لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
تورم چه اثری بر صورتهای مالی شرکتها دارد؟
گروه بورس – اقلام صورتهای مالی و ترازنامه شرکتها در یک دوره مالی تورمی شاهد چه تغییرات مهمی است؟ و آثار رشد قیمتها، افزایش هزینه و رشد درآمد حاصل از فروش کالا و خدمات چگونه در اسناد مالی شرکتها منعکس میشود.
برخی از کارشناسان بر این عقیدهاند افزایش نرخ تورم در رشد هزینههای تولید و قیمت خدمات و فروش کالای شرکت نمایش یافته و با توجه به رشد ارزش داراییها، شرکتهایی که با مشکل تامین درآمد، شناسایی سود و بحران تامین سرمایه روبهرو هستند، به فروش داراییها روی میآورند. با این حال نظرات متنوع است. در خصوص تاثیر تورم بر صورتهای مالی شرکتها نظر دو کارشناس ارشد حسابداری قابل توجه است. افزایش مکررهوشنگ خستویی عضو شورای عالی انجمن حسابداران خبره درباره تاثیر تورم بر صورتهای مالی شرکتها گفت:افزایش قیمت برخی اقلام از جمله سوخت تاثیر مستقیمی بر بهای تمام شده میگذارد، زیرا موجب افزایش هزینه حملونقل میشود.از سوی دیگر با توجه به بازده اندک بازار سرمایه از این پس نمیتوان انتظار دریافت سود چندانی از معاملات بازار سهام داشت.وی افزود: افزایش حجم نقدینگی افزایش سطح عمومی قیمتها و کاهش ارزش پول عواملی است که موجب افزایش مکرر تورم خواهد شد. خستویی ادامه داد: در این شرایط تولید کاهش یافته و واردات نیز با افزایش قیمت 5/1 برابری روبهرو میشود.حسابرس معتمد بورس درباره میزان تاثیرپذیری صورتهای مالی شرکتها از تورم گفت: افزایش تورم هزینههای مالی را افزایش میدهد و این امری طبیعی است که ممکن است پیشبینی سود را با دشواری مواجه سازد. ستویی افزود: حسابرسی براساس اطلاعات موجود صورت میگیرد نه براساس مفروضات آینده، بنابراین نمیتوان از حرفه حسابرسی انتظار معجزه داشت. عضو شورای عالی انجمن حسابداران خبره درباره افزایش قیمت داراییهای غیرمولد شرکتها و تاثیر آنها بر سود گفت: در حسابداری دو مقوله «شناخت» و «تحقق» وجود دارد و باید دانست افزایش قیمت زمین و ساختمان تنها شناسایی میشود و تحقق نمییابد، بنابراین تاثیری بر سود شرکتها نخواهد گذاشت. وی درباره چشمانداز آتی بازار سرمایه گفت: بازار در شرایط حاضر با «دوپینگ» حرکت میکند، ولی به زودی با رکود مواجه خواهد شد. تضعیف بنیه مالی شرکتها غلامرضا سلامی رییس شورای عالی انجمن حسابداران خبره افزایش تورم را تنها موجب افزایش سود غیرعملیاتی شرکتها در صورت فروش زمین و ساختمان دانست و گفت: سود تقسیمی شرکتها از محل استهلاک داراییها است. به عنوان مثال اگر ماشینآلات یک شرکت در دفاتر مالی مبلغ 100میلیون تومان ثبت شده باشد و مقررات مالیاتی سالانه 10درصد از آنها مستهلک کند، بعد از ده سال، 100میلیون تومان در حساب ذخیره استهلاک خود دارد. وی افزود: در زمان تورم، اگر شرکت بخواهد برای این ماشینآلات جایگزین بیابد، باید 300میلیون تومان بپردازد، بنابراین 200میلیون تومانی که کمبود است، سودی است که طی 10 سال، اضافه تقسیم شده است. حسابرس معتمد بورس سپس گفت: بنیه مالی شرکتها در زمان تورم، سال به سال تضعیف میشود، به ویژه اینکه امروزه سرعت تغییر تکنولوژی بالا رفته و زمان استهلاک با نرخ استهلاک متعارف، تطابق ندارد. سلامی ادامه داد: شرکتهایی که محصولات آنها در معرض رقابت با کالاهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
