لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 74
مقدمه
توسعة اقتصادی همواره متضمن منافع مادی و تکنولوژی و آزادیهای متنوع است و از طرف دیگر بیعدالتی، تخریب فرهنگی، مسائل زیست محیطی و تخریب طبیعت و از همه مهمتر بیمحتوی شدن زندگی و عدم معیاری برای یافتن حقیقت و ارزشهای واقعی را به ارمغان آورده است.
در بیان تبیین مفاهیم توسعة اقتصادی بیش از همه چیز باید انسان و ارزشهای والای انسانی محور قرار گیرد. اگر تعیین سیمای انسان و ارزشهای انسانی و هدف سعادتمند نمودن انسان در سرلوحه الگوهای توسعه قرار گیرد، دیگر هر تعریفی از توسعه که صرفاً اقتصادی، فنی، سازمانی یا مدیریتی باشد، کافی نخواهد بود. در این شرایط ما نیاز به حکمتی داریم که با علوم ما سنخیت داشته باشد. حکمتی که دیدگاه وسیعتری را از هدفهای زندگی انسانی و تلاشهای انسانی ارائه کرده و برای فرموله کردن الگوی توسعه رهنمون بدهد.
عوامل و زمینههای مختلفی در غرب باعث توسعه اقتصادی شد. دستاوردهای علمی و صنعتی غرب، محصول تلاشهای انسان غربی در تلقی جدید از خدا و دین و دنیا است و محصول یک فرایند تاریخی چند قرنی است. از این جهت، شناخت توسعه اقتصادی در غرب مستلزم شناخت مبانی هستی شناسی، انسان شناختی، جامعه شناختی ، سیاسی و اقتصادی است.
فرض موجود در این تحقیق این است که علت اساسی توسعه اقتصادی در غرب ، عمل عقلایی و پویایی علم و تکنولوژی که خود ناشی از درک جدید نیست. انسان و ارزشهای انسانی است. در این راستا نگاهی به برخی از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تطبیق دیدگاه اسلام با مبانی توسعه اقتصادی در غرب، خطوط کلی توسعه اقتصادی مبتنی بر رشد، عدالت، پایداری و کارایی مطلق را جلوه گر میسازد.
هدف این تحقیق نیز عبارتند شناخت مبانی نظری توسعه اقتصادی در غرب واستفاده از نکات مثبت آن و لزوم توجه بیشتر به مبانی اقتصادی از دیدگاه اسلام میباشد.
بخش اول – کلیات
فصل اول – مفاهیم رشد و توسعه
معمولاً در کتابهای مختلف ، اصطلاح رشد و توسعه را همراه هم به کار برده و اغلب این دوعنوان مترادف در نظر میگیرند. در حالی که هر یک از این دو دارای معنی خاص برای خود است. برای وضوح بیشتر مفاهیم رشد و توسعه را به شرح ذیل تعریف میکنیم:
الف- تعریف رشد:
رشد مترادف واژه Growth بوده و در معنی مطلق «تغییر کمی هر متغیر در مدت مشخص» اطلاق میگردد. مثلاً قد یک فرد طی یک سال از 150 سانتی متر به 155 سانتی متر افزایش یابد، گفته میشود که قد آن شخص 5 سانتی متر رشد داشته است یا تولید گندم از 10 میلیون تن در سال قبل به 11 میلیون در سال جاری افزایش یافته است، حال اگر این معنی و مفهوم به کل تولیدات کالاها و خدمات نهایی جامعه در یک مدت معین و مشخص تعمیم داده شود، به آن «رشد اقتصادی» گویند. بنابراین «تغییر در میزان تولید کالاها و خدمات نهایی تولید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
شیمی نظری
دید کلی
شیمی را میتوان به صورت علمی که با توصیف ویژگیها ، ترکیب و تبدیلات ماده سروکار دارد، تعریف کرد. اما این تعریف ، نارساست. این تعریف ، بیانگر روح شیمی نیست. شیمی همچون دیگر علوم ، سازمانی زنده و در حال رشد است، نه انبارهای از اطلاعات. علم ، خاصیت تکوین خودبخود دارد. ماهیت هر مفهوم تازه آن ، خود محرک مشاهده و آزمایشی جدید است که به بهبود بیش از پیش آن مفهوم و سرانجام به توسعه دیگر مفاهیم میانجامد.از آنجا که زمینههای علمی همپوشانی دارند، مرز متمایزی میان آنها نمیتوان یافت و در نتیجه مفاهیم و روشهای علمی کاربرد همگانی پیدا میکنند. در پرتو این گونه رشد علمی ، دیگر تعجبی ندارد که یک پژوهش علمی معین ، بارها از مرزهای مصنوعی و پرداخته ذهن بشر بگذرد.
