، معنایی جز تحملناپذیری و بیتوجهی به مقتضیات وحدت ملی نخواهد داشت.2ـ مدیران و تئوریسینهای دولت نهم همچنین باید به این نکته نیز توجه داشته باشند که «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» بیش از هر چیز در گرو رفتار هوشمندانه دولت به عنوان بزرگترین و مؤثرترین نهاد حاکمیتی جمهوری اسلامی است. «اتحاد ملی» بیش از هر چیز نیازمند بسط دامنه مشورتپذیری دولت به تمام جناحهای سیاسی معتقد به قانون اساسی مخصوصاً در شرایط حساس کنونی است. در چنین معادلهای است که احزاب و مدیران با سابقهای که هماکنون حاشیهنشینی را برگزیدهاند در متن تحولات به کمک دولت خواهند آمد و هر یک گوشهای از مشکلات داخلی و خارجی کابینه احمدینژاد را بر عهده خواهند گرفت. 3ـ اتحاد ملی همچنین مستلزم پرهیز جناحهای سیاسی از تخریب یکدیگر است که تصمیم گروههای موسوم به «حامی دولت» برای خودداری از تخریب گذشتگان میتواند نخستین گام آن باشد. واقعیت این است که از این پس هیچ کس نمیتواند مدعی حمایت از «نظام و رهبری» باشد و در عین حال مقالات هتاکانه و بنیانافکنی چون مقالات فاطمه رجبی را منتشر کند. چگونه میتوان به «اتحاد ملی» پایبند بود و در عین حال اکثریت مقامات و نیروهای سیاسی جمهوری اسلامی را که به اندازه سن بسیاری از تخریبگران سابقه فعالیت سیاسی و انقلابی دارند (از آیتالله هاشمی شاهرودی و حداد عادل گرفته تا هاشمی و خاتمی و روحانی) با حیرتآورترین دشنامها، متهم و تخریب کرد.در صورت توجه به 3 نکته فوق، مثلثی از «نقد کارشناسی»، «همکاری سیاسی» و «اخلاق رسانهای» تشکیل خواهد شد که «اتحاد ملی» در کانون آن قرار خواهد گرفت. در چنین فضایی البته اظهارنظرهای انتقادی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
معیارها و موانع وحدت اسلامی اتحاد اسلامی در آثار شهید آیت الله مطهری
یکی از نیرنگهای غرب این بود که در پوست ملل مسلمان رفت (و میان آنها در باب تمدن اسلامی تفرقه ایجاد کرد.) چون نمی شد این تمدن گذشته را انکار کرد در پوست عربها رفت و گفت تمدن عرب .
کتاب « اتحاد اسلامی در آثار شهید آیت الله مطهری » به کوشش سیدحمید جاوید موسوی تدوین شده و انتشارات صدرا آن را در ۱۶۰ صفحه منتشر کرده است . این کتاب هشت فصل دارد وعناوین موجود در فهرست مطالب آن به شرح زیر می باشد :
شبنم یک صبح خندان وحدت کلمه درکلام قدسی علی (ع ) و اتحاد اسلامی علی (ع ) فدایی وحدت اسلامی پیشگامان وحدت اسلامی اسلام فرامرزی و وحدت اسلامی حج همایش اتحاد حج و وحدت اجتماعی حج و اتحاد دل ها تقویت پیوند مسلمانان جلوه های اتحاد غوغای تفرقه و عناوین متعدد دیگر. به دلیل اهمیت مطالبی که شهید مطهری پیرامون وحدت اسلامی نوشته و یا بیان کرده اند گزیده هایی از کتاب مذکور را برای استفاده خوانندگان درج می کنیم .
● علی علیه السلام فدایی وحدت
الان کار تبلیغات استعماری به آنجا رسیده که اگر کسی سخن از وحدت اسلامی بگوید عده ای از نظر مذهبی او را تکفیر می کنند که تو می گویی وحدت اسلامی ! وحدت اسلامی بر خلاف مذهب تشیع است !
