لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
مقدمه
عاطفه از ماده عطف به معنای گرایش و انعطافی است که از رهگذر ارتباط فرد با موجود مورد توجه خاص از وی برقرار می گردد و از آن به احساس نیز تعبیر می شود. عامل چنین گرایشی از یک سو اتمدادهای روانی و حالت انفعالی فرد است. و از سوی دیگر شرایط و خصوصیات و جاذبه ای است که در طرف مقابل وجود دارد. عاطفه و احساس در حیات بشر قبل از عقل و ادراک ظاهر می شود و به نخستین روزهای زندگی باز می گردد. از این سو تأثیر عاطفه در عمل نیز از سایر عوامل و انگیزه ها نیرومندتر است و باید همواره تحت کنترل و پرورش ویژه قرار گیرد.
پرورش عاطفی همواره از نظر روانشناسان و مربیان امری مهم تلقی شده است همچنان که آیات و روایات و مباحث تربیتی اسلام نیز آن را مورد توجه کامل و دقیق قرار می دهد. و رهنمودهای ارزشمندی را ارائه می کند. آیاتی که از مؤدت، محبت و عدادت انعطاف و متفاوت، طمأنینه، اضطراب و حب جمال و زیبایی و مانند آن سخن می گوید می تواند به بعد عاطفی (با مفهوم عام آن) ناظر باشد، هرچند به مواردی چون عداوت و قساوت عنوان عاطفه دادن از باب لازم لاینفک بودنآنها با صفات متضادشان چون محبت و عطوفت است.
تربیت عاطفی به معنای هدایت و کنترل عواطف و احساسات و شکوفا سازی و بهره گیری به موقع از آن ها در جهت مطلوب یعنی خیر و سعادت انسان است.
پیشگفتار
در نظام تربیتی اسلام برای هر یک از مقاطع در زندگی انسان، از کودکی و نوجوانی و جوانی و بزرگسالی گرفته تا آخرین لحظات زندگی، نوعی پرورش کنترل عاطفه با هدف انسان سازی وجود دارد مثلاً پیامبر اکرم (ص) در مورد محبت و عطوفت با کودکان فرمود «اَحِبُّوا الصِبیانَ وَ اَرحَموُهُم فَاِذا وَ عَدتُموهُم فَقُوا لَهُم» .
و نیز می فرماید کسی که فرزند خود را ببوسد خداوند برای او حسنه ای ثبت کند. پرورش عاطفه در نوجوانی و جوانی که مرحله شکوفایی بیشتر احساس و شکل گیری شخصیت است از حساسیت و ظرافت بیشتری برخوردار است و توجه و دقت و مهارت افزونتری را می طلبد.
در اسلام توجه به عواطف از دوره کودکی و نوجوانی و جوانی فراتر می رود و شامل تمام سنین عمر می شود. زیرا هر انسانی عواطفی دارد که در طول عمر با اوملازم است و نباید از دید مربیان و ... پوشیده بماند.
عواطف در کودکان (رشد عاطفی)
عواطف نقش مهمی در زندگی کودک بازی می کنند و فعالیت های روزانه کودک را لذت بخش می سازند و او را به فعالیت های گوناگون می کشاند. تأثیر عواطف بر زندگی و فعالیتهای کودک همیشه مفید و نیرو بخش نیست. گاهی اثر منفی می گذارند. خصوصاً برخی از تحریکهای عاطفی را به خصوص اگر شدید و مداوم باشد رشد جسمانی کودک را دچار اختلال می کند، آسیب هایی که عواطف بر رشد جسمانی کودک وارد می آورند ناشی از اختلال ها و بی نظمی های حاصله در دستگاه گوارش و خواب کودک است. در چنین حالتی کودک، قدرت تمرکز حواس را از دست داده در فعالیت های درسی عقب می افتد. موفقیت و شکست انسان در زندگی، تا اندازه زیادی تابع حالت عاطفی در دوره کودکی است.
عواطف نا مطلوبی مانند ترس، خشم، حسادت اثرات منفی در رشد کودک دارند و عواطف مطلوبی مانند، محبت، شادی، لذت و کنجکاوی برای رشد طبیعی کودک ضروری هستند. شادی و لذت متعادل در تکامل شخصیت کودک مؤثر و نبوده آنها موجب کاستی در رشد ذهنی کودک می گردد.
