لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
1. قلم را به دست بگیرید و با اعتماد به نفس و توکل بر خدا نوشتن را آغاز کنید. مهم نیست چه می نویسید، نوشته شما از چه مقدار ارزش ادبی برخوردار است و درباره چه چیزی می نویسید؛ مهم آن است که نوشتن را آغاز کنید و آن قدر ادامه دهید تا قلمتان روان شود.2. همزمان با نوشتن و یا قبل از آن متون ادبی دیگران را مطالعه کنید. مطالعه زیاد متون ادبی استعداد نهفته شما را به تدریج بیدار می کند. این متون اعم از نثر و نظم است.3. کتاب هایی که در مورد فنون نویسندگی تألیف شده را حتما مطالعه کنید.4. پس از تمرین های اولیه، موضوعات مورد علاقه خود را مشخص کنید و بعد از این که درباره آنها اطلاعاتی از طریق مطالعه به دست آورید در شرح و توصیف آن قلم فرسایی کنید.5. مطالعه اشعار شعرای بزرگی چون مولوی، سعدی، فردوسی و حافظ در بیدار شدن قریحه شعر در شما بسیار مؤثر است. سعی کنید روزی نیم الی یک ساعت آن اشعار را مطالعه کنید.6. به دست آوردن استعداد و قریحه داستان نویسی و شعر یکی از توفیقات الهی است و چه بسا برخی از اعمال ناپسند و بعضی گناهان سبب گرفته شدن این توفیق شود، چنانچه امام علی(ع) در ابتدای دعای کمیل به تأثیر برخی از گناهان در زوال نعمت ها اشاره می کند. بنابراین با استفاده از راه هایی مثل دعا، استغفار و توسل توفیقات قبلی خود را بازیابید.
7. در مورد تحصیل در دانشگاه و نیز ازدواج، با توجه به نقاط مثبتی که در خود سرغ دارید مثل علاقه زیاد به مطالعه و داشتن احساس مسؤولیت در خدمت به مردم و جامعه و نیز توجه به خدا و مسائل معنوی، مطمئنا هم می توانید در نقش یک دانشجوی موفق ظاهر شوید و هم در نقش همسری شایسته قرار بگیرید. به شرطی که خود را دست کم نگیرید و خود باوری و اعتماد به نفستان را بالا ببرید.
اما در مورد درمان کندی و ضعف حافظه :
ابتدا علل فراموشی را مرور می کنیم و سپس عواملی که در تقویت حافظه مؤثر است بیان می گردد. علل فراموشی : معمولا" یکی از نگرانیهای شایع در میان افراد در رابطه با فراموشی است که از حافظه ی خود شکایت می کنند. فراموشی علل زیادی می تواند داشته باشد گاهی اوقات آسیب های جسمانی مانند ضربه ی مغزی، سکته و بعضی از بیماریها می تواند باعث تضعیف حافظه انسان شود و گاهی مشکلات روحی مثل افسردگی و اضطراب باعث کاهش کارآیی ذهن شود.
علاوه بر عوامل جسمانی و روانی ممکن است حافظه در یکی از مراحل حافظه (که عبارتند از 1. رمز گردانی یا سپردن به حافظه 2. اندوزش یا نگهداری در حافظه 3. بازیابی یا فراخوانی از حافظه ) خطاهایی به وجود آید و باعث فراموشی شود که ما در اینجا به بعضی از آنها اشاره می کنیم :
الف . زوال نافعال : عدم به کارگیری مطالب حفظ شده سبب فراموشی می گردد. ب . عدم توجه هنگام رمزگردانی : برای اینکه اطلاعات را در حافظه ی خود رمزگردانی کنیم نخست باید توجهمان را بر آن متمرکز کنیم وگرنه خیلی زود از حافظه ما رخت بر می بندد و دچار فراموشی می شویم .