علی فدای وحدت اسلامی شد. چه کسی به اندازه علی برای وحدت اسلامی احترام قائل بود این دیگران بودند که می بریدند و این علی بود که وصل می کرد. یک آقایی روی منبر می گفت : الحمدلله یادم هست که از اول عمرم با وحدت اسلامی مخالف بودم !(خدا مثل تو را زیاد نکند در این جامعه !) قرآن می فرماید : واعتصموابحبل الله جمیعا و لاتفرقوا و اذکروانعمه الله علیکم اذکنتم اعدا فالف بین قلوبکم آیه دیگر : و لاتکونوا کالذین تفرقو واختلفوا من بعد ما جا هم البینات . آیه دیگر : ولاتنازعوا فتفشلوا وتذهب ریحکم . مسلمین ! با یکدیگر تنازع و اختلاف نداشته باشید که فشل و سست می شوید نیروی شما گرفته می شود بعد بو و خاصیت از شما گرفته می شود یک جمعیتی که وحدت نداشته باشد و اختلاف داشته باشدسست است دیگر آن بو و رایحه خوشی که از یک جامعه واقعی اسلامی بلند می شود از آن جامعه بلند نمی شود. علی علیه السلام در آن لحظات آخر عمرشان وصیتی کرده اند که مجموعا بیست ماده است یکی از آنها در باره وحدت و اتفاق است . حال این که در این زمینه هم دشمنان چه کرده اند از ده دوازده قرن پیش تا قرن خودمان چه شده است . خود مسلمین چقدر مسئول این کارند(که واقعا هم مسئول اند) و عوامل خارجی بالاخص یهودی ها چقدر نقش موثر داشته اند این هم داستان مفصلی است .
● تمدن اسلامی و نیرنگ غرب
یکی از نیرنگهای غرب این بود که در پوست ملل مسلمان رفت (و میان آنها در باب تمدن اسلامی تفرقه ایجاد کرد.) چون نمی شد این تمدن گذشته را انکار کرد در پوست عربها رفت و گفت تمدن عرب . حتی گوستاولویون وقتی کتاب می نویسد می گوید تمدن عرب گو این که مترجم فارسی اش گفته تمدن اسلام و عرب ولی او می گوید تمدن عرب برای این که عرب بگوید این تمدن مال من بود. ولی وقتی که به ایران می آمدند نقیض و ضد آن را به ایران تلقین می کردند که این تمدنی که در گذشته بوده تمدن ایرانی بوده بوعلی سینا وابسته به تمدن ایرانی است و از بقایای تمدن ۲۵۰۰ ساله پیش تر است ! در جشن ۲۵۰۰ ساله چقدر کوشش می کردند روی مسئله استمرار فرهنگی تکیه کنند که ما در ۲۵۰۰ سال پیش یک فرهنگ را آغاز کردیم و آن فرهنگ با روح خاصی که داشته است ادامه داشته تا به زمان ما رسیده است . بوعلی سینا ابوریحان بیرونی حافظ مولوی و خواجه نصیرالدین طوسی زاده آن فرهنگ اند همان روح است که تا زمان ما استمرار پیدا کرده در صورتی که این یک دروغ محض است . تمدنی که در دوره اسلام شروع شد با یک روح مخصوص شروع شد. این تمدن مثل هر تمدن دیگری از تمدنهای دیگر جهان استفاده کرد اما به صورت تغذیه نه به صورت التقاط مثل هر جاندار جوانی که پیدا می شود و از محیط خودش تغذیه می کند ولی معنی تغذیه این است که او را هضم می برد و به شکل خودش در می آورد و روح خودش را به او می دهد. اما کاری کردند که ملت ما از تاریخ خودش بی خبر و به آن بی اعتقاد وبی اعتماد باشد.
جزوه کوچکی اخیرا نوشتم به نام کتابسوزی ایران و مصر. من در موضوع کتابسوزی ایران و مصر سالهاست که مطالعه کرده ام .
در سالهایی که در حسینیه ارشاد سخنرانی می کردم در میان همه سخنرانی هایی که چه من غیر من در حسینیه ارشاد کردیم هیچ وقت اتفاق نیفتاد که ما اعلان به روزنامه ها بدهیم و روزنامه ها حاضر به چاپ کردن آن نشوند و بااین که سخنرانی بود جلو اعلان را بگیرند جز دو هفته ای که من در باره کتابسوزی مصر و ایران می خواستم سخنرانی کنم و بگویم داستان کتابسوزی مصر و داستان کتابسوزی ایران مجعول است . دیدم نه اطلاعات چاپ کرده نه کیهان هفته بعدش هم نه اطلاعات چاپ کرد نه کیهان رفتیم سراغشان گفتند از بالا دستور دادند این اعلان را نباید چاپ کنید. درآن زمان من صلاح ندیدم مطالب کتابسوزی را درکتاب خدمات متقابل اسلام و ایران قرار دهم چون می دانستم اگراین مطالب باشد اجازه نشرنمی دهند. یادداشتهایش را کنار گذاشتم یکی دوماه پیش هم در چاپ هشتم آن کتاب گنجاندم و هم به طور مستقل آن را چاپ کردم .
