کارآموزی دیفرانسیل پیکان و RD - شرکت صنعتی محور سازان ایران خودرو
رشته صنایع اتومبیل
گزارش کارآموزی
دیفرانسیل پیکان و RD
محل کارآموزی :
شرکت صنعتی محور سازان ایران خودرو
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات:34
فهرست مطالب
عنوان صفحه
پیشگفتار 1
مقدمه 2
تاریخچه شرکت و عملکرد امور اداری آن 3-6
سیکل کاری خط تولید اکسل پیکان و RD 7
ترتیب اعمال ماشینکاری 8
توضیح نحوه تولید 9-16
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 53
مقدمه
در روزهای نخست حضور در کارگاه یکی از اتومبیلهای شرکت به دلیل قاطی کردن آب و روغن به تعمیرگاه مراجعه نمود،سپس به تشخیص مسئول کارگاه عیب موتور را سوختن واشر سر سیلندر تشخیص داده شد که باعث مخلوط شدن آب و روغن با یکدیگر گردیده بود،برای رفع این نقص باید سر سیلندر باز می شد که بنده و چند نفر از شاگردهای تعمیرگاه شروع به باز کردن سر سیلندر به ترتیب زیر نمودیم.
ابتدا درب سوپاپها،سپس کاربراتور و سپس منیفولد دود وهوا ضمناً باید تذکر داد که برای باز کردن سر سیلندر باید موتور ماشین چند ساعتی خاموش باشد تا در هنگام باز کردن سر سیلندر گرما موجب تاب برداشتن سر سیلندر نشود.پس بعد از باز کردن واشر سر سیلندر تعویض گردد وبا چسب آب بندی در جای خود قرار گرفت س برای تشخیص تاب برداشتن سر سیلندر از دو راه استفاده گردید.
با استفاده از نور که در این امتحان سر سیلندر روی میز قرار گرفته واز طرف دیگر نور تابانیده می شود واگر نور در سمت دید مشخص گردد نشانگر تاب برداشتن سر سیلندر می باشد.
2-روش دوم نیز با استفاده از همان منیر ولی با روش منیر گذاری امتحان می گردد. که اگر از فیلر مجاز بیشتر باشد سر سیلندر باید به تراش برود پس بعد از اطمینان از اینکه سر سیلندر تاب ندارد نوبت به امتحان سوپاپها رسید زیرا سوپاپها نقشی اساسی در نحوه کارکرد میزان سوخت مصرفی وشتاب گیری اتومبیل دارد برای تشخیص سوختگی سوپاپ رنگ خاکستری روی سوپاپ نشانگر سوختگی سوپاپ می باشد که در این صورت باید سوپاپ تعویض گردد برای امتحان آب بندی سوپاپ مقداری سوخت در گاید یا راهنمایی می ریزیم و مدتی صبر می کنیم اگر لبه سوپاپها نشتی داشته وسوخت از آنجا سوراخ شد نشانگر آب بندی نبودن سوپاپ با نشیمنگاهش یاهمان سیت سوپاپ می باشد برای رفع این نقص ابتدا توسط سوپاپ جمع کن فنر سوپاپ راجمع کرده سپس خارهای سوپاپ را در می آوریم .بعد از آن سوپاپ به راحتی خارج می گردد سپس مقداری روغن سمباده زیر و روی لبه های داخلی سوپاپ مالیده وسوپاپ را بالا می آوریم و در جای خود می چرخانیم که البته این کار با دور آرام دریل نیز انجام می گردد بعد از انجام این کار بقایای روغن سمباده زبر را پاک کرده و مقداری روغن سمباده نرم به همان جای قبلی می مالیم و همان اعمال قبلی را انجام می دهیم پس از پایان این کار سوپاپ را در جای خود قرار داده و آزمایش نشتی سوپاپ انجام می دهیم تا از آب بندی سوپاپ اطمینان حاصل کنیم. جمع کردن سر سیلندر به همان ترتیب البته