و حتی موجب تأخیر در تکامل دستگاه گفتاری و اختلال های شخصیتی در این گونه کودکان می گردد کودکی که در محیطی بی محبت پرورش یافته باشد. خموش و بی علاقه است و کوچکترین واکنشی به لبخند و تمایلی که متوجه اوست از خود نشان نمی دهد. هرگاه نوزادی برای مدتی از درک محبت محروم بماند، حالتی شبیه به افسردگی دروی نمایان می شود در چنین وضعی نشانه هایی از رنج روحی و حالت های هیجانی که بیشتر ترس های واهی هستند در وی دیده می شود.
اگر جدایی از اشخاص مورد علاقه و عدم برخورداری از محیط محبت آمیز، بیش از سه ماه طول نکشد و کودک دوباره از محیط محبت آمیز برخوردار شود سرعت رشد وی به حالت طبیعی باز می گردد اما اگر این جدایی و محرومیت پنج ماه یا بیش از آن باشد.گرچه تماس مجدد کودک با اشخاص مورد علاقه و برخورداری از محبت می تواند سیر منفی فرآیند رشد را کاهش دهد نواقص رشدی وی را نمی توان جبران سازد.
چگونگی پیشرفت رشد عاطفی
هنگام تولد و کمی پس از آن نخستین حالت عاطفی نوزاد هیجانی کلی است. که در برابر محرک ها پدیدار می شود. باید دانست که حرکت های کودک هنگام تولد موضعی نیست بلکه مانند کرمی که به خود می پیچد، تمامی بدنش به حرکت در می آید.
این گونه حرکت ها را فعالیت های توده ای نامیده اند.
در دوره نوزادی حالت های عاطفی مشخص دیده نمی شود.
معمولاً پیش از پایان دوره نوزادی، هیجان های کلی به واکنش های ساده ای مبدل می شوند که نشانه خوشایندی یا ناخوشایندی نوزاد می باشند. انگیزه هایی مانند چسباندن نوزادش یا ضربه های ملایم دست گرم کردن نگهداشتن به وضعی که موجب راحتی او باشد باعث بروز واکنش هایی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
مقدمه
عاطفه از ماده عطف به معنای گرایش و انعطافی است که از رهگذر ارتباط فرد با موجود مورد توجه خاص از وی برقرار می گردد و از آن به احساس نیز تعبیر می شود. عامل چنین گرایشی از یک سو اتمدادهای روانی و حالت انفعالی فرد است. و از سوی دیگر شرایط و خصوصیات و جاذبه ای است که در طرف مقابل وجود دارد. عاطفه و احساس در حیات بشر قبل از عقل و ادراک ظاهر می شود و به نخستین روزهای زندگی باز می گردد. از این سو تأثیر عاطفه در عمل نیز از سایر عوامل و انگیزه ها نیرومندتر است و باید همواره تحت کنترل و پرورش ویژه قرار گیرد.
پرورش عاطفی همواره از نظر روانشناسان و مربیان امری مهم تلقی شده است همچنان که آیات و روایات و مباحث تربیتی اسلام نیز آن را مورد توجه کامل و دقیق قرار می دهد. و رهنمودهای ارزشمندی را ارائه می کند. آیاتی که از مؤدت، محبت و عدادت انعطاف و متفاوت، طمأنینه، اضطراب و حب جمال و زیبایی و مانند آن سخن می گوید می تواند به بعد عاطفی (با مفهوم عام آن) ناظر باشد، هرچند به مواردی چون عداوت و قساوت عنوان عاطفه دادن از باب لازم لاینفک بودنآنها با صفات متضادشان چون محبت و عطوفت است.
تربیت عاطفی به معنای هدایت و کنترل عواطف و احساسات و شکوفا سازی و بهره گیری به موقع از آن ها در جهت مطلوب یعنی خیر و سعادت انسان است.
پیشگفتار
در نظام تربیتی اسلام برای هر یک از مقاطع در زندگی انسان، از کودکی و نوجوانی و جوانی و بزرگسالی گرفته تا آخرین لحظات زندگی، نوعی پرورش کنترل عاطفه با هدف انسان سازی وجود دارد مثلاً پیامبر اکرم (ص) در مورد محبت و عطوفت با کودکان فرمود «اَحِبُّوا الصِبیانَ وَ اَرحَموُهُم فَاِذا وَ عَدتُموهُم فَقُوا لَهُم» .