برای آنکه دزد به خانه شما وارد نشود، چه اقداماتی انجام میدهید؟ حالا اگر وارد شد چهکار میکنید؟برای اینکه دزد به خانه شما وارد نشود، به درها چند عدد قفل میزنید یا با حفاظ فلزی آنرا میپوشانید، به این عمل دفاع غیرعامل می گویند. یعنی کاری انجام میدهید تا دزد با دیدن این موانع از سرقت منزل شما منصرف شود، پس به صورت غیر مستقیم، از خودتان دفاع کردهاید. حالا اگر دزد به خانه شما آمد چکار میکنید؟ اول از همه با 110 تماس میگیرید، سپس با صدا و فریاد از همسایهها کمک میخواهید و سعی بر دور کردن فرد میکنید، این عمل را دفاع مستقیم میگویند.درهنگام جنگ هم، ما دو نوع دفاع میتوانیم انجام دهیم:دفاع مستقیم (دفاع عامل) و دفاع غیر مستقیم (دفاع غیر عامل).دفاع مستقیم مخصوص زمان جنگ آن هم بوسیله افراد آموزش دیده نظامی و با کمک وسایلی مثل اسلحه و موشک و تانک و هواپیما است و دفاع غیرعامل شامل همه افراد حتی من و شما هم می شود. همچنین این نوع از دفاع در هر زمانی قابل اجراست و فقط مربوط به زمان جنگ نیست. در دفاع غیرعامل، کارهایی انجام میدهیم تا دشمن نتواند ما را هدف بگیرد و خسارتی به ما وارد کند یا اگر خسارتی به ما زد، خیلی کم باشد. پس به کلیه اقداماتی که انجام میدهیم تا جان انسانها حفظ شود و خسارات وارده به تجهیزات و ساختمانها کاهش یابد، دفاع غیر عامل (پدافند غیرعامل) میگوییم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
با کمر درد چه کنیم؟
تقریباً همه ی افراد ، کم و بیش در نقاطی از کمر خود احساس درد دارند. اغلب ما هنگام انجام فعالیت هایی نظیر نصب دستگاه تهویه، جابجا کردن جعبه های بزرگ و بلند کردن کودکان، کمردرد خود را جدی نمی گیریم. ما به این مسئله توجه نداریم که کمردردها در نتیجه صدماتی است که با رفتارهای روزانه ما تشدید می شود. اکثر ما هنگام ایستادن، نشستن و خم شدن ، وضعیت های نامناسبی در بدن خود ایجاد می کنیم. ما هنگام بلند کردن اشیاء به جای خم کردن زانو، کمر خود را خم می کنیم. انجام کارهایی که برای سلامتی ما مضر است و پدر و مادر ما را از آن منع می کردند، بعد از سالها موجب می شود کمردرد ما شروع شود. وارد آمدن فشار زیاد به عضلات کمر و به اصطلاح رگ به رگ شدن رباط های کمری که نگه دارنده مهره ها هستند باعث کمردرد می شود. عضلات کمر برای مقابله با این فشار دچار گرفتگی و انقباض می شوند تا بتوانند کمر را از صدمه بیشتر محافظت کنند و این حالت ، خود باعث تشدید درد کمر است. در واقع این سیکل درد، سفتی و انقباض عضلانی درمان نمی شود مگر این که شما فعالیت خود را کم کنید ، به کمر خود استراحت دهید و به تدریج ازعضلات خود استفاده نمایید.
در گذشته ، پزشکان استراحت طولانی مدت در بستر را توصیه می کردند اما اکنون به این نتیجه رسیده اند که استراحت بیش از حد باعث طولانی شدن درمان کمردرد است. این مسئله در مورد رگ به رگ شدن عضلات هم صدق می کند. به همین دلیل امروزه شما کمتر مشاهده می کنید که از گردن بندهای مخصوص درد گردن استفاده شود.
در حال حاضر کمردردهای شدید، حداکثر با چند روز استراحت و پس از آن با شروع فعالیت های سبک و کشش آرام عضلات درمان می شوند، این طریقه درمان باعث افزایش قدرت خم شدن بدن و توان حرکت خواهد شد.
سایر علل کمردرد در بروز آرتروز و فتق دیسک کمر (غضروف بین مهره ها) مشاهده می شود. فتق دیسک در بین عوامل کمردرد شیوع کمتری دارد ولی بهتر شناخته شده است. دیسک بین مهره ها ، فضای نرمی را بین مهره ها ایجاد می کند، گاه این دیسک متورم شده و به اعصاب ناحیه فشار وارد می آورد. اغلب اعصابی که از ران و بازو می گذرند تحت فشار قرار گرفته و گاه بی حسی، ضعف و مشکلاتی در کنترل ادرار ایجاد می کنند.