از آخر به اول می باشد پس از جاگذاری سرسیلندر باید با آچار مخصوص که ترک متر نام دارد سفت شود و هر سرسیلندر رنج مشخصی برای سفت شدن وجود دارد شایان ذکر می باشد که مهره های سرسیلندر باید به صورت ضربدری سفت شوند تا از تاب برداشتن سرسیلندر جلوگیری گردد در پایان نوبت به فیلر گیری همان آوانسی است که بین اسبک و سوپاپ در نظر گرفته می شود. نحوه فیلر گیری بدین صورت می باشد که ابتدا سیلندر 1 را قیچی می کنیم و سیلندر 4 را فیلر گیری می نمائیم و همین عمل را در مورد سیلندر شماره 2 انجام می دهیم و سیلندر شماره 3 را فیلر می نمائیم حالت قیچی به حالتی گفته می شود که وقتی سیلندر مشابه یعنی در موتور چهار سیلندر (4.1 ) و (3.2) می چرخانیم. سوپاپ در انتهای و سوپاپ در ابتدای باشد .در پایان مرحله فیلر گذاری درب سوپاپها را توسط چسب آکواریوم در سر جایش قرار داده سپس آن را می بندیم نکته دیگر در هنگام باز کردن سر سیلندرامتحان گاید سوپاپ یا راهنمای سوپاپ می باشد امتحان این بخش سر سیلندر بدینصورت است که بعد از در آوردن فنر سوپاپ انگشتان را در انتهای گاید قرار می دهیم وسوپاپ را با سرعت می کشیم که باید تقریباً باید صدای قوی به گوش برسد واگر این عمل را انجام دادیم و وصدای کمی به گوش رسید یا اصلاً صدا نداد نشانگر خرابی گاید می باشد.این هنگام برای رفع این نقص از سوپاپ با سایز بالاتر استفاده می نمائیم که اصطلاحاً اورسایز می گردد.
بعد از به پایان رساندن این کار و بستن سر سیلندر به گفته سر پرست کارگاه به سراغ اتومبیلی رفتیم که دنده های 3و4 آن جا نمی رفت وبه راهنمائی سرپرست کارگاه ما گیر بکس را به صورت زیر از روی اتومبیل باز نمودیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
برادران خیامی بنیانگذار ایران ناسیونال و پیکان درایران
بطور قطع و یقین نام برادران خیامی برگی رنگین از تاریخ کارآفرینان ایران را بخود اختصاص داده است.درسال 1303 خورشیدی در خانواده سید علی اکبر خیامی، مرد روحانی مشهدی، که همیشه شال سبزی به سر میبست پسری به دنیا آمد که نامش را احمد گذاشتند.سید علی اکبر از هفت سالگی احمد را به مدرسه فرستاد به این امید که درس بخواند و طبق سنت آن روزگار، کارمند دولت و حقوق بگیر شود امّا احمد عاشق کارهای صنعتی به خصوص سر و کلّه زدن با اتومبیل بود. همین که از مدرسه بیرون میآمد یک لُنگ میگرفت و به شست و شوی اتومبیلهای کوچه خیابانهامیپرداخت و با به دست آوردن پول از این راه به بودجه خانواده کمک میکرد.کمی که بزرگتر شد چند آچار و پیچ و مهره و گاز انبر خرید و در کوچه،خیابانها تعمیرهای ساده اتومبیل را هم انجام میداد. خاطره اتومبیل شوییهای نوجوانی همیشه در ذهن خیامی زنده بود و او همواره با افتخارمیگفت که در سرمای زمستان مشهد گاه آن قدر روی اتومبیلها کار میکرد که دستهایش ترک میخورد و او ناچار میشد پیه داغ کرده روی آن بریزد تا زخمآن التیام پیدا کند. مردان خود ساخته از این خاطرهها زیاد دارند و احمد خیامی مردی خود ساخته و خاکی بود.
