لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بیان فضایل و مکارم اخلاق و نامهای جلیل و نقش نگین حضرت ابراهیم (ع)
به سند وعتبر از حضرت موسی بن جعفر (ع) منقول است که حضرت ابراهیم علیهالسلام متیظ و آگاه شد به عبرت گرفتن بر معرفت حق تعالی و احاطه کرد دلایل او بعلم ایمان بخدا و او پانزده ساله بود. و از حضرت رسول (ص) منقول است که اول کسی را که او در قیامت بخوانند من خواهم بود پس از جانب راست عرش خواهم ایستاد و حلة سبزی از حلههای بهشت در من خواهند پوشانید پس پدر ما ابراهیم (ع) را خواهند طلبید و از جانب راست عرش در سایة عرش باز خواهد داشت و حلة سبزی از حلههای بهشت در او خواهند پوشانید پس منادی از پیش عرش ندا خواهد کرد :
نیکو پدریست پدر تو ابراهیم و نیکو برادری است برادر تو علی. و به سند معتبر از موسی بن جعفر (ع) منقول است که حقتعالی از هر چیز چهار چیز اختیار فرموده است : از پیغمبران برای شمشیر و جهاد اختیار فرموده است ابراهیم و داوود و موسی و مرا، و از خانه آبادها چهار خانة آباده را اختیار فرموده است چنانچه در قرآن مجید است که خدا برگزید آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر عالمیان.
از حضرت امیرالمؤمنین (ع) منقول است که ابراهیم (ع) از پیغمبرانی است که ختنه کرده متولد شدند و اول کسی بود که امر فرمود مردم را بختنه کردن.
و بسند معتبر از امیرالمؤمنین (ع) منقول است که ابراهیم (ع) اول کسی بود که مهمانی کرد و اول کسی بود که موی سفید در ریش او بهم رسید پرسید این چیست؟ وحی باو رسید که این وقار است در دنیا و نور است در آخرت. بدانکه حق تعالی در چند موضع از قرآن مجید فرموده است : اخذ کرد خدا ابراهیم را خلیل خود ( و خلیل یار و دوستی را گویند که هیچگونه خلل در شرایط دوستی نکند ) و در سبب آنکه حق تعالی او را خلیل خود گردانید احادیث بسیار وارد شده است از آنجمله : به سند معتبر از حضرت رضا (ع) منقول است که خدا برای آن ابراهیم (ع) را خلیل خود فرموده که هیچکس از او چیزی سؤال نکرد.
به سند صحیح از حضرت صادق (ع) منقول است که آن حضرت را خدا برای این خلیل خود گردانید که سجده بر زمین بسیار میکرد. به سند معتبر از حضرت امام علیالنقی (ع) منقول است که برای این او را خلیل خود گردانید که بسیار صلوات بر محمد و آل محمد (ص) میفرستاد. از رسول خدا (ص) منقول است که ابراهیم (ع) را خدا خلیل خود نگردانید مگر برای طعام خوارانیدن به مردم و نماز کردن در شب در هنگامیکه مردم در خواب بودند. مؤلف میگوید : در میان احادیث منافاتی نیست و آن حضرت را حق تعالی خلیل خود گردانید برای انکه به مکارم اخلاق بشریه همگی آراسته بود و در هر حدیث بعضی از آنها که مدخلیت عظیم در خلت داشته برای ترغیب خلق بمثل آن بیان فرمودهاند.
به سند معتبر از امام محمد باقر (ع) منقول است چون خدا ابراهیم (ع) را خلیل خود گردانید بشارت خلت را ملک موت آورد بصورت جوانی سفیدرو که دو جامة سفید پوشیده بود و از سرش آب و روغن میریخت چون ابراهیم خواست داخل خانه شود دید که او از خانه بیرون میآید، ابراهیم مردی بود بسیار با غیرت و چون پی کاری میرفت در را میبست و کلید را با خود برمیداشت، پس روزی پی کاری بیرون رفت و در را بست چون برگشت و در گشود ناگاه مردی را دید که ایستاده است در غایت حسن و جمال! او را غیرت از جا بدر آورد گفت : ای بندة خدا کی ترا داخل خانة من کرده است؟ گفت : پروردگار خانه مرا داخل خانه کرده است! فرمود : پروردگارش حق است از من، پس تو کیستی؟ گفت : ملک موتم! حضرت ابراهیم (ع) ترسید فرمود : آمدهای قبض روح من بکنی؟ گفت : نه ولیکن خدا بندهای را خلیل خود گردانیده است آمدهام که این بشارت را به او برسانم؛ فرمود کیست آن بنده شاید خدمت او کنم تا بمیرم؟ گفت تو آن بندهای، پس آمدم بنزد ساره و فرمود خدا مرا خلیل خود گردانیده است. به سند معتبر از حضرت صادق (ع) منقول است که چون رسولان ملائکه از جانب خدا بسوی ابراهیم (ع) آمدند برای هلاک کردن قوم لوط برای ایشان گوساله بریان آورده فرمود بخورید بگوئید ( بسم الله ) و چون فارغ شوید بگوئید ( الحمدالله )، پس جبرئیل رو کرد برفقایش و ایشان چهار نفر بودند و جبرئیل سر کردة ایشان بود و گفت سزاوار است که خدا وا را خلیل خود گرداند – پس حضرت صادق(ع) فرمود : چون ابراهیم (ع) را در آتش انداختند جبرئیل در هوا او را ملاقات کرد در وقتیکه به زیر می آید و گفت : ای ابراهیم آیا ترا حاجتی هست؟