و نیز می فرماید کسی که فرزند خود را ببوسد خداوند برای او حسنه ای ثبت کند. پرورش عاطفه در نوجوانی و جوانی که مرحله شکوفایی بیشتر احساس و شکل گیری شخصیت است از حساسیت و ظرافت بیشتری برخوردار است و توجه و دقت و مهارت افزونتری را می طلبد.
در اسلام توجه به عواطف از دوره کودکی و نوجوانی و جوانی فراتر می رود و شامل تمام سنین عمر می شود. زیرا هر انسانی عواطفی دارد که در طول عمر با اوملازم است و نباید از دید مربیان و ... پوشیده بماند.
عواطف در کودکان (رشد عاطفی)
عواطف نقش مهمی در زندگی کودک بازی می کنند و فعالیت های روزانه کودک را لذت بخش می سازند و او را به فعالیت های گوناگون می کشاند. تأثیر عواطف بر زندگی و فعالیتهای کودک همیشه مفید و نیرو بخش نیست. گاهی اثر منفی می گذارند. خصوصاً برخی از تحریکهای عاطفی را به خصوص اگر شدید و مداوم باشد رشد جسمانی کودک را دچار اختلال می کند، آسیب هایی که عواطف بر رشد جسمانی کودک وارد می آورند ناشی از اختلال ها و بی نظمی های حاصله در دستگاه گوارش و خواب کودک است. در چنین حالتی کودک، قدرت تمرکز حواس را از دست داده در فعالیت های درسی عقب می افتد. موفقیت و شکست انسان در زندگی، تا اندازه زیادی تابع حالت عاطفی در دوره کودکی است.
عواطف نا مطلوبی مانند ترس، خشم، حسادت اثرات منفی در رشد کودک دارند و عواطف مطلوبی مانند، محبت، شادی، لذت و کنجکاوی برای رشد طبیعی کودک ضروری هستند. شادی و لذت متعادل در تکامل شخصیت کودک مؤثر و نبوده آنها موجب کاستی در رشد ذهنی کودک می گردد.
و حتی موجب تأخیر در تکامل دستگاه گفتاری و اختلال های شخصیتی در این گونه کودکان می گردد کودکی که در محیطی بی محبت پرورش یافته باشد. خموش و بی علاقه است و کوچکترین واکنشی به لبخند و تمایلی که متوجه اوست از خود نشان نمی دهد. هرگاه نوزادی برای مدتی از درک محبت محروم بماند، حالتی شبیه به افسردگی دروی نمایان می شود در چنین وضعی نشانه هایی از رنج روحی و حالت های هیجانی که بیشتر ترس های واهی هستند در وی دیده می شود.
اگر جدایی از اشخاص مورد علاقه و عدم برخورداری از محیط محبت آمیز، بیش از سه ماه طول نکشد و کودک دوباره از محیط محبت آمیز برخوردار شود سرعت رشد وی به حالت طبیعی باز می گردد اما اگر این جدایی و محرومیت پنج ماه یا بیش از آن باشد.گرچه تماس مجدد کودک با اشخاص مورد علاقه و برخورداری از محبت می تواند سیر منفی فرآیند رشد را کاهش دهد نواقص رشدی وی را نمی توان جبران سازد.
چگونگی پیشرفت رشد عاطفی
هنگام تولد و کمی پس از آن نخستین حالت عاطفی نوزاد هیجانی کلی است. که در برابر محرک ها پدیدار می شود. باید دانست که حرکت های کودک هنگام تولد موضعی نیست بلکه مانند کرمی که به خود می پیچد، تمامی بدنش به حرکت در می آید.
این گونه حرکت ها را فعالیت های توده ای نامیده اند.
در دوره نوزادی حالت های عاطفی مشخص دیده نمی شود.
معمولاً پیش از پایان دوره نوزادی، هیجان های کلی به واکنش های ساده ای مبدل می شوند که نشانه خوشایندی یا ناخوشایندی نوزاد می باشند. انگیزه هایی مانند چسباندن نوزادش یا ضربه های ملایم دست گرم کردن نگهداشتن به وضعی که موجب راحتی او باشد باعث بروز واکنش هایی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
امروزه باوجود پیشرفتهای علمی و فن آوریهای شگرف تمدن بشری، پیشگیری و درمان معلولیت های مختلف و محو پدیده ناخوشایند نابینایی ـ به جز در مواردی بسیار معدود ـ آرزویی بیش نیست. نابینایان به عنوان قشر غیرقابل اغماضی از جامعه در سطوح مختلف سنی مطرحند. کودک نابینا برای نخستین بار در فضای خانواده نفس می کشد. افراد خانواده نخستین کسانی هستند که کودک نابینا حضور آنها را درک می کند. بنابر این پدر ومادر کودک نابینا نخستین آموزگاران و سازندگان بنای شخصیتی اویند.