احمد خیامی
احمد کارش را در رشته اتومبیل با عشق و پشتکار شروع کرد.روزی که در خردسالی نخستین دوچرخهاش را تهیه کرد همه عشق و علاقهاش آنبود که یک موتورسیکلت را جانشین آن کند. وقتی توانست یک موتورسیکلت کهنه را به صورت نقد و اقساط خریداری کند چشمش به اتومبیلهای معدودی بود که درآن سالهای بعد از شهریور 1320 و اشغال کشور به وسیله متفقین از خیابانهای مشهد عبور میکردند. در آن زمان اتومبیل یک وسیله اشرافی محسوب میشد وقیمت آن بسیار گران بود. احمد نمیتوانست با پولی که از حمل مسافر باموتور سیکلت یا کرایهدادن آن به نوجوانان به دست میآورد اتومبیلی خریداری کند. امّا به زودی توانست با شستشوی اتومبیل در خیابانهای مشهد وتعمیر اتومبیلهایی که در کنار خیابانها از حرکت باز میماندند با موتوراتومبیل آشنا شود و بعدها تا روزی که توانست نخستین اتومبیل عمرش را تهیه کند در گاراژهای مشهد به کار تعمیر اتومبیل بپردازد. عشق احمد خیامی به اتومبیل آنقدر زیاد بود که سالهای بعد که در کارخانهاش پانزده هزار کارگرو کارمند کار میکردند و تولید سالانه پیکان به یکصد و پنجاه هزار رسید هروقت اتومبیل خودش یا نزدیکانش عیب و ایراد پیدا میکرد در مقابل چشمکارگران و رانندهها کتش را میکند، آستینهایش را بالا میزد و مشغول تعمیر اتومبیل میشد و الحق این کارفرمای بزرگ صنایع اتومبیلسازی کشور ازهر مکانیسین متخصصی بهتر از عهده کار بر میآمد. او عاشق این ماشین چهارچرخ موسوم به اتومبیل بود و برایش هیچ لذّتی بالاتر از زمانی نبود که باپیچ و مهرههای آن کار میکرد. در گفتگویی که چندی قبل با یک مهندس ساختمان که دوست و همشهری و خویشاوند احمد خیامی بود در باره پشتکار اوداشتم. میگفت : «گاهی که در زمستان قرار میگذاشتیم ساعت شش یا هفت صبح سر ساختمانهای نیمه تمام کارخانه ایران ناسیونال در جادّه کرج برویم، اوساعت چهار یا پنج صبح به در خانه من میآمد. وقتی میگفتم در این ساعت روزهوا تاریک است و نمیشود کاری انجام داد، باز روزهای بعد در همین ساعت میآمد و در سرمای سرد زمستان یکی، دو ساعت در داخل اتومبیل منتظر میماندتا وقت حرکت فرا رسد» او در تابستان نوعی دیگر عمل میکرد. در گرمای سوزان تیر و مرداد همین که میدید کارگرهای ساختمانی دچار عطش هستند سواراتومبیل میشد به سرعت به کرج میرفت و قالبهای یخ و نوشابه میخرید.البته این مربوط به اوایل کارش بود که هنوز کارخانه وسایل و امکانات زیادنداشت اینها نمونههایی از عشق و پشتکار احمد خیامی بود. عشق و علاقه وپشتکار و ابتکار احمد خیامی سبب شد که سودآور که مردی موفق و ثروتمند ومشهور بود و به عنوان داماد حاج حسین آقا ملک با مقامات بالا ارتباط داشت،احمد خیامی کارگر را به عنوان یک دوست و همکار پذیرفت و تا زمانی که خوداحمد خیامی به صورت یک کارفرمای موفق در آمد از او حمایت و به افرادی چون اردشیر زاهدی معرفی کرد. مردان خود ساخته در طول عمر خود دست به کارهای متعدد میزنند و نا کام میمانند اما ناگهان در میان آن همه کار یکی باموفقیت همراه میشود و با آن به هدف میرسند.