سالهاست که در میان ما تبلیغ می کنند. یک تبلیغ دروغ که اسلام نه تنها تمدنی را پایه گذاری نکرد تمدنهای گذشته راهم نابود کرد تمدن مصر و تمدن ایران رااز بین برد.اینها کارهای حساب شده است می خواهند ملت مسلمان به تاریخ اسلامی خودش بدبین شود.
● تفرقه بینداز و حکومت کن
در جنگهای صلیبی دویست سال مسلمین با مسیحی ها جنگیدند و آخرش مسیحی ها شکست خوردندو بعد شروع کردند به نیرنگ زدن از داخل تفرقه ایجاد کردن که محققین امروز به این مطلب پی برده اند که بسیاری از حوادثی که در دنیای اسلام بعداز جنگهای صلیبی رخ داده به تحریک همان صلیبی ها بوده که وقتی از مواجهه رو در رو مایوس شدند بااختلاف ایجاد کردن ها و با شعارهای (محرک نژادی در پی اهداف خود بودند.)
از همه روشنتر جریانی است که در حدود پنجاه سال پیش رخ داد قصه دولت عثمانی و جنگی که عثمانی ها با اروپایی ها داشتند. دولت عثمانی خودش یک نیرویی بود. درست است که این دولت از درون خودش فاسد بود ولی بالاخره یک مرکزی بود. دشمن چه کرد بر اساس فرق تسد(تفرقه بینداز و حکومت کن ) بعضی از عربها را تحریک کردند که شما ملت عرب هستید سیادت مال شماست چرا باید ترکها بر شما سیادت کنند چرا باید منطقه های عربی زیر حکم و نفوذ ترکها باشد بیایید امپراطوری عربی بسازید. به طمع امپراطوری عربی اینها را تحریک کردند. در حالی که عثمانی ها به هر حال داشتند با دشمن اسلام و مسلمین می جنگیدند و احتیاج به تقویت داشتند در چنین شرایطی از پشت خنجر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
مبانی اتحاد ملی و انسجام اسلام
چکیده:در این مقاله سعی شده است ضمن ریشه یابی کلیدی واژگان عنوان، موضوع اتحاد و انسجام با توجه به کلام وحی، سنت، عقل و بیانات بزرگان و در رأس آن معمار بزرگ انقلاب حضرت امام خمینی (ره) مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد. و از هرگونه برداشت شخصی، جناحی و حزبی و مصادره کردن این عنوان بزرگ جلوگیری شود.در این مقاله راز اتحاد داخلی و ارائه الگو برای کشورهای مسلمان بیان شده است. دعب نگارنده آن است که حتی الامکان غیر مستقیم به این موضوع بپردازد که در جاهایی لاجرم با صراحت اصول و مبانی نیز بیان شده است.مقدمه:اتحاد داخلی و بینالمللی یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای هر ملتی است. ملت پویا ملتی است که در جای خود از تنش و مناقشات بهره میبرد و به موقع از هر گونه اختلاف و تفرقه دوری میجوید. نه یک دستی، سکوت و رکود دارد و نه اغتشاش و درگیری و جدل. زیرا هر دو مایه افول ملتهاست.افراد، گروهها، صنوف و... هر کدام برای تعالی درون گروهی خود باید فریاد برآورند و از همه ظرفیتهای قانونی و شرعی برای ترقی و توسعه خود استفاده کنند. اما به هنگام خطر و تهدید امنیت یا منافع ملی از خواسته خود بصورت مقطعی، کوتاه آمده و به فکر دفع افسد باشد.«تخم وفاق را تو در این بوستان بکار – میخ نفق را تو در این زمین بکن» (ادیب الممالک فراهانی)اینکه در کجا باید فریاد زد و در کجا سکوت، در کجا باید عاقلانه و بر مبنای استدلال پیش رفت ودر کجا به مصلحت توجه کرد و... به شناخت اصول و ظرائفی محتاج است که در این مقال در صدد تبیین آن میباشیم.