پدر ومادری که بطور غیرمنتظره کودک نابینایی را در آغوش می گیرند با احساسی آمیخته با ناباوری و عدم قبول این واقعیت ناخواسته، اضطراب اندیشه «چه کنم» امروز و نگرانی و وحشت «چه خواهد شد» فردا، روبرو می شوند. این احساس مخرب در روحیه و احساسات این طفل کوچک و معصوم اثر می گذارد. احساس ناامنی را در ضمیر او تقویت می کند. اتکای به نفس را از او می گیرد و به خود یاری و استقلال وی زیان می رساند. به همین جهت آموزش و راهنمایی پدر ومادر کودک نابینا در درجه اول ضروری تر از خود اوست. والدین کودک نابینا، نابینایی او را فاجعه یی بزرگ می پندارند و نمی دانندکه درک آنها از فرزندشان به کلی با درک وی از خودش متفاوت است. کودک نابینا ابتدا اصلاً نمی دانسته که از چه چیزی محروم شده و یا چه چیزی را از دست داده است و دیگران با او متفاوتند.
این ناآگاهی از خود، تا مدتها ادامه دارد. کودک نابینا در سنین پیش از دبستان آمادگی پذیرش آموزشهایی را دارد که به کسب محارتهای خودیاری منجر می شود. لیکن از آنجایی که بیشتر مراحل یادگیری در این سنین از طریق تقلید صورت می گیرد، شایسته است دیگر حواس وی به حدی تقویت شوند که بتوانند جایگزین حس بینایی شوند. در حین تقویت حواس در هر فرصت مناسب با گفتن مطالبی شیرین و جذاب محیط پیرامون او را توصیف و قابل درک نمود تا قادر به تقلید شود. همچنین باید به رشد حرکتی و تقویت مهارتهای جهت یابی کودک توجه خاصی داشت. کودک در این سنین دارای انرژی فراوان و هیجان بسیار، برای تحرک وبازی است و بتدریج به تفاوتهای خود با دیگران پی می برد.
کم کم به محدودیتهای خود می اندیشد، و احساس عدم امنیت نسبت به محیط پیرامونش در وی به وجود می آید. در این زمان باید کودک را دریافت. باید او را با محیط آشنا کرد تا احساس امنیت کند.
شرایط شرکت او را در بازیهای گروهی با همسالانش فراهم ساخت. او را با توانمندیهای خود آشنا کرد و مقدمات بروز استعدادها و توانایی هایی را فراهم ساخت. اگر کودک رها شده و در خود فرو رود، بتدریج از فرآیند رشد عقب مانده و از بستر طبیعی اجتماع منزوی می شود.
بدون شک نقص بینایی در احراز تجربه و کسب دانش محدودیتهایی ایجاد می کند، ولی این محدودیت ها به آن اندازه نیست که فرد نابینا را از تمام فعالیت های آموزشی، فراگیری حرفه و تجربه اندوزی محروم گرداند. چه بسیارند افراد نابینا که در آموزش بسیاری از علوم و فنون از بینایان نیز بهتر عمل کرده اند. نابینایان در علوم انسانی پیشرفتی قابل توجه دارند. در موسیقی ممتاز می شوند.
برخی از کارها را مشترکاً با بینایان انجام می دهند. فکر و دست آنان با کمک و دید بینایان بر بسیاری از مشکلات فایق می آید.
آموزش و پرورش کودکان و بخصوص نابینایان درگرو اتحاد مستمر و محکم اولیا خانه و مدرسه امکان پذیر می گردد. متولیان امور آموزشی و پرورشی باید از وحدت رویه و وفاق کامل و تقسیم کار مناسبی برخوردار باشند تا اجرای صحیح وظایفشان، به اهداف عالی هم نزدیک شود. اولیاً خانه و مدرسه دانش آموز نابینا، ضمن برقراری جلسات و ملاقات های مستمر و مکرر، آموزش و پرورش فرزندشان را جریان می دهند و از هر گونه وقفه یا عدم هماهنگی جلوگیری می کنند. به این ترتیب تحصیل دانش آموز نابینا بی وقفه استمرار خواهد داشت، تا چشمان خاموش او بتواند فانوس راه خود و دیگران باشد.