احمد بعد از مدّتها ماشینشویی، کرایهدادن دوچرخه و موتورسیکلت، آوردن اتومبیل از تهران به مشهد و کار در تعمیر گاه خیام مشهد به این نتیجه رسید که در زادگاهش بیش از این امکان ترقی برایش وجود ندارد. گاراژ و تعمیر گاهش را به برادرکوچکترش محمود سپرد و در آستانه سی سالگی عازم تهران شد. در آن زمان درتهران کسانی بودند که اتاق اتوبوس میساختند. مانند: اتوبوس شمس العماره،اتوبوس ایران پیما. اینها شاسی اتوبوس را از خارج وارد میکردند و با چوب و آهن و ارّه و چکش برای آن اتاق میساختند و از قضا خوب هم میساختند.نام بعضی از این اتوبوسها کادیلاکی بود. به سبب آن که قسمت عقب اتوبوس رابه شکل عقب اتومبیل کادیلاک که در آن زمان خیلی معروف بود در میآوردند وهمچنین اتوبوسهایی بودند که به بادماغ و بیدماغ معروف بودند. احمد شیفته کار این صنعتگران با ذوق شده بود، کسانی که صنایع دستی را جایگزین یک کار کاملاً صنعتی کرده بودند. آرزو داشت خودش هم دست به چنین کاری بزند امّااین کار پول لازم داشت و احمد پول نداشت. پس تصمیم گرفت کاری بکند که احتیاج به سرمایه بسیار زیاد نداشته باشد. احمد خیامی طی مدّتی که برای رساندن اتومبیلهای مارکهای مختلف از تهران به مشهد و همچنین زمانی که درتعمیرگاهش در مشهد روی اتومبیلهای مختلف کار کرده بود متوجه شد که وقتی موتور اتومبیلی خراب میشود اولین کار یک تعمیرکار آن است که قطعه معیوب را با یک قطعه سالم عوض کند. فروشندگان قطعات یدکی که از آن موضوع اطّلاع دارند آن قطعات را چند برابر ارزش واقعی میفروشند، صاحبان اتومبیلها وتعمیرکاران هم که میدانند که تا وقتی آن قطعه عوض نشود اتومبیل به صورت یک دستگاه بیمصرف در میآید آن قطعه را به هر قیمت که عرضه کنند،میخرند. احمد که سرمایه اندکش اجازه نمیداد اتاق اتوبوس بسازد و یا یک تعمیرگاه مجهّز در تهران تأسیس کند، تصمیم گرفت، یک مغازه کوچک فروش قطعات و لوازم یدکی اتومبیل افتتاح کند. از یکی از آشنایان به نام آقای نیکبخت یک مغازه کوچک در خیابان اکباتان اجاره کرد یک تابلو بزرگ با عنوان فروشگاه تضامنی برادران خیامی بالای آن زد و به فروش قطعات یدکی اتومبیل پرداخت. احمد خیامی بعدها درباره آن تابلوی تضامنی و عنوان کمی عجیب آن گفت: «به غیر از برادران نمازی و برادران کاشانچی و فریدون سود آور که قبلاً با آنها کار کرده بودم و به من اعتماد داشتند بقیه نمایندههای اتومبیل حاضر نمیشدند جنس نسیه بدهند. تهران آن زمان نمایشگاه انواع اتومبیلهای کشورهای مختلف بود. من برای آن که خریداران را به سوی مغازه جلب کنم ناچار بودم قطعات و لوازم همه اتومبیلها را بفروشم. انتخاب عنوان شرکت تضامنی برادران خیامی به کارم اهمیّت میداد هم به عنوان شرکت تضامنی به فروشندهها نشان میدادم که شرکت فقط در حد سهام مسؤول بدهی هایش نیست و آنها میتوانند برای وصول مطالبات خود از سایر داراییهای برادران خیامی هم اقدام کنند.» خوشبختانه فروشندههای قطعات یدکی مارکهای مختلف اتومبیل هرگز برای وصول مطالبات خود ناچار به اقدام نشدند. کار شرکت تضامنی برادران خیامی خیلی زود و خیلی زیاد گرفت به طوری که یکی یکی مغازههای اطراف و اتاقهای طبقات بالای ساختمان را اول اجاره و بعدخریداری کرد. از یک مهندس آرشیتکت خواست با آهنبندی و تغییر دکوراسیون طبقه اول را تبدیل به یک فروشگاه بزرگ و طبقات بالا را تبدیل به آپارتمانهای دفتری بکند. رونق کار فروشگاه آنقدر زیاد بود که او تعدادی کارمند، ویزیتور و فروشنده استخدام کرد. این فروشگاه بعدها به نام«پی.ال.پی» به صورت یکی از بزرگترین قطعات یدکی اتومبیل در ایران در آمددرآمدش آن قدر زیاد بود که احمد میتوانست تا آخر عمر در ناز و نعمت زندگی کند امّا هدف احمد خیامی این نبود او آرزوهای دور و دراز داشت.ادامه دارد................... لینکها برای کاربران مهمان قابل دسترسی نیست، برای مشاهده ی لینکها لطفا ثبت نام کرده و وارد شوید
_________________ لینکها برای کاربران مهمان قابل دسترسی نیست، برای مشاهده ی لینکها لطفا ثبت نام کرده و وارد شوید شور و عشق و شادیم را از خدایم هدیه دارم**** هرچه هستم هرچه باشم چشمه ام پاکم زلالم/
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 53
مقدمه
در روزهای نخست حضور در کارگاه یکی از اتومبیلهای شرکت به دلیل قاطی کردن آب و روغن به تعمیرگاه مراجعه نمود،سپس به تشخیص مسئول کارگاه عیب موتور را سوختن واشر سر سیلندر تشخیص داده شد که باعث مخلوط شدن آب و روغن با یکدیگر گردیده بود،برای رفع این نقص باید سر سیلندر باز می شد که بنده و چند نفر از شاگردهای تعمیرگاه شروع به باز کردن سر سیلندر به ترتیب زیر نمودیم.
