لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن .doc :
برزخ کجاست؟
برزخ به جایی اطلاق می شود که انسان نداند تکلیفش چیست. در ادبیات دینی هم جایی است میان دنیا و آخرت. بی تکلیفی حرف اول و آخر در برزخ است. با این تعریف به جایی که انسان می تواند با کمی تحقیق بداند حق در کجا و نزد کیست برزخ اطلاق نمی شود.
ارتباط با برزخ
وقتی انسان به حال احتضار درآمد و مرگش نزدیک شد، غالباً چشم برزخی او باز میشود و افراد یا مناظری را می بیند و پس از آن هم از دنیا می رود، ولی بعضی از افراد بوده اند که تا این مرحله رفته اند و خداوند دوباره آنها را به دنیا برگردانده است و زنده نگاه داشته است.
یکی از علماء سامراء در حال احتضار
یکی از کسانی که از حال احتضار به دنیا برگشته، یکی از علماء سامراء است که می گوید: به مرض حصبه مبتلا شدم. مرا برای معالجه به کاظمین بردند و از بغداد، طبیبی برای من آوردند. داروهای او هم اثری نکرد و من لحظات آخر عمر خود را میگذارندم. ناگهان دیدم حضرت عزرائیل با لباسی سفید و بسیار زیبا وارد شد و بعد از او رسول اکرم و امیراالمؤمنین و فاطمه زهرا و امام حسن مجتبی و امام حسین صلوة الله علیهم به ترتیب وارد شدند و نشستند. من با آن انوار پاک مشغول صحبت بودم که دیدم مادرم از پله ها بالا رفت و روی پشت بام رو کرد به گنبد مطهر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و شفای مرا از امام خواست. در این حال دیدم امام هفتم هم به اطاق ما تشریف آورد و شفای مرا از حضرت رسول اکرم تقاضا کرد. رسول خدا هم به عزرائیل فرمود:«حالا برو تا زمان دیگری که خداوند مقرر فرماید!» همین که مادرم از پله ها پائین آمد، من نشستم و گفتم:«چرا نگذاشتی من بروم؟ میخواستم همراه پیغمبر اکرم بروم. چرا جلوی مرا گرفتی؟!»
گشت و گذاری در عالم برزخ
در مقام انسانیت همین بس که خداوند فرمود:« فتبارک الله احسن الخالقین » پر برکت و مبارک است خدایی که از خاک وگل موجودی را آفرید وبه او این استعداد را داد تا بهترین مخلوقش باشد وتاج کرامت رابر سرش نهاد . همان موجودی که با نیروی تفکر توانسته آسمان و کوه ودریا و...را به تسخیر خویش درآورد.انسانی که می تواند از طریق عبودیت و انجام وظایف و زهد و تقوی به کمال انسانی خود برسد. اما به راستی موجودی با این عظمت چرا در اندیشه تکاثر به مال وتفاخر به مقام و نفرات و نژاد و رنگ وثروت و... زندگی دنیوی و اخروی خود را به تباهی می کشد ؟! آیا او نمی داند همه اینها در معرض فنا و نابودی است و راه گریزی از این قانون فنا و دگرگونی وجود ندارد؟! آیا بهتر نیست به جای افتخار به موهومات باطل گهگاه به قبرستان رفته و با نگاه عمیق وچشم بصیرت از قبور صاحبان قدرت پند بگیرد و با زبان دل از حال آنها جویا شود و باگوش دل پاسخ آنهارا بشنود؟! بیاییم خود را با یاد مرگ ، زندگی اخروی و جاویدی که هیچ راه فراری از آن نیست متنبه سازیم و بازندگی برزخیان که روزی شاید همین امروز، سرنوشت ما با آنان گره خواهد خورد آشنا شویم و از خدا بخواهیم مرگ را برایمان مبارک گرداند وما را در سختیهای مرگ وعالم قبر وبرزخ یاری فرماید. (اللهم اعوذبک من نارک)
امیرالمومنین(علیه السلام) در خطبه 212 نهج البلاغه می فرماید:« همانهایی که در دنیا دارای مقامهای عزت ودرجات والای افتخار بودندو یا رعایای آنها بودند سرانجام در درون برزخ وحفره های قبر جای گرفتند و زمین برآنان مسلط شد واز گوشت وبدن آنها خورد و از خونشان آشامید. آنها در حفره های گورستان به صورت جمادی بی رشد ونمو و ناپیدا که هرگز امید یافت شدنشان نیست قرار گرفتند. دیگر وقوع حوادث هراس انگیز دنیوی آنها را به وحشت نمی اندازند و دگرگونیهای دنیا آنها رامحزون نمی سازدوبه زلزله ها واضطرابات اعتنایی ندارندوبه سروصداهای شدید گوش فرا نمی دهند. غایبانی هستند که انتظار آمدنشان نیست و حاضرانی هستند که حضورنمی یابند. دردنیا جمع بودند ولی به سبب مرگشان پراکنده شدندو...» در این فراز حضرت شرح حال جسمانی و مادی مردگان را درعالم قبر و برزخ مجسم کرده است. به لحاظ بعد جسمانی هرگاه شخصی می میرد، به فاصله چند ساعت ،اجزای بدن او فاسد و متعفن می گردد . لذا باید هر چه زودتر به خاک سپرده شود و روی قبرهم محکم بسته شود که نه حیوان وحشی متعرض آن شود و نه تعفن آن خارج گردد تا بدین سبب خاک هم اجزای متلاشی شده را در خود جذب کند.