ج . تداخل : مطالبی که در ذهن ما هست به کلی از حافظه پاک نمی شود بلکه بخاطر تداخل مطالب مشابه باعث می شود هنگام استفاده و به خاطر آوردن و بازیابی ماده های مشابه به ذهن آمده و مزاحم بازیابی شود که اصطلاحا" به آن تداخل گویند.د. عوامل هیجانی : عواملی مانند اضطراب و وحشت زدگی مانع بازیابی مطالب می شود.چگونه حافظه ی خود را تقویت کنیم :
1. تقطیع : یعنی حروف را به قطعه های واژه ای و قطعه های واژه ای را به قطعه های عبارتی دسته بندی کردن از طریق تقطیع می توان حروف یا ارقام را به قطعه های معنادار تبدیل کرده و ظرفیت حافطه ی خود را افزایش داد مثلا" زنجیره ی عددی 83 - 619 - 2177 - 149 را به زنجیره ی 1492 - 1176 - 1983 (که سالهای میلادی است ) تبدیل نموده و حافظه ی خود را افزایش می دهیم .
2. معنادار کردن : این روش بهتر از هر شیوه دیگر به حافظه کمک می کند و هر چه معنا عمیق تر یا با جزئیات بیشتری رمزگردانی شود, مطلب بهتر به یاد می ماند. بنابراین وقتی می خواهید نکته ای را از کتابی به خاطر بسپارید احتمال یادآوری آن در صورتی بیشتر است که توجه خود را بیشتر بر معنای آن مطلب متمرکز کنید تا بر واژه ها. هر چه عمیق تر و کامل تر به معنا توجه کنید بهتر آن را به یاد خواهید آورد.
3. سازماندهی : با سازماندهی مطالب به راحتی می توان آنها را یاد گرفت , حفظ کرد و سپس به یاد آورد. یعنی برای یادگیری و حفظ موضوع و مطلبی که دارای زیر مجموعه و زیرشاخه های متعدد و متکثری است آن را در یک سلسله مراتبی منطقی قرار داده و از کل به جزئ و از بالا به پائین به زیرشاخه های جزئی تر تقسیم نموده و به خاطر خود بسپارید.4. بافت : ما معمولا" مطالبی را که می آموزیم در یک شرایط زمانی , مکانی و... خاصی یاد می گیریم این مجموعه شرایط حاکم بر فضای یادگیری را بافت می گویند ما وقتی می توانیم به آسانی مطالب را بازیابی کنیم که بافت حاکم بر بازیابی را همان بافتی قرار دهیم که در زمان یادگیری و وقوع آن وجود داشته است مثلا" اگر قرار باشد شما نام همکلاسیهای دوران راهنمایی خود را بیاد آورید, با گردشی در راهروهای مدرسه ای که دوره ی راهنمایی را در آن گذرانیده اید بازیابی اسامی دوستان همکلاسی را آسان تر می توانید انجام دهید. 5. روش پس ختام : این روش که توانایی دانشجو را در به خاطر سپردن مطالب کتابهای درسی کمک می کند به روش پس ختام معروف است که نام این روش متشکل از حروف اول شش مرحله ی آن است . 1. پیش خوانی 2. سؤال کردن 3. خواندن 4. تفکر 5. از حفظ کردن 6. مرور کردن .
توضیح : فرض کنید می خواهید مطلبی از یک کتاب را به خاطر بسپارید و سپس بازیابی کنید ابتدا با پیش خوانی یک برداشت کلی از موضوعات مهم انجام می دهید. این نوع پیش خوانی باعث می شود که مطالب مهم فصل را شما سازمان دهی کنید (همان طور که قبلا" گذشت ) در مرحله ی دوم و سوم : دانشجو باید درباره ی هر بخشی سؤالهایی طرح کند و در مرحله ی خواندن (سوم ) باید هر بخش را به قصد پاسخ دادن به سئوالهای طرح شده بخواند. در مرحله ی چهارم به دانشجو گفته می شود که هنگام خواندن , ساختن سؤال ها و ایجاد ارتباط بین دانسته های خود درباره ی مطلب فکر کن که در واقع دانشجو به مطالب خوانده شده معنا دهی می کند. سپس در مرحله پنجم و ششم یعنی در مراحل از حفظ گفتن و مرور کردن دانشجو باید سعی کند
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 1
عینک آفتابیهایی که کنار خیابان به فروش میرسند، غیراستانداردند
عینک آفتابی
اشعه فرابنفش
عینک استاندارد
برخی عینکهای آفتابی وارداتی به ویژه آنهایی که در کنار خیابان و به قیمتهایی پایین همچون دو هزار تومان به فروش میرسند، هیچ کدام از استانداردهای لازم از جمله فیلتر جاذب اشعه UV را نداشته و مضر هستند.