فتق دیسک مانند سایر علل کمردرد، خود به خود بر طرف می شود و اغلب نیازی به عمل جراحی نیست. در حقیقت سی درصد مردم مبتلا به فتق دیسک هستند و هرگز برایشان مشکل جدی ایجاد نمی شود.
درمان
برای برطرف کردن کمردرد، به پشت بخوابید، یک بالش زیر زانوهایتان قرار دهید. (در حالی که زانوهایتان را جمع کرده اید). این طریقه خوابیدن فشار را از کمر شما بر می دارد. درمان اصلی همه کمردردها کم کردن فعالیت است. البته این کاهش فعالیت همان طور که قبلاً گفته شد فقط برای چند روز پیشنهاد می شود و پس از آن با نرمش های مخصوص پایین کمر و «عضله چهار سر ران» می توان کمردرد را درمان کرد.
در اولین روزها برای کاهش التهاب می توان از یخ در موضع درد استفاده کرد و بعد از چند روز می توانید از گرمای موضعی کمک بگیرید تا انقباض مقاوم عضلات را برطرف کنید. همچنین داروهای ضد التهاب مثل ایبوبروفن، کتو بروفن و ناپروکسن در بر طرف کردن درد و التهاب مؤثر هستند. اگر یک دارو اثر نکرد، نوع دیگری از دارو را مصرف کنید؛ زیرا افراد مختلف نسبت به داروها عکس العمل متفاوتی دارند. به خاطر داشته باشید که داروهای ضد التهاب را حتماً همراه غذا میل کنید تا باعث ایجاد زخم معده شما نشوند.
داروهای جدید و گران قیمت « ویوکس» و « سلیرکس» بهتر از داروهای قدیمی عمل نمی کنند ولی تحریکات معده در آنها کمتر است و به طور کلی برای درمان دردهای طولانی مدت و در افرادی با سابقه زخم معده مصرف می شوند.
استامینوفن نمی تواند کمک به رفع التهاب کند. ولی می تواند درد را بر طرف سازد. هم چنین بر روی معده نیز اثری ندارد. استامینوفن بی خطرترین دارو در درمان های طولانی مدت است ولی نباید بیش از 2 تا 3 هزار میلی گرم در روز مصرف شود؛ زیرا مصرف زیاد دارو ، کبد را تحت تأثیر قرار می دهد.
داروهای شل کننده عضلات توصیه نمی شوند؛ زیرا بر کاهش درد کمر تأثیری ندارند.
آیا نیازی به گرفتن عکس هست؟
اکثر مردم سؤال می کنند آیا عکس برداری معمولی یا «ام. آر.آی» لزومی دارد؟ باید گفت همه کمردردها نیاز به عکس برداری ندارند. در مواردی که مشکوک به صدمات استخوانی مثل صدمه به مهره ها در اثر ضربه، پوکی استخوان یا سرطان هستید عکس برداری می تواند مفید باشد. ولی عکس ها بافت های نرم عضله و رباط ها و دیسک ها را نشان می دهند.
زمانی که تصمیم به جراحی داریم و یا در تشخیص علت دردهای بهبود ناپذیر ، انجام «ام.آر.آی» توصیه می شود. انجام ام.آر.آی برای فتق های دیسک ضروری نیست؛ زیرا درمان را تغییر خواهد داد.
درمان در زمانی که کمردرد بهبود نمی یابد
جابجا کردن ستون فقرات ، طب سوزنی ، یوگا ، ماساژ درمانی و تزریق استروئید اپیدورال (کمری) بستگی به نوع درد کمر دارد. ماساژ درمانی در مواردی که علت کمردرد ناشناخته است مؤثر می باشد. بعضی از پزشکان با برگرداندن مهره ها و جابجا کردن آن موافق نیستند؛ زیرا معتقدند استخوان های کمر توسط عضلات حمایت می شوند و اگر درمانی صورت می گیرد باید روی عضلات انجام شود.
اگر کمردردی دارید که بعد از هفته ها درمان نشده است به پزشک خود مراجعه کنید. اگر ضعف یا سستی در بازو یا ران خود احساس می کنید آن را جدی بگیرید.
یوگا تمرین کنید
بعضی از پزشکان معتقدند یوگا بهترین درمان دردهای مزمن کمر است؛ زیرا حالت مناسب را در بدن ایجاد می کند و با تنفس مناسب، کشش و فشار روی عضله را کم می کند. خیلی از بیمارانی که از درمانهای دیگر نتیجه نگرفته اند می گویند یوگا در درمان آنها مؤثر بوده است.بعد از بهبود کمردرد، تمرینات نرمشی را ادامه دهید، وزن خود را کم کنید و به اصلاح حالت و کشش عضلات اهمیت دهید. نرمش عضلات مربوط به شکم را انجام دهید تا از کمردردهای آینده پیشگیری شود.
