لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
ساختمانهای قرن بیست و یکم
ساختمانها که کارائی انرژی بیشتری دارند، راحت تر و قابلیت استطاعت دارند... آن هدف برنامه تکنولوژیهای ساختمان DOE می باشد. برای شتاب دادن به اقدامات توسعه و استعمال گسترده از کارائی انرژی، برنامه تکنولوژیهای ساختمان عبارتند از:
هدایت RED در تکنولوژیها و مفاهیم برای کاراتی انرژی، کارکردن دقیق با صنعت ساختمان و تولید کنندگان مواد،تجهیزات و کارافزارها
ارتقاء انرژی / فرصت های پس انداز و صرفه جویی هم برای سازندگان و هم برای خریداران ساختمانهای تجاری
کار با ایالت و گروههای منظم محلی جهت توسعه کدهای ساختمانی، استانداردهالی کارافزار و راهنمایی هایی برای استفاده از کارائی انرژی
انتخاب پنجره
پنجره های مدرن، ذخیره انرژی، مقاومت و راحتی را فراهم می کنند.
چرا پنجره ها مهم هستند؟
پنجره ها نور، گرما، نسیم خنک کننده و زیبایی را به خانه ها می آورند و احساس گشایش و فضا را به حوزه های زندگی می دهد. گرچه سود دهنده هستند اما پنجره ها می توانند در جنبه منفی، کارائی انرژی منزل، راحتی، کیفیت هوای داخلی و مقاومت را تحت تاثیر قرار می دهند اگر بدرستی انتخاب نشوند مناسب نصب نشده باشند. پنجره های می توانند منبع اصلی در کاهش گرما در زمستان و افزایش گرما در تابستان بشوند. در آب و هوای سرد، پنجره می توانند برای 10 تا 25 درصد کاهش گرما و سرما را تا حد کافی کاهش دهند تا اجازه ورود تجهیزات گرمایی و سرمایی ارزانتر و کوچکتر را کسب کنند.
پنجره های کارائی انرژی، راحتی را در زمستان با افزایش دماهای سطحی و با حالت محفوظ از هوا که هردوی آنها جریان را قطع می کند توسعه می دهند. دماهای افزایش یافته سطحی همچنین غلظت را کاهش می دهد که در داخل چهارچوب ها شکل می یابند و در زمستان ممی درخشند و مواد ساختمان را حفظ کنند و رشد قارچ را کاهش می دهند.
پنجره ها با اجرای بالاتر به کارائی انرژی معمولاً از درخشندگی چندگانه و قالبهای اشباع شده استفاده می کنند که صدای ناخواسته را از خارج کاهش می دهند. سایر تکنولوژی های پنجره شامل، پوشش انتشار کمتر، مسدود کردن اشعه ماوراء بنفش تا 98 درصد از خورشید، کاهش دادن از بین رفتگی رنگ پرده ها، فرش و لوازم خانه می باشد.
مراحلی در انتخاب پنجره
وقتی به درستی انتخاب شوند و نصب گردند، پنجره ها می توانند در به حداقل رساندن گرمای اتاق، سرمای اتاق و هزینه های روشنایی کمک بکنند. دسترسی به اجرای پنجره در حالت پیشرفته در منزل مستلزم سه مرحله است.
طراحی: اندازه، انواع، جایگزینی و خاصیت های پنجره باید به عنوان قسمت انتگرال کل طراحی خانه به علت تاثیر آنها در گرما و سرما، روشنایی و تزیین داخلی تعیین شود. خصوصیات غیر فعال خورشید و تاثیر آن در پنجره ها باید در طول طراحی مورد توجه قرار گیرند. خاصیت های پنجره که اهداف طراحی را بر آورده می کنند باید در استفاده از راهنمایی های قابل قبول مشخص شوند.