چه مدل عینکی به چه صورتی می آید ؟
راهنمای انتخاب قاب(فریم) عینک طبی
شکل صورت
فریم
عینکها در انواع مختلفی وجود دارند ، عینکهای طبی ، که شامل عینکهای نزدیک بینی و عینکهای دوربینی میشود و همچنین عینکهای آفتابی .به طور کلی عینک تاثیر زیادی بر روی صورت افراد دارد به نحوی که انتخاب یک عینک مناسب در زیبایی تاثیر بسزایی دارد. در این مقاله ما شما را راهنمایی میکنیم تا اتنخاب مناسبی داشته باشید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 97
«مقدمهای که میخوانید متن سخنرانی رادهاکریشنا متفکر هندی است. وی این سخنان را در دانشگاه اکسفورد ایراد کرده است.»
به جای مقدمه
در تاریخ بشر آسیا و اروپا مکمل فرهنگ یکدیگر بودهاند، آسیا جنبه روحانی دارد و اروپا جنبه روشنفکری را داشته است. گاه گاهی این دو جمعیت برخوردهای سودمندی با یکدیگر داشتهاند. نخست دانش مشرق زمین که از آن مصریها، کلدانیها و هندیها بود، فیلسوفان غرب را مانند فیثاغورث و افلاطون تحت تأثیر قرار داد. حمله اسکندر به مغرب آسیا و هیئتهای بودایی در سوریه و فلسطین در قرنها پیش از مسیحیت نشانهی برخورد دوم است. یکی از سنگ نبشتههای آشوکا آگاهمان میدارد که در نیمه اول قرن سوم پیش از میلاد هیئتهای بودایی به دربار سلوسیدی در انظاکیه و به دربار پتولمیز در اسکندریه فرستاده شد. حمله پیروان اسلام به اسپانیا و سواحل جنوبی مدیترانه را باید آغاز سومین برخورد دانست. میزان و شیوهای را که این سه برخورد در یونان و روم بزرگ، مسیحیت و تمدن جدید اثر گذارده است به شکلهای مختلف میتوان تعیین کرد. نزدیک کردن مردم جهان به یکدیگر، در حال حاضر حقیقتی است که مایهی امید ما نسبت به آتیه انسانیت میشود. شرق و غرب دیگر نمیتواند در اندیشه و عمل عزلتنشین بماند. تماس بین آنها که تاکنون گاهگاه و کوتاه بود اکنون دیگر همیشگی و پیوسته شده است.