اگر در قسمت بالای کمر خود احساس ناراحتی می کنید، تمرینات خم شدن به سمت پایین و تمرینات نرمشی شانه ها را انجام دهید (شانه ها را به طرف یکدیگر کشیده و چند ثانیه نگه دارید سپس بر عکس عمل کنید).
بهترین تمرین برای اصلاح حالت کمر این است که با فاصله 30 سانتیمتر از دیوار و در مقابل آن تکیه دهید شکم خود را به داخل بکشید، سینه را بیرون دهید بعد از چسباندن کمر به دیوار، سر، شانه ها و پشت و لگن همه در یک ردیف قرار می گیرند و به این طریق گودی کمر از بین می رود. این حالت شبیه حالت ایستادن سربازان است. صدها سال قبل این طور گفته می شد که سربازان می توانند ساعت ها بدون احساس کمردرد روی پا بایستند مشروط به اینکه حالت ایستادن آنها درست باشد. آیا شما طور دیگری فکر می کنید؟ البته همه پدر و مادرها به نحوه صحیح ایستادن و نشستن فرزندان تأکید دارند ولی آنها نمی توانند تمام اوقات همراه فرزندان خود باشند و آنها را کنترل کنند! درست ایستادن و درست نشستن باید برای ما به صورت عادت درآید.
منبع: روزنامه کیهان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
اگر چه صبا به باد ملایم مشرق که از سوی مشرق به هنگام بامدادان وزیدن میگیرد، گفتهاند. اما در اصطلاح نمادین عرفان، به نفحات رحمانی که از سوی مشرق روحانیت آید، گفته شده است. چنانکه ابن عطا گوید: صبا، صولت و رعب، روح و استیلای آن است به نحوی که از شخص چیزی که موافق شرع و عقل باشد صادر شود (فرهنگ اصطلاحات عرفانی، واژه صبا) با همین دیدگاه است که عراقی گوید:
ای صبا صبحدمی بر سر کویش بگذر
تا معطر شود آفاق ز تو هر سحری
(دیوان ص217، مجموعه آثار فخرالدین عراقی، دکتر نسرین محتشم، زوار، 1372)
از سوی دیگر، چون نسیم و صبا به هنگام بهار، مایه جانبخشی گیاهان و نباتات است، میتوان رابطهای بین این ویژگی روحبخشی صبا و حالت کشف عارفان درنظر گرفت، که عارف در همان حالت به نکاتی ورای طور عقل دست مییابد. چنانکه حافظ از این ویژگی او یاد میکند.
هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد
از صبا پرس که ما را همه شب، تا دم صبح
بوی زلف تو همان مونس جان است که بود
توجه به حدیث مشهور نبوی، این موضوع را تأیید میکند:
انلله سبعین حجاب من نور و ظلمة ولو کشفها لاحترقت سبحات وجهه کل من ادرک بصره. (مناهج الطالبین، نجمالدین محمود اصفهانی، به کوشش مایل هروی، ص191، و شکلهای دیگر آن احادیث مثنوی ص50-51) گفتهاند: کشف، دانستن و شناختن چیزی است که پیش از آن نه دانسته باشد و نه شناخته؛ و آن را انواع و درجاتی بسیار است: مانند «کشف عقلی و نظری» که نتیجهی علم است. و «کشف سماعی» که آن درجه استدلال است و آن را در دل اثری نبود.
«کشف شهودی عینی» که آن ادراک ملکوت اشیاء است و روءیت ملائکه و مکالمه و محادثه با ایشان.
«کشف روحی غیبی» که دانستن احوال آخرت و شناخت اهوال قیامت و درجات بهشت و درکات دوزخ است.
«کشف سری عیانی» که مشاهده جمال و جلال حضرت الهی است و رفع کون و مکان و زمان، و فانی گشتن هر دو جهان، و آن مخصوص است به خواص انبیاء و اولیاء.