زندگی امروز حاکی از ایده های نوینی است که مبتنی بر پرورش تفکر و استدلال افراد می باشد. ایجاد عادت به تفکر و استدلال در کودکان بوسیله پرورش خلاقیت امکان پذیر است و این امر برعهده خانواده و مدرسه است.خلاقیت بکارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر و مفهوم جدید است لذا برای خلاق بودن باید آنگونه فکر کرد که دیگران فکر نمی کنند.کودکی که دچار آسیب بینایی است ممکن است دوره های حساس رشد را به خوبی طی نکند و با مشکلات اجتماعی و عاطفی بسیاری مواجه شود. بینایی، انگیزه تعامل با دیگران و کشف محیط را در کودک ایجاد می کند، بنابراین ضروری است که والدین و مربیان این کودکان، محیط را برای پرورش همه جانبه آنان مهیا سازند و حتی می توان انتظار را از این حد نیز فراتر برد و با اتخاذ روشهایی ساده به پرورش خلاقانه آنان پرداخت.راه های گوناگون و متنوعی برای پرورش خلاقیت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
نگاهی به :
( کودکان و دانش آموزان ناشنوا )
افراد ناشنوا قادرند بیاموزند که صحبت کنند
و با همه افراد ارتباط بر قرار نمایند
آشنایی با کودکان و دانش آموزان ناشنوا و نیمه شنوا
کودکان و دانش اموزان نا شنوا اگر چه در حقیقت به خاطر نقص شنوایی از نظر رشد کلی ( رشدهوشی ) عموما از دانش آموزان نا بینا ضعیف تر هستند ، اما مانند آنان بسهولت قابل تشخیص و شناسایی نیستند . از جمله مشکلات اساسی آنان در زمینه گویایی است .
اختلالات گویایی نتیجه ای است از نقص شنوایی ، البته بجز در مواردی که اختلالی در دستگاه صوتی فرد بوجود می آید . دانش آموزان نا شنوا نه تنها ازنظر رشد عمومی ضعیف هستند بلکه در طول زندگی از نظر مهارت های برقراری ارتباط زبانی ، مانند درک مفاهیم و معانی کلمات ، صحبت کردن ، خواندن و نوشتن همواره دچار اشکال عمده و کندی قابل ملاحظه ای هستند . از آنجایی که زبان عامل مهمی است در بر قراری روابط اجتماعی و آموزش و یاد گیری علوم مختلف ، بدیهی است که مشکل دانش آموزان نا شنوا به مراتب بیشتر از صرف نقص حس شنوایی است . البته کودکانی که بطور موقت شنوایی خود را از دست می دهند و یا آنانی که با استفاده از وسایل کمک شنوایی از قبیل سمعک نقص شنوایی خود را جبران می نمایند ، چندان نیاز به معلم و آموزش وپرورش استثنایی ندارند . لازم است اولیای چنین کودکانی به شیوه ای مطلوب راهنمایی شوند تا از مراقبت های لازم پزشکی و خدمات سنجش شنوایی و غیره بهرمند گردند . در هر حال در کلاس درسنیز باید تسهیلات ضروری جهت سازگاری هر چه بیشتر دانش آموز فراهم گردد . معمولا درحدود 5 در صد از کل کودکان سنین مدرسه رو در مقایسه با دیگر کودکان به نحوی دارای درجاتی از نارسایی های شنوایی هستند ، از این گروه 5 در صد ، در هر ده نفر یک یا دو نفر می بایست تحت پوشش آموزش وپرورش استثنایی قرار گیرند . در برنامه های آموزشی وپرورشی و درمانی دانش آموزان نا شنوا، همکاری های همه جانبه مسئولان ومتخصصان مختلف از جمله اولیاء ،پزشکان ، روانپزشکان و معلمان ویژه گفتار درمانی و . . . ضروری است .