وحدت جهان نو خواستار مبانی فرهنگی جدیدی است. نکته مهم آن است که راهنمایی جهان نو با اقتصاد جدید و حکمت عملی که اینک بیشتر حکمفرماست، باشد یا با گرایش به معنویت؟ جهان مکانیکی که در آن انسانیت به دستگاه بیروح کفایت و لیاقت وابسته است هدف درست تکاپوی انسانی نیست. ما به فکر و روشی معنوی نیازمندیم که حیات مواج اقتصادی و سیاسی و احتیاجات عمیق روح را در خود داشته باشد. حالت حقیقی یک تمدن در ارزشهای روحانی آن که زیور فکر است بیشتر نهفته است تا در ظواهر و سازمانهایش. دین باطن هر تمدنی است و گویی که در کالبد سازمان اجتماعی آن روح است. تکاپوهای علمی، وابستگیهای اقتصادی، سازمانهای سیاسی شاید که ملل جهان را از لحاظ ظاهر به یکدیگر نزدیک کند ولی برای پیوندی نیرومند و پایدار باید رشتههای نامریی ولی عیمق ایدهها، آرمانها را نیرومند کرد. در بنای تازهای که کاشانه بشری را با آن پیریزی میکنیم «نقشی» که دین بازی میکند کمتر از علم نیست. انسان یعنی جسم، ذهن و روح. هر یک از این سه خوراکی را خواستار است. جسم را با غذا و ورزش، ذهن را با اطلاعات علمی و انتقاد، روح را با هنر و ادبیات و فلسفه شاداب و آراسته و روشن نگاه میداریم. روح انسان تنها در به کار بردن نیروهای زیباتر خویش رشد میکند. ملل آسیایی و اروپایی هر یک به راه خود نتایج بزرگی را یکی با صمیمیت مطلق روحانی و دیگری با درستی شدید روشنفکری به دست آوردهاند. جویبار بزرگ زندگی بستر خود را بنا به شیب منطقهای که از آن میگذرد، برای خویش میگشاید. هستی نسبتاً مستقل در قاره اروپا و آسیا در طرز فکر و زندگانی سبب حالات و ظواهر مشخصی شده است. ولی البته هیچ کیفیتی، چه روحانی و چه غیر روحانی، را نمیتوان یافت که از آن نژاد ویژهای باشد. ملتهای بزرگ با دارا بودن و یا فقدان کیفیتی، ممتاز نمیشوند، بلکه شرط، میزان و شدت آن کیفیت است. مغرب زمین، عاری از عرفان و «شهادت» و مشرق زمین، خالی از علم و روحیه ملی نیست. اگر امتیازی در کار باشد همچون دیگر امتیازات تجربی نسبی است.
در مسئله دین هندوستان نمونه کامل مشرق زمین است. هندوستان از لحاظ جغرافیایی مابین مغرب سامی و مشرق مغول قرار گرفته است. مرحوم دکتر لودزدیکنسن در «رسالهای در تمدنهای هندوستان و چین و ژاپن» چنین استنتاج میکند که هندوستان تنها کشوری است که میشود آن را نمونهی مشرق زمین خواند. روحیه سامی در فعالیت و قدرتپرستی به مغرب زمین نزدیکتر است. آسیای سامی در همجواری نزدیکی که با روم داشت روح پیکار و سازمان را فرا گرفت. آن را میتوان مابین شرق و غرب منطقهای فلقی دانست. ولی در شرق دور عرفان شرقی به تدریج به سوی زیباپرستی، و نظم و روح «نتایج علمی» گراییده است. یونان و روم مشعر روح مغرب زمیناند.
در میان ادیان زنده حتی یکی را نمیتوان یافت که اصلی غربی داشته باشد. مهد همه این ادیان هندوستان، ایران و فلسطین است. بعضی از آنان به غرب گسترش یافتند. بنابراین مسیحیت دینی شرقی است که نهال آن در مغرب زمین کاشته شد و در آن جا به صورتهایی که مشخصه حالات فکر غربی است درآمد. کیش هندو و بودا محدود به مشرق زمین ماند. کیش یهود در روزگاری که مکتب اسکندریه برقرار بود تحت نفوذ شدید فکر غربی درآمد.
در دوران پیش از مسیحیت یهودیهای اسکندریه با افکار و زندگانی یونانی برخورد کردند. مکتب فلسفی یهود و اسکندریه که آخرین نماینده بزرگ آن «فیلو» است در نتیجه این برخورد پدید آمد. اسلام از کیش یهود برخاست و به یونانیها و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 97
«مقدمهای که میخوانید متن سخنرانی رادهاکریشنا متفکر هندی است. وی این سخنان را در دانشگاه اکسفورد ایراد کرده است.»