انتخاب: پنجره ها باید انتخاب شوند تا خاصیت های بخصوص طراحی را بعد از مورد توجه قرار دادن تکنولوژی های پنجره جامه عمل بپوشانند که اجرا را توسعه می دهند و در عوامل ظاهری، قیمت خرید، هزینه نصب، پوشش تضمینی، حفظ ،فرکانس جایگزینی، نیاز برای رسیدن بیشتر پنجره (شامل حفاظ) و مقدار باز فروش در نظر گرفته شود.
نصب: حتی پنجره های باکارائی انرژی بیشتر باید به طور صحیح نصب شوند تا مطمئن سازند که اجرای انرژی آن حاصل شده است و پنجره ها در مشکلات رطوبتی ساختمان نقشی ندارد.
خاصیت پنجره ها
به وسیله هدایت مستقیم از طریق شیشه و چارچوب، نشت هوا از طریق و از اطراف قسمتهای پنجره و به وسیله اشعه گرما به داخل خانه (به طور شاخص از طرف خورشید) و خارج از خانه از دمای اشباع اتاق مثل مردم، لوازم خانه و دیوارهای داخلی، گرما بدست می آید و یا از دست می رود.
شورای درجه پنجره بندی ملی 20910, 10-589-1776-WWW.NFRC.ORG NFRC- 8484- GOORGIA AVENU, SUITE 320, SILVERSPRING, MARJLAND برنامه داوطلبانه گواهینامه را برای پنجره ها فراهم کرد که سه معیار اندازه گیری شده را مطابق با هر یک از این متدهای کاهش و حاصل گرما:فاکتور u U- factor ، نشست هوا، ضریب بدست آوردن گرمای خورشید (SHGC) مورد توجه قرار می داد.
ufactor - U.Factor اندازه گیری سرعتی است که در آن پنجره جریان گرمای غیر خورشیدی را که معمولاً در بخش های Btulhr-fJp-fo بیان شده اند،هدایت می کند. U-factor ممکن است درست فقط به شیشه اشاره کند اما تحت NFRC ،آن اجرای کل پنجره، شامل چهارچوب و مواد فاصله دار را نشان می دهد. پنجره، U-factor پایین تر، کارائی انرژی بیشتری با پنجره ای که U-factor بالاتر دارند، نشان می دهد U- factor نیز معمولاً از 0.2 تا 1.2 قرار دارند.
SHGC-SHGC انکسار اشعه خورشیدی است که از طریق پنجره وارد می شود یا مستقیماً انتقال می یابد و یا اینکه به وسیله سوار کردن پنجره جذب می شود که در نتیجه همانند گرمای اتاق ازاد می شود. هر چقدر SHGC پنجره کم باشد، گرمای خورشیدی کمتری را آن منتقل می کند و همانند هم توانایی سایه دهی آن بیشتر می شود. پنجره با SHGC بالاتر، دارائی کارائی بیشتری در جمع آوری گرمای خورشید در طول زمستان خواهد داشت. پنجره با SHGC پایین تر،در کاهش بادهای خنک کنندگی در تابستان از طریق بستن گرمای بدست آمده خورشید مثمر ثمر خواهد بود. گستره SHGC از 0 نا 1 قرار دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .docx :
داریوش یکم (به پارسی باستان: ///////)، پسر ویشتاسپ، ملقب به داریوش بزرگ، سومین پادشاه هخامنشی بود. وی در سال ۵۲۲ پیش از میلاد، با کمک تعدادی از رؤسای هفت خانوادهٔ اشرافی پارسی با کشتن گئومات مغ یا به روایتی با کشتن همان بردیای واقعی پسر کوروش و وارث حقیقی سلطنت [۱][۲][۳] بر تخت نشست. پس از آن به فرونشاندن شورشهای داخلی پرداخت. نظام شاهنشاهی را استحکام بخشید و سرزمینهایی چند به شاهنشاهی الحاق کرد. آغاز ساخت پارسه (تخت جمشید) در زمان پادشاهی او بود.