تعریف نا شنوایی
تا کنون تعریف دقیق و جامع و مانع و قابل قبول برای کلیه مراجع ذیصلاحاز ناشنوایی ارائه نگردیده است . علت فقدان چنین تعریفی از این بابت است که ناشنوایی تا حدود زیادی یک امر فردی است . به عبارت ، دیگر سن وقوع ناشنوایی علت ناشنوایی ، نوع ناشنوایی و میزان و درجه اختلال شنوایی از جمله عوامل بسیار مهمی در تعریف ناشنوایی و افراد ناشنوا محسوب گشته و نقش فوق العاده در برنامه ریزی های آموزشی دارند . در واقع برای آنکه از عهده یک برنامه ریزی صحیح و مناسب برای گروهی از دانش آموزان بخوبی فائق آئیم ، لاجرم می بایست فرد فرد آنان را به طور جداگانه و کامل مورد ارزیابی قرار دهیم . به عنوان مثال دانش آموزی که از زمان تولد و یا قبل از سنین سخن گفتن ناشنواست و کمترین تجربه زبانی ندارد با دیگر دانش آموزی که پس از آنکه مدتها می گوید و می شنود و مهارتهای زبانی را به طور طبیعی کسب می نماید و آنگاه دچار نقص شنوایی می گردد کاملا با هم متفاوت بوده و این تفاوت در برنامه ریزی های آموزشی آنان فوق العاده دخیل است . اما به طور کلی می توان گفت که افراد ناشنوا کسانی هستند که از حس شنوایی خود در زندگی بهره ای نمی گیرند و افراد نیمه شنوا کسانی هستند که با آنکه حس شنوایی آنان دارای اختلالاتی می باشند ولی در هر حال با سمعک و یا بدون سمعک تا حدودی می تواند از این حس استفاده کنند .
کودکان و دانش آموزان نیمه شنوا به دلیل آنکه نارسایی شنوایی آنان با درجات مختلفی ( از تخفیف تا شدید )می باشد معمولا قادرند با استفاده ویا بدون استفاده از وسایل کمک شنوایی از زبان بهرمند گردند واز طریق شنوایی قادر به صحبت کردن هم باشند اما در مقابل دانش آموزی که کاملا ناشنواست با بهترین وسایل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
مقدمه :
درسال های اخیربنا به دلایلی همچون پیشرفت فرهنگ وعلوم وافزایش آگاهی های عمومی وتخصصی،توجه جهانی درزمینه احقاق حقوق انسانها رشدچشمگیری یافته است0دراین میان توجه ویژه به کودکان استثنایی جایگاهی خاص رابه خوداختصاص داده است،به طوری که امروزه برنامه ها واقدام های مربوط به احقاق حقوق کودکان استثنایی یکی ازشاخص های رشدفرهنگی واجتمایی هرجامعه محسوب می شود.دنیای متمدن،مشکل این کودکان رامشکل جامعه دانسته وامروزه نهادهای اجتمایی مرتبط بااین کودکان درجهان دراقدامی فراگیربه سمت برنامه هایی مفیدومؤثربارویکردعادی سازی ویکپارچه سازی حرکت می کنند.
درطول تاریخ بشری،کودکان استثنایی همواره به عنوان مهجورترین اقشارجامعه پنداشته شده اند.برحسب برچسب هایی همچون مجنون،بیمار،ناتوان،ناقص الخلقه واستثنایی القابی بوده است که درطول زمان وهمراه باپیشرفت فرهنگ وعلوم درجوامع،تحول یافته وبه این گروه گفته می شود.
براساس بینش توحیدی نظام خلقت عالم براساس تفاوت هابناشده است.تفاوت هایی که دراصل وقتی ازبالا به آن نگاه می کنیم،چون اجزایی ازیک کل واحدهستند.علاوه برآن همه هستی،تجلیات الهی بوده وهرمخلوقی درنوع خودبهره ای ازکمال هستی بخش رادرخوددارد.براین مبناانسان گل سرسبدخلقت واشرف مخلوقات بوده وآن کس ا... گونه تراست که بهره بیشتری ازصفات جمال وجلال ا... ونددراوبه ظهوررسیده باشد.
قرآن کریم نیز،ضمن تأکیدبرکرامت انسان ها،ملاک برتری وفضیلت راتقوی دانسته وقتی دریک موردنحوه برخوردنامطلوب بایک فرداستثنایی نکوهش شده ودرآیات مربوطه آمده است که شایدآن فرددرنزدا...وندصاحب فضیلتی باشد.
مقاله حاضربراین است که درباره کودکان عقب مانده ذهنی یانشانگان دادن اطلاعاتی دردسترس خوانندگان قراردهد.
باشدکه مطالب ومندرجات این مقاله موردتوجه خوانندگان قراربگیرد.