قلمرو شیمی مفهومی متعارف
علم شیمی با ترکیب و ساختار مواد و نیروهایی که این ساختارها را بر پا نگه داشته است، سروکار دارد. خواص فیزیکی مواد از این رو مورد مطالعه قرار میگیرند که سرنخی از مشخصات ساختاری آنها را بدست میدهند و به عنوان مبنایی برای تعیین هویت و طبقهبندی بکار میروند و کاربردهای ممکن هر ماده بخصوص را مشخص میکنند. اما واکنشهای شیمیایی ، کانون علم شیمی هستند. توجه علم شیمی به هر گوشه قابل تصوری از این تغییر و تبدیلها کشیده میشود و شامل ملاحظاتی است از این قبیل:
شرح تفصیلی درباره چگونگی واکنشهای و سرعت پیشرفت آنها
شرایط لازم برای فراهم کردن تغییرات مطلوب و جلوگیری از تغییرات نامطلوب
تغییرات انرژی که با واکنشهای شیمیایی همراه است.
سنتز موادی که در طبیعت صورت میگیرد.
سنتز موادی که مشابه طبیعی ندارند.
روابط کمّی جرمی بین مواد در تغییرات شیمیایی.
پیدایش شیمی جدید
شیمی جدید که در اواخر سده هیجدهم ظاهر شده است، طی صدها سال ، توسعه یافته است. داستان توسعه شیمی را تقریبا به پنج دوره میتوان تقسیم کرد:
فنون عملی
این فنون تا 600 سال قبل از میلاد مسیح رایج بوده است. تولید فلز از کانهها ، سفالگری ، تخمیر ، پخت و پز ، تهیه رنگ و دارو فنونی باستانی است. شواهد باستان شناسی ثابت میکند که ساکنان مصر باستان و بینالنهرین در این حرفهها مهارت داشتهاند. ولی چگونه و چه وقت این حرفهها برای نخستین بار پیدا شدهاند، معلوم نیست.در این دوره ، فنون مذکور که در واقع فرایندهای شیمیایی هستند، توسعه بسیار یافتهاند. اما این توسعه و پیشرفت ، تجربی بوده است، بدین معنی که مبنای آن تنها تجربه عملی بوده، بدون آنکه تکیه گاهی بر اصول شیمیایی داشته باشد. فلزکاران مصری میدانستند که چگونه از گرم کردن کانه مالاشیت با زغال ، مس بدست آورند، ولی نمیدانستند و در صدد دانستن آن هم نبودند که چرا این فرایند موثر واقع میشود و آنچه در آتش صورت میگیرد، واقعا چیست؟
نظریههای یونانی
این نظریهها از 600 تا 300 سال قبل از میلاد عنوان شدند. جنبه فلسفی یا جنبه نظری شیمی حدود 600 سال قبل از میلاد در یونان باستان آغاز شد. اساس علم یونانی ، جستجوی اصولی بود که از طریق آن ادراکی از طبیعت حاصل شود. دو نظریه یونانی در سدههای واپسین اهمیت فراوان یافت:
این مفهوم که تمام مواد موجود در زمین ، ترکیبی از چهار عنصر (خاک ، باد ، آتش و آب) است، به نسبتهای گوناگون ، از اندیشههای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
فلسفه نظری تاریخ :
نخستین نکته ای که در فلسفه نظری به چشم می خورد این ادعاست که تاریخ همچون موجود زنده متحرکی است که روحی دارد و جسمی و عزمی و آهنگی و حرکتی و هدفی و قانونی و نظامی و محرکی و مسیر ی. این هویت مستقل که براه خود می رود و انسانها را نیز یا تسلیم خود می کند و یا زیر چرخ های تیز رو و پر شتاب و سنگینش له و مثله می کند ازجایی آغاز کرده است و از طریقی میگذرد و سرانجام هم به مقصدی میرسد . فلسفه نظری تاریخ بر این سراست که نشان دهد که این رفتن و بالیدن چگونه صورت میگیرد و آن نقطه نهایی که بار انداز تاریخ است کجاست و چگونه از منزل کنونی ، منزل واپسین را میتوان ولو با ابهام و اجمال تصور کرد ، و این رفتن به جبر است یا به تصادف ، و گذر از منازل و مراحل گوناگون تاریخی اجتناب ناپذیر است یا چاره پذیر . فلسفه نظری تاریخ را میتوان چنین تعریف کرد که معرفتی است که در آن از حرکت ، محرک ، مسیر و هدف موجودی بنام « تاریخ » بحث میشود
سه سؤال اساسی که هر گونه فلسفه نظری تاریخ عمدتاً به پاسخ آنها می پردازد بدین قرارند :
تاریخ به کجا میرود . ( هدف ) .