ابتدا درب سوپاپها،سپس کاربراتور و سپس منیفولد دود وهوا ضمناً باید تذکر داد که برای باز کردن سر سیلندر باید موتور ماشین چند ساعتی خاموش باشد تا در هنگام باز کردن سر سیلندر گرما موجب تاب برداشتن سر سیلندر نشود.پس بعد از باز کردن واشر سر سیلندر تعویض گردد وبا چسب آب بندی در جای خود قرار گرفت س برای تشخیص تاب برداشتن سر سیلندر از دو راه استفاده گردید.
با استفاده از نور که در این امتحان سر سیلندر روی میز قرار گرفته واز طرف دیگر نور تابانیده می شود واگر نور در سمت دید مشخص گردد نشانگر تاب برداشتن سر سیلندر می باشد.
2-روش دوم نیز با استفاده از همان منیر ولی با روش منیر گذاری امتحان می گردد. که اگر از فیلر مجاز بیشتر باشد سر سیلندر باید به تراش برود پس بعد از اطمینان از اینکه سر سیلندر تاب ندارد نوبت به امتحان سوپاپها رسید زیرا سوپاپها نقشی اساسی در نحوه کارکرد میزان سوخت مصرفی وشتاب گیری اتومبیل دارد برای تشخیص سوختگی سوپاپ رنگ خاکستری روی سوپاپ نشانگر سوختگی سوپاپ می باشد که در این صورت باید سوپاپ تعویض گردد برای امتحان آب بندی سوپاپ مقداری سوخت در گاید یا راهنمایی می ریزیم و مدتی صبر می کنیم اگر لبه سوپاپها نشتی داشته وسوخت از آنجا سوراخ شد نشانگر آب بندی نبودن سوپاپ با نشیمنگاهش یاهمان سیت سوپاپ می باشد برای رفع این نقص ابتدا توسط سوپاپ جمع کن فنر سوپاپ راجمع کرده سپس خارهای سوپاپ را در می آوریم .بعد از آن سوپاپ به راحتی خارج می گردد سپس مقداری روغن سمباده زیر و روی لبه های داخلی سوپاپ مالیده وسوپاپ را بالا می آوریم و در جای خود می چرخانیم که البته این کار با دور آرام دریل نیز انجام می گردد بعد از انجام این کار بقایای روغن سمباده زبر را پاک کرده و مقداری روغن سمباده نرم به همان جای قبلی می مالیم و همان اعمال قبلی را انجام می دهیم پس از پایان این کار سوپاپ را در جای خود قرار داده و آزمایش نشتی سوپاپ انجام می دهیم تا از آب بندی سوپاپ اطمینان حاصل کنیم. جمع کردن سر سیلندر به همان ترتیب البته از آخر به اول می باشد پس از جاگذاری سرسیلندر باید با آچار مخصوص که ترک متر نام دارد سفت شود و هر سرسیلندر رنج مشخصی برای سفت شدن وجود دارد شایان ذکر می باشد که مهره های سرسیلندر باید به صورت ضربدری سفت شوند تا از تاب برداشتن سرسیلندر جلوگیری گردد در پایان نوبت به فیلر گیری همان آوانسی است که بین اسبک و سوپاپ در نظر گرفته می شود. نحوه فیلر گیری بدین صورت می باشد که ابتدا سیلندر 1 را قیچی می کنیم و سیلندر 4 را فیلر گیری می نمائیم و همین عمل را در مورد سیلندر شماره 2 انجام می دهیم و سیلندر شماره 3 را فیلر می نمائیم حالت قیچی به حالتی گفته می شود که وقتی سیلندر مشابه یعنی در موتور چهار سیلندر (4.1 ) و (3.2) می چرخانیم. سوپاپ در انتهای و سوپاپ در ابتدای باشد .