به جای مقدمه
در تاریخ بشر آسیا و اروپا مکمل فرهنگ یکدیگر بودهاند، آسیا جنبه روحانی دارد و اروپا جنبه روشنفکری را داشته است. گاه گاهی این دو جمعیت برخوردهای سودمندی با یکدیگر داشتهاند. نخست دانش مشرق زمین که از آن مصریها، کلدانیها و هندیها بود، فیلسوفان غرب را مانند فیثاغورث و افلاطون تحت تأثیر قرار داد. حمله اسکندر به مغرب آسیا و هیئتهای بودایی در سوریه و فلسطین در قرنها پیش از مسیحیت نشانهی برخورد دوم است. یکی از سنگ نبشتههای آشوکا آگاهمان میدارد که در نیمه اول قرن سوم پیش از میلاد هیئتهای بودایی به دربار سلوسیدی در انظاکیه و به دربار پتولمیز در اسکندریه فرستاده شد. حمله پیروان اسلام به اسپانیا و سواحل جنوبی مدیترانه را باید آغاز سومین برخورد دانست. میزان و شیوهای را که این سه برخورد در یونان و روم بزرگ، مسیحیت و تمدن جدید اثر گذارده است به شکلهای مختلف میتوان تعیین کرد. نزدیک کردن مردم جهان به یکدیگر، در حال حاضر حقیقتی است که مایهی امید ما نسبت به آتیه انسانیت میشود. شرق و غرب دیگر نمیتواند در اندیشه و عمل عزلتنشین بماند. تماس بین آنها که تاکنون گاهگاه و کوتاه بود اکنون دیگر همیشگی و پیوسته شده است.
وحدت جهان نو خواستار مبانی فرهنگی جدیدی است. نکته مهم آن است که راهنمایی جهان نو با اقتصاد جدید و حکمت عملی که اینک بیشتر حکمفرماست، باشد یا با گرایش به معنویت؟ جهان مکانیکی که در آن انسانیت به دستگاه بیروح کفایت و لیاقت وابسته است هدف درست تکاپوی انسانی نیست. ما به فکر و روشی معنوی نیازمندیم که حیات مواج اقتصادی و سیاسی و احتیاجات عمیق روح را در خود داشته باشد. حالت حقیقی یک تمدن در ارزشهای روحانی آن که زیور فکر است بیشتر نهفته است تا در ظواهر و سازمانهایش. دین باطن هر تمدنی است و گویی که در کالبد سازمان اجتماعی آن روح است. تکاپوهای علمی، وابستگیهای اقتصادی، سازمانهای سیاسی شاید که ملل جهان را از لحاظ ظاهر به یکدیگر نزدیک کند ولی برای پیوندی نیرومند و پایدار باید رشتههای نامریی ولی عیمق ایدهها، آرمانها را نیرومند کرد. در بنای تازهای که کاشانه بشری را با آن پیریزی میکنیم «نقشی» که دین بازی میکند کمتر از علم نیست. انسان یعنی جسم، ذهن و روح. هر یک از این سه خوراکی را خواستار است. جسم را با غذا و ورزش، ذهن را با اطلاعات علمی و انتقاد، روح را با هنر و ادبیات و فلسفه شاداب و آراسته و روشن نگاه میداریم. روح انسان تنها در به کار بردن نیروهای زیباتر خویش رشد میکند. ملل آسیایی و اروپایی هر یک به راه خود نتایج بزرگی را یکی با صمیمیت مطلق روحانی و دیگری با درستی شدید روشنفکری به دست آوردهاند. جویبار بزرگ زندگی بستر خود را بنا به شیب منطقهای که از آن میگذرد، برای خویش میگشاید. هستی نسبتاً مستقل در قاره اروپا و آسیا در طرز فکر و زندگانی سبب حالات و ظواهر مشخصی شده است. ولی البته هیچ کیفیتی، چه روحانی و چه غیر روحانی، را نمیتوان یافت که از آن نژاد ویژهای باشد. ملتهای بزرگ با دارا بودن و یا فقدان کیفیتی، ممتاز نمیشوند، بلکه شرط، میزان و شدت آن کیفیت است. مغرب زمین، عاری از عرفان و «شهادت» و مشرق زمین، خالی از علم و روحیه ملی نیست. اگر امتیازی در کار باشد همچون دیگر امتیازات تجربی نسبی است.