چگونه میرود . ( مکانیزم حرکت . محرک ) .
از چه راهی میرود . ( مسیر و منازل برجسته حرکت ).
ازنظر این کاوشگران ، تاریخ هویتی حقیقی است نه اعتباری و به سخنی دیگر انسانها و حوادث ، خود تاریخ نیستند بلکه در « تاریخ » اند . تاریخ بشرها را فرا گرفته و در میدان خود گرد آورده و بر گردنشان رشته ای افکنده و آنها را به جایی که خود میخواهد می کشاند . هگل که می گوید « تاریخ کشتارگاه اراده های فردی انسانهاست » و همو که سخن از« شیطنت و فریبکاری و مکاری » تاریخ میگوید ، و مارکس که انسانها را در برابر حوادث تاریخ تنها « قابله » یی میشمارد که فقط بوضع حمل مادر آبستن کمک می کنند ، و از کشتن نوزاد و با برانداختن نطفه آن عاجزند .و انگلس که خدای تاریخ را سنگدل ترین خدایان می شمارد که ارابه پیروزی خود را از روی اجساد مردگان و طاغیان به پیش میراند ، همه یکصدا به استقبال هویت تاریخ و بازیگری آن اتفاق دارند و همه توانائی انسان را در برابر تاریخ ، « کشف و وصف » قلمداد می کنند و طفره و نفی .
توین بی گر چه در کار خود محتاط تر است و اگر چه خود را حتی فیلسوف تاریخ نیز نمینامد و تنها – به ادعای خود – به « تعمیم تجربی » بسنده می کند اما در نهایت وقتی به نهایت تاریخ می اندیشید فتوی به سرانجامی مشخص و مقدس میدهد و بطریق علمی دولتی کلیسایی را بر همه عالم در آینده ای دور تسلط و تحکیم میبخشد . شپنگر ازهمه اینها بدبین تر و جسورتر است و به هیچ روی لحظه ای تردبد و تسامح نمیکند . در تاریخ به گمان او هیچ رستاخیزی نیست و هیچ تژاد یا ملتی از خواب مرگ خود هرگز برنخواهد خاست . مرگ برای تمدنها همانقدر طبیعی و محتوم است که برای انسانها و جانوران .
تاریخ جهان که در واقع چیزی جز حرکت اندیشه ای در ذهنی نیست نیز از طریق تضادها و تصادمها راه خود را به جلو می گشاید . هر مرحله نوین تاریخی حاصل نزاع و ترکیب (سنتز ) دو مرحله متضاد پیشین است ( تز و آنتی تز ) . اما این مرحله نوین در عین حال گشاده تر و فراگیر تر و بزبان هگل « آزادتر» از مراحل قبلی است . هدف تاریخ رسیدن اندشه مطلق است بآزادی مطلق و محو فراق وآلیناسیون .
سؤال : نظر هگل در مورد فلسفه تاریخ چیست ؟
اولاً تاریخ بطرف هر آنچه آزادتر شدن اندیشه متعالی سیر می کند .
ثانیاً مکانیزم این حرکت ، نزاع دائمی اندیشه مطلق با خود و محرک آن عشق این اندیشه است برهایی از فراق .
ثالثاً مسیر تاریخ ، جلوه های متعالی اندیشه مطلق است در پوشش ملتها و مردمهای تاریخی .