امید است خواننده محترم ( از هر جناح و فکر و سلیقهای که باشد ) با دقت و تأمل در اصول ذیل الذکر به کلمه تنومند «وحدت» چنگ زده و با ایثار و شهامت، جلوی خود کامگی و فرصت طلبی را بگیرد.الف: واکاوی مفردات: واکاوی مفردات عنوان این مقاله که توسط رهبر بزرگوار انقلاب برای سال جاری نام گذاری شده است از بار معنایی برخوردار است و تا ریشه آن بررسی نشود نمیتوان به عمق آن پی برد.1- مبانی:«جمع مبنی به معنی: ریشه، پایه و بنیان یک چیز است» (1) که در این مقال به کنه و ریشه این اتحاد و انسجام خواهیم پرداخت.2- اتحاد:«آنچه مرکب از دو چیز یا بیشتر و با نسبتهای معین باشد. به طوری که چیز سومی از آنها به وجود آید که با اجزای خود تفاوت کامل داشته باشد. مثل آب. که مرکب از اکسیژن و هیدروژن است». (2)ریشه این فعل «وحد» است که به باب «افتعال» برده شده است. این باب برای مطاوعه میباشد. مطاوعه یعنی قبول کردن آن فعل و ممتنع نشدن. و برای آن در علم «صَرف» مثال میآورند مثل: «کسرت الکوز فانکسر» یعنی: من کوزه را شکستم و آن هم قبول شکستن کرد.فعل «وحدت» وقتی در این باب آورده میشود به این معنی میشود که: اتحاد مبتنی بر اصولی خواهد بود و هر گاه ضرورت آن احساس شد میبایست به آن عمل کرد و نباید خواستههای شخصی، سلیقه ای، حزبی و گروهی را بر آن مقدم داشت.3- ملی:کلمه «ملت» که جمع آن «ملل» میشود به معنی: «پیروان یک دین، مردم یک کشور که از یک نژاد و تابع یک دولت باشند». (3)ملت در واقع یک واحد بزرگ انسانی است که عواملی چون: فرهنگ، دین، جغرافیا، نژاد، قومیت و... میتواند عامل پیوند آن باشد.چنانچه در تعریف ملت نیز گفتهاند: «ملت یک روان است، یک اصل روحانی. دو چیز، که در واقع یک چیزند،... یکی؛ داشتن میراث مشترک غنی از خاطرهها و دیگر، سازش واقعی، میل به زیست با یکدیگر و خواستِ تکیه کردن کامل به میراث مشترک». (4)پس ملت تجمع یک گروهی است که با اهداف خاصی و در چارچوبی تعریف شده علاوه بر حل کردن نیازات ابتدایی خود، در صدد توسعه فرهنگ، اقتصاد و سیاست خود نیز میباشند. بنابراین با توجه به تعریفی که در فرهنگ «عمید» آمده است ( تابع یک دولت...) میرساند که برای رسیدن به اهداف خود باید سازماندهی شده و با برنامه منظم، به حرکت رو به رشد خود ادامه دهند.4- انسجام:انسجام از ماده«سجم» به معنی: «منظم و منسجم شدن کلام» میباشد. (5) و نیز در فرهنگ لغت فارسی به معنی: «روان شدن، منظم شدن و با هم جور شدن، روان بودن کلام و عاری بودن آن از تقعید و تکلف» آمده است. (6)5- اسلامی:ریشه آن «سلِم یسلَم» که به معنی: «سالم و بی عیب و آفت» میباشد. (7) که «اسلام» از باب افعال به معنی «تسلیم بی قید و شرط» میباشد. (8) که همزه این باب معنی کثرت میدهد. و این همان معنایی است که «المنجد» برای آن گفته است. به عبارتی: تسلیم بی قید و شرط شدن یعنی کثرت سلامت و زدودن آفت. البته این همزه میتواند معنی «یافتن» هم داشته باشد. یعنی در اسلام میتوان سلامتی روح و روان را پیدا کرد تا از آفتها و بلاها در امان بود.اما «یا» اضافه بر کلمه «اسلام»، «یاء» نسبت است. و به معنی هر آنچه که مطابق دین حنیف اسلام است.