فرمود : اما بسوی تو پس نه. به سند معتبر از حضرت صادق (ع) منقول است که ابراهیم (ع) اول کسی بود که برای او ریگ آرد شد در وقتیکه رفت بنزد دوستی که در مصر داشت که از او طعامی قرض کند و او را در منزل خود نیافت و نخواست بار بردار خود را خالی برگرداند پس همیان خود را پر از ریگ کرد چون داخل خانه شد چهار پا را را با ساره گذاشت و از خجلت بخانه رفت و خوابید! چون ساره همیان را گشود آردی در آن دید که از آن بهتر نتوان بود! آنرا نان پخت و بنزد آن از نزد خلیل مصری آورده ابراهیم (ع) فرمود از کجا آوردی این را؟ عرض کرد از آن آردی که از نزد خلیل مصری آورده بودی؛ فرمود : آنکه آرد بمن داده است خلیل من هست ام مصری نیست و باین سبب خدا او را خلیل خود خواند ؛ پس خدا را شکر و حمد کرد و از آن طعام تناول نمود.
به سندهای معتبر از حضرت صادق (ع) منقول است که چون روز قیامت شود محمد(ص) را بخوانند و حله سرخی به رنگ گل بر او بپوشانند و او را در جانب راست عرش باز دارند پس بخوانند ابراهیم (ع) را و بر او حلة سفیدی بپوشانند و در جانب چپ عرش او را باز دارند پس بطلبند امیر المؤمنین (ع) را و حلة سرخی بر او پوشانند و در جانب راست رسول خدا (ص) باز دارند پس بطلبند اسمعیل (ع) را و حلة سفیدی بر او بپوشانند و در جانب چپ ابراهیم (ع) باز دارند پس حضرت امام حسن (ع) را بطلبند و حلة سرخی بپوشانند و در جانب راست امیر المؤمنین (ع) بازدارند پس بطلبند حضرت امام حسین (ع) را و جامة سرخی بپوشانند و در جانب راست امام حسن (ع) باز دارند و همچنین هر امامی را بطلبند و حلة سرخی بپوشانند و در جانب راست امام سابق باز دارند پس شیعیان ائمه را بطلبند و در پیش روی ایشان باز دارند پس بطلبند فاطمه (ع) را با زبان و فرزندان و شیعیان و داخل بهشت شوند بیحساب پس منادی از میان عرش از جانب ربالعزه و از افق اعلی ندا کند : خوب پدری است پدر تو ای محمد (ص) و او ابراهیم (ع) و خوب برادری است برادر تو و او علی بن ابیطالب (ع) است و نیکو فرزند زادههایند فرزند زاده های تو ( یعنی حسن و حسین (ع) ) و نیکو جنینی که در شکم شهید شده است جنین تو که آن محسن است و نیکو امامان راهنمایند ذریت تو امام زینالعابدین (ع) تا آخر ائمه و نیکو شیعهاند شیعیان تو بدرستی که محمد و وصی او و فرزند زادههای او و امامن از ذریت او ایشان رستگارانند پس امر کنند ایشان را بسوی بهشت، اینست آنچه حق تعالی میفرماید : هر که دور کرده شود از آتش جهنم و داخل شود در بهشت پس بتحقیق که او رستگار است از حضرت امام حسن (ع) منقول است که حضرت ابراهیم (ع) سینهاش پهن و پیشانیش بلند بود. از رسول خدا (ص) منقول است که فرمود : هر که بخواهد ابراهیم (ع) را ببیند در من نظر کند.
و در حدیث صحیح از امام جعفر (ع) مرویست که مردم قبل از زمان حضرت ابراهیم (ع) ریش ایشان سفید نمیشد پس حضرت ابراهیم (ع) روزی موی سفید در ریش خود دید گفت پروردگارا این چیست؟ وحی به او رسید که این باعث وقار است ؛ عرض کرد، خداوندا وقار مرا زیاد گردان.
به سند معتبر از حضرت امام محمد باقر (ع) منقول است که روزی حضرت ابراهیم (ع) چون صبح کرد در ریش خود موی سفیدی دید گفت : الحمدالله ربالعالمین که مرا باین سن رسانید و یک چشم زدن معصیت خدا نکردم. به سند معتبر از امیرالمؤمنین (ع) منقول است که فرمود :