از دیگر کارهای او حفر ترعهای بود که دریای سرخ را به رود نیل و از آن طریق به دریای مدیترانه پیوند میداد. مقبرهٔ او در دل کوه رحمت در مکانی به نام نقش رستم در مرودشت فارس (نزدیک شیراز) است. شهرت او در غرب به خاطر وقوع نبرد ناموفق ایرانیان با یونانیان در مکانی به نام ماراتون در زمان اوست. آغاز ساخت پارسه (تخت جمشید) در زمان پادشاهی او بود. پس از جهانگیری کوروش و کمبوجیه سراسر آسیا مگر عربستان جزو قلمرو او محسوب میگردید.[۴]
دو نظریه درباره رسیدن به پادشاهی
نظریه بردیای دروغین
روایت هرودوت از به پادشاهی رسیدن داریوش چنین است
گئومات (سمردیس) یا بردیای دروغین پس از دستیابی به تاج و تخت، تمام زنان کمبوجیه را به همسری گرفت. یکی از این زنان فیدمیا، دختر اتانس (هوتن) یکی از تواناترین نجبای ایران بود. اولین کسی که پس از هفت ماه فرمانروایی به گئومات ظنین شد که او فرزند کوروش نیست بلکه مرد شیادی است، اتانس بود. او از دختر خود پرسوجو کرد و دخترش نتیجهٔ تحقیق را به پدر اطلاع داد. اتانس یک دستهٔ شش نفره، از نجبای پارس را که به آنها اطمینان داشت، در شوش تشکیل داد و با ورود داریوش از پارس تصمیم اتخاد شد که او را نیز در گروه خویش وارد سازند. این هفت تن با هم قسم خوردند که برای دفع غاصب اقدام کنند. هرودوت این قیام را قیام هفت یار نام نهادهاست. [۵]
کتزیاس نیز با هرودوت در موضوع کشته شدن بردیا به فرمان کمبوجیه همداستانست [۶]. کتزیاس اسم این مغ را سپنت دات یعنی دادهٔ مقدسات نوشتهاست که به زبان امروزی اسفندیار میشود. [۷]در روایات داریوش هیچ اشارهای به شباهت مغ با شاهزادهٔ واقعی بردیا نشدهاست و این داستان باید از مبالغات شاعرانهٔ معمول مورخان قدیم یونان سرچشمه گرفته باشد. [۸]
داریوش در سال ۵۲۲ پیش از میلاد گئومات (بردیای دروغین) را به قتل رساند. [۹] بدین منوال تخت و تاج پادشاهی ایران به داریوش رسید.
نظریهٔ قتل بردیای واقعی بدست داریوش
طبق این نظریه داریوش با ترور بردیا که ادعا شد غاصب است، با همکاری شش خانواده اشرافی ایرانی دیگر، بر تخت نشست و صبح روز بعد تاجگذاری کرد [۱۹].[۲۰]
نقل قول مستقیم از ویکیپدیای انگلیسی و بویس در این باره چنین است
به سلطنت رسیدن داریوش دو روی متفاوت از داستان دارد. منابع ما (کتبیبه بیستون و هرودوت) هر دو داستان مشابهی را که در زیر میآید نقل میکنند. با اینحال تاریخ دانان از این دو چنین نتیجه میگیرند که احتمالا به قدرت رسیدن داریوش غیرقانونی بودهاست. محتمل به نظر میرسد که "گوماتا" (گئومات) در اصل همان بردیا بوده باشد، که داریوش زیر پوشش شورش، وارث سلطنت را کشت و خود آن را بدست گرفت. این حقیقت که در آن زمان (طبق کتیبه بیستون) پدر و پدربزرگ داریوش هنوز زنده بودند حاکی از این حقیقت است که او در مراتب سلطنت موروثی در نوبت بعدی نبوده است[۲۱].[۲۲]