مارکس به گفته خود مخروط اندیشه هگلی را که وارونه بود و برسر ایستگاه بود بر قاعده نشاند . یعنی که بافت جهان را نه اندیشه بلکه ماده شناخت و نزاع مستمر تاریخی را گر چه قبول کرد اما این نزاع را در میان طبقات اقتصادی جاری دانست و نه در ذات اندیشه متعالی ، و مسیر تاریخ را جلوه های گوناگون این اندیشه ندانست ، بلکه مراحل مختلف رشد ابزارتولید و رو بناهای مناسب با آن پنداشت وبالاخره هدف تاریخ را نه رهایی از فراق بلکه رهایی از طبقات انگاشت . اندیشه مارکس در فلسفه تاریخ معجونی است از هگل و داروین و البته گره خورده با افکار اقتصاد دانان و نیز روحانیون مسیحی . سؤال : نظر مارکس در مورد فلسفه نظری چیست ؟
اولاً جامعه به طرف جامعه بی طبقه سیر می کند .
ثانیاً محرک این رفتن ، رشد ابزار تولید و نزاع طبقه نو خاسته با طبقه کهن است .
ثالثاً مراحل مختلف تاریخ ، ادوار برده داری ، فئودالی ، بورژوازی ... است که هر یک در دوره ای و متناسب با درجه ای از رشد ایزار تولید حکومت و عمومیت یافته اند .
نکته این است که هیچ فلسفه نظری تاریخی از فرض این متافیزیک ستبر که « تاریخ هویتی زنده و مستقل و متحرک و قانونمند است » گریزی ندارد . هگل صریحاً اعتراف میکند که تاریخ در حقیقت هیچ نیست جز روحی رها شده و سرگردان و بی اعتنا بخواست این و آن و مشتاق وصال و رهایی از فراق .
اما توین بی که تمام استخوانهایش را در راه تاریخ فرسوده است از این دو پیشوا فروتن تر و کم ادعاتر و درعین حال پر اطلاع تر است.
برای او تاریخ جهان توالی طلوع و افول تمدنهاست . هر تمدنی با تهاجم ( Challenge ) متولد میگردد .
نظر توین بی افول تمدنها از آغاز می شده است که سلسله جنبانان و متولیان و مدبران یک تمدن در برابر تهاجمهای نوین همان پاسخهای کهنه را تکرار می کردند . از دلایل افول یک تمدن ، توین بی ، نظامی شدن شدید و وسعت فتوحات را ذکر میکند هر چه یک تمدن متصرفانش وسیعتر گردد برای حفظ آنها به ارتشی بزرگتر و نیرومندتر نیازمند میشود و این نه تنها مایه قوت بلکه ضعف تمدن میشود .
از نظر توین بی مذاهب بزرگ همواره در دوران افول و انهدام تمدنهای بزرگ ظهور می کرده اند و تاریخ مجموعاً نیز رو به جهتی دارد که نهایتاً مذاهب بزرگ موجود در هم روند و یک دولت روحانی بزرگ بر جهان سایه افکند و سرودش نغمه یی باشد از چهار گلبانگ اسلامی ، یهودی ، مسیحی و بودایی .
وی معتقد است که در زمان ما پنج تمدن وجود دارد که چهار تای آنها فرو ریخته و مرده اند و فقط تمدن مسیحیت اروپای غربی است که زنده است . چهار تمدن دیگر به قرار زیر است :
مسیحیت ارتدکس اروپای شرقی ، جنوبی و روسیه
اسلام
خاور دور
هندوستان
بگمان توین بی عبور از هر جامعه به جامعه ( تمدن ) دیگر سه نشانه سهم دارد :
الف – بوجود آمدن دولتی بزرگ ( universal state )
ب – بوجود آمدن دینی بزرگ ( universal church )
ج – هجوم مهاجمین .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
نظری به هنر پوستر در ایران :
آن سیری را که هنر پوستر در غرب طی کرد تا اشکال مختلف خود را در زمینه های تجاری ، سیاسی ، فرهنگی و غیره بدست آورد ، در ایران نمی بینیم . زیرا همانطور که چاپ و مطبوعات تقریبا یکباره در ایران رواج یافت ، بهمان گونه نیز اشکال مختلف پوستر بی آنکه سیر تکوینی خاصی را پیموده باشند ، ظاهر شدند و برای مقاصد مختلف مورد استفاده قرار گرفتند .
اگر بخواهیم سابفه ای برای پوستر چاپی در ایران بیابیم ، بایستی در اینجا هم به آگهی های همگانی اشاره کنیم . منظور اطلاعیه های چاپی دولتی و غیر دولتی است که در معابر و مجامع عمومی نصب می شد ، و پیامی را در معرض دید عموم قرار داد :
مثل اطلاعیه های مربوط به نظام وظیفه و غیره . این نوع آگهی ها غالبا عاری از عناصر بصری جالب بودند ، و صرفا مطالب مفصلی را با حروف یکنواخت ارائه می دادند . نخستین پوسترهای مصور هم از لحاظ هنری ارزش چندانی نداشتند . بعلاوه محدودیت فن چاپ در آن زمان بر رشد پوستر سازی تأثیر منفی می گذارد .