در مسئله دین هندوستان نمونه کامل مشرق زمین است. هندوستان از لحاظ جغرافیایی مابین مغرب سامی و مشرق مغول قرار گرفته است. مرحوم دکتر لودزدیکنسن در «رسالهای در تمدنهای هندوستان و چین و ژاپن» چنین استنتاج میکند که هندوستان تنها کشوری است که میشود آن را نمونهی مشرق زمین خواند. روحیه سامی در فعالیت و قدرتپرستی به مغرب زمین نزدیکتر است. آسیای سامی در همجواری نزدیکی که با روم داشت روح پیکار و سازمان را فرا گرفت. آن را میتوان مابین شرق و غرب منطقهای فلقی دانست. ولی در شرق دور عرفان شرقی به تدریج به سوی زیباپرستی، و نظم و روح «نتایج علمی» گراییده است. یونان و روم مشعر روح مغرب زمیناند.
در میان ادیان زنده حتی یکی را نمیتوان یافت که اصلی غربی داشته باشد. مهد همه این ادیان هندوستان، ایران و فلسطین است. بعضی از آنان به غرب گسترش یافتند. بنابراین مسیحیت دینی شرقی است که نهال آن در مغرب زمین کاشته شد و در آن جا به صورتهایی که مشخصه حالات فکر غربی است درآمد. کیش هندو و بودا محدود به مشرق زمین ماند. کیش یهود در روزگاری که مکتب اسکندریه برقرار بود تحت نفوذ شدید فکر غربی درآمد.
در دوران پیش از مسیحیت یهودیهای اسکندریه با افکار و زندگانی یونانی برخورد کردند. مکتب فلسفی یهود و اسکندریه که آخرین نماینده بزرگ آن «فیلو» است در نتیجه این برخورد پدید آمد. اسلام از کیش یهود برخاست و به یونانیها و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 47
«طرفدار هنری هستم که انسانی است، یعنی کیهانی، اگرچه ضرورتاً دشوار یا هرآنچه که چارهپذیر باشد.» «گهری»
فرانک اون گهری
«معماری پسماندها»
مقدمه
مقدمه
فرانک اون گهری
شروع فعالیتهای حرفهای گری، با تشدید دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی مصادف شد. امواجی که، پس از 1968 فروپاشی و شکست ساختارهای پیشین را میطلبید. نگرش تازه گهری، صرفاً به احیای سیمای مجسمهای و کشف پتانسیلهای نهفته در آن محدود نمیگرد، که در تحقیقات و مشاهدات عمیقتر، به آفرینش بعدی جدید در زندگی اجتماعی انجامیده است. شخصیتی که با آگاهی از معنای عدم پذیرش مکانیزمهای شرطی شدهی دانش شخصی مترصد زایشی نو است.
معمار، در مواجهه با مقاومت شرایط بیرونی، نخست، از خانة شخصیاش آغاز مینماید، اقدامی که، چون آذرخشی ناپیدا میدرخشد. در ساخت و کاربرد مصالح جدید، بابهرهمندی از پسماندهای شهری صنعتی را میگشاید. با ایجاد تصاویر جدید پلاستیکی، در راستای محو افسردگی از چهرههای محیط زیست، نهایتاً آثاری چون موزة گوگنهایم در بیل بائور میآفریند.
جوهر هنر، در شیوة معماری شهری، کاملاً نمایان و تابان است.
حرکت در طرحهای شهری هم چون در آثار سبکهای مدرن نقاشی و مجسمهسازی (کوبیسم، سورئالیسم، اکسپرسیونیسم و فوتوریسم) به مثابهی بعد نتیجه، موفقیت در ادامه و تکامل راهی را میرساند که مربیان فرزانهاش (چون لوکوربوزیه و ترانی در اروپا و فرانک لوید رایت در آمریکا) برگزیدند، مسیری که، با گذشت زمان، به سبب خلاقیت، همواره پررنگتر میگردد.فصل اول
زندگینامه