توفیق وبهروزی تمامی دست اندرکاران تعلیم وتربیت استثنایی راازا... وندمتعال خواستارم.
یوسفی اصفهانی
علیرضا
سال انتشار83
مراقبت های بهداشتی پیشگیرانه برای کودکان دارای نشانگان داون
پیشگیری وترویج سلامت :
مراقبت های پزشکی سلامت ازدیربازتأکیدی ویژه براهمیت پیشگیری داشته است. پیشگیری به معنی پرهیزازبیمارشدن،آسیب دیدگی یاناتوانی است. هنگامی که نتوان ازوقوع مشکل جلوگیری کرد،پیشگیری به معنی کاهش شدت نیزهست.
واکسن زدن برای بیماری هایی مانند؛ سرخک وفلج اطفال،بستن کمربندایمنی برای پیشگیری ازخطرمرگ یاجراحت های جدی درحوادث خودروها،مسواک زدن دندان واستفاده ازفلورایدبرای پیشگیری ازپوسیدگی دندان هانمونه هایی معمول ازپیشگیری است.کودک دارای نشانگان راون همانندبرنامه پیشگیری وترویج بهداشتی رانیازداردکه کودکان دیگربه آن نیازدارند.این مراقبت هابه طورمعمول به وسیله معاینه پزشک کودک،پزشک خانواده،پرستارباتجربه درمراکزبهداشتی یادرمانگاه های سلامت مادروکودک انجام می شود.دراین معاینه هابه نگرانی های پدرومادردرباره سلامتی کودک رسیدگی می شود،وضعیت سلامت کودک،رشدوتحول،فعالیت های روزانه مانندخوردن،خوابیدن وبازی کردن اونسبت به زمان معاینه قبلی بررسی می شود.قد،
دورسرووزن اندازه گرفته می شودوبرخی تمرین هاوحرکات بدنی کودک مشاهده می گردد.
آزمایش مسمومیت باسرب،کم خونی یامشکلات شنوایی وبینایی ازدیگراقدام های این مراجعات است.واکسن های لازم براساس جدول مربوطه زده می شود،مشاوره ای نیزبا
عنوان راهنمایی زودهنگام ارائه می گرددتاپدرومادربدانندیامراقبت چه چیزهایی باشند.
معرفی خوراک های تازه،پرهیزازحوادث وتغییراتی که ممکن است تاملاقات بعدی در
رفتارکودک رخ دهد.دراین مشاوره مطرح می شود.این جلسه هابرای پیشگیری از مراجعه هایی است که به علت بیماری کودک رخ می دهد.
برای مثال اگرکودک مرتب سرما می خوردممکن است مشکل اوباسینه پهلوبغرنج تر شود،می توان آموزش دادکه باعلامت های اولیه بیماری راتشخیص دهیدوبه دنبال
درمان باشید.اگرکودک شمابیماری های پوستی دارد،آموزش می بیند که چگونه ازپوست خشک مراقبت کنیدتا ازآسیب های بعدی پوست جلوگیری شود.
تقریباً همه کودکان دارای نشانگان راون مسیریکسانی راباکودکان دیگربرای معاینه های سلامتی،واکسن،اندازه گیری هاومعاینه های بدنی وآزمایش های تشخیص طی می کنند ولی برخی زمینه های خاص هم وجودداردکه توجه بیشتری رادرکودکان دارای نشانگان داون ایجاب می کند.
داشتن نشانگان داون به آن معنی نیست که کودک به میزان بیشتری ازمراقبت برای سلامتی نیازمنداست،منظورآن است که براثراین کارضدخطرابتلابه برخی مشکلات برای کودک افزایش می یابد. برخی ازاین خطرها جدی هستندومی توانندزندگی کودک راتهدید کنندمانندبیماری های مادرزادی قلبی.
مشکلات دیگرخطرکمتری دارندوبیشترمانندملاحظات سلامتی همه کودکان هستند.ولی اگراین وضعیت هادرنظرگرفته نشودودرمان نگردد،ممکن است منجربه بیماری های جدّی تری شوند،یاسرعت رشدکودک دربعضی اززمینه هاکندشود.برای مثال کودک دارای نشانگان داون اگرمشکل شنوایی داشته باشدواین مشکل تشخیص داده نمی شوددرنتیجه رشدزبان نیزکندخواهدشد،درفرآینداجتماعی شدن دشواری خواهدداشت وممکن است درآینده خطرهای بیشتری برای یادگیری داشته باشد.