در اوایل پوسترهای سیاسی و فرهنگی عمدتا از جانب دستگاه های دولتی چاپ و منتشر می شد و غالبا جنبه رسمی و تبلیغاتی آنها بر جنبه هنریشان رحجان داشت . در آن زمان هنوز پوستر سازان حرفه ای بوجود نیامده بودند و نقاشان در جنب کار خود به طراحی پوستر نیز می پرداختند . از این رو در پوستر ها گرایشهای « نقاشانه » بسیار مشهود بود و تدریجا از میان همین نقاشان ، کسانی به سوی هنر گرافیک جلب شدند ، که مرزهای بین هنر نقاشی و گرافیک را شناختند ، و ویژگیهای هنر پوستر را دریافتند .
کوشش های اینان و فارغ التحصیلان جدید مدارس هنری داخلی و خارجی بود که قلمروی هنر پوستر در ایران را وسیعتر کرد و به آن تنوع بخشید . از سوی دیگر توسعه تبلیغات برای کالاها و موسسات تولیدی و خدماتی و غیره ، موجب رواج پوسترهای تجاری گردید . به موازات پوسترهای تجاری ، پوسترهای جلب سیاحان و پوسترهای فرهنگی و هنری نیز باب شد .
اکنون تنها دستگاه های دولتی نبودند که به پوسترهای سفارش کار می دادند ، بلکه موسسات خصوصی نیز ضمن آشنا شدن با کار کرد اجتماعی این هنر آنرا برای مقاصد بازاریابی و تبلیغات به کار می گرفتند . بدین منوال پوستر سازی گسترش می یافت اما پوستر ساز ناچار بود قیود بسیاری را نه فقط از لحاظ ممنوعیت های سیاسی ، بلکه از لحاظ سلیقه مشتریان بپذیرد .
به طور کلی در رژیم گذشته مانند سایر هنرها ، هنر پوستر نیز نتوانست واقعا در جهت اعتلای فرهنگی جامعه و ارتقاء سطح آگاهی مردم خدمت کند . زیرا بخش عمده نیازهایی که پوستر می بایستی به آنها پاسخ گوید نیازهای ناشی از اشاعه مصرف کنندگی اقتصادی و فرهنگی بود .
این امر از یک و به نفوذ شکل و محتوای هنر پوستر غرب ایران دامن می زد ، و از سوی دیگر مردم را به انحراف اندیشه و ذوق می کشاند . اما با اینهمه ، ما به نمونه های حالبی از هنر پوستر ایرانی در سالهای گذشته برخورد می کنیم .
این نمونه ها غالبا درحوزه پوسترهای فرهنگی قرار می گیرند و مربوط به فیلمها ، نمایشها ، کتابها و غیره هستند . توفیق هنری این پوسترها بیشتر از آن رو است که هنرمند پوستر ساز ، فارغ از تحمیل نظریات سفارش دهنده ، می تواند فکر و سلیقه و فن خود را بهتر ارائه دهد .
در جریان انقلاب اسلامی و پس از آن پوستر به ناگهان قیدهای گذشته را شکست ، و در ابعاد بی سابقه ای ، خود را درجامعه مطرح کرد .
در این سالها به مناسبت های مختلف ، دیوارهای شهرها از پوسترهای متنوع پوشیده می شوند و با خود پیامهای مذهبی و سیاسی و فرهنگی را می گسترانند .
خصلت همه گیر شدن پوستر ، طبیعتا ملازم با رشد جنبه های هنری آن نیست . از این روست که درمیان بی شمار پوسترهای امروزی ، نمونه های ارزنده هنری هنوز اندک هستند . سازندگان این پوسترها دستاوردهای فنی و هنری سالهای گذشته را به نحو شایسته ای به خدمت گرفته اند تا محتوای جامعه امروز را بیان کند .
ویژگیهای یک پوستر متناسب :
با توجه به پیشرفت روز افزون و سریع ارتباطات که از نزدیکی کشورها و لزوم پیوستگی و تازگی اطلاعات بوجود می آید . برای درست کردن یک پوستر از لحاظ گرافیکی به 3 نکته باید توجه کرد :
1- سرعت انتقال پیام .