در پایان مرحله فیلر گذاری درب سوپاپها را توسط چسب آکواریوم در سر جایش قرار داده سپس آن را می بندیم نکته دیگر در هنگام باز کردن سر سیلندرامتحان گاید سوپاپ یا راهنمای سوپاپ می باشد امتحان این بخش سر سیلندر بدینصورت است که بعد از در آوردن فنر سوپاپ انگشتان را در انتهای گاید قرار می دهیم وسوپاپ را با سرعت می کشیم که باید تقریباً باید صدای قوی به گوش برسد واگر این عمل را انجام دادیم و وصدای کمی به گوش رسید یا اصلاً صدا نداد نشانگر خرابی گاید می باشد.این هنگام برای رفع این نقص از سوپاپ با سایز بالاتر استفاده می نمائیم که اصطلاحاً اورسایز می گردد.
بعد از به پایان رساندن این کار و بستن سر سیلندر به گفته سر پرست کارگاه به سراغ اتومبیلی رفتیم که دنده های 3و4 آن جا نمی رفت وبه راهنمائی سرپرست کارگاه ما گیر بکس را به صورت زیر از روی اتومبیل باز نمودیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
برادران خیامی بنیانگذار ایران ناسیونال و پیکان درایران
بطور قطع و یقین نام برادران خیامی برگی رنگین از تاریخ کارآفرینان ایران را بخود اختصاص داده است.درسال 1303 خورشیدی در خانواده سید علی اکبر خیامی، مرد روحانی مشهدی، که همیشه شال سبزی به سر میبست پسری به دنیا آمد که نامش را احمد گذاشتند.سید علی اکبر از هفت سالگی احمد را به مدرسه فرستاد به این امید که درس بخواند و طبق سنت آن روزگار، کارمند دولت و حقوق بگیر شود امّا احمد عاشق کارهای صنعتی به خصوص سر و کلّه زدن با اتومبیل بود. همین که از مدرسه بیرون میآمد یک لُنگ میگرفت و به شست و شوی اتومبیلهای کوچه خیابانهامیپرداخت و با به دست آوردن پول از این راه به بودجه خانواده کمک میکرد.کمی که بزرگتر شد چند آچار و پیچ و مهره و گاز انبر خرید و در کوچه،خیابانها تعمیرهای ساده اتومبیل را هم انجام میداد. خاطره اتومبیل شوییهای نوجوانی همیشه در ذهن خیامی زنده بود و او همواره با افتخارمیگفت که در سرمای زمستان مشهد گاه آن قدر روی اتومبیلها کار میکرد که دستهایش ترک میخورد و او ناچار میشد پیه داغ کرده روی آن بریزد تا زخمآن التیام پیدا کند. مردان خود ساخته از این خاطرهها زیاد دارند و احمد خیامی مردی خود ساخته و خاکی بود.