هر یک از انواع کشف و معارف را درجات است و طبقه برطبقه، چنانکه در قرآن آمده است: «لترکبن طبقا عن طبق» و توی بر توی است. و عطار در دیوان بدان اشاره دارد:
هست این راه بینهایت دور
«توی» بر «توی» بر مثال پیاز
هر حقیقت که «توی» اول داشت
در دوم «توی» هست عین مجاز
از «فنایی» که چاره تو فناست
توشه این ره دراز بساز
(مناهجالطالبین، ص192)
کسی که از این جانبخشی صبا آگاه است، به امید استشمام بوی و روح صبا ممکن است که مدتها در انتظار بنشیند یعنی در حالت «غیبت» بماند و به «حضور» آن رایحهی دست نیافتنی بنشیند چون چنین «حالی» برای عارف لذتی دارد که ورای لذتهاست. از این حالت نیز از پیامبر(ص) حدیثی است که نقل آن موءید این نظر است که فرمود: لی معالله وقت لاسعین فیه ملک مقرب او بنی مرسل (احادیث مثنوی ص39)
و این وقت که در حدیث بدان اشاره رفته است، همان وقتی است، که حضرت به هنگام استشمام آن رایحه بلال را میفرمود: ارحنا یا بلال، حادیث
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست؟
فردوسی و نوعی فلسفه اپیکوری:
فردوسی یک نوع عدم تعلق به دنیا و نوعی فلسفه اپیکوری متعالی دارد که به «پندهای سلیمان» میماند و ارزشهای جاودانی شاعر، که همراه با عواطف انساندوستانه و نرمی طبع خاص و با ترکیبی زیبا و جالب در شاهنامه به چشم میخورند، آثار متفکران بزرگ هند را به یاد میآورد. علاقه آرنولد به شاهنامه ، و به ویژه به داستان رستم و سهراب، ناشی از شرحی بود که سنت بوو بر ترجمة ژول مول از شاهنامه نوشت. در اینجا، اشاره به برخی دیگر از مترجمان اروپایی شاهنامه بیفایده نیست. سرویلیام جونزازاولین شرقشناسانی بود که به ترجمة داستان رستم وسهراب به سبک تراژدیهای یونانی روی آورد. اندکی بعد جوزف چمپیون (Joseph Champion) بخشهایی از آغاز
شاهنامه را به شعر ترجمه کرد و به سال 1875 در کلکته به چاپ رسانید. سبک شعری او بیشتر تقلیدی بود از شاعر بزرگ انگلیس الکساندر پوپ که ایلیاد هومر را به انگلیسی به نظم درآورده بود. از مترجمان دیگر شاهنامه باید به جیمز اتکینسن اشاره کرد که بیشتر از چمپیون با ادبیات فارسی آشنایی
داشت. او در سال 1814 داستان «رستم و سهراب» را به انگلیسی به نظم درآورد و در 1832 نیز خلاصهای از شاهنامه را در ترکیبی از نظم و نثر به همان زبان ترجمه کرد. اتکینسن همانند بسیاری از علاقهمندان به ادبیات شرق معتقد بود که «آثار بزرگ شرقی قابل توجه و از جهات گوناگون نظیر آثار کلاسیک غرباند.» از همین رو، وی به یافتن وجوه تشابه بین شاهنامه و نوشتهها و سرودههای کلاسیک اروپایی پرداخت. به عنوان نمونه، ابیات زیر از شاهنامه را در وصف زیبایی تهمینه ترجمه کرده و همراه با شرح گستردهای دربارة آثار مشابه شاعرانی چون هومر، ویرژیل، آناکرئون و شکسپیر انتشار دادهاست
خیام نیشابوری :
نکته’ دیگری که به نظر می رسد در مورد انسان گرائی فلسفی خیام قابل ذکر باشد، نگرش اخلاقی اوست. شاید اینگونه تصور شود که خیام از لحاظ اخلاقی پیرو افکار اپیکور (341 _ 270 پیش از میلاد) فیلسوف مادی یونان بوده است. هر چند اپیکور و خیام، به جهت ارزش نهادن به خرد، دوری جستن از خرافات، و اهمیت قائل شدن برای خوشبختی وشاد زیستن، هر دو از یک دریچه به انسان و زندگی و هستی می نگرند، و وجوه اشتراک فراوانی دارند، اما بین این (( دو )) ، در ارزش های اخلاقی ، یک تفاوت ماهوی وجود دارد، و آن اینست که، اپیکور برای تعدیل و آرامشی که در جستجوی آن است ، نه تنها تلاشی راتوصیه نمی کند، که حتی از درگیر شدن پرهیز می کند. او دوری جستن از ناملایمات را توصیه می کند، وخیام در کنار گرایش به خوشی و دوری از اندوه، تعهد وتلاش ، برای به دست آوردن نیک بختی و شادی، و سر ناسازگاری گذاشتن با زمانه’ نادرست را، لازم می داند وتاکید می کند:
زان باده که عمر را حیات دگر است پر کن قدحی گرچه تو را دردسر! است
بر نه به کفم که کار عالم سمر است بشتاب که عمر ای پسر در گذر است
هشدار! که روزگار شور انگیز است ایمن منشین! که تیغ دوران تیز است
در کام تو گر زمانه لوزینه نهد زنهار! فرو مبر! که زهر آمیز است.