2- کیفیت انتقال پیام .
3- در برداشتن فرهنگ و هویت ملی و انسانی پیام .
امروزه بشر به دنبال زبان بین المللی برای ارتباط بین انسان ها می باشد . اگر این خصوصیات توسط ابزار مناسب گرافیک به کار گرفته شود دارای نتایج مثبت و درخشانی خواهد بود . پوستر یکی از هنرهای تجسمی است . باز هم از مسائل گرافیکی که در هنر پوستر باید درنظر گرفته شود درک صحیحی آن توسط بی سواد یا کم سواد ، که در طراحی آن باید در نظر گرفته شود . و یا دارای قدرت جذب باشد و از نظر روانی متناسب با موضوع باشد تأثیر روانی رنگ و نوشته به درستی در آن رعایت شود .
در واقع می توان گفت که پوستر یا آفیش یا پلاکات یک تصویر مفهومی است . امروزه پوسترهای مصور با بهره گیری از حروف شروع طراحی و نقاشی و عکاسی به منزله نمونه های کامل پیشرفته ازهنر گرافیک نوین شناخته می شوند . می توان گفت هنر پوستر سازی شاخه هایی از هنر گرافیک است ولی با سایر رشته های هنرهای تجسمی نیز پیوند متقابل دارد .
این پوسترها به تنهایی می توانند نیازمندیهای شخصی خود را رفع کنند و از اتلاف وقت خویش به اندازه جلوگیری نمایند .
باید میدان دید و زاویه ای پوستر در آن مکان نصب می شود با دید انسان و زاویه حرکت او متناسب باشد و باید این را نیز توجه داشت در مناطقی که این پوسترها نصب می شوند اگر متناسب نباشد کمتر دیده می شوند که این به عوامل زیر بستگی دارد :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : .ppt ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید : 20 اسلاید
قسمتی از متن .ppt :
فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون الاحسنه
نظریه های عدالت و تخصیص منابع
1
مشکلات، مسائل و فرضیات
انصراف از یارانه و بیمه رایگان
نظام بیمه regressive / سوبسید بیمار به سالم و فقیر به غنی
VIP در بیمارستانهای دولتی
هزینه های هنگفت پژوهشی از بودجه سلامت
Patent و کمک از بودجه دولتی
توزیع متخصصین و نگهداشتن پزشکان در مناطق محروم به اجبار
بیمه مهاجرین
جدا کردن کارپزشکان در سیستم دولتی و خصوصی
توسعه به مثابه گرفتن میوه ها و شاخ و برگها و وانهادن ریشه ها
تخصیص ناعادلانه منابع به علت وجود ناسازواری بین سیاستهای تخصیص منابع در ایران(مثال حوزه سلامت) در پرتو نظریه های عدالت توزیعی
2
جورج لویس بورخس (Jorge Luis Borges) در داستان کوتاهی تحت عنوان «لاتاری در بابل» (The Lottery in Bapylon) جامعه ای را به تصویر می کشد که همه منافع و مضرات اجتماعی را صرفاً براساس یک لاتاری و قرعه کشی ادواری تقسیم می کند. به هر فرد از طریق قرعه کشی نقشی اجتماعی همچون برده، صاحب کارخانه، کشیش، یا مأمور اعدام داده می شود. این سیستم گزینش تصادفی موفقیت ها، تربیت، لیاقت، تجربه، مشارکت، نیاز و تلاش افراد را نادیده می گیرد. غرابت اخلاقی و سیاسی این سیستم از آن رو تکان دهنده است که تعیین موقعیت های شغلی به هیچ وجه با معیارهای اعتقادی ما نمی سازد. سیستم بورخس غیر قابل اعتماد و غیر منصفانه به نظر می رسد، چرا که ما انتظار داریم اصول معتبر عدالت تعیین بکند که منافع و مضرات اجتماعی و موقعیت ها باید چگونه توزیع شوند.
3
اما وقتی می خواهیم اصول عدالت را تفسیر کرده و یا توضیح دهیم به همان اندازه که روش قرعه کشی غیر قابل اعتماد به نظر می رسد، این هدف نیز دست نیافتنی به نظر می رسند.
اما ارائه یک تئوری جامع و واحد از عدالت، که تلقی های متنوع ما را در بر گیرد، حتی دست نیافتی تر به نظر می رسد
4