به گفته هرودوت[۲۳] ، داریوش قبل از بدست گرفتن قدرت "بدون هیچ نتیجهای در آن زمان"، بعنوان یک نیزهدار در عملیات حمله کمبوجیه دوم به مصر شرکت کرده بود و بعد امپراتور ایران شد. [۲۴].[۲۵]
برخی از دانشمندان مدرن، برای نمونه آرتور اولمستد آشورشناس آمریکایی عقیده دارند مردی که بر کمبوجیه شورید برادر واقعی و وارث حقیقی سلطنت بود که داریوش او را کشت، آنگاه او را گوماتا (گئومات) نامید و داستان بردیای دروغین را اختراع کرد تا غصب سلطنت را موجه جلوه دهد[۲۶].[۲۷] بردیا یک دختر بنام پارمیس از خود بجا گذاشت که داریوش وقتی شاه شد با او ازدواج کرد تا جایگاه خود را وجهه قانونی ببخشد [۲۸].[۲۹]
نقد نظریه آرتور اولمستد
آلبرت اولمستد نخست در سال ۱۹۳۱ در تاریخ سوریه و فلسطین و سپس به تفصیل بسیار در مقالهای که به سال ۱۹۳۸ در مجلهٔ زبانها و ادبیات سامی و سرانجام در کتاب نامیاش تاریخ شاهنشاهی ایران، دورهٔ هخامنشی چاپ کرد، به توضیح و تشریح نظریهٔ قتل بردیای واقعی به دست داریوش پرداختهاست. [۳۰] با وجود بعضی مسایل که شاید این استنباط را موجه جلوه دهد، کشته شدن بردیای واقعی به دست داریوش در حال حاضر روی هم رفته سوءظنی بیش نیست. اصل هر دو خبر راجع به قتل بردیای واقعی به دست کمبوجیه و طغیان یک بردیای دروغین بدون کمترین مظنهٔ بدگمانی و با وجود اختلاف در جزئیات، توسط مورخان یونانی نیز نقل شدهاست.[۳۱] یونانیان در آن زمان رویدادهای مربوط به ایران را با دقت دنبال میکردند، هر گاه داریوش دروغزن میبود، دروغهایش بر یونانیان پوشیده نمیماند و آنان بسیار شادمان میشدند که آن را بر جهانیان باز گویند. [۳۲]
اگر منظور داریوش از جعل داستان آن باشد که تا حق ولایت خود را بر تخت و تاج ثابت کند، خود این تخت و تاج چنانکه داریوش خاطر نشان میکند از قدیم در خانوادهٔ آنها بود و اگر نمیبود داریوش چگونه میتوانست این دروغ را به تمام نجبا، بزرگان که در صورت خلاف، لابد آنها هم خود را به قدر وی شایستهٔ تخت و تاج میدیدهاند، بقبولاند و هیچ کس به تکذیب او نپردازد. بعد از داریوش هم اعقاب هیچ یک از نجبای پارس که احیاناً گهگاه مخالف میشدهاند، در صحت اصل داستان و درستی حق وراثت و ولایت داریوش، اظهار تردید نکردهاست. [۳۳] پدربزرگ داریوش ارشامه در آن هنگام بسیار پیر بودهاست و همین که گشتاسپ پدر داریوش، برای پسرش و در فرمان او، با مخالفین سلطنت او جنگیده و شمشیر زدهاست، نشاندهندهٔ اینست که بین پدر و پسر توافق وجود داشته و گشتاسپ پسرش را شایستهٔ چنان کاری میدیدهاست. [۳۴]