اندیشههای فلسفی حکیم عمر خیام و فلسفه معروف او (اپیکوری): حکیم عمر خیام در نیشابور زاده شد. زمان تولد و وفات او به درستی مشخص نیست، ولی به بعضی احتمالات در روز پنجشنبه 12 محرم 439 متولد شده و در سالهای مابین 508 – 530 و به بعضی احتمالات در سال 515 وفات یافته است. به طور کلی میتوان گفت که از نیمهی اول قرن پنجم تا دهههای نخستین قرن ششم در این دنیا زیسته است. نامش عمر، کنیهاش ابوالفتح، لقبش غیاثالدین و نام پدرش ابراهیم بود. دلیل شهرت او به خیام یا خیامی به درستی معلوم نیست، اما ظاهراً این عنوان را از پدرش داشته است؛ چون شغل وی خیمهدوزی بوده است. قبر خیام در ایوان امامزاده محروق، تقریباً به مسافت نیمفرسخی شهر نیشابور فعلی واقع شده است.او در همهی فنون و معلومات زمان خود از جمله حکمت، فلسفه، ریاضی، طب و نجوم تبحر داشته است. حکایت کردهاند که خیام در نیشابور با حسن طوسی و حسن صباح همدرس بوده است. آن سه جوان به امید اینکه یکی از ایشان به مرتبهی عالی خواهد رسید، با یکدیگر پیوند میبندند که اگر هریک از آنها به مقامی بالا رسید، دو دوست خود را نیز از نظر دور نکند.از قضا حسن طوسی به وزارت جلالالدین ملکشاه سلجوقی میرسد و خواجه نظامالملک طوسی مشهور میشود. او به عهد خود وفا میکند و حسن صباح را به خدمت سلطان میبرد؛ اما خیام که اهل علم بود و تمایلی به خدمت سلطان نداشت، از خواجه نظامالملک تقاضا میکند که معاش مختصری برای او مقرر دارد و به همان اندازه هم اکتفا میکند و به غیر از فراگیری دانش، به کار دیگری نمیپردازد. با چیرگی اعراب بر ایرانیان، تقویم هجری قمری در ایران کاربرد پیدا کرد و پس از مدتی به علت ناسازگاری با روند زندگی کشاورزان ایرانی، منجمان ایرانی دست به اصطلاحاتی در این زمینه زدند. در سال 467 هجری، یعنی در زمان سلطنت جلالالدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظامالملک طوسی، تصمیم گرفته شد که تقویمی بر اساس قواعد نجومی ایجاد شود. بنابراین هیأتی از دانشمندان اهل فن هیأت و نجوم برای این مقصود گرد هم آمدند. خیام یکی از آن دانشمندان و گویا بر همهی آنها مقدم بود.این منجمان با محاسبات ریاضی، زیجهایی (مجموعه جدولهایی که بر اساس مطالعات و مشاهدات ستارهشناسی تدوین میشد)، برای شمارش وقت فراهم ساختند. تقویم اصلاح شده، چون به فرمان جلالالدین ملکشاه سلجوقی فراهم آمده بود، به تقویم جلالی شهرت یافت.آنچه مسلم است، این است که خیام در نزد دانشمندان و سلاطین، منزلتی عظیم داشته است. در حکمت او را تالی «ابوعلی سینا» میخواندند؛ در ریاضیات سرآمد فضلا به شمار میرفت و در احکام نجوم، قول او را مسلم میدانستند؛ هرچند که خودش اعتقاد راسخی به دستی آن احکام نداشت.دنیای ریاضی مدیون تحقیقات و اکتشافات این دانشمند است. مثلاً اولینبار تعریف منطقی اعداد اصم (گنگ) به وسیلهی رشتههای بینهایت در مجموعه تحقیقات خیام دیده شده است. قضایای بسیاری که در سیزده معادلهی اقلیدس بیاستدلال مانده بود، به وسیلهی فرضیهی خیام ثابت میشود.میتوان گفت خیام اولین کسی است که هندسهی تحلیلی را برای حل معادلات به کار برده است و از این جهت خیام به هنگام بررسی مسئلهای هندسی، به معادلهی درجه سوم برخورد کرد و با توسل به مقاطع مخروطی به حل این معادله درجهی سوم فائق آمد.خیام رسالهی مختصری تحت عنوان رساله فی الحتیال لمعرفه الذهب و الفضه فی جسم مرکب منهما دربارهی تعیین عیار طلا و نقره و شمشی که از این دو فلز ترکیب شده است، تألیف کرده که نسخهی منحصر به فردی از آن در کتابخانهی گوتا آلمان موجود است. این رساله در حقیقت توضیح طریقهی ارشمیدس و مبتنی بر اصل معروف این دانشمند است که به اصل هیدروستاتیک نیز شهرت دارد.