احمد خیامی
احمد کارش را در رشته اتومبیل با عشق و پشتکار شروع کرد.روزی که در خردسالی نخستین دوچرخهاش را تهیه کرد همه عشق و علاقهاش آنبود که یک موتورسیکلت را جانشین آن کند. وقتی توانست یک موتورسیکلت کهنه را به صورت نقد و اقساط خریداری کند چشمش به اتومبیلهای معدودی بود که درآن سالهای بعد از شهریور 1320 و اشغال کشور به وسیله متفقین از خیابانهای مشهد عبور میکردند. در آن زمان اتومبیل یک وسیله اشرافی محسوب میشد وقیمت آن بسیار گران بود. احمد نمیتوانست با پولی که از حمل مسافر باموتور سیکلت یا کرایهدادن آن به نوجوانان به دست میآورد اتومبیلی خریداری کند. امّا به زودی توانست با شستشوی اتومبیل در خیابانهای مشهد وتعمیر اتومبیلهایی که در کنار خیابانها از حرکت باز میماندند با موتوراتومبیل آشنا شود و بعدها تا روزی که توانست نخستین اتومبیل عمرش را تهیه کند در گاراژهای مشهد به کار تعمیر اتومبیل بپردازد. عشق احمد خیامی به اتومبیل آنقدر زیاد بود که سالهای بعد که در کارخانهاش پانزده هزار کارگرو کارمند کار میکردند و تولید سالانه پیکان به یکصد و پنجاه هزار رسید هروقت اتومبیل خودش یا نزدیکانش عیب و ایراد پیدا میکرد در مقابل چشمکارگران و رانندهها کتش را میکند، آستینهایش را بالا میزد و مشغول تعمیر اتومبیل میشد و الحق این کارفرمای بزرگ صنایع اتومبیلسازی کشور ازهر مکانیسین متخصصی بهتر از عهده کار بر میآمد. او عاشق این ماشین چهارچرخ موسوم به اتومبیل بود و برایش هیچ لذّتی بالاتر از زمانی نبود که باپیچ و مهرههای آن کار میکرد. در گفتگویی که چندی قبل با یک مهندس ساختمان که دوست و همشهری و خویشاوند احمد خیامی بود در باره پشتکار اوداشتم. میگفت : «گاهی که در زمستان قرار میگذاشتیم ساعت شش یا هفت صبح سر ساختمانهای نیمه تمام کارخانه ایران ناسیونال در جادّه کرج برویم، اوساعت چهار یا پنج صبح به در خانه من میآمد. وقتی میگفتم در این ساعت روزهوا تاریک است و نمیشود کاری انجام داد، باز روزهای بعد در همین ساعت میآمد و در سرمای سرد زمستان یکی، دو ساعت در داخل اتومبیل منتظر میماندتا وقت حرکت فرا رسد» او در تابستان نوعی دیگر عمل میکرد. در گرمای سوزان تیر و مرداد همین که میدید کارگرهای ساختمانی دچار عطش هستند سواراتومبیل میشد به سرعت به کرج میرفت و قالبهای یخ و نوشابه میخرید.البته این مربوط به اوایل کارش بود که هنوز کارخانه وسایل و امکانات زیادنداشت اینها نمونههایی از عشق و پشتکار احمد خیامی بود. عشق و علاقه وپشتکار و ابتکار احمد خیامی سبب شد که سودآور که مردی موفق و ثروتمند ومشهور بود و به عنوان داماد حاج حسین آقا ملک با مقامات بالا ارتباط داشت،احمد خیامی کارگر را به عنوان یک دوست و همکار پذیرفت و تا زمانی که خوداحمد خیامی به صورت یک کارفرمای موفق در آمد از او حمایت و به افرادی چون اردشیر زاهدی معرفی کرد. مردان خود ساخته در طول عمر خود دست به کارهای متعدد میزنند و نا کام میمانند اما ناگهان در میان آن همه کار یکی باموفقیت همراه میشود و با آن به هدف میرسند.