ظهور یک عده از مدعیان دیگر که در آغاز سلطنت داریوش دایم خویشتن را بجای اشخاص دیگر جا میزدند و حتی بعضی از آنها نیز خود را بردیا برادر کمبوجیه میخواندند، نشان میدهد که در آنگونه احوال ادعای یک مغ زیاد غریب نبوده است. در پارس نیز شخص دیگری به نام وهی یزدات خود را بردیا پسر کوروش خواند و قشون ساخلویی که در پارس بودند به او گرویده، بر داریوش شوریدند. [۳۵] در بابل نیز یک نفر ارمنی ادعا کرد که پسر نبونید است و به عنوان بختالنصر سوم دعوی سلطنت میکرد. [۳۶] [۳۷] چیزیکه حاکی از جعل و تزویر در تمام اخبار مربوط به این رشته از طغیانها باشد، در روایات نسلهای بعد از داریوش نیز یافت نمیشود. در واقع چون احتمال تبانی بین تمام روایات موجود در آنچه به اصل خبر مربوط است، منتفی است، اصل خبر را میتوان به عنوان خبری شایع پذیرفت، نهایت آنکه در قبول جزئیات آن البته باید آنچه را جعل و کذب و مبالغه به نظر میآید، کنار گذاشت. [۳۸]
شورش ولایات
پس از پادشاهی داریوش، کلیه استانها سر به شورش برداشتند که داریوش و یارانش طی ۱۹ نبرد، ۹ پادشاه را که با وی به منازعه برخاستند، سرکوب کرد. اولین طغیان در عیلام روی داد. در ماد هم یک مدعی که خود را از اخلاف هووخشتره میخواند، مدعی سلطنت ماد بود. در پارس یک مدعی دیگر خود را بردیا پسر کوروش خواند. این نکته که شورشیان همواره در یک زمان سربرنمیداشتند و هدف مشترک یا پیوند اتحادی هم با یکدیگر نداشتند، عامل عمدهای بود که داریوش را در دفع شورشها یاری کرد. طغیان بابل نیز کمتر از دیگر طغیانها، موجب دغدغهٔ خاطر داریوش نبود. تمام این اغتشاشها که در ارمنستان، ماد، کردستان، رخج، و مرو روی داد، با خشونت سرکوب شد و داریوش خشونت را در این مواقع همچون وسیلهای تلقی میکرد که میتوانست از توسعه و تکرار نظایر این حوادث، جلوگیری کند. [۳۹] در بند شانزدهم کتیبه بیستون درباره شورش پارت (خراسان) و گرگان چنین آمدهاست
پارت و گرگان بر من شوریدند و ویشتاسپ پدر من در پارت بود. پس از آن سپاه پارسی را از ری نزد ویشتاسپ فرستادم. وقتی که این سپاه به ویشتاسپ رسید، عازم جنگ دشمن شد. در محلی موسوم به ویش پااوزت در پارت با آنان جنگید. اهورامزدا مرا یاری کرد و به ارادهٔ او ویشتاسپ شورشیان را شکست داد. پس از آن مملکت مطیع من شد.
کتیبه بیستون که گزارش این جنگهای تمام نشدنی است، نشان میدهد که او نظم و امنیت شاهنشاهی را به بهای چه اندازه رنج و سعی مستمر و بیانقطاع توانستهاست، تأمین کند. ساتراپهایی که کوروش بعد از فتح و ضبط ولایات در هر قلمرو تازهای گماشته بود، اکثراً درین ایام، خود رأی شده بودند و سپاه و تجهیزات هم در اختیار داشتند. با مرگ کمبوجیه و قتل کسی که بسیاری از مردم ولایات او را پسر کوروش، شناخته بودند، تعدی این حکام استقلالجوی، به ناخرسندی مردم انجامیدهبود و مردم استانها، بهانه برای شورش بدست میآوردند. داریوش مردی جهاندیده بود و با ازدواج با دختر کوروش و با تعدادی از دختران خانوادههای بزرگ پارسی او را در موقعیتی قرار دادهبود که نجبای پارسی و مادی هر یک بخاطر خویشاندی نسبی و یا سببی خویش، نسبت به این پادشاه نوخاسته که در حمایت و تبعیت از وی، همپیمان هم شده بودند، وفادار و حتی علاقمند بمانند. [۴۱]
تشکیلات داریوش