خیام و حافظ و اپیکوریسم:
نظر به این که در عصر ما اپیکوریسم به مفهوم عامیانه و مبتذلش عملاً رایج شده بود، عده ای می خواستند برخی بزرگان اندیشه و فلسفه و عرفان را منسوب به این مکتب نمایند؛ مثلاً خیام و یا حافظ را. مدعی هستند که خیام و حتی حافظ، مردانی لذت پرست، دَم غنیمت شمار و لاابالی بوده اند. مخصوصادرباره خیام عقیده بسیاری همین است. آنچه مسلم است، این است که خیام ریاضیدانِ فیلسوف چنین نبوده و چنین نمی اندیشیده است.
از ظاهر اشعار منسوب به خیام همان مطلب پیدا شده است، ولی از نظر محققان جای بسی تردید است که اشعار معروف، متعلق به خیام ریاضیدان فیلسوف باشد.
به فرض هم این اشعار از او باشد، هرگز از زبان شعر نمی توان نظریه فلسفی شاعر را دریافت. خصوصا که اخیرا رساله هایی از خیام بدست آمده و چاپ شده است که اتفاقا همان موضوعات را طرح کرده است که در اشعار منسوب به او مطرح است، ولی آن ها را آن گونه حل می کند و پاسخ می گوید که به قول خودش، استادش بوعلی حل کرده است. درباره حافظ، مطلب از این هم واضح تر است. آشنایی مختصر با زبان حافظ و یک مراجعه کامل به تمام دیوان حافظ و مقایسه اشعار او با یکدیگر که برخی مفسر دیگرند، مطلب را کاملاً روشن می کند.
خیام: کافر شرابخوار یا...؟
خیام شاعری کمگو بوده است. خیام اگرچه در درجهی اول از علم و فضل بود، ولی عامهی مردم او را به سبب رباعیاتش میشناسند. در مورد خیام نگرشهای مختلفی در بین مردم وجود داشته و دارد. عدهای کلمات او را کفرآمیز دانسته و یا او را شرابخوار پنداشتهاند و به اشعار او از جهت ترغیب به میخوارگی نگریستهاند و حتی عدهای او را بیاعتقاد به مبدأ و معاد فرض کردهاند.یک جام شراب صد دل و دین ارزدیک جرعهی می، مملکت چین ارزدجز بادهی لعل نیست در روی زمینتلخی که هزار جان شیرین ارزد.اصولاً خیام شاعری را پیشهی خود نساخته و این به جهت آن نیست که شعر امری حقیر است و شاعر شأن و ارزشی ندارد، بلکه از آن جهت بود که در آن دوره یک شاعر غالب اوقات خود را برای استفادهی مالی، به مداحی بزرگان و سلاطین، مجلسآرایی و مزاحگویی میپرداخت و در مراسم خوشگذرانی اهل فسق و فجور شرکت میکرد. در آن زمان امثال فردوسی، ناصر خسرو و حکیم سنایی که شاعرانی متین و با مناعت بودند، نادر مینمودند. بنابراین هر کس که پیشهی شاعری را اختیار میکرد، مردم به او به چشم مداح سلاطین مینگریستند و همین مسأله باعث شد که حکیم عمر خیام از اینکه شاعر خوانده شود، احتراز کند و قوهی شاعری خود را تنها در سردون رباعی به کار بگیرد. رباعی بهترین قالب شعر برای ثبت لحظات کوتاه شاعرانه است. این نوع شعر بر وزن لا حول ولا قوه الا بالله، سروده میشود و از مشکلترین اقسام شعر است؛ زیرا با شروطی که برای آن مقرر شده و تنگ بودن و مجال سخن، گوینده باید طبعی توانا داشته باشد و معانی را به بهترین صورت ممکن در این دو بیت بگنجاند.نخستین کسانی که او را شاعر خواندهاند، «شهرزوری» در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم و در کتاب «تاریخ الحکما» و دیگری «شیخ نجمالدین رازی» صاحب کتاب «مرصاد العباد» در اوایل قرن هفتم بود.