احمد بعد از مدّتها ماشینشویی، کرایهدادن دوچرخه و موتورسیکلت، آوردن اتومبیل از تهران به مشهد و کار در تعمیر گاه خیام مشهد به این نتیجه رسید که در زادگاهش بیش از این امکان ترقی برایش وجود ندارد. گاراژ و تعمیر گاهش را به برادرکوچکترش محمود سپرد و در آستانه سی سالگی عازم تهران شد. در آن زمان درتهران کسانی بودند که اتاق اتوبوس میساختند. مانند: اتوبوس شمس العماره،اتوبوس ایران پیما. اینها شاسی اتوبوس را از خارج وارد میکردند و با چوب و آهن و ارّه و چکش برای آن اتاق میساختند و از قضا خوب هم میساختند.نام بعضی از این اتوبوسها کادیلاکی بود. به سبب آن که قسمت عقب اتوبوس رابه شکل عقب اتومبیل کادیلاک که در آن زمان خیلی معروف بود در میآوردند وهمچنین اتوبوسهایی بودند که به بادماغ و بیدماغ معروف بودند. احمد شیفته کار این صنعتگران با ذوق شده بود، کسانی که صنایع دستی را جایگزین یک کار کاملاً صنعتی کرده بودند. آرزو داشت خودش هم دست به چنین کاری بزند امّااین کار پول لازم داشت و احمد پول نداشت. پس تصمیم گرفت کاری بکند که احتیاج به سرمایه بسیار زیاد نداشته باشد. احمد خیامی طی مدّتی که برای رساندن اتومبیلهای مارکهای مختلف از تهران به مشهد و همچنین زمانی که درتعمیرگاهش در مشهد روی اتومبیلهای مختلف کار کرده بود متوجه شد که وقتی موتور اتومبیلی خراب میشود اولین کار یک تعمیرکار آن است که قطعه معیوب را با یک قطعه سالم عوض کند. فروشندگان قطعات یدکی که از آن موضوع اطّلاع دارند آن قطعات را چند برابر ارزش واقعی میفروشند، صاحبان اتومبیلها وتعمیرکاران هم که میدانند که تا وقتی آن قطعه عوض نشود اتومبیل به صورت یک دستگاه بیمصرف در میآید آن قطعه را به هر قیمت که عرضه کنند،میخرند. احمد که سرمایه اندکش اجازه نمیداد اتاق اتوبوس بسازد و یا یک تعمیرگاه مجهّز در تهران تأسیس کند، تصمیم گرفت، یک مغازه کوچک فروش قطعات و لوازم یدکی اتومبیل افتتاح کند. از یکی از آشنایان به نام آقای نیکبخت یک مغازه کوچک در خیابان اکباتان اجاره کرد یک تابلو بزرگ با عنوان فروشگاه تضامنی برادران خیامی بالای آن زد و به فروش قطعات یدکی اتومبیل پرداخت. احمد خیامی بعدها درباره آن تابلوی تضامنی و عنوان کمی عجیب آن گفت: «به غیر از برادران نمازی و برادران کاشانچی و فریدون سود آور که قبلاً با آنها کار کرده بودم و به من اعتماد داشتند بقیه نمایندههای اتومبیل حاضر نمیشدند جنس نسیه بدهند. تهران آن زمان نمایشگاه انواع اتومبیلهای کشورهای مختلف بود. من برای آن که خریداران را به سوی مغازه جلب کنم ناچار بودم قطعات و لوازم همه اتومبیلها را بفروشم. انتخاب عنوان شرکت تضامنی برادران خیامی به کارم اهمیّت میداد هم به عنوان شرکت تضامنی به فروشندهها نشان میدادم که شرکت فقط در حد سهام مسؤول بدهی هایش نیست و آنها میتوانند برای وصول مطالبات خود از سایر داراییهای برادران خیامی هم اقدام کنند.» خوشبختانه فروشندههای قطعات یدکی مارکهای مختلف اتومبیل هرگز برای وصول مطالبات خود ناچار به اقدام نشدند. کار شرکت تضامنی برادران خیامی خیلی زود و خیلی زیاد گرفت به طوری که یکی یکی مغازههای اطراف و اتاقهای طبقات بالای ساختمان را اول اجاره و بعدخریداری کرد. از یک مهندس آرشیتکت خواست با آهنبندی و تغییر دکوراسیون طبقه اول را تبدیل به یک فروشگاه بزرگ و طبقات بالا را تبدیل به آپارتمانهای دفتری بکند. رونق کار فروشگاه آنقدر زیاد بود که او تعدادی کارمند، ویزیتور و فروشنده استخدام کرد. این فروشگاه بعدها به نام«پی.ال.پی» به صورت یکی از بزرگترین قطعات یدکی اتومبیل در ایران در آمددرآمدش آن قدر زیاد بود که احمد میتوانست تا آخر عمر در ناز و نعمت زندگی کند امّا هدف احمد خیامی این نبود او آرزوهای دور و دراز داشت.ادامه دارد................... لینکها برای کاربران مهمان قابل دسترسی نیست، برای مشاهده ی لینکها لطفا ثبت نام کرده و وارد شوید
_________________ لینکها برای کاربران مهمان قابل دسترسی نیست، برای مشاهده ی لینکها لطفا ثبت نام کرده و وارد شوید شور و عشق و شادیم را از خدایم هدیه دارم**** هرچه هستم هرچه باشم چشمه ام پاکم زلالم/