رباعیات خیام :در مورد اشعار (رباعیات) خیام، تا به حال تحقیقات زیاد و دامنهداری صورت گرفته است و «شاید بیش از دو هزار کتاب و رساله و مقاله دربارهی خیام نوشته شده باشد. خیام فیلسوف و ریاضیدان، موجودی است مشخص و یافتن او به واسطهی رسانههای علمی و فلسفی وی آسان. ولی خیام شاعر ناشناخته مانده، سیمایی دارد مشوش و مغشوش؛ زیرا وسیلهی تشخیص سیمای او رباعیهایی است که معلوم نیست از خیام باشند، بلکه رباعیهایی است که محققاً از او نیست.» همهی خیامشناسان آگاهند که رباعیات الحاقی بسیار در طی قرون به رباعیات اصیل حکیم نیشابور پیوستهاند و بسیاری از رباعیگویان به دلایلی چند، از جمله بیم از اوضاع سیاسی، نداشتن شهامت کافی برای بیان عقاید خویش و یا به منظور برخورداری از شهرت خیام و ترویج سرودههای خویش در سایهی این شهرت عالمگیر، سرودههایشان را به او منسوب کردهاند. از سوی دیگر گاهی برخی از کاتبان نیز برای تعدیل فلسفهی خیامی و آمیختن آن با تصوف، رباعیهای صوفیانهای نوشتهاند و به این ترتیب با این افزایشها کار تشخیص و تحلیل را دشوارتر کردهاند. با این همه اگر با دیدهی انصاف به همان معدود رباعیاتی که تعلقشان به خیام قطعی مینماید بنگریم، اقرار خواهیم کرد که – بر خلاف استنباط و تفسیر سفسطهآمیز برخی از پژوهشگران متعصب – نهتنها با خرد و دانش مغایرتی ندارد، بلکه مؤید فرزانگی و حجتی قاطع بر دانش و بصیرت او هستند؛ زیرا که فقط بخردان اندیشمند از کنار مجهولات عالم هستی بیتفاوت نمیگذرند و همواره ذهن وقّاد و پرسشگرشان جویای اسرار نایافته است.اما قبل از هر چیز باید به گونهای مطمئن شویم که خیام منجم و ریاضیدان، رباعیسرا نیز بوده است. اگر کسانی همچون نویسندهی کتاب خیامِ پنداری به نام هواداری از خیام ریاضیدان، به هجو و طردِ خیامِ رباعیگو پرداختهاند و با ذکر دلایلی که چندان اساس و استحکامی ندارند، خیام عالم را از خیام شاعر جدا کردهاند و حتی شهرت و محبوبیت او را در دنیای غرب نتیجهی غرضورزی غربیان دانستهاند و گفتهاند: «کسی چه میداند که غربیان آزمند و پولاندوز از ترویج رباعیات خیام در شرق این نتیجه را نخواستهاند که کارخانههای شرابکشی خود را به کار اندازند و از این راه کیسهی شرقیان را از زر و سیم تهی کرده و کاسهشان را به باده پر سازند.» باید یادآوری کنم که به حقیقت از انصاف دور افتادهاند و راه افراط رفتهاند. حقیقت امر این است که خیام منجم و ریاضیدان بیهیچ تردیدی، رباعیگو هم بوده است و دیگر این که فراموش نباید کرد که داوری یکبُعدی، دور از رویهی تحقیق و پژوهش است. بنابراین شایسته است که اولاً حقیقتبین باشیم و ثانیاً به نکات مثبت و چشمگیر تفکر خیامی که حاکی از فلسفهی خوشبینانه، آزادگی و نظریات بدیع علمی او هستند و در رباعیات اصیل خیام – نه الحاقی – میدرخشند، توجه کنیم و در قضاوت واقعبین و معتدل باشیم نه متعصب؛ به علاوه باور کنیم که اشاعهی افکار و اشعار خیام در جهان غرب – با پذیرفتن منت و دینی که بیتردید فیتز جرالد بر ادب و فرهنگ ما دارد – ناشی از صراحت بیان، از دل برخاستگی سخن و وسعت اندیشهی خیام است، نه زد و بندهای سیاسی! از خصایص کلام حکیم عمر خیام میتوان به این موارد اشاره کرد:1. کلام او در نهایت فصاحت و بلاغت است و از تصنّع و تکلف به دور است. او در پی آرایش کلام نیست و مقام حواس خود را متوجه معنی و پیام شعر میکند.